۵٬۱۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>' به '</ref> ') |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
==خاندان ضبه== | ==خاندان ضبه== | ||
آل ضبه تیرهای از عرب عدنانی طایفه مُضر<ref>الانساب، ج۸، ص۳۸۰-۳۸۱.</ref> از نسل بکر بن سعد بن ضبه بودند. ضبة بن اُدّ بن طابخة بن الیاس بن مُضر فرزندانی به نامهای سعد، سعید و باسِل داشت و نسلش بیشتر از طریق سعد استمرار یافت.<ref>جمهرة انساب العرب، ص۱۹۸، ۲۰۳-۲۰۴.</ref> این خاندان در گذر زمان با هویت آل ضبه شناخته شدند. خاندانی دیگر از عرب عدنانی نیز به نام ضبه یافت میشوند که یا از [[قریش|قریش]]اند و نسبشان به ضبة بن حارث بن فِهْر بن مالک میرسد و یا از هُذیلاند و به ضبة بن عمرو بن حارث بن تمیم بن سعد بن هذیل نسب میبرند<ref>الانساب، ج۸، ص۳۸۰-۳۸۱.</ref> ؛ اما اینان به آل ضبه مشهور نیستند. در گزارشی اغراقآمیز، آل ضبه از معدود خاندانهایی به شمار رفتهاند که به جنگاوری و فراوانی جمعیت شناخته شدهاند.<ref>المعارف، ص۷۵؛ جمهرة انساب العرب، ص۲۰۳-۲۰۴؛ الاعلام، ج۸، ص۴۸.</ref> | آل ضبه تیرهای از عرب عدنانی طایفه مُضر<ref>الانساب، ج۸، ص۳۸۰-۳۸۱.</ref> از نسل بکر بن سعد بن ضبه بودند. ضبة بن اُدّ بن طابخة بن الیاس بن مُضر فرزندانی به نامهای سعد، سعید و باسِل داشت و نسلش بیشتر از طریق سعد استمرار یافت.<ref>جمهرة انساب العرب، ص۱۹۸، ۲۰۳-۲۰۴.</ref> این خاندان در گذر زمان با هویت آل ضبه شناخته شدند. خاندانی دیگر از عرب عدنانی نیز به نام ضبه یافت میشوند که یا از [[قریش|قریش]]اند و نسبشان به ضبة بن حارث بن فِهْر بن مالک میرسد و یا از هُذیلاند و به ضبة بن عمرو بن حارث بن تمیم بن سعد بن هذیل نسب میبرند<ref>الانساب، ج۸، ص۳۸۰-۳۸۱.</ref> ؛ اما اینان به آل ضبه مشهور نیستند. در گزارشی اغراقآمیز، آل ضبه از معدود خاندانهایی به شمار رفتهاند که به جنگاوری و فراوانی جمعیت شناخته شدهاند.<ref>المعارف، ص۷۵؛ جمهرة انساب العرب، ص۲۰۳-۲۰۴؛ الاعلام، ج۸، ص۴۸.</ref> | ||
==مکان زندگی خاندان== | ==مکان زندگی خاندان== | ||
محل سکونت آل ضبه به طور دقیق مشخص نشده است. بر پایه گزارشی، روستایی به نام ضبه در [[حجاز]]، در راه [[شام]]، بر ساحل دریا و مجاور بدا، روستای [[حضرت یعقوب]]، قرار داشته است.<ref>الانساب، ج۸، ص۳۸۶؛ معجم البلدان، ج۳، ص۴۵۲؛ مراصد الاطلاع، ج۲، ص۸۶۴.</ref> گزارشی دیگر محل زندگی بنیضبه را در [[نجد]]، نزدیک منطقه بنیتمیم دانسته<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق۱، ص۳۱۹.</ref> و به مهاجرت آنان پس از [[اسلام]]، گویا در عصر [[فتوحات]]، به مناطق فتح شده از جمله [[اصفهان]] اشاره کرده است.<ref>البلدان، ص۸۶.</ref> به نقلی آنان در نعمانیه [[عراق]] نیز مستقر شدند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق۱، ص۳۱۹.</ref> بر پایه گزارش یعقوبی، گروهی از آنان به اصفهان مهاجرت کردند.<ref>البلدان، ص۸۷.</ref> بر اثر رفت و آمد بسیار آنان به [[مکه]] و نیز از این رو که [[پیامبر(ص)]] دوران کودکی خود را در میان بنیسعد از تیرههای [[هوازن|هَوازِن]] و در مجاورت آل ضبه گذرانده بود، لهجه این خاندان بر لهجه پیامبر اکرم(ص) اثر نهاده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۴، ص۲۷۶-۲۷۷.</ref> | محل سکونت آل ضبه به طور دقیق مشخص نشده است. بر پایه گزارشی، روستایی به نام ضبه در [[حجاز]]، در راه [[شام]]، بر ساحل دریا و مجاور بدا، روستای [[حضرت یعقوب]]، قرار داشته است.<ref>الانساب، ج۸، ص۳۸۶؛ معجم البلدان، ج۳، ص۴۵۲؛ مراصد الاطلاع، ج۲، ص۸۶۴.</ref> گزارشی دیگر محل زندگی بنیضبه را در [[نجد]]، نزدیک منطقه بنیتمیم دانسته<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق۱، ص۳۱۹.</ref> و به مهاجرت آنان پس از [[اسلام]]، گویا در عصر [[فتوحات]]، به مناطق فتح شده از جمله [[اصفهان]] اشاره کرده است.<ref>البلدان، ص۸۶.</ref> به نقلی آنان در نعمانیه [[عراق]] نیز مستقر شدند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق۱، ص۳۱۹.</ref> بر پایه گزارش یعقوبی، گروهی از آنان به اصفهان مهاجرت کردند.<ref>البلدان، ص۸۷.</ref> بر اثر رفت و آمد بسیار آنان به [[مکه]] و نیز از این رو که [[پیامبر(ص)]] دوران کودکی خود را در میان بنیسعد از تیرههای [[هوازن|هَوازِن]] و در مجاورت آل ضبه گذرانده بود، لهجه این خاندان بر لهجه پیامبر اکرم(ص) اثر نهاده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۴، ص۲۷۶-۲۷۷.</ref> | ||
==آل ضبه و تولیت کعبه== | ==آل ضبه و تولیت کعبه== | ||
در منابع گزارشی درباره ضبه و خاندانش ارائه شده که حاکی از نقش و ارتباط برخی از ایشان با [[مکه|مکه مکرمه]] است. برخی ضبة بن اُدّ را همان کسی میدانند که تخت [[بلقیس|ملکه سبا]] را برای [[حضرت سلیمان(ع)|سلیمان(ع)]] آورد.<ref>البحر المحیط، ج۸، ص۲۴۰؛ روح المعانی، ج۱۰، ص۱۹۸.</ref> در نقلی ضبه پس از حضرت سلیمان(ع)، حکومت [[یمن]] و [[حجاز]] را عهدهدار بود و سرپرستی [[کعبه]] از او به پسرش سعد منتقل شد و پس از مرگ سعد، تولیت کعبه از بنیضبه به [[اسد بن خزیمة|اَسد بن خُزیمه]] رسید.<ref>اخبار مکه، ج۵، ص۱۵۱؛ شفاء الغرام، ج۲، ص۵۲-۵۳.</ref> | در منابع گزارشی درباره ضبه و خاندانش ارائه شده که حاکی از نقش و ارتباط برخی از ایشان با [[مکه|مکه مکرمه]] است. برخی ضبة بن اُدّ را همان کسی میدانند که تخت [[بلقیس|ملکه سبا]] را برای [[حضرت سلیمان(ع)|سلیمان(ع)]] آورد.<ref>البحر المحیط، ج۸، ص۲۴۰؛ روح المعانی، ج۱۰، ص۱۹۸.</ref> در نقلی ضبه پس از حضرت سلیمان(ع)، حکومت [[یمن]] و [[حجاز]] را عهدهدار بود و سرپرستی [[کعبه]] از او به پسرش سعد منتقل شد و پس از مرگ سعد، تولیت کعبه از بنیضبه به [[اسد بن خزیمة|اَسد بن خُزیمه]] رسید.<ref>اخبار مکه، ج۵، ص۱۵۱؛ شفاء الغرام، ج۲، ص۵۲-۵۳.</ref> | ||
بر اساس خبری، حُر بن مَنیع ضَبِی از سخاوتمندان عرب در دوران [[جاهلیت|جاهلی]] بود. داستان هدیه مشهور او به کعبه، ۱۰۰ ماده شتر همراه بچههایشان با وسایل کامل، در منابع تاریخی آمده است.<ref>المحبّر، ص۱۴۲-۱۴۳؛ انساب الاشراف، ج۱۱، ص۳۸۴، ۳۹۲.</ref> گزارشهای پراکنده دیگر به حرمت شکنی برخی از آل ضبه در مکه اشاره دارد؛ از جمله داستانی که نشان میدهد مردم ضبة بن اُدّ را سرزنش کردند؛ زیرا قاتل فرزندش سعید را در ناحیه [[حرم مکی|حرم]] یا در [[ماههای حرام]] کشت و چون به او اعتراض کردند، جمله «سَبق السیفُ العَذْل: شمشیر از سرزنش پیشی گرفت» را بر زبان جاری ساخت و از آن پس، این جمله ضرب المثل شد.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۳۶۲.</ref> نیز ابواللیل از بنیهِلال بن ضبه، قاتل مالک بن مُنْتَفِق، رئیس بنیضبه در اواخر عصر جاهلی<ref>الاعلام، ج۵، ص۲۶۶.</ref> تا حرم تعقیب و درآنجا کشته شد.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۳۷۹.</ref> به گزارشی در پی قتل فردی از بنیضبه به نام خماص، بنیتمیم، عموزادگان مقتول، أشْیم بن شَراحِیل ضبی را که به قصد [[حج]] از ناحیه آنان میگذشت، در ماه حرام کشتند.<ref>الانساب، ج۱، ص۵۰-۵۱؛ الاصابه، ج۴، ص۴۵۲.</ref> بر پایه نقلی، بنیضبه در جاهلیت بت شمس را میپرستیدند.<ref>معجم البلدان، ج۳، ص۳۶۲؛ المفصل، ج۱، ص۲۸۱.</ref> | بر اساس خبری، حُر بن مَنیع ضَبِی از سخاوتمندان عرب در دوران [[جاهلیت|جاهلی]] بود. داستان هدیه مشهور او به کعبه، ۱۰۰ ماده شتر همراه بچههایشان با وسایل کامل، در منابع تاریخی آمده است.<ref>المحبّر، ص۱۴۲-۱۴۳؛ انساب الاشراف، ج۱۱، ص۳۸۴، ۳۹۲.</ref> گزارشهای پراکنده دیگر به حرمت شکنی برخی از آل ضبه در مکه اشاره دارد؛ از جمله داستانی که نشان میدهد مردم ضبة بن اُدّ را سرزنش کردند؛ زیرا قاتل فرزندش سعید را در ناحیه [[حرم مکی|حرم]] یا در [[ماههای حرام]] کشت و چون به او اعتراض کردند، جمله «سَبق السیفُ العَذْل: شمشیر از سرزنش پیشی گرفت» را بر زبان جاری ساخت و از آن پس، این جمله ضرب المثل شد.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۳۶۲.</ref> نیز ابواللیل از بنیهِلال بن ضبه، قاتل مالک بن مُنْتَفِق، رئیس بنیضبه در اواخر عصر جاهلی<ref>الاعلام، ج۵، ص۲۶۶.</ref> تا حرم تعقیب و درآنجا کشته شد.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۳۷۹.</ref> به گزارشی در پی قتل فردی از بنیضبه به نام خماص، بنیتمیم، عموزادگان مقتول، أشْیم بن شَراحِیل ضبی را که به قصد [[حج]] از ناحیه آنان میگذشت، در ماه حرام کشتند.<ref>الانساب، ج۱، ص۵۰-۵۱؛ الاصابه، ج۴، ص۴۵۲.</ref> بر پایه نقلی، بنیضبه در جاهلیت بت شمس را میپرستیدند.<ref>معجم البلدان، ج۳، ص۳۶۲؛ المفصل، ج۱، ص۲۸۱.</ref> | ||
==آل ضبه پس از اسلام== | ==آل ضبه پس از اسلام== | ||
گویا بیشتر افراد آل ضبه [[مسلمان]] نشدند و با [[پیامبر(ص)]] رابطه نیکو نداشتند. در سال ششم هجری، گروهی از بنیضبه در [[مدینه]] به حضور رسول خدا(ص) رسیدند و ضمن شکایت از بیماری خود، از آن بزرگوار کمک خواستند. پیامبر(ص) از آنان خواست چند روزی در مدینه بمانند تا با مراقبت مسلمانان بهبود یابند و بتوانند در [[سریه]]های بعدی با مسلمانان همراهی کنند؛ ولی آنان مایل بودند در خارج مدینه جای گیرند. پیامبر اکرم(ص) با پذیرش خواسته آنان، به تنی چند از مسلمانان مأموریت داد تا مقداری از شتران بیت المال را در چراگاه اطراف مدینه نگه دارند و از شیر آنها بیماران بنیضبه را پذیرایی و پرستاری کنند. آنان با حمایت پیامبر(ص) در مدتی کوتاه سلامت خود را بازیافتند؛ اما به جای قدردانی، سه تن از نگهبانانِ شترها را کشتند و شتران را به سرقت بردند. هنگامی که این خبر ناگوار به پیامبر(ص) رسید، [[امام علی(ع)|علی(ع)]] را مأمور دستگیری آنان کرد. امیرمؤمنان(ع) این خطاکاران را تعقیب و بازداشت نمود و به حضور پیامبر(ص) آورد. در این لحظه [[جبرئیل|پیک وحی]] نازل شد و آنان را محارب دانست و حکم آنان را که اعدام یا قطع دست و پا در جهت مخالفِ هم یا تبعید از سرزمین خود بود، به پیامبر ابلاغ کرد. ([[سوره مائده]]، آیه ۳۳) پیامبر با قطع یک دست و یک پا در جهت مخالف هم، حکم خدا را درباره آنان جاری کرد.<ref>الکافی، ج۷، ص۲۴۵؛ دعائم الاسلام، ج۲، ص۴۷۶؛ تهذیب، ج۱۰، ص۱۳۴-۱۳۵.</ref> برخی گزارشها این سارقان را به اقوام دیگر منتسب کردهاند.<ref>المغازی، ج۲، ص۵۶۹-۵۷۱؛ التبیان، ج۳، ص۵۰۵.</ref> | گویا بیشتر افراد آل ضبه [[مسلمان]] نشدند و با [[پیامبر(ص)]] رابطه نیکو نداشتند. در سال ششم هجری، گروهی از بنیضبه در [[مدینه]] به حضور رسول خدا(ص) رسیدند و ضمن شکایت از بیماری خود، از آن بزرگوار کمک خواستند. پیامبر(ص) از آنان خواست چند روزی در مدینه بمانند تا با مراقبت مسلمانان بهبود یابند و بتوانند در [[سریه]]های بعدی با مسلمانان همراهی کنند؛ ولی آنان مایل بودند در خارج مدینه جای گیرند. پیامبر اکرم(ص) با پذیرش خواسته آنان، به تنی چند از مسلمانان مأموریت داد تا مقداری از شتران بیت المال را در چراگاه اطراف مدینه نگه دارند و از شیر آنها بیماران بنیضبه را پذیرایی و پرستاری کنند. آنان با حمایت پیامبر(ص) در مدتی کوتاه سلامت خود را بازیافتند؛ اما به جای قدردانی، سه تن از نگهبانانِ شترها را کشتند و شتران را به سرقت بردند. هنگامی که این خبر ناگوار به پیامبر(ص) رسید، [[امام علی(ع)|علی(ع)]] را مأمور دستگیری آنان کرد. امیرمؤمنان(ع) این خطاکاران را تعقیب و بازداشت نمود و به حضور پیامبر(ص) آورد. در این لحظه [[جبرئیل|پیک وحی]] نازل شد و آنان را محارب دانست و حکم آنان را که اعدام یا قطع دست و پا در جهت مخالفِ هم یا تبعید از سرزمین خود بود، به پیامبر ابلاغ کرد. ([[سوره مائده]]، آیه ۳۳) پیامبر با قطع یک دست و یک پا در جهت مخالف هم، حکم خدا را درباره آنان جاری کرد.<ref>الکافی، ج۷، ص۲۴۵؛ دعائم الاسلام، ج۲، ص۴۷۶؛ تهذیب، ج۱۰، ص۱۳۴-۱۳۵.</ref> برخی گزارشها این سارقان را به اقوام دیگر منتسب کردهاند.<ref>المغازی، ج۲، ص۵۶۹-۵۷۱؛ التبیان، ج۳، ص۵۰۵.</ref> | ||
راویان حدیث پیامبر از آل ضبه اندک بودند؛ مانند سلمان بن عامر و به نقلی عَتّاب بن شُمَیر.<ref>الاستیعاب، ج۲، ص۶۳۳؛ اسد الغابه، ج۲، ص۲۶۴.</ref> | راویان حدیث پیامبر از آل ضبه اندک بودند؛ مانند سلمان بن عامر و به نقلی عَتّاب بن شُمَیر.<ref>الاستیعاب، ج۲، ص۶۳۳؛ اسد الغابه، ج۲، ص۲۶۴.</ref> | ||
==آل ضبه پس از پیامبر(ص)== | ==آل ضبه پس از پیامبر(ص)== | ||
گروهی از آل ضبه پس از رحلت [[پیامبر(ص)]] [[ارتداد|مرتد]] شدند و ادعای دروغین پیغمبری [[سجاح]] را پذیرفتند؛ ولی سپس به [[اسلام]] بازگشتند.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۷۰-۲۷۱.</ref> | گروهی از آل ضبه پس از رحلت [[پیامبر(ص)]] [[ارتداد|مرتد]] شدند و ادعای دروغین پیغمبری [[سجاح]] را پذیرفتند؛ ولی سپس به [[اسلام]] بازگشتند.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۷۰-۲۷۱.</ref> | ||
آل ضبه در [[فتوحات]] حضور داشتند. در [[فتح ایران]] و در یکی از نبردها به نام حَصید، روزبه از فرماندهان [[ایران|ایرانی]] به وسیله عصمة بن عبدالله حارثی ضبی کشته شد و این باعث گردید تا مسلمانان، منطقه حصید را فتح کنند و غنایم بسیاری به دست آورند.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۸۰؛ البدایة والنهایه، ج۶، ص۳۵۱؛ الاصابه، ج۴، ص۴۱۵.</ref> منذر بن حسان بن ضرار ضبی<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۳۶۹؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۴۷۲؛ جمهرة انساب العرب، ص۲۰۴.</ref> در جنگ بویب در [[ماه رمضان|رمضان]] سال ۱۳ق.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۷۰؛ المنتظم، ج۴، ص۱۴۹.</ref> در قتل مهران، از دیگر فرماندهان ایرانی نقش داشت.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۴۶۶.</ref> نیز عِصْمة بن فلان ضبی و کَلْج ضبی از فرماندهان [[جنگ خنافس]] به سال ۱۳ق. بودند.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۴۷۲-۴۷۳؛ الاکتفاء، ج۲، ص۴۲۶.</ref> | آل ضبه در [[فتوحات]] حضور داشتند. در [[فتح ایران]] و در یکی از نبردها به نام حَصید، روزبه از فرماندهان [[ایران|ایرانی]] به وسیله عصمة بن عبدالله حارثی ضبی کشته شد و این باعث گردید تا مسلمانان، منطقه حصید را فتح کنند و غنایم بسیاری به دست آورند.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۸۰؛ البدایة والنهایه، ج۶، ص۳۵۱؛ الاصابه، ج۴، ص۴۱۵.</ref> منذر بن حسان بن ضرار ضبی<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۳۶۹؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۴۷۲؛ جمهرة انساب العرب، ص۲۰۴.</ref> در جنگ بویب در [[ماه رمضان|رمضان]] سال ۱۳ق.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۷۰؛ المنتظم، ج۴، ص۱۴۹.</ref> در قتل مهران، از دیگر فرماندهان ایرانی نقش داشت.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۴۶۶.</ref> نیز عِصْمة بن فلان ضبی و کَلْج ضبی از فرماندهان [[جنگ خنافس]] به سال ۱۳ق. بودند.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۴۷۲-۴۷۳؛ الاکتفاء، ج۲، ص۴۲۶.</ref> | ||
آل ضبه در زمان حکومت [[امام علی(ع)]] با آن حضرت دشمنی ورزیدند و در [[جنگ جمل]] سپاه [[عایشه]] را همراهی کردند. شدت حمایت آنان از عایشه چندان بود که عایشه علت شکست خود را خاموش شدن صدای آل ضبه و کشته شدن آنان دانست.<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۵۱۸؛ البدایة والنهایه، ج۷، ص۲۴۲-۲۴۳؛ امتاع الاسماع، ج۱۳، ص۲۴۶.</ref> آل ضبه پرچمداران جنگ جمل در سپاه عایشه بودند و بیش از ۷۰ دست که زمام شتر عایشه را گرفته بودند، در آن روز از بدن آنان جدا شد.<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۳۶۶.</ref> ایشان با شور و تعصب بسیار بر ضد امام علی(ع) جنگیدند و در این نبرد ۸۰۰ یا ۲۰۰۰ نفر کشته دادند.<ref>تاریخ خلیفه، ص۱۱۲؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۵۸؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۲.</ref> اشعار و رجزهای بسیاری از آنان در این واقعه بر جای مانده که نشان میدهد به حضور خود در جنگ جمل و دشمنی با امیرمؤمنان(ع) مباهات میکردند.<ref>تاریخ خلیفه، ص۱۱۴؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۳۸؛ الاصابه، ج۵، ص۱۲۱-۱۲۲.</ref> عمرو بن یثربی ضبی، از سران ضبه در این نبرد، [[زید بن صوحان|زید بن صوحان عبدی]] از یاران امام علی(ع) و دو نفر دیگر را به شهادت رساند.<ref>وقعة صفین، ج۱، ص۵۵۷؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۴۰؛ الاصابه، ج۵، ص۱۲۲.</ref> | آل ضبه در زمان حکومت [[امام علی(ع)]] با آن حضرت دشمنی ورزیدند و در [[جنگ جمل]] سپاه [[عایشه]] را همراهی کردند. شدت حمایت آنان از عایشه چندان بود که عایشه علت شکست خود را خاموش شدن صدای آل ضبه و کشته شدن آنان دانست.<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۵۱۸؛ البدایة والنهایه، ج۷، ص۲۴۲-۲۴۳؛ امتاع الاسماع، ج۱۳، ص۲۴۶.</ref> آل ضبه پرچمداران جنگ جمل در سپاه عایشه بودند و بیش از ۷۰ دست که زمام شتر عایشه را گرفته بودند، در آن روز از بدن آنان جدا شد.<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۳۶۶.</ref> ایشان با شور و تعصب بسیار بر ضد امام علی(ع) جنگیدند و در این نبرد ۸۰۰ یا ۲۰۰۰ نفر کشته دادند.<ref>تاریخ خلیفه، ص۱۱۲؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۵۸؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۲.</ref> اشعار و رجزهای بسیاری از آنان در این واقعه بر جای مانده که نشان میدهد به حضور خود در جنگ جمل و دشمنی با امیرمؤمنان(ع) مباهات میکردند.<ref>تاریخ خلیفه، ص۱۱۴؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۳۸؛ الاصابه، ج۵، ص۱۲۱-۱۲۲.</ref> عمرو بن یثربی ضبی، از سران ضبه در این نبرد، [[زید بن صوحان|زید بن صوحان عبدی]] از یاران امام علی(ع) و دو نفر دیگر را به شهادت رساند.<ref>وقعة صفین، ج۱، ص۵۵۷؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۴۰؛ الاصابه، ج۵، ص۱۲۲.</ref> | ||
بنابر روایتی [[امام صادق(ع)]] اعراب بنیضبه را یکی از ۱۳ قومی مینامد که هنگام ظهور [[حضرت مهدی(عج)]] بر ضد ایشان میجنگند.<ref>الغیبه، ص۳۰۷؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۶۳.</ref> | بنابر روایتی [[امام صادق(ع)]] اعراب بنیضبه را یکی از ۱۳ قومی مینامد که هنگام ظهور [[حضرت مهدی(عج)]] بر ضد ایشان میجنگند.<ref>الغیبه، ص۳۰۷؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۶۳.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
ویرایش