در حال ویرایش کاربر:Abbasahmadi1363/صفحه تمرین۲

هشدار: شما وارد نشده‌اید. نشانی آی‌پی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایش‌هایتان به نام کاربری‌تان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.

این ویرایش را می‌توان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که می‌خواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثی‌سازی ویرایش را به پایان ببرید.

نسخهٔ فعلی متن شما
خط ۱: خط ۱:
 
آهنگ خانه خدا در موسم خاص برای به جا آوردن مناسک ویژه
حج از ریشه « ح ج ج » و در لغت به معنای قصد کردن ، <ref>. معجم مقاییس اللغه ، ج2 ، ص29 ، « حجج » ؛ لسان العرب ، ج2 ، ص226 ، « حجج » .</ref> بازداشتن ، <ref>. العین ، ج3 ، ص9 « حجج » ؛ تاج العروس ، ج3 ، ص314 ، « حجج » .</ref> زیاد رفت و آمد کردن آمده است.<ref> . لسان العرب ، ج2 ، ص226-227 ؛ تاج العروس ، ج3 ، ص314 ، « حجج » .</ref> برخی معنای اصلی این ریشه را قصد همراه با عمل<ref>. التحقیق ، ج2 ، ص169 ، « حجج » .</ref> یا استقامت<ref>. معجم فروق اللغویه ، ص176 ، « حجج » .</ref> دانسته و معنای اصطلاحی حج را مطابق با آن تفسیر کرده‌اند و در اصطلاح فقها ، حج عبارت است از قصد کردن خانه خدا و انجام دادن مناسک مخصوص<ref>. کشف اللثام ، ج5 ، ص75 ؛ اعانة الطالبین ، ج2 ، ص311.</ref> در زمان خاص<ref>. جواهر الکلام ، ج17 ، ص219- 220 ؛ الدر المختار ، ج2 ، ص499.</ref> یا مجموع مناسک انجام گرفته در سفر حج.<ref>. جواهر الکلام ، ج17 ، ص220 ؛ اعانة الطالبین ، ج2 ، ص317.</ref> به ادا کننده مناسک حج یا حج گزار ، « حاجّ » ( جمع آن: حجاج و حجیج ) گفته می‌شود.<ref>. العین ، ج3 ، ص9 ؛ لسان العرب ، ج2 ، ص226.</ref> حج از جهات گوناگون به گونه‌های مختلف تقسیم شده است ، از جمله: حج اکبر و حج اصغر. مراد از حج اکبر در برخی منابع فقهی ، مناسک حج از جمله وقوف در عرفات و رمی جمره و مراد از حج اصغر عمره است.<ref>. علل الشرائع ، ج2 ، ص442 ؛ کشف الغطا ، ج4 ، ص465 ؛ حاشیة رد المحتار ، ج2 ، ص684.</ref> همچنانکه معانی دیگری نیز برای این دو ذکر شده است.<ref>. حاشیه رد المحتار ، ج2 ، ص684 ؛ فتح الباری ، ج8 ، ص242.</ref> ( نیز  حج اکبر* ) .
حج از نظر حکم شرعی تکلیفی به حج واجب و مستحب ( مندوب ) تقسیم می‌شود. حج واجب آن است که یا به سبب فراهم شدن شرایط استطاعت بر کسی واجب شود ، که به آن « حجة الاسلام » نیز می‌گویند<ref>. جواهر الکلام ، ج17 ، ص223.</ref> ، یا با اسباب عارضی مانند نذر ، عهد ، قسم و اجاره ( نیابت ) .<ref>. هدی المتقین ، ص153.</ref> حج غیر واجب آن است که فاقد اسباب وجوب باشد ، که « حج النفل » و « حج التّطوع » <ref>. منتهی المطلب ، ج10 ، ص111.</ref> هم خوانده می‌شود. همچنین حج از آن جهت که حج گزار آن را از جانب دیگری به جا آورد یا از جانب خود ، به حج نیابتی و غیر نیابتی تقسیم شده است. در حج نیابتی ( حج استنابه‌ای ) حج گزار آن را به جای فرد دیگر و به نیابت از او انجام می‌دهد<ref>. الخلاف ، ج2 ، ص248- 249 ؛ فقه الحج ، ج1 ، ص283.</ref> که گاهی « تبرّعی » یعنی بدون دریافت اجرت است<ref>. فقه الصادق ، ج9 ، ص252 ؛ براهین الحج ، ج1 ، ص319.</ref> و گاهی « استیجاری » یعنی در مقابل دریافت اجرت است.<ref>. موسوعه الامام الخویی ، ج3 ، ص200.</ref> همچنین حج نیابتی از نظر مکان آغاز نیابت ، به « حج بلدی* » و « حج میقاتی* » تقسیم شده است. در حج بلدی حج گزار به نیابت از منوب عنه از وطن او و در حج میقاتی از میقات ، حج را به جا می‌آورد.<ref>. المقنعه ، ص394- 396.</ref> ( ← حج بلدی ) همچنین برای حج اقسام دیگری نیز ذکر کرده‌اند ، از جمله: حج صروره* یعنی حج شخصی که تاکنون حج<ref>. مسالک الافهام الی تنقیح الشرائع ، ج2 ، ص286 ؛ جامع المقاصد ، ج3 ، ص227.</ref> یا حج واجب<ref>. السرائر ، ج1 ، ص630.</ref> به جا نیاورده است ؛ « حج بذلی » * ، حجی که هزینة آن را دیگری پرداخت کند.<ref>. مستمسک العروه ، ج10 ، ص138- 139.</ref> « حج تسکع » * یعنی حجی که با زحمت و بدون زاد و توشه انجام شود<ref>. الروضة البهیه ، ج2 ، ص170.</ref> و « حج مستقر* » یعنی حجی که وجوب آن بر مکلف استقرار یافته است.<ref>. مستند الشیعه ، ج13 ، ص138- 139 ؛ العروة الوثقی ج4 ، ص453.</ref> ( ← استقرار حج )
==پیشینه حج==
قرآن در آیة 33 حج/22 از خانة کعبه به عنوان خانة کهن ( الْبَیتِ الْعَتِیقِ ) و در آیة 96 آل عمران/3 از آن به عنوان نخستین خانه‌ای که برای انسان‌ها قرار داده شده ، یاد کرده و در آیة 34 حج/22 ، همة امت‌ها را دارای مناسک و عباداتی شمرده است.<ref>. مجمع البیان ، ج7 ، ص168 ؛ تفسیر قرطبی ، ج12 ، ص58.</ref> این آیات حاکی از قدمت داشتن خانه کعبه و نیز مناسک حج و رواج آن پیش از اسلام است ؛ اما دربارة این که بنای کعبه و نیز اعمال حج از چه زمانی آغاز شده ، روایات مختلفی وجود دارد. برخی از روایات حاکی از آن است که فرشتگان بنیانگذار کعبه و اولین حج گزاران بوده‌اند. بنابر روایتی خداوند در زیر عرش « بیت المعمور » را برای طواف فرشتگان بنا نهاد و ملائکه را مأمور کرد که مشابه آن خانه‌ای را در زمین بنا کنند.<ref>. مستدرک الوسائل ، ج9 ، ص328 ؛ جامع احادیث الشیعه ، ج10 ، ص9.</ref> برخی روایات جبرئیل را اولین کسی از اهل آسمان دانسته‌اند که حج خانه خدا گزارده است.<ref>. علل الشرائع ، ج2 ، ص595 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص129.</ref> بنابر روایاتی دیگر ، زمان حج فرشتگان دو یا سه هزار سال پیش از خلقت آدم(ع) بوده است.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص194 ؛ من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص230 ؛ علل الشرائع ، ج2 ، ص407.</ref> در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده که پس از فرود آدم به روی زمین ، جبرئیل خانه کعبه را که از بین رفته بود بر پایه‌های سابق آن بنا نهاد و سپس همراه با فرشتگان برگرد آن طواف کرد و حضرت آدم و حوا نیز چنین کردند.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص197 ؛ علل الشرائع ، ج2 ، ص421- 422.</ref> در برابر ، احادیثی دیگر حضرت آدم(ع) را بنیانگذار خانة کعبه و نخستین حج گزار خوانده‌اند<ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص229- 230 ؛ وسائل الشیعه ، ج13 ، ص208.</ref> که شاید مراد آنان ، اولین بنیانگذار و حج گزار از آدمیان بوده است. روایاتی هم به صراحت از بازسازی خانة کعبه به دست حضرت آدم(ع) سخن گفته‌اند.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص188- 189 ؛ وسائل الشیعه ، ج13 ، ص294.</ref> بنابر روایات ، پس از فرود آدم(ع) به زمین و بنای کعبه ، جبرئیل مناسک حج را به حضرت آدم آموزش داد و آن حضرت مناسک را همراه با جبرئیل به جا آورد.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص190-191 ؛ علل الشرائع ، ج2 ، ص400.</ref> مفاد روایت آن است که پس از ادای مناسک منا ، فرشتگان در مواجهه با حضرت آدم(ع) ، قبولی حج او را آرزو کردند و از ادای حج خود در دوهزار سال قبل خبر دادند.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص194 ؛ من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص230.</ref> برپایة برخی روایات ، حضرت آدم 1000 بار به مکه رفت و 700 حج و 300 عمره ادا کرد.<ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص229 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص128.</ref> پس از حضرت آدم ، شیث فرزند و وصی آن حضرت هم خانة کعبه را بازسازی کرد و حج به جا آورد.<ref>. بحار الانوار ، ج11 ، ص261 ؛ عمدة القاری ، ج15 ، ص217 ؛ تاریخ الطبری ، ج1 ، ص110.</ref> در برخی روایات از حج گزاردن نوح نیز یاد شده است.<ref>. مستدرک الوسائل ، ج8 ، ص9 ؛ جامع احادیث الشیعه ، ج10 ، ص17.</ref>
در طوفان نوح ، بنای کعبه از بین رفت تا آن که در عهد حضرت ابراهیم(ع) ، بنابر آیة 26 حج/22 ، خداوند جایگاه خانه کعبه را به آن حضرت نشان داد: « وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیتِ » . حضرت ابراهیم(ع) با کمک فرزندش اسماعیل(ع) ، خانة کعبه را تجدید بنا کرد: « وَ إِذْ یرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَ إِسْماعیل » ( بقره/2 ، 127 ) . سپس حضرت ابراهیم(ع) مأمور گردید تا مردم را برای ادای مناسک حج به مکه فرا بخواند: « وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوک رِجالاً وَ عَلی‏ کلِّ ضامِرٍ یأْتینَ مِنْ کلِّ فَجٍّ عَمیقٍ » ( حجّ/22 ، 27 ) . بنابر روایات ، آن حضرت با استقرار بر روی سنگی این مأموریت را انجام داد و مردم برای ادای حج عازم مکه شدند.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص335 ؛ مجمع البیان ، ج7 ، ص145 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص238.</ref> به موجب برخی روایات ، مخاطب ندای ابراهیم(ع) همة کسانی بودند که در شرق و غرب عالم ساکن بودند و نیز کسانی که هنوز به دنیا نیامده بودند و همگی به ندای آن حضرت پاسخ مثبت دادند و لبیک گفتند. <ref>. تاریخ الطبری ، ج1 ، ص183 ؛ الکامل ، ج1 ، ص107.</ref> همچنین حضرت ابراهیم(ع) همراه با حضرت اسماعیل(ع) و شماری از موحدان مناسک حج را به جا آوردند.<ref>. تاریخ الطبری ، ج1 ، ص183 ؛ الکامل ، ج1 ، ص107.</ref>
در ادوار بعد ، پیروان شریعت حضرت ابراهیم(ع) یعنی خاندان و فرزندان آن حضرت حج را به جا می‌آوردند.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص205 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص8.</ref> همچنین پیامبران دیگر الهی از جمله حضرت موسی(ع) <ref>. الکافی ، ج4 ، ص213-214 ؛ وسائل الشیعه ، ج12 ، ص386.</ref> ، حضرت عیسی(ع) <ref>. صحیح مسلم ، ج4 ، ص60 ؛ الکافی ، ج4 ، ص213.</ref> ، حضرت سلیمان(ع) همراه با گروهی از انسان‌ها و جنیان<ref>. الکافی ، ج4 ، ص213 ؛ من لایحضره الفقیه ، ج4 ، ص235.</ref> ، حضرت داود(ع) <ref>. مستدرک الوسائل ، ج10 ، ص43 ؛ جامع احادیث الشیعه ، ج10 ، ص200.</ref> نیز مناسک حج را به جا آوردند ( برای تفصیل بیشتر ← حج پیامبران ) . افزون بر پیامبران ، ادای مناسک حج در میان دیگر بندگان صالح و پیروان شرایع هم رواج داشته است ؛ مثلاً در برخی روایات از حجِ هرسالة حضرت خضر<ref>. مستدرک الوسائل ، ج10ع ص43 ؛ جامع الاحادیث الشیعه ، ج10 ، ص200.</ref> و نیز حج ذوالقرنین همراه با 600 ، 000 سوار سخن به میان آمده است.<ref>. مستدرک الوسائل ، ج5 ، ص398 ؛ بحار الانوار ، ج12 ، ص195.</ref> بنابر روایتی از امام صادق(ع) آیة 27 قصص/28 که در آن تعبیر « حِجَج » به معنای سال آمده ، شاهدی بر رواج حج در میان پیروان شرایع پیشین به شمار می‌رود.<ref>. مستدرک الوسائل ، ج8 ، ص9 ؛ بحار الانوار ، ج96 ، ص64.</ref>
مناسک حج و زیارت کعبه در میان پیروان برخی شرایع متأخّر اهمیت خود را از دست داد ، مثلاً پیروان حضرت موسی(ع) مکان‌هایی چون بیت المقدس ، بیت ایل ، بیت آوِن ، بیت حور ، هیکل سلیمان ، طور سینا را برای حج و دیگر اعمال عبادی خود برگزیدند ؛ همچنانکه این اهمال و دوری از حج ابراهیمی در میان مسیحیان نیز شیوع یافت.<ref>. حج عبر الحضارات والامم ، ص91-96 ، 120-132.</ref> اعراب هم در عصر جاهلیت چون خود را پیرو شریعت حضرت ابراهیم(ع) می‌شمردند<ref>. المیزان ، ج3 ، ص277 ، 351.</ref> ، اصل مناسک حج را حفظ کردند و به شماری از تعالیم آن حضرت ملتزم بودند<ref>. المیزان ، ج7 ، ص191 ؛ بحار الانوار ، ج96 ، ص90.</ref> ؛ ولی انحرافاتی در آن پدید آوردند و بسیاری از احکام و آداب حج را تغییر دادند<ref>. احکام القرآن ، ج3 ، ص302 ؛ التفسیر الکبیر ، ج5 ، ص193.</ref> ، از جملة اینها بود: طواف با بدن عریان<ref>. مجمع البیان ، ج4 ، ص239 ؛ تفسیر ابن کثیر ، ج2 ، ص217.</ref> و کف زدن و هلهله کردن در مسجدالحرام<ref>. مجمع البیان ، ج4 ، ص462 ؛ جامع البیان ، ج9 ، ص316.</ref> بنابر آیة 35 انفال/8 ( برای تفصیل بیشتر← حج جاهلی ) .
==حج در شریعت اسلام==
در آیات متعدد قرآن از جمله آیة 97 آل عمران/3 و 27 حج/22 ، پیامبر اکرم(ص) و مسلمانانی که توان انجام دادن این عبادت را دارند ، به ادای آن مأمور شده‌اند: « وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلا » . اما دربارة این که تشریع حج در چه سالی بوده ، آراء مختلف است. برخی اصولاً تشریع حج را پیش از هجرت دانسته‌اند.<ref>. تلخیص الحبیر ، ج7 ، ص3 ؛ السیرة الحلبیه ، ج3 ، ص308 ؛ روح المعانی ، ج28 ، ص100.</ref> از جمله مستندات آنان روایات حاکی از حج پیامبر(ص) قبل از هجرت است.<ref>. الصحیح من سیرة النبی ، ج14 ، ص31.</ref> از جمله روایاتی از ابن عباس که سه بار حج گزاردن پیامبر(ص) <ref>. فتح الباری ، ج8 ، ص80.</ref> یا حج گزاردن هر سالة آن حضرت را گزارش کرده<ref>. سبل الهدی ، ج8 ، ص444 ؛ اعیان الشیعه ، ج1 ، ص288.</ref> یا احادیثی که از دوبار حج گزاردن پیامبر(ص) <ref>. سنن ابن ماجه ، ج2 ، ص1027 ؛ سنن الترمذی ، ج2 ، ص155.</ref> یا حج گزاردن مکرر آن حضرت<ref>. الکافی ، ج4 ، ص244 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص443.</ref> یاد کرده‌اند یا روایاتی از امام صادق(ع) که حاکی از ادای چندین حج در مکه یا 10 حج یا 20 حج از جانب پیامبر(ص) به همراه قریش است. <ref>. الکافی ، ج4 ، ص244-245 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص443.</ref> همچنین حدیثی را که از تشریع عمره در مدینه گزارش کرده<ref>. الکافی ، ج4 ، ص265.</ref> دال بر تشریع حج در مکه شمرده‌اند.<ref>. الصحیح من سیرة النبی ، ج14 ، ص31.</ref> در برابر ، بسیاری از عالمان شیعه و اهل سنت اصولاً تشریع حج را پس از هجرت دانسته‌اند ، هر چند در این باره که در چه سالی بوده ، اختلاف نظر دارند. برخی بر آن‌اند که حج در سال سوم هجری با نزول آیه 97 آل عمران/3 تشریع شد ؛ ولی پیامبر(ص) ادای آن را تا سال دهم به تأخیر انداخت.<ref>. تفسیر قرطبی ، ج4 ، ص144.</ref> نظر دیگر آن است که حج در سال پنجم<ref>. تذکرة الفقها ، ج7 ، ص18 ؛ عمدة القاری ، ج9 ، ص122.</ref> یا ششم هجری<ref>. المجموع ، ج7 ، ص104 ؛ اضواء البیان ، ج4 ، ص339 ؛ التفسیر الوسیط ، ج1 ، ص98.</ref> با نزول آیة 196 بقره/2 تشریع گردید: « وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ » . برخی نیز تشریع حج را در سال نهم یا دهم دانسته‌اند.<ref>. احکام القرآن ، ج3 ، ص302 ؛ کشاف القناع ، ج2 ، ص437.</ref> دربارة هر یک از سال‌های دیگر از سال نخست تا دهم هجرت نیز آرایی نقل شده است.<ref>. روح المعانی ، ج28 ، ص100.</ref>
در سال ششم هجری پیامبر(ص) برای نخستین بار همراه با 1400 نفر از مسلمانان برای ادای مناسک حج عازم مکه شد ، ولی مشرکان با مسدود کردن راه در حدیبیه مانع رسیدن مسلمانان به مکه شدند. از این رو ، آن حضرت و همراهان با ذبح قربانی از احرام خارج شدند و در سال بعد بر طبق عهدنامة حدیبیه تنها قضای عمره را به جا آوردند که به « عمرة القضاء » معروف شد.<ref>. مجمع البیان ، ج2 ، ص28 ؛ تاریخ یعقوبی ، ج2 ؛ ص55.</ref> بر اساس روایات ،‌شان نزولِ آیة 27 فتح/48 که در آن از رؤیای پیامبر(ص) مبنی بر ورود بدون ترس مسلمانان به مسجدالحرام با امنیت و با موهای حلق و تقصیر شده سخن به میان آمده ، همین واقعه است<ref>. جامع البیان ، ج26 ، ص140 ؛ التبیان ، ج9 ، ص335.</ref>: « لَتَدْخُلُنَّ الْمسجدالحرام إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنینَ مُحَلِّقینَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصِّرینَ لا تَخافُونَ » .
با نزول آیات نخست سورة برائت در سال نهم هجری ، پیامبر اسلام(ص) مأمور شد تا این آیات را در موسم حج به مشرکان ابلاغ کند.<ref>. ؟</ref> پیامبر(ص) ابتدا ابوبکر را به همراه عمر بن خطاب و گروهی از مسلمانان به مکه فرستاد تا این مأموریت را انجام دهند ، ولی قبل از رسیدن ابوبکر به مکه ، پیامبر(ص) به دستور خداوند امیر مؤمنان علی(ع) را مأمور ابلاغ این آیات به مکیان کرد.<ref>. سنن الکبری ، ج5 ، ص129- 130 ؛ المستدرک ، ج3 ، ص51.</ref> از این رو ، علی(ع) این آیات را در روز دهم ذی حجه برای مکیان تلاوت کرد که مضمون آنها ، منع مشرکان از انجام دادن حج و نیز منع از طواف با بدن برهنه بود.<ref>. صحیح البخاری ، ج1 ، ص97 ؛ سنن الترمذی ، ج2 ، ص179.</ref> نزول آیة 28 توبه/9 که مشرکان را « نَجَس » شمرد و آنان را از نزدیک شدن به مسجدالحرام برحذر داشت ، در این سال بود<ref>. جامع البیان ، ج10 ، ص136 ؛ مجمع البیان ، ج5 ، ص38.</ref>: « إِنَّمَا الْمُشْرِکونَ نَجَسٌ فَلا یقْرَبُوا الْمسجدالحرام بَعْدَ عامِهِمْ هذا » . برخی بر آن‌اند که مشرکان در این سال تنها از انجام دادن حج ممنوع بوده‌اند و ورود آنان به مکه برای تجارت جایز بوده است.<ref>. احکام القرآن ، ج1 ، ص88 ؛ روح المعانی ، ج10 ، ص76.</ref> در سال دهم هجری ، آیة 27 حج/22 نازل شد که مفاد آن دستور به پیامبر(ص) برای فراخوانی مسلمانان به ادای مناسک حج بود<ref>. الکافی ، ج4 ، ص245 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص454.</ref>: « وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوک رِجالاً وَ عَلی‏ کلِّ ضامِرٍ یأْتینَ مِنْ کلِّ فَجٍّ عَمیق » . در پی نزول این آیه ، آن حضرت با فرستان مأمورانی به همة سرزمین‌های اسلامی به مسلمانان اعلام کرد که هر کس قصد ادای حج و فراگیری مناسک آن را دارد ، در مدینه با پیامبر(ص) همراه شود.<ref>. مستدرک الوسائل ، ج8 ، ص84 ؛ بحار الانوار ، ج21 ، ص383-384.</ref> طبق نقل برخی منابع ، در این سفر حج که آخرین حج آن حضرت بود و به حجة الوداع مشهور شد<ref>. نیل الاوطار ، ج5 ، ص145 ؛ عمدة القاری ، ج18 ، ص36.</ref> ، بیش از صدهزار مسلمان آن حضرت را همراهی کردند.<ref>. المجموع ، ج7 ، ص104.</ref> ( ←حجة الوداع* )
==اهمیت و جایگاه حج==
حج در همة شرایع الهی و نیز شریعت اسلام از اهمیت و جایگاه والایی برخوردار است. از جمله وجوه اهمیت حج ، مأمور گردیدن دو پیامبر بزرگ الهی یعنی حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسماعیل(ع) از سوی خداوند است که مکلّف شدند مکان این عبادت بزرگ را برای حج گزاران آماده سازند: « وَ عَهِدْنا إِلی‏ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیتِی لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکفینَ وَ الرُّکعِ السُّجُود » .
افزون بر این ، در آیات قرآن و روایات کسانی که به قصد ادای حج عازم این سرزمین می‌شوند ، کاروان خدا<ref>. الکافی ، ج4 ، ص255 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص24.</ref> و میهمان ویژة خداوند<ref>. وسائل الشیعه ، ج14 ، ص586 ؛ جامع احادیث الشیعه ، ج12 ، ص628.</ref> خوانده شده<ref>. الکافی ، ج4 ، ص256 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص99.</ref> و مسلمانان از تعرض به آنان و حتی حیواناتی که برای حج علامت گذاری گردیده ، منع شده‌اند. ( مائده/5 ، 2 )
در روایاتی دیگر زمان انجام این عبادت یعنی دهة ذی حجه از پاک‌ترین زمان‌ها و اعمال آن دارای بر‌ترین پاداش<ref>. سنن ابن ماجه ، ج1 ، ص550 ؛ وسائل الشیعه ، ج14 ، ص273.</ref> و از محبوب‌ترین اعمال صالح نزد خداوند<ref>. صحیح البخاری ، ج1 ، ص8.</ref> به شمار رفته است.
حج از جمله عباداتی به شمار می‌رود که اصول عقاید دین و نیز بسیاری از فروع دین را در بطن خود دارد ، مثلاً اصل توحید که در بسیاری از اعمال حج از جمله ذکر تلبیه ( لبیک اللهم لبیک ، ... ) <ref>. صحیح البخاری ، ج2 ، ص147 ؛ الکافی ، ج4 ، ص250.</ref> تبلور یافته است. بر پایة برخی روایات ، مراد از اتمام حج و عمره در آیة 196 بقره/2 دیدار با پیامبر(ص) و امامان(ع) پس از ادای مناسک حج است که نشانه اهمیت توجه حج گزار به مسئله نبوت و امامت به شمار می‌رود.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص549 ؛ من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص578.</ref> همچنین حاجیان با جدا شدن از مظاهر دنیوی و پوشیدن لباس احرام در حج به یاد مرگ ، آخرت و معاد می‌افتند.<ref>. مستدرک الوسائل ، ج10 ، ص74 ؛ بحار الانوار ، ج96 ، ص125.</ref> بسیاری از فروع دین نیز در عبادت حج گنجانده شده است ، مانند نماز طواف که حاجیان بدان مکلف اند<ref>. الکافی ، ج4 ، ص425 ؛ صحیح مسلم ، ج4 ، ص40.</ref> و روزه که به عنوان کفارة برخی اعمال در حج مقرّر شده است ( بقره/2 ، 196 ) . همچنین در برخی روایات ، حج نوعی جهاد در راه خدا<ref>. الکافی ، ج4 ، ص259 ؛ من لایحضره الفقیه ، ج4 ، ص416.</ref> و جهاد مقبول<ref>. صحیح البخاری ، ج2 ، ص141 ؛ سنن الکبری ، ج9 ، ص21.</ref> خوانده شده است. به علاوه ، دیگر فروع دین مانندتولّی یعنی دوستی با دوستان خداوند را از برخی آیات مرتبط با حج مانند آیة 37 ابراهیم/14 که در روایات به دوستی اهل بیت(ع) تفسیر شده است<ref>. نور الثقلین ، ج2 ، ص550 ؛ بحار الانوار ، ج65 ، ص85-86.</ref> و نیز تبرّی یعنی دشمنی با دشمنان خدا را از آیات سورة برائت می‌توان استفاده کرد. اعمال نیک دیگری هم در قالب مناسک حج دیده می‌شود ، مانند قربانی کردن در راه خدا « » ( بقره/2 ، 196 ) اطعام به فقیران « » ( حجّ/22 ، 28 ) هجرت در راه خدا « » ( حجّ/22 ، 27 ) توبه و استغفار « » ( بقره/2 ، 199 ) و کارهای خیر دیگر: « فَمَنْ حَجَّ الْبَیتَ... مَنْ تَطَوَّعَ خَیراً فَإِنَّ اللَّهَ شاکرٌ عَلیمٌ » ( بقره/2 ، 158 ) . بر این اساس ، در احادیث معتبر حج از ارکان پنجگانه اسلام شمرده شده است.<ref>. صحیح بخاری ، ج1 ، ص8 ؛ من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص74.</ref> همچنین بر پایه برخی روایات ، حج از بسیاری از کارهای خیر و عبادات دیگر از جمله جهاد در راه خدا با همراهی غیر معصوم<ref>. الکافی ، ج4 ، ص260 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص122.</ref> ، آزاد سازی برده در راه خدا<ref>. تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص22 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص119.</ref> ، انفاق در راه خدا<ref>. تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص19 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص113.</ref> و حتی نماز و روزة مستحب<ref>. الکافی ، ج2 ، ص19 ؛ من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص221.</ref> برتر است. در حدیثی سبب برتری حج را بر نماز آن دانسته‌اند که در حج نماز وجود دارد ؛ ولی در نماز حج نیست.<ref>. علل الشرائع ، ج2 ، ص457 ؛ من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص221- 222.</ref> بنابر حدیثی دیگر ، سبب برتری حج بر نماز و روزه ، دوری حج گزار از خانوادة خویش برای مدتی طولانی ، تحمل رنج و مشقت بدنی و انفاق اموال در راه آن است.<ref>. علل الشرائع ، ج2 ، ص457 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص112.</ref>
از دیگر ادلة اهمیت حج آن است که امامان معصوم(ع) در دعاهای خود در اوقات خاص از جمله ماه رمضان ، شبهای قدر<ref>. الکافی ، ج4 ، ص74 ؛ وسائل الشیعه ، ج10 ، ص325.</ref> و پس از هر نماز ، همواره توفیق ادای حج را از خداوند در خواست می‌کردند<ref>. اقبال الاعمال ، ج1 ، ص79 ؛ بحار الانوار ، ج84 ، ص318.</ref> و مؤمنان را به تکرار حج تا 50 حج و حتی بیشتر از آن<ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص217 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص127.</ref> بلکه تکرار آن در هر سال<ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص518 ؛ وسائل الشیعه ، ج13 ، ص192.</ref> ترغیب می‌کردند ، حتی اگر همراه با صرفه جویی در مخارج زندگی و اکتفا کردن به معیشت کم و حتی قرض کردن مخارج آن باشد.<ref>. تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص441 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص140.</ref> البته قرض گرفتن برای سفر حج مشروط بدان شده که قرض کننده بتواند آن را بپردازد.<ref>. تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص442 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص141.</ref> افزون بر این ، در سیرة معصومان(ع) سفر مکرّر حج دیده می‌شود ، چنان که نقل شده که حضرت آدم 700 بار<ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص229 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص128.</ref> ، و پیامبر اکرم(ص) 10 یا 20 بار<ref>. الکافی ، ج4 ، ص244 ، 252 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص124-125.</ref> ، امام حسن مجتبی(ع) 15 یا 25 بار<ref>. مستدرک الوسائل ، ج8 ، ص29-30 ؛ المستدرک ، ج3 ، ص169.</ref> و امام سجاد(ع) 20 یا 22 یا 25 بار<ref>. وسائل الشیعه ، ج11 ، ص125 ؛ مستدرک الوسائل ، ج8 ، ص48-49.</ref> حج گزاردند و حضرت خضر<ref>. مستدرک الوسائل ، ج10 ، ص43 ؛ جامع احادیث الشیعه ، ج10 ، ص200.</ref> و امام عصر(ع) <ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص20 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص135.</ref> هر سال در حج حضور دارند.
اهمیت حج در شریعت اسلامی چنان است که حاکمان اسلامی مأمور شده‌اند که در صورت ترک حج از سوی مسلمانان ، آنان را به اجبار راهی حج کنند<ref>. الکافی ، ج4 ، ص260 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص23.</ref> و در صورت نبودن هزینة سفر ، آن را از بیت المال تأمین کنند.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص272 ؛ من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص420.</ref> ترک کردن حج و نیز به تأخیر انداختن آن تا زمان مرگ در احادیث بسیار مذمّت شده و آن را به مثابة کفر و مردن بر دین یهود و نصارا شمرده<ref>. وسائل الشیعه ، ج11 ، ص30 ؛ مستدرک الوسائل ، ج8 ، ص18.</ref> ، و موجب هلاکت<ref>. الکافی ، ج2 ، ص451 ؛ وسائل الشیعه ، ج1 ، ص19.</ref> ، محروم شدن از شفاعت پیامبر(ص) <ref>. الحج و العمره فی الکتاب و السنه ، ص169 ؛ تفسیر قرطبی ، ج4 ، ص153.</ref> ، پشیمانی<ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص220 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص102.</ref> و نابینایی در قیامت<ref>. الکافی ، ج4 ، ص269 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص26.</ref> دانسته‌اند.
==اهداف و آثار حج==
مناسک حج از یک سو دارای اغراض و حکمتهای مهمّی است و از سوی دیگر ، برکات و فوائد بسیار هم در دنیا و هم آخرت برای شخص حج گزار و دیگران در پی دارد. در قرآن ، غرض از تکلیف به حج ، وجود منافع برای انسانها ذکر شده است: « وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحَْجّ... لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ » ( حجّ/22 ، 27-28 ) . احادیث مراد از منافع را هم برکات دنیوی و هم منافع اخروی دانسته<ref>. الکافی ، ج4 ، ص422 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص122.</ref> و احادیثی دیگر حج را موجب خیر دنیا و آخرت شمرده‌اند.<ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص219 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص58.</ref> برخی از مهم‌ترین اهداف و اغراض حج ، که در عین حال از آثار آن هم به شمار می‌روند ، عبارت‌اند از:
===توبه و آمرزش گناهان===
بنابر روایتی از امام صادق(ع) سبب اصلی بنای کعبه ، توبة فرزندان آدم و پاکی آنان از گناه است ؛ همچنان که خداوند بیت المعمور را برای توبة فرشتگان آفرید.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص188 ؛ وسائل الشیعه ، ج13 ، ص295.</ref> امام رضا(ع) هم علت تشریع حج را کوچ کردن به سوی خداوند و توبه از گناهان گذشته وآغاز کردن حیاتی نوین دانسته است.<ref>. علل الشرائع ، ج1 ، ص273 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص13.</ref> بر پایة روایتی ، یکی از مصادیق « منافع » در آیة 28 حجّ/22 مغفرت و بخشایش الهی است.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص264.</ref>
===تهذیب نفس و تقوا===
یکی دیگر از اهداف و آثار حج خودسازی و زدودن رذایل اخلاقی از نفس و تقرّب به خداوند است که در روایتی از امام رضا(ع) بدان تصریح شده است.<ref>. علل الشرائع ، ج2 ، ص404 ؛ بحار الانوار ، ج6 ، ص96.</ref> در حدیثی از امام علی(ع) یکی از اغراض عبادت حج ، بیرون راندن تکبر از قلوب و جایگزینی خشوع و فروتنی به جای آن ذکر شده است.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص201 ؛ نهج البلاغه ، خطبه 192.</ref> بنابر روایات ، حکمتهای تشریع هر یک از مناسک حج نیز خودسازی است ؛ چنانکه بر پایة روایتی از امام صادق(ع) حکمت ذبح قربانی ذبح هواهای نفسانی و طمع ، رمی جمرات به مثابة دور کردن شهوات و اعمال ناپسند و حلق به منزلة برکندن عیوب ظاهری و باطنی انسان است.<ref>. مصباح الشریعه ، ص49 ؛ مستدرک الوسائل ، ج10 ، ص173.</ref> دیگر هدف مهم تشریع حج که در قرآن بدان تصریح شده ، ایجاد ملکه تقوا در انسان است: « الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ...َ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوی‏ وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْباب » ( بقره/2 ، 197 ) . افزون بر این ، در آیات 189 ، 196 بقره/2 و 96 مائده/5 نیز این نکته مطرح شده است. در احادیث هم ضرورت رعایت تقوا از سوی حج گزاران از هنگام احرام تا پایان مناسک تأکید گردیده است.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص338 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص296.</ref>
===برپاداشتن دین و تقویت ایمان===
از دیگر اهداف حج بر پایة متون دینی ، اقامة دین خداوند و تقویت آن است: « جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ » ( مائده/5 ، 97 ) . در احادیث ، تعبیر « قیاما للناس » در آیه ، به اقامة دین و معاش مردم تفسیر شده است.<ref>. وسائل الشیعه ، ج11 ، ص60 ؛ جامع احادیث الشیعه ، ج10 ، ص69.</ref> بر پایة روایتی دیگر ، قیام دین منوط به قائم بودن کعبه است.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص271 ؛ من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص243.</ref> همچنین در روایاتی دیگر ، حج پرچم اسلام<ref>. نهج البلاغه ، خطبه192 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص15.</ref> و موجب رفعت دین<ref>. علل الشرائع ، ج1 ، ص248 ؛ وسائل الشیعه ، ج1 ، ص22.</ref> ، تقویت دین<ref>. بحار الانوار ، ج6 ، ص110 و ج50 ، ص267 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص15.</ref> و اصلاح ایمان مردم<ref>. وسائل الشیعه ، ج11 ، ص15 ؛ بحار الانوار ، ج59 ، ص267.</ref> به شمار رفته است.
===پیوند معنوی با رهبری الهی ( تولّی ) ===
از دیگر اهداف مهم حج ، تقویت دوستی و پیوند با رهبران الهی یعنی پیامبران و امامان علیهم السلام است. در آیة 27 حج/22 حضرت ابراهیم(ع) مأمور شده که انسان‌ها را به حج فراخواند تا مردم به سوی آن حضرت بیایند: « وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوک... » . همچنین آن حضرت ، به تصریح آیة 37 سورة ابراهیم/14 درخواست کرده که خداوند دل‌های حج گزاران را به جانب ذریه و فرزندانش در مکه متمایل کند: « فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوی إِلَیهِمْ » . برخی روایات مراد از « ذریة ابراهیم » را اهل بیت علیهم السلام دانسته‌اند.<ref>. الکافی ، ج1 ، ص392 ؛ بحار الانوار ، ج27 ، ص74.</ref> بر پایة روایتی دیگر ، کامل کردن حج که در آیة 196 بقره/ 2 مؤمنان بدان مأمور شده‌اند ، دیدار با پیامبر(ص) <ref>. بحار الانوار ، ج97 ، ص139 ؛ جامع احادیث الشیعه ، ج12 ، ص229.</ref> و امامان معصوم علیهم السلام<ref>. الکافی ، ج4 ، ص549 ؛ نور الثقلین ، ج1 ، ص183.</ref> است. این امر در احادیثی دیگر نیز مورد تأکید قرار گرفته است.<ref>. علل الشرائع ، ج2 ، ص459 ؛ بحار الانوار ، ج96 ، ص374.</ref> همچنین در روایات ، مراد از « قضاء تَفَث » ( برطرف کردن آلودگی ) در آیة 29 حج/22 ، دیدار با امام معصوم(ع) ذکر شده است<ref>. الکافی ، ج4 ، ص549 ؛ من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص484-486.</ref> ، از آن رو که امام معصوم انسان را از آفاتی چون جهل و گمراهی و اخلاق ناپسند دور می‌سازد.<ref>. مرآه العقول ، ج4 ، ص287 ؛ الامثل ، ج10 ، ص336-337.</ref> افزون بر این ، امام روح حقیقی کعبه و روح همة مناسک حج و محور اصلی آن است که اهداف و اغراض مهم این عبادت را محقق می‌کند.<ref>. صهبای حج ، ص99-100.</ref> معرفی امام حسن مجتبی(ع) <ref>. الامالی ، ص245 ؛ تحف العقول ، ص233.</ref> و امام سجاد(ع) <ref>. بحار الانوار ، ج45 ، ص138 ؛ الصحیح من سیرة النبی ، ج29 ، ص54.</ref> به فرزند مکه و منا و مشعر و عرفات ، اشاره‌ای است به همین مسئله‍.
=== دوری از شیطان و دشمنان خدا ( تبرّی ) ===
از دیگر اهداف حج را باید دوری از شیاطین جن و انس دانست که مهم‌ترین نماد آن در حج ، رمی جمرات است که حاجیان بدان مکلف‌اند.<ref>. الروضة البیهه ، ج2 ، ص281-282.</ref> برخی احادیث یکی از مصادیق « قضاء تفث » را در آیة 29 حج/22 رمی جمرات دانسته‌اند.<ref>. مستدرک الوسائل ، ج9 ، ص372 ؛ بحار الانوار ، ج96 ، ص312.</ref> موضوع مهم دیگر ، دوری از شیاطین انسانی است که با برائت از مشرکان محقق می‌شود و پیامبر اکرم(ص) در آیات نخست سورة توبه مأمور به اجرای آن در حج شد. بر این اساس ، در آیاتی از قرآن حضرت ابراهیم(ع) و پیامبر گرامی اسلام(ص) مهمترین الگوهای مسلمانان در همة امور از جمله در عرصة تبری جستن از دشمنان خدا معرفی شده‌اند ( ممتحنه/60 ، 4 ؛ احزاب/33 ، 21 ) .
===پیشگیری از هلاکت انسان===
از دیگر اهداف و آثار حج ، بقای حیات انسان‌ها و جلوگیری از هلاکت آنهاست. در آیة 97 مائده/5 تصریح شده که خداوند کعبه را سبب پابرجا بودن انسان‌ها قرار داده است: « جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ » . برخی مفسران مراد از آن را حفظ و در امان بودن انسانها از خطرات دانسته<ref>. التبیان ، ج4 ، ص31 ؛ فقه القرآن ، ج1 ، ص86.</ref> و گفته‌اند که مردم با ترک کردن حج هلاک خواهند شد.<ref>. مجمع البیان ، ج3 ، ص424 ؛ روح المعانی ، ج7 ، ص35.</ref> این نکته در احادیث اهل بیت(ع) نیز مطرح گردیده است.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص271 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص21.</ref> در روایتی امام صادق(ع) حج گزاران را موجب بقای حیات کسانی شمرده که حج را ترک می‌کنند و در این مورد به آیة 251 بقره/2 استشهاد فرموده‌اندکه در آن از دفع شدن برخی از مردم توسّط برخی دیگر از سوی خداوند سخن به میان آمده است<ref>الکافی ، ج2 ، ص451 ؛ وسائل الشیعه ، ج1 ، ص28.</ref>: « وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْض » . افزون بر این ، در احادیثی دیگر ، نیت تجدید حج موجب افزوده شدن عمر و ادای مکرّر حج مانع مرگ ناگهانی دانسته شده است.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص261 ؛ من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص220.</ref>
===تفقه و نشر احادیث===
امام رضا(ع) یکی از اهداف حج را تفقه در دین و نقل روایت سخنان امامان(ع) و نشر آنها در سرزمین‌های اسلامی و غیر اسلامی دانسته و به آیة 122 توبه/9 استشهاد کرده‌اند که از لزوم هجرت برای تفقه در دین و انذار مردم پس از آن سخن به میان آورده است. <ref>. علل الشرائع ، ج1 ، ص273 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص13.</ref> در حدیثی دیگر ، آشنایی با آثار و اخبار پیامبر اکرم(ص) از جمله اهداف حج به شمار رفته است.<ref>. علل الشرائع ، ج2 ، ص406 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص15.</ref>
===آزمایش بندگان===
از جمله اهداف تشریع حج آزمون حج گزاران است. درحدیثی از امیرمؤمنان(ع) مناسک حج آزمایشی دشوار به شمار رفته که با قرار داشتن کعبه در سرزمینی سخت و ابتلای حج گزاران به دشواریهای متعدد تحقّق می‌یابد.<ref>. نهج البلاغه ، خطبه192 ؛ الکافی ، ج4 ، ص199.</ref> امام صادق(ع) غرض از آزمایش حج گزاران را آشکار شدن میزان اطاعت آنان از خداوند شمرده است.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص198 ؛ من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص250.</ref>
=== منافع دنیوی ===
از دیگر اهداف حج ، بهره‌مندی حج گزاران و افراد دیگر از منافع دنیوی و مادّی است که در آیة 28 حج/22 بدان تصریح شده است: ‏ِ « ...لِّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ » . بر پایة احادیث ، تعبیر منافع در آیه مذکور افزون بر منافع اخروی ، شامل بهره‌های مادی هم می‌شود<ref>. الکافی ، ج4 ، ص422 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص122.</ref> ، مانند منافع کرایه دهندگان مرکب ها<ref>. علل الشرائع ، ج2 ، ص406 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص14.</ref> و سوداگران کالاها چه از میان حج گزاران و چه سایر اشخاص و مجاوران کعبه‍.<ref>. علل الشرائع ، ج1 ، ص273 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص13.</ref> از جمله منافع مادی سفر حج ، قربانی است که نصیب حج گزاران و فقیران می‌شود ( حج/22 ، 28 ، 36 ) . بنا بر روایاتی دیگر ، حج موجب غنای مادی حج گزاران<ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص265 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص12.</ref> و برآورده شدن نیاز خانواده آنان<ref>. الکافی ، ج4 ، ص252 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص9.</ref> ، ازمیان رفتن فقر ، <ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص222 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص21.</ref> ورشکستگی<ref>. وسائل الشیعه ، ج11 ، ص108 ؛ بحار الانوار ، ج96 ، ص12.</ref> و نیز موجب سلامتی بدن<ref>.الکافی ، ج4 ، ص252 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص252.</ref> می‌گردد.
===پاداش اخروی===
از دیگر آثار مهم حج ، پاداش بزرگ اخروی است. بنابر روایتی ، امام صادق(ع) از جمله مصادیق منافع را در آیه 28 حج/22 منافع اخروی دانسته است.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص422 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص122.</ref> امام علی(ع) نیز سبب قرار دادن کعبه را در سرزمینی سخت و خشک ، گشودن ابواب فضل و عفو الهی بر حج گزاران دانست.<ref>. نهج البلاغه ، خطبه192 ؛ الکافی ، ج4 ، ص199.</ref> در احادیثی دیگر به میزان پاداش اخروی حج گزار ، از جمله هر گامی که او در سفر حج برمی‌دارد ، اشاره شده است. <ref>. الکافی ، ج4 ، ص253 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص24.</ref>
==اقسام و اعمال حج==
مهمترین تقسیم بندی حج در فقه اسلامی ، تقسیم آن به سه قسم تمتّع* ، قران* ، و افراد* است. حج تمتّع از دو بخش عمره و حج تشکیل شده که ابتدا عمره تمتّع و پس از خروج از احرام و احرام مجدّد ، مناسک حج تمتّع به جا آورده می‌شود.<ref>. الحدائق الناضره ، ج14 ، ص315 ؛ قواعد الاحکام ، ج1 ، ص398.</ref> به نظر فقیهان امامی<ref>. السرائر ، ج1 ، ص519 ؛ المعتبر ، ج2 ، ص783 ؛ الحدائق الناضره ، ج14 ، ص320.</ref> و حنفی<ref>. المبسوط فی فقه الامامیه ، ج4 ، ص169 ؛ البحر الرائق ، ج2 ، ص636 ، 640.</ref> به استناد روایات<ref>. الکافی ، ج4 ، ص299 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص239.</ref> و آیه 196 بقره/2 حج تمتّع وظیفه آفاقیان ( غیر اهالی مکه و اطراف آن ) است. در مقابل ، فقیهان مالکی ، <ref>. مواهب الجلیل ، ج4 ، ص84.</ref> شافعی<ref>. المجموع ، ج7 ، ص169 ؛ روضة الطالبین ، ج2 ، ص328.</ref> و حنبلی<ref>. المغنی ، ج3 ، ص502.</ref> این نوع حج را برای اهل مکه جایز شمرده‌اند. ( حج تمتّع ) به نظر فقیهان امامی ، حج قران ، حجی است که حج گزار تنها اعمال حج را در زمان خود و عمره را پس از حج در طول سال به جا می‌آورد و در طول مناسک حج ، قربانی به همراه دارد.<ref>. مختلف الشیعه ، ج4 ، ص24 ؛ منتهی المطلب ، ج10 ، ص121.</ref> ولی به نظر فقهای اهل سنت ، حج قران آن است که حج گزار حج را با عمره جمع کرده و هر دو را با یک احرام انجام دهد و یا آن که پیش از اتمام اعمال عمره و خروج از احرام برای حج محرم شود.<ref>. المبسوط فی فقه الامامیه ، ج4 ، ص25 ؛ المغنی ، ج3 ، ص247 ؛ الاقناع ، ج1 ، ص237.</ref> به نظر فقیهان امامی این حج وظیفه ساکنان و مجاوران مکه است.<ref>. الخلاف ، ج2 ، ص272 ؛ تحریر الاحکام ، ج1 ، ص557.</ref> ولی بیشتر فقیهان اهل سنت ادای این حج را برای همه حج گزاران صحیح دانسته‌اند<ref>. المجموع ، ج7 ، ص169 ؛ المدونة الکبری ، ج1 ، ص360- 378.</ref> هرچند حنفیان بر آنند که حج قران برای اهل مکه جایز نیست ( حج قران ) .حج افراد آن است که حج گزار تنها اعمال حج را انجام دهد و عمره را پس از آن در ماه‌های حج یا غیر آن به جا آورد ، <ref>. المعتبر ، ج2 ، ص785 ؛ المغنی ، ج3 ، ص247.</ref> مشروط بر آن که او استطاعت عمره را نیز داشته باشد.<ref>. الحدائق الناضره ، ج14 ، ص369.</ref> فقهای اهل سنت حج افراد را این دانسته‌اند که حج گزار قبل از ماه‌های حج ، عمره را انجام دهد و سپس حج را به جا آورد<ref>. مغنی المحتاج ، ج1 ، ص514 ؛ حواشی الشروانی ، ج4 ، ص146.</ref> ، یا آن که حج وعمره را جداگانه به جا آورد یا نخست حج را در زمان خود و سپس عمره را در غیر ماه‌های حج انجام دهد.<ref>. مواهب الجلیل ، ج4 ، ص68.</ref> فقیهان امامی<ref>. المجموع ، ج7 ، ص150-165 ؛ المغنی ، ج3 ، ص232 ؛ نک: تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص169-170.</ref> و حنفی<ref>. بدائع الصنائع ، ج2 ، ص169 ، 172 ؛ بدایة المجتهد ، ج1 ، ص267 ؛ البحر الرائق ، ج2 ، ص632.</ref> به استناد آیه 196 بقره/2 و روایات این نوع حج را نیز وظیفه اهل مکه و مجاوران آن دانسته‌اند ولی دیگر فقیهان اهل سنت ، ادای حج افراد را برای همه حج گزاران جایز می‌دانند. ( حج افراد )
در حج تمتّع ، حج گزار نخست اعمال عمره تمتّع را به جا می‌آورد که عبارت است از احرام* ، طواف* عمره تمتّع ، نماز طواف ، سعی* بین صفا و مروه و تقصیر<ref>. الروضة البهیه ، ج2 ، ص314</ref> ( حلق و تقصیر* ) و سپس اعمال حج را بجا می‌آورد که این اعمال از نظر عموم فقیهان – بجز در مواردی مانند قربانی ، طواف قدوم و طواف نساء-<ref>. المقنعه ، ص391 ؛ مواهب الجلیل ، ج4 ، ص148 ؛ البحر الرائق ، ج2 ، ص614. </ref> در هر سه نوع از حج بدین قرار است: 1 ) احرام * 2 ) تلبیه * 3 ) وقوف در عرفات * 4 ) وقوف در مشعر * 5 ) اعمال سرزمین منا شامل: رمی جمره * و حلق یا تقصیر و بیتوته در منا * 6 ) طواف زیارت* و نماز آن 7 ) سعی میان صفا و مروه * 8 ) طواف نساء* و نماز آن.<ref>. المراسم العلویه ، ص103- 105 ؛ شرائع الاسلام ، ج1 ، ص175.</ref> ( حج افراد * )
در منابع فقهی این بحث مطرح شده که از میان سه نوع حج در مواردی که امکان گزینش یکی از آنان وجود دارد ( از جمله در حج مستحب ) کدام یک برتر است. فقهای امامی<ref>. الخلاف ، ج2 ، ص266 ؛ تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص170.</ref> و حنبلی<ref>. المغنی ، ج3 ، ص233 ؛ کشاف القناع ، ج2 ، ص476.</ref> حج تمتّع را افضل از دو نوع دیگر دانسته‌اند. بدین استناد که در قرآن تنها این نوع حج ذکر شده است. ( آیه 196 بقره/2 ) و از دو نوع حج دیگر ذکری به میان نیامده است.<ref>. تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص172 ؛ منتهی المطلب ، ج10 ، ص139 ؛ المغنی ، ج3 ، ص234.</ref> افزون بر این ، در روایاتی از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) به برتری حج تمتّع بر دو نوع دیگر حج تصریح شده است.<ref>. سنن ابی داود ، ج1 ، ص462 ؛ الکافی ، ج3 ، ص234.</ref> همچنین در حج تمتّع ، هم عمره و هم حج به جا آورده می‌شود و حج همراه با عمره از حج بدون عمره برتر است و به علاوه ، در این حج ، هر دو عمل در بهترین زمان یعنی ماه‌های حج انجام می‌شود در حالی که در دو نوع حج دیگر چنین نیست.<ref>. الخلاف ، ج2 ، ص266 ؛ تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص172.</ref>
در مقابل ، حنفیان<ref>. المبسوط فی فقه الامامیه ، ج4 ، ص27 ؛ تحفة الفقهاء ، ج1 ، ص413.</ref> و برخی از فقهای شافعی<ref>. المجموع ، ج7 ، ص150- 152.</ref> ، حج قران را برتر دانسته‌اند زیرا به نظر آنها ، حج پیامبر اسلام(ص) حج قران بوده است. به علاوه ، در حدیثی از پیامبر(ص) از مامور شدن آن حضرت از سوی جبرئیل به حج قران یاد شده است و در حدیثی دیگر از آن حضرت مسلمانان مأمور شده‌اند که حج وعمره را پشت سر هم بجا آورند زیرا این کار سبب طولانی شدن عمر می‌گردد<ref>. بدائع الصنائع ، ج2 ، ص175.</ref> دلیل دیگر آن که در حج قران ( مطابق رأی اهل سنت ) حج گزار میان دوعبادت جمع می‌کند و انجام دادن دو عبادت بهتر از یک عبادت استک<ref>. تحفة الفقهاء ، ج1 ، ص413 ؛ بدائع الصنائع ، ج2 ، ص175.</ref> افزون بر این در حج قران ، حج گزار از منزل خود محرم می‌شود و مدت زمان احرام وی بیشتر است<ref>. المبسوط فی فقه الامامیه ، ج4 ، ص27.</ref> اتمام حج که در قرآن بدان فرمان داده شده ( بقره/2 ، 196 ) مقتضی آن است که شخص از منزل خود محرم شود.<ref>. بدائع الصنائع ، ج2 ، ص174- 175.</ref>
به نظر مشهور فقیهان شافعی<ref>. المجموع ، ج7 ، ص150 ، 152 ؛ روضة الطالبین ، ج2 ، ص586.</ref> و مالکی<ref>. مواهب الجلیل ، ج4 ، ص68- 69.</ref> حج افراد برترین نوع حج است زیرا در روایتی از جابر انجام دادن حج بدون عمره توسط پیامبر(ص) گزارش شده است.<ref>. المجموع ، ج7 ، ص152 ؛ فتح العزیز ، ج7 ، ص107.</ref> و نیز از آن روکه حج گزار در حج افراد تا پایان اعمال حج در احرام باقی می‌ماند و اجازه خروج از آن را ندارد و هر یک از مناسک حج و عمره را به گونه مستقل و جداگانه انجام می‌دهد. افزون بر این ، حج افراد به اتفاق همه مسلمانان مشروع است ، در حالی که حج تمتّع را عمر بن خطّاب و حج قران را عثمان بن عفان ممنوع کرده است.<ref>. مواهب الجلیل ، ج4 ، ص68- 69.</ref> علاوه بر این به نظر این دسته از فقها حج گزار در حج افراد نیازی به قربانی کردن ندارد ولی در قران و تمتّع ، اگر آفاقی آن‌ها را انجام دهد ، قربانی لازم است. همچنین حج خلفای سه گانه نخستین از نوع افراد بوده است.<ref>. مواهب الجلیل ، ج4 ، ص68- 69 ؛ الثمر الدانی ، ص383.</ref>
==احکام فقهی حج==
===وجوب حج===
به نظر فقهای امامی<ref>. منتهی المطلب ، ج10 ، ص14- 17 ؛ مسالک الافهام الی تنقیح الشرائع ، ج2 ، ص119 ؛ مدارک الاحکام ، ج7 ، 16.</ref> و اهل سنت<ref>. المجموع ، ج7 ، ص7 ؛ مواهب الجلیل ، ج3 ، ص423 ؛ المغنی ، ج3 ، ص159.</ref> ، حج با وجود شرایطی بر مکلفان واجب می‌گردد. از جمله ادله وجوب است: 1 ) آیه 97 آل عمران/3 که این عمل را تکلیفی الهی بر عهده انسان‌ها شمرده است<ref>. منتهی المطلب ، ج10 ، ص14- 17 ؛ المجموع ، ج7 ، ص7.</ref> 2 ) آیه 196 بقره/2 که به اتمام حج فرمان داده و لازمه آن وجوب اصل عمل است.<ref>. تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص9 ؛ فقه القرآن ، ج1 ، ص263 ؛ المغنی ، ج3 ، ص159.</ref> 3 ) روایات از جمله روایاتی از پیامبر(ص) که حج را یکی از ارکان اسلام شمرده<ref>. الکافی ، ج2 ، ص18 ؛ صحیح البخاری ، جج5 ، ص157.</ref> و مسلمانان را بدان فرا خوانده است<ref>. مسند الامام احمد بن حنبل ، ج2 ، ص508 ؛ صحیح مسلم ، ج4 ، ص102.</ref> و نیز روایاتی از امامان(ع) <ref>. الحدائق الناضره ، ج14 ، ص19 ؛ جواهر الکلام ، ج17 ، ص221.</ref> که حج را بر همگان واجب شمرده‌اند.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص265 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص17.</ref>
===شرایط وجوب===
حج با تحقق شرایطی خاص بر مکلفان واجب می‌شود ؛ این شرایط بر پایه همه یا برخی از مذاهب اسلامی عبارت‌اند از:
====بلوغ====
به نظر فقیهان امامی<ref>. قواعد الاحکام ، ج1 ، ص402 ؛ شرائع الاسلام ، ج1 ، ص163.</ref> و اهل سنت<ref>. الاقناع ، ج1 ، ص230 ؛ بدائع الصنائع ، ج2 ، ص160 ؛ مواهب الجلیل ، ج3 ، ص446- 447.</ref> یکی از شرایط واجب شدن حج ، بلوغ است از این رو حج بر نابالغان واجب نیست. مستند آن ، روایات نبوی<ref>. سنن ابن ماجه ، ج1 ، ص658 ؛ سنن ابی داود ، ج2 ، ص338.</ref> و احادیث امامان شیعه(ع) <ref>. الکافی ، ج4 ، ص278 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص6.</ref> است. (  حج کودکان )
====عقل====
شرط دیگر وجوب حج به نظر فقهای امامی<ref>. شرائع الاسلام ، ج1 ، ص162 ؛ تحریر الاحکام ، ج1 ، ص543.</ref> و اهل سنت<ref>. المجموع ، ج7 ، ص20 ؛ مواهب الجلیل ، ج3 ، ص446- 447 ؛ المغنی ، ج3 ، ص161.</ref> عقل است. بر اساس روایات<ref>. سنن ابن ماجه ، ج4 ، ص267 ؛ الکافی ، ج4 ، ص267 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص3.</ref> حج بر مجنون دائمی یا ادواری که در غالب اوقات دیوانه است ، واجب نیست.<ref>. تحریر الاحکام ، ج1 ، ص543- 544.</ref> (  حج محجوران )
====حریت ( آزاد بودن ) ====
شرط دیگر وجوب حج به نظر فقیهان امامی<ref>. المعتبر ، ج2 ، ص749 ؛ تحریر الاحکام ، ج1 ، ص544.</ref> واهل سنت<ref>. الاقناع ، ج1 ، ص230 ؛ مواهب الجلیل ، ج3 ، ص442 ؛ کشاف القناع ، ج2 ، ص440.</ref> حریت است. از این رو حج بر بردگان واجب نیست. مستند آن علاوه بر اجماع<ref>. تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص41 ؛ المغنی ، ج3 ، ص161.</ref> ناتوانی بردگان از تصرف در اموال به تصریح آیه75 نحل/16 و نیزاحادیث منقول از پیامبر(ص) <ref>. السنن الکبری ، ج5 ، ص179 ؛ مجمع الزوائد ، ج3 ، ص206.</ref> و امامان(ع) <ref>. الکافی ، ج4 ، ص266 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص4.</ref> است که بر واجب نبودن حج بر بردگان دلالت دارند.<ref>. فتح العزیز ، ج7 ، ص8 ؛ تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص41 ؛ کشاف القناع ، ج2 ، ص440.</ref>
همچنین فقهای امامی<ref>. شرائع الاسلام ، ج1 ، ص164 ؛ الحدائق الناضره ، ج14 ، ص72.</ref> و برخی فقهای اهل سنت<ref>. المجموع ، ج7 ، ص56 ؛ المغنی ، ج3 ، ص201.</ref> با استناد به روایات ، حج برده را در صورت انجام دادن آن با اجازه مالک او و برخی فقیهان شافعی حتی در صورت اجازه ندادن مالک صحیح دانسته‌اند. ( حج محجوران* )
====اسلام====
از شرایط وجوب حج به نظر فقهای حنفی<ref>. تحفة الفقهاء ، ج1 ، ص383 ؛ بدائع الصنائع ، ج2 ، ص120.</ref> ، حنبلی<ref>. المغنی ، ج3 ، ص160 ؛ کشاف القناع ، ج2 ، ص439.</ref> و برخی مالکیان<ref>. الثمر الدانی ، ص359 ؛ مواهب الجلیل ، ج3 ، ص424.</ref> اسلام یعنی مسلمان بودن حج گزار است. این دیدگاه مبتنی بر این نظر است که کافران مخاطب به احکام فرعی اسلام نیستند.<ref>. المغنی ، ج3 ، ص160 ؛ المجموع ، ج7 ، ص18.</ref> از جمله ادله آنان این است که حج عبادت است و کافران اهل عبادت نیستند.<ref>. بدائع الصنائع ، ج2 ، ص120 ؛ تحفة الفقهاء ، ج1 ، ص383.</ref> در برابر ، فقیهان امامی<ref>. الخلاف ، ج2 ، ص245 ؛ تحریر الاحکام ، ج2 ، ص90</ref> و شافعی<ref>. المجموع ، ج6 ، ص252 ؛ الفقه الاسلامی ، ج3 ، ص2076- 2077.</ref> و برخی مالکیان<ref>. الثمر الدانی ، ص359 ؛ مواهب الجلیل ، ج3 ، ص424- 425.</ref> ، اسلام را نه شرط وجوب حج بلکه شرط صحت دانسته و گفته‌اند که بر کفار نیز حج واجب است ولی در صورت انجام دادن ، حج آنان صحیح نیست. از جمله مستندات این دیدگاه افزون بر روایات ، <ref>. الخلاف ، ج2 ، ص245.</ref> عموم کلمه « الناس » در آیه 97 آل عمران/3 است که شامل کافران نیز می‌شود و نیز عموم آیه 196 بقره/2 که همگان را به اتمام حج و عمره فرمان داده است.<ref>. الخلاف ، ج2 ، ص245 ؛ تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص92- 93.</ref> ( نیز استطاعت ، اسلام ، کافر )
====استطاعت====
از دیگر شرایط واجب شدن حج به نظر فقیهان امامی<ref>. مستند الشیعه ، ج11 ، ص23- 24 ؛ الخلاف ، ج2 ؛ ص247.</ref> و بیشتر فقهای اهل سنت<ref>. المغنی ، ج3 ، ص161 ؛ بدائع الصنائع ، ج2 ، ص120.</ref> استطاعت است. مهمترین دلیل این شرط ، در کنار احادیث<ref>. تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص49 ؛ المغنی ، ج3 ، ص161.</ref> ، آیه 197 آل عمران/3 است که حج را بر افراد مستطیع واجب شمرده است.<ref>. تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص49 ؛ بدائع الصنائع ، ج2 ، ص120.</ref> در برابر ، شماری از فقیهان اهل سنت استطاعت را شرط وجوب ندانسته و بر آنند که اگر حج گزار با تکلف حج را به جا آورد حج او صحیح و مجزی به شمار می‌رود.<ref>. المجموع ، ج7 ، ص19 ؛ مواهب الجلیل ، ج3 ، ص445.</ref> (  استطاعت )
به نظر فقیهان حنفی<ref>. البحر الرائق ، ج2 ، ص552.</ref> و حنبلی<ref>. کشاف القناع ، ج2 ، ص457 ؛ المغنی ، ج3 ، ص201.</ref> یکی از شرایط تحقق استطاعت برای زنان همراهی یکی از بستگان مَحرم با زن هنگام سفر حج است.<ref>. کشاف القناع ، ج2 ، ص457 ؛ المغنی ، ج3 ، ص201.</ref> در برابر ، فقیهان امامی<ref>. تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص82 ؛ الحدائق الناضره ، ج11 ، ص92.</ref> و شافعی<ref>. المجموع ، ج8 ، ص343.</ref> وجود مَحرم را شرط ندانسته‌اند ، از آن رو که به استناد احادیث ، حج رفتن زن همراه با اشخاص مورد اعتماد جایز است.<ref>. تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص82 ؛ الحدائق الناضره ، ج14 ، ص145.</ref> (  استطاعت )
===فوری بودن یا نبودن حج===
در صورت حصول شرایط وجوب حج ، درباره این که آیا رفتن به حج فوری است یا به تاخیر انداختن آن از سال استطاعت جایز است ، اختلاف نظر وجود دارد ؛ به نظر فقیهان امامی<ref>. الخلاف ، ج2 ، ص257 ؛ مستند الشیعه ، ج11 ، ص12- 13.</ref> ، حنبلی<ref>. المغنی ، ج3 ، ص195 ؛ کشاف القناع ، ج2 ، ص438.</ref> و برخی فقیهان حنفی<ref>. تحفة الفقهاء ، ج1 ، ص380 ؛ بدائع الصنائع ، ج2 ، ص119.</ref> و مالکی<ref>. مواهب الجلیل ، ج3 ، ص421 ؛ حاشیة الدسوقی ، ج2 ، ص3.</ref> ، وجوب حج فوری است و باید در نخستین زمان ممکن ، آن را به جا آورد. از جمله ادله این قول ، افزون بر اجماع ، آیات 97 آل عمران/3 و 196 بقره/2 است که به وجوب حج فرمان داده و امر نیز دلالت بر فور دارد.<ref>. الخلاف ، ج2 ، ص257 ؛ المغنی ، ج3 ، ص195.</ref> دلیل دیگر روایاتی نبوی<ref>. تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص17 ؛ المغنی ، ج3 ، ص195.</ref> و نیز احادیثی از امامان<ref>. تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص17 ؛ مستند الشیعه ، ج11 ، ص13.</ref> است که مسلمانان را به تعجیل و عدم تساهل در حج فرمان داده و حتی تأخیر آن را موجب خروج از اسلام شمرده است. در برابر ، شافعی<ref>. المجموع ، ج7 ، ص102.</ref> و برخی از فقیهان حنفی و مالکی<ref>. بدائع الصنائع ، ج2 ، ص119 ؛ مواهب الجلیل ، ج3 ، ص421.</ref> ، تاخیر حج را جایز دانسته‌اند هرچند انجام دادن فوری آن را مستحب شمرده‌اند. از جمله ادله آنان سیره پیامبر(ص) است که با آن که آیات حج در سال ششم هجری نازل شد ولی آن حضرت ادای آن را تا سال دهم به تاخیر انداخت.<ref>. المجموع ، ج7 ، ص102 ؛ المبسوط فی فقه الامامیه ، ج4 ، ص164.</ref> در نقد این دلائل گفته‌اند که اولا در سال ششم امکان به جا آوردن حج برای آن حضرت نبود. مؤید این امر صلح حدیبیه است که پیامبر(ص) در آن سال برای عمره محرم شد ولی مشرکان مانع انجام یافتن حج شدند. ثانیا پیامبر(ص) حج را به تاخیر نینداخت زیرا آیه دال بر وجوب حج یعنی آیه 97 آل عمران/3 در سال نهم یا دهم نازل شد و آن حضرت بدون تاخیر حج را در سال دهم به جا آورد.<ref>. تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص19.</ref> ثالثاً پیامبر(ص) قبل از هجرت بارها حج گزارده بود و تکلیف حج از ایشان ساقط بود.
===اتمام حج===
پس از شروع حج ، اتمام و کامل کردن آن بر حج گزار واجب است.<ref>. مستند الشیعه ، ج13 ، ص129- 130.</ref> مهمترین دلیل این حکم ، آیه 196 بقره/2 است که مسلمانان را به اتمام حج فرمان داده است<ref>. الحدائق الناضره ، ج16 ، ص6 ؛ مستند الشیعه ، ج13 ، ص129- 130.</ref> « واتموا الحج و العمرة لله » بر این اساس حج گزار حق ندارد که برخی از اعمال حج را انجام دهد و برخی را رها نماید.<ref>. الحدائق الناضره ، ج16 ، ص308 ؛ المجموع ، ج7 ، ص388.</ref> همچنین فقیهان امامی<ref>. الخلاف ، ج2 ، ص365 ؛ تذکرة الفقهاء ، ج8 ، ص30.</ref> و بسیاری از فقهای اهل سنت<ref>. المغنی ، ج3 ، ص378 ؛ المجموع ، ج7 ، ص388 ؛ الاقناع ، ج1 ، ص240.</ref> به استناد آیه مذکور و احادیث گفته‌اند که اگر حج گزار حج را فاسد کند نیز باید حج فاسد را به اتمام رساند و نمی‌تواند از آن خارج شود. به نظر فقهیان امامی به استناد آیه و روایات ، اتمام حج استحبابی نیز پس از آغاز کردن آن واجب است و با انعقاد احرام در حج مستحبی ، کامل کردن آن واجب می‌گردد.<ref>. الحدائق الناضره ، ج15 ، ص406 ؛ ریاض المسائل ، ج7 ، ص193.</ref> البته در صورتی که پس از شروع به اعمال حج به سبب پدید آمدن موانعی چون بیماری یا منع دشمن ادامه مناسک بسیار دشوار گردد ، خروج از احرام با شرائطی جایز است. (  احصار و صد )
===تکرار حج===
به نظر فقیهان امامی<ref>. المعتبر ، ج2 ، ص746.</ref> و عموم فقهیان اهل سنت<ref>. المجموع ، ج7 ، ص9 ؛ مواهب الجلیل ، ج3 ، ص412 ؛ المبسوط ، سرخسی ، ج4 ، ص2.</ref> ، حج در طول عمر تنها یک بار واجب است. مستند این حکم ، اجماع مسلمانان<ref>. المعتبر ، ج2 ، ص746 ؛ منتهی المطلب ، ج10 ، ص16.</ref> و نیز مفاد آیه 97 آل عمران/3 است که مسلمانان را به ادای حج فرمان داده است و امر خداوند با یک بار انجام دادن محقق می‌شود.<ref>. تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص15 ؛ فتح العزیز ، ج7 ، ص2- 4.</ref>
ادله دیگر روایاتی از پیامبر اکرم(ص) <ref>. تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص9 ؛ المجموع ، ج7 ، ص9 ؛ المغنی ، ج3 ، ص159.</ref> و نیز سیره ایشان<ref>. مغنی المحتاج ، ج1 ، ص460 ؛ حواشی الشروانی ، ج4 ، ص4.</ref> و احادیثی از شیعه(ع) <ref>. تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص9 ؛ جواهر الکلام ، ج17 ، ص220.</ref> در این باب است. در برابر ، روایات نقل شده از اهل بیت حاکی از این است که حج بر افراد توانگر در هر سال<ref>. الکافی ، ج4 ، ص265 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص16.</ref> یا در هر پنج سال<ref>. تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص450 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص138.</ref> یک بار واجب است. مفاد روایاتی از اهل سنت هم بر وجوب تکرار حج دلالت دارد.<ref>. کنز العمال ، ج5 ، ص4- 5.</ref> بر این اساس ، شیخ صدوق به وجوب حج بر ثروتمندان در هر سال فتوا داده است<ref>. علل الشرائع ، ج2 ، ص405 ؛ ر.ک: جواهر الکلام ، ج17 ، ص221.</ref> و شماری از فقهای اهل سنت نیز فتاوای مشابهی داده‌اند.<ref>. المجموع ، ج7 ، ص9 ؛ مواهب الجلیل ، ج3 ، ص412.</ref> ولی به نظر مشهور فقیهان امامی و اهل سنت این دیدگاه ، شاذ و مخالف اجماع مسلمانان<ref>. جواهر الکلام ، ج17 ، ص221 ؛ المجموع ، ج7 ، ص9 ؛ مواهب الجلیل ، ج3 ، ص412.</ref> و روایات مذکور ، غیر قابل عمل یا محمول بر استحباب<ref>. مستند الشیعه ، ج11 ، ص11 ؛ الاقناع ، ج1 ، ص230 ؛ مغنی المحتاج ، ج1 ، ص460.</ref> یا وجوب کفایی است ، یعنی این که در هر سال باید شماری از افراد توانگر به حج بروند تا خانه خدا از حج گزار خالی نباشد.<ref>. تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص16 ؛ مستند الشیعه ، ج11 ، ص11.</ref>
ولی استحباب تکرار حج مورد اتفاق همه فقیهان امامی<ref>. تحریر الاحکام ، ج1 ، ص535 ؛ العروة الوثقی ، ج4 ، ص595.</ref> و اهل سنت<ref>. مغنی المحتاج ، ج1 ، ص460 ؛ مواهب الجلیل ، ج3 ، ص415 ؛ المبسوط ، سرخسی ، ج4 ، ص2.</ref> است که از جمله ادله آن ، آیه 125 بقره/2 ( و اذ جعلنا البیت مثابه للناس... ) است با این استدلال که « مثابه » در آیه به معنای مکانی است که مردم هر سال به آن رجوع می‌کنند یا مکانی که هیچ کس از آن رویگردان نیست.<ref>. مسالک الافهام الی آیات الاحکام ، ج2 ، ص238- 239 ؛ مجمع البیان ، ج1 ، ص378.</ref> همچنین روایات متعدد<ref>. مغنی المحتاج ، ج1 ، ص460 ؛ مدارک الاحکام ، ج7 ، ص19.</ref> و نیز سیره پیامبران<ref>. وسائل الشیعه ، ج11 ، ص131- 132 ؛ مستدرک الوسائل ، ج8 ، ص48- 49.</ref> و امامان که به گونه مکرر حج می‌گزاردند ، بر استحباب تکرار حج دلالت دارد.
===زمان حج===
حج ماه‌های خاص و معینی دارد: « الحج اشهر معلومات » ( بقره/2 ، 197 ) اما درباره مصادیق ماههای حج آرای مختلفی مطرح شده است ؛ به نظر مشهور فقیهان امامی<ref>. تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص183 ؛ مستند الشیعه ، ج11 ، ص244.</ref> و مالکی<ref>. مواهب الجلیل ، ج4 ، ص22.</ref> زمان انجام حج در سه ماه شوال ، ذی قعده و ذی حجه است. از مستندات آنان ، آیه 197 بقره/2 است با این توضیح که کمترین مصداق « اشهر » در آیه ، سه ماه است احادیث هم ماه‌های حج را در آیه به سه ماه مذکور تفسیر کرده‌اند.<ref>. تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص183 ؛ مواهب الجلیل ، ج4 ، ص22.</ref> در برابر ، برخی از فقیهان امامی<ref>. الخلاف ، ج2 ، ص258 ؛ مستند الشیعه ، ج11 ، ص244.</ref> و شافعی<ref>. المجموع ، ج7 ، ص142 ، 145.</ref> زمان حج را دو ماه شوال و ذی قعده و ده شب نخست ذی حجه ( تا طلوع فجر روز دهم ) دانسته‌اند. آنان به ادامه آیه 197 بقره/2 استناد جسته‌اند که از انعقاد احرام حج در این ماه‌ها و ترک محرمات احرام در آن‌ها سخن گفته است « فمن فرض فیهن الحج.... » با این استدلال که انعقاد احرام حج پس از طلوع فجر روز دهم امکان پذیر نیست و ارتکاب محرمات احرام نیز در روز دهم جایز می‌گردد. پس پایان ماه‌های حج ابتدای این روز ( دهم ذی حجه ) است.<ref>. تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص183 ؛ الحدائق الناضره ، ج14 ، ص356 ؛ المغنی ، ج3 ، ص263.</ref> ناقدان این نظر پاسخ گفته‌اند که مراد از انعقاد حج در این ماه‌ها در این بخش از آیه غالب روزهای این ماهها یا بخش مهمی از روزهای آنهاست نه همه روزهای آنها. بنابراین نمی‌توان روز عید قربان و روزهای بعد را از شمول آیه بیرون دانست.<ref>. تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص184 ؛ المغنی ، ج3 ، ص263.</ref>
حنفیان<ref>. المبسوط ، سرخسی ، ج4 ، ص60 ؛ تحفة الفقهاء ، ج1 ، ص390.</ref> و حنبلیان<ref>. المغنی ، ج3 ، ص263 ؛ الشرح الکبیر ، ج3 ، ص223.</ref> بر آن‌اند که زمان حج دو ماه مذکور به اضافه دهه نخست ذی حجه ( تا پایان روز دهم ) است. به نظر آنها روایتی از پیامبر(ص) که در آن روز دهم ، روز حج اکبر به شمار رفته ، دالّ بر آن است که این روز هم از ایام حج است. به علاوه روز دهم ذی حجه در واقع مهمترین رکن زمانی حج است که بسیاری از اعمال مهم حج مانند رمی جمره عقبه ، قربانی ، حلق و طواف و سعی درآن روز انجام می‌شود. نظر برخی از صحابه از جمله ابن مسعود و ابن عباس نیز همین است.<ref>. المغنی ، ج3 ، ص263.</ref> آرای دیگری نیز درباره زمان دقیق مناسک حج مطرح شده است.<ref>. الحدائق الناضره ، ج14 ، ص354 ؛ مستند الشیعه ، ج11 ، ص244.</ref>
بر این اساس ، به نظر فقیهان امامی<ref>. تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص186.</ref> و بسیاری از فقهای اهل سنت<ref>. المجموع ، ج7 ، ص144.</ref> باید احرام و اعمال حج در ماه‌های حج انجام شود و در صورت وقوع احرام حج در غیر ماه‌های مذکور ، این احرام به احرام عمره تبدیل می‌گردد. مستند این حکم افزون بر آیه مذکور روایاتی از امامان و صحابیان است.<ref>. تذکرة الفقهاء ، ج7 ، ص186 ؛ المجموع ، ج7 ، ص144.</ref> در برابر ، برخی از فقهای اهل سنت با استناد به آیه 189 بقره « یسئلونک عن الاهله قلی هی مواقیت للناس... » و ادله‌ای دیگر همه ماه‌های سال را میقات حج و احرام حج را قبل از ماه‌های حج جایز شمرده‌اند.<ref>. المغنی ، ج3 ، ص224- 225 ؛ مواهب الجلیل ، ج4 ، ص25 ؛ بدائع الصنائع ، ج2 ، ص160.</ref> این استدلال مورد مناقشه پیروان نظر مشهور قرار گرفته است.<ref>. الانتصار ، ص236- 237 ؛ فقه القران ، ج1 ، ص272.</ref>
===تجارت در حج===
تجارت و خرید و فروش در حج برای حج گزار و دیگران جایز است.<ref>. مسالک الافهام الی تنقیح الشرائع ، ج2 ، ص136.</ref> مستند آن آیات 27-28 حج است که یکی از اغراض حج را دستیابی انسان‌ها به منافع دانسته است<ref>. زبدة البیان ، ص224 ؛ احکام القرآن ، ج1 ، ص375.</ref> و در روایات یکی از مصادیق « منافع » سودهای ناشی از تجارت برای حج گزاران و دیگران ذکر شده است.<ref>. علل الشرائع ، ج1 ، ص273 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص13.</ref> در آیه 198 بقره/2 نیز تجارت و کسب منافع مادی برای حج گزاران تجویز شده است.<ref>. زبدة البیان ، ص268 ؛ مواهب الجلیل ، ج3 ، ص502.</ref> « لیس علیکم جناح ان تبتغوا... » در‌شان نزول آیه گفته‌اند که مسلمانان صدر اسلام همچون دوران جاهلیت تجارت در حج را ممنوع می‌شمردند که با نزول این آیه ، این کار مباح اعلام شد.<ref>. جامع البیان ، ج2 ، ص385 ؛ مجمع البیان ، ج2 ، ص47.</ref> آیه 2 مائده/5 نیز مسلمانان را از تعرض به کسانی که قصد تجارت در حج را دارند بر حذر داشته است. <ref>. جامع البیان ، ج6 ، ص83 ؛ التبیان ، ج3 ، ص423 ؛ کنز العرفان ، ج1 ، ص332.</ref> البته برخی مراد از فضل الهی را در آیه بهره معنوی و یا مجموع بهره معنوی و مادی دانسته‌اند.<ref>. مجمع البیان ، ج2 ، ص47 ؛ احکام القرآن ، ج2 ، ص380 ؛ تفسیر قرطبی ، ج6 ، ص44.</ref>
===فراگیری مناسک حج===
لازم است که قبل از اعمال حج ، حج گزاران احکام آن را یاد بگیرند. پیامبر(ص) به فراگیری مناسک حج همراه با سایر احکام دین فرمان داده است.<ref>. کنز العمال ، ج5 ، ص23 ؛ الجامع الصغیر ، ج1 ، ص510 ؛ مستدرک الوسائل ، ج8 ، ص44.</ref> آن حضرت به مسلمانان توصیه فرمود که مناسک حج خود را از ایشان فرا گیرند.<ref>. مستدرک الوسائل ، ج9 ، ص420 ؛ کنز العمال ، ج5 ، ص116.</ref> بنا بر روایات ، در سیره پیامبران و مسلمانان نیز از یادگیری احکام حج قبل و در حین اعمال حج سخن به میان آمده است. از جمله درباره حضرت آدم(ع) نقل شده که قبل از انجام دادن اعمال حج خداوند جبرئیل را برای تعلیم مناسک به سوی آن حضرت فرستاد و آن حضرت پس از یاد گرفتن احکام حج اعمال آن را انجام داد.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص190 ؛ علل الشرائع ، ج2 ، ص400.</ref> حضرت ابراهیم(ع) نیز از خداوند درخواست کرد که مناسک حج را به آن حضرت تعلیم دهد.<ref>. مجمع البیان ، ج1 ، ص391 ؛ احکام القرآن ، ج1 ، ص98.</ref> ( بقره/2 ، 128 ) در پی این درخواست خداوند جبرئیل را برای تعلیم مناسک به سوی آن حضرت فرستاد.<ref>. وسائل الشیعه ، ج11 ، ص230 ؛ فتح الباری ، ج6 ، ص289.</ref> نقل شده که عرفات از آن رو به این نام نامیده شد که جبرئیل در این سرزمین از ابراهیم(ع) پرسید که آیا مناسک حج را که به تو تعلیم دادم ، شناختی و پاسخ آن حضرت مثبت بود.<ref>. مسالک الافهام الی آیات الاحکام ، ج2 ، ص304 ؛ التفسیر الکبیر ، ج4 ، ص69.</ref> پیامبر اسلام(ص) نیز در قبل از حجة الوداع در میان مسلمانان اعلام کردند که هرکس قصد فراگرفتن حج را دارد با رسول خدا همراه شود.
==آداب حج==
در متون اسلامی آداب متعددی در حج برای حج گزاران بیان شده که برخی درباره اقدامات پیش از ادای حج و شماری مربوط به آداب انجام دادن اعمال حج و برخی دیگر ناظر به اعمال پس از مناسک حج است. برخی از این آداب مربوط به قبولی حج بوده و بیشتر آنها جزء مستحبات حج می‌باشد. مهمترین این آداب عبارت‌اند از:
===اخلاص در عمل===
یکی از عمده‌ترین آداب حج آن است که تنها برای رضای خدا انجام شود که نصّ آیه 196 بقره/2 خطاب به حج گزاران بر آن دلالت دارد: « واتموالحج والعمره لله » در احادیث هم بر ادای این عمل برای رضای خدا وخودداری از مقاصد غیر الهی تاکید شده است ، از جمله امام صادق(ع) بر اخلاص نیت و تخلیه قلب از هر چیز غیر الهی در هنگام نیت حج تأکید فرموده است.<ref>. مصباح الشریعه ، ص163 ؛ مستدرک الوسائل ، ج10 ، ص172.</ref> همچنین آن حضرت حج را به دو نوع حج برای خدا و حج برای مردم تقسیم کرده و پاداش حج برای رضای خدا را بر عهده خداوند و حجی که برای انسان‌ها انجام گیرد را بر عهده مردم دانسته است. <ref>. بحار الانوار ، ج96 ، ص24.</ref>
===توکل و تفویض امور به خدا===
بر اساس احادیث ، از آداب حج آن است که حج گزار در همه امور به خدا توکل کند و از اعتماد به توشۀ سفر و َمرکب و همراهان و توانایی و جوانی و مال خود اجتناب کند.<ref>. مستدرک الوسائل ، ج10 ، ص172 ؛ بحار الانوار ، ج96 ، ص24.</ref>
===اهتمام برای تأمین توشه حج===
به نظر برخی مفسران ، مراد از « الزاد » در آیه 197 بقره/2 ( الحج اشهر معلومات.... الزاد التقوی ) زاد و توشه مادی سفر حج است.<ref>. مجمع البیان ، ج2 ، ص45 ؛ تفسیر قرطبی ، ج2 ، ص411.</ref> در‌شان نزول آیه نقل شده که برخی از حج گزاران عازم سفر حج شده و با این اعتقاد که ما به خدا توکل می‌کنیم از برداشتن توشه سفر خودداری می‌کردند که این آیه نازل گردید.<ref>. سنن ابی داود ، ج1 ، ص389- 390 ؛ مجمع البیان ، ج2 ، ص45.</ref> در روایتی دیگر نیز با استناد به آیه 46 توبه/9 که از تهیه توشه سفر سخن به میان آورده به تهیه نیازهای خوراکی از سوی حج گزار قبل از سفر توصیه شده است.<ref>. وسائل الشیعه ، ج11 ، ص35 ؛ بحار الانوار ، ج96 ، ص119.</ref> همچنین برخی گفته‌اند آیه 27 حج/22 که از استفاده حج گزاران از مرکب‌های لاغر یاد کرده « ویأتوک رجالا و علی کل ضامر.... » بدان اشعار دارد که حج گزاران باید از مرکب‌های سریع و قوی برای سفر حج بهره گیرند. در روایات بر تهیه هزینه و توشه حج تاکید شده<ref>. بحار الانوار ، ج96 ، ص9 ؛ جامع احادیث الشیعه ، ج10 ، ص209.</ref> و کنار گذاشتن بخشی از سود کار در هر روز برای سفر حج توصیه شده تا حج گزار در سفر حج به سختی نیفتد.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص280 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص143.</ref>
===گشاده دستی در هزینه کردن===
در سفر حج گشاده دستی در هزینه کردن و سخت نگرفتن برخود توصیه شده است. در روایتی از مبغوص بودن اسراف نزد خدا جز در سفر حج و عمره یاد شده است.<ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص279 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص150 ؛ مستدرک الوسائل ، ج8 ، ص43.</ref> در حدیثی از چانه زنی در چند چیز از جمله پول قربانی و اجرت رفتن به مکه نهی شده است.<ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص282 ؛ بحار الانوار ، ج46 ، ص71.</ref> هرچند در احادیث دیگری چانه زنی در مبلغ قربانی جایز شمرده است.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص496 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص209.</ref> نقل شده که امام سجاد(ع) در سفر حج از بهترین انواع توشه و خوراک از جمله بادام ، شکر ، شیرینی‌ها و آرد آمیخته با ترشی و آرد آمیخته با شیرینی استفاده می‌کرد.<ref>. شرح اصول کافی ، ج12 ، ص426.</ref> در برابر ، در روایتی کاستن از هزینه سفر حج و زیاده روی نکردن در آن توصیه شده که آن را بر مواردی حمل کرده‌اند که حج گزار دچار تنگدستی باشد یا بیش ار حد گشاده دستی کند.<ref>. مرآة العقول ، ج17 ، ص170.</ref> همچنین روایات از سیره اهل بیت در مورد چانه زدن نسبت به هزینه قربانی درحج نقل شده است که این روایات حمل بر موردی شده است که فروشندگان جزء مومنان نباشند<ref>. الوافی ، ج14 ، ص1130 ؛ الحدائق الناضره ، ج18 ، ص48.</ref> و یا اختصاص به موردی دارد که فروشنده قصد فروش قربانی با قیمت غیر متعارف دارد و خریدار مغبون می‌گردد.<ref>. النجعه فی شرح اللمعه ، ج7 ، ص122.</ref>
===دعا و یاد خدا در سفر حج===
از دیگر آداب حج ، خواندن دعا و نماز هنگام خروج از منزل برای سفر حج است.<ref>. مدارک الاحکام ، ج7 ، ص241 ؛ الحدائق الناضره ، ج14 ، ص47 ؛ نک: جواهر الکلام ، ج18 ، ص137- 147.</ref> از جمله این آداب ، بنا بر روایات ، خواندن دعای فرج ( لا اله الا الله الحلیم الکریم... ) هنگام خروج از منزل است.<ref>. تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص50 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص383.</ref> بنا بر روایتی از امام رضا(ع) سزاوار است حج گزاری که قصد سفر حج دارد خانوده‌اش را گرد آورد و دو رکعت نماز گزارده و پس از ستایش خداوند و فرستادن صلوات بر پیامبر(ص) و اهل بیت او(ع) دعای مخصوصی را بخواند. همچنین در این روایت توصیه شده که او هنگام خروج از خانه و نیز هنگام سوار شدن بر مَرکب دعاهای خاصی را بخواند و نیز استغفار ، تسبیح ، تهلیل ، تکبیر و صلوات بر محمد و آل محمد را زیاد بر زبان جاری کند.<ref>. مستدرک الوسائل ، ج9 ، ص160 ؛ بحار الانوار ، ج96 ، ص120.</ref> افزون بر این ، نمازها و ادعیه دیگری هنگام آغاز به سفر در روایات توصیه شده است.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص285 ؛ من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص271.</ref> فقها نیز به استحباب خواندن دعاها و سوره‌ها و اعمالی دیگر هنگام خروج مسافر از منزل قائل شده‌اند.<ref>. الحدائق الناضره ، ج14 ، ص25- 55 ؛ نک: جواهر الکلام ، ج18 ، ص137- 147.</ref> همچنین یاد خدا و اذکاری خاص در طول سفر حج توصیه شده است. در روایتی از امام صادق حج گزاران به تقوای الهی و ذکر بسیار خداوند و کم سخن گفتن توصیه شده‌اند.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص338 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص296.</ref> در حدیثی دیگر آن حضرت حج گزاران را از هرچیزی که آنان را از ذکر الهی در این مدت باز می‌دارد ، فرمان داده است.<ref>. مصباح الشریعه ، ص48 ؛ مستدرک الوسائل ، ج10 ، ص172.</ref> افزون بر این در برخی آیات به گفتن ذکر خدا در مواقع خاص از حج توصیه شده است از جمله در آیه 198 بقره/2 که حج گزاران به گفتن ذکر خدا در مشعر الحرام و آیات 203 بقره/2 و 28 حج/22 که حاجیان به گفتن ذکر در ایامی خاص توصیه شده‌اند. (  ایام تشریق ، تکببیر )
===استفاده از مال حلال===
هزینه و توشه حج باید از مال حلال و پاک باشد.<ref>. العروة الوثقی ، ج4 ، ص339.</ref> بنا بر روایتی از امام باقر(ع) خداوند حج و عمره‌ای را که از مال حرام باشد نمی‌پذیرد.<ref>. الامالی ، ص527 ؛ بحار الانوار ، ج93 ، ص164.</ref> حتی اگر پرچمی حرام در اموال حج گزار باشد<ref>. وسائل الشیعه ، ج11 ، ص146 ؛ بحار الانوار ، ج96 ، ص120.</ref> یا اینکه هزینه حج از راه‌هایی مانند جنایت ، سرقت و ربا تأمین شده باشد.<ref>. الکافی ، ج5 ، ص124 ؛ من لایحضره الفقیه ، ج3 ، ص162.</ref> بنا بر روایتی ، در صورتی که فرد با مال حرام حج گزارد و لبیک گوید ، با تعبیر « لا لبیک » و « لا سعدیک » پاسخ داده می‌شود ، ولی اگر با مال حلال حج به جا آورد ، با جملات « لبیک » و « سعدیک » پاسخ داده می‌شود.<ref>. الکافی ، ج5 ، ص124 ؛ تهذیب الاحکام ، ج6 ، ص368.</ref> به گفته امام کاظم(ع) اهل بیت پیامبر(ص) حج واجب خود را از پاک‌ترین اموال خود هزینه می‌کردند.<ref>. من لایحضره الفقیه ، ج1 ، ص189.</ref>
===پرداخت حقوق دیگران===
از دیگر آداب حج پرداخت حقوق دیگران پیش از ادای حج است.<ref>. الفقه علی مذاهب الاربعه ، ص888 ؛ جامع السعادات ، ج3 ، ص309.</ref> مفاد این نکته در روایتی از امام صادق(ع) تصریح شده است<ref>. مصباح الشریعه ، ص47 ؛ مستدرک الوسائل ، ج10 ، ص172.</ref>حقوق مردم گستره وسیعی دارد که هم شامل حقوق مادی می‌شود مانند دیون مادی دیگران و نیز حقوقی چون زکات و خمس و هم حقوق معنوی ، مانند برطرف کردن حاجت مومنان ، چنان که امام کاظم(ع) حج یکی از اصحاب خود را از آن رو که حاجت برادر مومن خود را برآورده نکرده بود ، غیر مقبول دانست.<ref>. بحار الانوار ، ج48 ، ص85.</ref>
===تعجیل در رفتن به حج===
با قطع نظر از حکم فقهی ِ وجوب یا عدم وجوب فوری بودن حج ، از جمله آداب حج تعجیل در حج گزاری است<ref>. حج و عمره در قرآن و حدیث ، ص260.</ref> که در روایات بدان اشاره شده است.<ref>مسند الامام احمد بن حنبل ، ج1 ، ص314.</ref> در روایتی دیگر حکمت این کار وقوع حوادثی چون بیماری حج گزار ، یافت نشدن مرکب یا پدید آمدن نیازهای جدید ذکر شده که ممکن است مانع حج گزاردن شود.<ref>. مستدرک الوسائل ، ج8 ، ص17 ؛ سنن ابن ماجه ، ج2 ، ص962.</ref>
===بلند نگاه داشتن مو===
از آداب و مستحبات مختصّ مردان در حج ، بلند نگه داشتن موها پیش از حج است.<ref>. کشف اللثام ، ج5 ، ص244 ؛ جواهر الکلام ، ج18 ، ص174.</ref> در روایات از زدودن موها از یک ماه پیش از حج<ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص301 ؛ وسائل الشیعه ، ج12 ، ص316.</ref> یا از ده روز پس از شوال<ref>. وسائل الشیعه ، ج12 ، ص317 ؛ بحار الانوار ، ج96 ، ص133.</ref> یا از ابتدای ذی حجه<ref>. الکافی ، ج4 ، ص318 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص47.</ref> نهی شده است. در برخی روایات افزون بر موهای سر ، کوتاه کردن موی ریش هم منع شده است.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص317 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص47.</ref> بر اساس این روایات ، برخی کوتاه کردن موهای سر را از آغاز ماه شوال تا قبل از حج مکروه شمرده‌اند.<ref>. وسائل الشیعه ، ج12 ، ص319</ref>
===ترک گناه و معصیت===
به نظر برخی فقها و مفسران مراد از اجتناب از فسق که در آیه 197 بقره/2 توصیه شده ، پرهیز از هرگونه گناه از جمله دروغ ، فحش ، تفاخر ، لقب بد دادن و خارج شدن از حدود شرعی و ارتکاب گناه است.<ref>. مسالک الافهام الی آیات الاحکام ، ج2 ، ص193 ؛ مرآة العقول ، ج17 ، ص270 ؛ تفسیر الکبیر ، ج5 ، ص180.</ref> امام صادق(ع) با استناد به آیه مذکور ، کامل شدن حج را حفظ زبان از هر گناه و معصیت و صادر نشدن گفتاری جز خیر از حج گزار دانسته است.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص338 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص296.</ref> در روایاتی دیگر به روی گرداندن خداوند از حج گزارانی که از معاصی پرهیز نمی‌کنند ، اشاره شده است.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص286 ؛ وسائل الشیعه ، ج12 ، ص11.</ref>
===شروع از مکه و ختم به مدینه===
به نظر مشهور فقها مستحب است که حج گزار ابتدا مکه و سپس مدینه را زیارت کند.<ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص558 ؛ جامع احادیث الشیعه ، ج10 ، ص491.</ref> برخی روایات با تعابیر گوناگون موید این نظرند ، از جمله برتر بودن ختم زیارت به مدینه<ref>. الکافی ، ج4 ، ص549 ؛ من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص484.</ref> ، اتمام حج به زیارت رسول خدا(ص) <ref>الخصال ، ص616 ؛ بحار الانوار ، ج10 ، ص16.</ref> ، ختم به زیارت اهل بیت(ع) <ref>. علل الشرائع ، ج2 ، ص459 ؛ وسائل الشیعه ، ج14 ، ص324.</ref> و رفتن به نزد امامان(ع) و آگاه کردن آنان از ولایت خود<ref>. الکافی ، ج1 ، ص293 ؛ علل الشرائع ، ج2 ، ص406.</ref> در برابر ، در روایتی از امام صادق(ع) از برتر بودن آغاز سفر حج از مدینه یاد شده<ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص559 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص439.</ref> و حدیثی دیگر از مخیر بودن حج گزار میان شروع از مکه یا مدینه سخن گفته است<ref>. تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص440 ؛ وسائل الشیعه ، ج14 ، ص320.</ref> از این رو برخی از فقیهان امامی آغاز کردن سفر را از مدینه برتر دانسته‌اند.<ref>. وسائل الشیعه ، ج14 ، ص319 ؛ نک: جواهر الکلام ، ج20 ، ص81.</ref> برخی سبب افضل بودن مدینه را آن دانسته‌اند که مدینه محل احرام پیامبر(ص) برای حج بوده است<ref>. سبل الهدی ، ج3 ، ص322 ؛ شفاء السقام ، ص146.</ref> یا آنکه اهل بیت(ع) ابواب معرفت خدا و شناخت احکام الهی‌اند و برای ورود به خانه باید از در خانه وارد شد<ref>. مستند الشیعه ، ج13 ، ص330.</ref> ناقدان این نظر گفته‌اند که ظاهرا مخاطب این روایات ، حج گزارانی بوده‌اند که از مناطقی چون عراق عازم سفر حج می‌شدند زیرا عبور از مدینه بدون زیارت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بی‌احترامی تلقّی می‌شود.<ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص558 ؛ الحدائق الناضره ، ج17 ، ص403.</ref>
===اخلاق نیک در سفر حج===
از دیگر آداب سفر حج ، داشتن اخلاق نیک هنگام سفر است.<ref>. بحار الانوار ، ج10 ، ص475 ؛ کشف الغطاء ، ج4 ، ص443- 445.</ref> امام صادق(ع) ، حج گزاران را به خلق و خوی نیک با همراهان سفر حج<ref>. مصباح الشریعه ، ص48 ؛ مستدرک الوسائل ، ج10 ، ص173.</ref> و امام رضا(ع) آنان را به اخلاق نیک و خوش رفتاری با همراهان و فرو بردن خشم و کم سخن گفتن و پرهیز از مجادله توصیه کرده‌اند.<ref>. مستدرک الوسائل ، ج9 ، ص160 ؛ بحار الانوار ، ج96 ، ص120.</ref>
نقل شده که پیامبر اکرم(ص) در یکی از سفرهای حج ، افراد بداخلاق را از همراه شدن با کاروان نهی کرد.<ref>. مکارم الاخلاق ، ص251 ؛ بحار الانوار ، ج73 ، ص273.</ref> احادیث متعدد دیگری نیز در این باره روایت شده است..<ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص296- 298 ؛ وسائل الشیعه ، ج12 ، ص9- 13.</ref>
===حج پیاده و تحمل سختی ها===
از دیگر توصیه‌های معصومان درباره حج پرهیز از راحت طلبی و تحمل کردن سختی هاست. امیر مومنان(ع) یکی از حکمت‌های قرار دادن خانه کعبه را در زمینی سخت ، تحمل مشقت بیشتر و استحقاق پاداش بالاتر دانسته است.<ref>. نهج البلاغه ، خطبه 192 ؛ الکافی ، ج4 ، ص199.</ref> امام صادق(ع) حج گزاران را به کنار نهادن دنیا و راحت طلبی هنگام سفر حج توصیه فرمود.<ref>. مصباح الشریعه ، ص163 ؛ مستدرک الوسائل ، ج10 ، ص172.</ref> بر این اساس ، برخی از فقها حج با پای پیاده را برتر از حج به گونه سواره<ref>. ایضاح الفوائد ، ج4 ، ص66 ؛ المجموع ، ج7 ، ص91.</ref> و حج با پای برهنه را برتر از حج با پوشیدن کفش<ref>. وسائل الشیعه ، ج11 ، ص78.</ref> دانسته‌اند. مستند آن ، به نظر برخی آیه 27 حج/22 است که حاجیان پیاده را پیش از حاجیان سواره ذکر کرده است. <ref>. زبدة البیان ، ص224 ؛ مسالک الافهام ، ج2 ، ص120.</ref> « یاتوک رجالا و علی کل ضامر » و نیز روایات متعدد در این باره<ref>. وسائل الشیعه ، ج11 ، ص79 ، 80 ؛ مستدرک الوسائل ، ج8 ، ص29 ؛ جامع احادیث الشیعه ، ج10 ، ص479.</ref> به این امر در سیره برخی امامان شیعه از جمله امام حسن مجتبی(ع) ، امام سجاد(ع) و امام کاظم(ع) نیز گزارش شده است. <ref>. تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص11 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص80.</ref> ( نیز حج پیاده )
تعجیل در بازگشت از سفر حج: مستحب است که حج گزار پس از انجام دادن اعمال حج زودتر به وطن خویش بازگردد.<ref>. جامع احادیث الشیعه ، ج12 ، ص224 ؛ تذکرة الفقهاء ، ج8 ، ص447.</ref> در روایتی پیامبر اکرم(ص) ، حج گزار را به تعجیل در بازگشت پس از حج فرمان داده و اجر این عمل را بالاتر از ماندن شمرد.<ref>. المستدرک ، ج1 ، ص259.</ref> در حدیثی دیگر آن حضرت به حج گزاران توصیه نمود که پس از اعمال حج بیش از سه روز در مکه اقامت نکنند.<ref>. مسند الامام احمد بن حنبل ، ج5 ، ص52 ؛ صحیح مسلم ، ج4 ، ص104.</ref> امام صادق(ع) نیز بنا بر روایتی حج گزاران را به رجوع به وطن پس از انجام مناسک حج فرمان داد و این کار را سبب افزایش اشتیاق حج گزار برای رجوع مجدد به مکه دانست.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص230 ؛ وسائل الشیعه ، ج13 ، ص234.</ref> در حدیثی دیگر آن حضرت ضمن توصیه به بازگشت پس از اعمال حج ، ماندن در مکه را سبب قساوت قلب حج گزار شمرده است.<ref>. علل الشرائع ، ج3 ، ص446 ؛ وسائل الشیعه ، ج13 ، ص234.</ref> بر این اساس به نظر مشهور فقیهان امامی و برخی فقیهان اهل سنت به استناد روایات مذکور ، ماندن حج گزار در مکه پس از اعمال حج مکروه است.<ref>. شرائع الاسلام ، ج1 ، 210 ؛ تذکرة الفقهاء ، ج8 ، ص447 ؛ الحدائق الناضره ، ج17 ، ص346.</ref> به تعبیر این روایات ، توقّف زیاد در مکه ممکن است اسباب خستگی حج گزار ، کاهش احترام به مکه ، ارتکاب گناه و افزایش عقوبت انسان به سبب آن و کاهش اشتیاق بازگشت به این سرزمین گردد.<ref>. جواهر الکلام ، ج20 ، ص71 ؛ المجموع ، ج8 ، ص278.</ref> در مقابل ، در روایاتی دیگر مومنان به مجاورت در مکه ترغیب شده‌اند<ref>. وسائل الشیعه ، ج13 ، ص231 ؛ جامع احادیث الشیعه ، ج10 ، ص84- 88.</ref> که برخی از فقیهان با استناد به این روایات و دلایل دیگر مجاورت در مکه را مستحب شمرده‌اند.<ref>. الرسائل العشر ، ص226 ؛ المجموع ، ج8 ، ص278.</ref> ( نیز اقامت در مکه )
===وداع با کعبه===
از دیگر آداب و مستحبات حج ، به استناد روایات<ref>. الکافی ، ج4 ، ص530</ref> وداع با کعبه پس از اعمال حج و عمره و هنگام خروج از مکه است.<ref>. تذکرة الفقهاء ، ج8 ، ص377 ؛ المجموع ، ج8 ، ص256.</ref> در روایات روش وداع و آداب آن برای حج گزاران بیان شده است.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص530 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص280.</ref> برخی از فقهای اهل سنت وداع کعبه و طواف وداع را برای حج گزاران واجب دانسته‌اند.<ref>. المغنی ، ج2 ، ص485 ؛ المبسوط ، سرخسی ، ج4 ، ص35.</ref>
===شریک کردن دیگران در حج و اعمال آن===
از دیگر آداب حج شریک کردن دیگران در حج استحبابی و یا برخی اعمال آن همچون طواف است.<ref>. الحدائق الناضره ، ج14 ، ص275 ؛ موسوعه الامام الخویی ، ج30 ، ص383.</ref> بر پایه روایات شریک کردن دیگران در حج یا طواف مستحبی علاوه بر پاداش حج کامل برای دیگران – از جمله خویشان و یا پدر و مادر- دارای پاداش اضافه برای حج گزار به جهت صله رحم وی با خویشاوندانش است.<ref>.الکافی ، ج4 ، ص315 ؛ من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص460.</ref> حتی اگر این افراد هزار نفر یا بیشتر باشند<ref>. الکافی ، ج4 ، ص317.</ref> و یا در صورت فراموشی در پایان حج دیگران را در حج خود شریک نماید.<ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص462 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص204.</ref> افزون بر این در روایاتی دیگر از بجا آوردن طواف خانه خدا از طرف دیگران چه زنده و چه مرده و نیز از جانب امامان معصوم علیهم السلام و فاطمه زهرا علیها السلام یاد شده و این عمل دارای پاداش زیاد دانسته شده است.<ref>. الکافی ، ج4 ، ص315 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص197.</ref>
===هدیه گرفتن در سفر حج===
از دیگر آداب حج خریدن هدیه در این سفر برای دیگران از جمله خویشاوندان است.<ref>. العروة الوثقی ، ج2 ، ص215- 216 ؛ بحوث فقهیه ، ص33.</ref> در روایاتی از امام صادق(ع) هدیه حج از هزینه حج دانسته شده است<ref>. الکافی ، ج4 ، ص280 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص148.</ref> که مراد از این روایات طبق یک تفسیر ، استحباب خرید هدیه برای دیگران در این سفر است و این که پاداش انفاق جهت خرید هدیه همچون صرف هزینه برای حج است.<ref>. وسائل الشیعه ، ج11 ، ص149.</ref> برخی با استناد به احادیث <ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص208 ؛ تهذیب الاحکام ، ج5 ، ص472.</ref> هدیه دادن آب زمزم از سوی حج گزار را به دیگران مستحب شمرده‌اند.<ref>. وسائل الشیعه ، ج13 ، ص245.</ref> ( سوغات )
===عزم انجام دوباره حج===
از دیگر مستحبات حج آن است که حج گزار پس از اتمام حج ، عزم بازگشت داشته و از خداوند انجام دوباره حج را تقاضا کرده و نداشتن چنین نیتی مکروه است.<ref>.تحریر الاحکام ، ج2 ، ص114.</ref> در روایتی از رسول خدا و امام صادق(ع) عزم بر بازگشت به حج سبب افزایش عمر حج گزار دانسته شده<ref>.الکافی ، ج4 ، ص281 ؛ من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص220.</ref> و در احادیثی دیگر نداشتن این نیت ، سبب نزدیک شدن اجل و عذاب شمرده شده است.<ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص220.</ref>
===صدقه دادن خرما هنگام ترک مکه===
بر اساس روایات ، <ref>. الکافی ، ج4 ، ص533 ؛ وسائل الشیعه ، ج14 ، ص292.</ref> مستحب است که حج گزار به نیت کفاره گناهان که در هنگام احرام مرتکب شده مقداری خرما در هنگام ترک مکه صدقه دهد.<ref>. تذکرة الفقهاء ، ج8 ، ص382 ؛ الحدائق الناضره ، ج17 ، ص343.</ref> در روایتی دیگر به انجام این عمل هم در هنگام ورود و هم خروج از مکه و مدینه توصیه شده است.<ref>. وسائل الشیعه ، ج13 ، ص150 ؛ بحار الانوار ، ج96 ، ص318.</ref>
===استقبال و تکریم حج گزار===
به استناد روایات مستحب<ref>. الکافی ، ج2 ، ص174 و ج4 ، ص264 ؛ من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص228.</ref> است که پس از بازگشت حج گزار به وطن ، دیگران به استقبال او رفته و ضمن مصافحه با او ، وی را تکریم نمایند.<ref>. الحدائق الناضره ، ج17 ، ص386- 387 ؛ الوافی ، ج14 ، 1299.</ref>
در حدیثی از امام صادق(ع) معانقه با حج گزار در حالی که غبار حج از بین نرفته ، همانند استعلام حجر الاسود دانسته شده است.<ref>. من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص300 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 ، ص445.</ref> در حدیثی از امیرالمؤمنین ضمن سفارش به طلب قبولی اعمال حاجی و آمرزش گناهان او ، از بوسیدن میان دو چشم و موضع سجده حج گزار نیز یاد گردیده است.<ref>. الخصال ، ص635.</ref>
==پانویس==
{{پانویس}}
==منابع==
*احکام القرآن ، احمد بن علی الجصاص ( -370ق. ) ، تحقیق عبدالسلام ، بیروت ، دارالکتب العلمیه ، 1415ق.
*اضواء البیان فی ایضاح القرآن بالقرآن ، محمد امین الشنقیطی ( -1393ق. ) ، بیروت ، دارالفکر ، 1415ق.
*اعانه الطالبین علی حل الفاظ فتح المعین ، عثمان بن محمد البکری ( -1310ق. ) ، بیروت ، دارالفکر ، 1418ق.
*اعیان الشیعه ، سید محسن الامین ( -1371ق. ) ، به کوشش سید حسن الامین ، بیروت ، دارالتعارف ، 1403ق.
*اقبال الاعمال ( الاقبال بالاعمال الحسنه فیما یعمل مره فی السنه ) ، سید بن طاوس ( 589-664ق. ) ، تصحیح جواد قیومی اصفهانی ، قم ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، 1414ق.
*الاقناع فی حل الفاظ ابی شجاع ، محمد بن احمد الشربینی ( -977ق. ) ، بیروت ، دارالمعرفه ، بی‌تا.
*الامالی ، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه ( 311-381ق. ) ، تصحیح قسم الدراسات الاسلامیه موسسه البعثه ، تهران ، انتشارات بنیاد بعثت ، 1417ق.
*الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل ، ناصر مکارم شیرازی ، قم ، مدرسه امام علی بن ابی طالب ، 1421ق.
*الانتصار ، السید المرتضی ( -436ق. ) ، قم ، نشر الاسلامی ، 1415ق.
*ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد ، حسن بن یوسف حلی ( 648-771ق. ) ، تحقیق سید حسین موسوی کرمانی و علی پناه اشتهاردی و عبدالرحیم بروجردی ، قم ، انتشارات اسماعیلیان ، 1389ق.
*بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار ، محمد باقر المجلسی ( 1037-1110ق. ) ، تصحیح محمد باقر بهبودی و سید ابراهیم میانجی و سید محمد مهدی موسوی خرسان ، بیروت ، داراحیاء التراث العربی و موسسه الوفاء ، 1403ق.
*البحر الرائق ( شرح کنز الدقائق ) ، زین الدین بن ابراهیم بن نجیم ( -970ق. ) ، تحقیق زکریا عمیرات ، بیروت ، دارالکتب العلمیه ، 1418ق.
*بحوث فقهیه ، حسین الحلی ، بیروت ، دارالزهراء ، 13493ق.
*بدایة المجتهد و نهایه المقتصد ، محمد بن احمد ابن رشد الاندلسی ( -595ق. ) ، تحقیق العطار ، بیروت ، دارالفکر ، 1415ق.
*بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع ، ابوبکر بن مسعود الکاسانی ( -587ق. ) ، پاکستان ، المکتبه الحبیبیه ، 1409ق.
*براهین الحج للفقهاء و الحجج ، ‏ رضا مدنی کاشانی ( -1413ق. ) ، ‏ مدرسه علمیه آیة الله مدنی کاشانی‏ ، 1411ق‏.
*تاج العروس من جواهر القاموس ، مرتضی الزبیدی ( -1205ق. ) ، تحقیق علی شیری ، بیروت ، دارالفکر ، 1414ق.
*تاریخ الیعقوبی ، احمد بن ابی یعقوب الیعقوبی ( -292ق. ) ، بیروت ،‌دار صادر ، 1415ق.
*تاریخ الطبری ( تاریخ الامم و الملوک ) ، محمد بن جریر الطبری ( 224-310ق. ) ، بیروت ، موسسه الاعلمی ، 1403ق.
*التبیان فی تفسیر القرآن ، محمد بن حسن الطوسی ( 385-460ق. ) ، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی ، بیروت ،‌دار احیاء التراث العربی ، 1963م.
*تحریر الاحکام الشرعیه علی مذهب الامامیه ، حسن بن یوسف حلی ( 648-726ق. ) ، به کوشش ابراهیم بهادری ، قم ، انتشارات موسسه امام صادق ، 1420ق.
*تحف العقول ، حسن بن شعبة الحرانی ( قرن4ق. ) ، تصحیح علی اکبر غفاری ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی ، 1404ق.
*تحفة الفقهاء ، محمد بن احمد السمرقندی ( -539ق. ) ، بیروت ، دارالکتب العلمیه ، 1414ق.
*تذکرة الفقهاء ، حسن بن یوسف حلی ( 648-726ق. ) ، قم ، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث ، 1414-1423ق.
*تفسیر ابن کثیر ( تفسیر القرآن العظیم ) ، اسماعیل بن عمر بن کثیر ( 700-774ق. ) ، به کوشش یوسف عبدالرحمن مرعشلی ، بیروت ، دارالمعرفه ، 1412ق.
*التفسیر الکبیر ، محمد بن عمر الفخر الرازی ( -606ق. ) ، قم ، مکتب الاعلام الاسلامی ، 1413ق.
*التفسیر الوسیط ، وهبة الزحیلی ، بیروت ، دارالفکر ، 1427ق.
*تفسیر قرطبی ( الجامع لاحکام القرآن ) ، محمد بن احمد القرطبی ( -671ق. ) ، بیروت ،‌دار احیاء التراث العربیه ، 1405ق.
*تلخیص الحبیر فی تخریج احادیث الرافعی الکبیر ، ابن حجر العسقلانی ، بیروت ، دارالفکر ، بی‌تا.
*تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه للشیخ المفید ، محمد بن حسن الطوسی ( 385-460ق. ) ، به کوشش سید حسن موسوی خرسان و علی آخوندی ، تهران ، انتشارات دارالکتب اسلامیه ، 1365ش.
*الثمر الدانی علی رساله القیروانی ، صالح بن عبدالله الآبی الازهری ( -1330ق. ) ، بیروت ، مکتبه الثقافیه ، بی‌تا.
*جامع احادیث الشیعه ، اسماعیل معزی ملایری ، قم ، مطبعة العلمیه ، 1399ق.
*جامع البیان عن تاویل‌ای القرآن ( تفسیر الطبری ) ، محمد بن جریر الطبری ( 224-310ق. ) ، به کوشش صدقی جمیل العطار ، بیروت ، دارالفکر ، 1415ق.
*جامع السعادات ، محمد مهدی نراقی ( 1128-1209ق. ) ، به کوشش سید محمد کلانتر ، نجف ، دارالنعمان ، 1382ق.
*جامع الاحادیث الجامع الصغیر و زوائده و الجامع الکبیر ، عبدالرحمن بن ابی بکر السیوطی ( 849-911ق. ) ، تحقیق عباس احمد صقر و احمد عبدالجواد ، بیروت ، دارالفکر ، 1414ق.
*جامع المقاصد فی شرح القواعد ، علی بن حسین الکرکی ( -940ق. ) ، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث ، 1408ق.
*جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام ، محمد حسین نجفی ( -1266ق. ) ، بیروت ،‌دار احیاء التراث العربی ، بی‏تا.
*حاشیة الدسوقی ، محمد بن احمد الدسوقی ( -1230ق. ) ، احیاء الکتب العربیه‍.
*حاشیة رد المحتار ع‍ل‍ی الدر ال‍م‍خ‍ت‍ار ، ش‍رح ال‍ت‍ن‍وی‍ر الاب‍ص‍ار ف‍ی ف‍ق‍ه م‍ذه‍ب الام‍ام اب‍ی ح‍ن‍ی‍ف‍ه ال‍ن‍ع‍م‍ان ، محمد امین ابن عابدین ( -1252ق. ) ، بیروت ، دارالفکر ، 1415ق.
*الحج عبر الحضارات والأمم‏ ، ماجدة آل مرتضی المومن ، تحقیق محسن الأسدی‏ ، تهران ، ‏ مشعر ، 1422ق.
*حج و عمره در قرآن و حدیث ، ‏ محمد محمدی ری شهری ، ‏ تهران ، ‏مشعر ، 1428ق.
*الحج و العمره فی الکتاب والسنه ، محمد محمدی ری شهری ، قم ، دارالحدیث ، 1376ش.
*الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره ، یوسف بن احمد البحرانی ( -1186ق. ) ، تحقیق محمد تقی ایروانی و علی آخوندی ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی ، 1363ش.
*حواشی العلامتین عبدالحمید الشروانی و احمد بن قاسم العبادی علی تحفه المنهاج بشرح المنهاج ابن حجر الهیثمی ، الشروانی ( -1301ق. ) و العبادی ( -994ق. ) ، بیروت ،‌دار احیاء التراث العربی ، بی‌تا.
*الخصال المحموده و المذمومه ، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه ( 311-381ق. ) ، به کوشش علی اکبر غفاری ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی ، 1410ق.
*الخلاف فی الاحکام ، محمد بن حسن الطوسی ( 385-460ق. ) ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی ، 1407ق.
*الرسائل العشر ، احمد بن محمد بن فهد الحلی ( 757-841ق. ) ، به کوشش سید مهدی رجایی ، قم ، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی ، 1409ق.
*روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی ، محمود بن عبدالله الآلوسی ( -1270ق. ) ، بیروت ،‌دار احیاء التراث العربی ، 1415ق.
*الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه ، زین الدین بن علی ، شهید ثانی ( 911-966ق. ) ، تحقیق سید محمد کلانتر ، قم ، انتشارات مکتبه داوری ، 1410ق.
*روضه الطالبین و عمده المتقین ، یحیی بن شرف النووی ( 631-676ق. ) ، به کوشش عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض ، بیروت ، دارالکتب العلمیه ، بی‏تا.
*ریاض المسائل فی بیان احکام الشرع بالدلائل ، سید علی طباطبائی ( -1231ق. ) ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی ، 1412ق.
*زبده البیان فی احکام القرآن ، مقدس اردبیلی احمد بن محمد ( -993ق. ) ، به کوشش محمد باقر بهبودی ، تهران ، مکتبه المرتضویه لاحیاء الاثار الجعفریه ، 1386ش.
*سبل الهدی و الرشاد فی سیره خیر العباد ، محمد بن یوسف الشمس الشامی ( -942ق. ) ، به کوشش عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض ، بیروت ، دارالکتب العلمیه ، 1414ق.
*السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی ، محمد بن احمد ابن ادریس ( -598ق. ) ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی ، 1411ق.
*سنن ابن ماجه ، محمد بن زید الربعی ابن ماجه ( -275ق. ) ، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی ، بیروت ،‌دار احیاء التراث العربی ، 1395ق.
*سنن ابی داود ، ابو داود سلیمان بن الاشعث ( -275ق. ) ، تحقیق و تعلیق سعید محمد اللحام ، بیروت ، دارالفکر ، 1410ق.
*سنن الترمذی ( الجامع الصحیح ) ، محمد عیسی الترمذی ( -279ق. ) ، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف ، بیروت ، دارالفکر ، 1402ق.
*السنن الکبری ، احمد بن الحسین البیهقی ( 384-458ق. ) ، بیروت ، دارالفکر ، 1416ق. ، 1416ق.
*السیرة الحلبیه ، نورالدین علی بن احمد الحلبی ( -1044ق. ) ، بیروت ، دارالمعرفه ، 1400ق.
*شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام ، جعفر بن حسن محقق حلی ( 602-676ق. ) ، به کوشش سید صادق شیرازی ، تهران ، انتشارات استقلال ، 1409ق.
*شرح اصول کافی ، محمد صالح مازندرانی ( -1081ق. ) ، تصحیح سید علی عاشور ، بیروت ،‌دار احیاء التراث العربی ، 1421ق.
*الشرح الکبیر ، عبدالرحمن بن قدامه ( -682ق. ) ، بیروت ، دارالکتب العربی.
*شفاء السقام فی زیاره خیر الانام ، تقی الدین السبکی ( -756ق. ) ، تحقیق الحسینی الجلالی ، 1419ق.
*صحیح البخاری ، محمد بن اسماعیل البخاری ( - 256 ق. ) ، به کوشش عبدالعزیز بن عبدالله بن باز ، بیروت ، دارالفکر ، 1401ق.
*صحیح مسلم ، مسلم بن حجاج نیشابوری ( 206-261ق. ) ، تصحیح محمد فواد عبدالباقی ، بیروت ، دارالفکر ، 1419ق.
*الصحیح من سیره النبی الاعظم ، جعفر مرتضی عاملی ، قم ، دارالحدیث ، 1426ق.
*صهبای حج ، عبدالله جوادی آملی ، تنظیم حسن واعظی محمدی ، قم ، اسراء ، 1377ش.
*العروة الوثقی ، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی ( 1247-1337ق. ) ، قم ، انتشارات مرکز فقهی ائمه اطهار ، 1422ق.
*علل الشرائع و الاحکام ، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه ( 311-381ق. ) ، به کوشش سید محمد صادق بحرالعلوم ، نجف ، مکتبه الحیدریه ، 1385ق.
*عمدة القاری ، محمود بن احمد البدرالعینی ( -855ق. ) ، بیروت ،‌دار احیاء التراث العربی.
*العین ، الخلیل بن احمد الفراهیدی ( -170ق. ) ، به کوشش مهدی المخزومی و ابراهیم السامرائی ، قم ، دارالهجره ، 1409ق.
*فتح الباری ش‍رح ص‍ح‍ی‍ح الام‍ام اب‍ی عبدالله م‍ح‍م‍د ب‍ن اس‍م‍اع‍ی‍ل ال‍ب‍خ‍اری ، ابن حجر العسقلانی ( 773-852ق. ) ، شرح عبدالعزیز بن عبدالله بن باز ، تحقیق محمد فواد عبدالباقی و محب الدین خطیب ، بیروت ، دارالمعرفه ، بی‏تا.
*فتح العزیز ، عبدالکریم بن محمد الرافعی ( -623ق. ) ، دارالفکر.
*فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ، سید محمود شاهرودی ، قم ، دائرة المعارف فقه اسلامی ، 1382ش.
*الفقه الاسلا می‌وادلته ، وهبة الزحیلی ، دمشق ، دارالفکر ، 1418ق.
*فقه الحج بحوث استدلالیه فی الحج ، لطف الله صافی گلپایگانی ، قم ، موسسه سیده المعصومه ، 1423ق.
*فقه الصادق علیه‌السلام ، سید محمد صادق حسینی روحانی ، قم ، دارالکتاب ، 1413ق.
*فقه القرآن ، قطب الدین الراوندی ( -573ق. ) ، به کوشش سید احمد حسینی اشکوری ، قم ، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی ، 1405ق.
*الفقه علی المذاهب الاربعه و مذهب اهل البیت ، عبدالرحمن الجزیری ( -1360ق. ) ، بیروت ، دارالثقلین ، 1419ق.
*قواعد الاحکام فی معرفه الحلال و الحرام ، حسن بن یوسف حلی ( 648-726ق. ) ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی ، 1413ق.
*الکافی ، محمد بن یعقوب کلینی ( -329ق. ) ، به کوشش علی اکبر غفاری ، تهران ، انتشارات دارالکتب اسلامیه ، 1375ش.
*الکامل فی التاریخ ، علی بن محمد ابن الاثیر ( -630ق. ) ، بیروت ،‌دار صادر ، 1385ق.
*کشاف القناع عن متن الاقناع ، منصور بن یونس البهوتی ( -1052ق. ) ، به کوشش محمد حسن محمد اسماعیل شافعی ، بیروت ، دارالکتب العلمیه ، 1418ق.
*کشف الغطاء ، جعفر بن خضر ، کاشف الغطاء ( -1227ق. ) ، اصفهان ، مهدوی.
*کشف اللثام ، محمد بن الحسن الفاضل الهندی ( -1137ق. ) ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی ، 1416ق.
*کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال ، علی بن حسام الدین الهندی ( -975ق. ) ، به کوشش بکری حیانی و صفوه السقاء ، بیروت ، موسسه الرساله ، 1409ق.
*لسان العرب ، محمد بن مکرم ابن منظور ( 630-711ق. ) ، قم ، انتشارات ادب الحوزه ، 1405ق.
*المبسوط ، محمد بن احمد السرخسی ( -483ق. ) ، بیروت ، دارالمعرفه ، 1406ق.
*مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، الفضل بن الحسن الطبرسی ( 468-548ق. ) ، به کوشش گروهی از علما ، بیروت ، موسسه الاعلمی ، 1415ق.
*المجموع شرح المهذب ، یحیی بن شرف النووی ( 631-676ق. ) ، بیروت ، دارالفکر.
*مختلف الشیعه فی احکام الشریعه ، حسن بن یوسف حلی ( 648-726ق. ) ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی ، 1412ق.
*مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام ، سید محمد بن علی موسوی عاملی ( 956 – 1009ق. ) ، قم ، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث ، 1410ق.
*المدونه الکبری ، روایت سحنون بن سعید التنوخی عن عبدالرحمن بن قاسم عن ابی عبدالله مالک بن انس ، قاهره ، دارالسعاده ، بی‌تا.
*مراسم العلویه فی الاحکام النبویه ، حمزة بن عبدالعزیز الدیلمی ( م0448.ق ) ، تحقیق محسن الحسینی الامینی ، قم ، اهل البیت ، 1414ق.
*مراه العقول فی شرح اخبار آل الرسول ، محمد باقر المجلسی ( 1037-1110ق. ) ، به کوشش سید هاشم رسولی محلاتی ، تهران ، انتشارات دارالکتب اسلامیه ، 1363ش.
*مسالک الافهام الی آیات الاحکام ، فاضل جواد الکاظمی ( -1065.ق ) ، تحقیق شریف زاده ، مرتضویه ، 1347ق.
*مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام ، زین الدین بن علی ، شهید ثانی ( 911-966ق. ) ، قم ، انتشارات معارف اسلامی ، 1416ق.
*مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، حسین نوری الطبرسی ( 1254-1320ق. ) ، قم ، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث ، 1408ق.
*المستدرک علی الصحیحین ، محمد بن عبدالله الحکام النیسابوری ( -405ق. ) ، تحقیق مرعشلی ، بیروت ، دارالمعرفه ، 1406ق.
*مستمسک العروة الوثقی ، سید محسن حکیم ( -1390ق. ) ، قم ، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی ، 1404ق.
*مستند الشیعه فی احکام الشریعه ، احمد بن محمدمهدی النراقی ( 1185-1245ق. ) ، قم ، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث ، 1415ق.
*مسند الامام احمد بن حنبل ، احمد بن حنبل ( -241ق. ) ، بیروت ، دارالصادر ، بی‌تا.
*مصباح الشریعه ، المنسوب امام جعفر الصادق(ع) ( -148ق. ) ، بیروت ، الاعلمی 1400ق.
*المعتبر فی شرح المختصر ، جعفر بن حسن محقق حلی ( 602-676ق. ) ، قم ، انتشارات سید الشهداء ، 1364ش.
*معجم الفاظ الفقه الجعفری ، احمد فتح الله ، الدمام ، مطابع المدخول ، 1415ق.
*معجم الفروق اللغویه ، ابوهلال العسکری ( -395ق. ) ، قم ، نشر الاسلامی ، 1412ق.
*معجم مقاییس اللغه ، احمد بن فارس ( - 395 ق. ) ، به کوشش عبدالسلام محمد هارون ، قم ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، 1404 ق.
*مغنی المحتاج الی معرفه معانی الفاظ المنهاج ، محمد بن احمد الشربینی ( -977ق. ) ، بیروت ،‌دار احیاء التراث العربی ، 1377ق.
*المغنی ، عبدالله بن قدامه ( -620ق. ) ، بیروت ، دارالکتب العلمیه‍.
*المقنعه ، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان ( 336-413ق. ) ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی ، 1410ق.
*مکارم الاخلاق ، الفضل بن الحسن الطبرسی ( قرن6ق. ) ، قم ، انتشارات شریف الرضی ، 1392ق.
*من لایحضره الفقیه ، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه ( 311-381ق. ) ، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی ، چاپ دوم ، 1404ق.
*منتهی المطلب فی تحقیق المذهب ، حسن بن یوسف حلی ( 648-726ق. ) ، مشهد ، انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی ، 1414ق.
*مواهب الجلیل ، محمد بن محمد الحطاب الرعینی ( -954ق. ) ، تحقیق زکریا عمیرات ، بیروت ، دارالکتب العلمیه ، 1416ق.
*موسوعه الامام الخویی ، سید ابوالقاسم موسوی خویی ( 1317-1413ق. ) ، قم ، انتشارات احیاء آثار الخویی ، 1418ق.
*المیزان فی تفسیر القرآن ، سید محمد حسین طباطبایی ( 1282-1360ش. ) ، بیروت ، موسسه الاعلمی ، 1393ق.
*النجعه فی شرح اللمعه ، محمد تقی تستری ، تهران ، صدوق ، 1406ق.
*تفسیر نور الثقلین ، عبدعلی بن جمعه العروسی الحویزی ( -1112ق. ) ، به کوشش سید هاشم رسولی محلاتی ، قم ، اسماعیلیان ، 1373ش.
*نهج البلاغه ، شریف الرضی ( م 406ق. ) ، شرح صبحی صالح ، قم ، دارالاسوه ، 1415ق.
*نیل الاوطار: شرح منتقی الاخبار من الحادیث سید الاخیار ، محمد بن علی الشکوکانی ( -1255ق. ) ، بیروت ، دارالجیل ، 1973م.
*الوافی ، محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی ( 1006-1091ق. ) ، تحقیق ضیاء الدین حسینی و کمال الدین فقیه ایمانی ، اصفهان ، کتابخانه امیرالمومنین ، 1406ق.
*وسائل الشیعه ( تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه ) ، محمد بن الحسن الحر العاملی ( 1033-1104ق. ) ، به کوشش عبدالرحیم ربانی شیرازی ، بیروت ، داراحیاء التراث العربی ، 1403ق.
*هدی المتقین إلی شریعة سید المرسلین ، نجفی ، کاشف الغطاء ، جعفر کاشف الغطاء ( م1361ق ) ، نجف ، مطبعة کاشف الغطاء ، 1423ه‍ ق .
*سید جعفر صادقی فدکی
لطفاً توجه داشته‌باشید که همهٔ مشارکت‌ها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفته‌می‌شوند (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). اگر نمی‌خواهید نوشته‌هایتان بی‌رحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد می‌کنید که خودتان این را نوشته‌اید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشته‌اید (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو راهنمای ویرایش‌کردن (در پنجرهٔ تازه باز می‌شود)