پرش به محتوا

آیات ۳۶ و ۳۷ سوره حج: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:


== محتوا ==
== محتوا ==
اولين آيه، ابتدا روى بزرگترين نماد قربانى تكيه كرده و آن را به عنوان يكى از شعائر معرفى مى‌كند. و در ادامه به نحوه نحر كردن آن اشارت مى‌نمايد. و آيه بعدى به شرط قبولى قربانى و ضرورت شكر بر نعمت عنايت و هدايت الهى اشارت دارد.
اولين آيه، ابتدا روى بزرگترين نماد [[قربانى]] تكيه كرده و آن را به عنوان يكى از شعائر معرفى مى‌كند. و در ادامه به نحوه نحر كردن آن اشارت مى‌نمايد. و آيه بعدى به شرط قبولى قربانى و ضرورت شكر بر نعمت عنايت و هدايت الهى اشارت دارد.


=== مصداقی از شعائر ===
=== مصداقی از شعائر ===
در آيات مربوط به حجّ مكرر سخن از شعائر به ميان آمده است، چنانكه در جايى صفا و مروه را به عنوان شعائر معرفى نمود و فرمود: «إِنَّ الصَّفٰا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰهِ (بقره: ١۵٨)». و در جاى ديگر به اجمال فرمود: «لاٰ تُحِلُّوا شَعٰائِرَ اللّٰهِ (مائده: 2)». و گفتيم كه به عقيده برخى همه معالم و علايم دين كه وسيله شناخت هدايت از ضلالت مى‌باشد، و به تعبير ديگر دين خدا جزء شعائر الله است. <sup>١</sup> و نيز همه علائم و نشانه‌هاى حرم جزء شعائر الله است، <sup>٢</sup> بلكه همه مناسك و اعمال حج از شعائر الله به شمار مى‌آيد. <sup>٣</sup> و در اينجا به معرفى يكى ديگر از شعائر پرداخته و مى‌فرمايد: «وَ الْبُدْنَ جَعَلْنٰاهٰا لَكُمْ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰهِ» . در اينجا چند نكته وجود دارد:
در آيات مربوط به [[حج|حجّ]] مكرر سخن از شعائر به ميان آمده است، چنانكه در جايى [[صفا و مروه]] را به عنوان شعائر معرفى نمود و فرمود: «إِنَّ الصَّفٰا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰهِ (بقره: ١۵٨)». و در جاى ديگر به اجمال فرمود: «لاٰ تُحِلُّوا شَعٰائِرَ اللّٰهِ (مائده: 2)». و گفتيم كه به عقيده برخى همه معالم و علايم دين كه وسيله شناخت هدايت از ضلالت مى‌باشد، و به تعبير ديگر دين خدا جزء شعائر الله است. <sup>١</sup> و نيز همه علائم و نشانه‌هاى حرم جزء شعائر الله است، <sup>٢</sup> بلكه همه مناسك و اعمال حج از شعائر الله به شمار مى‌آيد. <sup>٣</sup> و در اينجا به معرفى يكى ديگر از شعائر پرداخته و مى‌فرمايد: «وَ الْبُدْنَ جَعَلْنٰاهٰا لَكُمْ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰهِ» . در اينجا چند نكته وجود دارد:


* شعائر بودن بُدن يك امر تكوينى نيست، بلكه به اعتبار جعلى است كه آن را به عنوان هَدْى براى بيت الله قرار داده است.<ref>الميزان، ج١۴، ص٣٧۴.</ref> به دليل اين‌كه فرمود: «جَعَلْنٰاهٰا لَكُمْ» .
* شعائر بودن بُدن يك امر تكوينى نيست، بلكه به اعتبار جعلى است كه آن را به عنوان [[هدی|هَدْى]] براى [[بيت الله]] قرار داده است.<ref>الميزان، ج١۴، ص٣٧۴.</ref> به دليل اين‌كه فرمود: «جَعَلْنٰاهٰا لَكُمْ» .
* علامت بودن اين‌گونه امور به معناى اين نيست با اين علايم خدا را مى‌توان ديد، بلكه علامت و نشانه اطاعت و انقياد مؤمنان به حجّ و بيت الله است.<ref>كشف الاسرار، ج۶، ص٣۶٧.</ref> از سوى ديگر نشانه حجّ نيز هست.
* علامت بودن اين‌گونه امور به معناى اين نيست با اين علايم خدا را مى‌توان ديد، بلكه علامت و نشانه اطاعت و انقياد مؤمنان به حجّ و بيت الله است.<ref>كشف الاسرار، ج۶، ص٣۶٧.</ref> از سوى ديگر نشانه حجّ نيز هست.
* اين‌كه فرمود: «لَكُمْ فِيهٰا خَيْرٌ» ، اشارت به همان فلسفه اقتصادى در بعد طعام خود و اطعام به فقيران و مساكين است. و نيز اين‌كه تا هنگام نحر شدن مى‌توانيد از منافع آن بهره‌مند باشيد.
* اين‌كه فرمود: «لَكُمْ فِيهٰا خَيْرٌ» ، اشارت به همان فلسفه [[اقتصاد حج|اقتصادى]] در بعد طعام خود و اطعام به فقيران و مساكين است. و نيز اين‌كه تا هنگام نحر شدن مى‌توانيد از منافع آن بهره‌مند باشيد.


=== یاد خدا ===
=== یاد خدا ===
در ادامه آيه فرمود: فَاذْكُرُوا اسْمَ اللّٰهِ عَلَيْهٰا صَوٰافَّ»، كه صراحت در لزوم نام خدا به هنگام نحر دارد، همان‌گونه كه پيش از اين گفتيم ذكر هم به معناى ياد كردن و ذكر قلبى است. و هم به معناى نام بردن و ذكر زبانى، و هم به معناى نوشتن اسم و ذكر قلمى. ليكن در برنامه قربانى بردن نام موضوعيت دارد، و لذا مى‌فرمايد: . «فَاذْكُرُوا اسْمَ اللّٰهِ عَلَيْهٰا» ، چنانكه در آيه قبلى نيز فرمود: «وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللّٰهِ» . در حقيقت اين تسميه و نام بردن در ادامه خط ترسيمى براى تحليل ذبيحه مى‌باشد كه در يكجا فرمود: «فَكُلُوا مِمّٰا ذُكِرَ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ (انعام: ١١٨)». و در جاى ديگر نيز فرمود: «وَ لاٰ تَأْكُلُوا مِمّٰا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ (انعام: 122)».
در ادامه آيه فرمود: فَاذْكُرُوا اسْمَ اللّٰهِ عَلَيْهٰا صَوٰافَّ»، كه صراحت در لزوم نام خدا به هنگام نحر دارد، همان‌گونه كه پيش از اين گفتيم ذكر هم به معناى ياد كردن و ذكر قلبى است. و هم به معناى نام بردن و ذكر زبانى، و هم به معناى نوشتن اسم و ذكر قلمى. ليكن در برنامه قربانى بردن نام موضوعيت دارد، و لذا مى‌فرمايد: . «فَاذْكُرُوا اسْمَ اللّٰهِ عَلَيْهٰا» ، چنانكه در آيه قبلى نيز فرمود: «وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللّٰهِ» . در حقيقت اين تسميه و نام بردن در ادامه خط ترسيمى براى تحليل ذبيحه مى‌باشد كه در يكجا فرمود: «فَكُلُوا مِمّٰا ذُكِرَ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ (انعام: ١١٨)». و در جاى ديگر نيز فرمود: «وَ لاٰ تَأْكُلُوا مِمّٰا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ (انعام: 122)».


البته بردن نام خدا منحصر به قربانى نيست، بلكه در بسيارى از عبادات نيز ضرورت دارد، و حتى خود نماز، اذكار و اورادش و نيز تلبيه از مصاديق ضرورى ذكر زبانى است. و اين‌كه گفته مى‌شود قلبت پاك باشد به تنهايى كفايت نمى‌كند.
البته بردن نام خدا منحصر به [[قربانى]] نيست، بلكه در بسيارى از [[عبادت|عبادات]] نيز ضرورت دارد، و حتى خود نماز، اذكار و اورادش و نيز تلبيه از مصاديق ضرورى ذكر زبانى است. و اين‌كه گفته مى‌شود قلبت پاك باشد به تنهايى كفايت نمى‌كند.


به هر صورت سفارش مى‌كند كه: «فَاذْكُرُوا اسْمَ اللّٰهِ عَلَيْهٰا صَوٰافَّ» . صواف به معناى اين است كه پاهاى شتر به صورت صفّ در كنار هم باشند. و اشارت به اين دارد كه شتر در حال ايستاده نحر شود. و لذا فقها ضمن فتوا به جواز نحر در حال خوابيده و نشسته مى‌گويند در حالت ايستاده و قائمه بودن افضل است.
به هر صورت سفارش مى‌كند كه: «فَاذْكُرُوا اسْمَ اللّٰهِ عَلَيْهٰا صَوٰافَّ» . صواف به معناى اين است كه پاهاى شتر به صورت صفّ در كنار هم باشند. و اشارت به اين دارد كه شتر در حال ايستاده نحر شود. و لذا فقها ضمن فتوا به جواز نحر در حال خوابيده و نشسته مى‌گويند در حالت ايستاده و قائمه بودن افضل است.
۱۵٬۶۱۴

ویرایش