امیر الحاج

از ویکی حج

امیر الحاج یا امام الحاج یا امام موسم، کسی است که سرپرستی زائران خدا را در امور حج برعهده داشته و نصب او از اختیارات حاکم است. شیعیان، این منصب را از شؤون امامت می‌دادند. از وظایف امیر الحاج، حفظ نظم و امنیت حاجیان و آگاه کردن آنها نسبت به اعمال حج است. نخستین امیر الحاج، حضرت محمد(ص) و نخستین امیر الحاجی که تعیین کرد امام علی(ع) بود. امام علی(ع) نیز، در دوران خلافت خود به تعیین امیر الحاج پرداخته و گاهی معاویه، با تعیین امیر الحاجی دیگر، به مبارزه سیاسی با او می‌پرداخت. دیگر امامان(ع)، قدرت و اختیاری در مناصب حکومتی، از جمله تعیین امیر الحاج نداشتند؛ از این رو، مانند دیگر حاجیان در مناسک حج شرکت کرده و گزارشی از مخالفت آن‌ها با امیر الحاج نیامده است.

در روایات و فقه، احکامی ویژه امیر الحاج گفته شه که با دیگر حاجیان تفاوت دارد. یکی از احکامی که برای امیر الحاج مستحب شمرده شده، سخنرانی در چهار روز از ایام حج است. بُعد سیاسی این منصب، در دوره‌هایی از تاریخ مورد توجه بوده است. پس از کمرنگ شدن بعد سیاسی امارت حج، برخی سید روح‌الله موسوی خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را احیاگر این بُعد از امارت حج دانسته‌اند.

امروزه، هر کشوری، سرپرستی را برای حاجیان خود نصب کرده و به دلیل نبود حاکم اسلامی واحد، امیر الحاج به معنای حقیقی و گسترده آن وجود ندارد.

مفهوم‌شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

امیر، کسی است که امر گروه و قومی را سرپرستی کند و امیر الحاج، کسی است که سرپرستی امور حاجیان خانه خدا در احکام و مناسک حج را برعهده داشته باشد.[۱] به او، امام الحاج و امام موسم نیز گفته شده است.[۲]

این منصب، ارتباط مستقیم با حکومت اسلامی دارد؛ از این رو، نصب امیر الحاج از اختیارات و وظایف حاکم شمرده شده است.[۳]

شرایط[ویرایش | ویرایش مبدأ]

از دیدگاه عالمان شیعه، سرپرستی حاجیان از شؤون امامت است، که در عصر معصومان(ع) خود آنها یا منصوب از جانب آنها، و در عصر غیبت، فقیه جامع الشرایط یا منصوب از جانب وی عهده‌دار آن است.[۲]

شیخ حرّ عاملی، عالم شیعه، بر پایه روایتی، مکّی بودن امیر الحاج را مکروه دانسته است.[۴] برخی در برابر وی، به انتصاب قثم بن عباس به منصب امیر الحاج، توسط امام علی(ع) اشاره کرده‌اند، در حالی که او والی و مقیم مکه بود.[۵]

دیدگاه اهل سنت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به باور برخی از عالمان اهل سنت، امیر الحاج، باید دارای شرایط لازم در امام جماعت بوده و به مناسک، احکام، مواقیت و ایام حج آگاه باشد. آنها، امیر الحاج را دارای دو ولایت دانسته‌اند؛ یکی ولایت بر حرکت دادن حجاج و دیگری ولایت بر برگزاری حج. به باور آنها، امیر الحاج در ولایت نخست، باید دارای شرایطی مانند شجاعت، هیبت و هدایتگری بوده و او را در ولایت دوم، در برخی موارد، شبیه امام جماعت دانسته‌اند؛ از این رو پیروی او را در اعمال و مناسک، لازم و سبقت جستن بر او را جایز ولی مکروه شمرده‌اند.[۶]

وظایف[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • شهید اول، عالم شیعی[۷] و برخی از عالمان اهل سنت[۸] وظایفی را برای امیر الحاج برشمرده‌اند که در بیشتر موارد مشترک بوده و گزیده آنها عبارتند از:
  • حفظ امنیت جان و مال حاجیان؛
  • نظم‌بخشی به حرکت و توقف آنها؛
  • رسیدگی به گمشدگان و جاماندگان؛
  • مجازات خطاکاران، در صورت اذن داشتن؛
  • قضاوت و صدور حکم، به شرط شایستگی؛
  • دادن فرصت کافی به حاجیان برای انجام اعمال حج؛
  • آگاه کردن حاجیان نسبت به اعمال و مناسک حج.

امیران حج در تاریخ[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نخستین امیر الحاج، حضرت محمد(ص) و نخستین امیر الحاجی که از سوی وی تعیین شد، امام علی(ع) بود. پس از حضرت محمد(ص)، خودِ خلفا یا فرد دیگری که از جانب آنها منصوب بود، امیر الحاج می‌شد.[۹] برای نمونه در سال ۱۱ق. عمر بن خطاب،در سال ۱۲ق. ابوبکر و در سال ۱۳ق. عبدالرحمان بن عوف امیرالحاج بودند.[۱۰]

به گفته مسعودی، در دوره خلافت امام علی(ع) ، دو سال عبدالله بن عباس،[یادداشت ۱] یک سال کارگزار حکومتی امام(ع) در مکه، قُثم بن عباس و سال پایانی شیبة بن عثمان امیرالحاج بودند.[یادداشت ۲][۱۱]

در سال ۴۰ق. که میان امام حسن(ع) و معاویه اختلاف بود، مغیرة بن شعبه امارت حج را به عهده گرفت.[۱۲] از سال ۴۱ق. تا پایان دوره امویان(ح.۴۱-۱۳۲ق)، بیشتر، سرپرستی حج به عهده یاران معاویه و دودمان بنی امیه بود؛ برخی از آن‌ها عبارتند از: عتبة بن ابی‌سفیان، مروان بن حکم، یزید بن معاویه، سعید بن عاص، ولید بن عتبه و عثمان بن محمد بن ابی‌سفیان.[۱۳]

پس از رویداد عاشورا، و شورش عبدالله بن زبیر و گرفتن شهر مکه، تا سالیان درازی خود، سرپرستی حج را به عهده داشت. در سال ۷۲ و ۷۳ق. حجاج بن یوسف ثقفی امیر الحاج بود. پس از این دوره، افراد سرشناسی مانند عبدالملک بن مروان، سلیمان بن عبدالملک بن مروان، ابان بن عثمان بن عفان، ولید بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز بن مروان، ابوبکر محمد بن عمرو بن حزم، هشام بن عبدالملک، ابراهیم بن هاشم المخزومی، سلیمان بن هشام بن عبدالملک، ولید بن یزید بن عبدالملک، خالد بن عبد الملک بن حارث و محمد بن عبدالملک بن مروان سرپرستی حج را به عهده گرفتند.[۱۳]

امامان(ع) و امارت حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شیعیان، تعیین امیر الحاج را از حقوق و شایستگی‌های امامان(ع) دانسته‌اند؛ ولی با روی کار آمدن خلفای اموی و عباسی، امامان(ع) اختیار و دخالتی در شؤون حکومتی نداشتند.[۱۴] آنها، در مراسم حج حضور یافته، مناسک آن را به جا آورده و مخالفتی از سوی آنان با امیران حج گزارش نشده است.[۱۵] در پاره‌ای از موارد، تأیید نسبی آنها نیز وجود دارد.[۱۶] برخی دلیل این رفتار را این دانسته‌اند که اساس مشروعیت خلفا مورد اشکال بوده و امیر الحاج تنها، نماینده خلیفه در موسم حج بوده است. تأیید نسبی آنها را نیز به معنای این دانسته‌اند که حاجیان خانه خدا، برای نظم در امور، باید تابع فردی باشند که در هر صورت، سرپرستی در اختیار او است.[۱۵] نمونه‌ای از همراهی امامان(ع)، با امیر الحاج، در سال ۱۴۰ق. گزارش شده است؛ مرکب امام صادق(ع)، هنگام رفتن از عرفات به مشعر، دچار مشکل شده و او از مرکب پایین آمد. اسماعیل بن علی بن عبدالله بن عباس که امیرالحاج بود، به انتظار امام(ع) ایستاد تا وی به او برسد. امام صادق(ع)، به او گفت امیرالحاج وقتی حرکت آغاز کرد، نباید تا مزدلفه توقف کند؛ ولی اسماعیل بن علی، به احترام امام(ع) ایستاد تا وی سوار مرکب شد و حرکت کرد.[۱۶]

در روایات[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در بسیاری از روایات، از کسی که سرپرستی حاجیان را بر عهده دارد، با واژه «امام» تعبیر شده است. برخی از فقیهان شیعه، مراد واژه «امام» را در این روایات، امام زمان یا امیر الحاج و بیشتر، به معنای امیر الحاج دانسته‌اند.[۱۷] محمدحسن نجفی، مراد از «امام» در این موارد را امیر الحاج دانسته است.[۱۸] یوسف بحرانی نیز، مراد از امام را کسی دانسته که خلیفه آن را به عنوان والی در موسم حج تعیین کرده و «امام» را در این روایات، به معنای حقیقی آن ندانسته، اگر چه جایگاه امیر الحاج را، در حقیقت از آن امام معصوم(ع) دانسته است.[۱۹]

عالمان اهل سنت نیز، واژه امام را در روایات مربوط به حج، به معنای کسی که متصدی امر حج است دانسته‌اند.[یادداشت ۳][۲۰]

در فقه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در فقه شیعه، احکامی ویژه امیر الحاج گفته شده، که بیشتر، استحبابی است.[۲۱] برخی از آنها عبارتند از:

  • مستحب است امیر الحاج، در روز ترویه، نماز ظهر و عصر خود را در منا به جا آورد، این حکم برخلاف حکم دیگر حاجیان است که واجب است پس از نماز ظهر و عصر در مسجدالحرام محرم شوند.[۲۲] محمدحسن نجفی، حاجیان را میان خواندن نماز در مسجد الحرام و منا مخیّر دانسته و حکم وجوب خواندن نماز در منا برای امیر الحاج را، به شیخ طوسی نسبت داده است.[۲۳] برخی این انتساب را رد کرده‌[۲۴] و تنها فقیهی که روایات این مسأله را ظاهر در وجوب دانسته و حکم به وجوب را غیر بعید شمرده، یوسف بحرانی معرفی کرده‌اند.[۲۵] برخی از فقیهان معاصر مانند سید موسی شبیری زنجانی نیز، حکم به وجوب داده‌اند.[۲۶]
  • برخی از فقیهان، ماندن امیر الحاج در منا تا طلوع آفتاب روز عرفه را مستحب مؤکد دانسته‌اند.[۲۷] برخی، این حکم را مشهور میان فقها معرفی کرده و تأکید استحباب آن را رد کرده‌اند.[یادداشت ۴][۲۸]
  • ماندن امیر الحاج در مشعر الحرام تا طلوع آفتاب روز دهم را، شمار زیادی از فقیهان واجب[یادداشت ۵][۲۹] و برخی مستحب دانسته‌اند.[۳۰] این حکم برخلاف حکم دیگر حاجیان است که بهترین وقت برای حرکت آنها از مشعر به منا، نزدیک طلوع آفتاب دانسته شده است.[۳۱]
  • هلال ذی‌حجه با حکم امیر الحاج ثابت می‌شود. وقوف در عرفات، مشعر و منا و اعمال مناسک حج، به ثبوت هلال ذی‌حجه بستگی دارد؛ از این رو، دارای اهمیت شمرده شده و برای جلوگیری از تفرقه و تشتت، ثبوت آن به یک نفر سپرده شده است. ثبوت هلال ذی‌حجه و سامان یافتن امور حج در زمان حاکم جائر، نیازمند پژوهش بیشتر دانسته شده است؛ اگر چه از جانب امامان(ع) مخالفتی با امیر الحاج گزارش نشده است.[۳۲] امروزه، حکم به ثبوت هلال ماه، از سوی حاکمان حجاز صورت گرفته و حاجیان و سرپرستان آنها، در این زمینه به آن اکتفا می‌کنند.[۳۳]
  • مستحب است، امیر الحاج در روزهای هفتم ذی‌الحجه، روز عرفه، روز عید قربان در منا و روز نفر اوّل[یادداشت ۶] سخنرانی کند.[۳۴]

در کتاب‌های فقهی اهل سنت نیز، درباره احکام استحبابی امیرالحاج بحث شده است.[۵]

بُعد سیاسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

تعیین امیر الحاج از سوی حکومت، به معنای حضور رسمی رهبر حکومت در مراسم حج، شمرده شده است؛ از این رو، بُعد سیاسی آن را برجسته دانسته‌اند. گاهی مخالفان حکومت مرکزی در کار امیر الحاج اختلال ایجاد می‌کردند، که نوعی معارضه با حکومت رسمی محسوب می‌شد.[۳۵] برای نمونه، در سال ۳۷ق. امام علی(ع)، عبدالله بن عباس را به عنوان امیر الحاج فرستاده بود و معاویه، یزید بن شجرة رهاوی را از جانب خود به این منصب برگزیده بود. میان آن دو، بر سر امیر الحاج بودن، کشمکش رخ داده و سرانجام، هر دوی آنها توافق کردند شخص سومی به نام شیبة بن عثمان، عهده‌دار این کار شود.[۱۲] در سال ۱۳۱ق، ولید بن عروه، با استناد به یک نامهٔ جعلی، به مکه آمده و امور حجّ مسلمانان را به دست گرفت.[۳۶] ابوجعفر منصور دوانیقی، در سال ۱۳۶ق، امیر الحاج مردم بوده و در همان مراسم، از مردم به سودِ خود بیعت گرفت.[۳۶]

در سال ۱۹۹ق، در دوره خلافتِ مأمون عباسی، محمد بن داود بن عیسی به عنوانِ امیر الحاج با مردم حج گزارد. در آن ایام، ابوالسرایا، بر ضدّ حکومت قیام کرده و قصد تصرف مکه و مدینه را داشت. وی، ابن افطس علوی، از نوادگان امام سجاد(ع) را،[یادداشت ۷] به مکه فرستاد تا پس از تصرّف آن، حج را نیز برای مردم به جا آورد. والی مکه، ابتدا عدّه‌ای را برای مقابله با او بسیج کرده و برای امور حج، پسرش محمد را منصوب کرد. اعمال حجّ مردم بدون سرپرست و جسته و گریخته انجام گرفت و نیروهای ابن افطس علوی، بر مواضعی استیلا یافته بودند و نیروهای حکومتی، مکه، عرفه و منا را تخلیه کرده بودند و امام جماعت نیز گریخته بود؛ از این رو، باقیمانده اعمال، با ریاستِ ابن افطس علوی انجام شد.[۳۷] به گفته برخی، ابن افطس، در مدینه خروج کرده و مردم را به بیعت با ابن طباطبا، دعوت کرد. او پس از درگذشت ابن طباطبا، مردم را به امامت خود دعوت کرده و به مکه و منا رفت. امیرالحاج، داود بن عیسی، فرار کرده و مردم به مزدلفه رفتند، ابن افطس نیز خود را به مزدلفه رسانده و امور حج و نماز مردم را به دست گرفته و پس از عید قربان به مکه رفت.[۳۸]

در سال ۲۵۱ق، اسماعیل بن یوسف علوی، در مکه خروج کرده، پس از گریختن والی مکه، جعفر بن فضل، به غارت و کشتار پرداخت. در روز عرفه، به آن موقف آمده و پس از درگیری‌هایی شمار زیادی کشته، برخی به مکه گریخته و امکان وقوف به عرفه برای حاجیان نبود؛ از این رو، حج آنها به هم خورد.[۳۹]

در سال ۳۱۷ق، که عمر بن حسن بن عبدالعزیز امیر الحاج بود، شورش قرامطه و کشتار فراوان رخ داد و حج مردم به هم خورده و بدون امام برگزار شد.[۴۰]

در سال ۱۴۰۰ق، جنبش اخوان، به رهبری جهیمان العتیبی، در موسم حج، با اقدامی مسلحانه در مسجد الحرام، علیه نیروهای حکومتی جنگیده و کشته شدند.[۴۱]

هیچ‌یک از خلفای اموی و عباسی، سرپرستی حج را مانند دیگر مسؤولیت‌های اجتماعی و سیاسی، به افرادی که بیرون از تبار و یاران خود بودند، واگذار نکردند.[۱۴]

برخی، روح‌الله موسوی خمینی، بناینگذار جمهوری اسلامی ایران را، احیاگر بُعد سیاسی-اجتماعی حج دانسته‌اند.[۴۲] در حکم وی، برای نصب سرپرستان حاجیان به نکته‌های زیر اشاره شده است: پاکسازی فریضهٔ حج از آثار طاغوت؛ احیای ابعاد سیاسی-اجتماعی حج؛ دعوت مسلمانان به وحدت و مقابله با استکبار جهانی؛ برنامه‌ریزی و سازماندهی حجاج بیت‌اللّٰه الحرام درجهت اعلام برائت از مشرکان در سرزمین وحی.[۴۳]

وضعیت کنونی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

امروزه امیر الحاج، به معنای واقعی آن، که امر همه حاجیان را بر عهده داشته باشد وجود ندارد؛ زیرا جهان اسلام، دارای حاکم واحد نیست. امروزه، بر پایه مقررات عربستان، هر کشوری، سرپرستی را برای حاجیان خود نصب می‌کند. برخی، اگر عنوان امیر الحاج، بر چنین سرپرستی درست باشد، ثبوت پاره‌ای از احکام ویژه امیر الحاج را بر او ممکن شمرده‌اند.[۳۳] امروزه، استحباب سخنرانی امیر الحاج در چهار روز از ایام حج را، روحانیان کاروان به نمایندگی وی انجام می‌دهند. حکم به ثبوت هلال ذی‌الحجه از اختیار سرپرستان حاجیان بیرون بوده و توسط حاکمان عربستان انجام می‌شود.[۳۳]

پانوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. قاموس الحرمین الشریفین، ص۳۵.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ فرهنگ فقه فارسی، ج۱، ص۷۰۴.
  3. امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۴۵.
  4. وسائل الشیعه،ج۱۳، ص۵۲۶، ح۲.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۹۵.
  6. امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۹۶ و ۹۷؛ نک: قاضی ابویعلی و ماوردی در الأحکام السلطانیة.
  7. وظایف امیر الحاج از نگاه شهید، فصلنامه میقات حج، شماره۴۰، ص۴۳ و ۴۴.
  8. امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۹۷.
  9. امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۷۶ و ۷۷.
  10. مروج الذهب، ج۴، ص۳۰۱.
  11. فرهنگ زیارت، ج۱، ص۱۵۸؛ مروج الذهب، ج۴، ص۳۰۲.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ مروج الذهب، ج۴، ص۳۰۲.
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۸۰؛ رک: مروج الذهب، ج۴، ص۳۰۳-۳۰۵.
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۸۱.
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۸۲.
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۹۹، ح۴.
  17. لوامع صاحبقرانی، ج۸،ص۱۹۸.
  18. جواهر الکلام، ج۱۹، ص۷.
  19. الحدائق الناظرة، ج۱۶، ص۳۵۴.
  20. المغنی و الشرح الکبیر، ج۳، ص۴۳۶.
  21. امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۸۳.
  22. امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۸۳.
  23. جواهر الکلام ،ج۱۹، ص۶.
  24. امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۸۴.
  25. فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۸۶؛ الحدائق، ج۱۶، ص۳۵۴.
  26. احکام عمره و حج (شبیری)، ص۱۵۷.
  27. جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۲.
  28. امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۹۰ و ۹۱.
  29. امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۹۲، به نقل از ریاض المسائل، ج۶، ص۳۹۷.
  30. جواهر الکلام، ج۱۹،ص۹۸ و ۹۹.
  31. وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۲۵، ح۱.
  32. امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۹۳.
  33. ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ ۳۳٫۲ امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۹۴.
  34. ینابیع الفقهیه، ج۳۰، ص۲۳۸.
  35. فرهنگ زیارت، ج۱، ص۱۵۷.
  36. ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ مروج الذهب، ج۴، ص۳۰۵ و ۳۰۶.
  37. تاریخ طبری،ج۸، ص۵۳۲؛ مروج الذهب، ج۴، ص۳۰۹.
  38. مروج الذهب، ج۳، ص۴۴۰ و ج۴، ص۳۰۹.
  39. مروج الذهب، ج۴، ص۳۱۱؛ تاریخ طبری، ج۷، ص۴۹۲ (با اندکی تفاوت در نقل).
  40. مروج الذهب، ج۴، ص۳۱۲.
  41. فرهنگ زیارت، ج۱، ص۱۶۰؛ رک: قیام کعبه، سرآغاز خونین قرن، ترجه شاکر کسرایی.
  42. امارت حج و زعامت حجاج، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۹۷.
  43. حج در کلام و پیام امام خمینی، ص۱۱5، فصل۱۷.
  1. در سال ۳۷ق. سال دومی که عبدالله بن عباس امیر الحاج شد، معاویه فردی را به عنوان امیر الحاج تعیین کرد. پس از کشمکش به امیر الحاج شدن شیبة بن عثمان رضایت دادند.
  2. شامل سال‌های ۳۶ تا ۳۹ق.
  3. برای نمونه در المغنی و الشرح الکبیر، یکی از کتاب‌های فقهی اهل سنت آمده است: «الإمام هیٰهُنا الوالی الَّذی الیه أمر الحج مِنْ قِبَلِ الإمام.»
  4. ماندن در منا تا طلوع آفتاب روز عرفه، برای دیگر حاجیان، مستحب، بدون تأکید است.
  5. جوب تأخیر را صریح عبارت شیخ در نهایه و مبسوط، ابن حمزه در «وسیله» ، قاضی ابن براج در «مهذّب» ، و ظاهر عبارت شیخ در «الجمل و العقود» و ابن زهره در «غنیه» ویحیی بن سعید در «جامع» شمرده‌اند.
  6. کوچ کردن حجاج در روز دوازدهم.
  7. حسین بن حسن بن علی بن علی بن الحسین بن علی(ع).

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این مقاله برگرفته از مقاله امارت حج و زعامت حجاج، سید جواد ورعی، فصلنامه میقات حج، ش۳۰، ص۷۵ و کتاب فرهنگ زیارت، جواد محدثی، مشعر، تهران، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۱۵۷ است.
  • احکام عمره و حج، سید موسی شبیری زنجانی، مؤسسه تحقیقاتی ولاء، بی‌جا، ۱۳۷۵ش.
  • تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ طبری)، أبو جعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم ، دار التراث ، بیروت، ۱۳۸۷ق. (۱۹۶۷م).
  • تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، محمد بن حسن حرّ عاملی، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، تحقیق و تصحیح گروه پژوهش مؤسسه آل البیت(ع)، ۱۴۰۹ق.
  • جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام‌، محمد حسن نجفی، تصحیح عباس قوچانی و علی آخوندی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۴ق.
  • حج در کلام و پیام امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ۱۳۸۵ش.
  • الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، یوسف بن احمد بن ابراهیم بحرانی آل عصفور، تحقیق و تصحیح محمد تقی ایروانی و سید عبد الرزاق مقرم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، ۱۴۰۵ق.
  • فرهنگ فقه فارسی، تحقیق و تألیف مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، زیر نظر محمود هاشمی شاهرودی، ۱۳۸۲ش.
  • قاموس الحرمین الشریفین، محمدرضا نعمتی، مشعر، تهران، ۱۴۱۸ق.
  • مروج الذهب و معادن الجوهر، علی بن حسین مسعودی، تحقیق یوسف اسعد داغر، مؤسسة دار الهجرة، قم، ۱۴۰۹ق.
  • المغنی و یلیه الشرح الکبیر، ابن قدامه، تحقیق محمدرشید رضا، مطبعة المنار و مکتبتها، دار الکتاب العربی لنشر و التوزیع، بی‌جا، ۱۳۴۷ق.
  • مناقب آل أبی‌طالب(ع) ابن شهر آشوب مازندرانی، علامه‏، قم‏، ۱۳۷۹ق‏.
  • لوامع صاحبقرانی‏، محمد تقی مجلسی‏، مؤسسه اسماعلیان‏، قم‏، بی‌تا.
  • وظایف امیر الحاج از نگاه شهید، جواد ورعی، فصلنامه میقات حج، شماره ۴۰، تابستان ۱۳۸۱ش. ص۴۱-۴۶.
  • ینابیع الفقهیه، علی‌اصغر مروارید، مؤسسة فقه الشیعه (الدار الاسلامیة)، بیروت، ۱۴۱۰ق.