آل قتاده: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
جز (اضافه کردن ناوبری)
(ویرایش تکمیلی ازجمله شناسه، ویرایش متن، منابع، رده)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[شهریور]]|روز=[[۳]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Seyedjavad }}
{{در دست ویرایش|ماه=[[شهریور]]|روز=[[۳]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Seyedjavad }}
آل قَتاده: از سادات حسنی حاکم بر مکه(حک: 616-701ق.)
'''آل قَتاده''' خاندانی از [[سادات حسنی]] و از اشراف طبقه چهارم حاکم بر [[مکه]] که بیش از هفتاد سال (حک: ۵۹۷-۶۷۰ق) بر این شهر حکومت کردند. ابوعزیز قتاده بن ادریس سرسلسله این خاندان در سال ۵۹۷ق. با اخراج شریف [[مکثر بن عیسی]]، حکومت مکه را در دست گرفت و پس از وی فرزندانش حسن، راجح و ادریس بر مکه حکمرانی کردند. افراد این خاندان متمایل به [[زیدیه]] بودند و در دوره‌ای حتی اعلان «حی علی خیر العمل» را در [[اذان]] رسمی کردند.
این خاندان از نسل ابوعزیز قتادة بن ادریس* بن مطاعن حسنی، ملقب به نابغه، و از طبقه چهارم اشراف حاكم بر مكه هستند. آل قتاده در حجاز به تدریج به تیره‌های گوناگون تقسیم شدند و به نام‌های مختلف شهرت یافتند.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص340-359؛ تحفة الازهار، ج1، ص442؛ الاصیلی، ص105.</ref> حکمرانی این خاندان با سال‌های پایانی خلافت عباسیان در عراق، دولت ایوبیان در مصر و شام، و دولت ممالیک همزمان بود. قتاده، سرسلسله این خاندان، در قریه عَلقمیه در ینْبُع از مادری که از اشراف هواشم (سادات حسنی حاکم بر مکه) بود، زاده شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص134-135؛ تحفة الازهار، ج1، ص442.</ref>
 
قتاده پس از همراه كردن خویشان خود، با تیره‌هایی از سادات حسنی حاكم بر ینبع مبارزه كرد و پس از اخراج آنان، بنی‌یحیی را نیز از وادی صفراء در مسافت 51كیلومتری مدینه در راه بدر<ref>المعالم الاثیره، ص159.</ref> اخراج كرد و دیگران را فرمانبر خویش ساخت.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص136؛ العقد الثمین، ج7، ص40؛ تاریخ مكه، ص285.</ref> او در سال 597ق. با آگاهی از ظلم هواشم* مکه<ref>العقد الثمین، ج7، ص40؛ تحفة الازهار، ج1، ص442.</ref> بدان جا حمله کرد و با اخراج شریف مکثر بن عیسی، حاکم مکه، و کشتن فرزندش محمد، حکومت مکه را در دست گرفت.<ref>عمدة الطالب، ص138؛ الاشراف، ج1، ص47؛ غایة المرام، ج1، ص544.</ref> وی به رغم ناکامی در تصرف مدینه<ref>الكامل، ج15، ص205؛ تاریخ امراء مكه، ص468.</ref> بر برخی از نواحی اطراف آن و نیز طائف، نجد و بعضی از نواحی یمن چیره شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص136؛ العقد الثمین، ج1، ص173؛ تحصیل المرام، ج2، ص742.</ref> او سرانجام در ذی‌حجه سال 617ق. در 90 سالگی از دنیا رفت<ref>الكامل، ج12، ص401؛ العقد الثمین، ج7، ص60.</ref> و به نقلی به دست فرزندش حسن كشته شد.<ref>الكامل، ج12، ص402؛ العقد الثمین، ج4، ص171؛ اتحاف الوری، ج3، ص27.</ref>
==معرفی خاندان==
در منابع، گزارش‌های فراوان از فرزندان قتاده آمده است.<ref>الاصیلی، ص105؛ عمدة الطالب، ص142.</ref> راجح، حسن، علی اكبر، علی اصغر، محمد، قاسم، حسان، حنظله و ادریس<ref>طرفة الاصحاب، ص106؛ الاصیلی، ص105؛ عمدة الطالب، ص142.</ref> از فرزندان او هستند که برخی از آنان به حکمرانی مکه رسیدند.
خاندان قتاده از نسل ابوعزیز [[قتادة بن ادریس]] بن مطاعن حسنی، ملقب به نابغه، و از طبقه چهارم [[اشراف حسنی|اشراف]] حاکم بر [[مکه]] هستند. آل قتاده در [[حجاز]] به تدریج به تیره‌های گوناگون تقسیم شدند و به نام‌های مختلف شهرت یافتند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۰-۳۵۹؛ تحفة الازهار، ج۱، ص۴۴۲؛ الاصیلی، ص۱۰۵.</ref> حکمرانی این خاندان با سال‌های پایانی خلافت [[عباسیان]] در [[عراق]]، دولت [[ایوبیان]] در [[مصر]] و [[شام]]، و دولت [[ممالیک]] همزمان بود.
 حاکمان مکه از فرزندان قتاده
 
1. شهاب الدین<ref>غایة المرام، ج1، ص580.</ref> حسن بن قتاده (حک: 617-619ق.): وی ادیب و شاعر بود و طبعی تند داشت.<ref>تاریخ مکه، ص290.</ref> حسن از سال 617ق. به مدت سه سال حکمران مکه بود. در گزارشی، به سال 618ق. وی با توطئه برادرش راجح و آقباش، امیرالحاج خلیفه عباسی الناصر لدین‌الله، روبه‌رو شد. او با آگاهی از این اتحاد، دستور داد تا راه‌های ورودی مکه را بر روی حج‌گزاران عراقی بسته، به آنان حمله کنند. در این درگیری، آقباش که بر فراز کوه حبشی رفته بود، کشته شد و راجح نیز به یمن گریخت. مدتی بعد او از خلیفه عباسی عذرخواهی کرد و خلیفه هم پذیرفت.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص340-341؛ اتحاف الوری، ج3، ص30، 32؛ منائح الکرم، ج2، ص287-288.</ref>
== قتاده ==
در پی حمله ملك مسعود، حاكم یمن، به مكه در سال618ق. حسن به سبب بدرفتاری با اشراف و حجاج، از حمایت آنان بی‌نصیب ماند و پس از شکست به شام گریخت. چندی بعد به سال 623ق. در عراق وفات یافت و در كنار حرم كاظمین8 دفن شد.<ref>الكامل، ج12، ص413؛ العقد الثمین، ج7، ص493؛ الاشراف، ج1، ص63-64.</ref>
قتاده، سرسلسله این خاندان، در قریه عَلقمیه در [[ینبع|ینْبُع]] از مادری که از اشراف [[هواشم مکه|هواشم]] (سادات حسنی حاکم بر مکه) بود، زاده شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۴-۱۳۵؛ تحفة الازهار، ج۱، ص۴۴۲.</ref> وی پس از همراه کردن خویشان خود، با تیره‌هایی از [[سادات حسنی]] حاکم بر [[ینبع]] مبارزه کرد و پس از اخراج آنان، [[بنی‌یحیی]] را نیز از وادی صفراء در مسافت ۵۱کیلومتری [[مدینه]] در راه [[منطقه بدر|بدر]]<ref>المعالم الاثیره، ص۱۵۹.</ref> اخراج کرد و دیگران را فرمانبر خویش ساخت.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ العقد الثمین، ج۷، ص۴۰؛ تاریخ مکه، ص۲۸۵.</ref> او در سال ۵۹۷ق. با آگاهی از ظلم [[هواشم مکه]]<ref>العقد الثمین، ج۷، ص۴۰؛ تحفة الازهار، ج۱، ص۴۴۲.</ref> بدان جا حمله کرد و با اخراج شریف [[مکثر بن عیسی]]، حاکم مکه، و کشتن فرزندش محمد، حکومت مکه را در دست گرفت.<ref>عمدة الطالب، ص۱۳۸؛ الاشراف، ج۱، ص۴۷؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۴۴.</ref> وی به رغم ناکامی در تصرف مدینه<ref>الکامل، ج۱۵، ص۲۰۵؛ تاریخ امراء مکه، ص۴۶۸.</ref> بر برخی از نواحی اطراف آن و نیز [[طائف]]، [[نجد]] و بعضی از نواحی [[یمن]] چیره شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۳؛ تحصیل المرام، ج۲، ص۷۴۲.</ref> او سرانجام در ذی‌حجه سال ۶۱۷ق. در ۹۰ سالگی از دنیا رفت<ref>الکامل، ج۱۲، ص۴۰۱؛ العقد الثمین، ج۷، ص۶۰.</ref> و به نقلی به دست فرزندش حسن کشته شد.<ref>الکامل، ج۱۲، ص۴۰۲؛ العقد الثمین، ج۴، ص۱۷۱؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۲۷.</ref>
از خدمات او در مكه، بازگرداندن کاروانسرای خرّازین به فقرای مكه بود.<ref>العقد الثمین، ج4، ص174؛ غایة المرام، ج1، ص588.</ref> جماز، از فرزندان او، در سال 651ق. با سپاهی بزرگ از شامیان به مکه یورش برد و پس از کشتن عموزاده‌اش ابوسعد حسن بن علی اکبر<ref>شفاء الغرام، ج2، ص344.</ref> چند ماه امیر مكه شد. اما در همین سال، در پی شکست از سپاه راجح بن قتاده، كنار رفت.<ref>غایة المرام، ج1، ص638؛ تاریخ امراء مكه، ص513.</ref> خاندان حسن كه به اشراف ذوهجار مشهورند، تا سده 14ق. بر ینبع حكومت كردند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص136؛ الاشراف، ج1، ص60.</ref>
 
2. راجح بن قتاده (حک: 620-653ق.): وی بزرگ‌ترین فرزند قتاده بود که در زمان حکمرانی پدر، از سوی او به دربار خلیفه عباسی مأمور شد.<ref>البدایة والنهایه، ج13، ص92؛ تاریخ مكه، ص285.</ref> وی بلند قد، تنومند و نیرومند بود.<ref>خلاصة الکلام، ص27.</ref> او در پی شکست از برادرش حسن و کشته شدن هم‌پیمانش آقباش<ref>اتحاف الوری، ج3، ص30.</ref> به ملک مسعود، حاکم یمن، پناه برد<ref>تاریخ مکه، ص291.</ref> و او را بر ضدّ برادر خود تحریک کرد. ملک مسعود در سال 619/620ق. با سپاهی به مکه هجوم برد. حسن پس از اندکی مقاومت گریخت و سپاه یمن پس از اشغال مکه، اموال و حتی لباس‌های مردم را غارت کرد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص34؛ تاریخ مکه، ص291.</ref> از آن پس راجح و حاكم یمن به اشتراک بر مكه حکومت کردند. همین امر تا مدت‌ها زمینه رقابت میان حاكمان یمن و مصر برای تسلط بر مكه را فراهم کرد. هرگاه یمنی‌ها حاكم می‌شدند، راجح نیز در كنار آنان حكمرانی می‌كرد.<ref>العقد الثمین، ج1، ص174؛ اتحاف الوری، ج3، ص34.</ref> او در سال 651ق. پس از كنار زدن جماز بن حسن توانست برای آخرین بار و به صورت مستقل بر مكه حاكم شود.<ref>تاریخ مکه، ص301.</ref> پس از یك سال، وی به دست فرزندش، غانم بن راجح، از حکمرانی مكه بركنار شد و در سال 654ق. پس از عمری طولانی وفات یافت. برای او نسل مشخصی بر جای نمانده است.<ref>الاشراف، ج1، ص73-75.</ref>
در منابع، گزارش‌های فراوان از فرزندان قتاده آمده است.<ref>الاصیلی، ص۱۰۵؛ عمدة الطالب، ص۱۴۲.</ref> راجح، حسن، علی اکبر، علی اصغر، محمد، قاسم، حسان، حنظله و ادریس<ref>طرفة الاصحاب، ص۱۰۶؛ الاصیلی، ص۱۰۵؛ عمدة الطالب، ص۱۴۲.</ref> از فرزندان او هستند که برخی از آنان به حکمرانی [[مکه]] رسیدند.
3. ادریس بن قتاده (653-670ق.): وی 17 سال بر مكه حکم راند. او و محمد ابونُمی اول در سال 652ق. با شورش بر غانم بن راجح، حکمرانی مکه را از وی گرفتند.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص344.</ref> در بیشتر دوران حکومتش با ابونمی، نوه برادرش، شراكت داشت.<ref>العقد الثمین، ج1، ص176؛ غایة المرام، ج1، ص640.</ref> از فرزندانش محمد بن ادریس مدتی كوتاه از جانب حاكم مصر به حکمرانی مکه رسید.<ref>تحفة الازهار، ج1، ص450.</ref>
 
4. علی اكبر: او خود بر مكه حکمرانی نیافت؛ اما فرزندان او تا سده 14ق. به تناوب و با نام خاندان‌های دیگر همچون آل ابی ‌نمی*، آل برکات*، آل زید* و آل عبدالله، امیران مكه بودند. نخستین فرزندش ابوسعد حسن بن علی (حک: 647-651ق.) بود كه 4 سال بر مكه و ینبع حكومت كرد. او با حمله جماز بن حسن بن قتاده همراه لشكر شام در سال 651ق. کشته شد. وی را به فضایل اخلاقی ستوده‌اند.<ref>تحفة الازهار، ج1، ص451؛ الاشراف علی تاریخ الاشراف، ج1، ص66-68.</ref> پس از ابوسعد، نخست فرزندش جماز بن حسن بن علی مدتی بر مكه حکمرانی یافت<ref>تحفة الازهار، ج1، ص454.</ref> و پس از او فرزند دیگرش محمد، معروف به ابونُمی اول، امیر مکه شد.
== حسن بن قتاده ==
درباره مذهب آل قتاده به درستی نمی‌توان داوری كرد. نیز عملكرد قتاده و فرزندانش در برابر مذاهب مختلف یكسان نبوده است. او به امام زیدیان، عبدالله بن حمزه (م.614ق.) بسیار گرایش داشت و حتی برایش از قبایل حجازی بیعت ‌گرفت و با فرستادن نامه‌ای به وی، سوگند یاد کرد که بر اطاعتش بماند. همو نماینده امام زیدیان یمن را مأمور اخذ بیعت و اقامه نماز در مسجدالحرام گرداند.<ref>السیرة المنصوریه، ص76-78.</ref> بر پایه مذهب زیدیه*، همچون امامیه، اعلان «حىّ علی خیر العمل» را در اذان رسمی کرد.<ref>تاریخ الاسلام، ج44، ص360.</ref> از این رو، زیدی بودن قتاده و برخی فرزندانش بر بسیاری از مورخان پنهان نمانده است.<ref>تاریخ الاسلام، ج44، ص360؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص136؛ غایة المرام، ج1، ص577.</ref> با این حال، وی گاه به نام خلیفه عباسی و ایوبیان نیز خطبه می‌خواند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص135؛ العقد الثمین، ج7، ص53؛ تاریخ مکه، ص285.</ref> البته هیچ‌گاه به دیدن خلیفه عباسی نرفت. در گزارش‌ها آمده که خود را از خلیفه عباسی، الناصر لدین‌الله، به خلافت شایسته‌تر می‌دانست.<ref>تاریخ الاسلام، ج44، ص360؛ البدایة والنهایه، ج13، ص92؛ الاعلام، ج5، ص189.</ref> برخی معتقدند شرفای مکه تا اوایل سده پانزدهم م. پیوند خود را با ائمه زیدیه حفظ کردند؛ ولی از آن پس آرام آرام به مذهب شافعی روی آوردند.<ref>میقات حج، ش22، ص68، «تاریخ تشیع در مکه و مدینه، جبل عامل، حلب».</ref> گفتنی است که از زمان نفوذ دولت فاطمیان مصر در مکه، نفوذ تشیع در مکه آغاز شده بود و تا بر کار آمدن دولت سعودی، سنت‌های شیعیان در مکه ادامه یافت.<ref>تاریخ مکه، ص274.</ref>
شهاب الدین<ref>غایة المرام، ج۱، ص۵۸۰.</ref> حسن بن قتاده (حک: ۶۱۷-۶۱۹ق.) ادیب و شاعر بود و طبعی تند داشت.<ref>تاریخ مکه، ص۲۹۰.</ref> حسن از سال ۶۱۷ق. به مدت سه سال حکمران [[مکه]] بود. در گزارشی، به سال ۶۱۸ق. وی با توطئه برادرش راجح و آقباش، [[امیر الحاج]] خلیفه [[عباسیان|عباسی]]، [[الناصر لدین‌الله]]، روبه‌رو شد. او با آگاهی از این اتحاد، دستور داد تا راه‌های ورودی مکه را بر روی حج‌گزاران [[عراق|عراقی]] بسته، به آنان حمله کنند. در این درگیری، آقباش که بر فراز [[کوه حبشی]] رفته بود، کشته شد و راجح نیز به [[یمن]] گریخت. مدتی بعد او از خلیفه عباسی عذرخواهی کرد و خلیفه هم پذیرفت.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۰-۳۴۱؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۳۰، ۳۲؛ منائح الکرم، ج۲، ص۲۸۷-۲۸۸.</ref>
منابع
 
اتحاف الوری باخبار ام القری: عمر بن فهد (م.855ق.)، به کوشش شلتوت، جده، مکتبة المدنی؛ الاشراف علی تاریخ الاشراف: عاتق بن غیث البلادی، بیروت، دار النفائس، 1423ق؛ الاصیلی فی انساب الطالبیین: محمد بن تاج ‌الدین المعروف بابن الطقطقی (م.709ق.)، به کوشش الرجائی، قم، مکتبة النجفی، 1418ق؛ الاعلام: الزركلی (م.1396ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، 1997م؛ البدایة والنهایه: ابن كثیر (م.774ق.)، بیروت، مكتبة المعارف؛ تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م.808ق.)، به كوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفكر، 1408ق؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م.748ق.)، به كوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الكتاب العربی، 1410ق؛ تاریخ امراء مکة المکرمه: عارف عبدالغنی، دمشق، دار البشائر، 1413ق؛ تاریخ مکه از آغاز تا پایان دولت شرفای مکه: احمد السباعی (م.1404ق.)، ترجمه: جعفریان، تهران، مشعر، 1385ش؛ تحصیل المرام: محمد بن احمد الصباغ (م.1321ق.)، به کوشش ابن دهیش، مکه، 1424ق؛ تحفة الازهار و زلال الانهار: ضامن بن شدقم الحسینی (م.1090ق.)، به کوشش الجبوری، تهران، میراث، 1420ق؛ خلاصة الکلام فی بیان امراء البلد الحرام: احمد زینی دحلان (م.1304ق.)، مصر، مطبعة الخیریه، 1305ق؛ السیرة المنصوریه: ابن دعثم (م.قرن7)، به کوشش عبدالغنی، بیروت، دار الفکر، 1414ق؛ شفاء الغرام: محمد الفأسی (م.832ق.)، به كوشش مصطفی محمد، مكه، النهضة الحدیثه، 1999م؛ طرفة الاصحاب فی معرفة الانساب: عمر بن یوسف بن رسول (م.696ق.)، به کوشش ک. وسترستین، بیروت، دار صادر، 1412ق؛ العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین: محمد الفأسی (م.832ق.) به كوشش فؤاد سیر، مصر، الرساله، 1406ق؛ عمدة الطالب: ابن عنبه (م.828ق.)، به كوشش محمد حسن، نجف، المکتبة الحیدریه، 1380ق؛ غایة المرام باخبار سلطنة البلد الحرام: عبدالعزیز بن فهد المکی (م.920ق.)، به کوشش شلتوت، جده، دار مدنی، 1406ق؛ الكامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.630ق.)، بیروت، دار صادر، 1385ق؛ المعالم الاثیره: محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، 1411ق؛ منائح الکرم فی اخبار مکه: علی بن تاج الدین السنجاری (م.1125ق.)، مکه، جامعة ام‌القری، 1419ق؛ میقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت.
در پی حمله ملک مسعود، حاکم [[یمن]]، به مکه در سال۶۱۸ق. حسن به سبب بدرفتاری با اشراف و [[حاجی|حجاج]]، از حمایت آنان بی‌نصیب ماند و پس از شکست به [[شام]] گریخت. چندی بعد به سال ۶۲۳ق. در [[عراق]] وفات یافت و در کنار [[حرم کاظمین(ع)]] دفن شد.<ref>الکامل، ج۱۲، ص۴۱۳؛ العقد الثمین، ج۷، ص۴۹۳؛ الاشراف، ج۱، ص۶۳-۶۴.</ref>
 
از خدمات او در مکه، بازگرداندن [[کاروانسرای خرازین|کاروانسرای خرّازین]] به فقرای مکه بود.<ref>العقد الثمین، ج۴، ص۱۷۴؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۸۸.</ref> جماز، از فرزندان او، در سال ۶۵۱ق. با سپاهی بزرگ از [[شام|شامیان]] به مکه یورش برد و پس از کشتن عموزاده‌اش ابوسعد حسن بن علی اکبر<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۴.</ref> چند ماه امیر مکه شد. اما در همین سال، در پی شکست از سپاه راجح بن قتاده، کنار رفت.<ref>غایة المرام، ج۱، ص۶۳۸؛ تاریخ امراء مکه، ص۵۱۳.</ref> خاندان حسن که به [[اشراف ذوهجار]] مشهورند، تا سده ۱۴ق. بر [[ینبع]] حکومت کردند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ الاشراف، ج۱، ص۶۰.</ref>
 
== راجح بن قتاده ==
راجح بن قتاده (حک: ۶۲۰-۶۵۳ق.) بزرگ‌ترین فرزند قتاده بود که در زمان حکمرانی پدر، از سوی او به دربار خلیفه [[عباسیان|عباسی]] مأمور شد.<ref>البدایة والنهایه، ج۱۳، ص۹۲؛ تاریخ مکه، ص۲۸۵.</ref> وی بلند قد، تنومند و نیرومند بود.<ref>خلاصة الکلام، ص۲۷.</ref> او در پی شکست از برادرش حسن و کشته شدن هم‌پیمانش آقباش<ref>اتحاف الوری، ج۳، ص۳۰.</ref> به ملک مسعود، حاکم [[یمن]]، پناه برد<ref>تاریخ مکه، ص۲۹۱.</ref> و او را بر ضدّ برادر خود تحریک کرد. ملک مسعود در سال ۶۱۹/۶۲۰ق. با سپاهی به مکه هجوم برد. حسن پس از اندکی مقاومت گریخت و سپاه یمن پس از اشغال مکه، اموال و حتی لباس‌های مردم را غارت کردند.<ref>اتحاف الوری، ج۳، ص۳۴؛ تاریخ مکه، ص۲۹۱.</ref> از آن پس راجح و حاکم یمن به اشتراک بر مکه حکومت کردند. همین امر تا مدت‌ها زمینه رقابت میان حاکمان یمن و [[مصر]] برای تسلط بر مکه را فراهم کرد. هرگاه یمنی‌ها حاکم می‌شدند، راجح نیز در کنار آنان حکمرانی می‌کرد.<ref>العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۴؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۳۴.</ref> او در سال ۶۵۱ق. پس از کنار زدن جماز بن حسن توانست برای آخرین بار و به صورت مستقل بر مکه حاکم شود.<ref>تاریخ مکه، ص۳۰۱.</ref> پس از یک سال، وی به دست فرزندش، غانم بن راجح، از حکمرانی مکه برکنار شد و در سال ۶۵۴ق. پس از عمری طولانی وفات یافت. برای او نسل مشخصی بر جای نمانده است.<ref>الاشراف، ج۱، ص۷۳-۷۵.</ref>
 
== ادریس بن قتاده ==
ادریس بن قتاده (۶۵۳-۶۷۰ق.) ۱۷ سال بر مکه حکم راند. او و محمد [[ابونمی او|ابونُمی او]]ل در سال ۶۵۲ق. با شورش بر غانم بن راجح، حکمرانی مکه را از وی گرفتند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۴.</ref> در بیشتر دوران حکومتش با ابونمی، نوه برادرش، شراکت داشت.<ref>العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۶؛ غایة المرام، ج۱، ص۶۴۰.</ref> از فرزندانش محمد بن ادریس مدتی کوتاه از جانب حاکم مصر به حکمرانی مکه رسید.<ref>تحفة الازهار، ج۱، ص۴۵۰.</ref>
 
== فرزندان علی اکبر بن قتاده==
علی اکبر خود بر مکه حکمرانی نیافت؛ اما فرزندان او تا سده ۱۴ق. به تناوب و با نام خاندان‌های دیگر همچون [[آل ابی ‌نمی]]، [[آل برکات]]، [[آل زید]] و [[آل عبدالله]]، امیران مکه بودند. نخستین فرزندش ابوسعد حسن بن علی (حک: ۶۴۷-۶۵۱ق.) بود که ۴ سال بر مکه و ینبع حکومت کرد. او با حمله جماز بن حسن بن قتاده همراه لشکر شام در سال ۶۵۱ق. کشته شد. وی را به فضایل اخلاقی ستوده‌اند.<ref>تحفة الازهار، ج۱، ص۴۵۱؛ الاشراف علی تاریخ الاشراف، ج۱، ص۶۶-۶۸.</ref> پس از ابوسعد، نخست فرزندش جماز بن حسن بن علی مدتی بر مکه حکمرانی یافت<ref>تحفة الازهار، ج۱، ص۴۵۴.</ref> و پس از او فرزند دیگرش محمد، معروف به [[ابونمی اول|ابونُمی اول]]، امیر مکه شد.
 
==رویکرد مذهبی==
درباره مذهب آل قتاده به درستی نمی‌توان داوری کرد. نیز عملکرد قتاده و فرزندانش در برابر مذاهب مختلف یکسان نبوده است. او به امام [[زیدیه|زیدیان]]، [[عبدالله بن حمزه]] (م.۶۱۴ق.) بسیار گرایش داشت و حتی برایش از قبایل [[حجاز|حجازی]] بیعت ‌گرفت و با فرستادن نامه‌ای به وی، سوگند یاد کرد که بر اطاعتش بماند. همو نماینده امام زیدیان یمن را مأمور اخذ بیعت و اقامه [[نماز]] در [[مسجدالحرام]] گرداند.<ref>السیرة المنصوریه، ص۷۶-۷۸.</ref> بر پایه [[مذهب زیدیه]]، همچون [[امامیه]]، اعلان «حی علی خیر العمل» را در [[اذان]] رسمی کرد.<ref>تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰.</ref> از این رو، زیدی بودن قتاده و برخی فرزندانش بر بسیاری از مورخان پنهان نمانده است.<ref>تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰؛ تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۷۷.</ref> با این حال، وی گاه به نام خلیفه [[عباسیان|عباسی]] و [[ایوبیان]] نیز خطبه می‌خواند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۵؛ العقد الثمین، ج۷، ص۵۳؛ تاریخ مکه، ص۲۸۵.</ref> البته هیچ‌گاه به دیدن خلیفه عباسی نرفت. در گزارش‌ها آمده که خود را از خلیفه عباسی، [[الناصر لدین‌الله]]، به خلافت شایسته‌تر می‌دانست.<ref>تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰؛ البدایة والنهایه، ج۱۳، ص۹۲؛ الاعلام، ج۵، ص۱۸۹.</ref> برخی معتقدند [[شرفای مکه]] تا اوایل سده پانزدهم میلادی پیوند خود را با ائمه زیدیه حفظ کردند؛ ولی از آن پس آرام آرام به [[مذهب شافعی]] روی آوردند.<ref>میقات حج، ش۲۲، ص۶۸، «تاریخ تشیع در مکه و مدینه، جبل عامل، حلب».</ref> گفتنی است که از زمان نفوذ دولت [[فاطمیان]] مصر در مکه، نفوذ [[تشیع]] در مکه آغاز شده بود و تا بر کار آمدن دولت [[آل سعود|سعودی]]، سنت‌های شیعیان در مکه ادامه یافت.<ref>تاریخ مکه، ص۲۷۴.</ref>
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
* '''اتحاف الوری باخبار ام القری''': عمر بن فهد (م.۸۵۵ق.)، به کوشش شلتوت، جده، مکتبة المدنی
* '''الاشراف علی تاریخ الاشراف''': عاتق بن غیث البلادی، بیروت، دار النفائس، ۱۴۲۳ق
* '''الاصیلی فی انساب الطالبیین''': محمد بن تاج ‌الدین المعروف بابن الطقطقی (م.۷۰۹ق.)، به کوشش الرجائی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۱۸ق
* '''الاعلام''': الزرکلی (م.۱۳۹۶ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م
* '''البدایة والنهایه''': ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، بیروت، مکتبة المعارف
* '''تاریخ ابن خلدون''': ابن خلدون (م.۸۰۸ق.)، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق
* '''تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر''': الذهبی (م.۷۴۸ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق
* '''تاریخ امراء مکة المکرمه''': عارف عبدالغنی، دمشق، دار البشائر، ۱۴۱۳ق
* '''تاریخ مکه از آغاز تا پایان دولت شرفای مکه''': احمد السباعی (م.۱۴۰۴ق.)، ترجمه: جعفریان، تهران، مشعر، ۱۳۸۵ش
* '''تحصیل المرام''': محمد بن احمد الصباغ (م.۱۳۲۱ق.)، به کوشش ابن دهیش، مکه، ۱۴۲۴ق
* '''تحفة الازهار و زلال الانهار''': ضامن بن شدقم الحسینی (م.۱۰۹۰ق.)، به کوشش الجبوری، تهران، میراث، ۱۴۲۰ق
* '''خلاصة الکلام فی بیان امراء البلد الحرام''': احمد زینی دحلان (م.۱۳۰۴ق.)، مصر، مطبعة الخیریه، ۱۳۰۵ق
* '''السیرة المنصوریه''': ابن دعثم (م.قرن۷)، به کوشش عبدالغنی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق
* '''شفاء الغرام''': محمد الفأسی (م.۸۳۲ق.)، به کوشش مصطفی محمد، مکه، النهضة الحدیثه، ۱۹۹۹م
* '''طرفة الاصحاب فی معرفة الانساب''': عمر بن یوسف بن رسول (م.۶۹۶ق.)، به کوشش ک. وسترستین، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۲ق
* '''العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین''': محمد الفأسی (م.۸۳۲ق.) به کوشش فؤاد سیر، مصر، الرساله، ۱۴۰۶ق
* '''عمدة الطالب''': ابن عنبه (م.۸۲۸ق.)، به کوشش محمد حسن، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۰ق
* '''غایة المرام باخبار سلطنة البلد الحرام''': عبدالعزیز بن فهد المکی (م.۹۲۰ق.)، به کوشش شلتوت، جده، دار مدنی، ۱۴۰۶ق
* '''الکامل فی التاریخ''': ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق
* '''المعالم الاثیره''': محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۱ق
* '''منائح الکرم فی اخبار مکه''': علی بن تاج الدین السنجاری (م.۱۱۲۵ق.)، مکه، جامعة ام‌القری، ۱۴۱۹ق
* '''میقات حج (فصلنامه)''': تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت.
{{پایان}}
حسن اسکندری
حسن اسکندری
{{خاندان‌های حاکم در حجاز}}
{{خاندان‌های حاکم در حجاز}}
[[رده:اشراف مکه]]
[[رده:سادات حسنی]]
[[رده:خاندان‌های حکومت‌گر در مکه]]
[[رده:مقاله‌های تکمیل‌شده]]

نسخهٔ ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۳۴

آل قَتاده خاندانی از سادات حسنی و از اشراف طبقه چهارم حاکم بر مکه که بیش از هفتاد سال (حک: ۵۹۷-۶۷۰ق) بر این شهر حکومت کردند. ابوعزیز قتاده بن ادریس سرسلسله این خاندان در سال ۵۹۷ق. با اخراج شریف مکثر بن عیسی، حکومت مکه را در دست گرفت و پس از وی فرزندانش حسن، راجح و ادریس بر مکه حکمرانی کردند. افراد این خاندان متمایل به زیدیه بودند و در دوره‌ای حتی اعلان «حی علی خیر العمل» را در اذان رسمی کردند.

معرفی خاندان

خاندان قتاده از نسل ابوعزیز قتادة بن ادریس بن مطاعن حسنی، ملقب به نابغه، و از طبقه چهارم اشراف حاکم بر مکه هستند. آل قتاده در حجاز به تدریج به تیره‌های گوناگون تقسیم شدند و به نام‌های مختلف شهرت یافتند.[۱] حکمرانی این خاندان با سال‌های پایانی خلافت عباسیان در عراق، دولت ایوبیان در مصر و شام، و دولت ممالیک همزمان بود.

قتاده

قتاده، سرسلسله این خاندان، در قریه عَلقمیه در ینْبُع از مادری که از اشراف هواشم (سادات حسنی حاکم بر مکه) بود، زاده شد.[۲] وی پس از همراه کردن خویشان خود، با تیره‌هایی از سادات حسنی حاکم بر ینبع مبارزه کرد و پس از اخراج آنان، بنی‌یحیی را نیز از وادی صفراء در مسافت ۵۱کیلومتری مدینه در راه بدر[۳] اخراج کرد و دیگران را فرمانبر خویش ساخت.[۴] او در سال ۵۹۷ق. با آگاهی از ظلم هواشم مکه[۵] بدان جا حمله کرد و با اخراج شریف مکثر بن عیسی، حاکم مکه، و کشتن فرزندش محمد، حکومت مکه را در دست گرفت.[۶] وی به رغم ناکامی در تصرف مدینه[۷] بر برخی از نواحی اطراف آن و نیز طائف، نجد و بعضی از نواحی یمن چیره شد.[۸] او سرانجام در ذی‌حجه سال ۶۱۷ق. در ۹۰ سالگی از دنیا رفت[۹] و به نقلی به دست فرزندش حسن کشته شد.[۱۰]

در منابع، گزارش‌های فراوان از فرزندان قتاده آمده است.[۱۱] راجح، حسن، علی اکبر، علی اصغر، محمد، قاسم، حسان، حنظله و ادریس[۱۲] از فرزندان او هستند که برخی از آنان به حکمرانی مکه رسیدند.

حسن بن قتاده

شهاب الدین[۱۳] حسن بن قتاده (حک: ۶۱۷-۶۱۹ق.) ادیب و شاعر بود و طبعی تند داشت.[۱۴] حسن از سال ۶۱۷ق. به مدت سه سال حکمران مکه بود. در گزارشی، به سال ۶۱۸ق. وی با توطئه برادرش راجح و آقباش، امیر الحاج خلیفه عباسی، الناصر لدین‌الله، روبه‌رو شد. او با آگاهی از این اتحاد، دستور داد تا راه‌های ورودی مکه را بر روی حج‌گزاران عراقی بسته، به آنان حمله کنند. در این درگیری، آقباش که بر فراز کوه حبشی رفته بود، کشته شد و راجح نیز به یمن گریخت. مدتی بعد او از خلیفه عباسی عذرخواهی کرد و خلیفه هم پذیرفت.[۱۵]

در پی حمله ملک مسعود، حاکم یمن، به مکه در سال۶۱۸ق. حسن به سبب بدرفتاری با اشراف و حجاج، از حمایت آنان بی‌نصیب ماند و پس از شکست به شام گریخت. چندی بعد به سال ۶۲۳ق. در عراق وفات یافت و در کنار حرم کاظمین(ع) دفن شد.[۱۶]

از خدمات او در مکه، بازگرداندن کاروانسرای خرّازین به فقرای مکه بود.[۱۷] جماز، از فرزندان او، در سال ۶۵۱ق. با سپاهی بزرگ از شامیان به مکه یورش برد و پس از کشتن عموزاده‌اش ابوسعد حسن بن علی اکبر[۱۸] چند ماه امیر مکه شد. اما در همین سال، در پی شکست از سپاه راجح بن قتاده، کنار رفت.[۱۹] خاندان حسن که به اشراف ذوهجار مشهورند، تا سده ۱۴ق. بر ینبع حکومت کردند.[۲۰]

راجح بن قتاده

راجح بن قتاده (حک: ۶۲۰-۶۵۳ق.) بزرگ‌ترین فرزند قتاده بود که در زمان حکمرانی پدر، از سوی او به دربار خلیفه عباسی مأمور شد.[۲۱] وی بلند قد، تنومند و نیرومند بود.[۲۲] او در پی شکست از برادرش حسن و کشته شدن هم‌پیمانش آقباش[۲۳] به ملک مسعود، حاکم یمن، پناه برد[۲۴] و او را بر ضدّ برادر خود تحریک کرد. ملک مسعود در سال ۶۱۹/۶۲۰ق. با سپاهی به مکه هجوم برد. حسن پس از اندکی مقاومت گریخت و سپاه یمن پس از اشغال مکه، اموال و حتی لباس‌های مردم را غارت کردند.[۲۵] از آن پس راجح و حاکم یمن به اشتراک بر مکه حکومت کردند. همین امر تا مدت‌ها زمینه رقابت میان حاکمان یمن و مصر برای تسلط بر مکه را فراهم کرد. هرگاه یمنی‌ها حاکم می‌شدند، راجح نیز در کنار آنان حکمرانی می‌کرد.[۲۶] او در سال ۶۵۱ق. پس از کنار زدن جماز بن حسن توانست برای آخرین بار و به صورت مستقل بر مکه حاکم شود.[۲۷] پس از یک سال، وی به دست فرزندش، غانم بن راجح، از حکمرانی مکه برکنار شد و در سال ۶۵۴ق. پس از عمری طولانی وفات یافت. برای او نسل مشخصی بر جای نمانده است.[۲۸]

ادریس بن قتاده

ادریس بن قتاده (۶۵۳-۶۷۰ق.) ۱۷ سال بر مکه حکم راند. او و محمد ابونُمی اول در سال ۶۵۲ق. با شورش بر غانم بن راجح، حکمرانی مکه را از وی گرفتند.[۲۹] در بیشتر دوران حکومتش با ابونمی، نوه برادرش، شراکت داشت.[۳۰] از فرزندانش محمد بن ادریس مدتی کوتاه از جانب حاکم مصر به حکمرانی مکه رسید.[۳۱]

فرزندان علی اکبر بن قتاده

علی اکبر خود بر مکه حکمرانی نیافت؛ اما فرزندان او تا سده ۱۴ق. به تناوب و با نام خاندان‌های دیگر همچون آل ابی ‌نمی، آل برکات، آل زید و آل عبدالله، امیران مکه بودند. نخستین فرزندش ابوسعد حسن بن علی (حک: ۶۴۷-۶۵۱ق.) بود که ۴ سال بر مکه و ینبع حکومت کرد. او با حمله جماز بن حسن بن قتاده همراه لشکر شام در سال ۶۵۱ق. کشته شد. وی را به فضایل اخلاقی ستوده‌اند.[۳۲] پس از ابوسعد، نخست فرزندش جماز بن حسن بن علی مدتی بر مکه حکمرانی یافت[۳۳] و پس از او فرزند دیگرش محمد، معروف به ابونُمی اول، امیر مکه شد.

رویکرد مذهبی

درباره مذهب آل قتاده به درستی نمی‌توان داوری کرد. نیز عملکرد قتاده و فرزندانش در برابر مذاهب مختلف یکسان نبوده است. او به امام زیدیان، عبدالله بن حمزه (م.۶۱۴ق.) بسیار گرایش داشت و حتی برایش از قبایل حجازی بیعت ‌گرفت و با فرستادن نامه‌ای به وی، سوگند یاد کرد که بر اطاعتش بماند. همو نماینده امام زیدیان یمن را مأمور اخذ بیعت و اقامه نماز در مسجدالحرام گرداند.[۳۴] بر پایه مذهب زیدیه، همچون امامیه، اعلان «حی علی خیر العمل» را در اذان رسمی کرد.[۳۵] از این رو، زیدی بودن قتاده و برخی فرزندانش بر بسیاری از مورخان پنهان نمانده است.[۳۶] با این حال، وی گاه به نام خلیفه عباسی و ایوبیان نیز خطبه می‌خواند.[۳۷] البته هیچ‌گاه به دیدن خلیفه عباسی نرفت. در گزارش‌ها آمده که خود را از خلیفه عباسی، الناصر لدین‌الله، به خلافت شایسته‌تر می‌دانست.[۳۸] برخی معتقدند شرفای مکه تا اوایل سده پانزدهم میلادی پیوند خود را با ائمه زیدیه حفظ کردند؛ ولی از آن پس آرام آرام به مذهب شافعی روی آوردند.[۳۹] گفتنی است که از زمان نفوذ دولت فاطمیان مصر در مکه، نفوذ تشیع در مکه آغاز شده بود و تا بر کار آمدن دولت سعودی، سنت‌های شیعیان در مکه ادامه یافت.[۴۰]

پانویس

  1. شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۰-۳۵۹؛ تحفة الازهار، ج۱، ص۴۴۲؛ الاصیلی، ص۱۰۵.
  2. تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۴-۱۳۵؛ تحفة الازهار، ج۱، ص۴۴۲.
  3. المعالم الاثیره، ص۱۵۹.
  4. تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ العقد الثمین، ج۷، ص۴۰؛ تاریخ مکه، ص۲۸۵.
  5. العقد الثمین، ج۷، ص۴۰؛ تحفة الازهار، ج۱، ص۴۴۲.
  6. عمدة الطالب، ص۱۳۸؛ الاشراف، ج۱، ص۴۷؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۴۴.
  7. الکامل، ج۱۵، ص۲۰۵؛ تاریخ امراء مکه، ص۴۶۸.
  8. تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۳؛ تحصیل المرام، ج۲، ص۷۴۲.
  9. الکامل، ج۱۲، ص۴۰۱؛ العقد الثمین، ج۷، ص۶۰.
  10. الکامل، ج۱۲، ص۴۰۲؛ العقد الثمین، ج۴، ص۱۷۱؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۲۷.
  11. الاصیلی، ص۱۰۵؛ عمدة الطالب، ص۱۴۲.
  12. طرفة الاصحاب، ص۱۰۶؛ الاصیلی، ص۱۰۵؛ عمدة الطالب، ص۱۴۲.
  13. غایة المرام، ج۱، ص۵۸۰.
  14. تاریخ مکه، ص۲۹۰.
  15. شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۰-۳۴۱؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۳۰، ۳۲؛ منائح الکرم، ج۲، ص۲۸۷-۲۸۸.
  16. الکامل، ج۱۲، ص۴۱۳؛ العقد الثمین، ج۷، ص۴۹۳؛ الاشراف، ج۱، ص۶۳-۶۴.
  17. العقد الثمین، ج۴، ص۱۷۴؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۸۸.
  18. شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۴.
  19. غایة المرام، ج۱، ص۶۳۸؛ تاریخ امراء مکه، ص۵۱۳.
  20. تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ الاشراف، ج۱، ص۶۰.
  21. البدایة والنهایه، ج۱۳، ص۹۲؛ تاریخ مکه، ص۲۸۵.
  22. خلاصة الکلام، ص۲۷.
  23. اتحاف الوری، ج۳، ص۳۰.
  24. تاریخ مکه، ص۲۹۱.
  25. اتحاف الوری، ج۳، ص۳۴؛ تاریخ مکه، ص۲۹۱.
  26. العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۴؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۳۴.
  27. تاریخ مکه، ص۳۰۱.
  28. الاشراف، ج۱، ص۷۳-۷۵.
  29. شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۴.
  30. العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۶؛ غایة المرام، ج۱، ص۶۴۰.
  31. تحفة الازهار، ج۱، ص۴۵۰.
  32. تحفة الازهار، ج۱، ص۴۵۱؛ الاشراف علی تاریخ الاشراف، ج۱، ص۶۶-۶۸.
  33. تحفة الازهار، ج۱، ص۴۵۴.
  34. السیرة المنصوریه، ص۷۶-۷۸.
  35. تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰.
  36. تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰؛ تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۷۷.
  37. تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۵؛ العقد الثمین، ج۷، ص۵۳؛ تاریخ مکه، ص۲۸۵.
  38. تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰؛ البدایة والنهایه، ج۱۳، ص۹۲؛ الاعلام، ج۵، ص۱۸۹.
  39. میقات حج، ش۲۲، ص۶۸، «تاریخ تشیع در مکه و مدینه، جبل عامل، حلب».
  40. تاریخ مکه، ص۲۷۴.

منابع

  • اتحاف الوری باخبار ام القری: عمر بن فهد (م.۸۵۵ق.)، به کوشش شلتوت، جده، مکتبة المدنی
  • الاشراف علی تاریخ الاشراف: عاتق بن غیث البلادی، بیروت، دار النفائس، ۱۴۲۳ق
  • الاصیلی فی انساب الطالبیین: محمد بن تاج ‌الدین المعروف بابن الطقطقی (م.۷۰۹ق.)، به کوشش الرجائی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۱۸ق
  • الاعلام: الزرکلی (م.۱۳۹۶ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م
  • البدایة والنهایه: ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، بیروت، مکتبة المعارف
  • تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م.۸۰۸ق.)، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق
  • تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م.۷۴۸ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق
  • تاریخ امراء مکة المکرمه: عارف عبدالغنی، دمشق، دار البشائر، ۱۴۱۳ق
  • تاریخ مکه از آغاز تا پایان دولت شرفای مکه: احمد السباعی (م.۱۴۰۴ق.)، ترجمه: جعفریان، تهران، مشعر، ۱۳۸۵ش
  • تحصیل المرام: محمد بن احمد الصباغ (م.۱۳۲۱ق.)، به کوشش ابن دهیش، مکه، ۱۴۲۴ق
  • تحفة الازهار و زلال الانهار: ضامن بن شدقم الحسینی (م.۱۰۹۰ق.)، به کوشش الجبوری، تهران، میراث، ۱۴۲۰ق
  • خلاصة الکلام فی بیان امراء البلد الحرام: احمد زینی دحلان (م.۱۳۰۴ق.)، مصر، مطبعة الخیریه، ۱۳۰۵ق
  • السیرة المنصوریه: ابن دعثم (م.قرن۷)، به کوشش عبدالغنی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق
  • شفاء الغرام: محمد الفأسی (م.۸۳۲ق.)، به کوشش مصطفی محمد، مکه، النهضة الحدیثه، ۱۹۹۹م
  • طرفة الاصحاب فی معرفة الانساب: عمر بن یوسف بن رسول (م.۶۹۶ق.)، به کوشش ک. وسترستین، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۲ق
  • العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین: محمد الفأسی (م.۸۳۲ق.) به کوشش فؤاد سیر، مصر، الرساله، ۱۴۰۶ق
  • عمدة الطالب: ابن عنبه (م.۸۲۸ق.)، به کوشش محمد حسن، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۰ق
  • غایة المرام باخبار سلطنة البلد الحرام: عبدالعزیز بن فهد المکی (م.۹۲۰ق.)، به کوشش شلتوت، جده، دار مدنی، ۱۴۰۶ق
  • الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق
  • المعالم الاثیره: محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۱ق
  • منائح الکرم فی اخبار مکه: علی بن تاج الدین السنجاری (م.۱۱۲۵ق.)، مکه، جامعة ام‌القری، ۱۴۱۹ق
  • میقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت.

حسن اسکندری