پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
جستجو
جستجو
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
ایجاد حساب
ورود
صفحههایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند
بیشتر بدانید
مشارکتها
بحث
در حال ویرایش
عبدالله بن زبیر
صفحه
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
در پایگاههای دیگر
ویکیشیعه
دانشنامه اسلامی
امامت پدیا
ویکیپاسخ
ویکی حسین
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
{{جعبه اطلاعات عالم | عنوان = | تصویر = | اندازه تصویر = | نام کامل = عبدالله بن زبیر بن عوام | لقب = ابوبکر و ابوخُبَیب | نسب = [[بنی اسد]][[قریش]] | خویشاوندان سرشناس = [[پیامبر|پیامبر(ص)]]، [[زبیر|زبیر بن عوام]]، [[ابوبکر]]، [[عایشه]] | تاریخ تولد = [[شوال]] سال اول قمری | شهر تولد = مدینه | کشور تولد = [[عربستان]] | محل زندگی = [[مکه]]، [[مدینه]] | تاریخ وفات = ۷۳ قمری | شهر وفات = مکه | محل دفن = | استادان = | شاگردان = | محل تحصیل = | اجازه روایت از = | اجازه اجتهاد از = | اجازه روایت به = | اجازه اجتهاد به = | تالیفات = | سایر = | سیاسی = شرکت در جنگهای [[جمل]] و [[صفین]] و خلافت مسلمانان پس از مرگ [[یزید بن معاویه]] | اجتماعی = بازسازی [[کعبه]] پس از حمله و تخریب به دست لشگریان یزید | امضا = | وبگاه رسمی = }} '''عبدالله بن زبیر بن عوام بن خُوَیلد''' مکنّا به ابوبکر و ابوخُبَیب، [[صحابه|صحابی]] خردسال و از مدعیان خلافت در [[مکه]] بود. او در 7 یا 8 سالگی، در میان جمعی از کودکان با [[حضرت محمد(ص)|پیامبر(ص)]] بیعت کرداز این رو، او را از [[صحابه]] صِغار پیامبر شمردهاند.<ref>الاصابه، ج۴، ص۸۱؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۳۰؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۶۴.</ref> خواهرزاده [[عایشه]] بود و با او ارتباط نزدیکی داشت. او پس از کنارهگیری از طرفین درگیر در [[جنگ صفین|صفین]] با معاویه [[بیعت]] کرد ولی برای فرار از بیعت با [[یزید بن معاویه|یزید]]، به مکه پناه برد و پس از مرگ یزید از دیگران بیعت گرفت و به خلافت رسید. بزرگان بنیهاشم در مکه با او بیعت نکردند. وی پس از خلافت به تعمیر و تجدید بنای کعبه پرداخت. او در محاصره دوم مکه به دست [[حجاج بن یوسف|حجاج]]، کشته شد. پس از شکست ابن زبیر، گروهی از خاندانش راه عزلت گزیدند و گروهی دیگر خود را به حاکمان [[بنی امیه|اموی]] و [[بنی عباس|عباسی]] نزدیک کردند؛ زیرا نزد [[خوارج]] و [[شیعه|شیعیان]] جایگاهی نداشتند.<ref>نقد و بررسی منابع سیره نبوی، ص۹۰-۹۱.</ref> ==نسب== ابن زبیر از تیره [[بنیاسد]] [[قریش]]<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۳۰؛ الاستیعاب، ج۳، ص۹۰۵.</ref>، مکنّا به ابوبکر و ابوخُبَیب، پدرش عمهزاده [[پیامبر(ص)|پیامبر]] و مادرش [[اسماء دختر ابوبکر|اسماء، دختر ابوبکر]] است.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۰۵؛ اسد الغابه، ج۳، ص۱۳۸.</ref> وی بارها به این نسبتها افتخار میکرد.<ref>البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۸؛ شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۶۱؛ اخبار الدولة العباسیه، ص۹۶.</ref> ==تولد== بنا بر سخن مشهور، او نخستین نوزادی بود که پس از [[هجرت پیامبر|هجرت پیامبر(ص)]] به [[مدینه]]، درمیان [[مسلمانان]]، در شوال سال اول ق زاده شد. مسلمانان با شنیدن خبر تولد او، از خوشحالی یکباره [[تکبیر]] گفتند؛ زیرا تولد وی نشانه بطلان شایعه [[یهودیان]] بود که به ادعای خویش میخواستند با جادو، مانع تولد نوزادان مسلمانان شوند و بدین ترتیب نسل مسلمانان را به تدریج منقرض کنند. پیامبر کام ابن زبیر را با خرما برداشت و او را عبدالله نامید و [[ابوبکر]] در گوشهایش [[اذان]] گفت.<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۳۱-۳۲؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۳۷؛ الاصابه، ج۴، ص۸۰.</ref> ==ویژگی ظاهری== او پوستی به رنگ سبز تیره و بدنی لاغر، قدی میانه، محاسنی زرد و بسیار کم پشت<ref>تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۴۷؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۵.</ref> و موهایی بلند و پر پشت<ref>الکامل، ج۴، ص۳۶۰؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۵.</ref> داشت و پدرش وی را شبیهترین مردم به ابوبکر میدانست.<ref>الاصابه، ج۴، ص۸۱.</ref> ==ویژگی باطنی== ابن زبیر را مردی شجاع، جنگجو، دارای قدرت بدنی بسیار، سخندان <ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۷۹؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۵.</ref> و درعین حال بدخلق و حسود معرفی کردهاند.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۰۶؛ الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۹۲؛ شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۳۴۳.</ref> غرورش تاجایی بود که در روابط زناشویی پدر و مادرش دخالت میکرد و به سبب تعصب به مادر<ref>الاوائل، ص۱۵۶؛ اسد الغابه، ج۶، ص۹-۱۰.</ref> سرانجام منجر به جدایی آنان شد.<ref>اسد الغابه، ج۶، ص۱۰؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۴۶.</ref> حرص و بخل شدیدش<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۶۶.</ref> ضرب المثل بود<ref>الاوائل، ص۲۲۰؛ النهایه، ج۳، ص۲۶۱؛ شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۵۲.</ref>.<ref>انساب الاشراف، ج۴، ص۵۳؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۴۴.</ref>.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۶۸.</ref> تنگچشمی او زیاد بود<ref>دولت امویان، ص۱۱۲.</ref> او مردم بادیهنشین را که به یاریاش آمده بودند، افرادی بیارزش خواند.<ref>انساب الاشراف، ج۷، ص۱۱۹؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۱.</ref> ==همسران== نفیسه دختر [[امام حسن(ع)]]<ref>جمهرة نسب قریش، ج۱، ص۶.</ref>؛ عایشه دختر عثمان بن عفان،<ref>انساب الاشراف، ج۷، ص۱۴۱؛ جمهرة انساب العرب، ص۱۲۲.</ref>؛ عایشه دختر عبدالرحمن بن حارث و خواهرانش رَیطه و حَنتَمه، تُماضر دختر مَنظور<ref>جمهرة نسب قریش، ج۱، ص۶؛ انساب الاشراف، ج۷، ص۱۴۱؛ ج۹، ص۴۴۹.</ref>را جزء همسران وی دانستهاند. ==محدثان نسل وی== محدثان و دانشمندان بسیاری را از نسل ابن زبیر شمردهاند که از جمله آنان ابوعبدالله [[زبیر بن بکار|زبیر بن بَکار]] است.<ref>نقد و بررسی منابع سیره نبوی، ص۶۵-۸۰.</ref> او قضاوت [[کوفه]] را در مدتی طولانی از سوی عباسیان عهدهدار شد و تألیفات فراوان داشت.<ref>الانساب، ج۶، ص۲۶۶؛ الاعلام، ج۳، ص۴۲.</ref> ==نقل روایات== ابن زبیر را در طبقه میانی اصحاب در تعداد فتوا و همردیف [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]]، [[ام سلمه|أمّ سلمه]]، [[انس بن مالک|أنس بن مالک]] و [[ابوسعید خدری|أبوسعید خُدری]] به شمار آوردهاند.<ref>شذرات الذهب، ج۱، ص۲۶۰.</ref> [[احمد بن حنبل]] ۳۲ [[حدیث]] از او نقل کرده و [[ذهبی]] روایتهای او را ۳۳ حدیث مسند دانسته است.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۶۳.</ref> ==فضیلتسازی برای خود== زبیریان گزارشهایی برای بزرگنمایی ابن زبیر جعل کردهاند؛ مثل: * به ۱۰۰ زبان با غلامانش سخن میگفت<ref>تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۴۴؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۹.</ref>؛ * نخستین طواف او در قنداقه با دست ابوبکر بود<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۳۴؛ تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۵۷.</ref>؛ * نخستین واژهای که در کودکی بر زبان آورد، شمشیر بود و پیوسته آن را تکرار میکرد<ref>الکامل، ج۴، ص۳۶۰؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۴۰.</ref>؛ * در کودکی، خون حجامت پیامبر(ص) را نوشید<ref>تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۳۷؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۳؛ سبل الهدی، ج۱۰، ص۴۰.</ref>؛ * زنان جنی را در [[طواف]] دید و آنان را فراری داد<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۸۵؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۶.</ref>؛ * با مردان جنی همسخن شد و از آنان نمیترسید<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۸۵؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۶.</ref>؛ * کنار [[حجرالاسود]] برای دستیابی به حکومت حجاز و خلافت، دعا نمود و خواستهاش برآورده شد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۱، ص۱۴۰؛ المنتظم، ج۶، ص۱۳۵.</ref> ==عبادات سخت برای کسب مقبولیت== ابن زبیر به عبادتهایی رو میآورد که دیگران از انجام دادن آن ناتوان بودند<ref>تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۴۰؛ الاصابه، ج۴، ص۸۲.</ref>؛ برخی مانند [[عبدالله ابن عباس|ابن عباس]]<ref>انساب الاشراف، ج۴، ص۶۵؛ الفتوح، ج۶، ص۳۲۶.</ref> اینها را نوعی ریاکاری برای کسب مقبولیت میدانست.<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۶۹؛ البدء و التاریخ، ج۶، ص۲۴.</ref> به عنوان مثل: * آنگاه که سیل در [[مسجدالحرام]] مانع از طواف بود، شناکنان [[کعبه]] را طواف کرد<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۱، ص۲۵۱؛ الکامل، ج۴، ص۳۶۰.</ref>؛ * سجدهاش آنقدر طولانی میشد که پرندگان بر پشت او مینشستند<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۷۰؛ نهایة الارب، ج۲۱، ص۱۴۳.</ref>؛ * 7 یا 15 روز پیاپی بدون افطار [[روزه]] میگرفت<ref>حلیة الاولیاء، ج۱، ص۳۳۵؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۴۰.</ref>؛ * هر شب به گونهای خاص عبادت میکرد: شبی را تا صبح میایستاد، شبی را تا صبح رکوع و یا سجده میکرد<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۷۰؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۴۰.</ref>؛ * در میان جمعی به رکوع رفت و با این که حاضران سورههای طولانی مانند [[سوره بقره|بقره]]، [[سوره آل عمران|آل عمران]]، [[سوره نساء|نساء]] و [[سوره مائده|مائده]] را خواندند، او از رکوع برنیامد.<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۷۱؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۴.</ref> ==در زمان خلیفه اول، دوم و سوم== {{جعبه نقل قول | عنوان= پیامبر(ص) به ابن زبیر:| نقلقول= وای بر مردم از دست تو! و وای بر تو از دست مردم! |تاریخ بایگانی | | منبع = | شیبانی، الآحاد والمثانی، ج۱، ص۴۱۴.| تراز = چپ| عرض = 32۰px | اندازه خط = 12px|رنگ پسزمینه=#99CC00| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} در روزگار ابوبکر، داوطلبانه سردسته گروهی از نوجوانان شد که در اجرای فرمان خلیفه، دزدی سابقهدار را در [[بقیع]] گردن زدند.<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۶۴؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۳۸.</ref> او در [[جنگ یرموک|نبرد یرموک]] همراه پدرش [[زبیر بن عوام|زبیر]] حاضر بود<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۵۷۱؛ الاصابه، ج۳، ص۳۳۴.</ref> در مسابقه شترسواری با [[عمر بن خطاب|عمَر]] بر او پیروز شد.<ref>المصنف، صنعانی، ج۸، ص۴۶۸؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۷۲۹.</ref> در زمان [[عثمان بن عفان|عثمان]] در روند [[یکسانسازی مصاحف]]، جزء کاتبان نسخههای [[قرآن]] بود.<ref>انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۷۶؛ اسد الغابه، ج۳، ص۳۲۸؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۵.</ref> در حمله به مغرب شرکت داشت و به ادعای خود، با کشتن فرمانده لشکر دشمن، باعث پیروزی شد.<ref>فتوح البلدان، ص۲۲۴؛ المنتظم، ج۴، ص۳۴۴.</ref> او در زمان شورش مردم بر ضدّ عثمان، از مدافعان عثمان بود که خانهاش را ترک نکرد.<ref>تاریخ خلیفه، ص۱۰۲؛ البدایة و النهایه، ج۷، ص۱۸۱.</ref> و هنگام محاصره در مواجهه با معترضان زخمی شد.<ref>الطبقات، ج۲، ص۳۶؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۵۶۴.</ref> ==در زمان امام علی(ع)== در جوانی در برابر [[امام علی(ع)]] قرار داشت و تأثیر او بر پدرش باعث شد تا ایشان جدایی زبیر از [[اهل بیت(ع)]] را به سبب او بداند.<ref>الامامة و السیاسه، ج۱، ص۲۸؛ اسد الغابه، ج۳، ص۱۳۹.</ref> ===در جنگ جمل=== عاطفه فراوان میان ابن زبیر و [[عایشه]] باعث شد تا [[طلحه]] و [[زبیر]] او را برای قانعکردن عایشه در اتحاد با خود در [[جنگ جمل]] به خدمت گیرند.<ref>الجمل، ص۲۲۹؛ الاحتجاج، ج۱، ص۱۶۶.</ref> بعدها وقتی عایشه از [[عبدالله بن عمر|ابن عمر]] پرسید که چرا او را از اینکار باز نداشته است، ابن عمر نفوذ ابن زبیر را مانع از آن دانسته بود.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۱۰؛ تاریخ الاسلام، ج۴، ص۲۴۶.</ref> در جنگ جمل، سگان سرزمین حَوْأب به عایشه پارس کردند و او به یاد [[حدیث]] [[پیامبر(ص)|پیامبر]] افتاد که همسرانش را بر حذر داشته بود که سگهای [[حوأب]] سر راهشان را بگیرند. در این هنگام، ابن زبیر ۵۰ تن از بنیعامر را واداشت تا شهادت دهند که آن ناحیه حوأب نیست.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۲۴؛ الفتوح، ج۲، ص۴۵۸.</ref> این گواهی نخستین گواهی دروغ در اسلام شناخته شد.<ref>الامامة و السیاسه، ج۱، ص۸۲؛ تذکرة الخواص، ص۶۸.</ref> ابن زبیر در راه [[بصره]] پس از نزاع طلحه و زبیر بر سر امامت لشکر، در کنار [[محمد بن طلحه]] امامت را عهدهدار بود.<ref>الطبقات، ج۵، ص۴۰؛ مروج الذهب، ج۲، ص۳۵۸؛ الجمل، ص۲۸۲.</ref> پس از ورود به بصره و بر خلاف پیمان آتش بسی که با [[عثمان بن حنیف|عثمان بن حُنَیف]] حاکم بصره تا رسیدن امام علی(ع) بسته بودند، در رأس گروهی محافظان مسلمان را کشت و [[بیت المال]] را تصرف کرد.<ref>فتوح البلدان، ص۳۶۵؛ الاستیعاب، ج۱، ص۳۶۸.</ref> او که فرمانده پیاده نظام جمل بود،<ref>الاخبار الطوال، ص۱۴۶؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۴۸۵.</ref> در آغاز نبرد، با آگاهی از تصمیم پدرش برای کنارهگیری از جنگ، کوشید با ترسو خواندن پدرش او را از این کار بازدارد.<ref>الفتوح، ج۲، ص۴۷۰؛ مروج الذهب، ج۲، ص۳۶۳.</ref> عبدالله در این جنگ با [[مالک اشتر]] درگیر شد و با وجود بیش از ۳۰ زخم<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۶۵.</ref> جان سالم به در برد.<ref>الجمل، ص۳۵۰؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۶؛ الاصابه، ج۴، ص۸۲.</ref> و در خانهای پنهان شد و بعدا مشمول عفو امام علی(ع) قرار گرفت.<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۵۳۷؛ الفتوح، ج۲، ص۴۸۵.</ref> ===در جنگ صفین=== او پس از کنارهگیری از طرفین درگیر در [[جنگ صفین|صفین]]، به دعوت [[معاویه]]، در جمع معتزلان از [[امام علی(ع)|امام علی]] برای نظارت بر حکمیت به [[دومة الجندل]] رفت.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۱۱۷-۱۱۸؛ الاخبار الطوال، ص۱۹۸؛ شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۵۱.</ref> وی در این گردهمایی به [[عبدالله بن عمر]]، پیشنهاد پذیرش خلافت داد؛ ولی او نپذیرفت.<ref>انساب الاشراف، ج۲، ص۳۴۴.</ref> ==در زمان معاویه== معاویه از جاهطلبی او با خبر بود و درباره شورش او به جانشینش [[یزید بن معاویه|یزید]] سخت هشدار داد<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۵؛ الاخبار الطوال، ص۲۲۶.</ref>؛ اما توانست از او [[بیعت]] بگیرد و وی را با تهدید و تطمیع در [[مدینه النبی|مدینه]] آرام نگاه دارد.<ref>البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۸؛ اخبار الدولة العباسیه، ص۶۰.</ref> وی در زمان معاویه در حمله به قسطنطنیه<ref>تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۳۶؛ تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۱۲.</ref> با او همکاری کرد. ==در زمان امام حسن و امام حسین(ع)== در دوران بنیامیه با توجه به جایگاه معنوی و اجتماعی [[امام حسن مجتبی(ع)|امام حسن]] و [[امام حسین(ع)]] برخوردی رخ نداد؛ بلکه با وجود کینهای که در دل داشت، مدارا ورزید. در مواردی تلاش برای امتیازگیری از [[معاویه]] با تهدید به جانبداری از [[اهل بیت(ع)]] انجام میداد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۳۵؛ الطبقات، خامسه۱، ص۳۴۵.</ref> ازدواج او با ام الحسن<ref>المحبّر، ص۵۷؛ انساب الاشراف، ج۷، ص۱۴۱.</ref> و ازدواج پسر برادرش با ام سلمه دختران امام حسن(ع)<ref>نسب قریش، ص۵۰؛ المحبّر، ص۵۷.</ref> و ازدواج برادرش با سکینه دختر امام حسین(ع) از سیاستبازیهای او و خاندانش در روابط با اهل بیت(ع) است.<ref>انساب الاشراف، ج۲، ص۴۱۶؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۵۲۶.</ref> با حضور امام حسین(ع) در [[مکه]]، ابن زبیر مجالی برای دعوت به خود نمیدید، ایشان را به سفر به [[عراق]] تشویق کرد؛ هر چند برای دفع اتهام از خود، آمادگیاش را برای همکاری مطرح میکرد. امام حسین(ع) هنگام خروج، نماندن خود را در مکه، به حدیثی از پیامبر خدا(ص) مستند دانست که ظهور فتنهگری را در مکه پیشبینی کرده بود که باعث شکستن حرمت کعبه میشود.<ref>تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۴۴؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۶۶، ۳۳۹.</ref> و درباره این رخداد به ابن زبیر هشدار داد.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۱۵؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۵.</ref> همین روایت را ابن عباس، ابن عمر و [[عبدالله بن عمرو عاص]] نیز به ابن زبیر یادآوری کردند و او را از این کار بازداشتند.<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۲۲۱؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۴۴؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۹.</ref> ==در زمان یزید== [[یزید بن معاویه|یزید]] پس از رسیدن به حکومت، از ابن زبیر [[بیعت]] خواست ولی او به [[مکه]] پناه برد.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۱۴؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۳۹.</ref> در مکه در جماعت [[بنیامیه]] شرکت نمیکرد و در کنار [[کعبه]] نماز میگزارد و پنهانی مردم را به شورای خلافت دعوت میکرد و خود را عائذ البیت (<small>پناهنده به خانه خدا</small>) میخواند.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۱۵-۳۱۸؛ الکامل، ج۴، ص۱۲۲.</ref> وی این لقب را برگزید تا خود را با شخصی تطبیق کند که بر پایه روایتی از [[پیامبر(ص)|پیامبر]]، به کعبه پناه میبرد و دشمنان او در بیابان ، میان [[مکه]] و [[مدینه النبی|مدینه]]، در زمین فرو میروند. به اعتقاد برخی، این شخص [[امام زمان(عج)]] است.<ref>المصنف، ابن ابی شیبه، ج۸، ص۶۰۸؛ صحیح مسلم، ج۸، ص۱۶۷.</ref> پس از رسیدن خبر شهادت [[امام حسین(ع)]]، خطابهای در رثای وی خواند و با کنایه یزید را برای خلافت نالایق دانست. در این هنگام، هوادارانش خواهان بیعت با او شدند؛ ولی او زمان را مناسب ندانست.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۱۹؛ المنتظم، ج۵، ص۳۴۷.</ref> ===عدم پذیرش بیعت با یزید=== یزید با فرستادن قاصدی همراه غل و زنجیری از نقره، از او خواست تا برای نشان دادن فرمانبرداری خود، نزد یزید حضور یابد؛ ولی وی نپذیرفت.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۲۷-۳۲۸؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۷۵.</ref> حاکم مکه و مدینه، به فرمان یزید برای دستگیری ابن زبیر و برای گرفتن بیعت، به مکه آمد. فرماندهی این نیروها را عمرو برادر ابن زبیر که مادرش از بنیامیه<ref>الطبقات، ج۵، ص۱۴۱؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۱۹۸.</ref> بود عهدهدار شد. نبرد کوتاهی میان نیروهای ابن زبیر و لشکر عمرو که در میانشان طرفداران ابن زبیر بودند، صورت گرفت و لشکر عمرو پراکنده شدند و عمرو با امان گرفتن از برادرش به اسارت نیروهای او درآمد.<ref>الطبقات، ج۵، ص۱۴۱؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۳۳۰.</ref> ابن زبیر<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۱۵؛ الفتوح، ج۵، ص۱۵۴.</ref>؛عمرو را در زندانی تنگ<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۳، ص۳۴۰.</ref> محبوس کرد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۴۷؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۴۹.</ref> و پس از مدتی زندان را بر سر وی و همراهانش ویران کرد.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۳۱.</ref> ===رد پیشنهاد یزید برای تسلیم شدن=== ابن زبیر پس از پیروزی، با مشورت مادرش اسماء<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۲؛ انساب الاشراف، ج۷، ص۱۲۳.</ref>، با رد پیشنهادهای مکرر یزید برای تسلیم شدن، مردم را به خلع او فراخواند<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۱۹، ۳۷۲؛ البدء و التاریخ، ج۶، ص۱۸.</ref> و مردم مدینه را به خود دعوت کرد. مردم مدینه، با [[عبدالله بن مطیع عدوی|عبدالله بن مُطیع عَدوی]] به نیابت از او بیعت کردند<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۳۷.</ref>.<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۶۹.</ref> یزید لشکری را برای سرکوب ابن زبیر فرستاد. این لشکر مدینه را محاصره کرده و سه روز به مردم مهلت داد با لشکر شام همکاری کنند؛ اما آنان نپذیرفتند و <ref>البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۶۲؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۵۳.</ref>، با لشکر شام به نبرد برخاستند.<ref>المنتظم، ج۶، ص۱۶.</ref> پس از شکست مردم مدینه، به فرمان یزید سه روز جان و مال و ناموس آنان را بر لشکر خود مباح کرد.<ref>تاریخ الاسلام، ج۵، ص۲۵.</ref> شامیان با قتل عام مردم و صحابه پیامبر و هتک حرمت نوامیس و پس از اعتراف از افراد به بندگی برای یزید، به سوی مکه آمدند.<ref>الامامة و السیاسه، ج۱، ص۲۳۱؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۲۰.</ref> ===جنگ با لشکر یزید=== لشکر شام، مکه را<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۹؛ تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۳۸۷.</ref> محاصره کرد<ref>معجم البلدان، ج۲، ص۲۲۵؛ الروض المعطار، ص۱۸۸.</ref><ref>شفاء الغرام، ج۱، ص۶۰۰؛ قاموس الحرمین، ص۵۶.</ref>.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۹؛ تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۳۸۷.</ref> شامیان،<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۷.</ref>، بر کوههای مشرف بر مسجدالحرام منجنیق نصب کردند<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۳؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۹.</ref> و با پرتاب سنگ و گلولههای شعلهور، زبیریان را زیر فشار قرار دادند. سنگها با اصابت به کعبه، آن را ویران کرد<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۹۹؛ الامامة و السیاسه، ج۲، ص۱۹.</ref> و به آتش کشاند. آتش پردههای میان رکن یمانی و حجرالاسود و چوبهای ساج بنای کعبه را سوزاند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۹۸، ص۲۰۳؛ اخبار الکرام، ص۱۳۳.</ref> ابن زبیر مانع خاموشکردن آتش شد تا با این ترفند، مکیان را در برابر لشکر شام استوار سازد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۲.</ref><ref>الامامة و السیاسه، ج۲، ص۱۹؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۹۸.</ref> زبیریان از این رخداد بیشترین بهره تبلیغاتی را بردند و در خطابههایشان شامیان را آتشزنان خانه خدا نامیدند.<ref>الامامة و السیاسه، ج۲، ص۲۰.</ref> شامیان با شنیدن خبر مرگ یزید دست از محاصره برداشتند.<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۶۷؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۳۶۳؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۳۵.</ref> ==حامیان ابن زبیر در دفاع از مکه== * دستهای ۲۰۰ نفره از حبشیان که پادشاه وقت [[حبشه]] برای دفاع از [[کعبه]] اعزام کرده بود<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۶۲، ۳۷۲.</ref> * گروهی ۷۰ نفری از [[خوارج]] که ابن زبیر بدون پرسوجوی درباره عقایدشان، خود را با آنان موافق شمرد؛ پس از مرگ [[یزید]] که آنان خواستار اظهارنظر صریح درباره اعتقاداتشان شدند، آنان را از خود راند.<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۵۶۴-۵۶۹؛ الکامل، ج۴، ص۱۶۶-۱۶۸.</ref> * [[مختار ثقفی|مختار بن ابی عُبَیده ثقفی]] نیز در حمله [[حصین بن نمیر]] به مکه، با ابن زبیر همکاری کرد.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۶۰؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۵۷۵.</ref> ==دشمنی با اهلبیت(ع)== از آنجا که حکومت وی از لحاظ مادی و نظامی کاملاً به [[عراق]] وابسته بود و عراق هم به اهل بیت گرایش داشت، سران با نفوذ [[بنیهاشم]] را رقیب جدی خود میدید و [[مختار ثقفی|مختار]] که عراق را از چنگ زبیریان بیرون آورد<ref>اسد الغابه، ج۴، ص۳۴۷؛ الاصابه، ج۶، ص۲۷۵.</ref>، دشمن جدی برای خلافت خود میدانست. کینه فراموش نشدنی ابن زبیر از کسانی که او و پدر و خالهاش را در نبرد جمل شکست داده بودند. بر پایه گفته خود، از [[اهل بیت(ع)|اهل بیت]] کینهای ۴۰ ساله داشت.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۴۸۲؛ اخبار الدولة العباسیه، ص۱۱۶.</ref> دشمنی او با اهل بیت پیامبر(ص) او را واداشت تا ۴۰ هفته، درخطبه [[نماز جمعه]]، از درود فرستادن بر پیامبر(ص) خودداری کند تا مبادا اهل بیت(ع) به آن افتخار کنند.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۴۸۲؛ مروج الذهب، ج۳، ص۷۹؛ شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۱.</ref> این برخورد ابن زبیر باعث شده تا برخی دانشمندان [[اهل سنت]] روایت او را به سبب دشمنیاش با امام علی(ع) معتبر ندانند.<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۰.</ref> ===دشمنی با محمد بن حنفیه=== ابن زبیر از محمد بن حنفیه خواست تا بیعت کند؛ اما او بیعت خود را منوط به اتفاقنظر همه [[مسلمان|مسلمانان]].<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۴۷۲؛ الفتوح، ج۶، ص۲۴۸.</ref> پس از اهانت او به امام علی(ع)، محمد بن حنفیه در خطبهای با اعتراض به این کار، بزرگان قریش را به واکنش در برابر این کار زشت فراخواند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۶۲؛ مروج الذهب، ج۳، ص۸۰؛ شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۲.</ref> پس از قیام مختار در کوفه ابن زبیر که از اقبال مردم به ابن حنفیه بیمناک بود، او را همراه پیروانش زندانی کرد و به آنان پیام داد که با خدا عهد کرده اگر با او بیعت نکنند، ایشان را بسوزاند یا گردن بزند.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۴۷۲-۴۷۳؛ تاریخ طبری، ج۶، ص۷۶.</ref> مختار گروهی۱۵۰ نفری را شتابان به مکه فرستاد. این گروه هنگامی رسیدند که ابن زبیر برای سوزاندن ابن حنفیه و یارانش در کنار زمزم هیزم انباشته بود.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۴۷۵؛ تاریخ طبری، ج۶، ص۷۶.</ref> آنان شعار یا لَثاراتِ الحسین، شعار [[توابین|توّابین]]، را سر دادند و برای حفظ حرمت حرم و مسجدالحرام به جای شمشیر چوبدست برداشتند و زندانیان را آزاد کردند.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۴۷۶-۴۷۷؛ تاریخ طبری، ج۶، ص۷۷.</ref> ===دشمنی با ابن عباس=== به خطر سربار زدن ابن عباس از بیعت با ابن زبیر، پیش و پس از مرگ یزید با او برخوردی خشن داشت<ref>المعرفة و التاریخ، ج۱، ص۵۳۱؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۳۲۱.</ref> بود؛ کاری که خلافت و مشروعیت خلافت ابن زبیر را زیر سؤال میبرد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۷.</ref> ابن عباس، او را شایسته خلافت نمیدید<ref>اخبار الدولة العباسیه، ص۹۲.</ref> و عامل هتک حرمت خانه امن الهی میدانست.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۰؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۹.</ref> تخریب کامل کعبه برای بازسازی آن<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۶۰؛ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۶.</ref> و درگیری وی با محمد بن حنفیه، اعتراض ابن عباس را در پی داشت تا آنجا که ابن زبیر او را نیز از مکه اخراج کرد.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۴۸۲؛ مروج الذهب، ج۳، ص۸۰.</ref> ==عایشه و ابن زبیر== ابن زبیر را [[عایشه]] از کودکی نزد خود نگهداری کرد. بدین ترتیب رابطه عاطفی شدیدی میان عایشه و ابن زبیر شکل گرفت.<ref>الاغانی، ج۹، ص۹۸.</ref> ابن زبیر به بهانه خرید حجره عایشه که محل دفن پیامبر گرامی است، اموال بسیاری در اختیار او قرار داد و شرط کرد که این حجره تا زنده بودن عایشه در اختیارش باشد.<ref>الطبقات، ج۸، ص۱۳۱.</ref> وقتی ابن زبیر آگاه شد که عایشه خانهاش را فروخته و بهای آن را صدقه داده، تهدید کرد که او را به سبب این ولخرجی از تصرف در اموالش محروم کند. عایشه به سبب این توهین سوگند یاد کرد که هرگز او را به حضور نپذیرد؛ اما محبت میان این دو باعث شد تا ابن زبیر با ترفندی به دیدن عایشه برود.<ref>انساب الاشراف، ج۲، ص۵۰؛ الادب المفرد، ج۱، ص۱۴۳.</ref> [[رده:1]] ==خلافت ابن زبیر== عبدالله ابن زبیر در نهم [[رجب المرجب|رجب]] سال ۶۴ق.<ref>تاریخ خلیفه، ص۱۶۰.</ref> مردم را به بیعت با خود بر پایه [[قرآن|کتاب خدا]] و سنت پیامبر(ص) و سیره خلفا فراخواند. برخی نیز زمان اعلان خلافت ابن زبیر را سه ماه پس از مرگ یزید دانستهاند.<ref>عبدالله بن زبیر، ص۱۱۹.</ref> بسیاری از شامیان پس از مرگ یزید هوادار خلافت ابن زبیر بودند. از همین رو، [[حصین بن نمیر]]، فرمانده لشکر محاصرهکننده که خود نیز از سران شام بود، به ابن زبیر پیشنهاد کرد برای به دست گرفتن خلافت همراه او به شام بیاید. اما ابن زبیر پیشنهاد حصین را نپذیرفت و به فرستادن نماینده بسنده کرد و همین باعث شد که حصین او را مردی بیکیاست بداند.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۴۴، ۳۷۲.</ref> ===بیعتکنندگان=== مردم [[حمص|حَمِص]]، [[دمشق]]، [[قنسرین|قِنِّسّرین]]، [[کوفه]]، [[بصره]]، [[خراسان]] و [[یمن]] با نمایندگان او بیعت کردند.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۷۳-۳۷۴؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۵.</ref> به این ترتیب، او به آرزوی دیرین خود دست یافت. و پس از دعوی خلافت، طرفداران بنیامیه را از مکه راند<ref>الفتوح، ج۵، ص۱۵۶.</ref> و با محاصره سعد مولای عتبة بن ابیسفیان، از هواداران بنیامیه که در طائف پناه گرفته بود، او را همراه ۵۰ نفر از یارانش پس از ورود به حرم کشت.<ref>الفتوح، ج۵، ص۱۵۶.</ref> این کار او با اعتراض شدید [[عبدالله بن عمر]] و [[عبدالله بن عباس]] روبهرو شد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۳، ص۳۶۴؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۳۳۵.</ref> ===بیعت نکنندگان=== افزون بر سران [[بنیهاشم]] از جمله [[محمد بن حنفیه]] و ابن عباس که از بیعت با ابن زبیر سر باز زدند، ابن عمر هم اعلان کرد با هیچ گروهی بیعت نمیکند و با جماعت نیز مخالفت نمیورزند.<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۷۳؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۳۹.</ref> [[رده:حاکمان مکه]] [[رده:وقایع مرتبط با حجاز]] ==مختار و ابن زبیر== [[مختار ثقفی|مختار]] با ابن زبیر بیعت کرد و با لشکر شام جنگید، به این شرط که از مناصب حکومتی سهمی داشته باشد و پیشنهادهایش پذیرفته شود.<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۷۱؛ انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۹.</ref> وی پس از پایان محاصره به [[کوفه]] رفت و حاکم ابن زبیر، را از کوفه بیرون راند. درگیری میان ابن زبیر و مختار باعث شد تا زبیریان مختار را به دنیاطلبی، ادعای غیبگویی و کذب در روایت متهم کنند و او را کذاب ثقیف بخوانند.<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۱۲۱؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۶۷.</ref> با شروع مجازات قاتلان امام حسین(ع) به دست مختار، اشراف کوفه که خود را در خطر دیدند، نزد [[مصعب بن زبیر|مصعب]]، حاکم زبیری بصره، گریختند<ref>انساب الاشراف، ج۶، ص۴۰۱؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۷۰.</ref> و او را به جنگ با مختار تشویق کردند.<ref>الاخبار الطوال، ص۳۰۴؛ الاصابه، ج۶، ص۲۷۸.</ref> به رغم ادعای ابن زبیر که سوگند یاد کرده بود در صورت دستیابی به قاتلان امام حسین(ع) آنان را مجازات کند.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۴۷۶؛ الکامل، ج۴، ص۲۵۱.</ref> ===کشتن مختار و یارانش=== مصعب با پذیرفتن نظر آنان و به دستور ابن زبیر<ref>الامامة و السیاسه، ج۲، ص۳۲.</ref>، به کوفه حمله کرد و پس از سه روز درگیری و محاصره بر مختار چیره شد. او افزون بر مختار جمع فراوانی ازهمراهانش را کشت.<ref>تاریخ الاسلام، ج۵، ص۶۰؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۱۸.</ref> شمار اینان تا ۸۰۰۰ نفر یاد کردهاند<ref>الامامة و السیاسه، ج۲، ص۳۲؛ انساب الاشراف، ج۶، ص۴۴۲.</ref> که در میانشان ۷۰۰ تن از شیعیان [[ایران|ایرانی]]، [[عبیدالله بن حر جعفی|عبیدالله بن حُر جعفی]]<ref>انساب الاشراف، ج۷، ص۳۴.</ref> بودند.<ref>الاخبار الطوال، ص۳۰۶؛ الفتوح، ج۶، ص۲۹۲.</ref> این کشتار چنان بیرحمانه بود که حتی ابن عمر، ابن زبیر را برای کشتن هزاران انسانی که در دارالاماره کوفه تسلیم او شده بودند، سزاوار [[دوزخ]] دانست.<ref>تاریخ الاسلام، ج۵، ص۶۰؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۱۸.</ref> مصعب، به دستور برادرش ابن زبیر، همسر مختار [[عمره دختر نعمان بن بشیر|عَمره دختر نعمان بن بشیر انصاری]] را که شوهرش را بندهای درستکار و محب اهل بیت(ع) میدانست، اعدام کرد.<ref>الاخبار الطوال، ص۳۰۹؛ الفتوح، ج۶، ص۲۹۳.</ref> ==مروانیان و ابن زبیر== ابن زبیر پس از قدرت یافتن، بنیامیه از جمله [[مروان بن حکم|مروان بن حَکَم]] و پسرش را از [[مدینه النبی|مدینه]] اخراج کرد. حضور مروان در [[شام]] باعث شد تا به عنوان خلیفه رقیب ابن زبیر به میدان آید.<ref>الطبقات، ج۵، ص۳۱؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۴۱.</ref> و در نبرد <ref>انساب الاشراف، ج۶، ص۲۷۳؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۳۸.</ref> بر هواداران شامی ابن زبیر چیره شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۲؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۵۳۷.</ref> به این ترتیب، قدرت ابن زبیر در شام پایان یافت. با تلاش مروان، [[مصر]] نیز از سلطه او بیرون رفت.<ref>الامامة و السیاسه، ج۲، ص۲۲؛ مروج الذهب، ج۳، ص۸۸.</ref> دشمنی ابن زبیر و مروانیان باعث شد تا پس از دستیابی عبدالملک بن مروان به خلافت، ابن زبیر از موسم حج برای تبلیغ بر ضدّ آنان و بیعت گرفتن از حاجیان برای خود سود جوید. او در خطبههایش در [[روز عرفه]] و ایام منا در مکه، با یادکردن از لعنت پیامبر بر [[حکم بن عاص|حَکَم بن عاص]]، جد عبدالملک، شامیان را به خود متمایل میکرد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۱، ص۳۵۶؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۸۰.</ref> او هر شب کنار در کعبه میایستاد و بدعتها و جنایتهای بنیامیه را بازمیگفت.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۱، ص۲۳۲.</ref> عبدالملک شامیان را از رفتن به حج بازداشت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۶۱؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۸۰؛ حیاة الحیوان، ج۲، ص۵۸.</ref> عبدالملک بعد از مدتی با حمله به عراق مصعب بن زبیر را کشت و عراق را تصرف کرد<ref>انساب الاشراف، ج۷، ص۹۵؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۱۵.</ref>، و [[حجاج بن یوسف ثقفی]] را برای سرکوب ابن زبیر فرستاد. ===ابن زبیر در محاصره مروانیان=== حجاج در ذی قعده سال ۷۲ق. با آگاهی از ناتوانی ابن زبیر و پس از رسیدن نیروی کمکی ۵۰۰۰ نفری وارد مدینه شد و حاکم زبیری آن را اخراج کرد.<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۱۷۵؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۰.</ref> سپس به سوی مکه حرکت و ابن زبیر را در [[مسجدالحرام]] محاصره نمود. این محاصره در [[ذیحجه]] سال ۷۲ق. آغاز شد و پس از شش ماه و ۱۷ روز با قتل ابن زبیر در روز سهشنبه ۱۷ [[جمادی الاولی]] سال ۷۳ق. پایان یافت. برخی مدت این محاصره را هشت ماه و ۱۷ روز دانستهاند.<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۱۷۵؛ المنتظم، ج۶، ص۱۲۴.</ref> در موسم حج سال ۷۲ق. ابن زبیر در مسجدالحرام در محاصره بود.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۰۷؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۰.</ref> در این زمان حجاج با لباس رزم در عرفات حاضر شد<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۱۷۵؛ المنتظم، ج۶، ص۱۲۰.</ref> ===شکست ابن زبیر=== عبدالملک در آغاز، حجاج را از تهاجم نظامی به مکه بر حذر داشت و از او خواست با محاصره اقتصادی ابن زبیر را به تسلیم وادارد.<ref>الفتوح، ج۶، ص۳۳۸.</ref> از این روی، حجاج مانع رسیدن آذوقه به زبیریان شد و آنان را چنان در تنگنا قرار داد که تنها به [[آب زمزم]] دسترسی داشتند.<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۹۴؛ اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۳۱.</ref> حجاج با نصب منجنیق، زبیریان را سخت کوبید. سنگهای منجنیق به [[کعبه]] اصابت کرد و به آن آسیب رساند.<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۹۵؛ الانباء، ص۵۰.</ref> فشار اقتصادی و گرانی فراوان ارزاق عمومی سبب شد تا ابن زبیر که نمیخواست از آذوقه بسیار انبارها استفاده کند، ناچار به کشتن اسب و پخش گوشت آن در میان یارانش شود.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۴، ص۳۳۱؛ انساب الاشراف، ج۷، ص۱۲۰.</ref> خاندان و یاران ابن زبیر او را به صلح فرا میخواندند ولی او قبول نکرد.<ref>الامامة و السیاسه، ج۲، ص۳۸.</ref> این وضعیت در کنار اعلان عفو عمومی حجاج<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۹۹؛ انساب الاشراف، ج۷، ص۱۲۴؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۰.</ref> سبب گشت یاران ابن زبیر و حتی پسرانش خبیب و حمزه برای حفظ جان خود تسلیم شوند.<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۱۸۸؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۲.</ref> ==مرگ ابن زبیر== ابن زبیر از چند روز پیش از مرگش مواد خوشبو مانند مشک میخورد تا در صورت آویخته شدن بر دار، جنازهاش بوی بد نگیرد.<ref>انساب الاشراف، ج۷، ص۱۲۸.</ref> آخرین روز در گفتوگو با مادرش اسماء قیام خود را برای خدا دانست و دامن خود را از هر گونه خیانت پاک دانست. او انگیزه خود از این سخنان را، دلداری مادرش دانست.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۶۷؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۳.</ref> وی به سفارش مادرش<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۹۸؛ المنتظم، ج۶، ص۱۲۵.</ref> با یارانی اندک در حالیکه به کعبه تکیه داده بود، جنگید و در ۷۲ سالگی کشته شد.<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۹۹؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۴۲.</ref> در این نبرد ۲۴۰ نفر همراه ابن زبیر کشته شدند و خون برخی از آنان تا درون کعبه جاری شد.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۱۰؛ الجوهرة فی نسب النبی، ج۱، ص۳۲۰.</ref> سر او را به مدینه بردند<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۵۱؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۵۲.</ref> و آنجا نصب کردند.<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۱۹۲؛ الاصابه، ج۵، ص۲۲.</ref> سپس سرها را برای عبدالملک بردند.<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۱۱۳-۱۱۴؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۶.</ref> ==محل دفن== حجاج جسد ابن زبیر را تا یک سال از پا آویخت.<ref>الکامل، ج۴، ص۳۵۷؛ نهایة الارب، ج۲۱، ص۱۴۱.</ref> سرانجام به خواهش مادرش از عبدالملک یا ابن عمر از حجاج، پیکر او به اسماء سپرده شد. مادرش پیکر او را پس از غسل دادن با آب زمزم در [[قبرستان حجون]] مکه به خاک سپرد.<ref>انساب الاشراف، ج۷، ص۱۲۹؛ نهایة الارب، ج۲۱، ص۱۴۱.</ref> از آن پس اینگونه غسل دادن میان مکیان سنت شد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۴۷.</ref> [[مصعب بن عبدالله]]، جسد ابن زبیر را به مدینه انتقال دادند و در خانه مادر بزرگش صفیه دفن کردند که بعدها به [[مسجد پیامبر(ص)]] ملحق شد.<ref>تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۲۵۴؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۴۷.</ref> ==ابن زبیر و حج== ابن زبیر به مدت نُه سال سرپرستی حاجیان را بر عهده داشت. او در سال ۶۳ق. آنگاه که خود را پناهنده به حرم نامیده بود، سرپرستی حاجیان را بر عهده گرفت.<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۹۴؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۲۱.</ref> پس از ادعای خلافت در سالهای ۶۴-۷۲ق. نیز هشت سال با مردم [[حج]] گزارد.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۰۷.</ref> اما در سال ۷۳ق. با محاصره مکه به دست حجاج، از این کار بازماند.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۰۷.</ref> او در دهه اول [[ذیحجه]] میان [[نماز]] ظهر و عصر بر منبر مینشست و [[مناسک حج]] را به مردم میآموخت. او را داناترین فرد به احکام حج دانستهاند.<ref>طبقات الفقهاء، ج۱، ص۵۰.</ref> از جمله فتاوای او در حج عبارتند از: حرمت تمتع در حِجة الاسلام<ref>مسند احمد، ج۴، ص۴.</ref>، استحباب استلام همه ارکان کعبه<ref>المصنف، صنعانی، ج۵، ص۴۶؛ صحیح البخاری، ج۲، ص۱۶۲.</ref>، استحباب خواندن دو رکعت نماز پس از نماز عصر روبهروی کعبه<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۱، ص۱۸۱.</ref>، انجام دادن طواف به صورت قِران<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۱، ص۲۲۱.</ref>، [[دعا]] زیر ناودان کعبه<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۱، ص۴۶۲.</ref>، جواز غذا خوردن و خوابیدن در [[مسجدالحرام]]<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۱۱۲، ۱۱۴.</ref>، نهی از مسح و لمس [[مقام ابراهیم]]<ref>المصنف، صنعانی، ج۵، ص۴۹؛ المصنف، ابن ابی شیبه، ج۳، ص۴۱۶.</ref>. ==روایات ابن زبیر== از جمله روایتهای او درباره [[حرمین]] و [[حج]]، روایت مشروعیت [[حج نیابی]] از پیامبر گرامی(ص)<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۱، ص۳۸۸.</ref> و تعیین مکان قبر دختران اسماعیل است.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۶۶؛ اخبار مکه، فاکهی، ج۳، ص۱۲۳.</ref> او در وصف حج [[بنیاسرائیل]] میگفت: ۷۰۰۰۰۰ نفر از آنان به احترام کعبه با پای برهنه از [[تنعیم]] وارد [[حرم مکه|حرم]] میشدند.<ref>المصنف، ابن ابی شیبه، ج۳، ص۲۳۸؛ اخبار مکه، فاکهی، ج۱، ص۱۲۴.</ref> وی به نقل از پدرش، [[مقام ابراهیم]] و جای گامهای او را مکانی میدانست که [[حضرت ابراهیم(ع)|ابراهیم]] بر آن اعلان عمومی حج کرد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۱، ص۴۵۱.</ref> نیز او روایتهای فراوان درباره فضیلت نماز در [[مسجدالحرام]] نقل کرده است.<ref>مسند ابن راهویه، ج۲، ص۸۳؛ صحیح مسلم، نووی، ج۹، ص۱۶۴.</ref> ==بازسازی کعبه== {{اصلی|بازسازی کعبه(ابن زبیر)}} در زمان حکومت ابن زبیر در مکه، کعبه را به طور کامل تخریب کردند و از نو ساختند. در این بازسازی با استناد به روایتی از پیامبر(ص) بخشی از حجر اسماعیل به مساحت کعبه اضافه شد. بنایی که ساخته شد عمر زیادی نیافت و با نابودی خلافت ابن زبیر در زمان حجاج بن یوسف ثقفی بار دیگر کعبه را بازسازی کردند و حجر اسماعیل را از مساحت آن خارج کردند. == جستارهای وابسته == * [[بازسازی کعبه(ابن زبیر)]] ==پانویس== {{پانویس}} ==منابع== {{منابع}} {{دانشنامه | آدرس = https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1716082/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B2%D8%A8%DB%8C%D8%B1?q=%D8%A7%D8%A8%D9%86%20%D8%B2%D8%A8%DB%8C%D8%B1&score=25.0&rownumber=1 | عنوان = ابن زبیر | نویسنده = محمد سعيد نجاتي }} * '''الاحتجاج''': ابومنصور الطبرسی (م.۵۲۰ق.)، مشهد، ۱۴۰۳ق * '''احسن التقاسیم''': محمد بن احمد المقدسی (م.۳۸۰ق.)، قاهره، مکتبة مدبولی، ۱۴۱۱ق * '''اخبار الدولة العباسیه''': به کوشش الدوری و المطلبی، بیروت، دار الطلیعه * '''الاخبار الطوال''': ابن داود الدینوری (م.۲۸۲ق.)، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، ۱۴۱۲ق * '''اخبار الکرام باخبار المسجدالحرام''': احمد بن محمد الملکی (م.۱۰۶۶ق.)، بیروت، دار الصحوه، ۱۴۰۵ق * '''اخبار مکه''': الازرقی (م.۲۴۸ق.)، بیروت، دار الاندلس، ۱۴۱۶ق * '''اخبار مکه''': فاکهی (م.۲۷۵ق.)، به کوشش عبدالملک دهیش، بیروت، دار خضر، ۱۴۱۴ق * '''الادب المفرد''': البخاری (م.۲۵۶ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار البشائر الاسلامیه، ۱۴۰۹ق * '''الاستیعاب''': ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق * '''اسدالغابه''': ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق * '''الاصابه''': ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق * '''اعلام العلماء''': عبدالکریم القطبی (م.۱۰۱۴ق.)، ریاض، دار الرفاعی، ۱۴۰۳ق * '''الاعلام''': الزرکلی (م.۱۳۹۶ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م * '''الاغانی''': ابوالفرج الاصفهانی (م.۳۵۶ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق * '''الامامة و السیاسه''': ابن قتیبه (م.۲۷۶ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، الرضی، ۱۴۱۳ق * '''الانباء فی تاریخ الخلفاء''': ابن العمرانی (۵۸۰ق.)، به کوشش السامرائی، قاهره، الآفاق العربیه، ۱۴۱۹ق * '''انساب الاشراف''': البلاذری (م.۲۷۹ق.)، به کوشش زکار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق * '''الانساب''': عبدالکریم السمعانی (م.۵۶۲ق.)، به کوشش عبدالرحمن بن یحیی، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیه، ۱۳۸۲ق * '''الاوائل''': حسن بن عبدالله العسکری (م.۳۹۵ق.)، ۱۴۰۸ق * '''البدء و التاریخ''': المطهر المقدسی (م.۳۵۵ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۰۳م * '''البدایة و النهایه''': ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، بیروت، مکتبة المعارف * '''البغال''': الجاحظ (م.۲۵۵ق.)، بیروت، مکتبة الهلال، ۱۴۱۸ق * '''تاریخ ابن خلدون''': ابن خلدون (م.۸۰۸ق.)، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق * '''تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر''': الذهبی (م.۷۴۸ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق * '''تاریخ الکعبة المعظمه''': حسین عبدالله باسلامه، ۱۳۵۴ق * '''تاریخ الیعقوبی''': احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق * '''تاریخ خلیفه''': خلیفة بن خیاط (م.۲۴۰ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق * '''تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)''': الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی * '''تاریخ مدینة دمشق''': ابن عساکر (م.۵۷۱ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق * '''تاریخ مکة المشرفة و المسجدالحرام''': محمد بن احمد ابن الضیاء (م.۸۵۴ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق * '''تاریخ مکه (از آغاز تا پایان دولت شرفای مکه)''': احمد السباعی (م.۱۴۰۴ق.)، تهران، مشعر، ۱۳۸۵ش * '''تاریخ و آثار اسلامی''': اصغر قائدان، مشعر، ۱۳۸۶ش * '''تجارب الامم''': ابوعلی مسکویه (م.۴۲۱ق.)، به کوشش امامی، تهران، سروش, ۱۳۶۶ش * '''تذکرة الخواص''': سبط بن جوزی، قم، الرضی، ۱۴۱۸ق * '''تهذیب التهذیب''': ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۴ق * '''تهذیب الکمال''': المزی (م.۷۴۲ق.)، به کوشش بشار عواد، بیروت، الرساله، ۱۴۱۵ق * '''الجمل''': المفید (م.۴۱۳ق.)، کنگره شیخ مفید، قم، ۱۴۱۳ * '''جمهرة انساب العرب''': ابن حزم (م.۴۵۶ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق * '''جمهرة نسب قریش''': الزبیر بن بکار بن عبدالله (م.۲۵۶ق.) * '''الجوهرة فی نسب النبی۹ و اصحابه''': محمد بن ابیبکر انصاری، ریاض، دار الرفاعی، ۱۴۰۳ق * '''حجاز در صدر اسلام''': احمد العلی، ترجمه: عبدالمحمد آیتی، مشعر، ۱۳۷۵ش * '''حلیة الاولیاء''': ابونعیم الاصفهانی (م.۴۳۰ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۵ق * '''حیاة الحیوان الکبری''': الدمیری (م.۸۰۸ق.)، به کوشش احمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق * '''دولت امویان''': محمد سهیل طقوش، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه،۱۳۸۷ش * '''الروض المعطار''': محمد بن عبدالله المنعم الحمیری (م.۹۰۰ق.)، بیروت، مکتبة لبنان، ۱۹۸۴م * '''سبل الهدی و الرشاد''': محمد بن یوسف الصالحی (م.۹۴۲ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق * '''سمط النجوم العوالی''': عبدالملک بن حسین العصامی (م.۱۱۱۱ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق * '''السنن الصغری''': البیهقی (م.۴۵۱ق.)، ریاض، مکتبة الرشد، ۱۴۲۲ق * '''السنن الکبری''': البیهقی (م.۴۵۸ق.)، بیروت، دار الفکر * '''سنن النسائی''': النسائی (م.۳۰۳ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۳۴۸ق * '''سیر اعلام النبلاء''': الذهبی (م.۷۴۸ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق * '''السیرة النبویه''': ابن هشام (م.۸-۲۱۳ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه * '''شذرات الذهب''': عبدالحی بن عماد (م.۱۰۸۹ق.)، به کوشش الارنؤوط، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۰۶ق * '''شرح نهج البلاغه''': ابن ابیالحدید (م.۶۵۶ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق * '''شرف النبی۹''': ابوسعید خرگوشی (م.۴۰۶ق.)، به کوشش روشن، تهران، بابک، ۱۳۶۱ش * '''شفاء الغرام''': محمد الفأسی (م.۸۳۲ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق * '''صحیح البخاری''': البخاری (م.۲۵۶ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق * '''صحیح مسلم بشرح النووی''': النووی (م.۶۷۶ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق * '''صحیح مسلم:مسلم (م.۲۶۱ق.)، بیروت، دار الفکر * '''طبقات الفقهاء''': ابواسحاق الشیرازی، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار الرائد العربی، ۱۹۷۰م * '''الطبقات الکبری''': ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق * '''عبدالله بن الزبیر العائذ ببیت الله الحرام''': ماجد لحام، دمشق، دار القلم، ۱۴۱۵ق * '''فتح الباری''': ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، بیروت، دار المعرفه * '''فتوح البلدان''': البلاذری (م.۲۷۹ق.)، بیروت، دار الهلال، ۱۹۸۸م * '''الفتوح''': ابن اعثم الکوفی (م.۳۱۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق * '''فرهنگ اعلام جغرافیایی''': محمد محمد حسن شراب، ترجمه: رسول جعفریان، تهران، مشعر، ۱۳۸۶ق * '''قاموس الحرمین الشریفین''': محمد رضا نعمتی، مشعر، ۱۳۷۷ش * '''کعبه و مسجدالحرام در گذر تاریخ''': ترجمه: انصاری، قم، مشعر، ۱۳۸۷ش * '''کعبه و جامه آن از آغاز تا کنون''': محمد الدقن، ترجمه: انصاری، تهران، مشعر، ۱۳۸۳ش * '''الکامل فی التاریخ''': ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق * '''کنز العمال''': المتقی الهندی (م.۹۷۵ق.)، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق * '''مجمع الزوائد''': الهیثمی (م.۸۰۷ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۲ق * '''محاضرة الابرار و مسامرة الاخیار''': ابن عربی (م.۶۳۸ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق * '''المحبّر''': ابن حبیب (م.۲۴۵ق.)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده * '''مرآة الحرمین''': ابراهیم رفعت پاشا، بیروت، دار المعرفه * '''مروج الذهب''': المسعودی (م.۳۴۶ق.)، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق * '''المسالک و الممال'''ک: ابوعبید البکری (م.۴۸۷ق.)، به کوشش ادریان فان لیوفن و اندری فیری، دار الغرب الاسلامی، ۱۹۹۲م * '''مسند ابن راهویه''': اسحاق بن راهویه (م.۲۳۸ق.)، به کوشش البلوشی، المدینه، مکتبة الایمان، ۱۴۱۲ق * '''مسند احمد''': احمد بن حنبل (م.۲۴۱ق.)، بیروت، دار صادر * '''المصنّف''': ابن ابیشیبه (م.۲۳۵ق.)، به کوشش سعید محمد، دار الفکر، ۱۴۰۹ق * '''المصنّف''': عبدالرزاق الصنعانی (م.۲۱۱ق.)، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی * '''المعارف''': ابن قتیبه (م.۲۷۶ق.)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، رضی، ۱۳۷۳ش * '''المعجم الاوسط''': الطبرانی (م.۳۶۰ق.)، قاهره، دار الحرمین، ۱۴۱۵ق * '''معجم البلدان''': یاقوت الحموی (م.۶۲۶ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م * '''المعرفة و التاریخ''': الفسوی (م.۲۷۷ق.)، به کوشش اکرم الامری، بیروت، الرساله، ۱۴۰۱ق * '''مکه و مدینه تصویری از توسعه و نوسازی''': عبیدالله محمد امین کردی، ترجمه: صابری، تهران، مشعر، ۱۳۸۰ش * '''المنتظم''': ابن جوزی (م.۵۹۷ق.)، به کوشش نعیم زرزور، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق * '''نسب قریش''': عبدالله الزبیری (م.۲۳۶ق.)، بیروت، دار المعارف * '''نقد و بررسی منابع سیره نبوی''': رسول جعفریان، تهران، سمت، ۱۳۷۸ش * '''نهایة الارب''': النویری (م.۷۷۳ق.)، قاهره، دار الکتب و الوثائق القومیه، ۱۴۲۳ق * '''النهایه''': ابن اثیر مبارک بن محمد الجزری (م.۶۰۶ق.)، به کوشش محمود محمد و طاهر احمد، قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۷ش * '''الوافی بالوفیات''': الصفدی (م.۷۶۴ق.)، به کوشش الارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق * '''وفاء الوفاء''': السمهودی (م.۹۱۱ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه. {{پایان}} {{صحابه}} <onlyinclude>{{تکمیل مقاله | شناسه = شد | جعبه اطلاعات = شد<!--شد، - --> | عنوانبندی = شد | ویرایش = شد | لینکدهی = شد | عکس = <!--شد، - --> | جعبه نقل قول = <!--شد، - --> | پیوند به بیرون = شد<!--شد، - --> | مطالعه بیشتر = <!--شد، - --> | پانویس و منابع = شد | ناوبری = شد | رده = شد | تغییر مسیر = شد }}<onlyinclude> [[رده:مقالههای تکمیلشده]] [[رده:صحابه]] [[رده:خلفای معاصر امام سجاد(ع)]] [[رده:ناکثین]]
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حج:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
الگوهای بهکاررفته در این صفحه:
الگو:Column-width
(
ویرایش
)
الگو:Infobox
(
ویرایش
)
الگو:Navbox
(
ویرایش
)
الگو:Navbox subgroup
(
ویرایش
)
الگو:اصلی
(
ویرایش
)
الگو:تکمیل مقاله
(
ویرایش
)
الگو:جعبه اطلاعات عالم
(
ویرایش
)
الگو:جعبه نقل قول
(
ویرایش
)
الگو:دانشنامه
(
ویرایش
)
الگو:سخ
(
ویرایش
)
الگو:سرخط
(
ویرایش
)
الگو:صحابه
(
ویرایش
)
الگو:منابع
(
ویرایش
)
الگو:ناوبری اشخاص
(
ویرایش
)
الگو:پانویس
(
ویرایش
)
الگو:پانویس اصلی
(
ویرایش
)
الگو:پایان
(
ویرایش
)
پودمان:Arguments
(
ویرایش
)
پودمان:Break
(
ویرایش
)
پودمان:Hatnote
(
ویرایش
)
پودمان:Infobox
(
ویرایش
)
پودمان:Main
(
ویرایش
)
پودمان:Navbar
(
ویرایش
)
پودمان:Navbar/configuration
(
ویرایش
)
پودمان:Navbar/styles.css
(
ویرایش
)
پودمان:Navbox
(
ویرایش
)
پودمان:Navbox/configuration
(
ویرایش
)
پودمان:Navbox/styles.css
(
ویرایش
)
پودمان:TableTools
(
ویرایش
)
این صفحه عضوی از ۱۴ ردهٔ پنهان است:
رده:مقالههای بدون جعبه نقل قول
رده:مقالههای بدون عکس
رده:مقالههای بدون مطالعه بیشتر
رده:مقالههای تکمیلشده
رده:مقالههای دارای تغییر مسیر
رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات
رده:مقالههای دارای رده
رده:مقالههای دارای شناسه
رده:مقالههای دارای عنوانبندی
رده:مقالههای دارای لینکدهی
رده:مقالههای دارای ناوبری
رده:مقالههای دارای پانویس و منابع
رده:مقالههای دارای پیوند به بیرون
رده:مقالههای ویرایش شده
جستجو
جستجو
در حال ویرایش
عبدالله بن زبیر
افزودن مبحث
Toggle limited content width