حاضر و بادی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۰ مارس ۲۰۲۰
(←‏منابع: اصلاح نشانی وب)
خط ۳: خط ۳:


==واژه==
==واژه==
حاضر از ریشه (ح- ض- ر) و بادی از ریشه (ب- د- و) اسم فاعل و به ترتیب به معنای شهرنشین<ref>العین، ج‏3، ص102-101؛ لسان العرب، ج4، ص197 «حضر».</ref> و بادیه نشین<ref>العین، ج‏8، ص83؛ مفردات، ص40 «بدا»؛ لسان العرب، ج‏4، ص197، «بدو».</ref>اند. در منابع تاریخی، تفسیری و فقهی اسلامی به بومیان مکه و کسانی که در اطراف آن اقامت دارند، حاضر یا عاکف* و به آنان که اهل مکه و مقیم آن نیستند و برای انجام مناسک حج و عمره به مکه می‌آیند، بادی یا طائف می‌گویند.<ref>اخبار مکه، الازرقی، ج1، ص285، ج2، ص136؛ تفسیرشاهی، ج1، ص418-419؛ التبیان، ج1، ص454-455.</ref> اطلاق بادی بر غیر مقیمان گرچه از شهری دیگر به مکه آمده‌اند را باید از آن رو دانست که در صدر اسلام و پیش از آن عمده حج‌گزاران غیر مکی از بادیه به حج می‌آمدند و بعدها به عموم غیر مقیمان مکه بادی گفته شد. خاستگاه کاربرد اصطلاح یاد شده در منابع اسلامی به عبارات قرآنی (حاضِری المسجدالحرام) (بقره/ ۲، ۱۹۶) و (سَواءً العاکِفُ فیهِ وَالبادِ) (حج/ ۲۲، ۲۵) برمی‌گردد. با وجود این، نمی‌توان گفت کاربردهای قرآنی یاد شده معنایی اصطلاحی در ارتباط با مکه داشته‌اند، بلکه اختصاص آن به مکه از سیاق آیات برداشت می‌شود. مضمون آیات یاد شده بحث و نظرهایی را در میان مفسران و فقیهان برانگیخته است.
واژگان «حاضر» و «بادی» اسم فاعل از ریشه‌های «ح، ض، ر» و «ب، د، و» بوده و به ترتیب به معنای شهرنشین<ref>العین، ج‏3، ص102-101؛ لسان العرب، ج4، ص197 «حضر».</ref> و بادیه‌نشین‌اند.<ref>العین، ج‏8، ص83؛ مفردات، ص40 «بدا»؛ لسان العرب، ج‏4، ص197، «بدو».</ref>
مفسران و فقیهان در تعیین معیاری برای تشخیص حاضر و بادی از جهت مکان، میزان فاصله و مبدأ آن اختلاف نظر دارند. برخی مبدأ محاسبه را مسجدالحرام،<ref>نک: الوسیله، ص157- 158.</ref> برخی شهر مکه<ref>الانصاف، ج3، ص440؛ مدارک الاحکام، ج7، ص189.</ref> و برخی حرم<ref>الانصاف، ج3، ص440.</ref> دانسته‌اند. در دیدگاه مشهور امامیه، کسانی که در محدوده ۴۸ میلی (حدود ۸۸ کیلومتر) قرار دارند حاضر به شمار آمده‌اند؛<ref>تهذیب، ج5، ص32- 33، 492؛ المعتبر، ج2، ص785؛ تفسیر شاهی، ج1، ص361.</ref> اما برخی حداقل فاصله را ۱۲ میل (حدود ۲۲ کیلومتر) دانسته‌اند.<ref>التبیان، ج2، ص161؛ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص306؛ مجمع البیان، ج2، ص39-40.</ref> در جمع بین دو دیدگاه گفته‌اند مقصود قول مشهور، ۱۲ میل در هر یک از جهات چهارگانه است.<ref>نک: مجمع البیان، ج2، ص39-40؛ السرائر، ج1، ص519؛ مجمع الفائدة، ج6، ص15.</ref> برخی نیز افرادِ با فاصله بیش از ۱۸ میل (حدود ۳۲ کیلومتر) را غیر حاضر دانسته‌اند.<ref>نک: الکافی، ج4، ص300؛ جواهر الکلام، ج18، ص8.</ref> در تطبیق ساکنان مناطق مکه و پیرامون آن بر مفهوم حاضر، برخی اهل حرم و برخی دیگر ساکنان مکه و مواقیت و مکان‌های نزدیک به آنها مانند عرفات<ref>تهذیب، ج5، ص32-33؛ التبیان، ج2، ص161.</ref> و برخی ساکنانِ مکان‌هایی مانند ذات عِرق و عُسفان<ref>تهذیب، ج5، ص33، 492؛ البرهان، ج1، ص419؛ الروضة البهیه، ج2، ص225.</ref> مَرّ الظَهران، عرفه، ضَجنان، رجیع،<ref>اخبار مکه، الفاکهی، ج3، ص102.</ref> طائف، جدّه، رُهاط<ref>اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص157.</ref> را حاضر می‌دانند. بر پایه روایاتی، کسانی که به مکه هجرت می‌کنند، پس از ۲ سال حاضر و مقیم به شمار می‌آیند و آنان که افزون بر مکه مدتی از سال را در شهری دیگر ساکن‌اند، مقدار سکونت آنان در مکه یا در وطن دیگر ملاک قرار گرفته و بسته به این که کدام بیشتر باشد حاضر یا بادی به شمار می‌روند.<ref>تهذیب، ج5، ص34- 35.</ref>
 
در منابع تاریخی، تفسیری و فقهی اسلامی به بومیان [[مکه]] و کسانی که در اطراف آن ساکنند، حاضر یا [[عاکف]] و به آنان که [[اهل حرم|اهل مکه]] و ساکن آن نیستند و برای انجام [[مناسک حج]] و [[عمره]] به مکه می‌آیند، بادی یا طائف می‌گویند.<ref>اخبار مکه، الازرقی، ج1، ص285، ج2، ص136؛ تفسیرشاهی، ج1، ص418-419؛ التبیان، ج1، ص454-455.</ref>  
 
در صدر اسلام و پیش از آن، بیشتر حاجیان غیر مکّی از بادیه به حج می‌آمدند؛ از این رو، به آنها بادی گفته می‌شد. بعدها به همه غیر مقیمان مکه حتی اگر از بادیه نبودند، بادی گفته شد. خاستگاه کاربرد اصطلاح یاد شده در منابع اسلامی به عبارت‌های قرآنی {{آیه|حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ
}}<ref name=":0">سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۶.</ref> و {{آیه|سَواءً العاکِفُ فیهِ وَالبادِ
}}<ref>سوره حج(۲۲)، آیه ۲۵.</ref> برمی‌گردد.  
==پیشینه==
==پیشینه==
ویژگی اقامت یا عدم اقامت در مکه از دوره پیشا اسلامی سبب تمایزهایی بین حاضر و بادی گردیده است. بر پایه گزارش‌هایی در آستانه ظهور اسلام، بادی که مهمان خدا به شمار می‌آمد محترم شمرده شده و قریش به مثابه مقیمان مکه که خود را اهل الله می‌دانستند، بخشی از دارایی‌شان را برای تهیه غذای غیر مقیمان صرف می‌کردند. با ظهور اسلام، سنت یاد شده تأیید گردید و ادامه یافت.<ref>تاریخ الطبری، ج2، ص260.</ref> ( اطعام، رفادت) بر پایه آیه¬ ۱۹۶ بقره/ ۲ (فَمَنْ تمتّع بِالْعُمْرَةِ إِلَی الْحَجِّ… ذلِک لِمَنْ لَمْ یکنْ أَهْلُهُ حاضِرِی الْمسجدالحرام)‏، منابع تفسیری،<ref>مجمع البیان، ج2، ص39-40.</ref> روایی<ref>الکافی، ج4، ص299؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص312؛ تهذیب، ج5، ص25، 32- 34.</ref> و فقهی<ref>المقنعة، ص389؛ الکافی فی الفقه، ص191- 192.</ref> شیعه حج تمتّع* را بر بادی واجب و وظیفه حاضر را حج قِران* یا اِفراد* دانسته‌اند و به جا آوردن تمتّع از سوی حاضر را تنها در حالتی جایز می‌شمرند که از محدوده حرم بیرون رفته و هنگام بازگشت به یکی از مواقیت برسد. در مقابل، اهل سنت بین حاضر و بادی تفاوتی نگذاشته و آنها را در به جا آوردن یکی از انواع حج مخیر می-دانند.<ref>نک: الخلاف، ج2، ص272؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ص916- 922، «پاورقی».</ref> برخی فقیهان وجوب عمره را به غیر مقیمان اختصاص داده‌اند.<ref>نک: تذکرة الفقهاء، ج7، ص13.</ref> در روایاتی آمده است پیامبر اکرم(ص) حاضران را به نماز و غیر مقیمان را به طواف تشویق می‌کردند.<ref>الدر المنثور، ج1، ص121.</ref> ( آفاقی) با وجود تفاوت‌های یاد شده، بر پایه آیه ۲۵ حج/ ۲۲، مقیم یا غیر مقیم بودن نباید سبب سوء استفاده مقیمان و مانع بهره‌مندی غیر مقیمان از مسجدالحرام گردد. از این رو، خداوند تأکید می‌کند آنان که مردم را از راه خدا و مسجدالحرام بازمی‌دارند به کیفری دردناک دچار می‌شوند: (إِنَّ الَّذِینَ کفَرُواْ وَیصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمسجدالحرام الَّذِی جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاکفُ فِیهِ وَالْبَادِ وَمَن یرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادِ بِظُلْمٍ نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ). بر پایه برخی روایات شأن نزول، قریش از ورود پیامبر(ص) و مسلمانان به مکه جلوگیری کرده بودند و آیه نیز به مساوی بودن حاضر و باد در ورود به مکه تأکید کرده است.<ref>تفسیر قمی، ج2، ص83.</ref> در روایتی نیز آیه یاد شده اشاره‌ای به سنت مکیان در بهره‌مند سازی غیر مقیمان از خانه‌های مکه دانسته و معاویة بن ابوسفیان نخستین کسی شمرده شده است که با قرار دادن در برای خانه خود، از ورود آنان جلوگیری کرد.<ref>الکافی، ج4، ص243- 244؛ تهذیب، ج5، ص420.</ref> بسته به این که مقصود از «مسجدالحرام» محدوده مسجد است یا همه حرم، در تعیین مقصود آیه از تساوی حاضر و بادی اختلاف نظر وجود دارد. بر اساس دیدگاه نخست، مقصود تساوی آنها در بزرگداشت حرم، حق بهره‌مندی یکسان از قبله، انجام مناسک، دفن اموات و مانند آن است،<ref>تفسیر سمعانی، ج3، ص432؛ تفسیر قرطبی، ج12، ص32.</ref> اما بر پایه دیدگاه دوم، حاضر و باد در بهره‌مندی از خانه‌های مکه حقی یکسان دارند.<ref>التبیان، ج7، ص305- 306.</ref> اختلاف یاد شده به اختلاف نظر در حرمت فروش و اجاره خانه‌های مکه انجامیده است.<ref>نک: تفسیر قرطبی، ج12، ص32؛ شرح نهج البلاغه، ج18، ص32- 33.</ref> گروه نخست فروش یا اجاره زمین‌ها و خانه‌های مکه را جایز می‌شمرند<ref>الشرح الکبیر، ج4، ص20، 43؛ نک: المغنی، ج4، ص305.</ref> اما گروه دیگر، آن را حرام دانسته‌اند.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج‏2، ص168؛ الخلاف، ج3، ص189؛ بدائع الصنائع، ج5، ص146.</ref> روایتی مشهور از پیامبر اکرم(ص) مبنی بر حرمت فروش و اجاره خانه‌های مکه<ref>المصنّف، ج4، ص417، 419.</ref> و نیز گزارشی که بر پایه آن امام علی(ع) در نامه‌ای به قثم بن عباس‏ (والی امام در مکه) از مردم مکه خواست در زمان حج از غیر مقیمان اجرت مسکن دریافت نکنند<ref>نهج البلاغه، ج1، ص458، نامه67؛ تفسیر شافعی، ج1، ص418.</ref> را می‌توان مؤید تفسیر دوم دانست. با وجود این، برخی شارحان نهج البلاغه مقصود امام را صرفاً تأکید بر استحباب عدم دریافت اجرت از غیر مقیمان دانسته‌اند.<ref>فی ظلال نهج البلاغه، ج4، ص174.</ref> برخی تساوی حاضر و باد در بهره‌مندی از زمین-های مکه را بدان سبب می‌دانند که از سرزمین‌های مفتوح عنوةً (به زور و با جنگ فتح شده) است و در عین حال، هر کس برای تصرف در آن پیش‌دستی کند، نسبت به آن اولویت می‌یابد.<ref>نیل الاوطار، ج8، ص173؛ الانصاف، ج4، ص289؛ زبدة البیان، ج1، ص221.</ref> ( خانه‌های مکه) برخی فقیهان شیعه با استناد به عبارت (سَواءً العاکِفُ فیهِ وَالبادِ) بر تمام بودن نماز بادی در مسجدالحرام استدلال کرده‌اند.<ref>مختلف الشیعه، ج3، ص135؛ فتاوی ابن الجنید، ص89.</ref>
پیش از [[اسلام]]، ویژگی سکونت داشتن یا نداشتن در [[مکه]] سبب تمایزهایی میان حاضر و بادی شد. بر پایه گزارش‌هایی در آستانه ظهور اسلام، بادی مهمان خدا به شمار آمده و محترم شمرده می‌شد. [[قریش]] که مقیمان مکه بودند خود را اهل الله دانسته و بادیان را [[اطعام]] می‌کردند. با ظهور اسلام، این سنت که [[رفادت]] نام داشت تأیید شده و ادامه یافت.<ref>تاریخ الطبری، ج2، ص260.</ref>
 
 
مفسران و فقیهان در تعیین معیاری برای تشخیص حاضر و بادی از جهت مکان، میزان فاصله و مبدأ آن اختلاف نظر دارند. برخی مبدأ محاسبه را مسجدالحرام،<ref>نک: الوسیله، ص157- 158.</ref> برخی شهر مکه<ref>الانصاف، ج3، ص440؛ مدارک الاحکام، ج7، ص189.</ref> و برخی حرم<ref>الانصاف، ج3، ص440.</ref> دانسته‌اند. در دیدگاه مشهور امامیه، کسانی که در محدوده ۴۸ میلی (حدود ۸۸ کیلومتر) قرار دارند حاضر به شمار آمده‌اند؛<ref>تهذیب، ج5، ص32- 33، 492؛ المعتبر، ج2، ص785؛ تفسیر شاهی، ج1، ص361.</ref> اما برخی حداقل فاصله را ۱۲ میل (حدود ۲۲ کیلومتر) دانسته‌اند.<ref>التبیان، ج2، ص161؛ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص306؛ مجمع البیان، ج2، ص39-40.</ref> در جمع بین دو دیدگاه گفته‌اند مقصود قول مشهور، ۱۲ میل در هر یک از جهات چهارگانه است.<ref>نک: مجمع البیان، ج2، ص39-40؛ السرائر، ج1، ص519؛ مجمع الفائدة، ج6، ص15.</ref> برخی نیز افرادِ با فاصله بیش از ۱۸ میل (حدود ۳۲ کیلومتر) را غیر حاضر دانسته‌اند.<ref>نک: الکافی، ج4، ص300؛ جواهر الکلام، ج18، ص8.</ref> در تطبیق ساکنان مناطق مکه و پیرامون آن بر مفهوم حاضر، برخی اهل حرم و برخی دیگر ساکنان مکه و مواقیت و مکان‌های نزدیک به آنها مانند عرفات<ref>تهذیب، ج5، ص32-33؛ التبیان، ج2، ص161.</ref> و برخی ساکنانِ مکان‌هایی مانند ذات عِرق و عُسفان<ref>تهذیب، ج5، ص33، 492؛ البرهان، ج1، ص419؛ الروضة البهیه، ج2، ص225.</ref> مَرّ الظَهران، عرفه، ضَجنان، رجیع،<ref>اخبار مکه، الفاکهی، ج3، ص102.</ref> طائف، جدّه، رُهاط<ref>اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص157.</ref> را حاضر می‌دانند. بر پایه روایاتی، کسانی که به مکه هجرت می‌کنند، پس از ۲ سال حاضر به شمار می‌آیند و آنان که افزون بر مکه مدتی از سال را در شهری دیگر ساکن‌اند، مقدار سکونت آنان در مکه یا در وطن دیگر ملاک قرار گرفته و بسته به این که کدام بیشتر باشد حاضر یا بادی به شمار می‌روند.<ref>تهذیب، ج5، ص34- 35.</ref>
 
<br />
 
== تفاوت در حج‌گزاری ==
{{اصلی|اهل حرم|اهل حل|آفاقی}}
بر پایه آیه {{آیه|فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ... ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ
}}،<ref name=":0" /> منابع تفسیری،<ref>مجمع البیان، ج2، ص39-40.</ref> روایی<ref>الکافی، ج4، ص299؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص312؛ تهذیب، ج5، ص25، 32- 34.</ref> و فقهی شیعه<ref>المقنعة، ص389؛ الکافی فی الفقه، ص191- 192.</ref> [[حج تمتع|حج تمتّع]] را بر بادی واجب و وظیفه حاضر را [[حج قران|حج قِران]] یا [[حج افراد|اِفراد]] دانسته‌اند. به باور آنها، به جا آوردن تمتّع از سوی حاضر، تنها در حالتی جایز است که از محدوده حرم بیرون رفته و هنگام بازگشت به یکی از [[میقات|میقات‌ها]] برسد. در مقابل، اهل سنت بین حاضر و بادی تفاوتی نگذاشته و آنها را در به جا آوردن یکی از انواع حج مخیر دانسته‌اند.<ref>نک: الخلاف، ج2، ص272؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ص916- 922، «پاورقی».</ref> برخی فقیهان اهل سنت، وجوب عمره را به بادی اختصاص داده‌اند.<ref>نک: تذکرة الفقهاء، ج7، ص13.</ref> بر پایه روایاتی در منابع اهل سنت،‌ [[حضرت محمد(ص)]] حاضران را به نماز و بادیان را به [[طواف]] تشویق می‌کرد.<ref>الدر المنثور، ج1، ص121.</ref>
 
 
با وجود تفاوت‌های یاد شده، بر پایه آیه ۲۵ حج/ ۲۲، مقیم یا غیر مقیم بودن نباید سبب سوء استفاده مقیمان و مانع بهره‌مندی غیر مقیمان از مسجدالحرام گردد. از این رو، خداوند تأکید می‌کند آنان که مردم را از راه خدا و مسجدالحرام بازمی‌دارند به کیفری دردناک دچار می‌شوند: (إِنَّ الَّذِینَ کفَرُواْ وَیصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمسجدالحرام الَّذِی جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاکفُ فِیهِ وَالْبَادِ وَمَن یرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادِ بِظُلْمٍ نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ). بر پایه برخی روایات شأن نزول، قریش از ورود پیامبر(ص) و مسلمانان به مکه جلوگیری کرده بودند و آیه نیز به مساوی بودن حاضر و باد در ورود به مکه تأکید کرده است.<ref>تفسیر قمی، ج2، ص83.</ref> در روایتی نیز آیه یاد شده اشاره‌ای به سنت مکیان در بهره‌مند سازی غیر مقیمان از خانه‌های مکه دانسته و معاویة بن ابوسفیان نخستین کسی شمرده شده است که با قرار دادن در برای خانه خود، از ورود آنان جلوگیری کرد.<ref>الکافی، ج4، ص243- 244؛ تهذیب، ج5، ص420.</ref> بسته به این که مقصود از «مسجدالحرام» محدوده مسجد است یا همه حرم، در تعیین مقصود آیه از تساوی حاضر و بادی اختلاف نظر وجود دارد. بر اساس دیدگاه نخست، مقصود تساوی آنها در بزرگداشت حرم، حق بهره‌مندی یکسان از قبله، انجام مناسک، دفن اموات و مانند آن است،<ref>تفسیر سمعانی، ج3، ص432؛ تفسیر قرطبی، ج12، ص32.</ref> اما بر پایه دیدگاه دوم، حاضر و باد در بهره‌مندی از خانه‌های مکه حقی یکسان دارند.<ref>التبیان، ج7، ص305- 306.</ref> اختلاف یاد شده به اختلاف نظر در حرمت فروش و اجاره خانه‌های مکه انجامیده است.<ref>نک: تفسیر قرطبی، ج12، ص32؛ شرح نهج البلاغه، ج18، ص32- 33.</ref> گروه نخست فروش یا اجاره زمین‌ها و خانه‌های مکه را جایز می‌شمرند<ref>الشرح الکبیر، ج4، ص20، 43؛ نک: المغنی، ج4، ص305.</ref> اما گروه دیگر، آن را حرام دانسته‌اند.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج‏2، ص168؛ الخلاف، ج3، ص189؛ بدائع الصنائع، ج5، ص146.</ref> روایتی مشهور از پیامبر اکرم(ص) مبنی بر حرمت فروش و اجاره خانه‌های مکه<ref>المصنّف، ج4، ص417، 419.</ref> و نیز گزارشی که بر پایه آن امام علی(ع) در نامه‌ای به قثم بن عباس‏ (والی امام در مکه) از مردم مکه خواست در زمان حج از غیر مقیمان اجرت مسکن دریافت نکنند<ref>نهج البلاغه، ج1، ص458، نامه67؛ تفسیر شافعی، ج1، ص418.</ref> را می‌توان مؤید تفسیر دوم دانست. با وجود این، برخی شارحان نهج البلاغه مقصود امام را صرفاً تأکید بر استحباب عدم دریافت اجرت از غیر مقیمان دانسته‌اند.<ref>فی ظلال نهج البلاغه، ج4، ص174.</ref> برخی تساوی حاضر و باد در بهره‌مندی از زمین-های مکه را بدان سبب می‌دانند که از سرزمین‌های مفتوح عنوةً (به زور و با جنگ فتح شده) است و در عین حال، هر کس برای تصرف در آن پیش‌دستی کند، نسبت به آن اولویت می‌یابد.<ref>نیل الاوطار، ج8، ص173؛ الانصاف، ج4، ص289؛ زبدة البیان، ج1، ص221.</ref> ( خانه‌های مکه) برخی فقیهان شیعه با استناد به عبارت (سَواءً العاکِفُ فیهِ وَالبادِ) بر تمام بودن نماز بادی در مسجدالحرام استدلال کرده‌اند.<ref>مختلف الشیعه، ج3، ص135؛ فتاوی ابن الجنید، ص89.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
۱۵٬۶۱۴

ویرایش