|
|
خط ۷۶: |
خط ۷۶: |
| ==تمدن، فرهنگ و علوم اسلامی== | | ==تمدن، فرهنگ و علوم اسلامی== |
|
| |
|
| در اندلس تمدنی شکوفا سر برآورد که سابقه نداشت. ویژگی این تمدن، تسامح و مدارای فرهنگی و همزیستی مسالمتآمیز بود. در برابر، ارباب کلیسا همواره در گسترش نفرت و دشمنی کوشیدند و از هر وسیله بهره بردند تا مسلمانان را از [[دین]] و فرهنگ و [[سنت]] خود بیرون کنند.<ref>نک: محنة العرب فی الاندلس، ص339-345.</ref> از سده اول ق. کسانی از اندلس به [[بخارا]] و از [[بغداد]] به قرطبه میرفتند. در این زمینه، از یک فقیه اندلسی به نام [[اسعد الخیر انصاری اندلسی]] (درگذشت 541ق.) یاد میکنند که چون به سرزمین دوردست چین سفر کرد، به عنوان «چینی» شهرت یافت.<ref>تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص7.</ref> | | در اندلس تمدنی شکوفا سر برآورد که سابقه نداشت. ویژگی این تمدن، تسامح و مدارای فرهنگی و همزیستی مسالمتآمیز بود<ref>نک: محنة العرب فی الاندلس، ص339-345.</ref>. مذهب رسمی در اندلس، [[مالکی]] بود که از اواخر سده دوم ق. از روزگار [[عبدالرحمن داخل]] تثبیت یافت.<ref>نهایة الاندلس، ص73.</ref> |
|
| |
|
| مذهب رسمی در اندلس، مالکی بود که از اواخر سده دوم ق. از روزگار عبدالرحمن داخل تثبیت یافت.<ref>نهایة الاندلس، ص73.</ref> زمینه رشد این مکتب فقهی، بیشتر مربوط به شاگردان یا استادانی بود که هواداری از [[مذهب مالکی]] را رواج دادند و تبدیل به مذهب غالب کردند.<ref>THE ENCYCLOPAEDIA OF ISLAM، Vol 1، P 497.</ref>
| | دانشهای اسلامی اندلس در [[حدیث]]، [[تفسیر]] و [[علوم قرآنی]] بهویژه در قرائت، گرایش به دانش مردم [[مدینه]] بود و روایت [[ورش|وَرش]]، راوی مصری [[نافع]]، مورد توجه اندلسیان بود. [[محمد بن عمر خیرون معافری]] نخستین کسی بود که در قرائت [[نافع]] پژوهش کرد. او به [[مکه]] آمد و [[حج]] نیز به جا آورد.<ref>التکملة لکتاب الصله، ج1، ص289.</ref> |
| | در حوزه عرفان، فلسفه، کلام و دیگر علوم عقلی، متفکرانی بزرگ مانند [[ابن مسره|ابن مَسره]] (درگذشت 319ق.)، [[ابن جبیرول|ابن جَبیرول]] (درگذشت 450ق.)، [[ابن حزم اندلسی|ابن حَزم اندلسی]] (درگذشت 456ق.)، [[ابن باجه]] (درگذشت 533ق.)، [[ابن طفیل|ابن طُفَیل]] (درگذشت 581ق.)، [[ابن رشد قرطبی|ابن رُشْد قرطبی]] (درگذشت 595ق.)، و [[ابن سبعین|ابن سَبعین]] (درگذشت 669ق.) برخاستند. در عرفان نظری، [[ابن عربی]] (درگذشت 638ق.) مدتی مجاور مکه شد و کتاب [[الفتوحات المکیه]] او محصول این دوران است.<ref>نفح الطیب، ج2، ص305-308.</ref> |
|
| |
|
| در سده دوم ق. دانشهای اسلامی که در شرق گسترش و تکامل یافته بود، به اندلس نفوذ کرد. در حدیث، تفسیر و علوم قرآنی بهویژه در قرائت، گرایش به دانش مردم [[مدینه]] بود و روایت [[ورش|وَرش]]، راوی مصری [[نافع]]، مورد توجه اندلسیان بود. قرائت نافع تا پایان سده چهارم ق. در اندلس غلبه داشت. [[محمد بن عمر خیرون معافری]] نخستین کسی بود که در قرائت نافع پژوهش کرد. او به [[مکه]] آمد و [[حج]] نیز به جا آورد.<ref>التکملة لکتاب الصله، ج1، ص289.</ref> | | دانش تاریخ در اندلس از همان سدههای نخستین مورد توجه بود. از [[عبدالملک بن حبیب مرداسی قرطبی|عبدالملک بن حبیب مِرداسی قرطبی]] (درگذشت 239ق.) که [[حج ]]<nowiki/>گزارد و به مدینه نزد [[مالک بن انس]] آمد، بهعنوان نخستین تاریخنگار اندلس یاد کردهاند.<ref>برای دیگر کتب تاریخی اندلس، نک: تاریخ الادب العربی، بروکلمان، ج3، ص86-91.</ref> |
| در حوزه عرفان، فلسفه، کلام و دیگر علوم عقلی، متفکرانی بزرگ مانند [[ابن مسره|ابن مَسره]] (درگذشت 319ق.)، [[ابن جبیرول|ابن جَبیرول]] (درگذشت 450ق.)، [[ابن حزم اندلسی|ابن حَزم اندلسی]] (درگذشت 456ق.)، [[ابن باجه]] (درگذشت 533ق.)، [[ابن طفیل|ابن طُفَیل]] (درگذشت 581ق.)، [[ابن رشد قرطبی|ابن رُشْد قرطبی]] (درگذشت 595ق.)، و [[ابن سبعین|ابن سَبعین]] (درگذشت 669ق.) برخاستند و در رشد و تحول علوم عقلی نقش ایفا کردند.
| |
| در عرفان نظری، [[ابن عربی]] (درگذشت 638ق.) شخصیتی ممتاز و بنیانگذار است. او مدتی مجاور مکه شد و کتاب [[الفتوحات المکیه]] او محصول این دوران است.<ref>نفح الطیب، ج2، ص305-308.</ref> در اندلس، علوم عقلی به افول و انحطاط دچار شده بود.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج1، ص633.</ref>
| |
|
| |
|
| در دانش نجوم، اندلسیان به انتقاد از هیات بطلمیوسی پرداختند و هیاتی جدید پیشنهاد کردند. تاثیر غیرمستقیم نجوم اسلامی اندلس بر دیدگاههای اروپاییانی چون کپرنیک و کپْلر و گالیله، موجب انقلاب در این دانش شد.<ref>نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص335.</ref> مسلمانان اندلس در علوم و فنون گوناگون از ریاضی و جبر، ستارهشناسی، علوم طبیعی، مکانیک و پزشکی تا هنر و زیباییشناسی پیشرفت کردند و آثاری مهم نگاشتند.<ref>محنة العرب فی الاندلس، ص387-395.</ref> | | سبکی ویژه در [[شعرسرایی]] موسوم به [[مُوَشَّحات]] با تنوعاتش در [[اندلس]] شکل گرفت و رشد یافت، که نشانگر شوق [[زیارت حرمین]] در ادیبان و دانشوران اندلس بود.<ref>تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص17-18؛ تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص410.</ref> |
| در داروشناسی، [[ابن وافد]]، [[غافقی|غافِقی]]، [[ادریسی]] جغرافیدان، [[اشبیلی]] و [[ابن بیطار]]، در تحولات این دانش اثر گذاشتند. با اینکه دانش ستارهشناسی رونقی گسترده یافت، در ریاضیات تنها همان بخش که به مسائل ارث مربوط بود، رواج گرفت.<ref>نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص337.</ref>
| |
| | |
| دانش تاریخ در اندلس از همان سدههای نخستین مورد توجه بود. از [[عبدالملک بن حبیب مرداسی قرطبی|عبدالملک بن حبیب مِرداسی قرطبی]] (درگذشت 239ق.) که حج گزارد و به مدینه نزد [[مالک بن انس]] آمد، بهعنوان نخستین تاریخنگار اندلس یاد کردهاند.<ref>برای دیگر کتب تاریخی اندلس، نک: تاریخ الادب العربی، بروکلمان، ج3، ص86-91.</ref> تاریخنگاری در نیمه دوم سده پنجم ق. در اندلس به اوج رسید و گروهی از بزرگترین تاریخنگاران اندلسی تدوین تاریخ را به کمال رساندند. واپسین تاریخنگار بزرگ اندلس، [[ابن خطیب|لسانالدین ابن خطیب]] (درگذشت 776ق.) نگارنده الاحاطة فی اخبار غرناطه است.<ref>دانشنامه جهان اسلام، ص173، «تاریخ و تاریخنگاری.</ref> عربهای اندلس با وجود بیم از اقیانوس اطلس که در خاطرشان به دریای خوفناک ظلمات پیوسته بود، در کار اکتشاف آن کوشش بسیار کردند.<ref>تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص109.</ref>
| |
| | |
| سبکی ویژه در شعرسرایی موسوم به مُوَشَّحات با تنوعاتش در اندلس شکل گرفت و رشد یافت. دلبستگی ادیبان و دانشوران اندلس به مشرق، افزون بر شوق [[زیارت حرمین]]، به این دلیل نیز بود که اندلسیان در ادبیات و فرهنگ، تابع شرق بودند و راه و رسم شرقیان را در نوشتن و گفتن پیگیری میکردند.<ref>تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص17-18؛ تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص410.</ref>
| |
| | |
| خلیفه اموی، [[حکم دوم]]، در قرطبه کتابخانهای بزرگ بنیاد نهاد که حدود 000/400 جلد کتاب داشت. در دوران اموی در غَرناطه، 70 کتابخانه عمومی وجود داشت. در کتابخانه سلطان مراکش که هنگام عزیمت از اندلس آن را در یک کشتی به مقصد فرستاد و در راه به دست دزدان دریایی افتاد، 000/300 تا 000/400 کتاب بود. همین کتابها به دست فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا افتاد و هسته اصلی کتابخانه معروف اسکوریال شد.<ref>کارنامه اسلام، ص42.</ref>
| |
|
| |
|
| ==معماری== | | ==معماری== |