التحفة اللطیفة (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref><ref>' به '، '
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
جز (جایگزینی متن - '</ref><ref>' به '، ')
خط ۴۵: خط ۴۵:


===آثار نویسنده===
===آثار نویسنده===
شمار آثار سخاوی را میان 190 تا 270 دانسته‌اند.<ref>. قول المنبی، ص 85-116، مقدمه.</ref><ref>نک: مؤلفات السخاوی.</ref> وی در قلمرو حدیث و تاریخ آثار بسیار داردکه از آن میان می‌توان به [[الضوء اللامع لاهل القرن التاسع و الاعلان بالتوبیخ لمن ذم اهل التاریخ]] در موضوع تاریخ و [[الابتهاج باذکار المسافر الحاج]] که مجموعه ذکرهای مستحب ویژه سفر حج است، اشاره کرد.
شمار آثار سخاوی را میان 190 تا 270 دانسته‌اند.<ref>. قول المنبی، ص 85-116، مقدمه.، نک: مؤلفات السخاوی.</ref> وی در قلمرو حدیث و تاریخ آثار بسیار داردکه از آن میان می‌توان به [[الضوء اللامع لاهل القرن التاسع و الاعلان بالتوبیخ لمن ذم اهل التاریخ]] در موضوع تاریخ و [[الابتهاج باذکار المسافر الحاج]] که مجموعه ذکرهای مستحب ویژه سفر حج است، اشاره کرد.


سخاوی در الاعلان بالتوبیخ از نگارش کتابی در تاریخ مدینه گزارش داده؛ اما از نام آن سخنی به میان نیاورده است.<ref>. الاعلان بالتوبیخ، ص 275.</ref> ذیل زندگی‌نامه خود در [[الضوء اللامع]] نیز از فراهم کردن سیاهه کتابی به نام [[تاریخ المدنیین]]<ref>. الضوء اللامع، ج 8، ص 17.</ref> سخن گفته است. همین اشاره، بیشتر محققان را به این عقیده واداشته که تاریخ المدنیین همان التحفة اللطیفه است.<ref>. المغانم المطابه، مقدمه.</ref><ref>التحفة اللطیفه، ص 12.</ref><ref>مؤلفات السخاوی، ص 66.</ref> این حدس با توجه به مناسبت محتوای التحفه بانام تاریخ المدنیین، دور از ذهن نیست. از دیگر سو، بسیاری از نویسندگان، کتاب تاریخ المدنیین را اثری جداگانه به شمار آورده‌ و به‌اشتباه از آن بانام [[تاریخ المدنیین|تاریخ المدینتین]] یادکرده‌اند.<ref>. نک: الاعلام، ج 6، ص 195.</ref><ref>معجم ما الف عن مدینة المنوره، ص 40.</ref><ref>المدینة المنورة فی آثار المؤلفین، ص 51.</ref>  
سخاوی در الاعلان بالتوبیخ از نگارش کتابی در تاریخ مدینه گزارش داده؛ اما از نام آن سخنی به میان نیاورده است.<ref>. الاعلان بالتوبیخ، ص 275.</ref> ذیل زندگی‌نامه خود در [[الضوء اللامع]] نیز از فراهم کردن سیاهه کتابی به نام [[تاریخ المدنیین]]<ref>. الضوء اللامع، ج 8، ص 17.</ref> سخن گفته است. همین اشاره، بیشتر محققان را به این عقیده واداشته که تاریخ المدنیین همان التحفة اللطیفه است.<ref>. المغانم المطابه، مقدمه.، التحفة اللطیفه، ص 12.، مؤلفات السخاوی، ص 66.</ref> این حدس با توجه به مناسبت محتوای التحفه بانام تاریخ المدنیین، دور از ذهن نیست. از دیگر سو، بسیاری از نویسندگان، کتاب تاریخ المدنیین را اثری جداگانه به شمار آورده‌ و به‌اشتباه از آن بانام [[تاریخ المدنیین|تاریخ المدینتین]] یادکرده‌اند.<ref>. نک: الاعلام، ج 6، ص 195.، معجم ما الف عن مدینة المنوره، ص 40.، المدینة المنورة فی آثار المؤلفین، ص 51.</ref>  


اشاره سخاوی به رویدادهای سال (902 ق.) یعنی سال وفاتش در این کتاب، این اندیشه را تقویت می‌کند که التحفة اللطیفه از واپسین نوشته‌های او است.<ref>. مجلة المدینة المنوره، ش 23، ص 43، الامــام الســخاوی وکتابـه التحفـة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفه.</ref> این با اعتقاد به یکی بودن التحفة اللطیفه و تاریخ المدنیین که سخاوی چند سال پیش و در الضوء اللامع (897 ق.) از وجود آن گزارش داده است، منافات دارد، مگر این‌که [[سیاهه التحفه]] را کهن‌تر و مربوط به همان سال‌های تدوین الضوء اللامع و تاریخ تنقیح نهایی آن را سال (902 ق.) بدانیم. نکته دیگر، اشاره سخاوی به کتاب الضوء اللامع و بهره‌گیری از آن در نگارش التحفة اللطیفه است که به معنای متأخر بودن التحفة اللطیفه نسبت به الضوء اللامع است. بر این اساس، نگارش التحفه و دست‌کم تدوین نهایی آن باید مربوط به پس از سال (897 ق.) باشد.
اشاره سخاوی به رویدادهای سال (902 ق.) یعنی سال وفاتش در این کتاب، این اندیشه را تقویت می‌کند که التحفة اللطیفه از واپسین نوشته‌های او است.<ref>. مجلة المدینة المنوره، ش 23، ص 43، الامــام الســخاوی وکتابـه التحفـة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفه.</ref> این با اعتقاد به یکی بودن التحفة اللطیفه و تاریخ المدنیین که سخاوی چند سال پیش و در الضوء اللامع (897 ق.) از وجود آن گزارش داده است، منافات دارد، مگر این‌که [[سیاهه التحفه]] را کهن‌تر و مربوط به همان سال‌های تدوین الضوء اللامع و تاریخ تنقیح نهایی آن را سال (902 ق.) بدانیم. نکته دیگر، اشاره سخاوی به کتاب الضوء اللامع و بهره‌گیری از آن در نگارش التحفة اللطیفه است که به معنای متأخر بودن التحفة اللطیفه نسبت به الضوء اللامع است. بر این اساس، نگارش التحفه و دست‌کم تدوین نهایی آن باید مربوط به پس از سال (897 ق.) باشد.