در حال ویرایش استظلال

هشدار: شما وارد نشده‌اید. نشانی آی‌پی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایش‌هایتان به نام کاربری‌تان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.

این ویرایش را می‌توان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که می‌خواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثی‌سازی ویرایش را به پایان ببرید.

نسخهٔ فعلی متن شما
خط ۱: خط ۱:
{{مقاله فقهی
{{در دست ویرایش|ماه=[[اسفند]]|روز=[[۲۲]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=محمدسعيد نجاتي .گروه تاريخ }}
| صفحه =  
| لینک = https://wikihaj.com/view/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B8%D9%84%D8%A7%D9%84_(%D9%81%D8%AA%D8%A7%D9%88%D8%A7%DB%8C_%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B9)
| متن = استظلال (فتاوای مراجع)
}}
{{احکام احرام عمودی}}
'''استظلال'''، بهره‌گیری احرام‌گزار از سایه و یکی از محرمات [[احرام]] برای مردان است. بیشتر فقیهان [[شیعه]]، و [[مالک بن انس]] و [[احمد بن حنبل]] از میان [[اهل سنت]]، به حرمت استظلال فتوا داده‌اند.   


استظلال موقعی حرام است که احرام‌گزار مرد و بالغ بوده، در حال حرکت باشد و اضطراری در میان نباشد. همچنین اگر سایه در حرکت نباشد، مانند عبور حج‌گزار از سایه دیوار یا درخت، استظلال حرام شمرده نشده است. 


مشهور فقیهان شیعه، کفاره استظلال را [[قربانی]] کردن یک گوسفند دانسته‌اند. فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]] و [[مذهب حنبلی|حنبلی]]، در وجوب کفاره استظلال اختلاف نظر داشته و فدیه آن را ذبح یک گوسفند یا سه روز روزه یا اطعام شش مسکین دانسته‌اند. 
*'''استظلال'''
 
اینکار استفاده محرم از ابزار سایه دار به هنگام ادای مناسک حج و عمره و یکی از محرمات احرام است.
==معنای استظلال==
==معنای لغوی==
واژه «استظلال»، از ریشه «ظ، ل، ل»، به معنای پناه بردن به سایه، به سایه درآمدن، و سایه خواستن به کار می‌رود.<ref>الصحاح، ج5، ص1756؛ لسان العرب، ج11، ص416، 418؛ القاموس المحیط، ج4، ص10، «الظل».</ref>
واژه استظلال از ریشه «ظ ـ ل ـ ل» به معنای پناه بردن به سایه، به سایه در آمدن، و سایه خواستن به كار می‌رود.[1]در مبحث حج منابع فقهی، استظلال یا تظلیل به عنوان یكی از محرمات احرام٭، به‌گونه مستقل در مبحث پوشاندن سر٭ كه از دیگر محرمات احرام است، بررسی می‌شود. كاربرد این واژه در منابع فقهی بیشتر به همان معنای لغوی است؛ اما با توجه به قیود و شرایط استظلال به منزله یكی از محرمات احرام، این اصطلاح در فقه اسلامی معنایی خاص‌تر از مفهوم لغوی یافته و بیشتر مقصود از آن، بهره‌گیری مرد محرم از سایه آفتاب در حال حركت وسیله حمل و نقل، مانند كجاوه و خودرو و قطار، و حتی در حال پیاده‌روی است.[2]
 
البته شماری از فقیهان مقصود از تظلیل و استظلال را مفهومی گسترده‌تر از پناه بردن به سایه آفتاب و شامل بهره‌گیری از هر‌گونه مانع در برابر سرما و گرما و باد و باران و مانند این‌ها دانسته و از استظلال در شب نیز سخن به میان آورده‌اند.[3]به باور آنان، معنای اصلی ریشه «ظـلـل» پوشاندن است[4]، چنان‌كه در برخی حدیث‌های مربوط به استظلال نیز نگاه داشتن خود از سرما و گرما و باران در میان است. (ادامه مقاله← برخی احكام جزئی استظلال)
مقصود از «استظلال» یا «تظلیل» در مبحث [[حج]]، بهره‌گیری مرد مُحرم از سایه آفتاب در حال حرکت وسیله حمل و نقل، مانند کجاوه و خودرو و قطار، و حتی در حال پیاده‌روی است.<ref>المغنی، ج3، ص282؛ جواهر الکلام، ج18، ص394.</ref>
ƒحكم استظلال:فقیهان شیعه و اهل سنت به پشتوانه ادله فقهی، به ویژه حدیث‌های حكایت‌گر سیره پیامبر گرامی (ص) و امامان: و صحابه و تابعین، حكم استظلال را یاد كرده‌اند.
 
‚1. دیدگاه فقیهان امامی: به باور بیشتر نزدیك به همه فقیهان امامی[5]، استظلالِ مُحرم با تحقق شرایطی (ادامه مقاله ← قیود و شرایط حرمت استظلال) جایز نیست. بر این اساس، احرام‌گزار نمی‌تواند بر وسیله سواری سقف‌دار مانند كجاوه و هودج[6]ـ و حتی به باور فقیهان معاصر، وسایلی چون كشتی، هواپیما و خودرو[7]ـ سوار شود. اندكی از فقیهان امامی از جمله ابن جنید اسكافی، به سایه نرفتن را مستحب شمرده‌اند.[8]پشتوانه دیدگاه مشهور، حدیث‌های پرشمار[9]و معتبر است كه برخی از آن‌ها صحیح قلمداد شده‌اند[10]؛ مانند روایت‌های راویانی چون اسماعیل بن عبدالخالق[11]و هشام بن سالم[12]از امام صادق(ع)، عبدالله بن مغیره[13]از امام كاظم(ع) و سعد بن سعد اشعری[14]از امام رضا(ع). شماری از آن حدیث‌ها نیز حسنه یا موثقه به شمار رفته‌اند[15]؛ مانند روایت‌هایی كه محمد بن منصور[16]از امام صادق(ع) و اسحاق بن عمار[17]و عثمان بن عیسی[18]از امام كاظم(ع) گزارش كرده‌اند. در این حدیث‌ها، احرام‌گزاران به‌گونه صریح یا ضمنی از جای گرفتن در وسایلی مانند كجاوه و زیر سایبان رفتن به هنگام حركت نهی شده و به سیر زیر آفتاب فرمان یافته‌اند (أَضحِ لِمَن أحْرَمْتَ له).[19]نیز در برخی روایت‌ها، اصرار عملی پیشوایان دین از جمله پیامبر گرامی (ص)[20]و امام جواد(ع)[21]بر پرهیز از استظلال در حال احرام‌گزارش شده است. دیگر ادله[22]روایاتی هستند كه از گفت‌وگوهایی میان امامان شیعه: و سران مذهب حنفی‌گزارش داده‌اند، مانند گفت‌وگوی ابوحنیفه[23](م.150ق.) با امام صادق(ع) و مناظرات جداگانه ابویوسف[24](م.182ق.) و محمد بن حسن شیبانی[25](م.189ق.) با امام كاظم(ع). به باور شماری از فقیهان، حكمتِ حرمت پوشش بخش‌هایی از بدن در حال احرام، یعنی پرهیز از آسایش‌طلبی و تن‌آسایی، در حكم حرمت استظلال نیز وجود دارد.[26]
البته شماری از فقیهان، مقصود از تظلیل و استظلال را شامل بهره‌گیری از هرگونه مانع در برابر سرما و گرما و باد و باران و مانند این‌ها دانسته و از استظلال در شب نیز سخن به میان آورده‌اند.<ref>نک: المعتمد، ج4، ص240-241.</ref> به باور آنان، معنای اصلی ریشه «ظلل» پوشاندن است.<ref>معجم مقاییس اللغه، ج3، ص461، «ظل».</ref>
برای استحبابِ پرهیز از استظلال در فقه امامی، سه حدیث را پشتوانه شمرده‌اند[27]: صحیحه حلبی[28صحیحه علی بن جعفر[29]و صحیحه جمیل بن دراج.[30]فقیهان با توجه به دلالت حدیث‌های بسیار بر حرمت استظلال، این دیدگاه را نپذیرفته و گفته‌اند: تعبیر «ما یُعْجِبُنی» كه در حدیث حلبی یاد شده، درباره حرمت نیز به كار می‌رود[31]و دست كم در جواز صراحت ندارد. نیز تعبیر «و قد رخّص» در روایت جمیل، بر جواز استظلال در برخی موارد به سبب اضطرار دلالت دارد و با حكم اوّلی وجوب ناسازگار نیست.[32]افزون بر این، موضوع روایت علی بن جعفركه گویا استظلال را جایز شمرده، نیز قضیه‌ای شخصی و چه بسا مربوط به اضطرار است، چنان‌كه وجوب كفاره شاهد همین مدعا است.[33]شماری از این حدیث‌ها را نیز از باب تقیه٭ دانسته‌اند.[34]
 
‚2. دیدگاه فقیهان مذاهب دیگر: از میان پیشوایان مذاهب اهل سنت، مالك بن انس[35].179ق.) و احمد بن حنبل[36](م.241ق.) به حرمت استظلال با كجاوه و وسایل همانند آن باور دارند، همچنان‌كه از صحابه و فقیهان نخستین، كسانی چون عبدالله بن عمر، عبدالرحمن بن مهدی و فقیهان مدینه این دیدگاه را داشته‌اند.[37]مهم‌ترین پشتوانه باورمندان به حرمت استظلال، سیره پیامبر گرامی (ص) و جانشینان ایشان و صحابه و تابعین است؛ زیرا آنان بدون محمِل و سایبان و زیر آفتاب حج می‌‌گزاردند[38]. نیز بر پایه روایت جابر از پیامبر گرامی (ص)، گناهانِ مُحرمی كه در پرتو آفتاب احرام بگزارد، با غروب خورشید از میان می‌رود.[39]بر پایه گزارش‌هایی، عبدالله بن عمر مُحرمانی را كه سایبانی برای خود برگرفته بودند، از استظلال پرهیز می‌داد و آنان را به آشكار ساختن خود در برابر آفتاب (إضحاء) سفارش می‌كرد.[40]لزوم دوری از آسایش‌طلبی، از ادله حرمت استظلال به شمار رفته است.[41]
==حکم استظلال در حال احرام==
ناقدانِ این ادله[42]، فعل پیامبر(ص) و صحابه را دلالت‌گر بر وجوب ندانسته، با ضعیف شمردن سند روایت مرفوعه جابر، آن را دارای معنای استحباب دانسته‌اند. استناد به حدیث‌های ابن عمر را نیز شماری از فقیهان نپذیرفته‌اند. در فقه حنبلی، افزون بر حرمت استظلال با محمل، چند دیدگاه دیگر نیز مطرح شده است[43]: أ.كراهت استظلال. برخی از شارحان فقه حنبلی، مقصود احمد بن حنبل را از كراهت، همین معنا یعنی كراهت تنزیهی، دانسته‌اند. ب. جواز استظلال بدون كراهت. ج. حرمت استظلال، اگر اندك نباشد.[44]
میان فقیهان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] در حکم استظلال اختلاف نظرهایی است، باور هر کدام از آنها چنین است:
در برابر، فقیهان حنفی[45]، شافعی[46]و زیدی[47]استظلال در كجاوه را در شمار محرمات احرام ندانسته و بهره بردن از آن را در حال احرام تجویز كرده‌اند. از صحابه و فقیهان نخست، كسانی چون عثمان، ربیعه، ثوری، ابوحنیفه (م.150ق.) و شافعی (م.204ق.) این دیدگاه را پذیرفته‌اند.[48]باورمندان به این دیدگاه نیز به سنّت نبوی و سیره صحابه استناد كرده‌اند؛ مانند روایت ام ‌الحصین كه بر پایه آن، در حجة الوداع، اسامه یا بلال با لباس سایبانی برای پیامبر(ص) ساختند تا جمره را رمی كند.[49]نیز گزارش شده كه عثمان بن عفان در حال احرام در خیمه‌ای جای می‌گرفت.[50]روایت‌هایی نیز درباره بهره‌گیری كسانی چون عمر بن خطاب و عمار یاسر از سایبان در حال احرام گزارش شده است. همچنین گزارش شده كه ابن عباس استظلال را در حال احرام جایز می‌دانست.[51]دلیل دیگر جواز استظلال آن است كه بهره ‌بردن از سایه در حال احرام هنگامی ممنوع است كه چیزی پوشاننده بدن باشد و سقف كجاوه یا خیمه با بدن تماس ندارد.[52]مخالفان این دیدگاه[53]، حدیث‌های یاد شده از جمله حدیث ام ‌الحصین را مربوط به حالت اضطرار و وجود عذر موجّه دانسته‌اند. نیز احتمال داده‌اند كه استظلال پیامبر(ص) پس از پیاده شدن از مركب بوده است نه در حال سواره. برخی شافعیان پرهیز از استظلال را هنگام وقوف در عرفه، مستحب دانسته‌اند.[54]در شماری از منابع فقهی حنفیان، باور به حرمت رفتن زیر خیمه و مانند آن، به مالك نسبت یافته است.[55]در منابع فقه مالكی، این دیدگاه به چشم نمی‌خورد.
 
ƒقیود و شرایط حرمت استظلال:فقیهانی كه به حرمت استظلال باور دارند، قیود و شرایطی برای این حكم یاد كرده‌اند كه مهم‌ترین موارد آن‌ها عبارتند از:
===دیدگاه شیعه===
‚1. مرد بودن احرام‌گزار: به باور همه فقیهان امامی[56]، به پشتوانه روایات از جمله صحیحه حریز[57]، صحیحه محمد بن مسلم[58صحیحه حلبی[59]، استظلال برای احرام‌گزار زن حرام نیست. توانایی جسمی كمتر و دشواری پرهیز زنان از استظلال، از حكمت‌های این حكم است.[60]شیخ طوسی خودداری زنان از استظلال را مستحب شمرده است.[61]همچنین فقیهان امامی كودكان را از شمول حكم حرمت استظلال بیرون می‌دانند.[62]دلیل آن‌ها افزون بر حدیث‌های نقل شده مانند صحیحه حریز، آن است كه كودكان مشمول احكام الزامی نیستند و رعایت احكام الزامی حج از جمله محرمات احرام، برای آنان مستحب است، نه واجب.[63]بیشتر باورمندان به حرمت استظلال در فقه اهل سنت، به صراحت زنان را از شمول این حكم استثنا نكرده‌اند. البته آن‌ها معمولاً حرمت استظلال را در موضوع حرمت پوشش سر برای مردان مطرح كرده‌اند. از همین روی و نیز با توجه به تصریح پاره‌ای از منابع ایشان به ممنوع نبودن استظلال برای زنان، می‌توان اهل سنت را نیز معتقد به این شرط دانست.[64]
به باور بیشتر نزدیک به همه فقیهان شیعه،<ref>الانتصار، ص245؛ المراسم العلویه، ص106؛ منتهی المطلب، ج2، ص791.</ref> استظلالِ [[احرام|مُحرم]] با تحقق شرایطی جایز نیست. بر این پایه، احرام‌گزار نمی‌تواند بر وسیله سواری سقف‌دار مانند کجاوه و هودج<ref>الخلاف، ج2، ص318؛ منتهی المطلب، ج2، ص791؛ جواهر الکلام، ج18، ص394.</ref> و به باور فقیهان معاصر، وسایلی مانند کشتی، هواپیما و خودرو<ref>تحریر الوسیله، ج1، ص426؛ المعتمد، ج4، ص233.</ref> سوار شود. اندکی از فقیهان شیعه از جمله ابن جنید اسکافی، به سایه نرفتن را مستحب شمرده‌اند.<ref>نک: مختلف الشیعه، ج4، ص83؛ الدروس، ج1، ص377؛ ذخیرة المعاد، ج1، ق3، ص598.</ref>
‚2. نبود اضطرار: هرگاه احرام‌گزار به سبب بیماری یا ناتوانی نیازمند استظلال باشد، به باور همه فقیهان شیعه[65]و اهل سنت[66]این كار وی جایز است. فقیهان امامی به حدیث‌هایی استناد كرده‌اند[67]؛ اما درباره گستره و میزان اضطراری كه موجب جواز استظلال می‌شود، اتفاق نظر ندارند. برخی[68]دشواری اندك مانند گرمای آفتاب یا بارش باران و بعضی[69]زیان بزرگ را مصداق این اضطرار دانسته‌اند. شماری دیگر به پشتوانه برخی حدیث‌ها، مصادیقی خاص برای آن برشمرده‌اند[70]، مانند كهنسالی، گرما و سرما. بیشتر فقیهان نه دشواری سخت را تا اندازه‌ای كه مشمول ادله نفی حرج شود، لازم می‌شمرند و نه آزار دیدن از ترك استظلال را كافی می‌شمارند، بلكه بر آنند كه حدی متوسط از دشواری و اضطرار لازم است.[71]
 
‚3. در حال حركت بودن احرام‌گزار: به باور مشهور فقیهان شیعه[72]و اهل سنت[73]، حرمت استظلال به حالتی اختصاص دارد كه احرام‌گزار بر مركبی مانند حیوان ، خودرو، قطار و هواپیما سوار باشد یا پیاده حركت كند. بر این اساس، در منزلگاه‌ها مانند كاروانسرا و خیمه‌گاه و زیر درخت، استظلال ممنوع نیست. به باور فقیهان اهل سنت[74]حدیث‌هایی مانند روایت جابر درباره حج پیامبر گرامی (ص) و به باور فقیهان امامی[75]، افزون بر اصل برائت، حدیث‌هایی چون روایت جعفر بن مثنّی از امام كاظم(ع)[76]كه برخی از ویژگی‌های حج پیامبر(ص) را در بر دارد، بر این حكم دلالت می‌كنند. البته فقیهان درباره پاره‌ای از مصداق‌های منزلگاه اختلاف نظر دارند. مثلاً شماری از فقیهان[77]شهر مكه را منزلگاه و استظلال را در آن جایز دانسته‌اند و شماری دیگر[78]در مسیر مسجدالحرام تا نزدیك آن، استظلال را روا نشمرده‌اند.
پشتوانه دیدگاه مشهور فقیهان، حدیث‌های پرشمار<ref>الحدائق، ج15، ص470؛ مستند الشیعه، ج12، ص25-27؛ جواهر الکلام، ج18، ص395-396؛ الکافی، ج4، ص350-351؛ التهذیب، ج5، ص309 و ص313.</ref> و معتبر است که برخی از آن‌ها صحیح شمرده شده‌اند.<ref>الحدائق، ج15، ص470-473؛ مستند الشیعه، ج12، ص25-26.</ref> در این حدیث‌ها، احرام‌گزاران به‌گونه صریح یا ضمنی از جای گرفتن در وسایلی مانند کجاوه و زیر سایبان رفتن به هنگام حرکت نهی شده و به حرکت زیر آفتاب فرمان یافته‌اند.<ref group="یادداشت">أَضحِ لِمَن أحْرَمْتَ له.</ref><ref>الکافی، ج4، ص350، 351؛ الاختصاص، ص120.</ref> نیز در برخی روایت‌ها، اصرار عملی پیشوایان<ref>الکافی، ج4، ص350-353؛ التهذیب، ج5، ص310.</ref> بر پرهیز از استظلال در حال احرام گزارش شده است.
شماری از فقیهان امامی حركت با پای پیاده را از شمول حرمت استظلال بیرون دانسته و استظلال را در این فرض مجاز به شمار آورده‌اند.[79]از جمله پشتوانه‌های آنان، صحیحه محمد بن اسماعیل بن بزیع[80]از امام رضا(ع) است كه بر جواز راه رفتن در سایه محمل دلالت دارد و نیز روایت احتجاج.[81]بیشتر فقیهان با این دیدگاه مخالفت كرده‌اند؛ زیرا تعابیر حدیث‌ها عام هستند و واژگانی چون «مُحْرِم» و «سائر» را در بر دارند كه شامل پیادگان نیز می‌شوند. حدیث‌هایی كه در آن‌ها وازژه «راكب» آمده، تنها از باب ذكر مورد است و بر اختصاص دلالت ندارد.[82]برخی حدیث‌ها مانند روایت احتجاج نیز از لحاظ سند، ضعیف قلمداد شده‌اند.[83]در منابع مهم اهل سنت[84]نیز تمایزی میان حكم استظلال در دو حالت سواره و پیاده هنگام حركت به چشم نمی‌خورد؛ هر چند در پاره‌ای منابع[85]تمایز میان حكم این دو حالت به صراحت آمده است.
 
‚4. متحرك بودن سایه: شرط دیگر حرمت استظلال آن است كه سایه و سایبان با شخص احرام‌گزار در حال حركت، همراه باشد. بر این اساس، عبور وی از زیر سایه اشیای ثابت، مانند كوه‌ها، بناها، دیوارها و درختان جایز است. این شرط به صراحت در حدیث‌ها و بیشتر منابع فقهی مطرح نشده؛ اما از فحوای سخن آن‌ها قابل دریافت است و شماری از فقیهان شیعه[86]و اهل سنت[87]بدان تصریح كرده‌اند. به باور شماری از فقیهان[88]، با توجه به آن كه عبور حج‌گزار از زیر سایه‌های ثابت، فراوان پیش می‌آید، منع نشدن از آن در روایات، بیانگر جواز آن است. با وجود این، شماری از فقیهان امامی عبور از زیر سایه‌های ثابت را تنها در حالت اضطرار مجاز دانسته‌اند.[89]
به باور شماری از فقیهان، حکمتِ حرمت پوشش بخش‌هایی از بدن در حال احرام، یعنی پرهیز از آسایش‌طلبی و تن‌آسایی، در حکمت حرمت استظلال نیز وجود دارد.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص341.</ref>
ƒكفاره استظلال:به باور فقیهان امامی، استظلالِ مُحرم، خواه به‌گونه اختیاری و خواه در موارد اضطرار، موجب پرداخت كفاره (فدیه) می‌شود.[90]پشتوانه این حكم، روایاتی از جمله صحیحه علی بن جعفر[91]، حدیث عبدالله بن مغیره[92]و حدیث ابراهیم بن ابی‌محمود[93]به ترتیب از امام صادق، امام كاظم و امام رضا: است. به باور مشهور فقیهان امامی[94]، كفاره استظلال قربانی كردن یك گوسفند است كه حدیث‌های گوناگون بر آن دلالت دارند. افزون بر این، سخنانی دیگر نیز در فقه امامی، به پشتوانه روایات، درباره كفاره استظلال به میان آمده‌اند، از جمله: 1. یك مُدّ طعام برای هر روز.[95]2. برای فرد مختار، به ازای هر روز یك گوسفند و برای مضطر، در مجموع یك گوسفند.[96]3. تخییر میان ذبح گوسفند و سه روز روزه و اطعام شش مسكین. این سخن به ابن ابی‌عقیل عمانی (م. حدود 350ق.) نسبت یافته است.[97]حدیثی كه بر كفاره ذبح شتر دلالت دارد، به معنای استحباب دانسته شده[98]یا ناپذیرفتنی به شمار رفته است.[99]
 
در منابع فقهی امامیان، از این موضوع سخن رفته كه آیا در صورت تكرار استظلال، كفاره نیز متعدد می‌شود یا نه. شماری از فقیهان بر آنند كه از روایات می‌توان دریافت كه یك كفاره كافی است.[100]در عمره همراه حج، بیشتر فقیهان برای هر احرام كفاره‌ای را واجب دانسته‌اند.[101]
===دیدگاه مالکی و حنبلی===
فقیهان مالكی و حنبلی كه به حرمت استظلال باور دارند، درباره وجوب كفاره دیدگاهی همسان ندارند. در فقه حنبلی سه دیدگاه دیده می‌شود[102]: 1. وجوب فدیه. 2. واجب نبودن فدیه. 3. وجوب فدیه، اگر استظلال اندك نباشد. در فقه مالكی نیز درباره كفاره استظلال با محمل و وسایل همانند، دو دیدگاه در میان است[103]: وجوب فدیه و استحباب آن. این اختلاف دیدگاه درباره مورد كفاره مصداق‌های دیگر استظلال نیز به چشم می‌خورد.[104]نزد فقیهان حنبلی و مالكی، فدیه استظلال یكی از این سه به‌گونه تخییری است: 1. ذبح یك گوسفند و صدقه دادن آن. 2. سه روز روزه گرفتن. 3. اطعام شش مسكین.[105]
از میان پیشوایان مذاهب اهل سنت، [[مالک بن انس]] (م.۱۷۹ق)<ref>الکافی فی فقه اهل المدینه، ص153؛ التمهید، ج15، ص111؛ حلیة العلماء، ج3، ص242.</ref> و [[احمد بن حنبل]] (م.۲۴۱ق)<ref>التمهید، ج15، ص111؛ کشاف القناع، ج2، ص424-425.</ref> به حرمت استظلال با کجاوه و وسایل همانند آن باور دارند، همچنان‌که از [[صحابه]] و فقیهان نخستین، کسانی چون [[عبدالله بن عمر بن خطاب|عبدالله بن عمر]]، عبدالرحمن بن مهدی و فقیهان [[مدینه]] این دیدگاه را داشته‌اند.<ref>التمهید، ج15، ص111؛ المغنی، ج3، ص282؛ المجموع، ج7، ص356.</ref> مهم‌ترین پشتوانه باورمندان به حرمت استظلال، سیره [[حضرت محمد(ص)]] و جانشینان وی  و صحابه و [[تابعین]] است؛ زیرا آنان بدون محمِل و سایبان و زیر آفتاب [[حج]] می‌گزاردند.<ref>المصنف، ج2، ص371؛ شرح العمده، ج3، ص64.</ref>
ƒبرخی احكام جزئی استظلال:در منابع فقهی، احكام جزئی دیگر درباره استظلال آمده كه مهم‌ترین موارد آن عبارتند از:
 
‚1. شرط بالای سر بودن مانع: شماری از فقیهان امامی[106]استظلال را هنگامی ممنوع دانسته‌اند كه مانع تابش خورشید، بر فراز سرِ احرام‌گزار باشد. بر این اساس، بهره‌گیری مُحرم از سایه جانبی مَحمل یا جامه‌ای كه بر عصا یا درخت یا چوبی نهاده شده باشد، بدین شرط كه این چیزها بالای سر او نباشند، جایز به شمار رفته است.[107]از پشتوانه‌های این حكم، صحیحه ابن سنان است كه به باور مخالفانِ دیدگاه یاد شده، بر مدعا دلالت ندارد.[108]از این رو، شماری از فقیهان این دیدگاه را قاطعانه نپذیرفته[109]و شماری دیگر از باب احتیاط بدان ملتزم نشده‌اند.[110]شهید اول[111]پذیرش شرط یاد شده برای حرمت استظلال را بر پایه این سؤال دانسته است: آیا علت تحریمِ استظلال، پرهیز از پوشیده شدن بدن (سَتر) است یا تابش نور خورشید (اضحاء)؟ بیشتر فقیهان دوران بعد[112]به پشتوانه روایات، حكمت یا علت حرمت را جلوگیری نكردن از آفتاب دانسته و شرط بالای سر بودن مانع را نپذیرفته‌اند. البته شماری از فقیهان بهره‌گیری از سایه بیرونی محمل را به دلیل نص خاص، جایز شمرده‌اند.[113]
در فقه [[مذهب حنبلی|حنبلی]افزون بر حرمت استظلال با محمل، چند دیدگاه دیگر نیز مطرح شده است، که چنین است:<ref>الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص406؛ الانصاف، ج3، ص461؛ الفروع، ج3، ص270.</ref> کراهت استظلال؛<ref group="یادداشت">برخی از شارحان فقه حنبلی، مقصود احمد بن حنبل را از کراهت، همین معنا یعنی کراهت تنزیهی، دانسته‌اند.</ref> جواز استظلال بدون کراهت؛ حرمت استظلال اگر اندک نباشد.<ref>المغنی، ج3، ص283.</ref>
شماری از فقیهان اهل سنت، خواه مالكی[114]و خواه حنبلی[115]نیز به‌گونه ضمنی چنین شرطی را برای حرمت استظلال به میان آورده و مصداق‌هایی از استظلال را مانند بهره‌گیری از سایه جانبی محمل یا لباسی كه بر فراز چوب یا عصا قرار گرفته، حرام ندانسته‌اند. از پشتوانه‌های این حكم، روایت ام ‌الحُصَین درباره حج پیامبر(ص) است.[116]مخالفان این دیدگاه، بهره‌گیری از هر‌گونه مانع آفتاب را مصداق استظلالِ ممنوع شمرده و به روایت‌هایی چون حدیث ابن عمر استناد جسته‌اند.[117]حدیث‌ها و منابع فقهی اهل سنت به مواردی دیگر از استظلال بدون شرط یاد شده، مانند بهره‌گیری از سایه لباسی كه بر محمل انداخته شده یا شخصی دیگر آن را نگاه داشته، نیز پرداخته‌اند.[118]
 
‚2. سایه اعضای بدن: به تصریح شماری از فقیهان امامی، به پشتوانه حدیث‌هایی چند، جلوگیری از تابش نور خورشید با اعضای بدن، برای محرم جایز است.[119]حتی در حدیثی این كار، سیره پیامبر گرامی(ص) در هنگام حج‌ گزاردن قلمداد شده است.[120]این فقیهان صحیحه سعید اعرج را كه بر نهی از پوشاندن با دست دلالت دارد، دارای معنای كراهت دانسته‌اند.[121]در حدیث‌های اهل سنت[122]و فقیهان مالكی[123]و حنبلی[124]استظلال با دست برای احرام‌گزار روا شمرده شده است. نیز در منابع فقهی، از دیگر مصداق‌های همانند برای استظلال سخن رفته است.[125]
===دیدگاه حنفی، شافعی و زیدی===
‚3. استظلال در شب: فقیهان متأخر امامی به این نكته نیز پرداخته‌اند كه آیا حرمت استظلال، ویژه روز است یا در شب نیز جاری است. شماری از فقیهان به پشتوانه ادله‌ای، رعایت این حكم را در شب نیز واجب دانسته‌اند[126]؛ از جمله حدیث‌هایی كه درباره محافظت از سرما و گرما و باران سخن به میان آورده است.[127]نیز استدلال نموده‌اند كه مفهوم اصلی استظلال، پنهان ساختن و پوشاندن است و به محافظت از نور خورشید اختصاص ندارد. در برابر، مخالفان بر آنند كه استظلال تنها با وجود نور خورشید مفهوم دارد و فقیهان پیشین نیز از حرمت آن در شب سخن نگفته‌اند.[128]
فقیهان [[مذهب حنفی|حنفی]]،<ref>الهدایه، ج1، ص139؛ بدائع الصنائع، ج2، ص186؛ قس: تذکرة الفقهاء، ج7، ص340.</ref> [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج7، ص356؛ اعانة الطالبین، ج2، ص365.</ref> و [[زیدیه|زیدی]]<ref>الاحکام، ج1، ص309-310.</ref> استظلال در کجاوه را در شمار محرمات احرام ندانسته و بهره بردن از آن را در حال [[احرام]] جایز دانسته‌اند. از صحابه و فقیهان نخست، کسانی چون عثمان، ربیعه، ثوری، [[ابوحنیفه]] (م.۱۵۰ق) و [[امام شافعی|شافعی]] (م.۲۰۴ق) این دیدگاه را پذیرفته‌اند.<ref>الاستذکار، ج4، ص24؛ المغنی، ج3، ص282؛ المجموع، ج7، ص356.</ref>
‚4. حكم استظلال همراه: از مسائل استظلال، تكلیف مُحرمی است كه با زن احرام‌گزار یا شخص بیمار یا مضطر همراه می‌شود كه استظلال برای او جایز است. این مسئله مورد ابتلا است و از این رو در روایات و منابع فقهی بدان پرداخته شده است. به باور همه فقیهان امامی، به اقتضای اصل اشتغال و نیز به پشتوانه حدیث‌هایی چون روایت بكر بن صالح[129]، استظلال برای شخص همراه حرام است.[130]از نظر آنان، روایت عباس بن معروف[131]كه جواز استظلال برای شخص همراه را به ذهن می‌رساند، به لحاظ سند مخدوش و دلالت آن بر جواز، مناقشه‌پذیر و حتی مردود است.[132]فقیهان اهل سنت كمتر به این موضوع پرداخته‌اند. دیدگاه مالكیان درباره كسی كه زنی احرام‌گزار را در مركب همراهی كند، آن است كه استظلال بر او، بر خلاف زن، حرام است.[133]پاره‌ای از منابع پیشین حنفی، اعتقاد به جواز را به مالك و فقیهان مدینه نسبت داده‌اند.[134]
 
{{منابع}}
برخی شافعیان پرهیز از استظلال را هنگام [[وقوف در عرفه]]، مستحب دانسته‌اند.<ref>المجموع، ج8، ص117؛ مغنی المحتاج، ج1، ص497.</ref> در شماری از منابع فقهی حنفیان، باور به حرمت رفتن زیر خیمه و مانند آن، به [[مالک بن انس]] نسبت یافته است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص129؛ الهدایه، ج1، ص139.</ref> در منابع فقه مالکی، این دیدگاه به چشم نمی‌خورد.
 
==شرایط حرام شدن استظلال==
فقیهانی که به حرمت استظلال باور دارند، قیود و شرایطی برای این حکم یاد کرده‌اند که مهم‌ترین موارد آن‌ها چنین است:
 
===مرد بودن احرام‌گزار===
به باور همه فقیهان [[شیعه]]،<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص343؛ ذخیرة المعاد، ج1، ق3، ص598؛ جواهر الکلام، ج18، ص405.</ref> به پشتوانه روایات<ref>الکافی، ج4، ص351؛ التهذیب، ج5، ص312.</ref> استظلال برای احرام‌گزار [[حج بانوان|زن]] حرام نیست. شیخ طوسی، خودداری زنان از استظلال را مستحب شمرده است.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص321.</ref>
 
بیشتر باورمندان به حرمت استظلال در فقه [[اهل سنت]]، به صراحت زنان را از شمول این حکم استثنا نکرده‌اند. البته آن‌ها معمولاً حرمت استظلال را در موضوع حرمت پوشش سر برای مردان مطرح کرده‌اند. از همین روی و نیز با توجه به تصریح پاره‌ای از منابع ایشان به ممنوع نبودن استظلال برای زنان، می‌توان اهل سنت را نیز معتقد به این شرط دانست.<ref>نک: مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110؛ مواهب الجلیل، ج4، ص208.</ref>
 
===بالغ بودن احرام‌گزار===
فقیهان شیعه، [[حج کودکان|کودکان]] را از شمول حکم حرمت استظلال بیرون می‌دانند.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص343؛ مسالک الافهام، ج2، ص265.</ref> 
 
===نبود اضطرار===
هرگاه احرام‌گزار به سبب بیماری یا ناتوانی نیازمند استظلال باشد، به باور همه فقیهان شیعه<ref>المراسم العلویه، ص106؛ المبسوط، ج1، ص321؛ الدروس، ج1، ص377.</ref> و اهل سنت<ref>الحجه، ج2، ص270؛ شرح العمده، ج3، ص76.</ref> این کار وی جایز است. ولی درباره گستره و میزان اضطراری که موجب جواز استظلال می‌شود، اتفاق نظر ندارند. برخی،<ref>ذخیرة المعاد، ج1، ق 3، ص598.</ref> دشواری اندک مانند گرمای آفتاب یا بارش باران و برخی،<ref>المقنعه، ص432؛ السرائر، ج1، ص547.</ref> زیان بزرگ را مصداق این اضطرار دانسته‌اند. شماری دیگر به پشتوانه برخی حدیث‌ها، مصادیقی خاص برای آن برشمرده‌اند،<ref>الروضة البهیه، ج2، ص245؛ کشف اللثام، ج5، ص399.</ref> مانند کهنسالی، گرما و سرما. بیشتر فقیهان نه دشواری سخت را تا اندازه‌ای که مشمول ادله نفی حرج شود، لازم می‌شمرند و نه آزار دیدن از ترک استظلال را کافی می‌شمارند، بلکه بر آنند که حدی متوسط از دشواری و اضطرار لازم است.<ref>الحدائق، ج15، ص479؛ جواهر الکلام، ج18، ص398-399؛ المعتمد، ج4، ص244-245.</ref>
 
===در حال حرکت بودن احرام‌گزار===
به باور مشهور فقیهان شیعه<ref>السرائر، ج1، ص547؛ شرائع الاسلام، ج1، ص186؛ تحریر الوسیله، ج1، ص426.</ref> و اهل سنت،<ref>مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110؛ التمهید، ج15، ص111؛ مواهب الجلیل، ج4، ص207-208.</ref> حرمت استظلال به حالتی اختصاص دارد که احرام‌گزار بر مرکبی مانند حیوان، خودرو، قطار و هواپیما سوار باشد یا پیاده حرکت کند. بر این پایه، در منزلگاه‌ها مانند [[رباط|کاروانسرا]] و خیمه‌گاه و زیر درخت، استظلال ممنوع نیست. البته فقیهان، درباره پاره‌ای از مصداق‌های منزلگاه که استظلال در آن جایز است، اختلاف نظر دارند. برای نمونه، شماری از فقیهان،<ref>المعتمد، ج4، ص242-243.</ref> شهر [[مکه]] را منزلگاه و استظلال را در آن جایز دانسته‌اند و شماری دیگر،<ref>المعتمد، ج4، ص242.</ref> در مسیر [[مسجدالحرام]] تا نزدیک آن، استظلال را روا نشمرده‌اند.
 
شماری از فقیهان شیعه، حرکت با پای پیاده را از شمول حرمت استظلال بیرون دانسته و استظلال را در این فرض مجاز به شمار آورده‌اند.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص321؛ منتهی المطلب، ج2، ص792؛ جواهر الکلام، ج18، ص402-403.</ref> پشتوانه آنها روایات است.<ref group="یادداشت">برای نمونه، صحیحه [[محمد بن اسماعیل بن بزیع]] از [[امام رضا(ع)]] که بر جواز راه رفتن در سایه محمل دلالت دارد.</ref><ref>الکافی، ج4، ص351؛ الاحتجاج، ج2، ص168.</ref> بیشتر فقیهان با این دیدگاه مخالفت کرده‌اند؛ برخی از روایات مورد استدلال آنها را ضعیف دانسته<ref>المعتمد، ج4، ص237.</ref> و استدلال به برخی دیگر را نقد کرده‌اند.<ref group="یادداشت">به باور آنها، تعابیر حدیث‌ها عام هستند و واژگانی چون «مُحْرِم» و «سائر» را دربردارند که شامل پیادگان نیز می‌شوند. حدیث‌هایی که در آن‌ها واژه «راکب» آمده، تنها از باب ذکر مورد است و بر اختصاص دلالت ندارد. برخی حدیث‌ها مانند روایت احتجاج نیز از لحاظ سند، ضعیف قلمداد شده‌اند.</ref><ref>الحدائق، ج15، ص484؛ جواهر الکلام، ج18، ص403؛ المعتمد، ج4، ص236.</ref> در منابع مهم اهل سنت<ref>نک: مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110؛ مواهب الجلیل، ج4، ص207؛ المغنی، ج3، ص282-283.</ref> نیز، تمایزی میان حکم استظلال در دو حالت سواره و پیاده هنگام حرکت به چشم نمی‌خورد؛ هر چند در پاره‌ای منابع<ref>فتح العزیز، ج7، ص433-434.</ref> تمایز میان حکم این دو حالت به صراحت آمده است.
 
===متحرک بودن سایه===
شرط دیگر حرمت استظلال آن است که سایه و سایبان با شخص احرام‌گزار در حال حرکت، همراه باشد. بر این پایه، عبور وی از زیر سایه اشیای ثابت، مانند کوه‌ها، بناها، دیوارها و درختان جایز است. این شرط به صراحت در حدیث‌ها و بیشتر منابع فقهی مطرح نشده؛ ولی از فحوای سخن آن‌ها قابل دریافت است و شماری از فقیهان شیعه<ref>مجمع الفائده، ج6، ص321؛ المعتمد، ج4، ص238.</ref> و اهل سنت<ref>الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص407؛ شرح العمده، ج3، ص72، 76؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> بدان تصریح کرده‌اند. به باور شماری از فقیهان،<ref>المعتمد، ج4، ص238-239.</ref> با توجه به آن که عبور حج‌گزار از زیر سایه‌های ثابت، فراوان پیش می‌آید، منع نشدن از آن در روایات، بیانگر جواز آن است. با این همه، شماری از فقیهان شیعه عبور از زیر سایه‌های ثابت را تنها در حالت اضطرار مجاز دانسته‌اند.<ref>کشف اللثام، ج5، ص402-403؛ جواهر الکلام، ج18، ص403-404.</ref>
 
==کفاره==
 
===دیدگاه شیعه===
به باور فقیهان [[شیعه]]، استظلالِ [[احرام|مُحرم]]، خواه به‌گونه اختیاری و خواه در موارد اضطرار، موجب پرداخت کفاره<ref group="یادداشت">فدیه.</ref> می‌شود.<ref>منتهی المطلب، ج2، ص792؛ المعتمد، ج4، ص245-246.</ref> به باور مشهور فقیهان شیعه،<ref name=":0">جامع المقاصد، ج3، ص358؛ الحدائق، ج15، ص479-480؛ المعتمد، ج4، ص246.</ref> کفاره استظلال [[قربانی]] کردن یک گوسفند است. افزون بر این، سخنانی دیگر نیز در فقه شیعه، به پشتوانه روایات، درباره کفاره استظلال به میان آمده‌اند؛ از این رو، با برشمردن قول مشهور، برخی از اقوال درباره کفاره استظلال چنین است:
 
*قربانی کردن یک گوسفند (باور مشهور)؛<ref name=":0" />
*یک مُدّ طعام برای هر روز؛<ref>المقنع، ص234.</ref>
*برای فرد مختار، به ازای هر روز یک گوسفند و برای مضطر، در مجموع یک گوسفند؛<ref>الکافی فی الفقه، ص204؛ غنیة النزوع، ص167.</ref>
*تخییر میان ذبح گوسفند و سه روز روزه و اطعام شش مسکین.<ref>نک: الدروس، ج1، ص378.</ref>
 
حدیثی که بر کفاره ذبح شتر دلالت دارد، به معنای استحباب دانسته شده<ref>الحدائق، ج15، ص481؛ المعتمد، ج4، ص246.</ref> یا ناپذیرفتنی به شمار رفته است.<ref>المعتمد، ج4، ص246.</ref>
 
در منابع فقهی شیعه، از این موضوع سخن رفته که آیا در صورت تکرار استظلال، کفاره نیز متعدد می‌شود یا نه. به باور شماری از فقیهان، از روایات می‌توان دریافت که یک کفاره کافی است.<ref>مسالک الافهام، ج2، ص486؛ المعتمد، ج4، ص246-247.</ref> در [[عمره]] همراه حج، بیشتر فقیهان برای هر احرام کفاره‌ای را واجب دانسته‌اند.<ref>التهذیب، ج5، ص311؛ جواهر الکلام، ج20، ص417؛ المعتمد، ج4، ص247.</ref>
 
===دیدگاه مالکی و حنبلی===
در میان فقیهان [[مذهب حنبلی|حنبلی]]، که به حرمت استظلال باور دارند، درباره وجوب کفاره سه دیدگاه دیده می‌شود، که چنین است:<ref>الانصاف، ج3، ص462؛ الفروع، ج3، ص270.</ref>
 
*وجوب فدیه.
*واجب نبودن فدیه.
*وجوب فدیه، اگر استظلال اندک نباشد.
 
در میان فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]] که به حرمت استظلال باور دارند، درباره کفاره استظلال با محمل و وسایل همانند،<ref>الکافی فی فقه اهل المدینه، ص153؛ مختصر خلیل، ص81؛ الشرح الکبیر، ج2، ص57.</ref> و درباره مورد کفاره دیگر مصداق‌های استظلال<ref>نک: الانصاف، ج3، ص462-463؛ مواهب الجلیل، ج4، ص209.</ref> دو دیدگاه دیده می‌شود، که چنین است:
 
*وجوب فدیه؛
*استحباب فدیه.
 
نزد فقیهان حنبلی و مالکی، فدیه استظلال، یکی از سه مورد پیش رو به‌گونه تخییری است:
 
#ذبح یک گوسفند و صدقه دادن آن؛
#سه روز روزه گرفتن؛
#اطعام شش مسکین.<ref>القوانین الفقهیه، ص92-93؛ الانصاف، ج3، ص507.</ref>
 
==برخی احکام جزئی==
در منابع فقهی، احکام جزئی دیگر درباره استظلال آمده که مهم‌ترین موارد آن چنین است:
 
===شرط بالای سر بودن مانع===
شماری از فقیهان [[شیعه]]<ref>الخلاف، ج2، ص318؛ منتهی المطلب، ج2، ص792؛ مسالک الافهام، ج2، ص264.</ref> استظلال را هنگامی ممنوع دانسته‌اند که مانع تابش خورشید، بر فراز سرِ احرام‌گزار باشد. بر این پایه، بهره‌گیری [[احرام|مُحرم]] از سایه جانبی مَحمل یا جامه‌ای که بر عصا یا درخت یا چوبی نهاده شده باشد، بدین شرط که این چیزها بالای سر او نباشند، جایز به شمار رفته است.<ref>مدارک الاحکام، ج7، ص364؛ تحریر الوسیله، ج1، ص426.</ref> شماری از فقیهان، این دیدگاه را قاطعانه نپذیرفته<ref>الحدائق، ج15، ص486-487؛ المعتمد، ج4، ص237-238.</ref> و شماری دیگر از باب احتیاط بدان ملتزم نشده‌اند.<ref>جامع المقاصد، ج3، ص187؛ جواهر الکلام، ج18، ص400-401.</ref>
 
شماری از فقیهان [[اهل سنت]]، خواه [[مذهب مالکی|مالکی]]<ref>التاج و الاکلیل، ج3، ص143-144؛ مواهب الجلیل، ج4، ص207-208؛ الشرح الکبیر، ج2، ص56-57.</ref> و خواه [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص406؛ المغنی، ج3، ص285.</ref> نیز، به‌گونه ضمنی چنین شرطی را برای حرمت استظلال به میان آورده و مصداق‌هایی از استظلال را مانند بهره‌گیری از سایه جانبی محمل یا لباسی که بر فراز چوب یا عصا قرار گرفته، حرام ندانسته‌اند.<ref group="یادداشت">از پشتوانه‌های این حکم، روایت ام الحُصَین درباره حج پیامبر(ص) است.</ref><ref>الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص406؛ المغنی، ج3، ص285؛ منار السبیل، ج1، ص236؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref>
 
===سایه دست===
به تصریح شماری از فقیهان شیعه، به پشتوانه حدیث‌هایی چند، جلوگیری از تابش نور خورشید با اعضای بدن، برای مُحرم جایز است.<ref>منتهی المطلب، ج2، ص790؛ مجمع الفائده، ج6، ص322؛ مستند الشیعه، ج12، ص33.</ref> حتی در حدیثی این کار، سیره [[حضرت محمد(ص)]] در هنگام حج گزاردن شمرده شده است.<ref>الکافی، ج4، ص350.</ref><ref group="یادداشت">این فقیهان، صحیحه سعید اعرج را که بر نهی از پوشاندن با دست دلالت دارد، دارای معنای کراهت دانسته‌اند.</ref><ref>الحدائق، ج15، ص487؛ المعتمد، ج4، ص239-240.</ref>
 
در حدیث‌های اهل سنت<ref>المصنف، ج3، ص286.</ref> و فقیهان مالکی<ref>التاج و الاکلیل، ج3، ص143.</ref> و حنبلی<ref>شرح العمده، ج3، ص70؛ کشاف القناع، ج2، ص425.</ref> استظلال با دست برای احرام‌گزار روا شمرده شده است. نیز در منابع فقهی، از دیگر مصداق‌های همانند برای استظلال سخن رفته است.<ref>نک: شرح العمده، ج3، ص75؛ کشاف القناع، ج2، ص425؛ مواهب الجلیل، ج4، ص208.</ref>
 
===استظلال در شب===
فقیهان متأخر شیعه، به این نکته نیز پرداخته‌اند که آیا حرمت استظلال، ویژه روز است یا در شب نیز جاری است. شماری از فقیهان، به پشتوانه ادله‌ای، رعایت این حکم را در شب نیز واجب دانسته‌اند؛<ref>جامع المدارک، ج2، ص412؛ المعتمد، ج4، ص241-242.</ref> از جمله حدیث‌هایی که درباره محافظت از سرما و گرما و باران سخن به میان آورده است.<ref>برای نمونه: الکافی، ج4، ص351-352؛ وسائل الشیعه، ج13، ص154-156.</ref> نیز استدلال نموده‌اند که مفهوم اصلی استظلال، پنهان ساختن و پوشاندن است و به محافظت از نور خورشید اختصاص ندارد. در برابر، مخالفان بر آنند که استظلال تنها با وجود نور خورشید مفهوم دارد و فقیهان پیشین نیز از حرمت آن در شب سخن نگفته‌اند.<ref>کتاب الحج، گلپایگانی، ج2، ص221-222.</ref>
 
===حکم استظلال همراه===
از مسائل استظلال، تکلیف مُحرمی است که با زن احرام‌گزار یا شخص بیمار یا [[مضطر]] همراه می‌شود که استظلال برای او جایز است. به باور همه فقیهان شیعه،<ref group="یادداشت">به اقتضای اصل اشتغال و نیز به پشتوانه حدیث‌هایی مانند روایت بکر بن صالح.</ref><ref>الکافی، ج4، ص352.</ref> استظلال برای شخص همراه حرام است.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص321؛ منتهی المطلب، ج2، ص792؛ مدارک الاحکام، ج7، ص365-366.</ref> 
 
فقیهان اهل سنت، کمتر به این موضوع پرداخته‌اند. دیدگاه مالکیان درباره کسی که زنی احرام‌گزار را در مرکب همراهی کند، آن است که استظلال بر او، بر خلاف زن، حرام است.<ref>التاج و الاکلیل، ج3، ص144؛ مواهب الجلیل، ج4، ص208.</ref> پاره‌ای از منابع پیشین حنفی، اعتقاد به جواز را به مالک و فقیهان [[مدینه]] نسبت داده‌اند.<ref>الحجه، ج2، ص272؛ مختصر اختلاف العلماء، ج2، ص110.</ref>
 
==جستار وابسته==
* [[استظلال (فتاوای مراجع)]]
==پانویس==
{{پانویس}}


==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
الاحتجاج:ابومنصور الطبرسی (م.520ق.)، به كوشش سید محمد باقر، نجف، دار النعمان، 1386ق؛الاحكام فی الحلال و الحرام:یحیی بن حسین (م.298ق.)، به كوشش علی بن احمد، 1410ق؛الاختصاص:المفید (م.413ق.)، به كوشش غفاری و زرندی، بیروت، دار المفید، 1414ق؛الاستبصار:الطوسی (م.460ق.)، به كوشش موسوی، تهران، دار الكتب الاسلامیه، 1390ق؛الاستذكار:ابن عبدالبر (م.463ق.)، به كوشش سالم محمد و محمد علی، دار الكتب العلمیه، 2000م؛اعانة الطالبین:السید البكری الدمیاطی (م.1310ق.)، بیروت، دار الفكر، 1418ق؛الانتصار:السید المرتضی (م.436ق.)، قم، نشر اسلامی، 1415ق؛الانصاف فی معرفة الراجح من الخلاف:المرداوی (م.885ق.)، به كوشش محمد حامد، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛بدائع الصنائع:علاء الدین الكاسانی (م.587ق.)، بیروت، دار الكتاب العربی، 1982م؛التاج و الاكلیل:محمد بن یوسف العبدری (م.897ق.)، بیروت، دار الفكر، 1398ق؛تحریر الوسیله:امام خمینی1 (م.1368ش.)، نجف، مطبعة الآداب، 1390ق؛تذكرة الفقهاء:العلامة الحلی (م.726ق.)، قم، آل البیت:، 1416ق؛التمهید:ابن عبدالبر (م.463ق.)، مغرب، وزارة الاوقاف، 1387ق؛تهذیب الاحكام:الطوسی (م.460ق.)، به كوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الكتب الاسلامیه، 1365ش؛جامع المدارك:سید احمد الخوانساری (م.1405ق.)، به كوشش غفاری، تهران، مكتبة الصدوق، 1405ق؛جامع المقاصد:الكركی (م.940ق.)، قم، آل البیت:، 1411ق؛جواهر الكلام:النجفی (م.1266ق.)، تهران، دار الكتب الاسلامیه، 1367ش؛الحجّه:محمد بن حسن شیبانی (م.قرن2ق.)، بیروت، عالم الكتب، 1403ق؛الحدائق الناضره:یوسف البحرانی (م.1186ق.)، قم، نشر اسلامی، 1409ق؛حلیة العلماء:محمد بن احمد قفّال شاشی (م.507ق.)، بیروت ـ عمان، الرساله ـ دار الارقم، 1400ق؛الخلاف:الطوسی (م.460ق.)، قم، نشر اسلامی، 1417ق؛الدروس الشرعیه:الشهید الاول (م.786ق.)، قم، نشر اسلامی، 1414ق؛ذخیرة المعاد:محمد باقر السبزواری (م.1090ق.)، قم، مؤسسة آل البیت:؛الروضة البهیه:الشهید الثانی (م.965ق.)، به كوشش كلانتر، قم، داوری، 1410ق؛السرائر:ابن ادریس (م.598ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1411ق؛السنن الكبری:البیهقی (م.458ق.)، بیروت، دار الفكر؛شرائع الاسلام:المحقق الحلی (م.676ق.)، به كوشش سید صادق شیرازی، قم، دار الایمان، 1409ق؛شرح العمده:ابن تیمیه حرّانی (م.728ق.)، ریاض، مكتبة العبیكان، 1413ق؛الشرح الكبیر:ابوالبركات (م.1201ق.)، مصر، دار احیاء الكتب العربیه؛الصحاح:الجوهری (م.393ق.)، به كوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، 1407ق؛صحیح مسلم:مسلم (م.261ق.)، بیروت، دار الفكر؛عون المعبود:العظیم آبادی (م.1329ق.)، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1415ق؛عیون اخبار الرضا7:الصدوق(م.381ق.)، بیروت، اعلمی، 1404ق؛غُنیة النزوع:الحلبی (م.585ق.)، به كوشش ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام صادق7، 1417ق؛فتح العزیز:عبدالكریم بن محمد الرافعی (م.623ق.)، بیروت، دار الفكر؛الفروع:محمد بن مفلح المقدّسی (م.763ق.)‌، به كوشش القاضی، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1418ق؛القاموس المحیط:الفیروزآبادی (م.817ق.)، بیروت، دار العلم؛قرب الاسناد:الحمیری (م.قرن3ق.)، قم، آل البیت:، 1413ق؛القوانین الفقهیه:محمد بن جزی الغرناطی (م.763ق.)؛الكافی فی الفقه:ابوالصلاح الحلبی (م.447ق.)، به كوشش استادی، اصفهان، مكتبة امیرالمؤمنین7، 1403ق؛الكافی فی فقه الامام احمد بن حنبل:عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، به كوشش زهیر الشاویش، بیروت، المكتب الاسلامی، 1408ق؛الكافی فی فقه اهل المدینة المالكی:القرطبی (م.463ق.)، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1407ق؛الكافی:الكلینی (م.329ق.)، به كوشش علی اكبر غفاری، تهران، دار الكتب الاسلامیه، 1363ش؛الكامل فی التاریخ:ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.630ق.)، بیروت، دار صادر ـ دار بیروت، 1386ق؛كتاب الحج:تقریر بحث الگلپایگانی، الصابری، قم، الخیام، 1400ق؛كشاف القناع:منصور البهوتی (م.1051ق.)، به كوشش هلال مصیلحی، بیروت، دار الفكر، 1402ق؛كشف اللثام:الفاضل الهندی (م.1137ق.)، قم، نشر اسلامی، 1416ق؛لسان العرب:ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛المبسوط فی فقه الامامیه:الطوسی (م.460ق.)، به كوشش بهبودی، تهران، المكتبة المرتضویه؛المبسوط:السرخسی (م.483ق.)، بیروت، دار المعرفه؛مجمع الفائدة و البرهان:المحقق الاردبیلی (م.993ق.)، قم، نشر اسلامی، 1416ق؛المجموع شرح المهذب:النووی (م.677ق.)، بیروت، دار الفكر؛مختصر اختلاف العلماء:احمد بن محمد طحاوی (م.قرن4ق.)، به كوشش عبدالله نذیر، بیروت، دار الشعائر الاسلامیه، 1417ق؛مختصر خلیل:خلیل بن اسحاق مالكی (م.قرن8ق.)، بیروت، دار الفكر، 1415ق؛مختلف الشیعه:العلامة الحلی (م.726ق.)، قم، نشر اسلامی، 1412ق؛مدارك الاحكام:محمد بن علی العاملی (م.1009ق.)، قم، آل البیت:، 1410ق؛المراسم العلویه:سلار حمزة بن عبدالعزیز (م.448ق.)، به كوشش حسینی، قم، المجمع العالمی لاهل البیت:، 1414ق؛مسائل علی بن جعفر:علی بن جعفر (م.قرن2ق.كنگره جهانی امام رضا(ع)، 1409ق؛مسالك الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام:الشهید الثانی (م.965ق.)، قم، معارف اسلامی، 1416ق؛مستند الشیعه:احمد النراقی (م.1245ق.)، قم، آل البیت:، 1419ق؛مسند احمد:احمد بن حنبل (م.241ق.)، بیروت، دار صادر؛المصنّف:ابن ابی‌شیبه (م.235ق.)، به كوشش كمال یوسف الحوت، ریاض، مكتبة الرشد، 1409ق؛المعتمد فی شرح المناسك:محاضرات الخوئی (م.1413ق.)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، 1409ق؛معجم مقاییس اللغه:ابن فارس(م.395ق.)، به كوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، 1404ق؛مغنی المحتاج:محمد الشربینی (م.977ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1377ق؛المغنی:عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، بیروت، دار الكتاب العربی؛المقنع:الصدوق(م.381ق.)، قم، مؤسسه امام هادی(ع)، 1415ق؛المقنعه:المفید(م.413ق.)، قم، نشر اسلامی، 1410ق؛منار السبیل:ابراهیم بن محمد بن ضویان (م.1353ق.)، به كوشش عصام قلعه‌جی، ریاض، مكتبة المعارف، 1405ق؛منتهی المطلب:العلامة الحلی (م.726ق.)، چاپ سنگی، 1333ق؛مواهب الجلیل:الحطاب الرعینی (م.954ق.)، به كوشش زكریا عمیرات، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1416ق؛نیل الاوطار:الشوكانی (م.1255ق.)، بیروت، دار الجیل، 1973م؛وسائل الشیعه:الحرّ العاملی (م.1104ق.)، قم، آل البیت:، 1414ق؛الهدایة شرح بدایة المبتدی:علی بن ابوبكر المرغینانی (م.593ق.)، بیروت، المكتبة الاسلامیه.
{{دانشنامه
| آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9120/استظلال
| عنوان = استضلال
| نویسنده = سید رضا هاشمی
}}
*'''الاحتجاج'''، ابومنصور الطبرسی (م.۵۲۰ق)، به کوشش سید محمد باقر، نجف، دار النعمان، ۱۳۸۶ق.
*'''الاحکام فی الحلال و الحرام'''، یحیی بن حسین (م.۲۹۸ق)، به کوشش علی بن احمد، ۱۴۱۰ق.
*'''الاختصاص'''، المفید (م.۴۱۳ق)، به کوشش غفاری و زرندی، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق.
*'''الاستبصار'''، الطوسی (م.۴۶۰ق)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۹۰ق.
*'''الاستذکار'''، ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق)، به کوشش سالم محمد و محمد علی، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۰م.
*'''اعانة الطالبین'''، السید البکری الدمیاطی (م.۱۳۱۰ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
*'''الانتصار'''، السید المرتضی (م.۴۳۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۵ق.
*'''الانصاف فی معرفة الراجح من الخلاف'''، المرداوی (م.۸۸۵ق)، به کوشش محمد حامد، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
*'''بدائع الصنائع'''، علاء الدین الکاسانی (م.۵۸۷ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۹۸۲م.
*'''التاج و الاکلیل'''، محمد بن یوسف العبدری (م.۸۹۷ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۳۹۸ق.
*'''تحریر الوسیله'''، امام خمینی۱ (م.۱۳۶۸ش)، نجف، مطبعة الآداب، ۱۳۹۰ق.
*'''تذکرة الفقهاء'''، العلامة الحلی (م.۷۲۶ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۶ق.
*'''التمهید'''، ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق)، مغرب، وزارة الاوقاف، ۱۳۸۷ق.
*'''تهذیب الاحکام'''، الطوسی (م.۴۶۰ق)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
*'''جامع المدارک'''، سید احمد الخوانساری (م.۱۴۰۵ق)، به کوشش غفاری، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۴۰۵ق.
*'''جامع المقاصد'''، الکرکی (م.۹۴۰ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۱ق.
*'''جواهر الکلام'''، النجفی (م.۱۲۶۶ق)، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ش.
*'''الحجّه'''، محمد بن حسن شیبانی (م.قرن۲ق)، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۳ق.
*'''الحدائق الناضره'''، یوسف البحرانی (م.۱۱۸۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۹ق.
*'''حلیة العلماء'''، محمد بن احمد قفّال شاشی (م.۵۰۷ق)، بیروت ـ عمان، الرساله ـ دار الارقم، ۱۴۰۰ق.
*'''الخلاف'''، الطوسی (م.۴۶۰ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۷ق.
*'''الدروس الشرعیه'''، الشهید الاول (م.۷۸۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۴ق.
*'''ذخیرة المعاد'''، محمد باقر السبزواری (م.۱۰۹۰ق)، قم، مؤسسة آل البیت،
*'''الروضة البهیه'''، الشهید الثانی (م.۹۶۵ق)، به کوشش کلانتر، قم، داوری، ۱۴۱۰ق.
*'''السرائر'''، ابن ادریس (م.۵۹۸ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۱ق.
*'''السنن الکبری'''، البیهقی (م.۴۵۸ق)، بیروت، دار الفکر.
*'''شرائع الاسلام'''، المحقق الحلی (م.۶۷۶ق)، به کوشش سید صادق شیرازی، قم، دار الایمان، ۱۴۰۹ق.
*'''شرح العمده'''، ابن تیمیه حرّانی (م.۷۲۸ق)، ریاض، مکتبة العبیکان، ۱۴۱۳ق.
*'''الشرح الکبیر'''، ابوالبرکات (م.۱۲۰۱ق)، مصر، دار احیاء الکتب العربیه.
*'''الصحاح'''، الجوهری (م.۳۹۳ق)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
*'''صحیح مسلم'''، مسلم (م.۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر.
*'''عون المعبود'''، العظیم آبادی (م.۱۳۲۹ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
*'''عیون اخبار الرضا(ع)'''، الصدوق (م.۳۸۱ق)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۴ق.
*'''غُنیة النزوع'''، الحلبی (م.۵۸۵ق)، به کوشش ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام صادق۷، ۱۴۱۷ق.
*'''فتح العزیز'''، عبدالکریم بن محمد الرافعی (م.۶۲۳ق)، بیروت، دار الفکر.
*'''الفروع'''، محمد بن مفلح المقدّسی (م.۷۶۳ق)، به کوشش القاضی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
*'''القاموس المحیط'''، الفیروزآبادی (م.۸۱۷ق)، بیروت، دار العلم.
*'''قرب الاسناد'''، الحمیری (م.قرن۳ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۳ق.
*'''القوانین الفقهیه'''، محمد بن جزی الغرناطی (م.۷۶۳ق).
*'''الکافی فی الفقه'''، ابوالصلاح الحلبی (م.۴۴۷ق)، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیرالمؤمنین۷، ۱۴۰۳ق.
*'''الکافی فی فقه الامام احمد بن حنبل'''، عبدالله بن قدامه (م.۶۲۰ق)، به کوشش زهیر الشاویش، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۰۸ق.
*'''الکافی فی فقه اهل المدینة المالکی'''، القرطبی (م.۴۶۳ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۷ق.
*'''الکافی'''، الکلینی (م.۳۲۹ق)، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
*'''الکامل فی التاریخ'''، ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر ـ دار بیروت، ۱۳۸۶ق.
*'''کتاب الحج'''، تقریر بحث الگلپایگانی، الصابری، قم، الخیام، ۱۴۰۰ق.
*'''کشاف القناع'''، منصور البهوتی (م.۱۰۵۱ق)، به کوشش هلال مصیلحی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق.
*'''کشف اللثام'''، الفاضل الهندی (م.۱۱۳۷ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
*'''لسان العرب'''، ابن منظور (م.۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
*'''المبسوط فی فقه الامامیه'''، الطوسی (م.۴۶۰ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
*'''المبسوط'''، السرخسی (م.۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه.
*'''مجمع الفائدة و البرهان'''، المحقق الاردبیلی (م.۹۹۳ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
*'''المجموع شرح المهذب'''، النووی (م.۶۷۷ق)، بیروت، دار الفکر.
*'''مختصر اختلاف العلماء'''، احمد بن محمد طحاوی (م.قرن۴ق)، به کوشش عبدالله نذیر، بیروت، دار الشعائر الاسلامیه، ۱۴۱۷ق.
*'''مختصر خلیل'''، خلیل بن اسحاق مالکی (م.قرن۸ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
*'''مختلف الشیعه'''، العلامة الحلی (م.۷۲۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
*'''مدارک الاحکام'''، محمد بن علی العاملی (م.۱۰۰۹ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۰ق.
*'''المراسم العلویه'''، سلار حمزة بن عبدالعزیز (م.۴۴۸ق)، به کوشش حسینی، قم، المجمع العالمی لاهل البیت، ۱۴۱۴ق.
*'''مسائل علی بن جعفر'''، علی بن جعفر (م.قرن۲قکنگره جهانی امام رضا۷، ۱۴۰۹ق.
*'''مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام'''، الشهید الثانی (م.۹۶۵ق)، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
*'''مستند الشیعه'''، احمد النراقی (م.۱۲۴۵ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۹ق.
*'''مسند احمد'''، احمد بن حنبل (م.۲۴۱ق)، بیروت، دار صادر.
*'''المصنّف'''، ابن ابی‌شیبه (م.۲۳۵ق)، به کوشش کمال یوسف الحوت، ریاض، مکتبة الرشد، ۱۴۰۹ق.
*'''المعتمد فی شرح المناسک'''، محاضرات الخوئی (م.۱۴۱۳ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۰۹ق.
*'''معجم مقاییس اللغه'''، ابن فارس (م.۳۹۵ق)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق.
*'''مغنی المحتاج'''، محمد الشربینی (م.۹۷۷ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
*'''المغنی'''، عبدالله بن قدامه (م.۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتاب العربی.
*'''المقنع'''، الصدوق (م.۳۸۱ق)، قم، مؤسسه امام هادی۷، ۱۴۱۵ق.
*'''المقنعه'''، المفید (م.۴۱۳ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
*'''منار السبیل'''، ابراهیم بن محمد بن ضویان (م.۱۳۵۳ق)، به کوشش عصام قلعه‌جی، ریاض، مکتبة المعارف، ۱۴۰۵ق.
*'''منتهی المطلب'''، العلامة الحلی (م.۷۲۶ق)، چاپ سنگی، ۱۳۳۳ق.
*'''مواهب الجلیل'''، الحطاب الرعینی (م.۹۵۴ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
*'''نیل الاوطار'''، الشوکانی (م.۱۲۵۵ق)، بیروت، دار الجیل، ۱۹۷۳م.
*'''وسائل الشیعه'''، الحرّ العاملی (م.۱۱۰۴ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق.
*'''الهدایة شرح بدایة المبتدی'''، علی بن ابوبکر المرغینانی (م.۵۹۳ق)، بیروت، المکتبة الاسلامیه.
{{پایان}}
==مقاله‌های مرتبط==
{{احکام حج}}
{{محرمات احرام}}


[[رده:احرام]]
[[رده:احکام احرام]]
[[رده:محرمات احرام]]
[[رده:محرمات احرام]]
[[رده:مقاله‌های تکمیل‌شده]]
لطفاً توجه داشته‌باشید که همهٔ مشارکت‌ها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفته‌می‌شوند (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). اگر نمی‌خواهید نوشته‌هایتان بی‌رحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد می‌کنید که خودتان این را نوشته‌اید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشته‌اید (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو راهنمای ویرایش‌کردن (در پنجرهٔ تازه باز می‌شود)

این صفحه عضوی از یک ردهٔ پنهان است: