ابوجهل: تفاوت میان نسخهها
←اقدامات ابوجهل برضد اسلام
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
==اقدامات ابوجهل برضد اسلام== | ==اقدامات ابوجهل برضد اسلام== | ||
ابوجهل برای بازداشتن | ابوجهل برای بازداشتن تازهمسلمانان از پایبندی به اسلام، رفتاری کینهتوزانه با آنان در پیش گرفت. شکنجه [[یاسر]] و [[سمیه]] از وابستگان بنیمخزوم<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۸؛ التعریف و الاعلام، ص۱۷۲.</ref> که به [[شهادت]] آن دو انجامید، از آن جمله است. او زنیره کنیز [[بنیمخزوم]] را چنان شکنجه کرد که نابینا شد.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۲۲۱-۲۲۲.</ref> برخی مفسران آیه ۲۰ [[سوره فرقان]] را درباره ابوجهل و چند تن دیگر میدانند که به تحقیر [[ابوذر]] و دیگر مؤمنان میپرداختند:<ref>روض الجنان، ج۱۴، ص۲۰۵.</ref>: {و جَعَلنا بَعضَکم لِبعضٍ فِتنةً أتَصبِرونَ و کانَ ربُّک بَصیراً} (و برخى از شما را براى برخى ديگر [وسيله] آزمايش قرار داديم. آيا شكيبايى مىكنيد؟ و پروردگار تو همواره بيناست). | ||
وی برای بازگرداندن عیاش بن | وی برای بازگرداندن عیاش بن ابیربیعه، برادر مادریاش که به اسلام گرویده و به [[یثرب]] مهاجرت کرده بود، تمام تلاش خود را به کار گرفت و پس از بازگرداندنش او را شکنجه کرد.<ref>الطبقات، ج۳، ص۲۰۶؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۵.</ref> همچنین برادر خود سلمه را که پس از هجرت دوم به [[حبشه]] به [[مکه]] بازگشته بود، حبس کرد و او تا سال پنجم هجری نتوانست به [[مدینه]] هجرت کند.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۷.</ref> ابوجهل با متهمکردن پیامبر به سحر، مسلمانان را پیروان فردی جادوگر میخواند. آیه ۸ سوره فرقان {وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلا مَسحُورًا} (و ستمكاران گفتند: «جز مردى افسونشده را دنبال نمىكنيد.») به همین سخن اشاره دارد.<ref>التعریف و الاعلام، ص۲۲۷.</ref> | ||
از | ابوجهل آنگاه کهاندک ملایمت [[ولید بن مغیره]]، از بزرگان بنیمخزوم، را با پیامبر دریافت، با حیلهگری وی را بر آن داشت تا کلام خداوند را سحر بخواند.<ref>اسباب النزول، ص۴۶۸؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۸۴.</ref> آیات ۲۴ و ۲۵ [[سوره مدثر|سوره مُدثّر]] {فقال إنْ هذا إلَّا سِحرٌ یؤثَر إنْ هذا إلَّا قولُ البَشرِ} (و گفت: «اين [قرآن] جز سحرى كه [به برخى] آموختهاند نيست. اين غير از سخن بشر نيست».) بیانکننده این واقعهاند.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۲۷۱.</ref> او در اقدامی دیگر همسو با بزرگان قریش از ۱۷ کسانی بود که در ایام [[حج]] راههای [[مکه]] را میان خود قسمت نموده، ضدّ پیامبر تبلیغ میکردند. قرآن در آیه ۹۰ [[سوره حجر|سوره حِجر]] به آنان اشاره کرده است: {کمَا أَنزَلنَا عَلَی المُقتَسِمِینَ} (همانگونه كه [عذاب را] بر تقسيمكنندگان نازل كرديم). او به تمسخر پیامبر و آیات قرآن میپرداخت؛ چنانکه از تمسخر وی پس از نزول آیات ۲۷-۳۰ مدثّر/۷۴ یاد شده است.<ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۸۷.</ref> برخی مفسران وی را از مصداقهای مستهزئین در آیه {إِنَّا کفَینَاک المُستَهزِئِینَ} (حجر/۱۵، ۹۵) دانستهاند.<ref>التعریف و الاعلام، ص۱۶۳.</ref> | ||
به گفته ابن سعد، طرح مشارکت مردان تیرههای مختلف قریش در قتل پیامبر، پیشنهاد ابوجهل بود. او به منظور ناتوانکردن بنیهاشم در انتقام از قاتل و بسندهکردن آنان به پذیرش خونبها این طرح را داد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۱-۴۸۲؛ الطبقات، ج۱، ص۱۷۶؛ المحبّر، ج۱، ص۱۶۰.</ref> آیه ۳۰ [[سوره انفال]] به این توطئه اشاره کرده است: {و إذ یمکر بِک الَّذین کفروا لِیثبِتوک أو یقتلوک أو یخرِجوک وَ یمکرونَ و یمکرُ اللهُ و اللهُ خَیرُ الماکرینَ} (و یاد کن هنگامی را که کافران با تو نیرنگ میکردند تا تو را به بند کشند یا بکشند یا [از مکه] اخراج کنند. نیرنگ میزدند و خدا تدبیر میکرد و خدا بهترین تدبیرکننده است). | |||
وی همچنین همراه برخی سران قریش نزد [[ابوطالب]] رفت. آنان با تهدید به قتل پیامبر از ابوطالب خواستند تا برادرزادهاش را از دعوت بازدارد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۴۱۷؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۳۲۳، ۳۲۵.</ref> گفتهاند: ابوجهل سوگند یاد کرد که اگر پیامبر را در [[نماز]] ببیند، گردنش را بزند<ref>جامع البیان، ج۳۰، ص۳۲۱.</ref> یا سرش را بر صخرهای بکوبد.<ref>جامع البیان، ج۲۲، ص۱۸۳.</ref> گفتهاند:او در صدد وفا به سوگند خود بود که آیات ۹ تا ۱۴ [[سوره علق]] نازل شد و او ناکام ماند: {أَرَأَیتَ الَّذِی ینهَی عَبدًا إِذَا صَلَّی... أَلَم یعلَم بِأَنَّ اللهَ یرَی} (آيا ديدى آن كس را كه باز مىداشت، بندهاى را آنگاه كه نماز مىگزارد؟...مگر ندانسته كه خدا مىبيند؟). به باور برخی مفسران، آیات ۸ تا ۹ [[سوره یس]] نیز درباره تصمیم ابوجهل به قتل پیامبر در حال نماز نازل شده است تا ناکام بماند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۲۵۴.</ref>: {إِنَّا جَعَلنَا فِی أَعنَاقِهِم أَغلالا فَهِی إِلَی الأذقَانِ فَهُم مُقمَحُونَ وَجَعَلنَا مِن بین أَیدِیهِم سَدًّا وَمِن خَلفِهِم سَدًّا فَأَغشَینَاهُم فَهُم لا یبصِرُونَ وَسَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ } (و [ما] فراروى آنها سدى و پشت سرشان سدى نهاده و پردهاى بر [چشمان] آنان فرو گستردهايم، در نتيجه نمىتوانند ببينند. و آنان را چه بيم دهى [و] چه بيم ندهى، به حالشان تفاوت نمىكند؛ نخواهند گرويد). | |||
==درگیری با حمزه== | ==درگیری با حمزه== | ||
روزی ابوجهل به آزار پیامبر پرداخت و [[حمزه]] عموی پیامبر به حمایت از ایشان، خشمگینانه ضربتی بر او زد. آوردهاند که آیه ۱۲۲ سوره انعام در این باره نازل شد:<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۵۵۵.</ref> {أَوَمَن کانَ مَیتًا فَأَحیینَاهُ وَجَعَلنَا لَهُ نُورًا یمشِی بِهِ فِی النَّاسِ کمَن مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیسَ بِخَارِجٍ مِنهَا کذَلِک زُینَ لِلکافِرِینَ مَا کانُوا یعمَلُونَ} (آيا كسى كه مرده[دل] بود و زندهاش گردانيديم و براى او نورى پديد آورديم تا در پرتو آن، در ميان مردم راه برود، چون كسى است كه گويى گرفتار در تاريكيهاست و از آن بيرونآمدنى نيست؟ اينگونه براى كافران آنچه انجام مىدادند، زينت داده شده است.).<ref>جامع البیان، ج۸، ص۳۰.</ref> | روزی ابوجهل به آزار پیامبر پرداخت و [[حمزه]] عموی پیامبر به حمایت از ایشان، خشمگینانه ضربتی بر او زد. آوردهاند که آیه ۱۲۲ سوره انعام در این باره نازل شد:<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۵۵۵.</ref> {أَوَمَن کانَ مَیتًا فَأَحیینَاهُ وَجَعَلنَا لَهُ نُورًا یمشِی بِهِ فِی النَّاسِ کمَن مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیسَ بِخَارِجٍ مِنهَا کذَلِک زُینَ لِلکافِرِینَ مَا کانُوا یعمَلُونَ} (آيا كسى كه مرده[دل] بود و زندهاش گردانيديم و براى او نورى پديد آورديم تا در پرتو آن، در ميان مردم راه برود، چون كسى است كه گويى گرفتار در تاريكيهاست و از آن بيرونآمدنى نيست؟ اينگونه براى كافران آنچه انجام مىدادند، زينت داده شده است.).<ref>جامع البیان، ج۸، ص۳۰.</ref> |