|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| '''اسلام'''، از بزرگترین ادیان توحیدی و از شرایط صحت [[حج]] و [[عمره]] است. پیامبر آن [[حضرت محمد(ص)]] و پیروان او را مسلمان مینامند. اهتمام به [[قرآن]] و تبلیغ و ترویج آن از مهمترین شیوههای پیامبر در گسترش اسلام بود. | | '''سلفیه''' |
| | ==مفهومشناسی== |
| | سلفیه منسوب به سَلَف، به معنای تقدم، سبقت و گذشته است.<sup>[1]</sup> اصطلاح «سلف» در میان اهل سنت از استعمالات مختلفی برخوردار است. برخی مراد از سلف را صحابه<sup>[2]</sup> و برخی صحابه و تابعین<sup>[3]</sup> و عدهای دیگر صحابه، تابعین و تابع تابعین<sup>[4]</sup> هر یک از مذاهب فقهی و کلامی تعبیر سلف را برای طیف خاصی از گذشتگان خود به کار بردهاند، علمای حنفی، امامان مذهب حنفی از ابو حنیفه(150ق) تا محمد بن حسن شیبانی (189ق) را «سلف»، و از محمد بن حسن شیبانی تا شمس الأئمه حلوانی(450ق) را «خلف» برشمرده اند<sup>[5]</sup>. حنابله، احمد بن حنبل و متقدمین بر او تا عصر صحابه را «سلف» دانسته اند. علمای شافعی، مالکی و همچنین علمای کلام و فلسفه، «سلف» را بر کسانی اطلاق میکنند که تا قبل از سال چهارصد قمری زیستهاند.<sup>[6]</sup> برخی دیگر دایره اطلاق سلف را تا قبل از سال پانصد قمری توسعه داده اند.<sup>[7]</sup> |
| | |
| | به جماعتی از متأخرین که در فهم دین، بویژه در مسائل اعتقادی، خود را ملتزم به روش سلف میدانند سلفی گفته میشود.<sup>[8]</sup> این گروه اصطلاح سلف را با استناد به حدیث خیر القرون بر سه نسل صحابه، تابعین و تابعین تابعین اطلاق میکنند<sup>[9]</sup> و از منظر آنان، «سلفیه» منهج و روش سلف در تحصیل عقاید و احکام فقهی از کتاب و سنت است.<sup>[10]</sup> |
| | |
| | == '''پیشنیه سلفیه''' == |
| | پیشینه نگرش سلفی را باید در سده نخستین اسلامی در جریانی به نام «اصحاب اثر» جستجو کرد، آنها گروهی از عالمان دینی بودند که اهتمام اصلیشان بحث در احکام و فروع بود و در احادیث اعتقادی بر ظواهر کتاب و سنت تأکید داشتند،<sup>[1]</sup> این گروه بعدها به پشتوانه فکری احمد بن حنبل که بیش از دیگران به ظواهر کتاب و سنت و حدیث گرایی تأکید داشت «اصحاب حدیث» نامیده شدند،<sup>[2]</sup> آنها از نظر کلامی در برابر معتزله و از نظر فقهی در مقابل اهل رای قرار دارند. |
| | |
| | «پیروی از سلف» کاربرد وسیعی در آثار اصحاب حدیث داشت، ولی تا قبل از ابن تیمیه در قرن هشتم در معنای لغوی سلف (پیشینیان) موردنظر بود. لفظ «سلف» در عبارات منقول از اوزاعی (م 143ق) سفیان ثوری(م 160ق) و مالک بن انس (م 179ق) به کار رفته و دیگر محدثان قرون نخستین نیز از این کلمه استفاده کرده اند.[3] ایشان با استناد به احادیثی از پیامبر اقوال سلف را در نبود حکمی از کتاب و سنت، مرجع نهایی میشمردند؛ اما اینکه سلف دقیقا چه طیفی را در برمیگیرد، محل توافق نبود برخی آن را به صحابه محدود میکردند و برخی تا نسل اتباع تابعین[4] نیز گسترش می دادند، سلف در عبارت احمد بن حنبل (م241ق) بیشتر بر صحابه و تابعین اطلاق می شد و بعد از ارائه اعتقاد نامه احمد بن حنبل از سوی شاگردان وی، استفاده از لفظ سلف کاربرد بیشتری یافت. [5] |
| | |
| | گرایش به سنت سلف، در سده سوم، وارد مرحلهای نوین شد. در این سده، اصحاب حدیث متأخر، حتی شیوههای متقدمان خود را در پاسداری از آموزه سلف کافی ندانستند و در حیطه معرفتشناسی از جایگاه عقل و اجتهاد به شدت کاستند.<sup>[6]</sup> |
| | |
| | در قرن چهارم ابوبکر بربهاری (۳۲۹ق) محدث و شیخ حنبلیان بغداد، برای احیای تفکر سلف تلاش کرد، وی به شدت از متکلمان انتقاد و علم کلام را بدعت شمرد، سختگیری او در مبارزه با هر آنچه بدعت مینامید و اقداماتی مانند طرد ابوالحسن اشعری<sup>[7]</sup> و رفتار وی با طبری<sup>[8]</sup> و ممانعت از برپایی مجالس عزاداری و گریه برای امام حسین (ع)<sup>[9]</sup> وی را از شاخصترین اندیشمندان سلفی این قرن ساخت. |
| | |
| | قرن پنجم دوره غلبه یافتن اندیشههای سلفی در برابر اندیشههای کلامی و عقل محور بود، سلفیان در این دوره ضمن تأکید بر پیروی از ظاهر نصوص و با استناد به آموزههای ائمه سلف، بر نفی تأویل پای فشردند. ابویعلی ابن فراء (م458) و فرزندش از نویسندگان سلف گرای این قرن بودند. فرزند ابو یعلی بر این باور بود که خدا را باید آن گونه توصیف کرد که خدا خودش را توصیف کرده است.<sup>[10]</sup> |
| | |
| | قرن هفتم را به واسطه ظهور ابنتیمیه (م728) باید سرآغازی بر پیدایش مکتب سلفیه دانست، زیرا اگرچه تفکرات سلفی پیش از وی وجود داشت، اما او بود که مبانی فکری سلفی را مدون کرد. ابن تیمیه در سه حوزه علمی، عملی و اعتقادی تأثیرات شگرفی را بر اندیشههای سلفی پس از خود گذاشت.[11] وی به پیروی از روش سلف به ویژه قرون فاضله - قرون اول تا سوم - تأکید فراوان داشت.[12] او روش و مکتب خود را سلفیّه نامید و بیان داشت که در عقل صریح و نقل صحیح، مطلبی که مخالف طریقۀ سلفیه باشد، وجود ندارد.[13] وی همچنین تصریح داشت که مقصود از سلفیه، همان مذهب اصحاب حدیث است.[14] وی هر گونه اظهار نظر یا تفسیر جدید را نوعی بدعت،[15] و امور اعتقادی ظاهر قرآن را حجت دانست و تأویل یا هر گونه باطن مخالف با ظاهر را نفی کرد.[16] |
| | |
| | == '''مبانی معرفتی''' == |
| | ----[1]. الفرق بین الفرق، ص300-304. |
| | |
| | [2]. الملل و النحل، ص118ـ132. |
|
| |
|
| در سه سال نخست، دعوت به اسلام پنهانی بود و تنها تنی چند از نزدیکان پیامبر مانند حضرت خدیجه(س) و [[حضرت علی(ع)]] و برخی از یاران وفادار ایشان به دین جدید گرویدند. سپس پیامبر مأموریت یافت تا دعوت را آشکار کند. [[مکه|شهر مکه]] به سبب [[کعبه|خانه کعبه]]، اصلیترین زیارتگاه اعراب شبه جزیره، و مرکز بازرگانی و تجاری بودن این شهر، بستری مناسب برای پیدایش دین اسلام به شمار میرفت. پیامبر ۱۳ سال مکیان را در بازارها و نیز مراسم حج به اسلام فراخواند.
| | [3]. طبقات الحنابله، ج1، ص 31، 92، 294؛ '''تلبيس ابليس'''، ص165، 179؛ الرسائل السلفیه، 129-130. |
|
| |
|
| [[مدینه]]، بر خلاف مکه، زمینههایی مساعد برای پذیرش اسلام را داشت. مردم آن، اسلام را با آغوش باز پذیرفته و از آغاز آشنایی با پیامبر در مراسم حج، به قرآن دل سپردند. | | [4]. بنیادگرایی و سلفیه، ص۷۲. |
|
| |
|
| پس از رحلت پیامبر و در دوران ۳۰ ساله خلافت خلفای سهگانه و روزگار امامت علی(ع) گسترش اسلام ادامه یافت و در شرق، غرب و شمال عربستان، مناطقی مهم چون ایران، عراق، مصر و شامات شامل فلسطین، سوریه، و لبنان به تصرف مسلمانان درآمد. اسلام در سدههای بعد نیز تا شبه قاره هند، غرب چین، مرکز افریقا، جنوب شرق آسیا، ماوراء النهر، آسیای صغیر و شبه جزیره بالکان در اروپا دامن گسترد.
| | [5]. مناقب الامام احمد بن حنبل، ص 165 |
| ==مفهومشناسی==
| | |
| اسلام از ریشه «س ـ ل ـ م» به معنای سرسپردگی و تسلیم و در اصطلاح، اظهار پیروی از دینی است که [[حضرت محمد(ص)]] پیامبر آن است.<ref>العین، ج7، ص265-266؛ لسان العرب، ج12، ص293، «سلم»؛ التعریفات، ص39.</ref> پیرو دین اسلام در عربی «مُسْلِم» و در فارسی «مُسَلْمان» نامیده میشود.
| | [6]. تلبیس ابلیس، ص 111. |
| | |
| | [7]. طبقات الحنابله، ج2، ص 18. |
| | |
| | [8]. الکامل فی التاریخ، ج8، ص 307. |
| | |
| | [9]. نشوار المحاضره، ج2، ص 233 |
| | |
| | [10]. طبقات الحنابله، ج2، ص 207- 212. |
| | |
| | [11]. منهج شیخ الاسلام ابن تیمیه، ص 107. |
| | |
| | [12]. دقائق التفسیر، ج2، ص473. |
|
| |
|
| در آیاتی از قرآن، اسلام به مفهوم اطاعت و تسلیم شدن در برابر خدا آمده و مسلمان بودن را به پیامبران گذشته و پیروان آنها نیز نسبت میدهد.<ref>آل عمران، آیه 52؛ مائده/5، 111؛ اعراف، آیه 126؛ یونس، آیه 72؛ یوسف، آیه 101</ref> در آیه ۱۳ سوره شوری نیز دینِ فرستاده شده برای مسلمانان را همان دینِ نوح، [[حضرت ابراهیم(ع)|ابراهیم]]، موسی و عیسی معرفی میکند.<ref>شوری، آیه 13.</ref>
| | [13]. الفتوی الحمویۀ الکبری، ص46. |
| ==شکلگیری اسلام در مکه==
| |
| پیامبر اسلام پیش از [[بعثت]]، ۴۰ سال در [[مکه]] زیست و با مکیان مراوده داشت. مکه در [[حجاز|منطقه حجاز]] و میان راههای بازرگانی یمن، شام، ایران، حبشه و مصر قرار داشت. شبه جزیره عربستان سکونتگاه قبایل گوناگون عرب بود که بسیاری از آنها صحرانشین بودند. تنها در مناطقی مانند مکه، یثرب، طائف و یمن، شهرنشینی تا اندازهای رشد یافته و پدیدار شده بود. سنتهای اعراب جاهلی با پیدایش اسلام سرنوشتهای متفاوت یافتند. برخی حذف و شماری دیگر اصلاح و جذب دین اسلام شدند.<ref>. البدء و التاریخ، ج4، ص31-33؛ الکامل، ج1، ص451-453؛ المفصل، ج5، ص478، 480؛ ج6، ص219، 224-225.</ref>
| |
|
| |
|
| در [[قرآن]]، از دوران پیش از اسلام با نام «جاهلیت» یاد میشود.<ref>آل عمران/3، 154؛ فتح/48، 26.</ref> جاهلیت یا در برابر «عِلم» و به معنای نادانی<ref>. نک: لسان العرب، ج11، ص129؛ مجمع البحرین، ج5، ص345؛ التحقیق، ج2، ص131، «جهل».</ref> یا در برابر «حِلم» و به معنای تندخویی، گستاخی و غرور اعراب صحرانشین است.<ref>. نک: التفسیر الکبیر، ج3، ص118؛ مفاهیم اخلاقی، ص55-71؛ قاموس قرآن، ج2، ص81.</ref> مهمترین مراسم آیینی اعراب جاهلی، [[حج]] بود. با توافق همه قبایل، افزون بر ماه رجب، سه ماه پیاپی ذیقعده، ذیحجه و محرم ماه حرام شمرده میشد و در آنها از نبرد و غارت پرهیز میکردند. این امر امنیت حاجیان را فراهم میکرد و به کاروانهای بازرگانی نیز اجازه میداد راهی بازارهای پیرامون مکه شوند.<ref>. امتاع الاسماع، ج8، ص309؛ المفصل، ج6، ص392؛ بحارالانوار، ج90، ص351.</ref>
| | [14]. درء تعارض العقل و النقل، ج1، ص 203. |
|
| |
|
| شهر مکه بستری مناسب برای پیدایش دین اسلام بود؛ نخست به این سبب که از گونهای مرکزیت دینی بهره داشت و خانه کعبه اصلیترین زیارتگاه اعراب شبه جزیره به شمار میرفت. دوم آنکه این شهر مرکز بازرگانی بخشی مهم از عربستان بود و راههای مهم بازرگانی از آن میگذشتند. این ویژگی ارتباطات فرهنگی ـ دینی را در این شهر دامن میزد. گذشته از این، برخی از بازارهای سالانه اعراب همچون بازار عُکاظ در حوالی مکه و همزمان با روزهای حج برقرار میشد. گزارشهایی که درباره این بازارها در دست است، نشان میدهند که این مکانها فقط جای داد و ستد بازرگانی نبوده و تعاملهای اجتماعی، فرهنگی و دینی نیز در آنها جریان داشتهاند.<ref>. تاریخ یعقوبی، ج1، ص271؛ امتاع الاسماع، ج8، ص309.</ref>
| | [15]. منهاج السنه، ج5، ص182، |
|
| |
|
| پیامبر از تیره بنیهاشم، از قبیله قریش، اصلیترین قبیله مکه بود. تیرههای قریش مناصب عمومی مکه و منصبهای حج و حرم از قبیل [[سقایت]] و [[حجابت]] را در اختیار داشتند.<ref>. البدایة و النهایه، ج2، ص263.</ref> محمد امین پیش از بعثت، هر سال یک ماه را مجاور [[غار حرا]] شده، به عبادت میگذراند<ref>. صحیح مسلم، نووی، ج2، ص140؛ فتح الباری، ج1، ص21.</ref> و افزون بر پرستش پروردگار، به مفاسد و ضعفهای عقیدتی و اخلاقی قوم خود میاندیشید. در یکی از این خلوتگزینیها، [[جبرئیل|فرشته وحی]] بر وی نازل گشت و به او خبر داد که از سوی [[خدا]] به رسالت برگزیده شده است. او مأموریت یافت تا مردم را درباره عقاید باطل و کارهای ناشایست خود هشدار دهد و آنها را به راه راست رهنمون شود.
| | [16]. الصفدیه، ج1، ص 291. |
| | ----[1]. ''معجم مقاييس اللغة''، ج3، ص95؛ ''المصباح المنير في غريب الشرح الكبير''، ج1، ص285. |
|
| |
|
| ==ظهور و گسترش اسلام در مکه==
| | [2]. ''وسطية أهل السنة بين الفرق''، ص97. |
| اهتمام به [[قرآن]] و تبلیغ و ترویج آن از مهمترین شیوههای [[حضرت محمد(ص)|پیامبر گرامی]] در گسترش اسلام بود. پیامبر احتجاجهایی فراوان با مخالفان خویش در مکه داشت که بسیاری از آنها در قرآن ثبت شدهاند. مهمترین موقعیت پیامبر برای دعوت عمومی دیگران به اسلام، موسم سالانه حج بود که با حضور اعراب سراسر شبه جزیره در مکه برگزار میشد.
| |
|
| |
|
| در سه سال نخست، دعوت به اسلام پنهانی بود و تنها تنی چند از نزدیکان پیامبر و برخی از یاران وفادار ایشان به دین جدید گرویدند. سپس پیامبر مأموریت یافت تا دعوت را آشکار کند.<ref>حجر/15، 94.</ref> به فرمان قرآن، در آغاز، خویشان و بستگان پیامبر مخاطب این دعوت آشکار گشتند.<ref>شعراء/26، 214.</ref> پیامبر گرامی به فرمان خدا در میان همین دعوت بر جانشینی [[امام علی(ع)|علی(ع)]] تأکید کرد.<ref>. الارشاد، ج1، ص50.</ref> این دعوت چندان نتیجهبخش نبود و بسیاری از بستگان پیامبر بر دین قوم خود ماندند. در ادامه دعوت آشکار، کمابیش افرادی به اسلام گرویدند. این گسترش تدریجی اسلام، واکنش اشراف مکه را برانگیخت. سپس زیر فشارهای مشرکان مکه ۱۰ سال طاقتفرسا بر پیامبر و یاران وی گذشت.
| | [3]. ''مجموعة رسائل الإمام الغزالی''، ص320. |
| ==موانع گسترش دین اسلام در مکه==
| |
| [[مکه]] برای پیدایش دین جدید بستری مناسب بود؛ اما برای پذیرش همگانی و تثبیت آن، شایستگی نداشت. پیامبر ۱۳ سال مکیان را به اسلام فراخواند؛ اما تنها اندکی که بیشتر آنها جوانان و تنگدستان بودند، به اسلام گرویدند. بزرگان مکه با پیامبر و دین جدید مخالف بودند و توانستند دین تازه را در مکه مهار کنند. برخی تاریخنگاران از به بنبست رسیدن دعوت اسلام در مکه سخن گفتهاند.<ref>تاريخ صدر اسلام، ص294.</ref> مروری بر وضع دینی و اجتماعی مکه نشان میدهد که این شهر گنجایش پذیرش دین جدید را نداشت. | |
|
| |
|
| اشرافیت محیط مکه نیز مانعی مهم بر سر راه پیامبر گرامی۹ بود. وی اگر چه از قریش بود و در میان مکیان شخصی امین شمرده میشد، از وضع مالی خوبی برخوردار نبود و دوران کودکی او با یتیمی سپری شد.<ref>ضحی، آیه ۶.</ref> وی در مکه هیچ مقام و منصبی نداشت. از اموال و پسران نیز که مکیان بدانها افتخار میکردند، بیبهره بود.<ref>سبأ، ۳۵.</ref> این ویژگیها از نفوذ پیامبر در محیط اشرافی مکه میکاست.
| | [4]. ''التحف في مذاهب السلف''، ص18 و ص19، 23.؛ ''لوامع الأنوار''، ج1، ص20. |
|
| |
|
| مانع دیگر بر سر راه پذیرش دین جدید، انتظارات مکیان از رسول خدا بود. آنها از او میخواستند که مانند پیامبران گذشته، آیه و بینه بیاورد.<ref>انعام، آیات ۳۷ و ۱۲۴؛ بقره، آیه ۱۱۸؛ نساء، آیه ۱۵۳؛ یونس، آیه ۲۰؛ رعد، ۷، آیه ۲۷؛ انبیاء، آیه ۵؛ طه، آیه ۱۳۳.</ref> این خواستهها شامل کارهای فراعادی بود؛ همچون: جاری کردن چشمهای از زمین، ایجاد باغستانی از خرما و انگور با آبهایی روان در میان آن، نازل کردن تکهای از آسمان بر سر مشرکان، حاضر کردن فرشتگان و خدا، داشتن خانهای از طلا، و بالا رفتن در آسمان و آوردن کتابی برای خواندن.<ref>اسراء، آیات ۹۰ـ۹۳.</ref> در برابر، قرآن به منزله آیه و معجزه آشکار به آنها معرفی شد.<ref>بقره، آیه ۹۹؛ حجّ، آیات ۱۶ و ۷۲؛ عنکبوت، آیات ۵۰ـ۵۱؛ اسراء، آیه ۸۸.</ref> بازتاب گسترده این مجادلهها در [[قرآن]] نشان میدهد که این امر مانع عقیدتی و روانی مهمی در پذیرش اسلام بوده است.
| | [5]. ''الكواشف الجلية عن مصطلحات الحنفية''، ص40. |
| ==حج در دوره اسلام مکی==
| |
| در ۱۳ سال اسلام مکی، مشرکان حج را برگزار میکردند و میتوان انتظار داشت که [[حج|مراسم حج]] ۱۳ بار به همان شیوه جاهلی انجام شده باشد. پیامبر و مسلمانان مکه به جهت اهمیت مراسم حج در این موسمها فعال بودند.
| |
| در موسم حج بازارهای مشهور عکاظ، مجنّه و ذو المجاز در نزدیکی مکه برپا میشدند و مکه میزبان جمعیتی انبوه از بازرگانان و زائران سراسر شبه جزیره میگشت. این بازارها پیش از روزهای حج برپا میشدند<ref>صحیح البخاری، ج3، ص15؛ المفصل، ج6، ص353.</ref> و با پایان یافتن آنها همگان به حج میپرداختند. همزمانی برپایی بازارهای مهم اعراب با موسم حج فرصتی بسیار مناسب برای پیامبر۹ فراهم میکرد تا به تبلیغ اسلام در میان زائران بپردازد. پیامبر از آغاز دعوت آشکار، مدت ۱۰ سال از حرمت زمان (ماههای حرام) و حرمت مکان (امن بودن مکه به منزله حرم الهی) بهرهگیری میکرد و در بازارهای سهگانه و نیز مراسم حج، اسلام را به اعراب معرفی مینمود.<ref>الطبقات، ج1، ص170؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص24؛ البدایة و النهایه، ج3، ص54.</ref>
| |
|
| |
|
| در دوران حصر در [[شعب ابیطالب]] به سالهای هفتم تا دهم [[بعثت]]، بنیهاشم تنها هنگام مراسم حج میتوانستند از شعب بیرون آیند.<ref>الطبقات، ج1، ص209؛ انساب الاشراف، ج1، ص270.</ref> مشرکان مکه احساس کردند پیامبر میتواند از این فرصت بهره فراوان گیرد. ولید بن مغیره، از دشمنان رسول خدا، سران قریش را پیش از موسم حج در دار الندوه گرد آورد. آنها پس از مشورت به این نتیجه رسیدند که پیامبر را جادوگر بخوانند.<ref>مدثّر، آیات ۱۸ـ۲۳.</ref> ابولهب، عموی پیامبر، در پی رسول خدا راه میافتاد و به حاجیان میگفت: سخنان محمد را نپذیرید؛ زیرا صابئی و دروغگو است.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص24؛ البدایة و النهایه، ج3، ص54.</ref> حاجیان با شنیدن این سخنان میگفتند: حتما بستگان او از حال وی آگاهترند که از او پیروی نکردهاند.<ref>الطبقات، ج1، ص216.</ref>
| | [6]. ''نموذج من الأعمال الخيرية في إدارة الطباعة المنيرية''، ص11. |
|
| |
|
| بدین ترتیب، قریش در سالهای نخست توانستند از اثرگذاری پیامبر در موسم حج بکاهند. اما تبلیغات او در موسم حج در سه سال آخر دوران مکی نتیجه داد. او با مردمی از یثرب که برای انجام مراسم حج یا عمره به مکه آمده بودند، دیدار کرد و آنان دعوت اسلام را پذیرفتند. بر پایه همه منابع، مردم یثرب از طریق شرکت در حج و عمره، با پیامبر گرامی۹ و اسلام آشنا شدهاند. آغاز آشنایی آنان با پیامبر باید پیش از سال دهم بعثت باشد. اما این آشناییهای نخستین به اسلام آوردن یثربیان و فراگیری اسلام در یثرب نینجامید.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص274؛ عیون الاثر، ج1، ص205؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج2، ص292؛ وفاء الوفاء، ج1، ص250.</ref> عموم تاریخنگاران، اسلام آوردن افرادی از اوس و خزرج در موسم حج سالهای یازدهم تا سیزدهم بعثت را زمینهساز فراگیری اسلام در یثرب میدانند.
| | [7]. ''تحفة المريد شرح جوهرة التوحید''، ص104. |
| ==مدینه بستر پذیرش گسترده اسلام==
| |
| [[مدینه]]، بر خلاف [[مکه]]، زمینههایی مساعد برای پذیرش اسلام داشت. هر چه مکیان نمیپذیرفتند، در مدینه با آغوش باز پذیرفته میشد. مردم مدینه از آغاز آشنایی با پیامبر در مراسم حج، به قرآن دل سپردند. این دلسپردگی به اندازهای بود که پیامبر فرمود: مدینه با قرآن گشوده شد.<ref>فتوح البلدان، ج1، ص6.</ref> | |
|
| |
|
| پیش از آمدن پیامبر به مدینه، اسلام در میان [[اوس]] و [[خزرج]] رواج یافته بود. پیامبر از آغاز ورود به مدینه، مسجد قبا را ساخت. پایه نهادن مسجد به منزله مکان عمومی دین اسلام با ساخت مسجدالنبی به دست پیامبر و یارانش وارد مرحلهای تازه شد. کارکردهای گوناگون دینی، سیاسی و اجتماعی مسجد، از عوامل مهم استواری اسلام در مدینه بود؛ امری که مسلمانان در مکه از آن بینصیب بودند.
| | [8]. ''تحفة المريد شرح جوهرة التوحید''، ص11. |
|
| |
|
| اسلام در مدینه دو دسته پیرو داشت: مهاجران مکی و انصار مدنی. انصار در پذیرش مهاجران و تقسیم امکانات خود با آنها، از خودگذشتگی فراوان نشان دادند و به این سبب، قرآن آنها را ستایش کرده است.<ref>انفال، 74.</ref> این عامل فضایی مطلوب برای مهاجران بیپناه پدیدآورد. پیامبر برای ایجاد وحدت بیشتر، میان این دو دسته از یاران خویش، پیوند مؤاخات (برادری) برقرار کرد.<ref>المغانم المطابه، ج1، ص323.</ref> بدین ترتیب، نیرویی یکپارچه در مدینه شکل گرفت که همه مسلمان بودند و تفاوتهای قومی آنها را از هم جدا نمیکرد و در برابر هم قرار نمیداد. در حقیقت، پیامبر آنها را پیرامون محور اسلام گرد آورد و از تعصبهای جاهلی و روابط مبتنی بر نسبهای قبیلگی آنها کاست.
| | [9]. ''السلفیة قواعد وأصول''، ص7. |
|
| |
|
| ==حج در دوره اسلام مدنی==
| | [10]. ''المنهج السلفی عند الشیخ ناصر الدین الألبانی''، ص13. |
| در ۱۰ سال حضور [[حضرت محمد(ص)|پیامبر]] در [[مدینه]]، ۱۰ بار [[حج|مراسم سالانه حج]] در [[مکه]] برگزار شد. در پنج سال نخست [[هجرت]]، به سبب وضعیت ستیزآمیز، حجگزاری برای پیامبر و مسلمانان امکان نداشت؛ اما مشرکان بر پایه سنت خود، آن را برگزار میکردند.
| |
|
| |
|
| تصمیم مهم پیامبر برای عمره، به سال ششم قمری پس از نزول آیه حج و عمره (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمرَةَ لِلَّه) نازل شد. بیشتر سیرهنویسان، مفسران و فقیهان نیز تشریع حج را در همین هنگام میدانند.<ref>المعتبر، ج2، ص745-746؛ کشف الغطاء، ج2، ص428.</ref> رسول خدا خواب دیده بود که همراه اصحابش وارد [[مسجد الحرام|مسجدالحرام]] شدهاند.<ref>فتح، 27.</ref> او با موفقیتهایی که تا سال پنجم قمری به دست آورد، در سال ششم قمری تصمیم گرفت برای انجام [[عمره]] همراه یاران خود به مکه رود. این نخستین بار در دوران مدنی بود که پیامبر قصد عمره کرد.
| |
| ==گسترش اسلام پس از پیامبر==
| |
| پس از رحلت پیامبر و اختلاف در رهبری جامعه اسلامی، جنگهای رده، مسلمانان را متحد ساخت و رویارویی با قبایل و گروههایی که به بهانه پرداخت نکردن زکات از اسلام بیرون شدند، به گسترش اسلام انجامید. همین رویاروییها و رفتن به بیرون از شبه جزیره، مسلمانان را به این اندیشه واداشت که نفوذ اسلام را تا هرجا که ممکن است، بگسترند.<ref>نک: سیره خلفاء، ص334-336.</ref> در دوران ۳۰ ساله خلافت خلفای سهگانه و روزگار امامت [[امام علی(ع)]] گسترش اسلام ادامه یافت و در شرق، غرب و شمال عربستان، مناطقی مهم چون ایران، عراق، مصر و شامات شامل فلسطین، سوریه، و لبنان به تصرف مسلمانان درآمد. اسلام در سدههای بعد نیز تا شبه قاره هند، غرب چین، مرکز افریقا، جنوب شرق آسیا، ماوراء النهر، آسیای صغیر و شبه جزیره بالکان در اروپا دامن گسترد.
| |
| ==پانوشت== | | ==پانوشت== |
| {{پانویس|۲}} | | {{پانویس|۲}} |