کاربر:Salar/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخهها
←مبانی معرفتی
(←مبانی معرفتی: اصلاح نویسههای عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام) |
|||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
== مبانی معرفتی == | == مبانی معرفتی == | ||
قرآن و سنت پیامبر (ص) و اصحابش و اجماع اهل علم تنها منابع شناخت نزد سلفیان به شمار میرود. سلفیان تمام اقوال و اعمال دینی خود را با سه اصل کتاب و سنت و اجماع میسنجند و منظور ایشان از اجماع صحیح به معنی «ما کان علیه السلف الصالح» است. برخی اجماع را با قید «سلف الامه» آوردهاند که منظور اجماع سه قرن اول است. سلفیان بر این باورند اجماع صحابه مانند کتاب و خبر متواتر حجت و مفید قطع است ولی اجماع پس از صحابه، مفید ظن است. آنان عقل را منبع مستقلی برای شناخت نمی-دانند و بر این باورند که هیچ نصی درباره عقل نیامده و منظور از عقل در قرآن همان قلب است. به باور سلفیه مستقل دانستن عقل به معنای بی فایده بودن ارسال پیامبران است. سلفیان نقل را تنها ابزار معرفت و راه سعادت میدانند و معتقدند که ارجاع مردم به ادله شرعی منجر به اتفاق و انقیاد خلق به یک امر واحد خواهد شد در حالی که با ارجاع مردم به ادله عقلی این مقصود حاصل نمیشود زیرا مردم در عقول متفاوت اند. بنابر نظر سلفیان اصول عقل گرایان بدعتهایی است که با حقیقت متعارض است. کشف و شهود که از آن تعبیر به ذوق کردهاند نیز راهی به شناخت نیست و تجربههای عرفانی در حکم جدال با خدا است. | قرآن و سنت پیامبر (ص) و اصحابش و اجماع اهل علم تنها منابع شناخت نزد سلفیان به شمار میرود. سلفیان تمام اقوال و اعمال دینی خود را با سه اصل کتاب و سنت و اجماع میسنجند و منظور ایشان از اجماع صحیح به معنی «ما کان علیه السلف الصالح» است. برخی اجماع را با قید «سلف الامه» آوردهاند که منظور اجماع سه قرن اول است. سلفیان بر این باورند اجماع صحابه مانند کتاب و خبر متواتر حجت و مفید قطع است ولی اجماع پس از صحابه، مفید ظن است. آنان عقل را منبع مستقلی برای شناخت نمی-دانند و بر این باورند که هیچ نصی درباره عقل نیامده و منظور از عقل در قرآن همان قلب است. به باور سلفیه مستقل دانستن عقل به معنای بی فایده بودن ارسال پیامبران است. سلفیان نقل را تنها ابزار معرفت و راه سعادت میدانند و معتقدند که ارجاع مردم به ادله شرعی منجر به اتفاق و انقیاد خلق به یک امر واحد خواهد شد در حالی که با ارجاع مردم به ادله عقلی این مقصود حاصل نمیشود زیرا مردم در عقول متفاوت اند. بنابر نظر سلفیان اصول عقل گرایان بدعتهایی است که با حقیقت متعارض است. کشف و شهود که از آن تعبیر به ذوق کردهاند نیز راهی به شناخت نیست و تجربههای عرفانی در حکم جدال با خدا است. | ||
== روشهای شناخت == | |||
سلفیه به قواعدی برای دست یافتن به شناخت درست پایبندی دارند که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: | |||
'''گذشتهگرایی و حجیت فهم سلف''': سلفیان با استناد به حدیث «خیرالقرون» خیریّت را به «فهم برتر» تفسیر کرده و درک سلف نسبت به مفاهیم و معارف اسلامی را بهترین فهم میدانند. به اعتقاد سلفیه روش سلف مجرد ایمان به الفاظ قرآن و حدیث نیست، بلکه آنها معنی الفاظ قرآن و حدیث را به خوبی درک کرده و تفسیر آن را میفهمیدند. بنابر این آنان بر مرجعیت سلف در تمامی امور تاکید دارند و معتقدند همه باید از فهم سلف تبعیت کنند. | |||
'''عدم وجود مجاز در دین''': به باور سلفیان تقسیم الفاظ به حقیقت و مجاز از آراء متکلمان نشأت گرفته است و در شرع و در کلام صحابه و تابعین و ائمه سلف وجود ندارد از این رو معنای همه الفاظ قرآن و پیامبر (ص) حقیقی و آشکار است. | |||
'''دوری از تاویل و اخذ به ظاهر نصوص''': احمد بن حنبل معتقد است هر کس حدیثی را نمیفهمد، باید به او ایمان بیاورد و تسلیم باشد؛ حتی اگر از شنیدنش وحشت کند، باز باید ایمان آورد و تسلیم باشد. سلفیان از هرگونه تأویل گریزان بوده و خروج از معنای ظاهری را نمیپذیرند؛ بنابر نظر سلفیان تأویل در صفات خدا جایز نیست. | |||
ابن تیمیه مذهب سلف را اثبات صفات و حمل آنها بر ظاهرشان و نفی کیفیت و چگونگی آنها معرفی میکند. بنابر نظر سلفیان لازمه قول به تاویل یکی از دو امر باطل است؛ اول اینکه باید بپذیریم صحابه و سلف حق را در این باره نفهمیدهاند و ظواهر این نصوص باطل است و حال آنکه میدانیم خداوند از صحابه راضی بوده است، دیگر اینکه بپذیریم صحابه حق را فهمیده ولی آن را کتمان کردهاند. | |||
'''حس گرایی''': سلفیان هر نوع مجرد به معنای تجرد از ماده را منکرند و معتقدند موجود قائم به نفس غیر قابل اشاره حسی و غیر قابل رؤیت، وجود خارجی ندارد. زیرا مجردات ساخته ذهن فیلسوفان است و از آیات و روایات، مجرد فهمیده نمیشود. زیرا فرشتگان از نور ساخته شده و نور جسمانی است و جبرئیل به صورت دحیة کلبی بر پیامبر نازل شد. بنابراین اثبات موجودی که قائم به نفس است اما قابل اشاره نباشد و نه داخل عالم باشد و نه خارج از آن از مواردی است که عقل بر محال بودن آن تأکید دارد. زیرا هیچ چیز نمیتواند دو صفت متباین داشته باشد بنابر نظر ابن تیمیه امور غیبی انبیاء امور مشهود و محسوس بوده ولی در این دنیا محسوس نیستند و در آخرت محسوس خواهند بود، مثل رؤیت خداوند که در قیامت امکان پذیر است. | |||
'''حجیت خبر واحد در اعتقادات''': سلفیان خبر واحد در اعتقادات را حجت دانسته و معتقدند که خبر واحدی که اُمت آنرا تلقی به قبول کرده باشد، مفید علم است و قول عامه سلف آن است که این احادیث حجتند و در اصول دینی به آنها عمل میشود. | |||
==مبانی اعتقادی== | ==مبانی اعتقادی== | ||
تقسیم سه گانه توحید | |||
۱. توحید ربوبی: توحید ربوبی یعنی وحدانیت خداوند در خلق، رزق، احیاء، میراندن و تدبیر خلق. به عبارت دیگر خالق و رازقی جز خدا نیست. در دیدگاه سلفیه اقرار به توحید ربوبی یا توحید در افعال به تنهایی باعث ورود در اسلام نمیشود؛ زیرا مشرکان نیز به توحید ربوبی اقرار داشته و معتقد بودند که خداوند خالق آسمان و زمین است«و لئن سألتهم من خلق السموت و الارض لیقولن خلقهن العزیز العلیم» (زخرف، ۹) بلکه مهم پذیرش توحید در الوهیت است. | === تقسیم سه گانه توحید === | ||
۲. توحید الوهی: سلفیان معتقدند پیامبران صرفاً برای دعوت به توحید الوهی مبعوث شدهاند. لذا توحید ربوبی به تنهایی مانع از کفر کسی نمیشود. ابن تیمیه براین باور است که مقصود از توحید در اسلام توحید عبادت است؛ چراکه خداوند با کلمه شهادت (لا اله الا الله) توحید عبادی را قصد کرده است. به نظر سلفیان فرقی میان عبادت بتها و عبادت انبیاء و صالحین نیست. عبادت انبیاء به صورت ذلیل و خوار نمودن خود در مقابل قبور انبیاء و صالحان و طواف پیرامون آن و نذر و طلب حاجت و توسل و شفاعت از ایشان است. مسلمانانی که برای صالحین نذر کرده و برای آنها ذبح نموده و به قبر انبیاء تبرک میجویند، مشرکند، اگرچه خود را مسلمان معرفی میکنند. سلفیان معتقدند که قربانی، طواف، استغاثه، تبرک، طلب شفاعت، در خواست شفاء و رفتن به قبور همان اعمال مشرکان مکه است که پیامبر با این اعمال مخالفت کرد و آن را شرک دانست. | سلفیان وهابی با تقسیم بندی توحید به توحید الوهی، توحید ربوبی و توحید اسماء و صفات، بیش از همه بر توحید در الوهیت (توحید در عبادت) تاکید کردهاند ، زیرا پیامبران برای مبارزه با شرک در عبادت مبعوث شدند قرآن نیز شرک در عبادت را مورد نکوهش قرار داده و کمتر به اثبات وجود خداوند پرداخته است. به نظر سلفیان برای اثبات وجود خداوند – اگر لازم باشد – باید به آیات قرآن تمسک کرد و چون قرآن به این مسأله نپرداخته، بنابراین اولین واجب شناخت خداوند نیست. شرع اولین واجب را نفی شرک در عبادت معرفی کرده است. اکثر سلف معرفت خدا را فطری میدانستند و فطرت را دلیل وجود خداوند بیان کردهاند زیرا قرآن به فطرت به عنوان دلیل پذیرش وجود خداوند اشاره دارد. | ||
۳. توحید اسماء و صفات: به اعتقاد سلفیان، توحید در اسماء و صفات یعنی ثبوت آنچه خداوند خود را به آن وصف کرده است. آنان با تمسک به ظاهر آیات قرآن بر این باورند که تأویل در اسماء و صفات خداوند راه ندارد؛ بنابر این آنان برای خداوند دست، پا، اندام انسانی، نزول به آسمان اوّل، ورود به جهنم و امثال آن را قائلند، ولی با تمسک به آیه | '''۱. توحید ربوبی''': توحید ربوبی یعنی وحدانیت خداوند در خلق، رزق، احیاء، میراندن و تدبیر خلق. به عبارت دیگر خالق و رازقی جز خدا نیست. در دیدگاه سلفیه اقرار به توحید ربوبی یا توحید در افعال به تنهایی باعث ورود در اسلام نمیشود؛ زیرا مشرکان نیز به توحید ربوبی اقرار داشته و معتقد بودند که خداوند خالق آسمان و زمین است«و لئن سألتهم من خلق السموت و الارض لیقولن خلقهن العزیز العلیم» (زخرف، ۹) بلکه مهم پذیرش توحید در الوهیت است. | ||
'''۲. توحید الوهی''': سلفیان معتقدند پیامبران صرفاً برای دعوت به توحید الوهی مبعوث شدهاند. لذا توحید ربوبی به تنهایی مانع از کفر کسی نمیشود. ابن تیمیه براین باور است که مقصود از توحید در اسلام توحید عبادت است؛ چراکه خداوند با کلمه شهادت (لا اله الا الله) توحید عبادی را قصد کرده است. به نظر سلفیان فرقی میان عبادت بتها و عبادت انبیاء و صالحین نیست. عبادت انبیاء به صورت ذلیل و خوار نمودن خود در مقابل قبور انبیاء و صالحان و طواف پیرامون آن و نذر و طلب حاجت و توسل و شفاعت از ایشان است. مسلمانانی که برای صالحین نذر کرده و برای آنها ذبح نموده و به قبر انبیاء تبرک میجویند، مشرکند، اگرچه خود را مسلمان معرفی میکنند. سلفیان معتقدند که قربانی، طواف، استغاثه، تبرک، طلب شفاعت، در خواست شفاء و رفتن به قبور همان اعمال مشرکان مکه است که پیامبر با این اعمال مخالفت کرد و آن را شرک دانست. | |||
'''۳. توحید اسماء و صفات''': به اعتقاد سلفیان، توحید در اسماء و صفات یعنی ثبوت آنچه خداوند خود را به آن وصف کرده است. آنان با تمسک به ظاهر آیات قرآن بر این باورند که تأویل در اسماء و صفات خداوند راه ندارد؛ بنابر این آنان برای خداوند دست، پا، اندام انسانی، نزول به آسمان اوّل، ورود به جهنم و امثال آن را قائلند، ولی با تمسک به آیه «لیس کمثله شیئ» (شوری،۱۱) خود را از تشبیه دور میسازند و معتقدند خداوند شبیه مخلوقات نیست. به نظر سلفیّه صفت علم، کلام، سمع، بصر، اراده، حیات و قدرت همگی صفات ازلی قائم به ذات خداوند و سلف معتقدند که اسماء و صفات خدا توفیقی است. | |||
=== نبوت === | |||
رکن چهارم از ارکان ایمان و اصل دوّم از اصول سه گانه در نزد سلفّیه، ایمان به رسالت پیامبران خداست و حاجت بشر به پیامبر به سبب آشنایی با خالق، نحوه عبادت خدا و بیان احکام الهی است. پیامبر باید صادق، مبلغ، زیرک، امین و در تبلیغ، کفر و کبائر قبل و بعد از وحی معصوم باشد. به عقیده سلفیان پیامبر معجزات فراوان غیر از قرآن داشته است مثل انشقاق قمر. | |||
=== اسلام و ایمان === | |||
ایمان در اصطلاح سلفیه یعنی تصدیق به آنچه پیامبر آورده است که عبارت است از اقرار زبانی، تصدیق قلبی و عمل به ارکان، سلف فرقی بین ایمان و عمل نمیگذاشتند. ایمان کم و زیاد میشود و مرتکب گناه کبیره مؤمن فاسق است و از اسلام و ایمان خارج نمیشود. تقلید در اصول دین جایز است و ایمان مقلّد صحیح است. | |||
==== قضا و قدر ==== | |||
به عقیده سلفیان تمام حوادث به قدرت خدا خلق میشود و فرقی بین بنده با دیگر مخلوقات نیست. بنابراین تمام افعال بندگان اعم از خیر و شرّ مخلوق خداست. زیرا در قرآن آمده: «خلق کل شیئ». سلفیان اگر چه مقرّ به قدر اند و تمام طاعات و معاصی، کفر و فساد را به قضا و قدر الهی میدانند اما بنده را در افعالش مجبور نمیدانند. بنده هم قدرت دارد و هم اراده بر فعل، هر چند در تفسیر آن بین سلف اختلاف است. برخی از سلفیان به نظریه کسب متمایل اند. | |||
=== معاد === | |||
سلفیان عذاب قبر، نکیر و منکر و معاد جسمانی را و تفسیری ظاهرگرا از میزان، حشر، حوض، صراط و بهشت و جهنم دارند. | |||
=== امامت === | |||
به نظر سلفیان، اسلام تمام آنچه را بشر به آن محتاج است بیان کرده و دارای نظام عام در تمام امور دنیوی است. اسلام اطاعت از اولوالامر را واجب کرده و مسلمانان را ملزم کرده که حاکمی برای خودشان نصب کنند تا عدالت را اقامه نماید و با دشمنان بجنگد، امر به معروف و نهی از منکر نماید و حقوق مظلوم را از ظالم ستاند. امامت یعنی خلافت پیامبر در حراست از دین و سیاست دنیا که شرعا واجب است، زیرا صحابه به آن اهتمام ورزیده و هنوز پیامبر را به خاک نسپرده، خلیفه بعد از پیامبر را انتخاب کردند. | |||
=== فضائل اهل بیت و صحابه === | |||
سلفیان معتقدند حبّ اهل بیت به تصریح قرآن واجب است و آیه تطهیر درباره آنها نازل شده است و صلوات بر پیامبر و آل در روایات آمده است. روایات خاص نیز در فضائل اصحاب کساء آمده است. به تصریح آیات قرآن مهاجران و انصار بر بقیه صحابه افضل اند و بر اساس روایات باید تمام صحابه را دوست داشت و به آنان دشنام نداد. خلفا به ترتیب خلافت افضل صحابه اند. بعد از آنها عشره مبشره، سپس اهل بدر، اهل احد و بیعت کنندگان تحت شجره افضل از بقیه اصحاب اند. معاویه از کاتبان وحی بوده و ابوسفیان اگر چه با پیامبر جنگبد، اما بعد از فتح مکه، مسلمان قابلی شد. | |||
==جریانهای سلفی== | ==جریانهای سلفی== | ||
جریانهای سلفی با وجود تنوع در رویکرد و باور، در بازگشت به سلف و اجرای اسلام سلف در جوامع اسلامی اشتراک دارند. اما چهار جریان فکری زیر با همه اختلافات اعتقادی و روشی به ترویج تفکر سلف پرداخته و خود را به عنوان مروّجان و احیاگران روش سلف معرفی میکنند، اما اکنون بیشترین کاربرد این اصطلاح از سوی وهابیان صورت میگیرد تا روش خود را به صدر اوّل رسانده و دیگر روشها را غیر حق جلوه دهند. | جریانهای سلفی با وجود تنوع در رویکرد و باور، در بازگشت به سلف و اجرای اسلام سلف در جوامع اسلامی اشتراک دارند. اما چهار جریان فکری زیر با همه اختلافات اعتقادی و روشی به ترویج تفکر سلف پرداخته و خود را به عنوان مروّجان و احیاگران روش سلف معرفی میکنند، اما اکنون بیشترین کاربرد این اصطلاح از سوی وهابیان صورت میگیرد تا روش خود را به صدر اوّل رسانده و دیگر روشها را غیر حق جلوه دهند. |