حره شوران: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[دی]]|روز=[[۲۴]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Abbasahmadi1363  }}
{{جعبه اطلاعات بنای مذهبی
 
| تصویر = حره‌های مدینه.jpg
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
| توضیح تصویر = «حره معصم» که بخش شمالیِ «حره شوران» است و در جنوب [[مدینه]] قرار دارد، در اواخر دوره [[حضرت محمد(ص)]].
<br />
| مکان = جنوب [[مدینه]]، (برخی در شرق مدینه دانسته‌اند).
}}
'''حَرّه شَوْران'''، زمینی است سنگلاخی، پوشیده از سنگ‌های سیاه، که در جنوب [[مدینه]] قرار داشته و فاصله بین [[حره واقم|حره شرقی]] و [[حره وبره|غربی]] را می‌پوشاند. بر پایه منابع [[اهل سنت]]، [[حضرت محمد(ص)]]، از خدا خواسته به این حره برکت بدهد. حره شوران، از گذشته تا امروز یکی از پرآب‌ترین و پرگیاه‌ترین حره‌های مدینه بوده است.


==حره==
==حره==
«حَرَّة»، واژه‌ای عربی و به معنای زمین سختی است، که از سنگ‌های سیاه شکل گرفته،<ref>جمهرة اللغة، ج‏1، ص96؛ معجم مقاییس اللغه، ج‏2، ص7.</ref> گویی با آتش سوخته باشد.<ref>کتاب العین، ج‏3، ص24.</ref> ریشه این واژه «ح، ر، ر» به معنای گرما بوده<ref>معجم مقاییس اللغه، ج‏2، ص7؛ الصحاح، ج‏2، ص626.</ref> و جمع آن «حِرار» است.<ref>کتاب العین، ج‏3، ص24؛ جمهرة اللغة، ج‏1، ص96؛ معجم مقاییس اللغه، ج‏2، ص7.</ref> به گفته برخی، «حرّه» به نام «لابة» نیز خوانده شده است.<ref>معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، ج۲، ص۴۳۹.</ref> واژه‌نامه‌های پارسی، حرّه را «سنگلاخ سوخته»<ref>فرهنگ لغت دهخدا، ذیل واژه حره.</ref> و «سنگستان» معنا کرده‌اند.<ref>فرهنگ معین، ذیل واژه حره.</ref>
«حَرَّة»، واژه‌ای عربی و به معنای زمین سختی است، که از سنگ‌های سیاه شکل گرفته،<ref>جمهرة اللغة، ج‏1، ص96؛ معجم مقاییس اللغه، ج‏2، ص7.</ref> گویی با آتش سوخته باشد.<ref>کتاب العین، ج‏3، ص24.</ref> ریشه این واژه «ح، ر، ر» به معنای گرما بوده<ref>معجم مقاییس اللغه، ج‏2، ص7؛ الصحاح، ج‏2، ص626.</ref> و جمع آن «حِرار» است.<ref>کتاب العین، ج‏3، ص24؛ جمهرة اللغة، ج‏1، ص96؛ معجم مقاییس اللغه، ج‏2، ص7.</ref> به گفته برخی، «حرّه» به نام «لابة» نیز خوانده شده است.<ref>معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، ج۲، ص۴۳۹.</ref> واژه‌نامه‌های پارسی، حرّه را «سنگلاخ سوخته»<ref>فرهنگ لغت دهخدا، ذیل واژه حره.</ref> و «سنگستان» معنا کرده‌اند.<ref>فرهنگ معین، ذیل واژه حره.</ref>


زمین‌های حرّه، انبوهی از سنگ‌های سخت سیاه‌رنگ و متخلخل{{یادداشت|تخلخل، برابرِ پارسی «porosity»، اصطلاح زمین‌شناسی بوده و به معنای وجود حفره‌ها و فضاهای خالی در خاک، رسوب یا سنگ است.}}<ref>[https://wiki.apll.ir/word/index.php/Porosity واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی]، دفتر پنجم.</ref> است، که زمینه زیست بشری و کشاورزی در آن فراهم نیست. علت به وجود آمدن این مناطق، گسل‌های فراوانی است، که گاه گدازه‌های آتش‌فشانی از آن فوران کرده و سطح زمین را به صورت گسترده، بدون آنکه کوه‌زایی کند، می‌پوشاند. این گدازه‌ها پس از سرد شدن به رنگ تیره درمی‌آیند.<ref>اسماعیلی، ۱۳۸۹ش، ص۷۰.</ref>
زمین‌های حرّه، انبوهی از سنگ‌های سخت سیاه‌رنگ و متخلخل{{یادداشت|تخلخل، برابرِ پارسی «porosity»، اصطلاح زمین‌شناسی بوده و به معنای وجود حفره‌ها و فضاهای خالی در خاک، رسوب یا سنگ است.}}<ref>[https://wiki.apll.ir/word/index.php/Porosity واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی]، دفتر پنجم.</ref> است، که زمینه زیست بشری و کشاورزی در آن فراهم نیست. علت به وجود آمدن این مناطق، گسل‌های فراوانی است، که گاه گدازه‌های آتش‌فشانی از آن فوران کرده و سطح زمین را به صورت گسترده، بدون آنکه کوه‌زایی کند، می‌پوشاند. این گدازه‌ها پس از سرد شدن به رنگ تیره درمی‌آیند.


==نام==
==نام==
حره شَوْران،<ref name=":1">معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج‏1، ص496.</ref> در نزد بیشتر مردم به حره شوران شناخته می‌شود.<ref name=":0">وفاء الوفا بأخبار دارالمصطفی، ج۴، ص۱۰۲؛ معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، ج2، ص 494-496.</ref> از گذشته نیز به همین نام شناخته می‌شده است.<ref name=":1" />
حَرّه شَوْران،<ref name=":1">معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، ج‏1، ص496.</ref> در گذشته، نزد بیشتر مردم به همین نام شناخته می‌شد.<ref name=":0">وفاء الوفا بأخبار دارالمصطفی، ج۴، ص۱۰۲؛ معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، ج2، ص 494-496.</ref> بر پایه گزارشی در سال ۱۴۱۸ق، این حره امروزه نیز به همین نام شناخته می‌شود.<ref name=":1" />


يحتمل أنه مشتق من شرت الدابة شورا إذا عرضتها عليّ، و لعل هذا الموضع قد كانت تعرض فيه الدواب‏<ref name=":1" />
به گمان مجدالدین فیروزآبادی، واژه‌شناس، نام این حره از «شرت الدابة» به معنای «عرضه کردن حیوان برای فروش» گرفته شده است؛ شاید این حره، محل آوردن حیوانات برای فروش بوده است.<ref>معجم البلدان، ج‏3، ص371؛</ref> «شَوْران»، در لغت به معنای «ماده‌ای زردرنگ»<ref>کتاب الجیم؛ ج‏2؛ ص143</ref> و گیاهی به نام «قِرطِم»{{یادداشت|برخی، قرطم را به زبان پارسی، گل رنگ یا کاجیره دانسته‌اند.}}<ref>فرهنگ ابجدی، ص612 و 690.</ref> نیز آمده است.<ref>الطراز الأول، ج‏8، ص211.</ref> برخی، تلفظ آن را با این معانی، «شُوران» دانسته‌اند.<ref>المحیط فی اللغة، ج‏7، ص320؛ لسان العرب، ج‏13، ص236؛ القاموس المحیط، ج‏4، ص234.</ref>


به گمان مجدالدین فیروزآبادی، واژه‌شناس، نام این حره از «شرت الدابة» به معنای «عرضه کردن حیوان برای فروش» گرفته شده است؛ زیرا شاید این حره، محل آوردن حیوانات برای فروش بوده باشد.<ref>معجم البلدان، ج‏3، ص371؛</ref>شَوْران، در لغت به معنای «ماده‌ای زردرنگ»<ref>كتاب الجيم ؛ ج‏2 ؛ ص143</ref> و گیاهی به نام «قِرطِم»{{یادداشت|برخی، قرطم را به زبان پارسی، گل رنگ یا کاجیره دانسته‌اند.}}<ref>فرهنگ ابجدي، ص612 و 690.</ref> نیز آمده است.<ref>الطراز الأول، ج‏8، ص211.</ref> برخی، تلفظ آن را با این معانی، شُوران دانسته‌اند.<ref>المحيط في اللغة، ج‏7، ص320؛ لسان العرب، ج‏13، ص236؛ القاموس المحيط، ج‏4، ص234.</ref>
==مکان==
==مکان==
حرة شَوران در جنوب مدینه واقع شده<ref name=":0" />
حرّه شَوْران، در جنوب مدینه قرار گرفته<ref name=":0" /> و فاصله میان حره شرقی تا غربی را پوشانده و آنها را به یکدیگر متصل کرده است.<ref name=":0" /> این حره، از [[مسجد النبی(ص)]]، نزدیک به شش کیلومتر فاصله دارد.<ref name=":2">معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، ج‏1َ، ص497.</ref>
 
به گفته برخی، در تعیین محدوده دقیق آن، اختلاف بوده<ref>المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص99.</ref> و به باور برخی، ابن زباله (م. حدود ۲۰۰ق)،<ref>الاکمال، ج۴، ص۱۷۱.</ref> حره شوران را حره شرقی مدینه دانسته است.<ref>وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی، ج‏3، ص214.</ref>


این حره بخش جنوب را از حرة شرقى تا غربى پوشانده و آنها را به یکدیگر متصل کرده است.<ref name=":0" />
==ویژگی==
[[پرونده:حره شوران.jpg|بندانگشتی|بخشی از حره شوران، که در آن آثار سنگ‌های آتشفشانی دیده می‌شود.]]
حره شوران، به دو بخش تقسیم شده است؛ بخش بزرگتر آن، «حره معصم العلیا» است و بخش کوچکتر آن، از حره‌های کوچک تشکیل شده و دارای نام‌های محلی مانند «حره میطان» و «حره العصبه» است.<ref name=":0" /> طول آن از شمال به سوی جنوب نزدیک به ۱۱ کیلومتر و پهنای آن نزدیک به ۸ کیلومتر است.<ref name=":2" />


در مشخص کردن محدوده آن اختلاف است. لکن حول عقیق مدینه است.<ref>المعالم الأثيرة فى السنة و السيرة، ص99.</ref>
این حره، در بخش‌های میانه آن از سنگ بازالت، در سوی شرقی آن از سنگ‌های آتشفشانی سیاه رنگ و بخشی از سمت غربی آن، از سنگ‌های سخت سرخ رنگ تشکیل یافته است.<ref>معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، ج‏1، ص499.</ref>


==‌ویژگی==
این حره از گذشته، دارای گیاهان و محل طبیعی برای چراگاه حیوانات بوده است. برخی، آن را از پرگیاه و پرآب‌ترین حره‌های مدینه دانسته‌اند.<ref name=":0" />
حرة جنوبیه به دو قسم تقسیم می‌شود؛ جزء بزرگتر این حره به نام «حره معصم العلیا» است و جزء کوچکتر آن، که از حره‌های کوچک تشکیل شده و دارای نام‌های محلی هستند، حرة میطان و حرة العصبه هم از اجزاء این حره می‌باشند.<ref name=":0" />
این حره دارای نباتات و محل طبیعی برای چراگاه حیوانات بوده است.<ref name=":0" />


حرة شوران از پرگیاه و پرآب‌ترین حره‌های مدینه است؛ لذا درآن، زراعت و دامداری وجود دارد و مزارع و بستانهای زیادی در آن وجود دارد<ref name=":0" />
==در حدیث و تاریخ==
بر پایه روایتی در منابع [[اهل سنت]]، [[حضرت محمد(ص)]] شتری را در بازار دید و از چاقی آن ابراز شگفتی کرد و از منطقه‌ای که در آن می‌چریده پرسید. پاسخ شنید که در حره شوران چریده است. وی از خدا خواست به این حره برکت بدهد؛ از این رو، برخی این حره را مبارک دانسته‌اند.<ref>معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، ج‏1، ص496.</ref>


==در حدیث==
[[بنی‌سلیم|بنی‌سُلَیم]]، در این حره ساکن بودند.<ref name=":0" />
بر پایه روایتی در منابع [[اهل سنت]]، حضرت محمد(ص) شتری را در بازار دید و از چاقی آن ابراز شگفتی کرده، از منطقه‌ای که در آن می‌چریده پرسید. پاسخ شنید که در حره شوران چریده است. وی از خدا خواست به این حره برکت بدهد؛ از این رو، برخی این حره را مبارک دانسته‌اند.<ref>معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج‏1، ص496.</ref>
==در تاریخ==
بنی سُلَیم آنجا را محل سکونت برگزیده بودند.<ref name=":0" />


==پانوشت==
==پانوشت==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==
{{منابع}}
== منابع ==
{{برگرفتگی
{{برگرفتگی
| پیش از لینک = مقاله
| پیش از لینک = مقاله
| منبع = بررسی جغرافیای طبیعی مدینه
| منبع = بررسی جغرافیای طبیعی مدینه
| پس از لینک = یحیی جهانگیری و علی اصغر کریم خانی، فصلنامه میقات حج، دوره ۲۶، ش۱۰۳، بهار ۱۳۹۷، ص۷۹–۱۰
| پس از لینک = یحیی جهانگیری و علی اصغر کریم خانی، فصلنامه میقات حج، دوره ۲۶، ش۱۰۳، بهار ۱۳۹۷، ص۷۹–۱۰
| لینک = http://miqat.hajj.ir/article_70564.html
| لینک = http://miqat.hajj.ir/article_70564.html
}}
}}
 
* '''الاکمال فی رفع الارتیاب''': علی بن هبة الله ابن ماکولا (م. ۴۷۵ق)، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۱ق.
*'''جمهرة اللغة'''، محمد بن حسن بن درید (ابن درید)، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۹۸۸م.
* '''جمهرة اللغة'''، محمد بن حسن بن درید (ابن درید)، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۹۸۸م.
*'''الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة'''، اسماعیل بن حماد جوهری، تحقیق احمد عبد الغفور عطار، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۳۷۶ق.
* '''الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة'''، اسماعیل بن حماد جوهری، تحقیق احمد عبد الغفور عطار، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۳۷۶ق.
*'''الطراز الأول والكناز لما عليه من لغة العرب المعول'''، على خان بن احمد مدنى، موسسة آل البيت(ع) لاحياء التراث، مشهد، 1384ش.
* '''الطراز الأول والکناز لما علیه من لغة العرب المعول'''، علی خان بن احمد مدنی، موسسة آل البیت(ع) لاحیاء التراث، مشهد، ۱۳۸۴ش.
*'''فرهنگ ابجدى'''، فواد افرام بستانى، اسلامي، تهران، 1375ش.
* '''فرهنگ ابجدی'''، فواد افرام بستانی، اسلامی، تهران، ۱۳۷۵ش.
*[https://apll.ir/ '''فرهنگستان زبان و ادب فارسی'''.]
*[https://apll.ir/ '''فرهنگستان زبان و ادب فارسی'''.]
*'''قاموس المحیط'''، مجدالدین فیروز آبادی، المیریه، مصر، ۱۴۰۲ق.
* '''قاموس المحیط'''، مجدالدین فیروز آبادی، المیریه، مصر، ۱۴۰۲ق.
 
* '''کتاب الجیم'''، اسحاق بن مرار شیبانی، الهیئه العامه لشئون المطابع الامیریه، قاهره، ۱۹۷۵م.
*'''كتاب الجيم'''، اسحاق بن مرار شيبانى، الهيئه العامه لشئون المطابع الاميريه، قاهره، 1975م.
* '''کتاب العین'''، خلیل بن احمد فراهیدی، نشر هجرت، قم، ۱۴۰۹ق.
 
* '''لسان العرب'''، محمد بن مکرم بن منظور (ابن منظور)، دار صادر، بیروت، ۱۴۱۴ق.
*'''کتاب العین'''، خلیل بن احمد فراهیدی، نشر هجرت، قم، ۱۴۰۹ق.
* '''المحیط فی اللغة'''، اسماعیل بن عباد صاحب، عالم الکتب& بیروت، ۱۴۱۴ق.
*'''لسان العرب'''، محمد بن مكرم بن منظور (ابن منظور)، دار صادر، بيروت، 1414ق.
* '''المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة'''، محمد محمد حسن شراب، دار الشامیه-دار القلم، بیروت-دمشق، ۱۴۱۱ق.
 
* '''معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ'''، عبدالعزیز کعکی، دار المکتبة الهلال، بیروت ۱۴۱۹ق.
*'''المحيط فى اللغة'''، اسماعيل بن عباد صاحب، عالم الكتب& بيروت، 1414ق.
* '''معجم مقاییس اللغة'''، احمد بن فارس (ابن فارس)، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، ۱۴۰۴ق.
 
* '''معجم البلدان'''، ‏یاقوت حموی، دار صادر، بیروت، ۱۹۹۵م.
*'''المعالم الأثيرة فى السنة و السيرة'''، محمد محمد حسن شراب، دار الشاميه-دار القلم، بيروت-دمشق، 1411ق.
* '''وفاء الوفا بأخبار دارالمصطفی'''، علی سمهودی، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۲۰۰۶م.
 
{{پایان}}
*'''معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ'''، عبدالعزیز کعکی، دار المکتبة الهلال، بیروت ۱۴۱۹ق.


*'''معجم مقاییس اللغة'''، احمد بن فارس (ابن فارس)، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، ۱۴۰۴ق.
[[رده:حره‌های مدینه]]
*'''معجم البلدان'''، ‏ياقوت حموى، دار صادر، بيروت، 1995م.
*'''وفاء الوفا بأخبار دارالمصطفی'''، علی سمهودی،‌ دار الکتب العلمیه، بیروت، ۲۰۰۶م.

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۰۳

حره شوران
«حره معصم» که بخش شمالیِ «حره شوران» است و در جنوب مدینه قرار دارد، در اواخر دوره حضرت محمد(ص).
اطلاعات اوليه
مکان جنوب مدینه، (برخی در شرق مدینه دانسته‌اند).

حَرّه شَوْران، زمینی است سنگلاخی، پوشیده از سنگ‌های سیاه، که در جنوب مدینه قرار داشته و فاصله بین حره شرقی و غربی را می‌پوشاند. بر پایه منابع اهل سنت، حضرت محمد(ص)، از خدا خواسته به این حره برکت بدهد. حره شوران، از گذشته تا امروز یکی از پرآب‌ترین و پرگیاه‌ترین حره‌های مدینه بوده است.

حره[ویرایش | ویرایش مبدأ]

«حَرَّة»، واژه‌ای عربی و به معنای زمین سختی است، که از سنگ‌های سیاه شکل گرفته،[۱] گویی با آتش سوخته باشد.[۲] ریشه این واژه «ح، ر، ر» به معنای گرما بوده[۳] و جمع آن «حِرار» است.[۴] به گفته برخی، «حرّه» به نام «لابة» نیز خوانده شده است.[۵] واژه‌نامه‌های پارسی، حرّه را «سنگلاخ سوخته»[۶] و «سنگستان» معنا کرده‌اند.[۷]

زمین‌های حرّه، انبوهی از سنگ‌های سخت سیاه‌رنگ و متخلخل[یادداشت ۱][۸] است، که زمینه زیست بشری و کشاورزی در آن فراهم نیست. علت به وجود آمدن این مناطق، گسل‌های فراوانی است، که گاه گدازه‌های آتش‌فشانی از آن فوران کرده و سطح زمین را به صورت گسترده، بدون آنکه کوه‌زایی کند، می‌پوشاند. این گدازه‌ها پس از سرد شدن به رنگ تیره درمی‌آیند.

نام[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حَرّه شَوْران،[۹] در گذشته، نزد بیشتر مردم به همین نام شناخته می‌شد.[۱۰] بر پایه گزارشی در سال ۱۴۱۸ق، این حره امروزه نیز به همین نام شناخته می‌شود.[۹]

به گمان مجدالدین فیروزآبادی، واژه‌شناس، نام این حره از «شرت الدابة» به معنای «عرضه کردن حیوان برای فروش» گرفته شده است؛ شاید این حره، محل آوردن حیوانات برای فروش بوده است.[۱۱] «شَوْران»، در لغت به معنای «ماده‌ای زردرنگ»[۱۲] و گیاهی به نام «قِرطِم»[یادداشت ۲][۱۳] نیز آمده است.[۱۴] برخی، تلفظ آن را با این معانی، «شُوران» دانسته‌اند.[۱۵]

مکان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حرّه شَوْران، در جنوب مدینه قرار گرفته[۱۰] و فاصله میان حره شرقی تا غربی را پوشانده و آنها را به یکدیگر متصل کرده است.[۱۰] این حره، از مسجد النبی(ص)، نزدیک به شش کیلومتر فاصله دارد.[۱۶]

به گفته برخی، در تعیین محدوده دقیق آن، اختلاف بوده[۱۷] و به باور برخی، ابن زباله (م. حدود ۲۰۰ق)،[۱۸] حره شوران را حره شرقی مدینه دانسته است.[۱۹]

ویژگی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بخشی از حره شوران، که در آن آثار سنگ‌های آتشفشانی دیده می‌شود.

حره شوران، به دو بخش تقسیم شده است؛ بخش بزرگتر آن، «حره معصم العلیا» است و بخش کوچکتر آن، از حره‌های کوچک تشکیل شده و دارای نام‌های محلی مانند «حره میطان» و «حره العصبه» است.[۱۰] طول آن از شمال به سوی جنوب نزدیک به ۱۱ کیلومتر و پهنای آن نزدیک به ۸ کیلومتر است.[۱۶]

این حره، در بخش‌های میانه آن از سنگ بازالت، در سوی شرقی آن از سنگ‌های آتشفشانی سیاه رنگ و بخشی از سمت غربی آن، از سنگ‌های سخت سرخ رنگ تشکیل یافته است.[۲۰]

این حره از گذشته، دارای گیاهان و محل طبیعی برای چراگاه حیوانات بوده است. برخی، آن را از پرگیاه و پرآب‌ترین حره‌های مدینه دانسته‌اند.[۱۰]

در حدیث و تاریخ[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بر پایه روایتی در منابع اهل سنت، حضرت محمد(ص) شتری را در بازار دید و از چاقی آن ابراز شگفتی کرد و از منطقه‌ای که در آن می‌چریده پرسید. پاسخ شنید که در حره شوران چریده است. وی از خدا خواست به این حره برکت بدهد؛ از این رو، برخی این حره را مبارک دانسته‌اند.[۲۱]

بنی‌سُلَیم، در این حره ساکن بودند.[۱۰]

پانوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. جمهرة اللغة، ج‏1، ص96؛ معجم مقاییس اللغه، ج‏2، ص7.
  2. کتاب العین، ج‏3، ص24.
  3. معجم مقاییس اللغه، ج‏2، ص7؛ الصحاح، ج‏2، ص626.
  4. کتاب العین، ج‏3، ص24؛ جمهرة اللغة، ج‏1، ص96؛ معجم مقاییس اللغه، ج‏2، ص7.
  5. معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، ج۲، ص۴۳۹.
  6. فرهنگ لغت دهخدا، ذیل واژه حره.
  7. فرهنگ معین، ذیل واژه حره.
  8. واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دفتر پنجم.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، ج‏1، ص496.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ ۱۰٫۴ ۱۰٫۵ وفاء الوفا بأخبار دارالمصطفی، ج۴، ص۱۰۲؛ معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، ج2، ص 494-496.
  11. معجم البلدان، ج‏3، ص371؛
  12. کتاب الجیم؛ ج‏2؛ ص143
  13. فرهنگ ابجدی، ص612 و 690.
  14. الطراز الأول، ج‏8، ص211.
  15. المحیط فی اللغة، ج‏7، ص320؛ لسان العرب، ج‏13، ص236؛ القاموس المحیط، ج‏4، ص234.
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، ج‏1َ، ص497.
  17. المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص99.
  18. الاکمال، ج۴، ص۱۷۱.
  19. وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی، ج‏3، ص214.
  20. معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، ج‏1، ص499.
  21. معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ، ج‏1، ص496.
  1. تخلخل، برابرِ پارسی «porosity»، اصطلاح زمین‌شناسی بوده و به معنای وجود حفره‌ها و فضاهای خالی در خاک، رسوب یا سنگ است.
  2. برخی، قرطم را به زبان پارسی، گل رنگ یا کاجیره دانسته‌اند.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این مقاله برگرفته از مقاله بررسی جغرافیای طبیعی مدینه یحیی جهانگیری و علی اصغر کریم خانی، فصلنامه میقات حج، دوره ۲۶، ش۱۰۳، بهار ۱۳۹۷، ص۷۹–۱۰ است.
  • الاکمال فی رفع الارتیاب: علی بن هبة الله ابن ماکولا (م. ۴۷۵ق)، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۱ق.
  • جمهرة اللغة، محمد بن حسن بن درید (ابن درید)، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۹۸۸م.
  • الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، اسماعیل بن حماد جوهری، تحقیق احمد عبد الغفور عطار، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۳۷۶ق.
  • الطراز الأول والکناز لما علیه من لغة العرب المعول، علی خان بن احمد مدنی، موسسة آل البیت(ع) لاحیاء التراث، مشهد، ۱۳۸۴ش.
  • فرهنگ ابجدی، فواد افرام بستانی، اسلامی، تهران، ۱۳۷۵ش.
  • فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
  • قاموس المحیط، مجدالدین فیروز آبادی، المیریه، مصر، ۱۴۰۲ق.
  • کتاب الجیم، اسحاق بن مرار شیبانی، الهیئه العامه لشئون المطابع الامیریه، قاهره، ۱۹۷۵م.
  • کتاب العین، خلیل بن احمد فراهیدی، نشر هجرت، قم، ۱۴۰۹ق.
  • لسان العرب، محمد بن مکرم بن منظور (ابن منظور)، دار صادر، بیروت، ۱۴۱۴ق.
  • المحیط فی اللغة، اسماعیل بن عباد صاحب، عالم الکتب& بیروت، ۱۴۱۴ق.
  • المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، محمد محمد حسن شراب، دار الشامیه-دار القلم، بیروت-دمشق، ۱۴۱۱ق.
  • معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، عبدالعزیز کعکی، دار المکتبة الهلال، بیروت ۱۴۱۹ق.
  • معجم مقاییس اللغة، احمد بن فارس (ابن فارس)، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، ۱۴۰۴ق.
  • معجم البلدان، ‏یاقوت حموی، دار صادر، بیروت، ۱۹۹۵م.
  • وفاء الوفا بأخبار دارالمصطفی، علی سمهودی، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۲۰۰۶م.