۵٬۱۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref> ') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref> ') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
'''مرقد کمیل بن زیاد نخعی'''، در مسیر نجف به کوفه در [[منطقه ثویه|منطقه ثَویّه]] نزدیک [[مسجد حنانه|مسجد حنّانه]] قرار دارد. | '''مرقد کمیل بن زیاد نخعی'''، در مسیر نجف به کوفه در [[منطقه ثویه|منطقه ثَویّه]] نزدیک [[مسجد حنانه|مسجد حنّانه]] قرار دارد. | ||
[[کمیل بن زیاد نخعی|کُمیل بن زیاد نَخَعی یمانی]] از بزرگان تابعین و از یاران شجاع و باوفای [[امیرالمؤمنین(ع)]] و از اصحاب سرّ آن حضرت و از [[زهاد ثمانیه]] بوده است.<ref>منتهی الآمال، شیخ عباس القمی، ج١، ص٣٩٣.</ref> | [[کمیل بن زیاد نخعی|کُمیل بن زیاد نَخَعی یمانی]] از بزرگان تابعین و از یاران شجاع و باوفای [[امیرالمؤمنین(ع)]] و از اصحاب سرّ آن حضرت و از [[زهاد ثمانیه]] بوده است.<ref>منتهی الآمال، شیخ عباس القمی، ج١، ص٣٩٣.</ref> | ||
پس از شهادت امام علی(ع)، کمیل در زمره یاران [[امام حسن مجتبی(ع)]] بود ولی در زمان شهادت امام حسن(ع)، در مدینه نبود. او در زمان [[امام حسین(ع)]] نیز دستگیر شد، و تا یک روز بعد از واقعه عاشورا در زندان [[عبیدالله بن زیاد]] بود. | پس از شهادت امام علی(ع)، کمیل در زمره یاران [[امام حسن مجتبی(ع)]] بود ولی در زمان شهادت امام حسن(ع)، در مدینه نبود. او در زمان [[امام حسین(ع)]] نیز دستگیر شد، و تا یک روز بعد از واقعه عاشورا در زندان [[عبیدالله بن زیاد]] بود. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==شخصیت کمیل== | ==شخصیت کمیل== | ||
[[کمیل بن زیاد نخعی|کُمیل بن زیاد نَخَعی یمانی]] از بزرگان تابعین و از یاران شجاع و با وفای امیرالمؤمنین(ع) و از اصحاب سرّ آن حضرت بود.<ref>منتهی الآمال، شیخ عباس القمی، ج١، ص٣٩٣.</ref> | [[کمیل بن زیاد نخعی|کُمیل بن زیاد نَخَعی یمانی]] از بزرگان تابعین و از یاران شجاع و با وفای امیرالمؤمنین(ع) و از اصحاب سرّ آن حضرت بود.<ref>منتهی الآمال، شیخ عباس القمی، ج١، ص٣٩٣.</ref> | ||
[[ابن سعد]]، وی را از طبقه اول تابعان ساکن کوفه، به شمار آورده و گفته است: «او با [[امام علی(ع)]] در [[جنگ صفین]] شرکت کرد و میان قوم خود احترام داشت و از وی، فرمان میبردند».<ref>الطبقات الکبری، ج4، ص4٠٧.</ref> | [[ابن سعد]]، وی را از طبقه اول تابعان ساکن کوفه، به شمار آورده و گفته است: «او با [[امام علی(ع)]] در [[جنگ صفین]] شرکت کرد و میان قوم خود احترام داشت و از وی، فرمان میبردند».<ref>الطبقات الکبری، ج4، ص4٠٧.</ref> | ||
همچنین کمیل را از رؤسای شیعه<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج5٠، ص٢5١؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، جمالالدین المزی، ج١5، ص4١6.</ref> | همچنین کمیل را از رؤسای شیعه<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج5٠، ص٢5١؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، جمالالدین المزی، ج١5، ص4١6.</ref> و یکی از هشت عابد و زاهد معروف کوفه بر شمردهاند.<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج5٠، ص٢5٠؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج١5، ص4١6-4١٧.</ref> هفت تن دیگر عبارتاند از: [[اویس قرنی]]، [[همّام بن حارث]]، [[جندب بن عبدالله]]، [[ربیع بن خثیم]]، [[معضد شیبانی]] و [[یزید ابن معاویة نخعی]] و [[عمرو بن عتبة]] بن فرقد. | ||
او در زمان ملازمت خود با امیرمؤمنان(ع)، احادیثی از ایشان و نیز برخی از احوال آن حضرت(ع) را نقل کرده است.<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج5٠، ص٢5١-٢55.</ref> | او در زمان ملازمت خود با امیرمؤمنان(ع)، احادیثی از ایشان و نیز برخی از احوال آن حضرت(ع) را نقل کرده است.<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج5٠، ص٢5١-٢55.</ref> | ||
پس از شهادت امام علی(ع)، کمیل در زمره یاران [[امام حسن مجتبی(ع)]] محسوب میشد و همچنان در کنار آن حضرت بود و در واقعه صلح، کاملاً مطیع امام حسن مجتبی(ع) بود. کمیل در زمان شهادت امام حسن(ع)، در مدینه نبود و در زمان [[امام حسین(ع)]] نیز دستگیر شد، و تا یک روز بعد از واقعه عاشورا در زندان [[عبیدالله بن زیاد]] بود. | پس از شهادت امام علی(ع)، کمیل در زمره یاران [[امام حسن مجتبی(ع)]] محسوب میشد و همچنان در کنار آن حضرت بود و در واقعه صلح، کاملاً مطیع امام حسن مجتبی(ع) بود. کمیل در زمان شهادت امام حسن(ع)، در مدینه نبود و در زمان [[امام حسین(ع)]] نیز دستگیر شد، و تا یک روز بعد از واقعه عاشورا در زندان [[عبیدالله بن زیاد]] بود. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
== دعای کمیل== | == دعای کمیل== | ||
دعای معروف کمیل که به دعای خضر نیز شناخته میشود، از ادعیه بسیار زیبا و پرفضیلت، با مضامین بالای عرفانی است که خواندن آن در شبهای نیمه شعبان هر سال و نیز شبهای جمعه سفارش شده است.<ref>مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی.</ref> | دعای معروف کمیل که به دعای خضر نیز شناخته میشود، از ادعیه بسیار زیبا و پرفضیلت، با مضامین بالای عرفانی است که خواندن آن در شبهای نیمه شعبان هر سال و نیز شبهای جمعه سفارش شده است.<ref>مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی.</ref> | ||
به روایت [[شیخ طوسی]]، کمیل این دعا را از امیرمؤمنان(ع) در حال سجده، در شب نیمه شعبان، شنیده است.<ref>مصباح المتهجد، الطوسی، ج٢، ص٨44.</ref> | به روایت [[شیخ طوسی]]، کمیل این دعا را از امیرمؤمنان(ع) در حال سجده، در شب نیمه شعبان، شنیده است.<ref>مصباح المتهجد، الطوسی، ج٢، ص٨44.</ref> اما به روایت [[سید بن طاووس]]، امام(ع) این دعا را به کمیل آموخته است و کمیل، خود در اینباره میگوید: | ||
همراه با گروهی از اصحاب امیرمؤمنان(ع) در [[مسجد بصره]]، کنار آن حضرت نشسته بودیم که بعضی از اصحاب گفتند: «معنای این سخن خداوند عزوجل که میفرماید: (فِیهٰا یُفْرَقُ کُلُّ اَمْرٍ حَکِیمٍ)<ref>[http://lib.eshia.ir/17001/1/496/4 دخان/سوره44، آیه4. ]</ref> | همراه با گروهی از اصحاب امیرمؤمنان(ع) در [[مسجد بصره]]، کنار آن حضرت نشسته بودیم که بعضی از اصحاب گفتند: «معنای این سخن خداوند عزوجل که میفرماید: (فِیهٰا یُفْرَقُ کُلُّ اَمْرٍ حَکِیمٍ)<ref>[http://lib.eshia.ir/17001/1/496/4 دخان/سوره44، آیه4. ]</ref> چیست؟» حضرت فرمود: «این مسئله، در شب نیمه شعبان رخ میدهد. سوگند به خدایی که جانم به دست اوست! هیچ بندهای نیست؛ مگر آنکه همه امور او، اعم از خیر و شر، که از شب نیمه شعبان تا مثل آن، از سال آینده رخ میدهد، در شب نیمه شعبان قسمت و مقدر میگردد و هیچ بندهای، آن را احیا نمیکند و دعای «خضر» را نمیخواند؛ مگر آنکه خداوند، دعای او را اجابت میکند. زمانی که امیرمؤمنان(ع) به خانه رهسپار شد، شبانه به خدمت آن حضرت رسیدم. فرمود: «ای کمیل! چه چیز باعث شد که در این زمان، نزد من بیایی؟» عرض کردم: «ای امیرمؤمنان! دعای خضر»! فرمود: «ای کمیل! بنشین. هرگاه این دعا را حفظ کردی، در هر شب جمعه یا در هر ماه، یک بار یا در هر سال، یک بار یا در طول عمرت، یک بار آن را بخوان که خدا تو را کفایت و یاری مینماید و به تو روزی عطا میکند و هرگز آمرزش را از دست نمیدهی. ای کمیل! مصاحبت طولانی تو با ما موجب گردید تا آنچه را از ما درخواست نمودی، به تو عطا کنیم». سپس فرمود: بنویس: | ||
«اللهم انّی اسالک برحمتک التی وسعت کلّ شیء...»<ref>اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ج٢، ص٩٠٨-٩٠٩.</ref> | «اللهم انّی اسالک برحمتک التی وسعت کلّ شیء...»<ref>اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ج٢، ص٩٠٨-٩٠٩.</ref> | ||
==شهادت کمیل== | ==شهادت کمیل== | ||
[[پرونده:58.jpg|بندانگشتی|نمای داخلی مرقد مطهر کمیل بن زیاد نخعی]] | [[پرونده:58.jpg|بندانگشتی|نمای داخلی مرقد مطهر کمیل بن زیاد نخعی]] | ||
کمیل در سال ٨٢ ه.ق، (در هفتاد یا نود سالگی)، به دست [[حجاج بن یوسف]] که به دشمنی با اهلبیت (علیهمالسّلام) شهرت داشت، به شهادت رسید.<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج5٠، ص٢5٧؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج١5، ص4١٨.</ref> | کمیل در سال ٨٢ ه.ق، (در هفتاد یا نود سالگی)، به دست [[حجاج بن یوسف]] که به دشمنی با اهلبیت (علیهمالسّلام) شهرت داشت، به شهادت رسید.<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج5٠، ص٢5٧؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج١5، ص4١٨.</ref> | ||
[[ابن عساکر]] (مورخ بزرگ)، کیفیت شهادت وی را چنین نقل کرده است که روزی حجاج از «هیثم اسود»، سراغ کمیل را گرفت تا او را به قتل برساند. اسود جواب داد: «او پیرمرد سالخوردهای است». حجاج گفت: «شنیدهام که تفرقه میاندازد». سپس دستور داد که کمیل را دستگیر کنند. | [[ابن عساکر]] (مورخ بزرگ)، کیفیت شهادت وی را چنین نقل کرده است که روزی حجاج از «هیثم اسود»، سراغ کمیل را گرفت تا او را به قتل برساند. اسود جواب داد: «او پیرمرد سالخوردهای است». حجاج گفت: «شنیدهام که تفرقه میاندازد». سپس دستور داد که کمیل را دستگیر کنند. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
هنگامی که کمیل از قصد حجاج آگاه شد، از کوفه گریخت. چون حجاج به او دست نیافت، برای اینکه او را به زور تسلیم کند، حقوق قبیلهاش را که از بیتالمال تامین میشد، قطع کرد. هنگامی که کمیل از این جریان آگاه شد، گفت: «از عمرم چند سالی باقی نمانده است. چرا باعث قطع روزی جماعتی شوم؟» ازاینرو وارد کوفه شد و به دارالاماره رفت و خود را تسلیم کرد. حجاج مقابل او، نام علی(ع) را برد و کمیل بر ایشان صلوات فرستاد. حجاج گفت: «به خدا قسم! فردی را بر تو میگمارم که کینهاش به علی، از محبت تو به او بیشتر باشد». | هنگامی که کمیل از قصد حجاج آگاه شد، از کوفه گریخت. چون حجاج به او دست نیافت، برای اینکه او را به زور تسلیم کند، حقوق قبیلهاش را که از بیتالمال تامین میشد، قطع کرد. هنگامی که کمیل از این جریان آگاه شد، گفت: «از عمرم چند سالی باقی نمانده است. چرا باعث قطع روزی جماعتی شوم؟» ازاینرو وارد کوفه شد و به دارالاماره رفت و خود را تسلیم کرد. حجاج مقابل او، نام علی(ع) را برد و کمیل بر ایشان صلوات فرستاد. حجاج گفت: «به خدا قسم! فردی را بر تو میگمارم که کینهاش به علی، از محبت تو به او بیشتر باشد». | ||
سپس ادهم قیسی از اهل حمص را موظف به قتل کمیل کرد و او نیز سر کمیل را از بدن، جدا کرد. اما به قول دیگری، «ابوالجهم بن کنانه»، به دستور حجاج، کمیل را گردن زد.<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج5٠، ص٢56-٢5٧.</ref> | سپس ادهم قیسی از اهل حمص را موظف به قتل کمیل کرد و او نیز سر کمیل را از بدن، جدا کرد. اما به قول دیگری، «ابوالجهم بن کنانه»، به دستور حجاج، کمیل را گردن زد.<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج5٠، ص٢56-٢5٧.</ref> | ||
پس از شهات کمیل، او را در سرزمین ثویّه دفن کردند و بعدها بر روی مقبره او آرامگاه باشکوهی را بنا کردند. | پس از شهات کمیل، او را در سرزمین ثویّه دفن کردند و بعدها بر روی مقبره او آرامگاه باشکوهی را بنا کردند. |
ویرایش