پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
جستجو
جستجو
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
ایجاد حساب
ورود
صفحههایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند
بیشتر بدانید
مشارکتها
بحث
در حال ویرایش
امرای مدینه
(بخش)
صفحه
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
در پایگاههای دیگر
ویکیشیعه
دانشنامه اسلامی
امامت پدیا
ویکیپاسخ
ویکی حسین
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
==امارت اشراف حسینی== {{اصلی|اشراف حسینی}} کنار دولتهای دیگر، [[سادات علوی]] نیز گاه با قیام مسلحانه مدتی امارت مدینه را در دست داشتند؛ از جمله به سال 271ق. محمد و علی نوادگان [[امام صادق(ع)]] بر مدینه به مدت یک ماه چیره شدند.<ref>النجوم الزاهره، ج3، ص65؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص15.</ref> در این میان، درگیری میان شاخههای گوناگون علویان نیز برای تصاحب قدرت دیده میشود. به سال 266ق. درگیری میان شاخه جعفری، فرزندان [[جعفر بن ابیطالب]]، که قیم مدینه و امیر آن به شمار میرفتند، روی داد که به قتل برخی از [[جعفریان]] انجامید. این مسئله به سال 271ق. با هجوم محمد و علی از علویان حسینی به مدینه تکرار شد و افزون بر مردمی که در این درگیری کشته شدند، حدود ده تن از سادات جعفری نیز قربانی گردیدند.<ref>تاریخ طبری، ج9، ص552-553؛ المجدی، ص303؛ الکامل، ج7، ص413.</ref> هنگامی که صاحب نفوذانی چون خلفای بغداد توازن قوا را میان این گروههای درگیر حفظ میکردند، ستیزها فروکش میکرد؛ چنانکه در دوران واثق چنین شد. اما با سنگین شدن کفه قدرت به سوی یک طرف از این گروهها، درگیریها فزونی مییافت.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص139.</ref> امارت مدینه در اواخر سده سوم و چهارم ق. میان سادات حسینی ونوادگان جعفر بن ابیطالب دست به دست میشد تا آنکه در میان سادات حسینی مستقر شد.<ref>صبح الاعشی، ج4، ص302؛ اطلس شیعه، ص416.</ref> سپس تا روزگار عثمانی، شاخههایی از سادات حسینی همانند [[بنیمهنا]]، [[بنیجماز]] و [[بنیمنصور]] امارت مدینه را عهدهدار شدند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص16، 140-141.</ref> ===مذهب=== مذهب بیشتر اشراف و علویان حاکم بر مدینه [[تشیع]] بود؛<ref>قلائد الجمان، ج1، ص165-166؛ صبح الاعشی، ج4، ص306؛ اطلس شیعه، ص416.</ref> هر چند تمایل به [[اهل سنت]] در برخی برههها دیده میشد.<ref>تاریخ المدینه، ابن فرحون، ص84.</ref> به دلیل وابستگی اشراف به دولتهای [[ممالیک]] و [[عثمانی]] و وجود اکثریت سنی شهر و نیز حاجیان دیگر کشورها، حتی کسانی که شیعه بودند، معمولاً ناچار به [[تقیّه]] بودند. در سراسر دوره صفوی، شماری فراوان از دانشوران شیعه عرب و ایرانی در [[مدینه]] و [[مکه]] زندگی میکردند.<ref>آثار اسلامی، ص197.</ref> [[ابن فرحون]] رواج تشیع امامی را از دوره بنیمهنا و با حمایتهای آنان از دانشوران شیعه میداند.<ref>تاریخ المدینه، ابن فرحون، ص194؛ المدینة المنورة فی العصر المملوکی، ص196.</ref> نیز گزارش شده که با حمایتهای دولت ممالیک کار به جایی رسید که در حکومت اشراف شیعی مذهب، شیعیان به سبب رفتار بر پایه مذهب خود، گاه محاکمه و از جانب سخنوران اعزامی از مصر، توبیخ و سرزنش میشدند.<ref>تاریخ المدینه، ابن فرحون، ص200-205.</ref> این ماجرا تا بدان جا رسید که گرایشهای امیر مدینه به اهل سنت و مخالفت با شیعیان در امارت [[زهیر بن سلیمان]] (865-874ق) و امیرانی دیگر چون [[فارس بن شامان]] (901ق)<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص58.</ref> مایه ناخرسندی شیعیان شد.<ref>تاریخ المدینه، ابن فرحون، ص84؛ التحفة اللطیفه، ج1، ص58، 359-360؛ تاریخ امراء المدینه، ص312.</ref> قدرت یافتن اهل سنت در امارت اشراف بدان جا رسید که به گزارش [[سخاوی]]، در سال 865ق. به فتوای قاضی مالکی مدینه، [[شیخ عبدالوهاب بن جعفر شامی]] معروف به فخر را که از بزرگان شیعه در مدینه بود، به اتهام اهانت به صحابه پیامبر گردن زدند.<ref>التحفة اللطیفه، ج2، ص222، 403.</ref> با این حال، در شماری از منابع متعصب ضد شیعه، گزارشهایی از کارهای افراطی برخی اشراف امیر مدینه مانند [[ثابت بن نعیر بن هبه|ثابت بن نُعَیر بن هِبه]] (829ق) و [[زبیر بن قیس بن ثابت]] (855ق) ضد اهل سنت دیده میشود.<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص229، 357.</ref> امیران مدینه در این دوران طی تشریفات ویژه با حضور [[فراش|فراشان]] و خادمان حرم نبوی به زیارت [[پیامبر گرامی(ص)|پیامبر(ص)]] میرفتند و در حالی که پیشاپیش آنان یکی از مؤذنان بزرگ شهر با صدای بلند بر پیامبر سلام و صلوات میفرستاد، آنان در دو مکان، یکی روبهروی میخ نقرهای که در دیوار غربی حجره شریف بود ـ و به روایتی، با تکیه به [[ستون حرس]] روضه مطهر ـ و دیگری روبهروی صورت پیامبر گرامی میایستادند. نیز به همین ترتیب روبهروی [[ضریح شیخین]] قرار میگرفتند و همین گونه به آنان سلام و اظهار محبت میکردند.<ref>المغانم المطابه، ج1، ص174؛ التحفة اللطیفه، ج1، ص34.</ref> البته [[فیروزآبادی]] این ادای احترام به شیخین را از ویژگیهای امیر مدینه همروزگار خود، گویا [[عطیة بن منصور]] از [[آل مهنا]]، دانسته و آن را ستوده است.<ref>المغانم المطابه، ج1، ص174.</ref> ===روابط با قدرتهای مجاور=== نفوذ فاطمیان در حرمین با میانجیگری المعز لدینالله (حک: 365ق) فاطمی به سال 348ق. که توانست درگیری میان سادات حسنی و حسینی را فرونشاند، آغاز شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص130؛ التاریخ الشامل، ج2، ص134.</ref> [[محمد بن طاهر]]، ملقب به مسلم، از امیران حسینی مدینه بود که به نام المعز خطبه خواند و همراه وی به مصر رفت و مورد توجه خاص او بود؛ به گونهای که المعز بر او نماز خواند.<ref>صبح الاعشی، ج4، ص302.</ref> به سال 359ق. به طور رسمی، به نام خلیفه فاطمی در مدینه خطبه خوانده شد.<ref>الکامل، ج8، ص612.</ref> روابط امیران مدینه با فاطمیان در 390ق. با انکار نسب آنان از جانب امیران آل مهنا دچار تنش شد و همین باعث گشت که حاکم فاطمی در این سال همراه کاروان حج مصریان، لشکری را برای سیطره بر مدینه بفرستد. او توانست به فرماندهی [[ابوالفتوح]]، امیر مکه، آل مهنا را مدتی از مدینه فراری دهد و مدینه را تصرف کند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص140؛ امتاع الاسماع، ج14، ص625؛ التاریخ الشامل، ج2، ص146.</ref> سلطه فاطمیان بر امارت مدینه تا سال 492ق. ادامه یافت و در این برهه صد ساله، سلطه آل مهنا با افت و خیزهایی استمرار داشت.<ref>صبح الاعشی، ج4، ص303-304؛ تاریخ امراء المدینه، ص504-505.</ref> این سلطه در برهههایی همچون دوران بحران اقتصادی مصر به سال 461ق. و هنگام وعده پاداش خلیفه بغداد برای تبعیت امیر مدینه از بغداد به سال 462ق. متزلزل شد.<ref>تاریخ مکه، ص257.</ref> به سال492ق. در پی مالیات بستن [[حسین بن مهنا]] بر زائران مدینه، [[حسین بن احمد علوی]] مشهور به مِخْیَط قیام کرد و امیر مدینه را فراری داد؛ اما امارتش هفت ماه به طول انجامید.<ref>المنتظم، ج16، ص180؛ النجوم الزاهره، ج5، ص104؛ عمدة الطالب، ص308؛ رقابت عباسیان و فاطمیان، ص64؛ تاج العروس، ج10، ص254، «خیط.</ref> امیران مدینه با ضعیف شدن فاطمیان مناسبات خود را با [[بنیعباس|عباسیان]] گسترش دادند. روابط خوب امیران مدینه با بنیعباس، با سفر [[قاسم بن مهنا]] به بغداد به سال 576ق. در خلافت مستضیء بالله که با استقبال گرم خلیفه عباسی و تایید امارت قاسم بر مدینه مواجه شد، گسترش یافت. با سلطه [[ایوبیان]] بر مصر، نام حاکم ایوبی کنار خلیفه بغداد در خطبههای مدینه یاد میشد. در دوران [[صلاح الدین ایوبی]]، به سال 576ق. او استقبال گرمی از قاسم بن مهنا، امیر مدینه، در مصر انجام داد و در فتح [[انطاکیه]] (584ق) قاسم را همراه خود برد.<ref>تاریخ الاسلام، ج40، ص39؛ تاریخ ابن خلدون، ج5، ص368؛ ج4، ص140؛ تاریخ المدینه، ابن فرحون، ص214-215.</ref> این روابط مایه توجه صلاح الدین به حرمین شد که از نشانههای آن میتوان به پرداخت هزینه مالیات حجاج،<ref>نک: النجوم الزاهره، ج6، ص79؛ تاریخ امراء المدینه، ص249.</ref> تعیین خادمان برای مسجد نبوی و تأسیس مقام شیخ الحرم برای نظارت بر کار خدام حرم دانست که تا سالهای بعد باقی ماند.<ref>تحفة المحبین، ص53-54؛ تاریخ امرا ء المدینه، ص252.</ref> چنین برمیآید که کمکهای صلاح الدین و نیز یاریهایی که همان سالها از بغداد به امارت مدینه رسید، در این تغییر موضع سیاسی ـ مذهبی قاسم تاثیر داشت.<ref>التاریخ الشامل، ج2، ص183.</ref> از این سال به بعد نام حاکمان ایوبی در پی نام خلیفه عباسی در خطبههای مدینه برده میشد، بیآن که ایوبیان در امور حکومتی دخالت کنند.<ref>التاریخ الشامل، ج2، ص193.</ref> در دوره ممالیک، تلاش آنان برای ایفای نقش پویا در حرمین و نفوذ در امارت مدینه به خوبی نمایان است. از جمله در اختلاف میان مالک بن منیف و عزالدین جماز درباره حق مشارکت او در امارت مدینه به سال 665ق. حاکم بَیبَرس به تقاضای مالک، میان آن دو واسطه شد و جماز را به رعایت قراردادشان در این زمینه ملزم کرد و جماز هم پذیرفت.<ref>نهایة الارب، ج30، ص147؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، ص154.</ref> بر پایه گزارش ابن فرحون، از دوران [[سلطان قلاوون مملوکی]] برای امامت جمعه و خطبهها و قضاوت میان اهل سنت، یکی از دانشوران سنی از سوی سلطان مصر به مدت شش ماه به مدینه فرستاده میشد. برخی از این افراد با صراحت به مخالفت با شیعیان و آیینهای مذهبی آنها میپرداختند و حتی امیران مدینه را زیر فشار قرار میدادند.<ref>تاریخ المدینه، ابن فرحون، ص192، 199، 201، 205.</ref> سلطه ممالیک و پشتیبانی از اهل سنت به سال 750ق. با اعزام امیر [[سعد بن ثابت]] به اوج رسید تا آنجا که قضاوت همه کس جز قاضی اعزامی مصر، ممنوع شد.<ref>تاریخ المدینه، ابن فرحون، ص206-207؛ التحفة اللطیفه، ج1، ص271.</ref> از سال 583ق. امیرانی دیگر از نسل مهنا با نام بنیمهنا و [[بنیجماز]] به امارت رسیدند. گزارشهایی که در این دوران از [[امیران مکه]] با عنوان [[امیر الحرمین]] یاد کردهاند، تابعیت امارت مدینه از مکه را نشان میدهند.<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص193؛ ج2، ص374، 368؛ تاریخ امراء المدینه، ص245-246؛ التاریخ الشامل، ج2، ص216.</ref> ویران شدن قلعه مدینه بر ناامنیهای پدید آمده از قبایل افزود تا اینکه جمال الدین ابوجعفر محمد بن علی اصفهانی، حاکم [[موصل]] و وزیر اتابک زنگی، به بازسازی قلعه مدینه همت گمارد و کاروانسرایی برای مسافران در جوار مسجد نبوی ساخت.<ref>النجوم الزاهره، ج5، ص365؛ التاریخ الشامل، ج2، ص172.</ref> در این هنگام، امیر مدینه جانشین امیر مکه گشت و نامش به عنوان سومین تن در پی نام سلطان مصر و امیر حرمین در خطبهها برده شد.<ref>وفاء الوفاء، ج2، ص145؛ التاریخ الشامل، ج2، ص318.</ref> از رویدادهای مهم مدینه در امارت عزالدین بن شَیحه حسینی که به سال 654ق. روی داد، زلزلههای آتشفشانی سخت در پیرامون مدینه و جاری شدن مایع مذاب به سوی آن بود که مردم را بسیار هراساند. شریف سنان، قاضی وقت مدینه، از امیر خواست که برای رفع این بلا به درگاه الهی توبه کند. امیر نیز همه بردگان خود را آزاد کرد و اموال مردم را به آنان بازگرداند و مالیات زائران را لغو کرد و همراه مردم مدینه دو شب را در مسجد نبوی و پیرامون روضه مطهر به عبادت و تضرع به درگاه خدا پرداخت. پس از سه روز مسیر این مواد مذاب از مدینه منحرف شد و امنیت برقرار گشت. البته هیات اعزامی امیر مدینه نتوانست علت جاری شدن این مواد مذاب را بیابد.<ref>البدایة و النهایه، ج13، ص190؛ تاریخ الخمیس، ج2، ص373؛ وفاء الوفاء، ج1، ص116-117.</ref> در امارت [[قسیطل بن زهیر]] به سال 884ق. امیر مملوکی برجی قایتبای به مدینه آمد و با انجام خدمات فراوان در عمران و آبادانی مدینه، کمک مالی فراوان به امیران نمود.<ref>وفاء الوفاء، ج2، ص230؛ التاریخ الشامل، ج2، ص310.</ref> یاد کردنی است که آرامگاه برخی اشراف امیر مدینه در صحن مسجد النبی قرار دارد.<ref>تاریخ مکة المشرفه، ج1، ص257.</ref>
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
این صفحه عضوی از ۱۳ ردهٔ پنهان است:
رده:مقالههای بدون جعبه نقل قول
رده:مقالههای دارای تغییر مسیر
رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات
رده:مقالههای دارای رده
رده:مقالههای دارای شناسه
رده:مقالههای دارای عنوانبندی
رده:مقالههای دارای عکس
رده:مقالههای دارای لینکدهی
رده:مقالههای دارای مطالعه بیشتر
رده:مقالههای دارای ناوبری
رده:مقالههای دارای پانویس و منابع
رده:مقالههای دارای پیوند به بیرون
رده:مقالههای ویرایش شده
جستجو
جستجو
در حال ویرایش
امرای مدینه
(بخش)
افزودن مبحث
Toggle limited content width