اندلس: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
Hasaninasab (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|ماه=[[مرداد]]|روز=[[۹]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=Hasaninasab }} | {{در دست ویرایش|ماه=[[مرداد]]|روز=[[۹]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=Hasaninasab }} | ||
{{جعبه اطلاعات کشور | {{جعبه اطلاعات کشور | ||
| عنوان = اندلس | | عنوان = اندلس | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
| عرض تصویر نشان ملی= | | عرض تصویر نشان ملی= | ||
| نام رسمی = اندلس | | نام رسمی = اندلس | ||
| دین رسمی = اسلام | | دین رسمی = [[اسلام]] | ||
| جمعیت کل = | | جمعیت کل = (2011)8.424.102 | ||
| مساحت = | | مساحت = (17٫2٪ از اسپانیا) | ||
| حکومت = | | حکومت = مسلمانان، رومیان | ||
| واحد پول = | | واحد پول = | ||
| پایتخت = | | پایتخت = قرطبه | ||
| شهرهای مهم = | | شهرهای مهم =المریه (المریا)، قادش (کادیز)، قرطبه (کردوبا)، غرناطه (گرانادا)، ولبه (اوئلوا)، جیان (خائن)، مالقه (مالاگا)، و اشبیلیه (سیویل) | ||
| ادیان(درصد) = | | ادیان(درصد) = | ||
| زبان رسمی = | | زبان رسمی = | ||
| سایت = | | سایت = | ||
| پیشینه اسلام = قرن | | پیشینه اسلام = قرن دوم | ||
| جمعیت مسلمانان = | | جمعیت مسلمانان =یک میلیون | ||
| جمعیت = | | جمعیت = | ||
| درصد به جمعیت کشور = | | درصد به جمعیت کشور = | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
| آداب و رسوم = | | آداب و رسوم = | ||
| وقایع تاریخی = | | وقایع تاریخی = | ||
| حکومتها = | | حکومتها =فینیقیها، کارتاژها، رومیان، مسلمانان | ||
| احزاب = | | احزاب = | ||
| فرق = | | فرق = | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
| اجتماعی = | | اجتماعی = | ||
}} | }} | ||
'''اَندُلُس''' بخشی از شبه جزیره ایبری در جنوب شرقی پرتغال، در حاکمیت 800 ساله [[مسلمانان]] بوده است. در حال حاضر تعداد مسلمانانی که در اسپانیا زندگی میکنند یک میلیون نفر است که 10% از آنها اسپانیایی و باقی مسلمانان مهاجران کشورهای اسلامی میباشند. اندلس به دلیل داشتن معادن و محصولات کشاورزی و تجارت پویا مورد هجوم اقوام بیگانه قرار میگرفت. مسلمانان برای نشر [[اسلام]] اندلس را فتح کردند و آمادگی مسلمانان و بروز شرایط مناسب، زمینه فتح را فراهم کرد و با فتح آن اسلام تمام این مناطق را فرا گرفت. | '''اَندُلُس''' بخشی از شبه جزیره ایبری در جنوب شرقی پرتغال، در حاکمیت 800 ساله [[مسلمانان]] بوده است. در حال حاضر تعداد مسلمانانی که در اسپانیا زندگی میکنند یک میلیون نفر است که 10% از آنها اسپانیایی و باقی مسلمانان مهاجران کشورهای اسلامی میباشند. | ||
اندلس به دلیل داشتن معادن و محصولات کشاورزی و تجارت پویا مورد هجوم اقوام بیگانه قرار میگرفت. مسلمانان برای نشر [[اسلام]] اندلس را فتح کردند و آمادگی مسلمانان و بروز شرایط مناسب، زمینه فتح را فراهم کرد و با فتح آن اسلام تمام این مناطق را فرا گرفت. | |||
علاوه بر شوق [[زیارت]] [[حرمین شریفین]] و مجاورت [[حرم نبوی]] وجود مراکز و مدارس علمی و نهادهای فرهنگی در کشورهای اسلامی مانند [[مدینه]] و [[عراق]] و [[خراسان]] و ... و وجود درگیری و استبداد سیاسی انگیزه دانشوران و محدثان و ادیبان را برای سفر به این کشورها فراهم میکرد. حاجیان اندلسی راهی طولانی را طی میکردند تا خود را به [[قاهره]] رسانده تا همراه [[کاروان مصر]] خود را به [[مراسم حج]] برسانند. راه حاجیان اندلس و مغرب دارای سختیهای بسیاری بود که حتی در سفرنامهها نیز به آن اشاره شده است با این حال حاجیان مغرب و اندلس مشتاقانه به این سفر میرفتند و شاید تحمل این سختیها بود که [[لقب الحاج]] را برای آنان مهم ساخته بود که دارای اعتبار اجتماعی بالا نزد مردم اندلس بود. | علاوه بر شوق [[زیارت]] [[حرمین شریفین]] و مجاورت [[حرم نبوی]] وجود مراکز و مدارس علمی و نهادهای فرهنگی در کشورهای اسلامی مانند [[مدینه]] و [[عراق]] و [[خراسان]] و ... و وجود درگیری و استبداد سیاسی انگیزه دانشوران و محدثان و ادیبان را برای سفر به این کشورها فراهم میکرد. حاجیان اندلسی راهی طولانی را طی میکردند تا خود را به [[قاهره]] رسانده تا همراه [[کاروان مصر]] خود را به [[مراسم حج]] برسانند. راه حاجیان اندلس و مغرب دارای سختیهای بسیاری بود که حتی در سفرنامهها نیز به آن اشاره شده است با این حال حاجیان مغرب و اندلس مشتاقانه به این سفر میرفتند و شاید تحمل این سختیها بود که [[لقب الحاج]] را برای آنان مهم ساخته بود که دارای اعتبار اجتماعی بالا نزد مردم اندلس بود. | ||
[[میقات]] اهل مغرب و اندلس، [[رابغ|رابُغ]] بود که در محاذات [[جحفه]] قرار داشت. دانشوران اندلس اشتیاق فراوان به اقامت در [[حرمین]] داشته و در سخنان و سرودههای خود این تمایل را آشکار کردهاند. دانشوران اندلسی گزارشها و سفرنامههای خود را از سفر به [[سرزمین وحی]] و [[مدینه منوره]] و امور حج و موضوعات مختلف بیان میکردند. | [[میقات]] اهل مغرب و اندلس، [[رابغ|رابُغ]] بود که در محاذات [[جحفه]] قرار داشت. دانشوران اندلس اشتیاق فراوان به اقامت در [[حرمین]] داشته و در سخنان و سرودههای خود این تمایل را آشکار کردهاند. دانشوران اندلسی گزارشها و سفرنامههای خود را از سفر به [[سرزمین وحی]] و [[مدینه منوره]] و امور حج و موضوعات مختلف بیان میکردند. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۶: | ||
==معرفی جغرافیایی== | ==معرفی جغرافیایی== | ||
در منابع جغرافیایی مسلمانان، جزیره اندلس به همه شبه جزیره ایبری یعنی اسپانیا و پرتغال فعلی و نیز اسپانیای در حاکمیت اسلامی اطلاق میشده است<ref>A history of medieval spain، p142؛ دائرة المعارف فارسی، ج1، ص266.</ref>و مرزهای آن از شرق و شمال به کشورهای [[روم]]، از جنوب به مدیترانه، و از غرب به اقیانوس مغربی ختم میشد.<ref>حدود العالم، ص184؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج1، ص265.</ref>اندلس در دوره حکومت مسلمانان به پنج ولایت تقسیم گردید و در هر ولایت حاکمی مستقل نصب شد.<ref>جغرافیای تاریخی، ص457.</ref> (تصویر شماره 4) | در منابع جغرافیایی مسلمانان، جزیره اندلس به همه شبه جزیره ایبری یعنی اسپانیا و پرتغال فعلی و نیز اسپانیای در حاکمیت اسلامی اطلاق میشده است<ref>A history of medieval spain، p142؛ دائرة المعارف فارسی، ج1، ص266.</ref>و مرزهای آن از شرق و شمال به کشورهای [[روم]]، از جنوب به مدیترانه، و از غرب به اقیانوس مغربی ختم میشد.<ref>حدود العالم، ص184؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج1، ص265.</ref> | ||
اندلس در دوره حکومت مسلمانان به پنج ولایت تقسیم گردید و در هر ولایت حاکمی مستقل نصب شد.<ref>جغرافیای تاریخی، ص457.</ref> (تصویر شماره 4) | |||
نام یونانی این منطقه، ایبریا و تلفظ رومی آن اسپانیا است.<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج5، ص1290.</ref>شبه جزیره ایبری در جنوب غربی اروپا و شامل اسپانیا و پرتغال بوده و با کوههای پیرنه از بقیه اروپا و با تنگه جبل الطارق از افریقای شمالی جدا شده است.<ref>نک: جغرافیای تاریخی، ص451؛ دائرة المعارف فارسی، ج1، ص266.</ref>اندلس امروزه بزرگترین استان اسپانیا و از نظر تقسیمات کشوری شامل هشت شهرِ المریه (المریا)، قادش (کادیز)، قرطبه (کردوبا)، غرناطه (گرانادا)، ولبه (اوئلوا)، جیان (خائن)، مالقه (مالاگا)، و اشبیلیه (سیویل) است.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص323.</ref>اکنون یک میلیون تن [[مسلمان]] در اسپانیا زندگی میکنند که از این شمار، 10% اسپانیایی و بقیه مهاجرانی از کشورهای اسلامی بهویژه [[آفریقا]] هستند. مسلمانان حدود 50 مسجد دارند.<ref>جغرافیای جهان اسلام، ص441.</ref> | نام یونانی این منطقه، ایبریا و تلفظ رومی آن اسپانیا است.<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج5، ص1290.</ref>شبه جزیره ایبری در جنوب غربی اروپا و شامل اسپانیا و پرتغال بوده و با کوههای پیرنه از بقیه اروپا و با تنگه جبل الطارق از افریقای شمالی جدا شده است.<ref>نک: جغرافیای تاریخی، ص451؛ دائرة المعارف فارسی، ج1، ص266.</ref>اندلس امروزه بزرگترین استان اسپانیا و از نظر تقسیمات کشوری شامل هشت شهرِ المریه (المریا)، قادش (کادیز)، قرطبه (کردوبا)، غرناطه (گرانادا)، ولبه (اوئلوا)، جیان (خائن)، مالقه (مالاگا)، و اشبیلیه (سیویل) است.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص323.</ref>اکنون یک میلیون تن [[مسلمان]] در اسپانیا زندگی میکنند که از این شمار، 10% اسپانیایی و بقیه مهاجرانی از کشورهای اسلامی بهویژه [[آفریقا]] هستند. مسلمانان حدود 50 مسجد دارند.<ref>جغرافیای جهان اسلام، ص441.</ref> | ||
==تاریخ سیاسی== | ==تاریخ سیاسی== | ||
فینیقیها در حدود سال 1200ق. م. برای گسترش بازرگانی خود، وارد شبه جزیره ایبری شدند و بهتدریج بر منطقه یونان چیره گشتند. در حدود850ق. م. کارتاژها جنوب اندلس را تصرف کردند و بعدها میان آنان و رومیان نبردهایی رخ داد که موجب شد رومیان بتوانند تا 409م. بر اندلس فرمانروایی کنند. هجوم قبایل بربر و ضعف رومیان و آمدن طوایف واندال و ویزیگُوتها از کوههای پیرنِه باعث انقراض حکومت رومیان بر اندلس شد. | |||
فینیقیها در حدود سال 1200ق. م. برای گسترش بازرگانی خود، وارد شبه جزیره ایبری شدند و بهتدریج بر منطقه یونان چیره گشتند. در حدود850ق. م. کارتاژها جنوب اندلس را تصرف کردند و بعدها میان آنان و رومیان نبردهایی رخ داد که موجب شد رومیان بتوانند تا 409م. بر اندلس فرمانروایی کنند. هجوم قبایل بربر و ضعف رومیان و آمدن طوایف واندال و ویزیگُوتها از کوههای پیرنِه باعث انقراض حکومت رومیان بر اندلس شد. ویزیگوتها توانستند تا اوایل سده هشتم م. که مسلمانان وارد اندلس شدند، بر این سرزمین تسلط یابند.<ref>نک: موسوعة تاریخ الاندلس، ج1، ص139-156.</ref>همزمان با آمدن مسلمانان، اندلس از هر جهت دچار ناتوانی بود و ساختار اداری بیماری داشت و هرکس که میتوانست، بر دیگران ستم میکرد.<ref>نک: المسلمون فی الاندلس، ص28-30؛ تاریخ المسلمین، ص57-65.</ref>سرزمین اندلس از قدیم به داشتن معادن، <ref>آثار البلاد، ص503.</ref> محصولات زراعی و تجارت شکوفا شهرت داشت و همین عامل اصلی هجوم اقوام بیگانه به این سرزمینهای دور بوده است.<ref>الامامة و السیاسه، ص288-290؛ تاریخ العرب، ص12.</ref>برخی باور دارند که مسلمانان نه برای سلطه بر دارایی اندلس، بلکه به قصد رهایی اقوام دیگر از جهالت و بردگی و برای گسترش [[جهاد اسلامی]] و نبرد در راه خدا، اندلس را فتح کردند و تاکید بر عامل و انگیزه مادی، ساخته پندار خاورشناسان است.<ref>تاریخ العرب، ص23-24.</ref>در منابع، فتح مغرب اسلامی تا هنگام فتح اندلس، بهصورت تدریجی و در هشت مرحله وصف شده که در هر مرحله، بخشی از سرزمینها به تصرف مسلمانان درمیآمد تا اینکه فتح اندلس، این فتوحات را کامل کرد.<ref>نک: تاریخ المسلمین، ص25-48.</ref> | ویزیگوتها توانستند تا اوایل سده هشتم م. که مسلمانان وارد اندلس شدند، بر این سرزمین تسلط یابند.<ref>نک: موسوعة تاریخ الاندلس، ج1، ص139-156.</ref>همزمان با آمدن مسلمانان، اندلس از هر جهت دچار ناتوانی بود و ساختار اداری بیماری داشت و هرکس که میتوانست، بر دیگران ستم میکرد.<ref>نک: المسلمون فی الاندلس، ص28-30؛ تاریخ المسلمین، ص57-65.</ref> | ||
سرزمین اندلس از قدیم به داشتن معادن، <ref>آثار البلاد، ص503.</ref> محصولات زراعی و تجارت شکوفا شهرت داشت و همین عامل اصلی هجوم اقوام بیگانه به این سرزمینهای دور بوده است.<ref>الامامة و السیاسه، ص288-290؛ تاریخ العرب، ص12.</ref>برخی باور دارند که مسلمانان نه برای سلطه بر دارایی اندلس، بلکه به قصد رهایی اقوام دیگر از جهالت و بردگی و برای گسترش [[جهاد اسلامی]] و نبرد در راه خدا، اندلس را فتح کردند و تاکید بر عامل و انگیزه مادی، ساخته پندار خاورشناسان است.<ref>تاریخ العرب، ص23-24.</ref>در منابع، فتح مغرب اسلامی تا هنگام فتح اندلس، بهصورت تدریجی و در هشت مرحله وصف شده که در هر مرحله، بخشی از سرزمینها به تصرف مسلمانان درمیآمد تا اینکه فتح اندلس، این فتوحات را کامل کرد.<ref>نک: تاریخ المسلمین، ص25-48.</ref> | |||
به سال 92ق. [[موسی بن نصیر|موسی بن نُصَیر]]، حاکم اِفریقیه، سپاهی به فرماندهی غلام خود، [[طارق بن زیاد]]، روانه اندلس کرد. طارق با همکاری و حمایت شورشیان مخالف ویزیگوتها، توانست به آسانی پارهای از شهرهای اندلس را تصرف نماید و بهسوی شمال رود و در کمتر از یک سال همه مناطق اندلس را تسخیر کند.<ref>نک: تاریخ فتح اندلس، ص30-38.</ref>موسی بن نصیر در 93ق. از جبل طارق گذشت و به شمال شبه جزیره ایبری رفت و راهی طُلَیطُله شد و طارق به استقبالش آمد. موسی بن نصیر نبردهایی فراوان با اروپاییان بهویژه فرانسویان کرد و پیروزیهای بزرگی نصیب مسلمانان نمود.<ref>الامامة و السیاسه، ص290.</ref>او دژهای اندلس را مستحکم کرد و فرزندش را به جای خویش گماشت.<ref>تاریخ فتح اندلس، ص36-37.</ref>آنگاه که سلیمان بن عبدالملک به خلافت رسید، موسی بن نصیر را زندانی و جریمه کرد و فرمان داد فرزندش را به قتل برسانند. در این دوره، اندلس بخشی از ولایت افریقیه در قلمرو خلافت [[دمشق]] بود و حاکمان آنجا را والیان افریقیه (تونس فعلی) که در قیروان اقامت داشتند، تعیین میکردند. در نصب والیان، از سیاستی ویژه پیروی میشد و هیچگاه حکومت با دوام به این والیان سپرده نمیشد.<ref>نک: الامامة و السیاسه، ص310-312؛ تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص38.</ref>به سال 100ق. [[عمر بن عبدالعزیز]]، [[سمح بن مالک خولانی|سَمح بن مالک خُولانی]] را که در کشورداری و جنگاوری شهرت داشت، به امارت اندلس برگزید. سمح خولانی اصلاحات عمرانی و مالی در اندلس صورت داد و سرکشان را مهار کرد و فتوحات را ادامه داد و تا جنوب فرانسه پیش رفت.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ج2، ص762.</ref>او نخستین کسی بود که قرطبه را به پایتختی برگزید. تا سده پنجم ق. این شهر همچنان پایتخت بود.<ref>تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص51.</ref> | به سال 92ق. [[موسی بن نصیر|موسی بن نُصَیر]]، حاکم اِفریقیه، سپاهی به فرماندهی غلام خود، [[طارق بن زیاد]]، روانه اندلس کرد. طارق با همکاری و حمایت شورشیان مخالف ویزیگوتها، توانست به آسانی پارهای از شهرهای اندلس را تصرف نماید و بهسوی شمال رود و در کمتر از یک سال همه مناطق اندلس را تسخیر کند.<ref>نک: تاریخ فتح اندلس، ص30-38.</ref>موسی بن نصیر در 93ق. از جبل طارق گذشت و به شمال شبه جزیره ایبری رفت و راهی طُلَیطُله شد و طارق به استقبالش آمد. موسی بن نصیر نبردهایی فراوان با اروپاییان بهویژه فرانسویان کرد و پیروزیهای بزرگی نصیب مسلمانان نمود.<ref>الامامة و السیاسه، ص290.</ref>او دژهای اندلس را مستحکم کرد و فرزندش را به جای خویش گماشت.<ref>تاریخ فتح اندلس، ص36-37.</ref>آنگاه که سلیمان بن عبدالملک به خلافت رسید، موسی بن نصیر را زندانی و جریمه کرد و فرمان داد فرزندش را به قتل برسانند. در این دوره، اندلس بخشی از ولایت افریقیه در قلمرو خلافت [[دمشق]] بود و حاکمان آنجا را والیان افریقیه (تونس فعلی) که در قیروان اقامت داشتند، تعیین میکردند. در نصب والیان، از سیاستی ویژه پیروی میشد و هیچگاه حکومت با دوام به این والیان سپرده نمیشد.<ref>نک: الامامة و السیاسه، ص310-312؛ تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص38.</ref>به سال 100ق. [[عمر بن عبدالعزیز]]، [[سمح بن مالک خولانی|سَمح بن مالک خُولانی]] را که در کشورداری و جنگاوری شهرت داشت، به امارت اندلس برگزید. سمح خولانی اصلاحات عمرانی و مالی در اندلس صورت داد و سرکشان را مهار کرد و فتوحات را ادامه داد و تا جنوب فرانسه پیش رفت.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ج2، ص762.</ref>او نخستین کسی بود که قرطبه را به پایتختی برگزید. تا سده پنجم ق. این شهر همچنان پایتخت بود.<ref>تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص51.</ref> | ||
خط ۷۱: | خط ۷۴: | ||
==جمعیتشناسی== | ==جمعیتشناسی== | ||
نخستین مهاجران عرب به اندلس، سپاه 18000 نفری موسی بن نصیر بود که به سال 93ق. وارد اندلس شدند. سپس [[حر بن عبدالرحمن]]، حکمران اندلس، به سال 97ق. تعداد 400 تن را از افریقیه همراه خود آورد.<ref>نفح الطیب، ج3، ص295.</ref>با اینکه بخش عظیمی از جمعیت اندلس که مولدون نامیده میشدند، [[اسلام]] آوردند، شماری نیز مسیحی باقی ماندند که به دلیل پایبندی به سبک و سنت اسلامی و تکلم به عربی، مستعربون نامیده شدند. اینان چشم حمایت به ناحیه مسیحی شمال اندلس داشتند.<ref>تاریخ المسلمین، ص128-130؛ سلسلههای اسلامی جدید، ص55؛ موسوعة تاریخ الاندلس، ج1، ص68-71.</ref>در روزگار امویان اندلس، خاندان عربی حاکم و شماری از خاندانهای عرب که در اندلس تَوطُّن یافته بودند، با بومیان تازه مسلمان و مسیحیان در یک نظام اجتماعی، سازمان یافتند.<ref>نک: موسوعة تاریخ الاندلس، ج1، ص68-71.</ref>[[بنی امیه]] به محض سلطه بر منطقه درباره دیگر گروهها و نژادها سختگیری کردند و شیوه تعصب عربی و بدبینی به موالی را در پیش گرفتند.<ref>تاریخ الاندلس، ص173.</ref>بربرها نیز قوم بومی آن سرزمینها بودند.<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج5، ص1321-1323؛ تاریخ المسلمین، ص129-133.</ref>در این میان، یهودیان اندلس نیز از تسامح مردم عرب بهره بردند و در روزگار ملوک الطوایف به قدرتی روزافزون دست یافتند.<ref>تاریخ المسلمین، ص133.</ref>بعدها در دوره موحدون با یهودیان برخوردی قهرآمیز صورت گرفت و آنها ناچار به ترک اندلس شدند.<ref>سلسلههای اسلامی جدید، ص100.</ref> | نخستین مهاجران عرب به اندلس، سپاه 18000 نفری موسی بن نصیر بود که به سال 93ق. وارد اندلس شدند. سپس [[حر بن عبدالرحمن]]، حکمران اندلس، به سال 97ق. تعداد 400 تن را از افریقیه همراه خود آورد.<ref>نفح الطیب، ج3، ص295.</ref>با اینکه بخش عظیمی از جمعیت اندلس که مولدون نامیده میشدند، [[اسلام]] آوردند، شماری نیز مسیحی باقی ماندند که به دلیل پایبندی به سبک و سنت اسلامی و تکلم به عربی، مستعربون نامیده شدند. | ||
اینان چشم حمایت به ناحیه مسیحی شمال اندلس داشتند.<ref>تاریخ المسلمین، ص128-130؛ سلسلههای اسلامی جدید، ص55؛ موسوعة تاریخ الاندلس، ج1، ص68-71.</ref>در روزگار امویان اندلس، خاندان عربی حاکم و شماری از خاندانهای عرب که در اندلس تَوطُّن یافته بودند، با بومیان تازه مسلمان و مسیحیان در یک نظام اجتماعی، سازمان یافتند. | |||
<ref>نک: موسوعة تاریخ الاندلس، ج1، ص68-71.</ref>[[بنی امیه]] به محض سلطه بر منطقه درباره دیگر گروهها و نژادها سختگیری کردند و شیوه تعصب عربی و بدبینی به موالی را در پیش گرفتند.<ref>تاریخ الاندلس، ص173.</ref>بربرها نیز قوم بومی آن سرزمینها بودند.<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج5، ص1321-1323؛ تاریخ المسلمین، ص129-133.</ref> | |||
در این میان، یهودیان اندلس نیز از تسامح مردم عرب بهره بردند و در روزگار ملوک الطوایف به قدرتی روزافزون دست یافتند.<ref>تاریخ المسلمین، ص133.</ref>بعدها در دوره موحدون با یهودیان برخوردی قهرآمیز صورت گرفت و آنها ناچار به ترک اندلس شدند.<ref>سلسلههای اسلامی جدید، ص100.</ref> | |||
==تمدن، فرهنگ و علوم اسلامی== | ==تمدن، فرهنگ و علوم اسلامی== | ||
خط ۷۹: | خط ۸۷: | ||
مذهب رسمی در اندلس، مالکی بود که از اواخر سده دوم ق. از روزگار عبدالرحمن داخل تثبیت یافت.<ref>نهایة الاندلس، ص73.</ref>زمینه رشد این مکتب فقهی، بیشتر مربوط به شاگردان یا استادانی بود که هواداری از [[مذهب مالکی]] را رواج دادند و تبدیل به مذهب غالب کردند.<ref>THE ENCYCLOPAEDIA OF ISLAM، Vol 1، P 497.</ref> | مذهب رسمی در اندلس، مالکی بود که از اواخر سده دوم ق. از روزگار عبدالرحمن داخل تثبیت یافت.<ref>نهایة الاندلس، ص73.</ref>زمینه رشد این مکتب فقهی، بیشتر مربوط به شاگردان یا استادانی بود که هواداری از [[مذهب مالکی]] را رواج دادند و تبدیل به مذهب غالب کردند.<ref>THE ENCYCLOPAEDIA OF ISLAM، Vol 1، P 497.</ref> | ||
در سده دوم ق. دانشهای اسلامی که در شرق گسترش و تکامل یافته بود، به اندلس نفوذ کرد. در حدیث، تفسیر و علوم قرآنی بهویژه در قرائت، گرایش به دانش مردم [[مدینه]] بود و روایت [[ورش|وَرش]]، راوی مصری [[نافع]]، مورد توجه اندلسیان بود. قرائت نافع تا پایان سده چهارم ق. در اندلس غلبه داشت. [[محمد بن عمر خیرون معافری]] نخستین کسی بود که در قرائت نافع پژوهش کرد. او به [[مکه]] آمد و [[حج]] نیز به جا آورد.<ref>التکملة لکتاب الصله، ج1، ص289.</ref>در حوزه عرفان، فلسفه، کلام و دیگر علوم عقلی، متفکرانی بزرگ مانند [[ابن مسره|ابن مَسره]] (درگذشت 319ق.)، [[ابن جبیرول|ابن جَبیرول]] (درگذشت 450ق.)، [[ابن حزم اندلسی|ابن حَزم اندلسی]] (درگذشت 456ق.)، [[ابن باجه]] (درگذشت 533ق.)، [[ابن طفیل|ابن طُفَیل]] (درگذشت 581ق.)، [[ابن رشد قرطبی|ابن رُشْد قرطبی]] (درگذشت 595ق.)، و [[ابن سبعین|ابن سَبعین]] (درگذشت 669ق.) برخاستند و در رشد و تحول علوم عقلی نقش ایفا کردند. در عرفان نظری، [[ابن عربی]] (درگذشت 638ق.) شخصیتی ممتاز و بنیانگذار است. او مدتی مجاور مکه شد و کتاب [[الفتوحات المکیه]] او محصول این دوران است.<ref>نفح الطیب، ج2، ص305-308.</ref>در اندلس، علوم عقلی به افول و انحطاط دچار شده بود.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج1، ص633.</ref> | در سده دوم ق. دانشهای اسلامی که در شرق گسترش و تکامل یافته بود، به اندلس نفوذ کرد. در حدیث، تفسیر و علوم قرآنی بهویژه در قرائت، گرایش به دانش مردم [[مدینه]] بود و روایت [[ورش|وَرش]]، راوی مصری [[نافع]]، مورد توجه اندلسیان بود. قرائت نافع تا پایان سده چهارم ق. در اندلس غلبه داشت. [[محمد بن عمر خیرون معافری]] نخستین کسی بود که در قرائت نافع پژوهش کرد. او به [[مکه]] آمد و [[حج]] نیز به جا آورد.<ref>التکملة لکتاب الصله، ج1، ص289.</ref> | ||
در حوزه عرفان، فلسفه، کلام و دیگر علوم عقلی، متفکرانی بزرگ مانند [[ابن مسره|ابن مَسره]] (درگذشت 319ق.)، [[ابن جبیرول|ابن جَبیرول]] (درگذشت 450ق.)، [[ابن حزم اندلسی|ابن حَزم اندلسی]] (درگذشت 456ق.)، [[ابن باجه]] (درگذشت 533ق.)، [[ابن طفیل|ابن طُفَیل]] (درگذشت 581ق.)، [[ابن رشد قرطبی|ابن رُشْد قرطبی]] (درگذشت 595ق.)، و [[ابن سبعین|ابن سَبعین]] (درگذشت 669ق.) برخاستند و در رشد و تحول علوم عقلی نقش ایفا کردند. | |||
در عرفان نظری، [[ابن عربی]] (درگذشت 638ق.) شخصیتی ممتاز و بنیانگذار است. او مدتی مجاور مکه شد و کتاب [[الفتوحات المکیه]] او محصول این دوران است.<ref>نفح الطیب، ج2، ص305-308.</ref>در اندلس، علوم عقلی به افول و انحطاط دچار شده بود.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج1، ص633.</ref> | |||
در دانش نجوم، اندلسیان به انتقاد از هیات بطلمیوسی پرداختند و هیاتی جدید پیشنهاد کردند. تاثیر غیرمستقیم نجوم اسلامی اندلس بر دیدگاههای اروپاییانی چون کپرنیک و کپْلر و گالیله، موجب انقلاب در این دانش شد.<ref>نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص335.</ref>مسلمانان اندلس در علوم و فنون گوناگون از ریاضی و جبر، ستارهشناسی، علوم طبیعی، مکانیک و پزشکی تا هنر و زیباییشناسی پیشرفت کردند و آثاری مهم نگاشتند.<ref>محنة العرب فی الاندلس، ص387-395.</ref>در داروشناسی، [[ابن وافد]]، [[غافقی|غافِقی]]، [[ادریسی]] جغرافیدان، [[اشبیلی]] و [[ابن بیطار]]، در تحولات این دانش اثر گذاشتند. با اینکه دانش ستارهشناسی رونقی گسترده یافت، در ریاضیات تنها همان بخش که به مسائل ارث مربوط بود، رواج گرفت.<ref>نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص337.</ref> | در دانش نجوم، اندلسیان به انتقاد از هیات بطلمیوسی پرداختند و هیاتی جدید پیشنهاد کردند. تاثیر غیرمستقیم نجوم اسلامی اندلس بر دیدگاههای اروپاییانی چون کپرنیک و کپْلر و گالیله، موجب انقلاب در این دانش شد.<ref>نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص335.</ref>مسلمانان اندلس در علوم و فنون گوناگون از ریاضی و جبر، ستارهشناسی، علوم طبیعی، مکانیک و پزشکی تا هنر و زیباییشناسی پیشرفت کردند و آثاری مهم نگاشتند.<ref>محنة العرب فی الاندلس، ص387-395.</ref> | ||
در داروشناسی، [[ابن وافد]]، [[غافقی|غافِقی]]، [[ادریسی]] جغرافیدان، [[اشبیلی]] و [[ابن بیطار]]، در تحولات این دانش اثر گذاشتند. با اینکه دانش ستارهشناسی رونقی گسترده یافت، در ریاضیات تنها همان بخش که به مسائل ارث مربوط بود، رواج گرفت.<ref>نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص337.</ref> | |||
دانش تاریخ در اندلس از همان سدههای نخستین مورد توجه بود. از [[عبدالملک بن حبیب مرداسی قرطبی|عبدالملک بن حبیب مِرداسی قرطبی]] (درگذشت 239ق.) که حج گزارد و به مدینه نزد [[مالک بن انس]] آمد، بهعنوان نخستین تاریخنگار اندلس یاد کردهاند.<ref>برای دیگر کتب تاریخی اندلس، نک: تاریخ الادب العربی، بروکلمان، ج3، ص86-91.</ref>تاریخنگاری در نیمه دوم سده پنجم ق. در اندلس به اوج رسید و گروهی از بزرگترین تاریخنگاران اندلسی تدوین تاریخ را به کمال رساندند. واپسین تاریخنگار بزرگ اندلس، [[ابن خطیب|لسانالدین ابن خطیب]] (درگذشت 776ق.) نگارنده الاحاطة فی اخبار غرناطه است.<ref>دانشنامه جهان اسلام، ص173، «تاریخ و تاریخنگاری.</ref>عربهای اندلس با وجود بیم از اقیانوس اطلس که در خاطرشان به دریای خوفناک ظلمات پیوسته بود، در کار اکتشاف آن کوشش بسیار کردند.<ref>تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص109.</ref> | دانش تاریخ در اندلس از همان سدههای نخستین مورد توجه بود. از [[عبدالملک بن حبیب مرداسی قرطبی|عبدالملک بن حبیب مِرداسی قرطبی]] (درگذشت 239ق.) که حج گزارد و به مدینه نزد [[مالک بن انس]] آمد، بهعنوان نخستین تاریخنگار اندلس یاد کردهاند.<ref>برای دیگر کتب تاریخی اندلس، نک: تاریخ الادب العربی، بروکلمان، ج3، ص86-91.</ref>تاریخنگاری در نیمه دوم سده پنجم ق. در اندلس به اوج رسید و گروهی از بزرگترین تاریخنگاران اندلسی تدوین تاریخ را به کمال رساندند. واپسین تاریخنگار بزرگ اندلس، [[ابن خطیب|لسانالدین ابن خطیب]] (درگذشت 776ق.) نگارنده الاحاطة فی اخبار غرناطه است.<ref>دانشنامه جهان اسلام، ص173، «تاریخ و تاریخنگاری.</ref>عربهای اندلس با وجود بیم از اقیانوس اطلس که در خاطرشان به دریای خوفناک ظلمات پیوسته بود، در کار اکتشاف آن کوشش بسیار کردند.<ref>تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص109.</ref> | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۱۲: | ||
درباره سختی راه حاجیان اندلس، گفتههای صاحبان تجربه در منابع بازتاب یافته است. از جمله، [[ابن خلدون]] به حجگزاران اندلسی و مغربی پند میداد که در گذر از این منازل، بیشتر از هرچیز، باید صبر و تحمل داشت.<ref>رحلة الرحلات، ج1، ص252.</ref>تحمل مشکلات و بلایای این مسیر طولانی، ضرورتی تجربی بود که حتی در سفرنامهها به آن اشاره میشد. برخی حجگزاران در مسیر دچار رنجهای بسیار شده، میمردند یا کشته میشدند.<ref>الرحلات المتبادله، ص106.</ref>حاجیان اندلس به دلیل فاصله بسیار با حجاز، مسیر چند هزار کیلومتری را میبایست سپری کنند. شاید تحمل این سختیها، [[لقب الحاج]] را برای حجگزاران مغرب و اندلس مهم ساخته بود.<ref>راه حج، ص275.</ref>اعتبار اجتماعی این عنوان نزد اهل اندلس بسیار بوده و خاندانهایی که در اندلس به ابن الحاج مشهورند، کم نیستند.<ref>نک: رحلة الرحلات، ج1، ص24.</ref> | درباره سختی راه حاجیان اندلس، گفتههای صاحبان تجربه در منابع بازتاب یافته است. از جمله، [[ابن خلدون]] به حجگزاران اندلسی و مغربی پند میداد که در گذر از این منازل، بیشتر از هرچیز، باید صبر و تحمل داشت.<ref>رحلة الرحلات، ج1، ص252.</ref>تحمل مشکلات و بلایای این مسیر طولانی، ضرورتی تجربی بود که حتی در سفرنامهها به آن اشاره میشد. برخی حجگزاران در مسیر دچار رنجهای بسیار شده، میمردند یا کشته میشدند.<ref>الرحلات المتبادله، ص106.</ref>حاجیان اندلس به دلیل فاصله بسیار با حجاز، مسیر چند هزار کیلومتری را میبایست سپری کنند. شاید تحمل این سختیها، [[لقب الحاج]] را برای حجگزاران مغرب و اندلس مهم ساخته بود.<ref>راه حج، ص275.</ref>اعتبار اجتماعی این عنوان نزد اهل اندلس بسیار بوده و خاندانهایی که در اندلس به ابن الحاج مشهورند، کم نیستند.<ref>نک: رحلة الرحلات، ج1، ص24.</ref> | ||
یکی از مشکلات حجگزاران اندلس، اجاره کردن کشتیهای مسیحیان برای انجام سفر از افریقیه تا اسکندریه بوده است. مشکل دیگر حجگزاران اندلسی، اخذ مالیات (مُکُوس) بود که بر حسب خواسته باجگیران افزایش مییافت و در بندرهای گوناگون مانند صعید، قُلزَم (دریای سرخ) در مرزهای اسکندریه و فرما<ref>احسن التقاسیم، ص213.</ref>گرفته میشد. سفرنامهنویسان مغربی و اندلسی مانند [[ابوحامد غرناطی|ابوحامد غَرناطی]]، ابن جُبیر، [[عبدری|عَبدری]]، [[ابن بطوطه|ابن بَطوطه]]، [[تجیبی|تُجیبی]]، و [[بلوی|بَلَوی]] دیدههای خود را از سختگیریهای مالیاتبگیران نگاشتهاند. گزارش [[ابن مجاور|ابن مُجاور]] (درگذشت 690ق.) که از مناطق شرقی به حج آمده و شاهد سختگیری بر مغربیان و اندلسیان و اخذ مالیات افزون بر توانشان بود، تاییدی بر گزارش سفرنامهنویسان اندلسی است. بر این اساس، پارهای از فقیهان اندلسی و مغربی در مواقع خطر [[وجوب حج]] را از مردمان این سرزمینها ساقط دانستهاند. [[ابوبکر طرطوشی]]، [[ابوبکر بن العربی]]، [[ابن رشد]]، [[لخمی]]، [[ابن طلحه]]، و [[ابوعمران فاسی]] نظریات و فتاوای فقهی در این زمینه طرح کرده و حجگزار اندلسی را در پارهای از زمانها مستطیع ندانستهاند. ابن رشد در دیدگاهی فقهی گفته است: حج در زمانه ما (سده ششم ق.) به دلیل عدم [[استطاعت]]، از مکلفان ساقط است.<ref>رحالة الغرب، ص259.</ref>کاهش شمار حجگزاران اندلسی دلیلهای دیگر نیز داشت. برای نمونه، در سده هشتم و نهم ق. به دلیل اینکه دانشوران مناطق غرب اسلامی، مردم را به [[جهاد]] فراخوانده و آن را بر حج برتری داده بودند، شمار حاجیان کاهش یافت.<ref>تاج المفرق، ج1، ص55، «مقدمه. </ref> | یکی از مشکلات حجگزاران اندلس، اجاره کردن کشتیهای مسیحیان برای انجام سفر از افریقیه تا اسکندریه بوده است. مشکل دیگر حجگزاران اندلسی، اخذ مالیات (مُکُوس) بود که بر حسب خواسته باجگیران افزایش مییافت و در بندرهای گوناگون مانند صعید، قُلزَم (دریای سرخ) در مرزهای اسکندریه و فرما<ref>احسن التقاسیم، ص213.</ref>گرفته میشد. سفرنامهنویسان مغربی و اندلسی مانند [[ابوحامد غرناطی|ابوحامد غَرناطی]]، ابن جُبیر، [[عبدری|عَبدری]]، [[ابن بطوطه|ابن بَطوطه]]، [[تجیبی|تُجیبی]]، و [[بلوی|بَلَوی]] دیدههای خود را از سختگیریهای مالیاتبگیران نگاشتهاند. | ||
گزارش [[ابن مجاور|ابن مُجاور]] (درگذشت 690ق.) که از مناطق شرقی به حج آمده و شاهد سختگیری بر مغربیان و اندلسیان و اخذ مالیات افزون بر توانشان بود، تاییدی بر گزارش سفرنامهنویسان اندلسی است. بر این اساس، پارهای از فقیهان اندلسی و مغربی در مواقع خطر [[وجوب حج]] را از مردمان این سرزمینها ساقط دانستهاند. [[ابوبکر طرطوشی]]، [[ابوبکر بن العربی]]، [[ابن رشد]]، [[لخمی]]، [[ابن طلحه]]، و [[ابوعمران فاسی]] نظریات و فتاوای فقهی در این زمینه طرح کرده و حجگزار اندلسی را در پارهای از زمانها مستطیع ندانستهاند. ابن رشد در دیدگاهی فقهی گفته است: حج در زمانه ما (سده ششم ق.) به دلیل عدم [[استطاعت]]، از مکلفان ساقط است.<ref>رحالة الغرب، ص259.</ref>کاهش شمار حجگزاران اندلسی دلیلهای دیگر نیز داشت. برای نمونه، در سده هشتم و نهم ق. به دلیل اینکه دانشوران مناطق غرب اسلامی، مردم را به [[جهاد]] فراخوانده و آن را بر حج برتری داده بودند، شمار حاجیان کاهش یافت.<ref>تاج المفرق، ج1، ص55، «مقدمه. </ref> | |||
[[میقات]] اهل مغرب و اندلس، [[رابغ|رابُغ]] بود که در محاذات [[جحفه]] قرار داشت.<ref>انس الساری، ص73.</ref>حاجیان اندلسی هنگامی که به [[سرزمین وحی]] میرسیدند، به مکانهای مورد توجهشان روی میآوردند. از جمله در جایی به نام [[شعب المبال|شِعب المَبال]] که در میان دو [[مزَم عرفه|مَازَم عرفه]] قرار داشت، نماز میگزاردند. این شعب همان جایی است که [[رسول خدا]] در [[حجة الوداع]] در آن فرود آمد و وضو ساخت و نماز مغرب و عشا به جای آورد.<ref>نک: اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص190؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص197؛ حجاز در صدر اسلام، ص512.</ref> | [[میقات]] اهل مغرب و اندلس، [[رابغ|رابُغ]] بود که در محاذات [[جحفه]] قرار داشت.<ref>انس الساری، ص73.</ref>حاجیان اندلسی هنگامی که به [[سرزمین وحی]] میرسیدند، به مکانهای مورد توجهشان روی میآوردند. از جمله در جایی به نام [[شعب المبال|شِعب المَبال]] که در میان دو [[مزَم عرفه|مَازَم عرفه]] قرار داشت، نماز میگزاردند. این شعب همان جایی است که [[رسول خدا]] در [[حجة الوداع]] در آن فرود آمد و وضو ساخت و نماز مغرب و عشا به جای آورد.<ref>نک: اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص190؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص197؛ حجاز در صدر اسلام، ص512.</ref> | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۱۹: | ||
==دانشوران حجگزار اندلس== | ==دانشوران حجگزار اندلس== | ||
بهره بردن از محضر دانشورانی چون [[مالک بن انس]] که در اندلس شهرت یافته بود، <ref>نفح الطیب، ج2، ص184-189.</ref> در اواخر سده دوم ق. یکی از علل رواج سفر اندلسیان به حجاز بوده است. [[محمد بن بشیر معافری]] (درگذشت 198ق.) از کسانی است که حج گزارد و با مالک بن انس دیدار کرد.<ref>تاریخ قضاة الاندلس، ص4.</ref>در همین شمار است [[یحیی بن یحیی لیثی]] (درگذشت 234ق.) از بربرهای مَصْمُودی و راوی [[موطا|مُوَطّا]] مالک بن انس که از [[محدثان مکه]] مانند [[سفیان ثوری]] حدیث شنید و از [[دانشوران مدینه]] و مصر نیز بهره برد.<ref>التکملة لکتاب الصله، ج1، ص12-13، نفح الطیب، ج2، ص187.</ref>فرزند وی که اهل دانش و زهد بود، مجاور مکه شد و همانجا وفات یافت.<ref>التکملة لکتاب الصله، ج1، ص285.</ref>یکی از نوادگان لیثی که قاضی قرطبه بود، به حج رفت و از دانشوران مکه حدیث شنید.<ref>نفح الطیب، ج2، ص189-191.</ref>[[عبدالله بن مسره|عبدالله بن مَسره]] (درگذشت 286ق.) که از اندلس به مکه آمد، توانست در مکه صاحب اموال و مستغلات شود.<ref>تاریخ علماء الاندلس، ج1، ص294-296.</ref>[[زکریا بن خطاب تطیلی]] در 293ق. به شرق سفر کرد و حج گزارد و در مکه کتاب النسب [[زبیر بن بکار]] را از گروهی از اهل دانش آنجا فراگرفت و موطا مالک را نیز از ابراهیم حداد آموخت و روایت کرد.<ref>تاریخ علماء الاندلس، ج2، ص211.</ref>[[قاسم بن ثابت سرقسطی]] (درگذشت 302ق.) که کتاب العین [[فراهیدی]] را در اندلس رواج داد، با پدرش به مکه رفت و از برخی محدثان حدیث شنید.<ref>نفح الطیب، ج2، ص217.</ref>[[عبدالرحمن بن خلف اقلیشی]] به سال 349ق. راهی مکه گشت و در آنجا نزد [[ابوبکر آجری]] و [[ابوحفص جمحی]] به کسب دانش پرداخت.<ref>تاریخ علماء الاندلس، ج1، ص357.</ref>[[محمد بن صالح معافری|محمد بن صالح مَعافری]] (درگذشت 383ق.) از دانشوران حجگزار اندلس بود که در سفر حج نزد دانشوران بسیار شتافت و از مدارس و مراکز علمی سرزمینهای شرق دیدن کرد.<ref>تاریخ علماء الاندلس، ج2، ص119؛ الرحلات المتبادله، ص107.</ref>معافری یاد شده و [[ابومحمد اشبیلی]] (درگذشت 372ق.) و [[ابوعبدالله ورش]] (درگذشت 393ق.) به عنوان سه تن از برجستگان اندلسی سده چهارم ق. معرفی شدهاند که به شرق سفر کردند و حج گزاردند و از دانش شرقیان بهره بردند.<ref>الرحلات المتبادله، ص106-108.</ref>افزون بر اینان، دانشورانی چون [[محمد بن احمد مفرج قرطبی]] (درگذشت 380ق.) یاد کردنی است که از محدثان و [[دانشوران مکه]] و مدینه بهره برد و در طلب دانش کوشش بسیار کرد.<ref>نک: تاریخ علماء الاندلس، ج2، ص122-124.</ref>[[عثمان بن سعید اموی]] معروف به ابن صَیرَفی (درگذشت 444ق.) از دانشوران علوم قرآن و تفسیر بود و هشت بار حج گزارد.<ref>کتاب الصله، ج1، ص405-406؛ موسوعة مکة المکرمه، ج1، ص278.</ref>[[عمر بن حسن هوزنی]] (درگذشت 460ق.) در مسیر سفر به حجاز، [[صحیح بخاری]] را استماع کرد و روایت او را بسیاری از دانشوران اندلسی گزارش و ضبط کردند.<ref>نفح الطیب، ج2، ص251.</ref>[[ابوولید ایوب باجی]] فقیه، دانشور و متکلم اندلسی (درگذشت 474ق.) سالیانی در حجاز ماند و حج گزارد.<ref>النجوم الزاهره، ج5، ص115.</ref>[[احمد بن عمر عذری|احمد بن عمر عُذری]] (درگذشت 478ق.) نُه سال در مکه به سر برد و کتاب او نظام المرجان فی المسالک و الممالک اثری مهم در جغرافیا به شمار میرود.<ref>نک: تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص216-217.</ref>ا[[حمد بن عمر معافری|حمد بن عمر مَعافری]]، اهل مُرسیه، حج گزارد و به خراسان سفر کرد و با دانشوران آن دیار بهویژه دوستان و شاگردان [[ابوحامد غزالی]] دیدار کرد.<ref>التکملة لکتاب الصله، ج1، ص66.</ref>[[محمد بن عبدالرحیم غرناطی]] معروف به ابوحامد (درگذشت 562ق.) که [[تحفة الالباب و نخبة الاعجاب]] را نوشت، افزون بر حرمین به شرق اروپا نیز سفر کرد.<ref>الرحلات المتبادله، ص110.</ref>[[ابوعبدالله مرسی]] به سال 570ق. در مرسیه زاده شد و به حجاز آمد. او همراه قافله حاجیان به مناطق گوناگون سفر کرد و حتی به خراسان آمد. مرسی در علوم گوناگون صاحب نظر و توانا بود و در 655ق. وفات یافت.<ref>نفح الطیب، ج2، ص369-370.</ref>[[محمد بن ابراهیم یقوری]] نویسنده کتاب اکمال الاکمال به مکه آمد و حج گزارد و به سال 707ق. در مراکش وفات یافت.<ref>نفح الطیب، ج2، ص220.</ref>درباره زنان حجگزار اندلسی نیزگزارشهایی در دست است.<ref>التکمله، ابن ابار، ج4، ص244.</ref> | بهره بردن از محضر دانشورانی چون [[مالک بن انس]] که در اندلس شهرت یافته بود، <ref>نفح الطیب، ج2، ص184-189.</ref> در اواخر سده دوم ق. یکی از علل رواج سفر اندلسیان به حجاز بوده است. [[محمد بن بشیر معافری]] (درگذشت 198ق.) از کسانی است که حج گزارد و با مالک بن انس دیدار کرد.<ref>تاریخ قضاة الاندلس، ص4.</ref>در همین شمار است [[یحیی بن یحیی لیثی]] (درگذشت 234ق.) از بربرهای مَصْمُودی و راوی [[موطا|مُوَطّا]] مالک بن انس که از [[محدثان مکه]] مانند [[سفیان ثوری]] حدیث شنید و از [[دانشوران مدینه]] و مصر نیز بهره برد.<ref>التکملة لکتاب الصله، ج1، ص12-13، نفح الطیب، ج2، ص187.</ref> | ||
فرزند وی که اهل دانش و زهد بود، مجاور مکه شد و همانجا وفات یافت.<ref>التکملة لکتاب الصله، ج1، ص285.</ref>یکی از نوادگان لیثی که قاضی قرطبه بود، به حج رفت و از دانشوران مکه حدیث شنید.<ref>نفح الطیب، ج2، ص189-191.</ref> | |||
[[عبدالله بن مسره|عبدالله بن مَسره]] (درگذشت 286ق.) که از اندلس به مکه آمد، توانست در مکه صاحب اموال و مستغلات شود.<ref>تاریخ علماء الاندلس، ج1، ص294-296.</ref>[[زکریا بن خطاب تطیلی]] در 293ق. به شرق سفر کرد و حج گزارد و در مکه کتاب النسب [[زبیر بن بکار]] را از گروهی از اهل دانش آنجا فراگرفت و موطا مالک را نیز از ابراهیم حداد آموخت و روایت کرد.<ref>تاریخ علماء الاندلس، ج2، ص211.</ref>[[قاسم بن ثابت سرقسطی]] (درگذشت 302ق.) که کتاب العین [[فراهیدی]] را در اندلس رواج داد، با پدرش به مکه رفت و از برخی محدثان حدیث شنید.<ref>نفح الطیب، ج2، ص217.</ref> | |||
[[عبدالرحمن بن خلف اقلیشی]] به سال 349ق. راهی مکه گشت و در آنجا نزد [[ابوبکر آجری]] و [[ابوحفص جمحی]] به کسب دانش پرداخت.<ref>تاریخ علماء الاندلس، ج1، ص357.</ref>[[محمد بن صالح معافری|محمد بن صالح مَعافری]] (درگذشت 383ق.) از دانشوران حجگزار اندلس بود که در سفر حج نزد دانشوران بسیار شتافت و از مدارس و مراکز علمی سرزمینهای شرق دیدن کرد.<ref>تاریخ علماء الاندلس، ج2، ص119؛ الرحلات المتبادله، ص107.</ref> | |||
معافری یاد شده و [[ابومحمد اشبیلی]] (درگذشت 372ق.) و [[ابوعبدالله ورش]] (درگذشت 393ق.) به عنوان سه تن از برجستگان اندلسی سده چهارم ق. معرفی شدهاند که به شرق سفر کردند و حج گزاردند و از دانش شرقیان بهره بردند.<ref>الرحلات المتبادله، ص106-108.</ref>افزون بر اینان، دانشورانی چون [[محمد بن احمد مفرج قرطبی]] (درگذشت 380ق.) یاد کردنی است که از محدثان و [[دانشوران مکه]] و مدینه بهره برد و در طلب دانش کوشش بسیار کرد.<ref>نک: تاریخ علماء الاندلس، ج2، ص122-124.</ref> | |||
[[عثمان بن سعید اموی]] معروف به ابن صَیرَفی (درگذشت 444ق.) از دانشوران علوم قرآن و تفسیر بود و هشت بار حج گزارد.<ref>کتاب الصله، ج1، ص405-406؛ موسوعة مکة المکرمه، ج1، ص278.</ref>[[عمر بن حسن هوزنی]] (درگذشت 460ق.) در مسیر سفر به حجاز، [[صحیح بخاری]] را استماع کرد و روایت او را بسیاری از دانشوران اندلسی گزارش و ضبط کردند.<ref>نفح الطیب، ج2، ص251.</ref> | |||
[[ابوولید ایوب باجی]] فقیه، دانشور و متکلم اندلسی (درگذشت 474ق.) سالیانی در حجاز ماند و حج گزارد.<ref>النجوم الزاهره، ج5، ص115.</ref>[[احمد بن عمر عذری|احمد بن عمر عُذری]] (درگذشت 478ق.) نُه سال در مکه به سر برد و کتاب او نظام المرجان فی المسالک و الممالک اثری مهم در جغرافیا به شمار میرود.<ref>نک: تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص216-217.</ref>ا[[حمد بن عمر معافری|حمد بن عمر مَعافری]]، اهل مُرسیه، حج گزارد و به خراسان سفر کرد و با دانشوران آن دیار بهویژه دوستان و شاگردان [[ابوحامد غزالی]] دیدار کرد.<ref>التکملة لکتاب الصله، ج1، ص66.</ref> | |||
[[محمد بن عبدالرحیم غرناطی]] معروف به ابوحامد (درگذشت 562ق.) که [[تحفة الالباب و نخبة الاعجاب]] را نوشت، افزون بر حرمین به شرق اروپا نیز سفر کرد.<ref>الرحلات المتبادله، ص110.</ref>[[ابوعبدالله مرسی]] به سال 570ق. در مرسیه زاده شد و به حجاز آمد. | |||
او همراه قافله حاجیان به مناطق گوناگون سفر کرد و حتی به خراسان آمد. مرسی در علوم گوناگون صاحب نظر و توانا بود و در 655ق. وفات یافت.<ref>نفح الطیب، ج2، ص369-370.</ref>[[محمد بن ابراهیم یقوری]] نویسنده کتاب اکمال الاکمال به مکه آمد و حج گزارد و به سال 707ق. در مراکش وفات یافت.<ref>نفح الطیب، ج2، ص220.</ref>درباره زنان حجگزار اندلسی نیزگزارشهایی در دست است.<ref>التکمله، ابن ابار، ج4، ص244.</ref> | |||
==مجاورت حرمین== | ==مجاورت حرمین== | ||
خط ۲۹۲: | خط ۳۱۳: | ||
{{کشورهای مرتبط با حج}} | {{کشورهای مرتبط با حج}} | ||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | |||
[[رده:کشورهای مرتبط با حج]] | [[رده:کشورهای مرتبط با حج]] | ||
[[رده:کشورها]] | [[رده:کشورها]] | ||
[[رده:کشورهای اروپایی]] | [[رده:کشورهای اروپایی]] |