کاربر:Abbasahmadi1363/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
آهنگ خانه خدا در موسم خاص برای به جا آوردن مناسک ویژه
آهنگ خانه خدا در موسم خاص برای به جا آوردن مناسک ویژه
 
حج از ریشه «ح ج ج» و در لغت به معنای قصد کردن،<ref>. معجم مقاییس اللغه، ج2، ص29، «حجج»؛ لسان العرب، ج2، ص226، «حجج».</ref> بازداشتن،<ref>. العین، ج3، ص9 «حجج»؛ تاج العروس، ج3، ص314، «حجج».</ref> زیاد رفت و آمد کردن آمده است.<ref>. لسان العرب، ج2، ص226-227؛ تاج العروس، ج3، ص314، «حجج».</ref> برخی معنای اصلی این ریشه را قصد همراه با عمل<ref>. التحقیق، ج2، ص169، «حجج».</ref> یا استقامت<ref>. معجم فروق اللغویه، ص176، «حجج».</ref> دانسته و معنای اصطلاحی حج را مطابق با آن تفسیر کرده‌اند و در اصطلاح فقها، حج عبارت است از قصد کردن خانه خدا و انجام دادن مناسک مخصوص<ref>. کشف اللثام، ج5، ص75؛ اعانة الطالبین، ج2، ص311.</ref> در زمان خاص<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص219- 220؛ الدر المختار، ج2، ص499.</ref> یا مجموع مناسک انجام گرفته در سفر حج.<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص220؛ اعانة الطالبین، ج2، ص317.</ref> به ادا کننده مناسک حج یا حج‌گزار، «حاجّ» (جمع آن: حجاج و حجیج) گفته می‌شود.<ref>. العین، ج3، ص9؛ لسان العرب، ج2، ص226.</ref> حج از جهات گوناگون به گونه‌های مختلف تقسیم شده است، از جمله: حج اکبر و حج اصغر. مراد از حج اکبر در برخی منابع فقهی، مناسک حج از جمله وقوف در عرفات و رمی جمره و مراد از حج اصغر عمره است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص442؛ کشف الغطا، ج4، ص465؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص684.</ref> همچنانکه معانی دیگری نیز برای این دو ذکر شده
حج از ریشه « ح ج ج » و در لغت به معنای قصد کردن ، <ref>. معجم مقاییس اللغه ، ج2 ، ص29 ، « حجج » ؛ لسان العرب ، ج2 ، ص226 ، « حجج » .</ref> بازداشتن ، <ref>. العین ، ج3 ، ص9 « حجج » ؛ تاج العروس ، ج3 ، ص314 ، « حجج » .</ref> زیاد رفت و آمد کردن آمده است.<ref> . لسان العرب ، ج2 ، ص226-227 ؛ تاج العروس ، ج3 ، ص314 ، « حجج » .</ref> برخی معنای اصلی این ریشه را قصد همراه با عمل<ref>. التحقیق ، ج2 ، ص169 ، « حجج » .</ref> یا استقامت<ref>. معجم فروق اللغویه ، ص176 ، « حجج » .</ref> دانسته و معنای اصطلاحی حج را مطابق با آن تفسیر کرده‌اند و در اصطلاح فقها ، حج عبارت است از قصد کردن خانه خدا و انجام دادن مناسک مخصوص<ref>. کشف اللثام ، ج5 ، ص75 ؛ اعانة الطالبین ، ج2 ، ص311.</ref> در زمان خاص<ref>. جواهر الکلام ، ج17 ، ص219- 220 ؛ الدر المختار ، ج2 ، ص499.</ref> یا مجموع مناسک انجام گرفته در سفر حج.<ref>. جواهر الکلام ، ج17 ، ص220 ؛ اعانة الطالبین ، ج2 ، ص317.</ref> به ادا کننده مناسک حج یا حج گزار ، « حاجّ » ( جمع آن: حجاج و حجیج ) گفته
۱۵٬۶۱۴

ویرایش