پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
جستجو
جستجو
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
ایجاد حساب
ورود
صفحههایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند
بیشتر بدانید
مشارکتها
بحث
در حال ویرایش
اسامه بن زید
صفحه
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
در پایگاههای دیگر
ویکیشیعه
دانشنامه اسلامی
امامت پدیا
ویکیپاسخ
ویکی حسین
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
{{جعبه اطلاعات اصحاب |اطلاعات صحابه = | تصویر = | توضیح تصویر = | نام کامل = اسامة بن زید بن حارثه | کنیه = ابوزيد،ابومحمد،ابوخارجه | لقب = | زادروز/زادگاه = | محل زندگی = [[مکه]]، [[مدینه]] | مهاجر/انصار = [[هجرت به مدینه|مهاجر]] | نسب/قبیله = [[قبیله کلب|کلب]] | خویشاوندان سرشناس = زید بن حارثه، | تاریخ و مکان درگذشت/شهادت = مدينه | نحوه درگذشت/شهادت = مرگ طبيعي | مدفن = [[قبرستان بقیع]] | زمان اسلام آوردن = | نحوه اسلام آوردن = | حضور در جنگها = | هجرت به = | دلیل شهرت = پسر ربيب رسول الله | نقشهای برجسته = فرماندهي لشکر معروف به جيش اسامه | دیگر فعالیتها = | آثار = مسند اسامه }} '''اُسامة بن زيد:'''صحابي و فرمانده سپاه اسامه در نبرد با روم بود. پیامبراکرم علیرغم اعتراضات اصحاب کهنسال، او را شایسته فرماندهی دانست و اورا بر بسیاری از صحابه کهنسالش مانند ابوبکر و عمر امیر کرد. لشکر وی علیرغم تاکیدات پیامبراکرم براي شتاب در اعزام تا وفات آن حضرت در مدينه ماند و پس از رحلت آن حضرت به منطقه اعزام شد و با فتحی چشمگیر بازگشت. وي از کساني است که از بيعت و همکاري با اميرمؤمنان خودداري کرد ولي همچنان مورد عنايت اهل بيت ماند رواياتي که او از پيامبر اکرم نقل کرده است در مجموعهاي به نام «مسند اسامه» باقيماندهاست. ==شخصيت شناسي== اسامه از تيره كلب از قضاعه<ref>جمهرة انساب العرب، ص459.</ref> فرزند زيد و [[ام ايمن|اُم ايمن]] بود كه هر دو از بردگان آزاد شده بودند. * پدرش زيد آزاد شده رسول خدا(ص) و پسر خوانده آن حضرت(ص) و از نخستين مسلمانان بود<ref>اسد الغابه، ج1، ص225؛ سير اعلام النبلاء، ج2، ص459.</ref> * مادرش بَرَكه نامآور به اُم ايمن، دايه و آزاد شده رسول خدا(ص) بود.<ref>السيرة النبويه، ج1، ص264؛ الطبقات، ج4، ص45؛ انساب الاشراف، ج2، ص112.</ref>از اين رو، اين سه تن را از موالي رسول خدا(ص)<ref> المحبر، ص128؛ الكامل، ج2، ص311.</ref>يا موالي بنيهاشم<ref>الاخبار الطوال، ص144-145؛ الطبقات، خليفه، ص32.</ref>به شمار آوردهاند. او را مردي سيهچرده با بيني پهن و شكمي بزرگ دانستهاند. از او به ذوالبطن نيز ياد كردهاند.<ref>اسد الغابه، ج1، ص64؛ الطبقات، ج3، ص44؛ ج4، ص69.</ref>وي در مكه زاده شد و همان جا پرورش يافت.<ref>الطبقات، ج4، ص45.</ref>اما هنگام تولد او مشخص نيست. از آنجا كه سن او را در دوران رحلت رسول خدا (ص) از17 <ref>التنبيه و الاشراف، ج1، ص24.</ref> تا 21 <ref> انساب الاشراف، ج2، ص109.</ref>سال نوشتهاند، بايد ميان سالهاي دوم تا پنجم بعثت زاده شده باشد. به احتمال مرگ او در سالهاي 62 تا 65ق. رخ داده است.مرگ او در جُرْف در فاصلة سه ميلي<ref>الطبقات، ج4، ص72؛ معجم البلدان، ج2، ص128.</ref>يا سه فرسخي<ref>معجم ما استعجم، ج2، ص377.</ref>مدينه اتفاق افتاد. جسد او را به مدينه منتقل كردند و همان جا به خاك سپردند.<ref> الطبقات، ج4، ص54.</ref> بازماندگان نسل او را تا اوايل سده سوم بيش از 20 تن ياد نكردهاند.<ref>الطبقات، ج4، ص54.</ref>كساني را كه در طول تاريخ از نسل وي پديد آمدهاند، «اُسامي» ناميدهاند.<ref>الانساب، ج1، ص191؛ لب اللباب، ص11.</ref> ==اسامه در دوره پيامبر(ص):== در منابع اهل سنت، روايتهايي فراوان در فضيلتهاي اسامه گزارش شده كه گاه اغراقآميز مينمايد. در پارهاي از اين منابع گفته شده كه او همراه رسول خدا(ص) به مدينه هجرت كرد و ايشان او را بسيار دوست داشت و وي را همانند يكي از افراد خانوادهاش ميدانست. از اين رو، به عنوان حِبّ (دوست) رسول خدا(ص) شهرت يافته<ref>الطبقات، ج4، ص45.</ref>و به همين دليل، عبارت نگين انگشترياش را «حِبّ الرسول» برگزيده بود.<ref> تاريخ صحابة الذين روي عنهم الاخبار، ص27.</ref>از آنجا كه پدرش زيد نيز به حِبّ نامآور بوده<ref>انساب الاشراف، ج2، ص110.</ref>، برخي از او با عنوان الحِبّ بن الحِبّ ياد كردهاند.<ref>الاستيعاب، ج1، ص170؛ الاصابه، ج1، ص202.</ref>درباره محبت پيامبر گرامي(ص) به زيد،گزارشهايي اغراقآميز در دست است؛ مانند اين كه پيامبر به سبب محبت فراوان خود به اسامه، برخي از نفيسترين هدايا مانند حلة دحيه كلبي٭ و جامه سيف بن ذي يَزَن را به وي بخشيد.<ref>الطبقات، ج4، ص480.</ref>اما اينگزارشها اغراقآميز به نظر ميرسند. حتي در ميان اين گزارشها<ref> الطبقات، ج4، ص46-49؛ المعجم الكبير، ج1، ص158، 159.</ref>، به نادرستي برخي وي را محبوبترين فرد نزد پيامبر(ص) پس از فاطمه زهرا3 معرفي كرده<ref>الطبقات، ج4، ص49.</ref>يا محبت پيامبر(ص) به او را همسنگ علاقهاش به امام حسن(ع) دانستهاند.<ref> الطبقات، ج4، ص46.</ref> اسامه به علت خردسالي، در سالهاي آغازين هجرت نقشي چندان ايفا نكرد و به همين سبب، اجازه شركت در دو غزوه بدر و احد را نيافت.<ref> المغازي، ج1، ص216.</ref> وي در سريه بشير بن سعد در فدك در ماه شعبان سال هفتم ق.<ref>المغازي، ج2، ص724.</ref>و سپس سريه زياد بن عبدالله ليثي در مَيفَعَه در ماه رمضان همان سال <ref>المغازي، ج2، ص727.</ref>بازميگردد. همچنينگزارشي از حضور او در فتح مكه رسيده است كه بر پايه آن، وي پشت سر رسول خدا(ص) بر يك مركب نشسته بود.<ref>الطبقات، ج4، ص48.</ref>همانند همينگزارش در حج رسول خدا(ص) به سال دهم نيز رسيده است.<ref>مسند احمد، ج1، ص251؛ صحيح البخاري، ج2، ص179؛ المستدرك، ج3، ص597.</ref>از اين جهت، او را رِدْف پيامبر(ص)<ref> انساب الاشراف، ج2، ص110.</ref>لقب دادهاند. برخي از تاريخنگاران پنداشتهاند كه پيامبر(ص) در موارد فراوان او را پشت سر خود بر مركب مينشاند<ref> انساب الاشراف، ج2، ص110.</ref>؛ اما جز اين دو،گزارشي در اين زمينه در دست نيست. برخيگزارشها از نقش اسامه در پاك كردن تصويرهاي شركآميز درون كعبه در فتح مكه حكايت دارند. ميگويند اسامه با دلو از زمزم آب ميآورد و رسول خدا(ص) پارچهاي را با آن خيس مينمود و تصويرهاي ياد شده را پاك ميكرد.<ref> المغازي، ج2، ص83؛ انساب الاشراف، ج2، ص117.</ref> او همچنين در نبرد حنين به سال هشتم ق. حضوري فعال داشت. وي را از اندك افرادي به شمار آوردهاند كه در بحبوحه اين نبرد، پيامبر(ص) را تنها نگذاشت.<ref> الطبقات، ج2، ص115؛ المعارف، ص164؛ تاريخ طبري، ج3، ص74.</ref> ==نزول آيات درشأن اسامه== در همين دوره، برخي از منابع اسامه را واسطه شأن نزول دستكم دو آيه از قرآن كريم دانستهاند: # آيه 94 نساء/4. اسامه در سريه زياد بن عبدالله، شخصي را كه با گفتن «لا إله إلا الله» اظهار مسلماني ميكرد، كشت و پس از بازگشت، پيامبر(ص) او را مؤاخذه كرد. سپس آيه {وَلا تَقُولُوا لِمَن أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا} نازل شد.<ref>جامع البيان، ج5، ص142-143؛ شواهد التنزيل، ج1، ص338.</ref> # آيه حرمت غيبت (آیه 12 [[سوره حجرات]]). گويند اين آيه هنگامي فرود آمد كه دو تن از صحابه، درباره اسامه غيبت نمودند و او را بخيل خواندند.<ref>تفسير سمرقندي، ج3، ص329؛ مجمع البيان، ج9، ص225.</ref> ==اعزام سپاه اسامه== بيترديد مهمترين رويداد زندگي اسامه، فرماندهي او به انتخاب پيامبر بر سپاهي بود كه ايشان در واپسين سال زندگي خود به سال 11ق. آن را براي رويارويي با روميان بسيج كرد، در حاليكه بزرگان مهاجران و انصار و نيز ديگر مسلمانان را به حضور در اين سپاه فرمان داد.<ref>السيرة النبويه، ج2، ص641-642.</ref>وي در آن هنگام جواني 17<ref> تاريخ يعقوبي، ج2، ص113.</ref>يا 18 ساله<ref>التنبيه و الاشراف، ص241.</ref>بود. ===تاكيد پيامبر بر اعزام لشکر اسامه=== اسامه در جُرف، اردوگاه مدينه، اردو زد و مسلمانان نيز آنجا گرد آمدند<ref>المغازي، ج3، ص1117-1120؛ الطبقات، ج4، ص50.</ref>و آماده حركت شدند. پيامبر(ص) در اين هنگام در بستر بيماري به سر ميبرد<ref>المغازي، ج3، ص1117؛ الطبقات، ج4، ص51؛ السيرة النبويه، ج2، ص650.</ref>و بر حركت شتابان آن سپاه تأكيد فراوان داشت، به گونهاي كه حتي خواهش مادر اسامه براي بر ماندن وي در مدينه تا بهبودي ايشان(ص) را نپذيرفت<ref>المغازي، ج3، ص1119.</ref>و برخي از صحابه را كه از اين فرمان سر پيچيده، به بهانههاي گوناگون به مدينه رفت و آمد ميكردند، بازخواست<ref>الارشاد، ج1، ص184.</ref>، بلكه لعن كرد<ref>الملل و النحل، ج1، ص23؛ شرح نهج البلاغه، ج6، ص52.</ref>و حتي در حال بيماري بر منبر رفت و بر اعزام اين سپاه تأكيد فرمود.<ref> المغازي، ج3، ص1117؛ الطبقات، ج4، ص51؛ السيرة النبويه، ج2، ص650.</ref> ===تخلف لشکر اسامه=== اما عوامل گوناگون سياسي و اجتماعي، از جمله اعتراضات آشكار برخي از اصحاب به فرماندهي اسامه، اين سپاه را از حركت بازداشت.<ref>المغازي، ج3، ص1118.</ref>بيشتر اعتراضها به جوان بودن اين فرمانده بازميگشت<ref>السيرة النبويه، ج2، ص650.</ref>، گر چه نبايد از عواملي همچون پيشينه بردگي پدرش زيد و نداشتن پشتوانه قبيلهاي و پايگاه اجتماعي غافل ماند.<ref>دائرة المعارف قرآن كريم، ج2، ص632.</ref>همچنين نبايد از نقش بزرگان صحابه، به ويژه خليفه اول و دوم، غفلت كرد كه از طريق دختران خود كه همسر پيامبر(ص) بودند، از بيماري سخت ايشان آگاهي داشتند. در برخي از منابع آمده كه ابوبكر سرانجام توانست موافقت آن حضرت(ص) را براي ماندن نزد همسرش در سُنْح، از محلههاي پيرامون مدينه و در فاصله يك ميلي خانه پيامبر(ص)<ref>معجم البلدان، ج3، ص265.</ref>، جلب نمايد.<ref>المغازي، ج3، ص1120.</ref>البته برخي از گزارشها بيانگر بازخواست سخت پيامبر(ص) از اين دو تن و ديگر صحابه است.<ref>الارشاد، ج1، ص183 و 184.</ref>در اين سستي بايد به نقش اسامه نيز توجه كرد؛ زيرا او نيز با دريافت گزارشهاي مادرش اُمايمن<ref>المغازي، ج3، ص1120؛ الطبقات، ج2، ص146.</ref>يا همسرش<ref>الطبقات، ج4، ص50.</ref>از درون خانه پيامبر(ص) وخامت حال آن حضرت(ص) را مانعي براي حركت خود ميديد. اين سپاه در بيرون مدينه ماند تا پيامبر(ص) رحلت كرد و اسامه همراه برخي از اصحاب به مدينه بازگشت و در تجهيز و كفن و دفن رسول خدا(ص) شركت كرد.<ref> السيرة النبويه، ج2، ص662؛ تاريخ طبري، ج3، ص212.</ref> ماجراي سپاه اسامه، افزون بر اثرگذاري بر مهمترين رخدادهاي تاريخي و سياسي آغاز اسلام از جمله سقيفه، مجادلههاي كلامي گوناگون را از سدههاي نخستين در ميان فرق اسلامي پديد آورده است<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج8، ص85.</ref>كه بخشي از آنها به جانشيني پيامبر(ص) مربوط ميشود. ===نكاتي قابل توجه از تعيين اسامه به عنوان فرمانده=== برخي از نكات شايان توجه اين ماجرا كه دانشمندان بدانها اشاره كردهاند، عبارتند از: جوان بودن فرمانده سپاه، آن هم در وضع بحراني در برابر قويترين دشمن نظامي مسلمانان يعني روميان؛ فرمان به بزرگان مهاجر و انصار براي پيروي از اين فرمانده جوان؛ كوشش پيامبر براي خالي كردن مدينه از مهمترين مخالفان جانشيني خود كه برخي خود را براي جانشيني وي شايسته ميشمردند و استثناي امام علي(ع) و ياران نزديكش از حضور در سپاه اسامه.<ref>نك: السقيفه، ص76.</ref> گفتهاند به علت اميري اسامه و بركنار نشدنش تا هنگام رحلت پيامبر(ص) بيشتر مردم مدينه، به ويژه ابوبكر و عمر، از او با لقب «امير» ياد ميكردند.<ref> المقنع في الامامه، ص142، 143.</ref> ==اسامه پس از پيامبر(ص):== ===در زمان ابوبكر=== برخي منابع شيعي از مخالفت اولي اسامه با جريان سقيفه و پاسخ درشت او به نامه ابوبكر حكايت دارند<ref> اليقين في امرة امير المؤمنين، ص310.</ref>؛ اما بيشتر منابع از همراهي او با خلفاي سهگانه گزارش ميدهند. بر پايهگزارشهاي تاريخي، وي پس از تثبيت خلافت ابوبكر (حك: 11ـ13ق.)، به فرمان و مشايعت او و نيز موافقت اسامه با درخواست ابوبكر براي معاف ساختن عمر از شركت در سپاه، به سوي بلقاء از توابع دمشق كه مركز آن عمان/ امّان بوده است،[71]در ناحيه شام لشكر كشيد و به آبادي اُبني از روستاهاي موته[72]هجوم برد و پيروزيهايي به دست آورد و توانست قاتل پدر خود را بكشد. سپاه او پس از 40 تا 60 روز به مدينه بازگشت و مردم مدينه با خوشحالي از آنها استقبال كردند.[73] پس از اين نبرد، اسامه مدتي كوتاه در برخي از مناطق همچون مِزّه، روستايي بزرگ در نيم فرسخي دمشق[74]و وادي القري، از واديهاي گسترده ميان شام و مدينه و از توابع مدينه[75]سكنا گزيد. اما پس از اندكي به مدينه بازگشت[76]و هنگام بيرون رفتن ابوبكر براي پيكار با مرتدان در نبرد ذي القصه به سال 11ق. جانشين او در مدينه شد.[77]بر پايه گزارشي، او در كنار خالد بن وليد، در نبرد با مسيلمه كذاب به سال 11ق. فرماندهي جناح چپ سپاه را بر عهده داشت.[78] ===در دوران حكومت عمر (13ـ23ق.)=== اسامه محبوب دستگاه حكومت بود؛ به گونهاي كه هنگام تأسيس ديوان به سال 20ق. و تعيين سهم عطاي افراد، عمر سهم او را همانند اصحاب بدر و حتي بيشتر از عبدالله، فرزند خود، تعيين كرد و دليل آن را دلبستگي پيامبر(ص) به او و پدرش زيد ياد كرد.[79] اسامه در دوره حكومت عثمان (23ـ35ق.) نيز از توجه حكومت بهره ميبرد. عثمان به او همانند برخي ديگر از صحابه قطعهاي زمين بخشيد[80]و هنگام بالا گرفتن كار معترضان (35ق.) از او خواست تا به بصره رود و وضع آن سامان را بررسي كند.[81]در همين دوره، هنگامي كه احتمال كشته شدن عثمان تقويت شد، اسامه از امام علي(ع)خواست تا مدينه را ترك كند، مبادا به شركت در قتل عثمان متهم شود.[82] ===اسامه در دوره امام علي(ع):=== پرچالشترين دوران عمر سياسي اسامه در دوران حكومت امام علي(ع) (35ـ40ق.) است. ====خودداري ازبيعت با امام و همكاري با آن حضرت ==== وي در آغاز اين دوره، بر خلاف انتظار، همراه شماري از بزرگان صحابه مانند سعد بن ابيوقاص (م.55ق.)، محمد بن مَسلمه (م.43ق.)، ابوموسي اشعري (م.44ق.)، عبدالله بن عمر (م.73ق.) و حسان بن ثابت (م.50ق.) از بيعت با امام علي(ع) خودداري ورزيد[83]و از سوي آن حضرت(ع) بازخواست شد.[84]ولي برخي از تاريخنگاران بر اين باورند كه اين گروه با امام(ع) بيعت كردند؛ اما خود را از نبرد بر ضد او يا همراه وي كنار كشيدند و از اين رو، «معتزله» خوانده شدند. بدين ترتيب، آنها را از پيشينيان معتزله دوران بعد به شمار آورده و شعار آنان را «لا يحل قتال عليّ(ع) و لا القتال معه» دانستهاند.[85] در نبرد جمل (36ق.) هنگامي كه امام علي(ع) از اسامه ياري خواست، او به بهانه آن كه پس از سريه زياد بن عبدالله و بازخواست رسول خدا(ص) سوگند ياد كرده كه با گوينده «لا إله إلا الله» نجنگد، از پذيرش دعوت امام سر باز زد و حتي او را نيز از نبرد پرهيز داد.[92]اما هنگامي كه ناكثين پس از ورود به بصره مدعي شدند طلحه و زبير به اكراه با امام علي(ع) بيعت كردهاند و بصريان با توافق عثمان بن حنيف، كارگزار امام(ع) در بصره، كعب بن سور را به نمايندگي به مدينه فرستادند تا درباره اين ادعا تحقيق كنند، اسامه تنها صحابياي بود كه اين ادعا را تأييد كرد و چنان با واكنش تند مردم مدينه، از جمله سهل بن حنيف كارگزار امام(ع) در مدينه، روبهرو شد كه اگر پادرمياني صُهَيْب، ابوايوب انصاري و گروهي از مردم مدينه نبود، كشته ميشد.[93] ===برخورد اهل بيت با اسامه=== با وجود همه اين رويكردها، برخي منابع شيعي با او برخوردي مهربانانه دارند. به نقل از اسامه، امام علي(ع) را گراميترين مردم نزد او ميدانند[94]و در روايتي به گزارش از امام باقر(ع)، ميان او و ديگر افراد اهل وقوف، مانند ابن عمر و ابن مسلمه، جدايي افكنده، وي را از توبهگران دانسته و از شيعيان ميخواهند تا درباره او جز به نيكويي سخن نگويند.[95]همچنين در روايتي منسوب به امام صادق(ع) آمده كه امام علي(ع) در نامهاي به فرماندار خود در مدينه، سهل بن حنيف، از او ميخواهد تا سهم اسامه را از بيت المال قطع نكند و علت آن را پذيرش عذر و سوگند وي از سوي امام(ع) ياد ميكند.[96]نيز از اسامه در دوران پس از امام علي(ع) تا هنگام مرگ وي، چهره يك شيعي معتقد را ترسيم ميكنند و رويكردهاي او را در كنار بنيهاشم و ضدّ خاندان اموي، به ويژه معاويه بيان مينمايند. در روايتي او را از باورمندان به حديث نص بر امامت امامان دوازدهگانه از سوي پيامبرر دانستهاند كه هنگام مناظره عبدالله بن جعفر با معاويه، همراه بزرگاني همچون امام حسن(ع)، امام حسين(ع)، عبدالله بن عباس و فضل بن عباس، ادعاي عبدالله بن جعفر را در اين زمينه تأييد كرد.[97]همچنين اختلاف او را با عمرو بن عثمان بر سر يكي از باغهاي مدينه گزارش ميكنند كه چون اين دعوا نزد معاويه، هنگام حضورش در مدينه، برده شد، بزرگاني همچون امام حسن(ع) و عبدالله بن جعفر در برابر امويان صفآرايي كردند و معاويه ناچار شد تأييد نمايد كه آن باغ را پيامبر(ص) به اسامه بخشيده است.[98]بر پايه روايات شيعي، امام حسن(ع)<ref> الكافي، ج3، ص149؛ رجال كشي، ج1، ص193.</ref>يا امام حسين(ع) <ref>دعائم الاسلام، ج1، ص232.</ref>متولي كفن و دفن او شد و او را در بُردي سرخرنگ كفن كردند و بدهيهاي او را نيز امام حسن(ع) پرداخت.<ref>رجال كشي، ج1، ص193؛ بحار الانوار، ج22، ص134.</ref> ==مسند اسامه== در منابع حديثي اهل سنت، اسامه يكي از راويان حديثهاي نبوي شمرده شده است. در برخي از منابع، حديثهاي وي با عنوان مسند اسامه گردآوري شده[99]و بعضي شمار حديثهاي او را 118 دانستهاند.[100]او بيواسطه و نيز از طريق پدرش زيد، از رسول خدا(ص) روايت كرده است. از اسامه نيز ابوعثمان نهدي، عروة بن زبير و برخي ديگر از تابعين حديث روايت كردهاند.[101]همچنين 26 تن از راويان، شاگردان روايي او معرفي شدهاند.[102]درباره وي مسند اُسامة بن زيد به قلم عبدالله بن محمد بغوي (م.317ق.) نگارش يافته كه بخشي از آن بر جاي مانده و چاپ شده است. يكي از محققان معاصر نيز روايتهاي او را در اثري به نام مسند اُسامة بن زيد گرد آورده است.[103] ==پیوندها== [http://phz.hajj.ir/422/9149 مدخل اسامه بن زید] از قاسم خان جانی دانشنامه حج و حرمین شریفین مقاله [http://jhcin.srbiau.ac.ir/article_4800_c30e4dacf66a4726fd34d7871bf9ec2b.pdf بررسی دو روایت از ماجرای جیش اسامه]، دکتر عبدالرحیم قنوات، مجله تاریخ و تمدن اسلامی ،سال سوم، شماره ششم مقاله [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/412703/%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%B5%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85--%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%85%D8%A9-%D8%A8%D9%86-%D8%B2%DB%8C%D8%AF سپهسالار جوان صدر اسلام] اسامة بن زید از محمدی اشتهاردی، مجله معارف اسفند 1349 - شماره 11 (15 صفحه - از 119 تا 133) مقاله [https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4180/4747/38621/%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%87%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%86%D8%B4%D8%AF سپاهی که روانه نشد!] مجله فرهنگ كوثر مرداد 1379، شماره 41 ==پانویس== {{پانویس}} ==منابع== {{منابع}} *'''الاحتجاج''':ابومنصور الطبرسي (م.520ق.)، به كوشش سيد محمد باقر، دار النعمان، 1386ق؛ *الاخبار الطوال:ابن داود الدينوري (م.282ق.)، به كوشش عبدالمنعم، قم، الرضي، 1412ق؛ *الارشاد:المفيد (م.413ق.)، به كوشش آل البيت:، بيروت، دار المفيد، 1414ق؛*الاستيعاب:ابن عبدالبر (م.463ق.)، به كوشش علي محمد و ديگران، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛ *اسد الغابه:ابن اثير علي بن محمد الجزري (م.630ق.)، به كوشش علي محمد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛ *الاصابه:ابن حجر العسقلاني (م.852ق.)، به كوشش علي محمد و ديگران، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛ *انساب الاشراف:البلاذري (م.279ق.)، به كوشش محمودي، بيروت، اعلمي، 1394ق؛ *الانساب:عبدالكريم السمعاني (م.562ق.)، به كوشش عبدالرحمن، حيدرآباد، دائرة المعارف العثمانيه، 1382ق؛ *بحار الانوار:المجلسي (م.1110ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق؛ *تاريخ خليفه:خليفة بن خياط (م.240ق.)، به كوشش سهيل زكار، بيروت، دار الفكر، 1414ق؛ *تاريخ صحابة الذين روي عنهم الاخبار:ابن حبان البسي (م.354ق.)، به كوشش الضفّاوي، بيروت، دار الكتب العلميه، 1408ق؛ *تاريخ طبري (تاريخ الامم و الملوك):الطبري (م.310ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ *تاريخ اليعقوبي:احمد بن يعقوب (م.292ق.)، بيروت، دار صادر، 1415ق؛ *تفسير سمرقندي (بحر العلوم):السمرقندي (م.375ق.)، به كوشش محمود مطرجي، بيروت، دار الفكر؛ *التنبيه و الاشراف:المسعودي (م.345ق.)، بيروت، دار صعب؛تهذيب الكمال:المزي (م.742ق.)، به كوشش بشار عواد، بيروت، الرساله، 1415ق *جامع البيان:الطبري (م.310ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1420ق؛ *الجمل و النصرة لسيد العتره:المفيد (م.413ق.)، به كوشش ميرشريفي، بيروت، دار المفيد، 1414ق؛ *جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م.456ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ *دائرة المعارف بزرگ اسلامي:زير نظر بجنوردي، تهران، مركز دائرة المعارف بزرگ، 1372ش *دائرة المعارف قرآن كريم:مركز فرهنگ و معارف قرآن، قم، بوستان كتاب، 1386ش *دعائم الاسلام:النعمان المغربي (م.363ق.)، به كوشش فيضي، قاهره، دار المعارف، 1383ق؛ *رجال كشي (اختيار معرفة الرجال):الطوسي (م.460ق.)، به كوشش ميرداماد و رجايي، قم، آل البيت:، 1404ق؛ *السقيفه:شيخ محمد رضا مظفر، قم، مكتبة الزهراء3؛ *سير اعلام النبلاء:الذهبي (م.748ق.)، به كوشش گروهي از محققان، بيروت، الرساله، 1413ق؛ *السيرة النبويه:ابن هشام (م.213/218ق.)، به كوشش السقاء و ديگران، بيروت، المكتبة العلميه؛ *شرح نهج البلاغه:ابن ابيالحديد (م.656ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، دار احياء الكتب العربيه، 1378ق؛ *شواهد التنزيل:الحاكم الحسكاني (م.506ق.)، به كوشش محمودي، تهران، وزارت ارشاد، 1411ق؛ *صحيح البخاري:البخاري (م.256ق.)، بيروت، دار الفكر، 1401ق؛ *الطبقات الكبري:ابن سعد (م.230ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ *الطبقات:خليفة بن خياط (م.240ق.)، به كوشش سهيل زكّار، بيروت، دار الفكر، 1414ق؛ *فتوح البلدان:البلاذري (م.279ق.)، به كوشش محمد رضوان، بيروت، دار الكتب العلميه، 1398ق؛ *الفتوح:ابن اعثم الكوفي (م.314ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الاضواء، 1411ق؛ *فرق الشيعه:النوبختي (م.310ق.)، به كوشش محمد صادق، نجف، المكتبة المرتضويه، 1355ق؛ *الكافي:الكليني (م.329ق.)، به كوشش غفاري، بيروت، دار التعارف، 1411ق؛ *الكامل في التاريخ:ابن اثير علي بن محمد الجزري (م.630ق.)، به كوشش القاضي، بيروت، دار الكتب العلميه، 1407ق؛ *لب اللباب في تحرير الانساب:السيوطي (م.911ق.)، بيروت، دار صادر؛ *مجمع البيان:الطبرسي (م.548ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، اعلمي، 1415ق؛ *المحبّر:ابن حبيب (م.245ق.)، به كوشش ايلزه ليختن شتيتر، بيروت، دار الآفاق الجديده؛ *المستدرك علي الصحيحين:الحاكم النيشابوري (م.405ق.)، به كوشش مرعشلي، بيروت، دار المعرفه، 1406ق؛ *مسند احمد:احمد بن حنبل (م.241ق.)، بيروت، دار صادر؛ *مسند اسامة بن زيد:عبدالله البغوي (م.317ق.)، به كوشش حسين امين، رياض، دار الضياء، 1409ق؛ *مشاهير علماء الامصار:ابن حبان (م.345ق.)، به كوشش مرزوق علي ابراهيم، دار الوفاء المنصور، 1411ق؛ *المعارف:ابن قتيبه (م.276ق.)، به كوشش ثروت عكاشه، قم، الرضي، 1373ش؛ *معجم البلدان:ياقوت الحموي (م.626ق.)، بيروت، دار صادر، 1995م؛ *المعجم الكبير:الطبراني (م.360ق.)، به كوشش حمدي عبدالمجيد، دار احياء التراث العربي، 1405ق؛ *معجم ما استعجم:عبدالله البكري (م.487ق.)، به كوشش جمال طلبه، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ *معرفة الصحابه:ابونعيم الاصفهاني (م.430ق.)، به كوشش عادل بن يوسف، دار الوطن؛ *المعيار و الموازنه:الاسكافي (م.220ق.)، به كوشش محمودي، 1402ق؛ *المغازي النبويه:ابن شهاب الزهري (م.124ق.)، به كوشش زكار، دمشق، دار الفكر، 1401ق؛ *المغازي:الواقدي (م.207ق.)، به كوشش مارسدن جونس، بيروت، اعلمي، 1409ق؛ *المقنع في الامامه:عبيدالله اسدآبادي، به كوشش شاكر، قم، مؤسسه نشر اسلامي، 1414ق؛ *الملل و النحل:الشهرستاني (م.548ق.)، به كوشش سيد كيلاني، بيروت، دار المعرفه، 1395ق؛پ *نامه تاريخپژوهان (فصلنامه):قم، انجمن تاريخپژوهان؛ *اليقين في امرة امير المؤمنين(ع):ابن طاوس (م.664ق.)، نجف، 1369ق. {{پایان}} [[رده:اشخاص قرن اول]] [[رده:اشخاص صدر اسلام]] [[رده:صحابه]]
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
الگوهای بهکاررفته در این صفحه:
الگو:Column-width
(
ویرایش
)
الگو:Infobox
(
ویرایش
)
الگو:جعبه اطلاعات اصحاب
(
ویرایش
)
الگو:منابع
(
ویرایش
)
الگو:پانویس
(
ویرایش
)
الگو:پانویس اصلی
(
ویرایش
)
الگو:پایان
(
ویرایش
)
پودمان:Infobox
(
ویرایش
)
پودمان:Navbar
(
ویرایش
)
پودمان:Navbar/configuration
(
ویرایش
)
جستجو
جستجو
در حال ویرایش
اسامه بن زید
افزودن مبحث
Toggle limited content width