پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
جستجو
جستجو
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
ایجاد حساب
ورود
صفحههایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند
بیشتر بدانید
مشارکتها
بحث
در حال ویرایش
تحفةالعراقین
(بخش)
صفحه
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
در پایگاههای دیگر
ویکیشیعه
دانشنامه اسلامی
امامت پدیا
ویکیپاسخ
ویکی حسین
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
==وصف سفر حج== شرح سفر حج از مقاله سوم آغاز میشود؛ جایی که خاقانی آفتاب را به سفر در زمین فراخوانده و در ادامه از آنچه در سفر از سر خواهد گذراند و سرزمینهایی که خواهد دید و بزرگانی که به حضورشان خواهد رفت، برایش شرح داده است. نخستین منزل سفر حج آفتاب، لشکرگاه سلطان محمد بن محمود سلجوقی بوده که در آن هنگام یعنی میانهسال (551 ق.) در اردوگاهی نزدیک [[همدان]] اقامت داشته است. ===بغداد و کوفه=== آفتاب در ادامه راه باید از همدان بگذرد و به [[بغداد]] و بارگاه خلیفه [[المقتفی بالله|المقتفی باللّه]] (حک: 530-555 ق.) برود. خاقانی در اینجا، افزون بر یادکرد زیباییهای طبیعی شهرها و راهها، به ستایش سلطان سلجوقی و خلیفه عباسی پرداخته است.<ref>تحفةالعراقین، ص 87-116</ref> ===ستایش بارگاه امام علی(ع)=== خاقانی در وصف [[کوفه]] که مسافر حج باید در پی بغداد از آن میگذشت، به ستایش بارگاه [[امام علی(ع)]] پرداخته و «خاک مقدس» مقبره «شیر مرد عالم» را مشکآگین و بهشتآسا شمرده است.<ref>تحفةالعراقین، ص 117-119</ref> {{شعر |تراز=<!--وسط، راست ، چپ--> |خط اول= |سرها بینی کلاه در پای|در مشهد مرتضی جبین سای |جانها چو سپاه نحل پر جوش|بر خاک امیر نحل مدهوش |در خدمت شیر مرد عالم|چون شاخ گوزن قد کنی خم |تک مصرع= |ترجمه= }} ===راه بیابانی حج=== با گذر از کوفه، سفر حاجی در راه بیابانی حج آغاز میشد. در تحفة العراقین از دشواریهای سفر بادیه که همه سفرنامه نویسان و حتی خود خاقانی در دیگر سرودههایش از آن گلایه کرده، خبری نیست.<ref>نک: حج در ادب فارسی، ص 216.</ref> بادیه در زبان شاعرانه خاقانی به باغ تشبیه شده و پوشش گیاهی آن به لباسی به رنگ سبز پستهای بر تن خاک ماننده گشته است. او بادهای سَموم بیابان را عطرآگین و سرابش را آینه صفابخش جان دانسته و بیابان را به دلیل فراوانی گیاهان شفابخش، داروکده نامیده است.<ref>تحفةالعراقین 119-120</ref> آب باران جمع شده در مشربهها و چاههای بر سر راه را به شراب صبوح مانند کرده و درمانکننده استسقاء دانسته است.<ref>تحفةالعراقین، ص 121</ref> وی که [[وادی بطحا]] را به دریا و حرکت ناقه را بر آن به حرکت کشتی تشبیه کرده، صدای زنگ شتران را از نغمههای زبور و آواز مغنیان دلانگیزتر شمرده است.<ref>تحفةالعراقین، ص 121-123</ref> {{شعر |تراز=<!--وسط، راست ، چپ--> |خط اول= |در عرصه بادیه نهی روی|نه بادیه بل ریاض خود روی |از سندس خضر خضر بومش|از لخلخه سما سمومش |چون وادی ایمن از کرامت|همشیره وادی قیامت |زاندیشه مرد هیات اندیش|اندازه عرض و طول او بیش |از نور هزار حله بر وی|وز حور هزار جلوه در وی |تک مصرع= |ترجمه= }} ===مکه=== بیان خاقانی درباره مکانهای مکه، وصفهایی کوتاه و شاعرانه و خالی از آگاهیهای جغرافیایی و تاریخی است. وی بعد از وصف [[ذات العرق]]، احرام گاه عراقیان و شرححال حاجیان و [[احرام بستن]] آنان را وصف کرده است. {{شعر |تراز=<!--وسط، راست ، چپ--> |خط اول= |آیی به حواله گاه احرام|میقاتگه خواص اسلام |چون مقدمت از عراق دانند|میقات تو ذات عرق خوانند |تک مصرع= |ترجمه= }} سپس با زبانی شاعرانه به وصف [[عرفات|دشت عرفات]] و جمعیت بسیار آن پرداخته و گروه صوفیان، عالمان و غازیان (لشکریان) حاضر در عرفات را ستوده.<ref>تحفةالعراقین، ص 123-127</ref> {{شعر |تراز=<!--وسط، راست ، چپ--> |خط اول= |زانجا که عنان دل بپیچی|راه عرفات را بسیچی |آیی به پناهگاه بشری|دشت عرفات و رکن اعلی |آن مقصد عزم ره نوردان|آن غایت کار نیکمردان |دهلیز سراچه الهی|دهلیز چه صدر پادشاهی |تک مصرع= |ترجمه= }} بعد از آن به وصف شاعرانه [[جبل الرحمه]]، [[مزدلفه]]، [[مشعر|مشعرالحرام]]، [[جمره عقبه]]، [[منی]]، مکه، [[حجر الاسود|حجرالأسود]]، [[زمزم]]، [[ناودان کعبه]]، [[صفا]]، [[مروه]] و... پرداخته است.<ref>تحفةالعراقین، ص 127-135</ref> {{شعر |تراز=<!--وسط، راست ، چپ--> |خط اول= |مکه بمکانت آسمان است|کعبه به محل قطب از آن است |کعبه وطن اندرو گزیده|بحری به جزیره در خزیده |گویی که به کنج تنگ پهنا|گنجی است نهاده آشکارا |عرشی که فلک به ساق دارد|سر بر سر کعب کعبه آرد |تک مصرع= |ترجمه= }} ===مدینه=== خاقانی سخن خود را درباره مدینه با وصف نخلستان مدینه آغاز کرده و به ستایش مدینه و [[مرقد پیامبر(ص)]] پرداخته و سخن را در مدح وی و راز و نیاز با او به درازا کشانده است.<ref>تحفةالعراقین، ص 149-176</ref> {{شعر |تراز=<!--وسط، راست ، چپ--> |خط اول= |بنیاد مدینه سدّ دنیاست|حیاها الله حیات جانها است |چون ریزش روزی مسلمان|دخلش کم و برکتش فراوان |نخلش همه دست کشت جبرئیل|گُشنی ده نخل او سرافیل |تخمش به گلاب پروریده|آدم ز بهشتش آوریده |تک مصرع= |ترجمه= }} ===تقدیم کتاب به جواد اصفهانی=== خاقانی در منظومه خود، بیش از همه، [[جواد اصفهانی|جمالالدین محمد اصفهانی]] وزیر شاهان زنگی موصل (حک 521-648) را ستوده و منظومه خویش را به او تقدیم کرده است.<ref>تحفةالعراقین، ص 182-197</ref> جمالالدین اصفهانی شخصیت ممتاز و مورداحترام سلاطین سلجوقی و خلفای عباسی و به سخاوتمندی نام بردار بود و به دلیل ساختن بناهای عامالمنفعه و به ویژه بازسازی برخی ساختمانهای کعبه که خاقانی در اشعار خود به آنها اشارهکرده، با لقب «جواد اصفهانی» خوانده میشد.<ref>العقد الثمین، ج 2، ص 308-312</ref> .<ref>تحفةالعراقین، ص 192</ref><ref>تحفةالعراقین، ص 210-225</ref>
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
جستجو
جستجو
در حال ویرایش
تحفةالعراقین
(بخش)
افزودن مبحث
Toggle limited content width