حج ناتمام: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حج ناتمام'''، [[حج]] یا عمره پایان نیافته است که در فقه [[ | {{اقسام حج عمودی}} | ||
'''حج ناتمام'''، [[حج]] یا [[عمره|عمرهای]] است که به صورت کامل و بینقص پایان نیافته است. گاه سبب پایان نیافتن حج کامل، سببهای ناتمامیِ فقهی مانند ترک برخی اعمال حج است که موجب [[فساد حج|فساد]] و بطلان حج شده و در بیشتر موارد نیازمند [[حج قضا|قضای حج]] است. گاه سبب کامل نبودن حج، سببهای ناتمامیِ معنوی مانند کلام ناپسند است، که موجب ثواب کمتر شده و نیازمند قضای حج نیست. | |||
همه فقیهان، به پایان رساندن حج را واجب دانستهاند؛ هر چند شروع آن مستحب بوده باشد. حج ممکن است از دیدگاه فقه با سببهایی مانند بیماری، بیهوشی، مرگ، ارتداد، ترک برخی اعمال، ارتکاب برخی محرمات احرام و جلوگیری دشمن ناتمام بماند. فقیهان درباره چگونگی کامل کردن حج ناتمام یا ادای قضای آن بحث کردهاند. | |||
سببهای ناتمامی معنوی حج، به باور عالمان شیعه، ملاقات نکردن با [[امام(ع)]] در زمان حضور او، زیارت نکردن قبر حضرت محمد(ص) و امامان(ع) و کلام ناپسند است. به باور برخی از فقیهان اهل سنت، ننوشیدن از آب [[زمزم]] موجب ناتمام ماندن ثواب حج میشود. | |||
==چیستی== | ==چیستی== | ||
خط ۶: | خط ۱۱: | ||
ناتمام ماندن حج، از دو زاویه فقهی و معنوی دیده شده است؛ از دیدگاه فقهی آن، به معنای فساد و بطلان حج بوده که در مواردی نیازمند قضای حج است و از دیدگاه معنوی آن، به معنای ثواب کمتر و عدم کمال حج است که نیازمند قضا نیست. | ناتمام ماندن حج، از دو زاویه فقهی و معنوی دیده شده است؛ از دیدگاه فقهی آن، به معنای فساد و بطلان حج بوده که در مواردی نیازمند قضای حج است و از دیدگاه معنوی آن، به معنای ثواب کمتر و عدم کمال حج است که نیازمند قضا نیست. | ||
در منابع فقهی باب جداگانهای به حج ناتمام اختصاص داده نشده و احکام مربوط به آن در مبحث حج، از جمله در باب [[احصار و صد]] پراکنده است. | |||
==== مصادیق تاریخی ==== | |||
ناتمام ماندن حج و عمره مصادیق تاریخی مشهوری نیز دارد. از جمله عمره ناتمام حضرت محمد(ص) در سال ششم هجری در ماجرای صلح حدیبیه، یا ناتمام ماندن عمره [[امام حسین(ع)]] در زمان زندگی [[امام علی(ع)]] به سبب بیماری. | |||
در منابع تاریخی، موارد پرشماری از ناتمام ماندن حج گروهی از حجگزاران به دلایل مختلف از جمله درگیرهای نظامی در مکه در سالهای ۷۲ق؛<ref>أنساب الأشراف، ج7، ص119؛ تاریخ الطبری، ج6، ص175؛ الکامل، ج4، ص350.</ref> ۵۵۷ و ۵۵۸ق<ref>المنتظم، ج18، ص152، 155؛ الکامل، ج11، ص287- 288؛ تاریخ الإسلام، ج38، ص35-36.</ref><ref>شفاء الغرام، ج2، ص290-292.</ref> و ۷۴۳<ref>شفاء الغرام، ج2، ص298.</ref> و ۷۹۷<ref>شفاء الغرام، ج2، ص303.</ref> و ۸۱۷ق.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص309-310.</ref> و ۱۲۱۹ق.<ref>تاریخ حج گزاری ایرانیان، ص221-222.</ref> و ۱۴۰۰ق.<ref>المهدی المنتظر فی ضوء الأحادیث و الآثار الصحیحة، ص101.</ref>گزارش شده است. | |||
== | ==وجوب اتمام حج== | ||
در آیه {{آیه|وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ | در آیه {{آیه|وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ | ||
}}{{یادداشت|و برای خدا حجّ و عمره را به پایان رسانید.}}<ref name=":1">سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> مسلمانان به اتمام [[حج]] و [[عمره]] امر شدهاند. در احادیث اتمام حج در این آیه به«اقامه حج تا آخرین جزء»،<ref>فقه القرآن، ج1، ص264</ref> «ادای حج بدون ارتکاب محرّمات [[احرام]]»<ref>الکافی، ج4، ص265</ref> و «ترک [[آمیزش|جماع]]، فسوق و [[جدال]]»<ref>تفسیر العیاشی، ج1، ص88؛ الکافی، ج4، ص337</ref> تفسیر شده است. | }}{{یادداشت|و برای خدا حجّ و عمره را به پایان رسانید.}}<ref name=":1">سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> مسلمانان به اتمام [[حج]] و [[عمره]] امر شدهاند. در احادیث اتمام حج در این آیه به«اقامه حج تا آخرین جزء»،<ref>فقه القرآن، ج1، ص264</ref> «ادای حج بدون ارتکاب محرّمات [[احرام]]»<ref>الکافی، ج4، ص265</ref> و «ترک [[آمیزش|جماع]]، فسوق و [[جدال]]»<ref>تفسیر العیاشی، ج1، ص88؛ الکافی، ج4، ص337</ref> تفسیر شده است. | ||
به اجماع<ref>مدارک الأحکام، ج8، ص286.</ref> فقیهان [[شیعه]]<ref>مسالک الإفهام إلی آیات الأحکام، ج2، ص138؛ تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة (کتاب الحج)، ج5، ص444.</ref> و [[اهل سنت]]،<ref>المغنی، ج3، ص119؛ المجموع، ج7، ص388-389؛ مواهب الجلیل، ج3، ص415.</ref> ناتمام گذاشتن حج یا عمره به دلیل آیه {{آیه|وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ | به اجماع<ref>مدارک الأحکام، ج8، ص286.</ref> فقیهان [[شیعه]]<ref>مسالک الإفهام إلی آیات الأحکام، ج2، ص138؛ تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة (کتاب الحج)، ج5، ص444.</ref> و [[اهل سنت]]،<ref>المغنی، ج3، ص119؛ المجموع، ج7، ص388-389؛ مواهب الجلیل، ج3، ص415.</ref> ناتمام گذاشتن حج یا عمره به دلیل آیه {{آیه|وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ | ||
}}{{یادداشت|و برای خدا حجّ و عمره را به پایان رسانید.}}<ref name=":1" /> جایز نیست و پس از آغاز اعمال و [[احرام]] بستن، به پایان رساندن آن واجب است؛ هرچند شروع در آن مستحب بوده باشد.<ref>الجامع للشرائع، ص175؛ مدارک الأحکام، ج8، ص408.</ref> [[تحلل|تحلّل]] کامل | }}{{یادداشت|و برای خدا حجّ و عمره را به پایان رسانید.}}<ref name=":1" /> جایز نیست و پس از آغاز اعمال و [[احرام]] بستن، به پایان رساندن آن واجب است؛ هرچند شروع در آن مستحب بوده باشد.<ref>الجامع للشرائع، ص175؛ مدارک الأحکام، ج8، ص408.</ref> [[تحلل|تحلّل]] کامل (یعنی خارج شدن از احرام) نیز، وابسته به اتمام حج و عمره است؛ مگر این که عاملی ناخواسته موجب ناتمام ماندن حج شود که در آن صورت احرامگزار با شرایطی میتواند از احرام خارج شود. | ||
== | == سببهای ناتمامی حج و عمره == | ||
سببهای ناتمامی | سببهای فقهی ناتمامی حج یا عمره، باعث ناقص شدن [[حج]] میشود و در بیشتر موارد [[حج قضا|قضای حج]] را لازم میکنند. برخی از سببهای مهم آن چنین است: | ||
===بیماری=== | ===بیماری=== | ||
خط ۷۲: | خط ۳۹: | ||
===مرگ=== | ===مرگ=== | ||
به اجماع فقیهان شیعه<ref>مسالک الإفهام، ج2، ص143؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص93؛ جواهر الکلام، ج17، ص295.</ref> اگر حاجی پس از احرام و پس از ورود به محدوده حرم بمیرد، حج ناتمام او از [[حجة الاسلام]] کفایت میکند؛ ولی اگر پس از احرام و پیش از ورود به حرم بمیرد و حج بر عهده او [[استقرار حج|مستقر]] شده باشد، | به اجماع فقیهان شیعه<ref>مسالک الإفهام، ج2، ص143؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص93؛ جواهر الکلام، ج17، ص295.</ref> اگر حاجی پس از احرام و پس از ورود به محدوده حرم بمیرد، حج ناتمام او از [[حجة الاسلام]] کفایت میکند؛ ولی اگر پس از احرام و پیش از ورود به حرم بمیرد و حج بر عهده او [[استقرار حج|مستقر]] شده باشد، حج ناتمام او از حجة الاسلام کفایت نکرده و باید برای او [[نیابت|نائب]] گرفته شود.<ref>الحدائق الناضرة، ج14، ص151؛ مستمسک العروة الوثقی، ج10، ص206؛ مهذب الأحکام، ج12، ص129.</ref> به باور برخی، حج او کافی بوده و [[حج قضا|قضا]] لازم ندارد.<ref>السرائر، ج1، ص650؛ نک: الحدائق الناضرة، ج14، ص151.</ref>{{یادداشت|بر همین اساس، برخی فقیهان شیعه برای کسی که میداند در زمان معینی میمیرد و میداند در صورت حرکت به قصد حج پس از احرام و داخل شدن در حرم، خواهد مرد ولی با این حال حرکت نکند، حکم به استقرار حج کرده و تصریح کردهاند که تمامیت حج در حق او همان احرام و داخل شدن در حرم است.}}<ref>العروة الوثقی، محشی، ج4، ص454-455؛ مصباح الهدی، ج12، ص63-64؛ مدارک العروة، ج24، ص281-282.</ref> | ||
به نظر فقیهان اهل سنت، اگر حاجی پیش از اتمام [[ارکان حج]] بمیرد، حج او از حجة السلام کفایت نمیکند؛ ولی اعمال انجام شده مقبول بوده و باید برای ادای دیگر مناسک از مکان مرگ او، نائب گرفته شود. اگر مرگ حاجی پس از ادای همه ارکان باشد، حج او از حجة الاسلام کفایت کرده و تنها باید برای اعمال انجام نشده کفاره داده شود.<ref>فتح العزیز، ج7، ص70-73؛ المغنی، ج3، ص196-197؛ المجموع، ج7، ص135؛ ج15، ص83.</ref> | |||
به نظر فقیهان شیعه<ref>مسالک الإفهام، ج2، ص168؛ الحدائق الناضرة، ج14، ص254؛ جواهر الکلام، ج17، ص366.</ref> و اهل سنت،<ref>فتح العزیز، ج7، ص70-73؛ المغنی، ج3، ص196-197؛ المجموع، ج7، ص135-137؛ ج15، ص83.</ref> احکام پیشگفته در مورد حج [[نیابت|نیابی]] که نائب در آن بمیرد نیز صادق بوده و در مواردی که حج از حجة الاسلامِ میّت کفایت میکرد، در اینجا نیز از ذمه منوبعنه ساقط میشود. البته برخی فقیهان شیعه، حجی که مرگ نائب پس از احرام و پیش از دخول حرم باشد را کافی دانستهاند.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص323؛ السرائر، ج1، ص628؛ مناسک حج، محشی، ص70.</ref> مشهور فقیهان در این حکم، میان اقسام گوناگون حج نیابی{{یادداشت|حجة الاسلام یا غیر آن، حج با اجرت یا حج تبرعی و مانند آنها.}} تفاوتی نگذاشتهاند؛ ولی برخی آن را در حج تبرعی و غیر حجة الاسلام{{یادداشت|مانند حج [[نذر|نذری]] و حج استحبابی.}} جاری ندانستهاند.<ref>مناسک حج، محشی، ص70.</ref> | به نظر فقیهان شیعه<ref>مسالک الإفهام، ج2، ص168؛ الحدائق الناضرة، ج14، ص254؛ جواهر الکلام، ج17، ص366.</ref> و اهل سنت،<ref>فتح العزیز، ج7، ص70-73؛ المغنی، ج3، ص196-197؛ المجموع، ج7، ص135-137؛ ج15، ص83.</ref> احکام پیشگفته در مورد حج [[نیابت|نیابی]] که نائب در آن بمیرد نیز صادق بوده و در مواردی که حج از حجة الاسلامِ میّت کفایت میکرد، در اینجا نیز از ذمه منوبعنه ساقط میشود. البته برخی فقیهان شیعه، حجی که مرگ نائب پس از احرام و پیش از دخول حرم باشد را کافی دانستهاند.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص323؛ السرائر، ج1، ص628؛ مناسک حج، محشی، ص70.</ref> مشهور فقیهان در این حکم، میان اقسام گوناگون حج نیابی{{یادداشت|حجة الاسلام یا غیر آن، حج با اجرت یا حج تبرعی و مانند آنها.}} تفاوتی نگذاشتهاند؛ ولی برخی آن را در حج تبرعی و غیر حجة الاسلام{{یادداشت|مانند حج [[نذر|نذری]] و حج استحبابی.}} جاری ندانستهاند.<ref>مناسک حج، محشی، ص70.</ref> | ||
خط ۷۸: | خط ۴۷: | ||
===ارتداد=== | ===ارتداد=== | ||
{{اصلی|ارتداد}} | {{اصلی|ارتداد}} | ||
یکی از اسباب ناتمام شدن حج و عمره، [[ارتداد]] احرامگزار است | یکی از اسباب ناتمام شدن حج و عمره، [[ارتداد]] احرامگزار است. به نظر فقیهان اهل سنت اگر حجگزار در حال [[احرام]] مرتد شود، احرام و حج او باطل میشود،<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص65-68؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص514؛ کشاف القناع، ج2، ص439-440.</ref> ولی به نظر فقیهان شیعه ارتداد در میان حج، موجب بطلان احرام نشده و در صورت توبه، احرامگزار میتواند اعمالش را ادامه دهد.<ref>الدروس الشرعیه، ج1، ص314؛ جواهر الکلام، ج17، ص304؛ مستمسک العروة الوثقی، ج10، ص221-223.</ref> اما اگر ارتداد همزمان با برخی اعمال و [[مناسک]] رخ داده باشد، سبب بطلان آن عمل خاص میشود و در صورت توبه باید آن را دوباره انجام دهد.<ref>براهین الحج، ج1، ص236-237.</ref> | ||
ارتداد پس از اتمام حج، به نظر فقیهان [[حنفی]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج2، ص96؛ بدائع الصنائع، ج1، ص95.</ref> و [[مالکی]]،<ref>المدونةالکبری، ج2، ص317؛ التاج و الإکلیل، ج6، ص284؛ مواهب الجلیل، ج4، ص65-68.</ref> موجب بطلان حج و وجوب تکرار آن پس از توبه | ارتداد پس از اتمام حج، به نظر فقیهان [[حنفی]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج2، ص96؛ بدائع الصنائع، ج1، ص95.</ref> و [[مالکی]]،<ref>المدونةالکبری، ج2، ص317؛ التاج و الإکلیل، ج6، ص284؛ مواهب الجلیل، ج4، ص65-68.</ref> موجب بطلان حج و وجوب تکرار آن پس از توبه میشود؛ اما به باور فقیهان شیعه،<ref>مختلف الشیعه، ج4، ص18؛ مسالک الإفهام، ج2، ص146؛ جواهر الکلام، ج17، ص302.</ref> [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج3، ص5؛ فتح العزیز، ج7، ص5.</ref> و [[حنبلی]]<ref>الإنصاف، ج3، ص388؛ کشاف القناع، ج2، ص439؛ مطالب أولی النهی، ج1، ص275.</ref> حج انجام شده پیش از ارتداد نیاز به تکرار ندارد. | ||
===ترک برخی اعمال=== | ===ترک برخی اعمال=== | ||
خط ۹۳: | خط ۶۲: | ||
'''ترک طواف نساء''' | '''ترک طواف نساء''' | ||
به باور برخی فقیهان شیعه،تمامیت حج و عمره وابسته به انجام [[طواف نساء]] بوده و بدون آن، حج ناتمام است.<ref>کتاب الحج، محقق داماد، ج3، ص378؛ التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، ج3، ص279؛ نک: براهین الحج، ج1، ص245.</ref> با این همه، ترک طواف نساء، هرچند عامدانه باشد به اجماع فقیهان<ref>مسالک الإفهام، ج2، ص348؛ مدارک الأحکام، ج8، ص172؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص157.</ref> موجب بطلان حج یا عمره نمیشود؛ زیرا آنها طواف نساء را از [[ارکان حج]] یا [[ارکان عمره|عمره]] نشمردهاند، ولی آن را واجب و حلال بودن [[آمیزش]] را وابسته به آن دانستهاند؛ از این رو، اگر احرامگزار آن را ترک کند باید شخصاً یا به وسیله نائب جبران کند.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص383؛ الدروس الشرعیه، ج1، ص403-404؛ جواهر الکلام، ج19، ص405-407.</ref> | به باور برخی فقیهان شیعه،تمامیت حج و عمره وابسته به انجام [[طواف نساء]] بوده و بدون آن، حج ناتمام است.<ref>کتاب الحج، محقق داماد، ج3، ص378؛ التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، ج3، ص279؛ نک: براهین الحج، ج1، ص245.</ref> با این همه، ترک طواف نساء، هرچند عامدانه باشد به اجماع فقیهان<ref>مسالک الإفهام، ج2، ص348؛ مدارک الأحکام، ج8، ص172؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص157.</ref> موجب بطلان حج یا عمره نمیشود؛ زیرا آنها طواف نساء را از [[ارکان حج]] یا [[ارکان عمره|عمره]] نشمردهاند، ولی آن را واجب و حلال بودن [[آمیزش]] را وابسته به آن دانستهاند؛ از این رو، اگر احرامگزار آن را ترک کند باید شخصاً یا به وسیله نائب جبران کند.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص383؛ الدروس الشرعیه، ج1، ص403-404؛ جواهر الکلام، ج19، ص405-407.</ref> | ||
'''ترک برخی شروط یا اجزاء''' | |||
شرائطی مانند اسلام<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص297؛ مسالک الإفهام، ج2، ص144-145؛ مستمسک العروةالوثقی، ج10، ص213.</ref><ref>المغنی، ج3، ص214؛ مواهب الجلیل، ج3، ص24؛ تحفة المحتاج، ج3، ص236.</ref> و نیت شرط صحت حج<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص307؛ إیضاح الفوائد، ج1، ص261-262؛ مجمع الفائدة، ج6، ص157-158.</ref> معرفی شده و نبود آن دو موجب ناتمامی و بطلان حج دانسته شده است.<ref>جامع الشتات، ج1، ص343.</ref><ref>السرائر، ج1، ص621.</ref> برخی، در حج [[نیابت|نیابی]] نیز تغییر نیت را از سوی نائب موجب ناتمامی حج شمردهاند.<ref>إرشاد الأذهان، ج1، ص313؛ شرائع الإسلام، ج1، ص169-171؛ قواعد الأحکام، ج1، ص411.</ref> | شرائطی مانند اسلام<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص297؛ مسالک الإفهام، ج2، ص144-145؛ مستمسک العروةالوثقی، ج10، ص213.</ref><ref>المغنی، ج3، ص214؛ مواهب الجلیل، ج3، ص24؛ تحفة المحتاج، ج3، ص236.</ref> و نیت شرط صحت حج<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص307؛ إیضاح الفوائد، ج1، ص261-262؛ مجمع الفائدة، ج6، ص157-158.</ref> معرفی شده و نبود آن دو موجب ناتمامی و بطلان حج دانسته شده است.<ref>جامع الشتات، ج1، ص343.</ref><ref>السرائر، ج1، ص621.</ref> برخی، در حج [[نیابت|نیابی]] نیز تغییر نیت را از سوی نائب موجب ناتمامی حج شمردهاند.<ref>إرشاد الأذهان، ج1، ص313؛ شرائع الإسلام، ج1، ص169-171؛ قواعد الأحکام، ج1، ص411.</ref> | ||
خط ۱۱۸: | خط ۸۸: | ||
===حوادث=== | ===حوادث=== | ||
حوادث طبیعی مانند سیل، طوفان و زلزله یا حوادث غیر مترقبه دیگر مانند تصادف، سقوط هواپیما، تمام شدن هزینه حج و ازدحام جمعیت گاه مانع از پایان یافتن حج یا عمره میشود. | حوادث طبیعی مانند سیل، طوفان و زلزله یا حوادث غیر مترقبه دیگر مانند تصادف، سقوط هواپیما، تمام شدن هزینه حج و ازدحام جمعیت گاه مانع از پایان یافتن حج یا عمره میشود. | ||
===چند سبب=== | ===چند سبب=== | ||
خط ۲۷۹: | خط ۲۴۰: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
{{حج و عمره}} | {{حج و عمره}} | ||
[[رده:احکام حج]] | [[رده:احکام حج]] | ||
[[رده:مقالههای تکمیلشده]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۱۴
اقسام حجة الاسلام |
تمتع |
افراد |
قران |
اقسام حج نیابتی |
بلدی |
میقاتی |
استیجاری |
تبرعی |
اقسام بر اساس حجگزار |
حج زنان |
حج کودکان |
حج محجوران |
اقسام بر اساس زاد و راحله |
بذلی |
تسکع |
پیاده |
دیگر اقسام |
قضا |
ناتمام |
مستحبی |
حج ناتمام، حج یا عمرهای است که به صورت کامل و بینقص پایان نیافته است. گاه سبب پایان نیافتن حج کامل، سببهای ناتمامیِ فقهی مانند ترک برخی اعمال حج است که موجب فساد و بطلان حج شده و در بیشتر موارد نیازمند قضای حج است. گاه سبب کامل نبودن حج، سببهای ناتمامیِ معنوی مانند کلام ناپسند است، که موجب ثواب کمتر شده و نیازمند قضای حج نیست.
همه فقیهان، به پایان رساندن حج را واجب دانستهاند؛ هر چند شروع آن مستحب بوده باشد. حج ممکن است از دیدگاه فقه با سببهایی مانند بیماری، بیهوشی، مرگ، ارتداد، ترک برخی اعمال، ارتکاب برخی محرمات احرام و جلوگیری دشمن ناتمام بماند. فقیهان درباره چگونگی کامل کردن حج ناتمام یا ادای قضای آن بحث کردهاند.
سببهای ناتمامی معنوی حج، به باور عالمان شیعه، ملاقات نکردن با امام(ع) در زمان حضور او، زیارت نکردن قبر حضرت محمد(ص) و امامان(ع) و کلام ناپسند است. به باور برخی از فقیهان اهل سنت، ننوشیدن از آب زمزم موجب ناتمام ماندن ثواب حج میشود.
چیستی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در منابع روایی و فقهی، از ناتمام ماندن حج، بیشتر با تعابیری مانند نقصان حج،[۱] بطلان حج،[۲] فوات حج،[۳] فساد حج[۴] و قضای حج[۵] یاد شده است. همچنین از اصطلاحات مرتبط با حج ناتمام، اصطلاح اِحصار[یادداشت ۱] و اصطلاح صَدّ[یادداشت ۲] است.
ناتمام ماندن حج، از دو زاویه فقهی و معنوی دیده شده است؛ از دیدگاه فقهی آن، به معنای فساد و بطلان حج بوده که در مواردی نیازمند قضای حج است و از دیدگاه معنوی آن، به معنای ثواب کمتر و عدم کمال حج است که نیازمند قضا نیست.
در منابع فقهی باب جداگانهای به حج ناتمام اختصاص داده نشده و احکام مربوط به آن در مبحث حج، از جمله در باب احصار و صد پراکنده است.
مصادیق تاریخی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ناتمام ماندن حج و عمره مصادیق تاریخی مشهوری نیز دارد. از جمله عمره ناتمام حضرت محمد(ص) در سال ششم هجری در ماجرای صلح حدیبیه، یا ناتمام ماندن عمره امام حسین(ع) در زمان زندگی امام علی(ع) به سبب بیماری.
در منابع تاریخی، موارد پرشماری از ناتمام ماندن حج گروهی از حجگزاران به دلایل مختلف از جمله درگیرهای نظامی در مکه در سالهای ۷۲ق؛[۶] ۵۵۷ و ۵۵۸ق[۷][۸] و ۷۴۳[۹] و ۷۹۷[۱۰] و ۸۱۷ق.[۱۱] و ۱۲۱۹ق.[۱۲] و ۱۴۰۰ق.[۱۳]گزارش شده است.
وجوب اتمام حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در آیه ﴿وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ ﴾[یادداشت ۳][۱۴] مسلمانان به اتمام حج و عمره امر شدهاند. در احادیث اتمام حج در این آیه به«اقامه حج تا آخرین جزء»،[۱۵] «ادای حج بدون ارتکاب محرّمات احرام»[۱۶] و «ترک جماع، فسوق و جدال»[۱۷] تفسیر شده است.
به اجماع[۱۸] فقیهان شیعه[۱۹] و اهل سنت،[۲۰] ناتمام گذاشتن حج یا عمره به دلیل آیه ﴿وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ ﴾[یادداشت ۴][۱۴] جایز نیست و پس از آغاز اعمال و احرام بستن، به پایان رساندن آن واجب است؛ هرچند شروع در آن مستحب بوده باشد.[۲۱] تحلّل کامل (یعنی خارج شدن از احرام) نیز، وابسته به اتمام حج و عمره است؛ مگر این که عاملی ناخواسته موجب ناتمام ماندن حج شود که در آن صورت احرامگزار با شرایطی میتواند از احرام خارج شود.
سببهای ناتمامی حج و عمره[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سببهای فقهی ناتمامی حج یا عمره، باعث ناقص شدن حج میشود و در بیشتر موارد قضای حج را لازم میکنند. برخی از سببهای مهم آن چنین است:
بیماری[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اگر احرامگزار به سبب بیماری یا عواملی مانند شکستگی اعضا و جراحت[۲۲] نتواند حج یا عمره خود را تمام کند، میتواند در همان جا با انجام دادن اعمالی از احرام بیرون آید. به باور مشهور فقیهان شیعه[۲۳] و اهل سنت،[۲۴] شخص مُحصَر در حج، با فرستادن قربانی به منا، ذبح آن در روز عید قربان و حلق یا تقصیر در هنگام ذبح از احرام خارج میشود. شخص مُحصَر در عمره نیز، با فرستادن قربانی به مکه و حلق یا تقصیر در هنگام ذبح از احرام خارج میشود. پس از خروج از احرام، همه محرّمات، جز آمیزش که وابسته به ادای طواف نساء است، بر او حلال میشود. البته در صورت استقرار حج، قضای آن در سال آینده لازم است.[۲۵]
دیوانگی، بیهوش یا مستی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
همه فقیهان شیعه[۲۶] و اهل سنت،[۲۷] یکی از شرایط وجوب و درستیِ حج را کامل بودن عقل دانستهاند؛ از این رو، ادای حج یا انجام برخی مناسک آن در حال دیوانگی، بیهوشی یا مستی درست نبوده و در صورت انجام، قضای آن واجب است.[۲۸]
اگر حجگزار در میان مناسک دچار دیوانگی یا بیهوشی شود و زمانی بهبود یابد که فرصتی برای جبران اعمال نمانده باشد، حج او ناتمام و باطل است.[۲۹] اگر او پیش از احرام دچار دیوانگی، بیهوشی یا مستی شود، حج از او ساقط است؛[۳۰] اگر چه به استناد روایتی،[۳۱] احرام دادن او جایز بوده تا چنانچه پیش از وقوفین بهبود یافت حج را به پایان برساند.[۳۰] برخی فقیهان شیعه، هشیاری به هنگام احرام، وقوفین، طواف و سعی را کافی دانسته و در بقیه اعمال، نبود هشیاری را موجب بطلان حج ندانستهاند.[۳۲] در برابر، برخی دیگر هیچ عملی را از دیوانه، بیهوش یا مست[یادداشت ۵] به دلیل نبود اراده و نیت صحیح ندانستهاند.[۳۳]
مرگ[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به اجماع فقیهان شیعه[۳۴] اگر حاجی پس از احرام و پس از ورود به محدوده حرم بمیرد، حج ناتمام او از حجة الاسلام کفایت میکند؛ ولی اگر پس از احرام و پیش از ورود به حرم بمیرد و حج بر عهده او مستقر شده باشد، حج ناتمام او از حجة الاسلام کفایت نکرده و باید برای او نائب گرفته شود.[۳۵] به باور برخی، حج او کافی بوده و قضا لازم ندارد.[۳۶][یادداشت ۶][۳۷]
به نظر فقیهان اهل سنت، اگر حاجی پیش از اتمام ارکان حج بمیرد، حج او از حجة السلام کفایت نمیکند؛ ولی اعمال انجام شده مقبول بوده و باید برای ادای دیگر مناسک از مکان مرگ او، نائب گرفته شود. اگر مرگ حاجی پس از ادای همه ارکان باشد، حج او از حجة الاسلام کفایت کرده و تنها باید برای اعمال انجام نشده کفاره داده شود.[۳۸]
به نظر فقیهان شیعه[۳۹] و اهل سنت،[۴۰] احکام پیشگفته در مورد حج نیابی که نائب در آن بمیرد نیز صادق بوده و در مواردی که حج از حجة الاسلامِ میّت کفایت میکرد، در اینجا نیز از ذمه منوبعنه ساقط میشود. البته برخی فقیهان شیعه، حجی که مرگ نائب پس از احرام و پیش از دخول حرم باشد را کافی دانستهاند.[۴۱] مشهور فقیهان در این حکم، میان اقسام گوناگون حج نیابی[یادداشت ۷] تفاوتی نگذاشتهاند؛ ولی برخی آن را در حج تبرعی و غیر حجة الاسلام[یادداشت ۸] جاری ندانستهاند.[۴۲]
ارتداد[ویرایش | ویرایش مبدأ]
یکی از اسباب ناتمام شدن حج و عمره، ارتداد احرامگزار است. به نظر فقیهان اهل سنت اگر حجگزار در حال احرام مرتد شود، احرام و حج او باطل میشود،[۴۳] ولی به نظر فقیهان شیعه ارتداد در میان حج، موجب بطلان احرام نشده و در صورت توبه، احرامگزار میتواند اعمالش را ادامه دهد.[۴۴] اما اگر ارتداد همزمان با برخی اعمال و مناسک رخ داده باشد، سبب بطلان آن عمل خاص میشود و در صورت توبه باید آن را دوباره انجام دهد.[۴۵]
ارتداد پس از اتمام حج، به نظر فقیهان حنفی[۴۶] و مالکی،[۴۷] موجب بطلان حج و وجوب تکرار آن پس از توبه میشود؛ اما به باور فقیهان شیعه،[۴۸] شافعی[۴۹] و حنبلی[۵۰] حج انجام شده پیش از ارتداد نیاز به تکرار ندارد.
ترک برخی اعمال[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ترک عمدی رکن
به باور فقیهان شیعه[۵۱] و اهل سنت،[۵۲] اگر حجگزار یکی از ارکان حج را عمداً ترک کند و زمانی برای جبران آن نداشته باشد، حج یا عمره او باطل و ناتمام است و باید سال دیگر آن را قضا کند؛ ولی اگر از روی فراموشی آن را ترک کند حجش صحیح است، البته باید آن را جبران و حج را کامل کند و اگر نتواند خودش جبران کند باید نائب بگیرد.[۵۳] البته ترک وقوفین، هر چند سهوی باشد موجب بطلان و ناتمامی حج است.[۵۴]
ترک وقوفین
به باور فقیهان شیعه، ترک وقوفین،[یادداشت ۹] هرچند بهطور غیرعمدی و از روی فراموشی یا ندانستنِ حکم باشد، موجب بطلان و ناتمام ماندن حج است.[۵۵] در منابع فقهی نرسیدن به وقوف در عرفات و مشعر، فوات حج نامیده شده است.[یادداشت ۱۰][۵۶] به باور مشهور فقیهان شیعه، در صورت نرسیدن حجگزار به وقوف عرفات و وقوف اختیاری مشعر[یادداشت ۱۱] حج او ناتمام و تبدیل به عمره میشود و باید با انجام اعمال عمره از احرام خارج گردد و اگر حجِّ واجب است، در سال آینده قضا کند.[۵۷] در مقابل، فقیهان اهل سنت ملاک اتمام حج را، تنها درک کردن وقوف عرفات دانستهاند.[۵۸]
ترک طواف نساء
به باور برخی فقیهان شیعه،تمامیت حج و عمره وابسته به انجام طواف نساء بوده و بدون آن، حج ناتمام است.[۵۹] با این همه، ترک طواف نساء، هرچند عامدانه باشد به اجماع فقیهان[۶۰] موجب بطلان حج یا عمره نمیشود؛ زیرا آنها طواف نساء را از ارکان حج یا عمره نشمردهاند، ولی آن را واجب و حلال بودن آمیزش را وابسته به آن دانستهاند؛ از این رو، اگر احرامگزار آن را ترک کند باید شخصاً یا به وسیله نائب جبران کند.[۶۱]
ترک برخی شروط یا اجزاء
شرائطی مانند اسلام[۶۲][۶۳] و نیت شرط صحت حج[۶۴] معرفی شده و نبود آن دو موجب ناتمامی و بطلان حج دانسته شده است.[۶۵][۶۶] برخی، در حج نیابی نیز تغییر نیت را از سوی نائب موجب ناتمامی حج شمردهاند.[۶۷]
فقیهان شیعه، به استناد روایتی از امام صادق(ع)[یادداشت ۱۲][۶۸] به تأخیر انداختن احرام را از میقات یا محاذی آن، چنانچه از روی آگاهی و عمد باشد و امکان جبران نداشته باشد، موجب بطلان و ناتمامی حج و عمره شمردهاند.[۶۹]
فقیهان اهل سنت به استناد روایتی از امام علی(ع) که احرام از خانه را موجب تمامیت حج معرفی کرده،[۷۰] احرام از منزل را برای همگان جایز و حتی برای برخی افضل دانستهاند.[۷۱] اما فقیهان شیعه به استناد برخی احادیث،[۷۲] در برداشت اهل سنت از روایت پیشگفته مناقشه کردهاند.[۷۳]
به تصریح برخی فقیهان شیعه، بدون خِتان[یادداشت ۱۳] حج مردان ناتمام است.[۷۴] برخی فقیهان، برای زنی که در عمره تمتّع پیش از پایان دور چهارمِ طواف حائض گردد، حکم به ناتمام ماندن عمره و وجوب از سر گرفتن آن پس از پایان حج کردهاند.[۷۵] این حکم به شرط طهارت در صحت طواف[۷۶][۷۷] برمیگردد.
ارتکاب برخی محرّمات احرام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در فقه شیعه[۷۸] و اهل سنت،[۷۹] انجام دادن برخی محرّماتِ احرام از روی آگاهی و عمد گاه موجب ناتمام ماندن حج یا عمره میشود. برای نمونه، به باور فقیهان شیعه آمیزش در احرامِ حج اگر پیش از وقوف در مشعر باشد، موجب فساد و ناتمام ماندن حج میشود.[۸۰] به باور حنفیان،[۸۱] اگر آمیزش پیش از وقوف در عرفات و به باور دیگر مذهبهای اهل سنت[۸۲] اگر پیش از تحلّلِ اول باشد موجب فساد و ناتمام ماندن حج میشود. به باور فقیهان شیعه، در احرامِ عمره اگر آمیزش پیش از سعی باشد موجب فساد و ناتمام ماندن عمره میشود.[۸۳]
برخی فقیهان ارتکاب فسوق و جدال را موجب ناتمامی و فساد حج شمردهاند.[۸۴] همچنین به باور برخی فقیهان شیعه،[۸۵] خود ارضایی پیش از وقوف به مشعر و به نظر فقیهان مالکی،[۸۶] پیش از تحلّل اول موجب فساد و ناتمامی حج است. نیز به باور شماری از فقیهان اهلسنت، برخی از مصداقهای التذاذ جنسی، موجب ناتمامی و فساد حج میشود.[۸۷]
جلوگیری دشمن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
چنانچه احرامگزار به سبب جلوگیری دشمن[یادداشت ۱۴] نتواند حج یا عمره خود را تمام کند، به باور مشهور فقیهان شیعه[۸۸] و اهل سنت[۸۹] با انجام قربانی و حلق یا تقصیر در همان مکان، از احرامِ حج یا عمره خارج شده و همه محرمات احرام[یادداشت ۱۵] بر او حلال میشود و در صورت استقرار حج، سال بعد باید حج خود را قضا کند.
تقیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بر پایه فقه شیعه، گاه تقیه موجب ناقص شدن حج میشود و آن در جایی است که حجگزار به دلیل تقیه، اعمال حج را طبق مذاهب اهل سنت انجام دهد. برخی فقیهان، تصریح کردهاند که چنین حجی هرچند ناقص و ناتمام است، مُجزی است و حتی در صورت از بین رفتن سبب تقیه نیازی به اعاده ندارد.[۹۰]
حوادث[ویرایش | ویرایش مبدأ]
حوادث طبیعی مانند سیل، طوفان و زلزله یا حوادث غیر مترقبه دیگر مانند تصادف، سقوط هواپیما، تمام شدن هزینه حج و ازدحام جمعیت گاه مانع از پایان یافتن حج یا عمره میشود.
چند سبب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
گاهی چند سبب از اسباب پیشگفته، حج را ناتمام میکند. برای نمونه، حجگزار پس از فساد حج، مُحصَر یا مصدود شود. در این صورت، به باور فقیهان شیعه[۹۱] و اهل سنت،[۹۲] اِحصار، کفاره اِفساد حج را ساقط نمیکند و فساد حج نیز مانع تحلّل نشده و ادای یک حج قضا در سال آینده کافی است. اگر پیش از تحلّلِ مُحصر یا مصدود، سبب احصار یا صدّ از میان برود و فرصت ادای حج باقی باشد، به نظر فقیهان شیعه[۹۳] و اهلسنت،[۹۴] وی باید در همان سال حج خود را به پایان برساند.
اسباب ناتمامی معنوی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در احادیث و منابع فقهی، برخی اعمال موجب ناتمامی حج معرفی شدهاند، با اینکه موجب بطلان و ناتمامی فقهی حج نمیشوند، بلکه مراد از آنها نبود کمال و تمامیت معنوی است؛ برخی از آنها چنیناند:
ملاقات نکردن با امام(ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در برخی روایات، یکی از اعمالی که حج با آن تمام میشود، ملاقات و زیارت امام(ع) بعد از فریضه حج دانسته شده است.[۹۵] از برخی احادیث برمیآید که غرض اصلی از واجب شدن حج، زیارت حضرت محمد(ص) و امامان(ع) است و حج تنها با آن تمام میشود.[۹۶] در روایتی دیگر، به کامل کردن حج با زیارت حضرت محمد(ص) و قبرهای معصومان(ع) و طلب روزی نزد قبر آنان امر شده است.[۹۷]
فقیهان شیعه به استناد این احادیث و روایات فراوان دیگر، زیارت حرم نبوی(ص) و قبرهای امامان(ع) را پس از فریضه حج تکمیلکننده حج[۹۸] و مستحب مؤکّد[۹۹] و حتی برخی واجب[۱۰۰] دانستهاند.[۱۰۱]
کلام ناپسند[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در برخی احادیث، حفظ زبان از کلام ناپسند موجب تمامیت حج و عمره معرفی شده است.[۱۰۲] برخی فقیهان شیعه به استناد این احادیث، حفظ زبان را در حال احرام مستحب دانسته[۱۰۳] یا بیهودهگویی را از مکروهات احرام شمردهاند.[۱۰۴] حتی برخی به استناد آن، هرگونه کلام بد و ناپسند را مصداق فسوق و برای احرامگزار حرام دانستهاند.[۱۰۵]
ننوشیدن از آب زمزم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برخی فقیهان اهل سنت، نوشیدن از آب زمزم را مستحب دانسته و از موارد تمامیت حج برشمردهاند.[۱۰۶] فقیهان شافعی[۱۰۷] نیز، نوشیدن از سقایه عباس را پس از طواف زیارت مستحب شمردهاند. آنها به عمل حضرت محمد(ص) و اخباری که آن را موجب تمامیت حج دانسته استدلال کردهاند.[۱۰۸]
دیگر موارد[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در منابع اهل سنت موارد دیگری نیز موجب تمامیت حج دانسته شده است؛ از جمله انجام دادن عمره پیش از حج[یادداشت ۱۶][۱۰۹] و حضور در نماز جماعت ظهر و عصر عرفه.[۱۱۰]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ تهذیب الأحکام، ج5، ص225؛ کتاب الحج، شاهرودی، ج1، ص75؛ براهین الحج، ج1، ص210-211.
- ↑ الحدائق الناضرة، ج14، ص396؛ ج15، ص66؛ ج16، ص165، ص454-455؛ مستند الشیعه، ج12، ص151، 266.
- ↑ الکافی، ج4، ص475-476؛ مسالک الإفهام، ج2، ص277، 288، 388-389، 494-495؛ جواهر الکلام، ج19، ص42، 86-89، 374؛ ج20، ص115، 448.
- ↑ الکافی، ج4، ص339، 379-380؛ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص329، 336-337؛ مدارک الأحکام، ج7، ص402؛ ج8، ص406-408.
- ↑ الدروس الشرعیه، ج1، ص482؛ کشف اللثام، ج9، ص102.
- ↑ أنساب الأشراف، ج7، ص119؛ تاریخ الطبری، ج6، ص175؛ الکامل، ج4، ص350.
- ↑ المنتظم، ج18، ص152، 155؛ الکامل، ج11، ص287- 288؛ تاریخ الإسلام، ج38، ص35-36.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص290-292.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص298.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص303.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص309-310.
- ↑ تاریخ حج گزاری ایرانیان، ص221-222.
- ↑ المهدی المنتظر فی ضوء الأحادیث و الآثار الصحیحة، ص101.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ سوره بقره، آیه ۱۹۶.
- ↑ فقه القرآن، ج1، ص264
- ↑ الکافی، ج4، ص265
- ↑ تفسیر العیاشی، ج1، ص88؛ الکافی، ج4، ص337
- ↑ مدارک الأحکام، ج8، ص286.
- ↑ مسالک الإفهام إلی آیات الأحکام، ج2، ص138؛ تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة (کتاب الحج)، ج5، ص444.
- ↑ المغنی، ج3، ص119؛ المجموع، ج7، ص388-389؛ مواهب الجلیل، ج3، ص415.
- ↑ الجامع للشرائع، ص175؛ مدارک الأحکام، ج8، ص408.
- ↑ مناسک حج، محشی، امام خمینی، ص506.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص334-335؛ مسالک الإفهام، ج2، ص386-387؛ الإحصار و الصد، ص5.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص106؛ المجموع، ج8، ص294.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص332؛ المغنی، ج8، ص306؛ المجموع، ج3، ص372؛
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص296-297؛ ریاض المسائل، ج6، ص36-38؛ جواهر الکلام، ج17، ص229.
- ↑ بدائع الصنائع، ج2، ص120، 160؛ المغنی، ج3، ص161؛ المجموع، ج7، ص20.
- ↑ السرائر، ج1، ص620-621؛ مختلف الشیعه، ج4، ص254-255؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص460-461.
- ↑ کشف الغطاء، ج4، ص474؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج1، ص77-78.
- ↑ ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ الدروس الشرعیه، ج1، ص342؛ مدارک الأحکام، ج7، ص232؛ کشف اللثام، ج5، ص241-243.
- ↑ الکافی، ج4، ص325؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص60
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص384.
- ↑ السرائر، ج1، ص620-621.
- ↑ مسالک الإفهام، ج2، ص143؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص93؛ جواهر الکلام، ج17، ص295.
- ↑ الحدائق الناضرة، ج14، ص151؛ مستمسک العروة الوثقی، ج10، ص206؛ مهذب الأحکام، ج12، ص129.
- ↑ السرائر، ج1، ص650؛ نک: الحدائق الناضرة، ج14، ص151.
- ↑ العروة الوثقی، محشی، ج4، ص454-455؛ مصباح الهدی، ج12، ص63-64؛ مدارک العروة، ج24، ص281-282.
- ↑ فتح العزیز، ج7، ص70-73؛ المغنی، ج3، ص196-197؛ المجموع، ج7، ص135؛ ج15، ص83.
- ↑ مسالک الإفهام، ج2، ص168؛ الحدائق الناضرة، ج14، ص254؛ جواهر الکلام، ج17، ص366.
- ↑ فتح العزیز، ج7، ص70-73؛ المغنی، ج3، ص196-197؛ المجموع، ج7، ص135-137؛ ج15، ص83.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص323؛ السرائر، ج1، ص628؛ مناسک حج، محشی، ص70.
- ↑ مناسک حج، محشی، ص70.
- ↑ مواهب الجلیل، ج4، ص65-68؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص514؛ کشاف القناع، ج2، ص439-440.
- ↑ الدروس الشرعیه، ج1، ص314؛ جواهر الکلام، ج17، ص304؛ مستمسک العروة الوثقی، ج10، ص221-223.
- ↑ براهین الحج، ج1، ص236-237.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج2، ص96؛ بدائع الصنائع، ج1، ص95.
- ↑ المدونةالکبری، ج2، ص317؛ التاج و الإکلیل، ج6، ص284؛ مواهب الجلیل، ج4، ص65-68.
- ↑ مختلف الشیعه، ج4، ص18؛ مسالک الإفهام، ج2، ص146؛ جواهر الکلام، ج17، ص302.
- ↑ المجموع، ج3، ص5؛ فتح العزیز، ج7، ص5.
- ↑ الإنصاف، ج3، ص388؛ کشاف القناع، ج2، ص439؛ مطالب أولی النهی، ج1، ص275.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص314، 382-384؛ کشف اللثام، ج5، ص473؛ ج6، ص19؛ جواهر الکلام، ج18، ص136-137؛ ج19، ص370.
- ↑ نک: تحفة الفقهاء، ج1، ص381-382؛ المجموع، ج8، ص265-266؛ کشاف القناع، ج2، ص 605.
- ↑ غایة المرام، ج1، ص456؛ جواهر الکلام، ج18، ص136-137.
- ↑ الجامع للشرائع، ص180-181؛ کشف اللثام، ج5، ص19-20؛ جواهر الکلام، ج18، ص3-5.
- ↑ مسالک الإفهام، ج2، ص27، 287؛ مستند الشیعه، ج12، ص251؛ جواهر الکلام، ج19، ص85.
- ↑ الدروس الشرعیه، ج1، ص426؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص461؛ مفاتیح الشرائع، ج1، ص385.
- ↑ مجمع الفائدة، ج7، ص239-240؛ نک رسائل و مسائل، نراقی، ج3، ص365-376؛ التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، ج3، ص161-167.
- ↑ الحاوی الکبیر، ج4، ص236؛ بدائع الصنائع، ج2، ص220؛ المغنی، ج3، ص549.
- ↑ کتاب الحج، محقق داماد، ج3، ص378؛ التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، ج3، ص279؛ نک: براهین الحج، ج1، ص245.
- ↑ مسالک الإفهام، ج2، ص348؛ مدارک الأحکام، ج8، ص172؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص157.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص383؛ الدروس الشرعیه، ج1، ص403-404؛ جواهر الکلام، ج19، ص405-407.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص297؛ مسالک الإفهام، ج2، ص144-145؛ مستمسک العروةالوثقی، ج10، ص213.
- ↑ المغنی، ج3، ص214؛ مواهب الجلیل، ج3، ص24؛ تحفة المحتاج، ج3، ص236.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص307؛ إیضاح الفوائد، ج1، ص261-262؛ مجمع الفائدة، ج6، ص157-158.
- ↑ جامع الشتات، ج1، ص343.
- ↑ السرائر، ج1، ص621.
- ↑ إرشاد الأذهان، ج1، ص313؛ شرائع الإسلام، ج1، ص169-171؛ قواعد الأحکام، ج1، ص411.
- ↑ الکافی، ج4، ص318؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص54.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص312؛ مصباح الهدی، ج12، ص424-425؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج1، ص232-237.
- ↑ الآثار، ص101؛ المصنّف، ج4، ص195؛ السنن الکبری، بیهقی، ج5، ص30.
- ↑ الحاوی الکبیر، ج4، ص69؛ بدائع الصنائع، ج2، ص164؛ المغنی، ج3، ص215.
- ↑ الکافی، ج4، ص322؛ دعائم الإسلام، ج1، ص298؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص59.
- ↑ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص184-185 و167؛ مدارک الأحکام، ج7، ص222، 228؛ الحدائق الناظرة، ج14، ص447-449، 458-460.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص358؛ مدارک الأحکام، ج8، ص117-118؛ جواهر الکلام، ج19، ص274.
- ↑ شرح تبصره المتعلمین، ج3، ص354-355
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص357؛ مسالک الإفهام، ج2، ص328؛ کشف اللثام، ج5، ص405-407.
- ↑ الحاوی الکبیر، ج4، ص144؛ بدایة المجتهد، ج1، ص274-275؛ المغنی، ج3، ص390.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص336-337؛ السرائر، ج1، ص548؛ جواهر الکلام، ج20، ص349، 352-353، 363، 367-368، 380.
- ↑ المغنی، ج3، ص315؛ فتح العزیز، ج7، ص473.
- ↑ کشف اللثام، ج6، ص435
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص57-58؛ بدائع الصنائع، ج2، ص217-218.
- ↑ المغنی، ج3، ص315؛ المجموع، ج7، ص384، 414.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص337؛ جواهر الکلام، ج20، ص380؛ التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، ج2، ص243 و257.
- ↑ المقنعة، ص432؛ نک: ریاض المسائل، ج1، ص376؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج2، ص139.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص337؛ مختلف الشیعه، ج4، ص153-154؛ جواهر الکلام، ج20، ص367-368.
- ↑ التاج و الإکلیل، ج3، ص166؛ شرح مختصر خلیل، ج2، ص358-359؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص68.
- ↑ المغنی، ج3، ص332؛ حاشیةالدسوقی، ج2، ص68؛ مواهب الجلیل، ج4، ص242-243.
- ↑ الخلاف، ج2، ص424؛ شرائع الاسلام، ج1، ص211
- ↑ المغنی، ج8، ص302-303؛ المجموع، ج3، ص371؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص106.
- ↑ القواعد الفقهیة، ج5، ص61-62.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص333، 338؛ الدروس الشرعیه، ج1، ص373؛ مسالک الإفهام، ج2، ص396-397، 483.
- ↑ الحاوی الکبیر، ج4، ص356؛ مواهب الجلیل، ج3، ص532.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص333؛ مدارک الأحکام، ج8، ص297؛ جواهر الکلام، ج20، ص135-137.
- ↑ المجموع، ج7، ص389، ج8، ص307؛ کشاف القناع، ج2، ص528-529.
- ↑ الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص578؛ علل الشرائع، ج2، ص459.
- ↑ علل الشرائع، ج2، ص459؛ شرح فروع الکافی، ج5، ص521-522.
- ↑ الخصال، ص616.
- ↑ روضة المتقین، ج5، ص362؛ دلیل الناسک، ص493.
- ↑ وسائل الشیعة، ج14، ص320-325؛ الحدائق الناضرة، ج17، ص401؛ جواهر الکلام، ج20، ص79-82.
- ↑ علل الشرائع، ج2، ص459-460.
- ↑ الوافی، ج14، ص1320-1321؛ الحدائق الناضرة، ج17، ص403.
- ↑ الکافی، ج4، ص338؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص296
- ↑ الدروس الشرعیه، ج1، ص349؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص294
- ↑ سداد العباد و رشاد العباد، ص304.
- ↑ براهین الحج، ج3، ص128-129.
- ↑ عمدة القاری، ج9، ص276- 277.
- ↑ الحاوی الکبیر، ج4، ص193؛ المجموع، ج8، ص271.
- ↑ مصنف، ج4، ص265؛ اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص55، 58؛ اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص56، 59.
- ↑ مصنف، ج4، ص304.
- ↑ مصنف، ج4، ص327.
- ↑ ناتمام ماندن حج به علت بیماری.
- ↑ ناتمام ماندن حج به علت جلوگیری دشمن.
- ↑ و برای خدا حجّ و عمره را به پایان رسانید.
- ↑ و برای خدا حجّ و عمره را به پایان رسانید.
- ↑ یا حتی شخص به خواب رفته در طول وقوف.
- ↑ بر همین اساس، برخی فقیهان شیعه برای کسی که میداند در زمان معینی میمیرد و میداند در صورت حرکت به قصد حج پس از احرام و داخل شدن در حرم، خواهد مرد ولی با این حال حرکت نکند، حکم به استقرار حج کرده و تصریح کردهاند که تمامیت حج در حق او همان احرام و داخل شدن در حرم است.
- ↑ حجة الاسلام یا غیر آن، حج با اجرت یا حج تبرعی و مانند آنها.
- ↑ مانند حج نذری و حج استحبابی.
- ↑ وقوف در عرفات و وقوف در مشعر الحرام.
- ↑ از دست رفتن حج.
- ↑ حتی اگر وقوف اضطراری مشعر را درک کند.
- ↑ در این روایت که صحیحهای از معاویة بن عمار است، احرام بستن از میقاتهایِ مشخص شده به وسیله حضرت محمد(ص) موجب تمامیت حج و عمره دانسته شده است.
- ↑ ختنه کردن.
- ↑ یا فرد دیگر.
- ↑ حتی مباشرت با زنان.
- ↑ ادای حج به صورت تمتّع.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- الاحصار والصد، سید محمد رضا موسوی گلپایگانی، قم، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۳ق.
- اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، محمد بن اسحق الفاکهی ( -۲۷۵ق.)، به کوشش عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، مکه، مکتبه الاسدی، ۱۴۲۴ق.
- اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، محمد بن عبدالله الازرقی( -۲۴۸ق.)، به کوشش رشدی الصالح ملحس، بیروت، دارالاندلس، ۱۴۱۶ق.
- ارشاد الاذهان الی احکام الایمان، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸ ـ ۷۲۶ق.)، تحقیق فارس الحسون، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
- الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶-۴۱۳ق.)، تحقیق موسسه آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
- اعیان الشیعه، سید محسن الامین ( -۱۳۷۱ق.)، به کوشش سید حسن الامین، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۳ق.
- الام، محمد بن ادریس الشافعی (م ۲۰۴ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۳ق.
- انساب الاشراف، احمد بن یحیی البلاذری ( -۲۷۹ق.)، تحقیق سهیل صادق زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
- الانصاف فی معرفه الراجح من الخلاف علی مذهب الامام احمد بن حنبل، علی بن سلیمان المرداوی ( -۸۸۵ق.)، به کوشش محمد حامد فیقی، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ۱۳۷۷ق.
- ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸-۷۷۱ق.)، به کوشش سید حسین موسوی کرمانی و عبدالرحیم بروجردی و علی پناه اشتهاردی، قم، چاپخانه علمیه، ۱۳۸۷ق.
- الآثار، یعقوب بن إبراهیم الأنصاری( -۱۸۲ق.)، تحقیق أبو الوفا، بیروت، دارالکتب العلمیه،۱۳۵۵ق.
- بدایة المجتهد و نهایه المقتصد، محمد بن احمد ابن رشد الاندلسی ( -۵۹۵ق.)، تحقیق و تصحیح العطار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
- البدایه و النهایه فی التاریخ، اسماعیل بن عمر بن کثیر (۷۰۰-۷۷۴ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
- بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، علاء الدین ابی بکر الکاشانی ( -۵۸۷ق.)، پاکستان، المکتبه الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
- براهین الحج للفقهاء و الحجج، رضا مدنی کاشانی ( -۱۴۱۳ق.)کاشان، مدرسه علمیه آیة الله مدنی کاشانی، ۱۴۱۱ق.
- البیان فی مذهب الإمام الشافعی، یحیی العمرانی الیمنی الشافعی ( -۵۵۸ق.)، تحقیق النوری، جدة، دارالمنهاج، ۱۴۲۱ق.
- التاج و الاکلیل لمختصر خلیل، محمد بن یوسف العبدری ( -۸۹۷ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۳۹۸ق.
- تاریخ ابن خلدون (العبر و دیوان المبتداء و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر)، عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون ( -۸۰۸ق.)، به کوشش خلیل شحاده و سهیل صادق زکار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۸ق.
- تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، شمسالدین محمد بن احمد الذهبی ( -۷۴۸ق.)، تحقیق عمر عبدالسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
- تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک)، محمد بن جریر الطبری (۲۲۴-۳۱۰ق.)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- تاریخ الیعقوبی، احمد بن ابی یعقوب الیعقوبی ( -۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
- تاریخ حج گزاری ایرانیان، اسرا دوغان، تهران، انتشارات مشعر، ۱۳۸۹ش.
- تجارب الامم، ابوعلی احمد بن محمد مسکویه ( -۴۲۱ق.)، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، ۱۳۷۹ش.
- تحفة الفقهاء، محمد بن احمد السمرقندی ( -۹-۵۳۵ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
- تحفة المحتاج فی شرح المنهاج، احمد بن محمد بن حجر الهیتمی ( -۹۷۴ق.)، مصر مکتبه التجاریه الکبری، ۱۳۵۷ق.
- تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود العیاشی ( -۳۲۰ق.)، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ق.
- تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة (کتاب الحج)، فاضل لنکرانی، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۱۸ق.
- تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه للشیخ المفید، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، به کوشش سید حسن موسوی خرسان و علی آخوندی، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۵ش.
- التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، جواد تبریزی (م ۱۴۲۷ق)، قم، دارالتفسیر، ۱۴۲۳ق.
- جامع البیان عن تاویل ای القرآن (تفسیر الطبری)، محمد بن جریر الطبری (۲۲۴-۳۱۰ق.)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۲ق.
- جامع الشتات، میرزای قمی (م۱۲۳۱ق) تصحیح مرتضی رضوی، کیهان، ۱۳۷۱ش.
- الجامع للشرائع، یحیی بن سعید حلی (۶۰۱-۶۹۰ق.)، قم، انتشارات موسسه سیدالشهداء، ۱۴۰۵ق.
- جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، محمد حسین نجفی ( -۱۲۶۶ق.)، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۸ق.
- حاشیة الدسوقی، محمد بن احمد الدسوقی ( -۱۲۳۰ق.)، احیاء الکتب العربیه.
- حاشیة رد المحتار علی الدر المختار، شرح التنویر الابصار فی فقه مذهب الامام ابیحنیفه النعمان، محمد امین ابن عابدین ( -۱۲۵۲ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
- الحاوی الکبیر فی فقه مذهب الامام الشافعی، علی بن محمد الماوردی ( -۴۵۰ق.)، به کوشش علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
- الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره، یوسف بن احمد البحرانی ( -۱۱۸۶ق.)، تحقیق محمد تقی ایروانی و علی آخوندی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۳ش.
- الخصال المحموده و المذمومه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
- الخلاف فی الاحکام، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۷ق.
- الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، محمد بن مکی ( -۷۸۶ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
- دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، نعمان بن محمد المغربی ( -۳۶۳ق.)، تحقیق آصف بن علی اصغر فیضی، قاهره، دارالمعارف، ۱۳۸۳ق.
- دلیل الناسک، سید محسن حکیم ( -۱۳۹۰ق.)، تحقیق محمد قاضی طباطبائی، مدرسة دارالحکمة، ۱۴۱۶ق.
- ذخیرة المعاد، محمد باقر السبزواری ( -۱۰۹۰ق.)، آل البیت.
- رسائل و مسائل شامل هشتصد و پانزده سوال و جواب و دوازده رساله فقهی و غیره، احمد بن محمدمهدی النراقی (۱۱۸۵-۱۲۴۵ق.)، به کوشش رضا استادی، قم، انتشارات کنگره بزرگداشت فاضلین نراقیین، ۱۳۸۰ش.
- روضه المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، محمد تقی مجلسی (۱۰۰۳-۱۰۷۰ق.)، تحقیق سید حسین موسوی کرمانی، علی پناه اشتهاردی، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ اسلامی حاج محمد حسین کوشانپور، ۱۳۹۹ق.
- ریاض المسائل فی بیان احکام الشرع بالدلائل، سید علی طباطبائی ( -۱۲۳۱ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
- زبده البیان فی احکام القرآن، مقدس اردبیلی احمد بن محمد ( -۹۹۳ق.)، به کوشش محمد باقر بهبودی، تهران، مکتبه المرتضویه لاحیاء الاثار الجعفریه، ۱۳۸۶ش.
- سداد العباد و رشاد العباد، حسین بحرانی آل عصفور ( -۱۲۱۶ق.)، تحقیق محسن آل عصفور، قم، محلاتی، ۱۴۲۱ق.
- السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، محمد بن احمد ابن ادریس ( -۵۹۸ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۱ق.
- سنن ابن ماجه، محمد بن زید الربعی ابن ماجه ( -۲۷۵ق.)، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق.
- سنن ابی داود، سلیمان بن الأشعث ( -۲۷۵ق.)، تحقیق و تعلیق سعید محمد اللحام، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۰ق.
- سنن الترمذی (الجامع الصحیح)، محمد عیسی الترمذی ( -۲۷۹ق.)، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۲ق.
- سنن الصغیر للبیهقی، ابوبکر بیهقی (م۴۵۸ق) تحقیق امین قلعجی، باکستان،جامع الدراسات الإسلامیة، ۱۴۱۰ق.
- السنن الکبری، احمد بن علی النسائی (۲۱۵-۳۰۳ق.)، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
- السنن الکبری، احمد بن الحسین البیهقی (۳۸۴-۴۵۸ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ق.
- السیره النبویه، عبدالملک بن هشام ( -۲۱۸ق.)، تحقیق مصطفی السقاء و عبدالحفیظ شبلی و ابراهیم الابیاری، بیروت، دارالمعرفه، بی تا.
- شَذَراتُ الذَهَب فی اخبار من ذَهَب، عبدالحی بن عماد ( -۱۰۸۹ق.)، به کوشش عبدالقادر الارنووط، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۰۶ق.
- شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، جعفر بن حسن محقق حلی (۶۰۲-۶۷۶ق.)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، انتشارات استقلال، ۱۴۰۹ق.
- الشرح الکبیر، عبدالرحمن بن قدامه ( -۶۸۲ق.)، بیروت، دارالکتب العربی.
- شرح تبصره المتعلمین، آقا ضیاء عراقی (۱۲۴۰-۱۳۲۱ق.)، تحقیق محمد الحسون، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۴ق.
- شرح فروع الکافی، محمد هادی بن محمد صالح مازندرانی ( -۱۱۲۰ق.)، به کوشش محمد جواد محمودی و محمد حسین درایتی، قم، انتشارات دارالحدیث، ۱۴۲۹ق.
- شرح مختصر خلیل، محمد الخرشی ( -۱۱۰۱ق.)، بیروت، دارالفکر للطباعة.
- شفاء الغرام باخبار البلد الحرام، محمد بن احمد التقی الفاسی ( -۸۳۲ق.)، تحقیق گروهی از علما، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
- العدة فی شرح العمدة، بهاء الدین المقدسی ( -۶۲۴ق.)، صلاح بن محمد عویضه،بیروت،دارالکتب العلمیه،۱۴۲۶ق.
- العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (۱۲۴۷-۱۳۳۷ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۲۰ق.
- علل الشرائع و الاحکام، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، به کوشش سید محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
- عمدة السالک و عدة الناسک، شهاب الدین ابن النقیب الشافعی ( -۷۶۹ق.)، تحقیق عبدالله الأنصاری، قطر، الشؤون الدینیة، ۱۹۸۲م.
- عمدة القاری، العینی (م۸۵۵ق) بیروت، دارالإحیاء التراث العربی.
- غایه المراد فی شرح نکت الارشاد، محمد بن مکی (۷۳۴-۷۸۶ق.)، تحقیق گروهی از محققان، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۴۱۴ – ۱۴۲۱ق.
- غایة المرام فی شرح شرائع الاسلام، مفلح بن الحسن الصیمری ( -۹۰۰)، تحقیق کوثرانی، بیروت، دارالهادی، ۱۴۲۰ق.
- فتح العزیز، عبدالکریم بن محمد الرافعی ( -۶۲۳ق.)، بیروت، دارالفکر.
- فقه القرآن، قطب الدین الراوندی ( -۵۷۳ق.)، به کوشش سید احمد حسینی اشکوری، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۵ق.
- قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸-۷۲۶ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۳ق.
- القواعد الفقهیه، سید محمد حسن بجنوردی، تحقیق مهریزی و درایتی، قم، الهادی، ۱۴۱۹ق.
- الکافی فی فقه الإمام احمد، عبدالله بن قدامة ( -۶۲۰ق.)، به کوشش علی اکبر غفاری، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
- الکافی، محمد بن یعقوب کلینی ( -۳۲۹ق.)، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۷۵ش.
- الکامل فی التاریخ، علی بن محمد ابن الاثیر (۵۵۵-۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- کتاب الحج، سید محمد رضا موسوی گلپایگانی ( -۱۴۱۴ق.)، به تقریر احمد صابری همدانی، قم، دارالقرآن الکریم ۱۴۱۴ق.
- کتاب الحج، سید محمد محقق داماد یزدی ( -۱۳۸۸ق)، به تقریر عبدالله جوادی آملی، قم، چاپخانه مهر، ۱۴۰۱ق.
- کتاب الحج، سید محمود شاهرودی ( -۱۳۹۴ق.)، مقرر ابراهیم جناتی، قم، انصاریان، ۱۴۰۲ق.
- کشاف القناع عن متن الاقناع، منصور بن یونس البهوتی ( -۱۰۵۲ق.)، به کوشش محمد حسن محمد اسماعیل شافعی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- الکشاف، محمود بن عمر الزمخشری ( -۵۳۸ق.)، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
- کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، جعفر کاشف الغطاء ( -۱۲۲۸ق.)، تحقیق عباس تبریزیان و دیگران،قم، نشر الإسلامی، ۱۴۲۲ق.
- کشف اللثام، محمد بن الحسن الفاضل الهندی ( -۱۱۳۷ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
- کنز العرفان فی فقه القرآن، محمد بن عبدالله المقداد ( -۸۲۶ق.)، تحقیق محمد قاضی، قم، مجمع تقریب مذاهب، ۱۴۱۹ق.
- المبسوط فی فقه الامامیه، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، به کوشش محمد باقر بهبودی و سید محمد تقی کشفی، تهران، انتشارات مکتبه المرتضویه، ۱۳۵۱ش.
- المبسوط، محمد بن احمد السرخسی ( -۴۸۳ق.)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق.
- مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الفضل بن الحسن الطبرسی (۴۶۸-۵۴۸ق.)، به کوشش محمد جواد بلاغی (۱۸۶۴-۱۹۳۳م.)، تهران، انتشارات ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
- مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، مقدس اردبیلی احمد بن محمد ( -۹۹۳ق.)، به کوشش مجتبی عراقی و حسین یزدی و علی پناه اشتهاردی (۱۲۹۶-۱۳۸۷ش.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۳ق.
- المجموع شرح المهذب، یحیی بن شرف النووی (۶۳۱-۶۷۶ق.)، بیروت، دارالفکر.
- مختلف الشیعه فی احکام الشریعه، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸-۷۲۶ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
- مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، سید محمد بن علی موسوی عاملی (۹۵۶ – ۱۰۰۹ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۰ق.
- مدارک العروة، علی پناه اشتهاردی، تهران، دارالأسوه، ۱۴۱۷ق.
- المدونة الکبری، مالک بن انس ( -۱۷۹ق.)، بیروت، دارالآحیاءالتراث العربی، ۱۳۲۳ق.
- مروج الذهب و معادن الجوهر، علی بن الحسین المسعودی ( -۳۴۶ق.)، به کوشش یوسف اسعد داغر، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۰۹ق.
- مسالک الافهام الی آیات الاحکام، الجواد الکاظمی ( -۱۰۶۵ق.)، تعلیق شریف زاده، تهران، مرتضوی، ۱۳۶۵ش.
- مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، زین الدین بن علی، شهید ثانی (۹۱۱-۹۶۶ق.)، قم، انتشارات معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
- مستمسک العروة الوثقی، سید محسن حکیم ( -۱۳۹۰ق.)، قم، انتشارات دارالتفسیر، ۱۴۱۶ق.
- مستند الشیعه فی احکام الشریعه، احمد بن محمدمهدی النراقی (۱۱۸۵-۱۲۴۵ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۵ق.
- مسند الامام احمد بن حنبل، احمد بن حنبل ( -۲۴۱ق.)، بیروت، دارالصادر، بی تا.
- مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی، محمد تقی آملی ( -۱۳۹۱ق.)، تهران، انتشارات فردوسی، ۱۳۸۰ق.
- المصنّف، عبدالله بن محمد بن ابی شیبه (م۲۳۵ق) تحقیق و تعلیق سعید اللحام،بیروت، دارالفکر،۱۴۰۹ق.
- مطالب أولی النهی، مصطفی السیوطی الرحیبانی ( -۱۲۴۳ق.)، دمشق المکتب الإسلامی، ۱۴۱۵ق.
- معجم البلدان، یاقوت بن عبدالله الحموی ( -۶۲۶ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۹۹ق.
- المغازی، محمد بن عمر الواقدی ( -۲۰۷ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، موسسه الاعلمی، ۱۴۰۹ق.
- المغنی، عبدالله بن قدامه ( -۶۲۰ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیه.
- مفاتیح الشرائع، محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی (۱۰۰۶-۱۰۹۱ق.)، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، انتشارات مجمع ذخائر اسلامی، ۱۴۰۱ق.
- المقنعه، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶-۴۱۳ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
- ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، محمد باقر المجلسی (۱۰۳۷-۱۱۱۰ق.)، به کوشش سید مهدی رجایی، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۶ق.
- من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- مناسک حج (المحشی)، امام خمینی ( -۱۴۱۰ق.)، مشعر، ۱۳۸۱ش.
- المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، عبدالرحمن بن علی ابن الجوزی ( -۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا و نعیم زرزور، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
- مواهب الجلیل، محمد بن محمد الحطاب الرعینی ( -۹۵۴ق.)، تحقیق زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
- المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و الاثار الصحیحه و اقوال العلماء و اراء الفرق المختلفه، عبدالعظیم البستوی، مکه، مکتبه المکیه، ۱۴۲۰ق.
- مهذّب الأحکام فی بیان الحلال و الحرام، سید عبدالأعلیسبزواری ( -۱۴۱۴ق.)، قم، دفتر آیة الله سبزواری، ۱۴۱۳ق.
- الموتلف من المختلف بین ائمه السلف، الفضل بن الحسن الطبرسی (۴۶۸-۵۴۸ق.)، به کوشش گروهی از استادان، مشهد، انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۱۰ق.
- الوافی، محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی (۱۰۰۶-۱۰۹۱ق.)، تحقیق ضیاء الدین حسینی و کمال الدین فقیه ایمانی، اصفهان، کتابخانه امیرالمومنین، ۱۴۰۶ق.
- وسائل الشیعه (تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه)، محمد بن الحسن الحر العاملی (۱۰۳۳-۱۱۰۴ق.)، به کوشش عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.