پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
جستجو
جستجو
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
ایجاد حساب
ورود
صفحههایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند
بیشتر بدانید
مشارکتها
بحث
در حال ویرایش
بنای بر قبور
(بخش)
صفحه
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
در پایگاههای دیگر
ویکیشیعه
دانشنامه اسلامی
امامت پدیا
ویکیپاسخ
ویکی حسین
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
==ادله مخالفان بنای بر قبور== به باور [[وهابیان]]، دفن میت در حجره، بیت مسقف و آرامگاه و باقی نهادن بنای سابق، بهسبب کار صحابه در دفن پیامبر در حجره وی جایز است. اما ساخت بنای جدید، خصوصاً مسجد بر قبر اموات که کاری بدعتآمیز و مربوط به سده پنجم ق. به بعد است،<ref>روزنامهام القری، جمادی الثانی، 1345ق.</ref> نامشروع و حرام شمرده میشود. بنابراین، باید مساجدی که بر قبور ساخته شدهاند، ویران گردند.<ref>جامع المسائل، ج3، ص41؛ زاد المعاد، ص504.</ref> به باور آنان، بنای بر [[قبر نبوی]] نیز مورد رضایت پیامبر نبوده و ساخت آن با معصیت و نافرمانی پیامبر صورت پذیرفته است.<ref>اغاثة اللهفان، ج1، ص210؛ تحذیر الساجد، ج1، ص43.</ref> مستند آنها برای حکم به حرمت، افزون بر بدعتآمیز بودن آن، چند روایت است که بر پایه آنها، پیامبر از اتخاذ قبور بهعنوان مسجد نهی نموده و این کار را تشبّه به یهود دانسته است.<ref>صحیح البخاری، ج1، ص447؛ صحیح مسلم، ج1، ص376؛ تفسیر قرطبی، ج11، ص380.</ref> این روایات عبارتند از: ===حدیث جابر=== بر پایه روایت جابر، پیامبر از تجصیص قبور، بنای بر آنها و نشستن بر آنها نهی نموده است.<ref>صحیح مسلم، ج2، ص667.</ref> آوردهاند که این روایت به واسطه ضعف [[ابن جریح]]<ref>میزان الاعتدال، ج4، ص368.</ref> و [[ابوزبیر]]، سندی ضعیف دارد.<ref>کشف الارتیاب، ص299.</ref>متن حدیث نیز مضطرب است.<ref>صیانة الآثار، ص79.</ref> در گزارش [[مسلم بن حجاج قشیری|مسلم]]، [[نسائی]] و [[ترمذی]]، با وجود اشتراک سند، اختلاف متنی فراوان دیده میشود. در گزارش ترمذی، افزون بر نهی از بنای بر قبور، به تقصیص (تجصیص) قبور و نشستن و کتابت بر آن اشاره شده<ref>سنن الترمذی، ج3، ص368.</ref> و در روایت نسائی، از جلوس و تجصیص و بنا نهی شده است.<ref>سنن النسائی، ج1، ص653.</ref> در [[مسند احمد]]، همراه بنای بر قبور، تنها به تجصیص آن اشاره شده است.<ref>مسند احمد، ج3، ص399.</ref> از دیدگاه دلالی، مفاد این روایت با سیره پیوسته مسلمانان مخالفت دارد و عمل برپایه این روایت، مستلزم کنار نهادن سیره متشرعه است. سیره متشرعه حتی با این احتمال که بر پایه مقتضای طبع و سیره عقلایی آنها باشد،<ref>بحوث فی علم الاصول، ج4، ص248.</ref> به تنهایی مستند حکم شرعی شمرده میشود.<ref>دروس فی علم الاصول، ج2، ص125.</ref> به نظر میرسد که بنای سابق و لاحق تفاوتی در حکمت این حکم ندارد.<ref>احیاء المقبور، ج1، ص36-37.</ref> دفن پیامبر(ص) در منزل خویش و نیز [[خلیفه اول]] و [[خلیفه دوم|دوم]] کنار او و سکوت مسلمانان و صحابه خاص پیامبر، دلالت بر جواز دفن در بنای سابق دارد. پس بنای لاحق نیز مستلزم تبدیل قبر به بت نمیگردد. نیز از آنجا که کاربرد نهی در کلمات پیامبر بیشتر تنزیهی بوده، نهی در این روایتها نیز بر کراهت حمل میگردد.<ref>صیانة الآثار، ص79-80.</ref> ===حدیث لعن یهودیان و مسیحیان=== روایتی به سیره [[یهودیان]] و [[مسیحیان]] اشاره دارد که قبور پیامبران خویش را مسجد قرار میدادند و پیامبر(ص) مسلمانان را از این کار نهی نمود.<ref>صحیح البخاری، ج1، ص437؛ صحیح مسلم، ج1، ص376؛ سنن النسائی، ج1، ص658.</ref> در برابر، موافقان جواز بنای بر قبور بر این باورند که این روایت به واسطه ضعف ابن جریح<ref>میزان الاعتدال، ج4، ص368.</ref> و ابوزبیر<ref>کشف الارتیاب، ص299.</ref> ضعف سندی دارد. از جهت محتوا و دلالت نیز با واقعیت تاریخی و سیره یهودیان سازگار نیست. یهودیان که به گواهی قرآن، به قتل و آزار و تکذیب پیامبران خود شهرت دارند ([[سوره بقره]]، آیه 87)، چگونه چنین تعظیمی در حق پیامبران خود روا داشتهاند؟<ref>اعلام الراکع الساجد، ج1، ص5-14.</ref> مسیحیان نیز تنها پیامبرشان [[حضرت عیسی]] بوده و قبری برای او نداشتهاند تا آن را عبادتگاه خود قرار دهند.<ref>اعلام الراکع الساجد، ج1، ص7.</ref> بنابراین، بر فرض صحت اسناد این روایت به پیامبر(ص)، بهنظر میرسد اینکار بهدست برخی یهودیان و برای سجده نمودن یا عبادت قبور و یا نماز خواندن به سوی آن انجام گرفته است.<ref>احیاء المقبور، ص23؛ اعلام الراکع الساجد، ج1، ص3-5.</ref> از اینرو، [[قرطبی]] نهی در روایت را بدین سبب دانسته که این کار، پرستش مدفونان در قبر به شمار میرود.<ref>تفسیر قرطبی، ج11، ص381.</ref> روایتی دیگر از پیامبر که از خداوند میخواهد تا قبر او بت قرار نگیرد<ref>مسند احمد، ج2، ص246؛ اعلام الراکع الساجد، ج1، ص3.</ref> و تفسیر مسجد در این روایت به مسجود شدن قبر،<ref>وسائل الشیعه، ج5، ص160.</ref> شاهدی بر این توجیه است. ===حدیث شرار خلق=== بر پایه این حدیث، کنیسهها و معابد [[حبشه]] در حقیقت مدفن افراد صالح اقوام پیشین بوده که پس از وفاتشان، مسجدی بر قبورشان ساختند و تصاویری از آنها بر دیوارهای مسجد کشیدند. از اینرو، آنها بدترین مردم نزد خدا به شمار رفتهاند.<ref>صحیح البخاری، ج1، ص437؛ سنن النسائی، ج1، ص260.</ref> به این استدلال پاسخ دادهاند که ساختن مسجد بر قبور و نماز خواندن در آن یا تنها نماز خواندن کنار قبر موجب نمیشود که کننده اینکار بدترین خلق خدا گردد؛ بلکه شرارت آنها دلالت بر شرکآلود بودن کارشان دارد؛ از جمله سجده بر قبر یا صاحب آن و یا قبله قرار دادن آن و کارهای شرکآلود دیگر. [[پیامبر(ص)]] نیز از بیم آن که توجه به صاحب قبر منجر به [[شرک]] گردد، از این کار نهی نمود.<ref>احیاء المقبور، ص23-24.</ref> ===حدیث ابن عباس=== حدیث ابن عباس<ref>تفسیر قرطبی، ج19، ص308.</ref> بر پایه روایت دیگر مورد استناد [[ابن تیمیه]]، [[بتپرستی]] نخست به صورت بزرگداشت بزرگان و بعدها با کشیدن تصویر آنها بر دیوار انجام پذیرفته که به دست اعراب تبدیل به بت شده است.<ref>الفتاوی الکبری، ج2، ص432؛ مجموع الفتاوی، ج1، ص167.</ref> بر این اساس، انسانها در فاصله زمانی میان [[آدم]] و [[نوح]]، در طول 10 سده همگی بر آیین [[توحید]] و [[اسلام]] بودند و نسلهای بعد بهسبب بزرگداشت قبور افراد صالح خود، به شرک گراییدند.<ref>مجموع الفتاوی، ج1، ص167.</ref> پس برای پیشگیری از مشرک شدن مسلمانان، از بنای بر قبور نهی شده است. در پاسخ این استدلال آوردهاند که [[عبادت]] کاری است که هم نشانه خضوع و خشوع و هم با باور به [[الوهیت]] یا [[ربوبیت]] آن فرد یا شیء همراه باشد. اما هیچیک از این دو عنصر در بنای بر قبور و عبادت کنار قبور اولیای دین وجود ندارد.<ref>احیاء المقبور، ص23.</ref> نیز اگر بنای بر قبور که نوعی تعظیم صاحبان قبور شمرده میشود، شرک باشد، پس تعظیم [[کعبه]] و [[طواف]] آن و بوسیدن و [[استلام حجرالاسود]] نیز شرک خواهد بود؛ اما بر پایه نصوص دینی، تعظیم این امور عبادت خدا و تعظیم او است.<ref>کشف الارتیاب، ص312.</ref> ===حدیث تسویه قبور=== بر پایه روایتی، [[حضرت علی(ع)]] مطابق ماموریتی که پیامبر به او داده بود، به [[ابوالهیاج]] دستور داد تا قبرها را تسویه نماید.<ref>صحیح مسلم، ج2، ص666؛ سنن النسائی، ج1، ص653.</ref> در برابر، موافقان بنای بر قبور بر این باورند که سند این روایت به سبب وجود [[وکیع بن جراح]]<ref>تاریخ بغداد، ج12، ص352؛ تهذیب التهذیب، ج11، ص110.</ref> و [[حبیب بن ابیثابت]] ضعیف است.<ref>تهذیب التهذیب، ج2، ص156-157.</ref> نیز این حدیث از مفردات ابوالهیاج است و او روایتی دیگر در هیچیک از کتابهای اهل سنت ندارد.<ref>حاشیة السندی علی سنن النسائی، ج4، ص88؛ شرح السیوطی لسنن النسائی، ج4، ص88.</ref> از دیدگاه دلالی نیز این حدیث الفاظی مبهم دارد. احتمال دارد منظور از «تمثال»، تصاویر بتها و منظور از «قبر» قبور مشرکان باشد.<ref>احیاء المقبور، ص47-48.</ref> واژه تسویه نیز اگر دو مفعولی بهکار رود، به برابر نهادن چیزی با چیز دیگر گفته میشود<ref>نک: العین، ج7، ص326، «سوی. </ref> و اگر یک مفعولی باشد، به معنای از میان بردن ناهمواریها و زدودن کجیها بهکار میرود.<ref>نک: التحقیق، ج5، ص281، «سوی. </ref> از آنجا که تسویه در این حدیث، یک مفعولی است، مفاد حدیث، دستور هموار کردنذقبرها<ref>صحیح مسلم، ج2، ص666.</ref> و از میان بردن ناهمواریها است، نه تساوی آن با زمین.<ref>ارشاد الساری، ج2، ص477؛ احیاء المقبور، ص47-48؛ الوهابیة فی المیزان، ص56.</ref> شواهدی نیز بر این برداشت وجود دارد: سنت بودن هموار کردن قبور،<ref>صحیح مسلم، نووی، ج7، ص36؛ منتهی المطلب، ج7، ص395؛ بحار الانوار، ج79، ص41.</ref> استحباب بلندی قبر بهاندازه یک وجب<ref>احیاء المقبور، ص47-48.</ref> یا چهار انگشت باز<ref>بحار الانوار، ج79، ص41.</ref> و سیره پیامبر و صحابه بر این کار<ref>احیاء المقبور، ص47-48.</ref> و نیز آوردن واژه تسویه در حدیث پیش از این روایت به معنای هموار کردن.<ref>صحیح مسلم، ج2، ص266.</ref> ===حدیث نهی از زیاده بر قبور=== در برخی از روایتهای نهی از بنای بر قبور، عبارت «یُزاد علیه» دیده میشود. بر این اساس، زیاده کردن بر قبور جایز نیست.<ref>السنن الکبری، ج3، ص410؛ سنن ابی داود، ج3، ص210.</ref> درباره زیاده کردن بر قبر، دیدگاههای گوناگون بیان شده است. بلند کردن قبر بیش از اندازه،<ref>شرح السیوطی لسنن النسائی، ج4، ص86.</ref> افزودن بر خاک آن از خاکی جز خود قبر،<ref>حاشیه السندی علی سنن النسائی، ج4، ص86.</ref> افزون کردن چیزهای دیگر جز خاک بر قبر مانند تابوت و کلوخ و سنگ روی قبور<ref>الفواکه العذاب، ص93.</ref> و ساختن بنا،<ref>شرح سنن ابی داود، ج6، ص183.</ref> طولانیتر و عریضتر کردن قبر بیش از اندازه جسد.<ref>حاشیة السندی علی سنن النسائی، ج4، ص86.</ref> شماری از پژوهشگران بر این باورند که زیاده بر بنا، عرفاً درباره چیزی بهکار میرود که از جنس همان چیز باشد. پس در اینجا، روایت ظهور در افزودن خاک آن دارد<ref>عون المعبود، ج9، ص33؛ نیل الاوطار، ج4، ص105.</ref> و ساخت قبه و بارگاه، زیاده بر قبر نیست. نهی از زیاده، آشکارا به معنای نهی از زیاده با خاک ندارد؛ چه رسد به نهی از قرار دادن چیزهایی دیگر بر قبر.<ref>کشف الارتیاب، ص302.</ref>
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
جستجو
جستجو
در حال ویرایش
بنای بر قبور
(بخش)
افزودن مبحث
Toggle limited content width