۵٬۱۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref> ') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>' به '</ref> ') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
==معرفی خاندان== | ==معرفی خاندان== | ||
خاندان قتاده از نسل ابوعزیز [[قتادة بن ادریس]] بن مطاعن حسنی، ملقب به نابغه، و از طبقه چهارم [[اشراف حسنی|اشراف]] حاکم بر [[مکه]] هستند. آل قتاده در [[حجاز]] به تدریج به تیرههای گوناگون تقسیم شدند و به نامهای مختلف شهرت یافتند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۰-۳۵۹؛ تحفة الازهار، ج۱، ص۴۴۲؛ الاصیلی، ص۱۰۵.</ref> حکمرانی این خاندان با سالهای پایانی خلافت [[عباسیان]] در [[عراق]]، دولت [[ایوبیان]] در [[مصر]] و [[شام]]، و دولت [[ممالیک]] همزمان بود. | خاندان قتاده از نسل ابوعزیز [[قتادة بن ادریس]] بن مطاعن حسنی، ملقب به نابغه، و از طبقه چهارم [[اشراف حسنی|اشراف]] حاکم بر [[مکه]] هستند. آل قتاده در [[حجاز]] به تدریج به تیرههای گوناگون تقسیم شدند و به نامهای مختلف شهرت یافتند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۰-۳۵۹؛ تحفة الازهار، ج۱، ص۴۴۲؛ الاصیلی، ص۱۰۵.</ref> حکمرانی این خاندان با سالهای پایانی خلافت [[عباسیان]] در [[عراق]]، دولت [[ایوبیان]] در [[مصر]] و [[شام]]، و دولت [[ممالیک]] همزمان بود. | ||
== قتاده == | == قتاده == | ||
قتاده، سرسلسله آل قتاده، در قریه عَلقمیه در [[ینبع|ینْبُع]] از مادری که از اشراف [[هواشم مکه|هواشم]] (سادات حسنی حاکم بر مکه) بود، زاده شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۴-۱۳۵؛ تحفة الازهار، ج۱، ص۴۴۲.</ref> وی پس از همراه کردن خویشان خود، با تیرههایی از [[سادات حسنی]] حاکم بر [[ینبع]] مبارزه کرد و پس از اخراج آنان، [[بنییحیی]] را نیز از وادی صفراء در مسافت ۵۱کیلومتری [[مدینه]] در راه [[منطقه بدر|بدر]]<ref>المعالم الاثیره، ص۱۵۹.</ref> اخراج کرد و دیگران را فرمانبر خویش ساخت.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ العقد الثمین، ج۷، ص۴۰؛ تاریخ مکه، ص۲۸۵.</ref> او در سال ۵۹۷ق. با آگاهی از ظلم [[هواشم مکه]]<ref>العقد الثمین، ج۷، ص۴۰؛ تحفة الازهار، ج۱، ص۴۴۲.</ref> بدان جا حمله کرد و با اخراج شریف [[مکثر بن عیسی]]، حاکم مکه، و کشتن فرزندش محمد، حکومت مکه را در دست گرفت.<ref>عمدة الطالب، ص۱۳۸؛ الاشراف، ج۱، ص۴۷؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۴۴.</ref> وی به رغم ناکامی در تصرف مدینه<ref>الکامل، ج۱۵، ص۲۰۵؛ تاریخ امراء مکه، ص۴۶۸.</ref> بر برخی از نواحی اطراف آن و نیز [[طائف]]، [[نجد]] و بعضی از نواحی [[یمن]] چیره شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۳؛ تحصیل المرام، ج۲، ص۷۴۲.</ref> او سرانجام در ذیحجه سال ۶۱۷ق. در ۹۰ سالگی از دنیا رفت<ref>الکامل، ج۱۲، ص۴۰۱؛ العقد الثمین، ج۷، ص۶۰.</ref> و به نقلی به دست فرزندش حسن کشته شد.<ref>الکامل، ج۱۲، ص۴۰۲؛ العقد الثمین، ج۴، ص۱۷۱؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۲۷.</ref> | قتاده، سرسلسله آل قتاده، در قریه عَلقمیه در [[ینبع|ینْبُع]] از مادری که از اشراف [[هواشم مکه|هواشم]] (سادات حسنی حاکم بر مکه) بود، زاده شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۴-۱۳۵؛ تحفة الازهار، ج۱، ص۴۴۲.</ref> وی پس از همراه کردن خویشان خود، با تیرههایی از [[سادات حسنی]] حاکم بر [[ینبع]] مبارزه کرد و پس از اخراج آنان، [[بنییحیی]] را نیز از وادی صفراء در مسافت ۵۱کیلومتری [[مدینه]] در راه [[منطقه بدر|بدر]]<ref>المعالم الاثیره، ص۱۵۹.</ref> اخراج کرد و دیگران را فرمانبر خویش ساخت.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ العقد الثمین، ج۷، ص۴۰؛ تاریخ مکه، ص۲۸۵.</ref> او در سال ۵۹۷ق. با آگاهی از ظلم [[هواشم مکه]]<ref>العقد الثمین، ج۷، ص۴۰؛ تحفة الازهار، ج۱، ص۴۴۲.</ref> بدان جا حمله کرد و با اخراج شریف [[مکثر بن عیسی]]، حاکم مکه، و کشتن فرزندش محمد، حکومت مکه را در دست گرفت.<ref>عمدة الطالب، ص۱۳۸؛ الاشراف، ج۱، ص۴۷؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۴۴.</ref> وی به رغم ناکامی در تصرف مدینه<ref>الکامل، ج۱۵، ص۲۰۵؛ تاریخ امراء مکه، ص۴۶۸.</ref> بر برخی از نواحی اطراف آن و نیز [[طائف]]، [[نجد]] و بعضی از نواحی [[یمن]] چیره شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۳؛ تحصیل المرام، ج۲، ص۷۴۲.</ref> او سرانجام در ذیحجه سال ۶۱۷ق. در ۹۰ سالگی از دنیا رفت<ref>الکامل، ج۱۲، ص۴۰۱؛ العقد الثمین، ج۷، ص۶۰.</ref> و به نقلی به دست فرزندش حسن کشته شد.<ref>الکامل، ج۱۲، ص۴۰۲؛ العقد الثمین، ج۴، ص۱۷۱؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۲۷.</ref> | ||
در منابع، گزارشهای فراوان از فرزندان قتاده آمده است.<ref>الاصیلی، ص۱۰۵؛ عمدة الطالب، ص۱۴۲.</ref> راجح، حسن، علی اکبر، علی اصغر، محمد، قاسم، حسان، حنظله و ادریس<ref>طرفة الاصحاب، ص۱۰۶؛ الاصیلی، ص۱۰۵؛ عمدة الطالب، ص۱۴۲.</ref> از فرزندان او هستند که برخی از آنان به حکمرانی [[مکه]] رسیدند. | در منابع، گزارشهای فراوان از فرزندان قتاده آمده است.<ref>الاصیلی، ص۱۰۵؛ عمدة الطالب، ص۱۴۲.</ref> راجح، حسن، علی اکبر، علی اصغر، محمد، قاسم، حسان، حنظله و ادریس<ref>طرفة الاصحاب، ص۱۰۶؛ الاصیلی، ص۱۰۵؛ عمدة الطالب، ص۱۴۲.</ref> از فرزندان او هستند که برخی از آنان به حکمرانی [[مکه]] رسیدند. | ||
== حسن بن قتاده == | == حسن بن قتاده == | ||
شهاب الدین<ref>غایة المرام، ج۱، ص۵۸۰.</ref> حسن بن قتاده (حک: ۶۱۷-۶۱۹ق.) ادیب و شاعر بود و طبعی تند داشت.<ref>تاریخ مکه، ص۲۹۰.</ref> حسن از سال ۶۱۷ق. به مدت سه سال حکمران [[مکه]] بود. در گزارشی، به سال ۶۱۸ق. وی با توطئه برادرش راجح و آقباش، [[امیر الحاج]] خلیفه [[عباسیان|عباسی]]، [[الناصر لدینالله]]، روبهرو شد. او با آگاهی از این اتحاد، دستور داد تا راههای ورودی مکه را بر روی حجگزاران [[عراق|عراقی]] بسته، به آنان حمله کنند. در این درگیری، آقباش که بر فراز [[کوه حبشی]] رفته بود، کشته شد و راجح نیز به [[یمن]] گریخت. مدتی بعد او از خلیفه عباسی عذرخواهی کرد و خلیفه هم پذیرفت.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۰-۳۴۱؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۳۰، ۳۲؛ منائح الکرم، ج۲، ص۲۸۷-۲۸۸.</ref> | شهاب الدین<ref>غایة المرام، ج۱، ص۵۸۰.</ref> حسن بن قتاده (حک: ۶۱۷-۶۱۹ق.) ادیب و شاعر بود و طبعی تند داشت.<ref>تاریخ مکه، ص۲۹۰.</ref> حسن از سال ۶۱۷ق. به مدت سه سال حکمران [[مکه]] بود. در گزارشی، به سال ۶۱۸ق. وی با توطئه برادرش راجح و آقباش، [[امیر الحاج]] خلیفه [[عباسیان|عباسی]]، [[الناصر لدینالله]]، روبهرو شد. او با آگاهی از این اتحاد، دستور داد تا راههای ورودی مکه را بر روی حجگزاران [[عراق|عراقی]] بسته، به آنان حمله کنند. در این درگیری، آقباش که بر فراز [[کوه حبشی]] رفته بود، کشته شد و راجح نیز به [[یمن]] گریخت. مدتی بعد او از خلیفه عباسی عذرخواهی کرد و خلیفه هم پذیرفت.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۰-۳۴۱؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۳۰، ۳۲؛ منائح الکرم، ج۲، ص۲۸۷-۲۸۸.</ref> | ||
در پی حمله ملک مسعود، حاکم [[یمن]]، به مکه در سال۶۱۸ق. حسن به سبب بدرفتاری با اشراف و [[حاجی|حجاج]]، از حمایت آنان بینصیب ماند و پس از شکست به [[شام]] گریخت. چندی بعد به سال ۶۲۳ق. در [[عراق]] وفات یافت و در کنار [[حرم کاظمین(ع)]] دفن شد.<ref>الکامل، ج۱۲، ص۴۱۳؛ العقد الثمین، ج۷، ص۴۹۳؛ الاشراف، ج۱، ص۶۳-۶۴.</ref> | در پی حمله ملک مسعود، حاکم [[یمن]]، به مکه در سال۶۱۸ق. حسن به سبب بدرفتاری با اشراف و [[حاجی|حجاج]]، از حمایت آنان بینصیب ماند و پس از شکست به [[شام]] گریخت. چندی بعد به سال ۶۲۳ق. در [[عراق]] وفات یافت و در کنار [[حرم کاظمین(ع)]] دفن شد.<ref>الکامل، ج۱۲، ص۴۱۳؛ العقد الثمین، ج۷، ص۴۹۳؛ الاشراف، ج۱، ص۶۳-۶۴.</ref> | ||
از خدمات او در مکه، بازگرداندن [[کاروانسرای خرازین|کاروانسرای خرّازین]] به فقرای مکه بود.<ref>العقد الثمین، ج۴، ص۱۷۴؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۸۸.</ref> جماز، از فرزندان او، در سال ۶۵۱ق. با سپاهی بزرگ از [[شام|شامیان]] به مکه یورش برد و پس از کشتن عموزادهاش ابوسعد حسن بن علی اکبر<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۴.</ref> چند ماه امیر مکه شد. اما در همین سال، در پی شکست از سپاه راجح بن قتاده، کنار رفت.<ref>غایة المرام، ج۱، ص۶۳۸؛ تاریخ امراء مکه، ص۵۱۳.</ref> خاندان حسن که به [[اشراف ذوهجار]] مشهورند، تا سده ۱۴ق. بر [[ینبع]] حکومت کردند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ الاشراف، ج۱، ص۶۰.</ref> | از خدمات او در مکه، بازگرداندن [[کاروانسرای خرازین|کاروانسرای خرّازین]] به فقرای مکه بود.<ref>العقد الثمین، ج۴، ص۱۷۴؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۸۸.</ref> جماز، از فرزندان او، در سال ۶۵۱ق. با سپاهی بزرگ از [[شام|شامیان]] به مکه یورش برد و پس از کشتن عموزادهاش ابوسعد حسن بن علی اکبر<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۴.</ref> چند ماه امیر مکه شد. اما در همین سال، در پی شکست از سپاه راجح بن قتاده، کنار رفت.<ref>غایة المرام، ج۱، ص۶۳۸؛ تاریخ امراء مکه، ص۵۱۳.</ref> خاندان حسن که به [[اشراف ذوهجار]] مشهورند، تا سده ۱۴ق. بر [[ینبع]] حکومت کردند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ الاشراف، ج۱، ص۶۰.</ref> | ||
== راجح بن قتاده == | == راجح بن قتاده == | ||
راجح بن قتاده (حک: ۶۲۰-۶۵۳ق.) بزرگترین فرزند قتاده بود که در زمان حکمرانی پدر، از سوی او به دربار خلیفه [[عباسیان|عباسی]] مأمور شد.<ref>البدایة والنهایه، ج۱۳، ص۹۲؛ تاریخ مکه، ص۲۸۵.</ref> وی بلند قد، تنومند و نیرومند بود.<ref>خلاصة الکلام، ص۲۷.</ref> او در پی شکست از برادرش حسن و کشته شدن همپیمانش آقباش<ref>اتحاف الوری، ج۳، ص۳۰.</ref> به ملک مسعود، حاکم [[یمن]]، پناه برد<ref>تاریخ مکه، ص۲۹۱.</ref> و او را بر ضدّ برادر خود تحریک کرد. ملک مسعود در سال ۶۱۹/۶۲۰ق. با سپاهی به مکه هجوم برد. حسن پس از اندکی مقاومت گریخت و سپاه یمن پس از اشغال مکه، اموال و حتی لباسهای مردم را غارت کردند.<ref>اتحاف الوری، ج۳، ص۳۴؛ تاریخ مکه، ص۲۹۱.</ref> از آن پس راجح و حاکم یمن به اشتراک بر مکه حکومت کردند. همین امر تا مدتها زمینه رقابت میان حاکمان یمن و [[مصر]] برای تسلط بر مکه را فراهم کرد. هرگاه یمنیها حاکم میشدند، راجح نیز در کنار آنان حکمرانی میکرد.<ref>العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۴؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۳۴.</ref> او در سال ۶۵۱ق. پس از کنار زدن جماز بن حسن توانست برای آخرین بار و به صورت مستقل بر مکه حاکم شود.<ref>تاریخ مکه، ص۳۰۱.</ref> پس از یک سال، وی به دست فرزندش، غانم بن راجح، از حکمرانی مکه برکنار شد و در سال ۶۵۴ق. پس از عمری طولانی وفات یافت. برای او نسل مشخصی بر جای نمانده است.<ref>الاشراف، ج۱، ص۷۳-۷۵.</ref> | راجح بن قتاده (حک: ۶۲۰-۶۵۳ق.) بزرگترین فرزند قتاده بود که در زمان حکمرانی پدر، از سوی او به دربار خلیفه [[عباسیان|عباسی]] مأمور شد.<ref>البدایة والنهایه، ج۱۳، ص۹۲؛ تاریخ مکه، ص۲۸۵.</ref> وی بلند قد، تنومند و نیرومند بود.<ref>خلاصة الکلام، ص۲۷.</ref> او در پی شکست از برادرش حسن و کشته شدن همپیمانش آقباش<ref>اتحاف الوری، ج۳، ص۳۰.</ref> به ملک مسعود، حاکم [[یمن]]، پناه برد<ref>تاریخ مکه، ص۲۹۱.</ref> و او را بر ضدّ برادر خود تحریک کرد. ملک مسعود در سال ۶۱۹/۶۲۰ق. با سپاهی به مکه هجوم برد. حسن پس از اندکی مقاومت گریخت و سپاه یمن پس از اشغال مکه، اموال و حتی لباسهای مردم را غارت کردند.<ref>اتحاف الوری، ج۳، ص۳۴؛ تاریخ مکه، ص۲۹۱.</ref> از آن پس راجح و حاکم یمن به اشتراک بر مکه حکومت کردند. همین امر تا مدتها زمینه رقابت میان حاکمان یمن و [[مصر]] برای تسلط بر مکه را فراهم کرد. هرگاه یمنیها حاکم میشدند، راجح نیز در کنار آنان حکمرانی میکرد.<ref>العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۴؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۳۴.</ref> او در سال ۶۵۱ق. پس از کنار زدن جماز بن حسن توانست برای آخرین بار و به صورت مستقل بر مکه حاکم شود.<ref>تاریخ مکه، ص۳۰۱.</ref> پس از یک سال، وی به دست فرزندش، غانم بن راجح، از حکمرانی مکه برکنار شد و در سال ۶۵۴ق. پس از عمری طولانی وفات یافت. برای او نسل مشخصی بر جای نمانده است.<ref>الاشراف، ج۱، ص۷۳-۷۵.</ref> | ||
== ادریس بن قتاده == | == ادریس بن قتاده == | ||
ادریس بن قتاده (۶۵۳-۶۷۰ق.) ۱۷ سال بر مکه حکم راند. او و محمد [[ابونمی اول|ابونُمی او]]ل در سال ۶۵۲ق. با شورش بر غانم بن راجح، حکمرانی مکه را از وی گرفتند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۴.</ref> در بیشتر دوران حکومتش با ابونمی، نوه برادرش، شراکت داشت.<ref>العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۶؛ غایة المرام، ج۱، ص۶۴۰.</ref> از فرزندانش محمد بن ادریس مدتی کوتاه از جانب حاکم مصر به حکمرانی مکه رسید.<ref>تحفة الازهار، ج۱، ص۴۵۰.</ref> | ادریس بن قتاده (۶۵۳-۶۷۰ق.) ۱۷ سال بر مکه حکم راند. او و محمد [[ابونمی اول|ابونُمی او]]ل در سال ۶۵۲ق. با شورش بر غانم بن راجح، حکمرانی مکه را از وی گرفتند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۴.</ref> در بیشتر دوران حکومتش با ابونمی، نوه برادرش، شراکت داشت.<ref>العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۶؛ غایة المرام، ج۱، ص۶۴۰.</ref> از فرزندانش محمد بن ادریس مدتی کوتاه از جانب حاکم مصر به حکمرانی مکه رسید.<ref>تحفة الازهار، ج۱، ص۴۵۰.</ref> | ||
== فرزندان علی اکبر بن قتاده== | == فرزندان علی اکبر بن قتاده== | ||
علی اکبر خود بر مکه حکمرانی نیافت؛ اما فرزندان او تا سده ۱۴ق. به تناوب و با نام خاندانهای دیگر همچون [[آل ابی نمی]]، [[آل برکات]]، [[آل زید]] و [[آل عبدالله]]، امیران مکه بودند. نخستین فرزندش ابوسعد حسن بن علی (حک: ۶۴۷-۶۵۱ق.) بود که ۴ سال بر مکه و ینبع حکومت کرد. او با حمله جماز بن حسن بن قتاده همراه لشکر شام در سال ۶۵۱ق. کشته شد. وی را به فضایل اخلاقی ستودهاند.<ref>تحفة الازهار، ج۱، ص۴۵۱؛ الاشراف علی تاریخ الاشراف، ج۱، ص۶۶-۶۸.</ref> پس از ابوسعد، نخست فرزندش جماز بن حسن بن علی مدتی بر مکه حکمرانی یافت<ref>تحفة الازهار، ج۱، ص۴۵۴.</ref> و پس از او فرزند دیگرش محمد، معروف به [[ابونمی اول|ابونُمی اول]]، امیر مکه شد. | علی اکبر خود بر مکه حکمرانی نیافت؛ اما فرزندان او تا سده ۱۴ق. به تناوب و با نام خاندانهای دیگر همچون [[آل ابی نمی]]، [[آل برکات]]، [[آل زید]] و [[آل عبدالله]]، امیران مکه بودند. نخستین فرزندش ابوسعد حسن بن علی (حک: ۶۴۷-۶۵۱ق.) بود که ۴ سال بر مکه و ینبع حکومت کرد. او با حمله جماز بن حسن بن قتاده همراه لشکر شام در سال ۶۵۱ق. کشته شد. وی را به فضایل اخلاقی ستودهاند.<ref>تحفة الازهار، ج۱، ص۴۵۱؛ الاشراف علی تاریخ الاشراف، ج۱، ص۶۶-۶۸.</ref> پس از ابوسعد، نخست فرزندش جماز بن حسن بن علی مدتی بر مکه حکمرانی یافت<ref>تحفة الازهار، ج۱، ص۴۵۴.</ref> و پس از او فرزند دیگرش محمد، معروف به [[ابونمی اول|ابونُمی اول]]، امیر مکه شد. | ||
==رویکرد مذهبی== | ==رویکرد مذهبی== | ||
درباره مذهب آل قتاده به درستی نمیتوان داوری کرد. نیز عملکرد قتاده و فرزندانش در برابر مذاهب مختلف یکسان نبوده است. او به امام [[زیدیه|زیدیان]]، [[عبدالله بن حمزه]] (م.۶۱۴ق.) بسیار گرایش داشت و حتی برایش از قبایل [[حجاز|حجازی]] بیعت گرفت و با فرستادن نامهای به وی، سوگند یاد کرد که بر اطاعتش بماند. همو نماینده امام زیدیان یمن را مأمور اخذ بیعت و اقامه [[نماز]] در [[مسجدالحرام]] گرداند.<ref>السیرة المنصوریه، ص۷۶-۷۸.</ref> بر پایه [[مذهب زیدیه]]، همچون [[امامیه]]، اعلان «حی علی خیر العمل» را در [[اذان]] رسمی کرد.<ref>تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰.</ref> از این رو، زیدی بودن قتاده و برخی فرزندانش بر بسیاری از مورخان پنهان نمانده است.<ref>تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰؛ تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۷۷.</ref> با این حال، وی گاه به نام خلیفه [[عباسیان|عباسی]] و [[ایوبیان]] نیز خطبه میخواند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۵؛ العقد الثمین، ج۷، ص۵۳؛ تاریخ مکه، ص۲۸۵.</ref> البته هیچگاه به دیدن خلیفه عباسی نرفت. در گزارشها آمده که خود را از خلیفه عباسی، [[الناصر لدینالله]]، به خلافت شایستهتر میدانست.<ref>تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰؛ البدایة والنهایه، ج۱۳، ص۹۲؛ الاعلام، ج۵، ص۱۸۹.</ref> برخی معتقدند [[شرفای مکه]] تا اوایل سده پانزدهم میلادی پیوند خود را با ائمه زیدیه حفظ کردند؛ ولی از آن پس آرام آرام به [[مذهب شافعی]] روی آوردند.<ref>میقات حج، ش۲۲، ص۶۸، «تاریخ تشیع در مکه و مدینه، جبل عامل، حلب».</ref> گفتنی است که از زمان نفوذ دولت [[فاطمیان]] مصر در مکه، نفوذ [[تشیع]] در مکه آغاز شده بود و تا بر کار آمدن دولت [[آل سعود|سعودی]]، سنتهای شیعیان در مکه ادامه یافت.<ref>تاریخ مکه، ص۲۷۴.</ref> | درباره مذهب آل قتاده به درستی نمیتوان داوری کرد. نیز عملکرد قتاده و فرزندانش در برابر مذاهب مختلف یکسان نبوده است. او به امام [[زیدیه|زیدیان]]، [[عبدالله بن حمزه]] (م.۶۱۴ق.) بسیار گرایش داشت و حتی برایش از قبایل [[حجاز|حجازی]] بیعت گرفت و با فرستادن نامهای به وی، سوگند یاد کرد که بر اطاعتش بماند. همو نماینده امام زیدیان یمن را مأمور اخذ بیعت و اقامه [[نماز]] در [[مسجدالحرام]] گرداند.<ref>السیرة المنصوریه، ص۷۶-۷۸.</ref> بر پایه [[مذهب زیدیه]]، همچون [[امامیه]]، اعلان «حی علی خیر العمل» را در [[اذان]] رسمی کرد.<ref>تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰.</ref> از این رو، زیدی بودن قتاده و برخی فرزندانش بر بسیاری از مورخان پنهان نمانده است.<ref>تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰؛ تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۷۷.</ref> با این حال، وی گاه به نام خلیفه [[عباسیان|عباسی]] و [[ایوبیان]] نیز خطبه میخواند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۵؛ العقد الثمین، ج۷، ص۵۳؛ تاریخ مکه، ص۲۸۵.</ref> البته هیچگاه به دیدن خلیفه عباسی نرفت. در گزارشها آمده که خود را از خلیفه عباسی، [[الناصر لدینالله]]، به خلافت شایستهتر میدانست.<ref>تاریخ الاسلام، ج۴۴، ص۳۶۰؛ البدایة والنهایه، ج۱۳، ص۹۲؛ الاعلام، ج۵، ص۱۸۹.</ref> برخی معتقدند [[شرفای مکه]] تا اوایل سده پانزدهم میلادی پیوند خود را با ائمه زیدیه حفظ کردند؛ ولی از آن پس آرام آرام به [[مذهب شافعی]] روی آوردند.<ref>میقات حج، ش۲۲، ص۶۸، «تاریخ تشیع در مکه و مدینه، جبل عامل، حلب».</ref> گفتنی است که از زمان نفوذ دولت [[فاطمیان]] مصر در مکه، نفوذ [[تشیع]] در مکه آغاز شده بود و تا بر کار آمدن دولت [[آل سعود|سعودی]]، سنتهای شیعیان در مکه ادامه یافت.<ref>تاریخ مکه، ص۲۷۴.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |
ویرایش