مرتضی انصاری: تفاوت میان نسخهها
←ویژگیها
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==هجرت به کربلا== | ==هجرت به کربلا== | ||
مرتضی انصاری، در سن ۱۸ سالگی، برای تکمیل تحصیلات دینی، به کربلا هجرت کرده و از استادانی مانند سید محمد مجاهد و شریف العلماء بهره برد. او هنگام ورود به کربلا و در نخستین برخورد با سید محمد مجاهد، با پاسخهای مستدل خود به پرسش سیدمجاهد، او و حاضران را شگفتزده کرد. وی پس از چهار سال به دزفول بازگشته<ref>کنگره شيخ اعظم انصاری، مرتضی انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ج اول، قم 1373 ،ص 83 و 84.</ref> و پس از یک سال، در سال ۱۲۳۷ق. به کربلا رفت و در درس شریف العلماء حاضر شد.<ref name=":0">ضیاءالدین سبط الشیخ، زندگینامۀ استاد الفقهاء شیخ انصاری، کنگرۀ شیخ اعظم انصاری، چ دوم، قم 1378 ،ص85.</ref> | مرتضی انصاری، در سن ۱۸ سالگی، برای تکمیل تحصیلات دینی، به [[کربلا]] هجرت کرده و از استادانی مانند [[سید محمد مجاهد]] و [[محمدشریف مازندرانی|شریف العلماء]] بهره برد. او هنگام ورود به کربلا و در نخستین برخورد با سید محمد مجاهد، با پاسخهای مستدل خود به پرسش سیدمجاهد، او و حاضران را شگفتزده کرد. وی پس از چهار سال به دزفول بازگشته<ref name=":3">کنگره شيخ اعظم انصاری، مرتضی انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ج اول، قم 1373 ،ص 83 و 84.</ref> و پس از یک سال، در سال ۱۲۳۷ق. به کربلا رفت و در درس شریف العلماء حاضر شد.<ref name=":0">ضیاءالدین سبط الشیخ، زندگینامۀ استاد الفقهاء شیخ انصاری، کنگرۀ شیخ اعظم انصاری، چ دوم، قم 1378 ،ص85.</ref> | ||
==بازگشت به ایران== | ==بازگشت به ایران== | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
==سفرهای علمی در ایران== | ==سفرهای علمی در ایران== | ||
وی از دزفول، برای [[زیارت امام رضا(ع)]] و بهرهمندی از استادانی که در مسیر هستند، به مشهد سفر کرد.{{یادداشت|وی هدفش را از این مسافرتها چنین بیان میکرد: «آنچه را از علمای عراق باید ببینم، دیدهام و مایلم در این سفر اگر از علمای ساکن ایران شخصیتهایی یافت شود که ممکن باشد مورد استفاده قرار گیرد، آنها را نیز ملاقات کرده و از ایشان بهرهمند گردم.»}}<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص86.</ref> ماجرایی نیز از مخالفت مادر او با این سفر، که پس از سالها فرزندش را دیده بود بیان شده، که مرتضی انصاری با استخارهای عجیب او را راضی کرد.<ref>مرتضی انصاری و مادرش قرار شد استخاره کنند تا قرآن میان آنها داوری کند. مرتضی، قرآن را برداشته و با نیت مادر آن را گشود، پاسخ آیه ۷ سوره قصص بود که مادر حضرت موسی(ع) را دلداری میداد که فرزندت را به تو بازمیگردانیم و او را از فرستادگان قرار میدهیم.</ref><ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۸۷.</ref> وی در بروجرد از اسدالله بروجردی،<ref>زندگینامۀ استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص97.</ref> در [[اصفهان]] از [[سید محمدباقر رشتی]] (شفتی)، بهره برده<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص90.</ref> و برای شرکت در درس [[احمد نراقی]]، به کاشان رفته و سه یا چهار سال در آنجا ماند. نراقی، خود را پیر، ناتوان و بیمار دانسته و از مردم میخواست به مرتضی انصاری مراجعه کرده و از او کسب فیض کنند. مسافرتهای علمی او، نزدیک به پنج سال طول کشید و سپس به دزفول بازگشت و از سال ۱۲۴۵ تا ۱۲۴۹ق. به تدریس پرداخت.<ref>زندگینامۀ استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص98.</ref> | وی از دزفول، برای [[زیارت امام رضا(ع)]] و بهرهمندی از استادانی که در مسیر هستند، به مشهد سفر کرد.{{یادداشت|وی هدفش را از این مسافرتها چنین بیان میکرد: «آنچه را از علمای عراق باید ببینم، دیدهام و مایلم در این سفر اگر از علمای ساکن ایران شخصیتهایی یافت شود که ممکن باشد مورد استفاده قرار گیرد، آنها را نیز ملاقات کرده و از ایشان بهرهمند گردم.»}}<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص86.</ref> ماجرایی نیز از مخالفت مادر او با این سفر، که پس از سالها فرزندش را دیده بود بیان شده، که مرتضی انصاری با استخارهای عجیب او را راضی کرد.<ref>مرتضی انصاری و مادرش قرار شد استخاره کنند تا قرآن میان آنها داوری کند. مرتضی، قرآن را برداشته و با نیت مادر آن را گشود، پاسخ آیه ۷ سوره قصص بود که مادر حضرت موسی(ع) را دلداری میداد که فرزندت را به تو بازمیگردانیم و او را از فرستادگان قرار میدهیم.</ref><ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۸۷.</ref> وی در بروجرد از اسدالله بروجردی،<ref>زندگینامۀ استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص97.</ref> در [[اصفهان]] از [[سید محمدباقر رشتی]] (شفتی)، بهره برده<ref name=":4">زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص90.</ref> و برای شرکت در درس [[احمد نراقی]]، به کاشان رفته و سه یا چهار سال در آنجا ماند. نراقی، خود را پیر، ناتوان و بیمار دانسته و از مردم میخواست به مرتضی انصاری مراجعه کرده و از او کسب فیض کنند. مسافرتهای علمی او، نزدیک به پنج سال طول کشید و سپس به دزفول بازگشت و از سال ۱۲۴۵ تا ۱۲۴۹ق. به تدریس پرداخت.<ref name=":5">زندگینامۀ استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص98.</ref> | ||
==هجرت به نجف== | ==هجرت به نجف== | ||
انصاری، پس از درگذشت پدر، در سال ۱۲۴۹ق. از دزفول به [[نجف]] هجرت کرده و در درس علی، فرزند [[جعفر کاشف الغطاء]] شرکت کرد.<ref>زندگینامۀ استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص۱۰۳.</ref> او را در این هنگام مجتهدی مطلق معرفی کرده و شرکت او در درس را برای احترام به خاندان کاشف الغطاء دانستهاند.<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص94.</ref> مرتضی انصاری، پس از درگذشت علی کاشف الغطاء، به تدریس پرداخت. درآغاز، شاگردان اندکی داشت. سید حسین کوهکمری که خود از عالمان و استادان نجف بود، پس از اینکه از علم انصاری با خبر شد، او را برای تدریس از خود شایستهتر و عالمتر معرفی کرده و خود و شاگردانش در درس او شرکت کردند. از این زمان، درس مرتضی انصاری مورد توجه طلاب قرار گرفت.<ref>سید یوسف مدنی، مقام علمی اخلاقی شیخ اعظم انصاری، کنگرۀ شیخ اعظم انصاری، 1373ش.</ref> | انصاری، پس از درگذشت پدر، در سال ۱۲۴۹ق. از دزفول به [[نجف]] هجرت کرده و در درس علی، فرزند [[جعفر کاشف الغطاء]] شرکت کرد.<ref name=":6">زندگینامۀ استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص۱۰۳.</ref> او را در این هنگام مجتهدی مطلق معرفی کرده و شرکت او در درس را برای احترام به خاندان کاشف الغطاء دانستهاند.<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص94.</ref> مرتضی انصاری، پس از درگذشت علی کاشف الغطاء، به تدریس پرداخت. درآغاز، شاگردان اندکی داشت. سید حسین کوهکمری که خود از عالمان و استادان نجف بود، پس از اینکه از علم انصاری با خبر شد، او را برای تدریس از خود شایستهتر و عالمتر معرفی کرده و خود و شاگردانش در درس او شرکت کردند. از این زمان، درس مرتضی انصاری مورد توجه طلاب قرار گرفت.<ref>سید یوسف مدنی، مقام علمی اخلاقی شیخ اعظم انصاری، کنگرۀ شیخ اعظم انصاری، 1373ش.</ref> | ||
== استادان == | |||
برخی از استادان او به این شرحند: | |||
{{ستون-شروع|2}} | |||
* [[سید محمد طباطبایی مجاهد]]؛ | |||
* [[محمدشریف مازندرانی]]، معروف به شریف العلماء؛<ref name=":3" /> | |||
* علی کاشف الغطاء، فرزند [[جعفر کاشف الغطاء]]؛<ref name=":6" /> | |||
* [[احمد نراقی]]؛<ref name=":5" /> | |||
* [[سید محمدباقر رشتی]] (شفتی)؛<ref name=":4" /> | |||
* {{پایان}} | |||
== شاگردان == | |||
به گمانِ میرزا محمد همدانی، یکی از شاگردان وی، در مجلش درس او سه هزار نفر یا بیشتر شرکت میکردند. وی توانست نزدیک به ۲۰۰ مجتهد تربیت کند. برخی از شاگردان او عبارتند از: | |||
{{ستون-شروع|2}} | |||
* [[آخوند خراسانی]]؛ | |||
* [[میرزای شیرازی]]؛ | |||
* [[حبیبالله رشتی]]؛ | |||
* [[محمدحسن آشتیانی]]؛ | |||
* [[شیخ جعفر شوشتری]]؛ | |||
* [[حسینقلی همدانی]]؛ | |||
* حسن نجمآبادی؛ | |||
* [[سید محمدتقی شهرستانی]]؛ | |||
* [[سید جمالالدین اسدآبادی]]؛ | |||
* [[حسین خلیلی تهرانی]]؛ | |||
* [[میرزا حسین نوری]]؛ | |||
* [[قربانعلی زنجانی]]؛ | |||
* [[سید علی شوشتری]]، که در اخلاق استاد مرتضی انصاری بود؛ | |||
* [[ابوالقاسم کلانتر]]؛ | |||
* [[سید حسین کوه کمری]]؛ | |||
* [[محمدحسن مامقانی]]؛ | |||
* ابراهیم خوئینی؛ | |||
* ابراهیم خوئی؛ | |||
* محمدحسین کاظمی؛ | |||
* محمدطه نجف. | |||
{{پایان}} | |||
<br /> | |||
==مرجعیت== | ==مرجعیت== | ||
[[محمدحسن نجفی]]، معروف به صاحب جواهر، که مرجع [[حوزه علمیه نجف]] بود، در آخرین روزهای زندگیاش، مرتضی انصاری را برای مرجعیت پس از خودش سفارش کرده و دیگر عالمان حاضر در مجلس نیز مرجعیت او را پذیرفتند. انصاری، نپذیرفته و نامهای به سعیدالعلمای مازندرانی نگاشت و او را که در کربلا هنگام تحصیل نزد شریف العلماء برتر از خود دیده بود شایسته مرجعیت در نجف دانست. سعیدالعلما که مدتی به امور درسی نپرداخته بود، در نامهای، مرتضی انصاری را که همواره به تدریس و مباحثه مشغول بود، برای مرجعیت سزاوارتر دید. اینگونه، انصاری، از سال ۱۲۶۶ق. تا هنگام درگذشت (۱۲۸۱ق) مقام مرجعیت را عهدهدار بود. وی نخستین فقیهی بود که یگانه مرجع تقلید شیعیان جهان شد.<ref>زندگینامۀ استاد الفقهاء، شیخ انصاری، ص109.</ref> | [[محمدحسن نجفی]]، معروف به صاحب جواهر، که مرجع [[حوزه علمیه نجف]] بود، در آخرین روزهای زندگیاش، مرتضی انصاری را برای مرجعیت پس از خودش سفارش کرده و دیگر عالمان حاضر در مجلس نیز مرجعیت او را پذیرفتند. انصاری، نپذیرفته و نامهای به سعیدالعلمای مازندرانی نگاشت و او را که در کربلا هنگام تحصیل نزد شریف العلماء برتر از خود دیده بود شایسته مرجعیت در نجف دانست. سعیدالعلما که مدتی به امور درسی نپرداخته بود، در نامهای، مرتضی انصاری را که همواره به تدریس و مباحثه مشغول بود، برای مرجعیت سزاوارتر دید. اینگونه، انصاری، از سال ۱۲۶۶ق. تا هنگام درگذشت (۱۲۸۱ق) مقام مرجعیت را عهدهدار بود. وی نخستین فقیهی بود که یگانه مرجع تقلید شیعیان جهان شد.<ref>زندگینامۀ استاد الفقهاء، شیخ انصاری، ص109.</ref> | ||
== مقام علمی == | ==مقام علمی== | ||
به گفته برخی، پس از درگذشت صاحب جواهر، ۴۰۰ مجتهد مسلم، اعلمیت او را تصدیق کردند.<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۹۷.</ref> حبیبالله رشتی، که اشکالی در درس [[صاحب جواهر]] مطرح کرده و پاسخی قانعکننده دریافت نکرده بود، اشکالش را به مرتضی انصاری گفت. وی در پاسخ، فرق بین «حکومت» و «ورود» را بیان کرده و وقتی با حیرت رشتی از این اصطلاحات روبهرو شد، به رشتی گفت برای حل اشکالش باید دستکم دو ماه در درس او حاضر شود.<ref name=":1">زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۹۸.</ref> [[عبدالکریم حائری]]، در درس خود به شیخ انصاری اشکالاتی وارد کرد و سالها بعد از آنها برگشته و آن اشکالات را برای زمانی دانست که هنوز دندان عقل درنیاورده بود و اکنون فهمیده بود آن اشکالات درست نیست. [[میرزای شیرازی]] نیز، گاهی در مسئلهای نظری برخلاف انصاری داده و پس از مدتی از نظرش برگشته و انصاری را عالمی میدانست که نمیتوان به راحتی از نظرش گذشت.<ref>سید موسی شبیری زنجانی، ابعاد شخصیت شیخ انصاری، کنگرۀ شیخ انصاری، 1373، ص6-10.</ref> | به گفته برخی، پس از درگذشت صاحب جواهر، ۴۰۰ مجتهد مسلم، اعلمیت او را تصدیق کردند.<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۹۷.</ref> حبیبالله رشتی، که اشکالی در درس [[صاحب جواهر]] مطرح کرده و پاسخی قانعکننده دریافت نکرده بود، اشکالش را به مرتضی انصاری گفت. وی در پاسخ، فرق بین «حکومت» و «ورود» را بیان کرده و وقتی با حیرت رشتی از این اصطلاحات روبهرو شد، به رشتی گفت برای حل اشکالش باید دستکم دو ماه در درس او حاضر شود.<ref name=":1">زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۹۸.</ref> [[عبدالکریم حائری]]، در درس خود به شیخ انصاری اشکالاتی وارد کرد و سالها بعد از آنها برگشته و آن اشکالات را برای زمانی دانست که هنوز دندان عقل درنیاورده بود و اکنون فهمیده بود آن اشکالات درست نیست. [[میرزای شیرازی]] نیز، گاهی در مسئلهای نظری برخلاف انصاری داده و پس از مدتی از نظرش برگشته و انصاری را عالمی میدانست که نمیتوان به راحتی از نظرش گذشت.<ref>سید موسی شبیری زنجانی، ابعاد شخصیت شیخ انصاری، کنگرۀ شیخ انصاری، 1373، ص6-10.</ref> | ||
==ویژگیها== | ==ویژگیها== | ||
=== زهد === | ===زهد=== | ||
انصاری، هنگام تحصیل، از همحجرهای خود خواست مقداری نان تهیه کند. او همراه نان مقداری حلوا، قرض کرد و آورد. انصاری از خوردن نان و حلوا خودداری کرد؛ زیرا به گفته وی، یقین نداشت تا زمان ادای آن قرض زنده باشد.<ref>سید عباس حسینی کاشانی، نابغه بزرگ اسلام، کنگره شیخ انصاری، 1373، ص12.</ref> مرتضی انصاری، با وجود ثروت زیادی که به دستش میرسید، در سطح پایینترین طلبهها زندگی میکرد. او برای خرید نیازمندیهای خود و خانوادهاش دستور میداد از ارزانترین چیزها استفاده شود.<ref name=":2">ابعاد شخصیت شیخ انصاری، ص16.</ref> | انصاری، هنگام تحصیل، از همحجرهای خود خواست مقداری نان تهیه کند. او همراه نان مقداری حلوا، قرض کرد و آورد. انصاری از خوردن نان و حلوا خودداری کرد؛ زیرا به گفته وی، یقین نداشت تا زمان ادای آن قرض زنده باشد.<ref>سید عباس حسینی کاشانی، نابغه بزرگ اسلام، کنگره شیخ انصاری، 1373، ص12.</ref> مرتضی انصاری، با وجود ثروت زیادی که به دستش میرسید، در سطح پایینترین طلبهها زندگی میکرد. او برای خرید نیازمندیهای خود و خانوادهاش دستور میداد از ارزانترین چیزها استفاده شود.<ref name=":2">ابعاد شخصیت شیخ انصاری، ص16.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
=== فروتنی === | ===فروتنی=== | ||
مرتضی انصاری، هنگام تدریس، با وجود توان علمی بالای خود، به اشکالات پایینترین شاگردانش از نظر علمی توجه میکرد. او سبب این توجه را این میدانست که گاهی برخی از افکارش را به واسطه سخن یکی از شاگردان مبتدی، باطل دیده است.<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص109.</ref> | مرتضی انصاری، هنگام تدریس، با وجود توان علمی بالای خود، به اشکالات پایینترین شاگردانش از نظر علمی توجه میکرد. او سبب این توجه را این میدانست که گاهی برخی از افکارش را به واسطه سخن یکی از شاگردان مبتدی، باطل دیده است.<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص109.</ref> | ||
=== عرفان === | ===عرفان=== | ||
به گفته سید محمدحسن جزایری و به نقل از سید جعفر ثابتی مردی نزد مرتضی انصاری آمده و تقاضای کمک کرد. انصاری به او سفارش کرد فلان مبلغ پولی را که در فلان مکان پنهان کرده، مصرف کند و اگر باز نیاز داشت به او مراجعه کند.<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص126.</ref> | به گفته سید محمدحسن جزایری و به نقل از سید جعفر ثابتی مردی نزد مرتضی انصاری آمده و تقاضای کمک کرد. انصاری به او سفارش کرد فلان مبلغ پولی را که در فلان مکان پنهان کرده، مصرف کند و اگر باز نیاز داشت به او مراجعه کند.<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص126.</ref> | ||