پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
جستجو
جستجو
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
ایجاد حساب
ورود
صفحههایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند
بیشتر بدانید
مشارکتها
بحث
در حال ویرایش
ابوسفیان
(بخش)
صفحه
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
در پایگاههای دیگر
ویکیشیعه
دانشنامه اسلامی
امامت پدیا
ویکیپاسخ
ویکی حسین
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
== سکوت پس از انعقاد صلح حدیبیه == پس از صلح حدیبیه، ابوسفیان با وجود دشمنی با پیامبر(ص) نمیتوانست کاری به زیان اسلام و مسلمانان انجام دهد؛ زیرا پیروزیهای پیاپی اسلام، افزایش پیوسته شمار مسلمانان و کاهش عدد مشرکان، او را در وضعیت انفعال قرار داده بود. پس از صلح حدیبیه، پیامبر(ص) نامههایی به پادشاهان کشورهای همسایه جزیرة العرب نگاشت.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۱۲۸.</ref> ابوسفیان ادعا کرده که هنگام رسیدن نامه پیامبر(ص) به دست قیصر روم که در شام به سر میبرده است، وی به قصد بازرگانی در آنجا بوده و با قیصر در غزّه<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۱۲۸-۱۳۰.</ref> یا ایلیاء<ref>الآحاد و المثانی، ج۱، ص۳۶۹.</ref> دیدار کرده و به پرسشهای او درباره پیامبر(ص) پاسخ داده است.<ref>معجم الصحابه، ج۲، ص۱۹؛ الاغانی، ج۶، ص۳۶۷.</ref> اما آرامش میان قریش و مسلمانان چندان دوام نیافت. پس از آنکه قریشیان، بر خلاف عهدنامه حدیبیه، بنیبکر بن عبدمناة را در رویارویی با خزاعه همپیمان مسلمانان یاری دادند، عمرو بن سالم و بدیل بن ورقاء، رفیق ابوسفیان، و گروهی دیگر از بزرگان خزاعه به حضور پیامبر(ص) شتافتند و از او یاری خواستند. پیامبر(ص) به این درخواست پاسخ مثبت داد. قریش در آن هنگام خود را ضعیف میدید. از این رو، ابوسفیان سراسیمه رهسپار مدینه شد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۲۰۸-۲۰۹.</ref> او در عسفان به بدیل برخورد و به رغم انکار او دانست که از نزد پیامبر(ص) میآید. وی در مدینه نتوانست با پیامبر(ص) گفتوگو کند؛ اما با شماری از افراد خانواده و اصحاب ایشان گفتوگو کرد. دخترش ام حبیبه، ابوبکر، عمر، علی بن ابیطالب(ع) و فاطمه۳ از کسانی بودند که ابوسفیان ملتمسانه با آنان گفتوگو نمود.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۱۵۴.</ref> دخترش ام حبیبه به دلیل شرک و نجاست پدرش اجازه نداد که وی بر زیرانداز پیامبر(ص) بنشیند.<ref>الدرر، ص۲۱۲.</ref> این گفتوگوها برای ابوسفیان نتیجهای نداشت. پیشنهاد علی(ع) به ابوسفیان را خود قریشیان نوعی بازی دادن او ارزیابی کردند. علی(ع) به شوخی او را فرمان داد که یکجانبه قرارداد را تجدید کند و به سرزمین خود بازگردد.<ref>فتوح البلدان، ج۱، ص۴۲.</ref> آنگاه سپاه ۱۰.۰۰۰ نفری اسلام رهسپار مکه شد؛ رخدادی که قریش و خزاعه نیز آن را انتظار میکشیدند. قریش<ref>فتوح البلدان، ج۱، ص۴۲.</ref> از این امر بیمناک<ref>الدرر، ص۲۱۴.</ref> و خزاعه به آن امیدوار بودند. ابوسفیان، بدیل بن ورقاء و حکیم بن حزام از مکه بیرون آمدند تا خبری به دست آوردند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۱۵۶.</ref> با رسیدن مسلمانان به مَر الظهران، دل عباس بن عبدالمطلب تازه مسلمان، به حال قریش سوخت. او بر شهباء، استر سفید رنگ پیامبر۹<ref>مسائل الامام احمد، ص۱۱۱.</ref> سوار شد تا از قریش بخواهد که برای امان خواستن اقدام کنند. او در اطراف مکه صدای ابوسفیان و بدیل بن ورقاء را شنید که درباره آتشهای انبوه افروخته اطراف گفتوگو میکردند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۱۵۷.</ref> وی ابوسفیان را از حقیقت ماجرا آگاه کرد و او را بر پشت مرکب خود نشاند و شتابان راهی اردوگاه مسلمانان شد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۲۱۰-۲۱۱.</ref> مسلمانان با دیدن عموی پیامبر(ص) که بر استر او نشسته، خویشتنداری کردند. عمر بن خطاب کوشید که اجازه اعدام ابوسفیان را از پیامبر(ص) بگیرد<ref>الدرر، ص۲۱۶.</ref> و این نشان میدهد که حکم اعدام او تا آن زمان هنوز بر جا بوده است. این رخداد برای ابوسفیان نوعی زبونی به شمار میآید و بلاذری از آن با تعبیر «اسارت ابوسفیان به دست مسلمانان» یاد کرده است.<ref>فتوح البلدان، ج۱، ص۴۳.</ref> عباس برای ابوسفیان از پیامبر(ص) امان گرفت و بامداد روز بعد او را نزد رسول خدا(ص) برد تا اسلام بیاورد.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۴، ص۸۶۳.</ref> واقعی یا غیر واقعی بودن اسلام او از دیرباز مورد اختلاف شرح حالنویسان بوده است.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۱۰۶.</ref> به روایت بلاذری، وی در روز اسلام آوردنش از پیامبر خواست اجازه دهد تا به مکه بازگردد و مردم را به اسلام فراخواند<ref>فتوح البلدان، ج۱، ص۴۳.</ref> ؛ اما پیامبر(ص) به این درخواست اعتنا نکرد و به عباس فرمان داد که ابوسفیان را بر فراز تپهای ببرد تا شکوه سپاه اسلام را ببیند.<ref>الطبقات، ج۲، ص۱۳۵؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۱۵۸؛ معجم ما استعجم، ج۳، ص۹۵۷.</ref> این اقدام نشانه آن است که پیامبر(ص) ایمان آوردن ابوسفیان را به رغم اسلام آوردنش تأیید نکرده؛ چنانکه قرآن نیز میان دو مفهوم «اسلام» و «ایمان» فرق نهاده است. (حجرات/۴۹، ۱۴) او که دعوت دینی پیامبر(ص) را تلاش بنیهاشم برای کسب وجاهت سیاسی در میان قبایل عرب میپنداشت، در آن روز با عباس از گسترش پادشاهی برادرزادهاش سخن گفت.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۱۵۸؛ مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۷۹.</ref> پاسخهای نامتناسب او به پرسشهای پیامبر(ص) در لحظه اسلام آوردن، گواهی روشن بر کراهت او از پذیرش اسلام است؛ رفتاری که حتی دوستش عباس را به خشم آورد.<ref>نک: تاریخ طبری، ج۲، ص۱۵۷.</ref> او از پیامبر پرسید: با لات و عُزّی چه کنم؟<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۲۱۱.</ref> در روایتی از پیامبر(ص) نقل شده که چون ابوسفیان منت نهاد که به رسالت او شهادت داده است، فرمود: این را به زبان میگویی، نه با دل.<ref>قصص الانبیاء، ص۲۹۳.</ref> با این همه، اهل سنت او را در زمره صحابه به شمار میآورند<ref>نک: المعین، ص۲۸؛ الاصابه، ج۳، ص۳۳۳.</ref> ؛ چنانکه بستی او را در شمار نامآوران صحابه مکه شمرده است.<ref>مشاهیر علماء الامصار، ص۴۴.</ref> در ماجرای فتح مکه، مهمترین امتیازی که پیامبر(ص) به درخواست عباس<ref>الثقات، ج۲، ص۴۷؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۹.</ref> و در واکنش به ترس شدید ابوسفیان<ref>صحیح مسلم، ج۵، ص۱۷۲؛ الطرائف، ج۲، ص۳۹۰؛ صحیح ابن حبّان، ج۱۱، ص۷۵.</ref> به وی داد، آن بود که خانه وی را مکان امن قرار داد<ref>الاصابه، ج۳، ص۳۳۳.</ref> ؛ کاری که از آن پس، ضرب المثل امنیت و بخشایشگری پس از قدرت شد.<ref>ثمار القلوب، ص۲۹.</ref> وی و خاندانش را پس از فتح مکه «طلیق» خواندند<ref>وقعة صفین، ص۲۹؛ مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۳۶۱.</ref> و این عنوانی تحقیرآمیز بود که از سخن پیامبر(ص) برآمده است: «اذهبوا فأنتم الطلقاء».<ref>زاد المعاد، ج۵، ص۶۶.</ref>
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
این صفحه عضوی از ۱۳ ردهٔ پنهان است:
رده:مقالههای بدون تغییر مسیر
رده:مقالههای بدون جعبه نقل قول
رده:مقالههای بدون شناسه
رده:مقالههای بدون عنوانبندی
رده:مقالههای بدون عکس
رده:مقالههای بدون لینکدهی
رده:مقالههای بدون مطالعه بیشتر
رده:مقالههای بدون پیوند به بیرون
رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات
رده:مقالههای دارای رده
رده:مقالههای دارای ناوبری
رده:مقالههای دارای پانویس و منابع
رده:مقالههای ویرایش نشده
جستجو
جستجو
در حال ویرایش
ابوسفیان
(بخش)
افزودن مبحث
Toggle limited content width