خزاعه: تفاوت میان نسخهها
عاطفه فتاحی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
عاطفه فتاحی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
هنگامی که دو سال از پیمان [[صلح حدیبیه|حدیبیه]] میگذشت، مردی از قبیله [[بنوبکر]] به نام «انس بن زنیم دیلی»، شعری در مذمت پیامبر بیان کرد. نوجوانی از خزاعه آن را شنید و به انس حمله برد و سر او را شکست. بعد از این حادثه، [[بنیبکر]] در صدد انتقام و خونخواهی از خزاعه برآمد<ref>اعلام الوری، ج1، ص 215</ref> [[بنینقاثه]]، که از [[بنیبکر]] بودند، با اشراف [[قریش]] صحبت کردند که آنها را برای جنگ با بنیخزاعه از لحاظ تجهیزات جنگی یاری دهند و آنها را کامل، مجهز کنند.<ref>البدایة و النهایه، ج4، ص 281</ref> | هنگامی که دو سال از پیمان [[صلح حدیبیه|حدیبیه]] میگذشت، مردی از قبیله [[بنوبکر]] به نام «انس بن زنیم دیلی»، شعری در مذمت پیامبر بیان کرد. نوجوانی از خزاعه آن را شنید و به انس حمله برد و سر او را شکست. بعد از این حادثه، [[بنیبکر]] در صدد انتقام و خونخواهی از خزاعه برآمد<ref>اعلام الوری، ج1، ص 215</ref> [[بنینقاثه]]، که از [[بنیبکر]] بودند، با اشراف [[قریش]] صحبت کردند که آنها را برای جنگ با بنیخزاعه از لحاظ تجهیزات جنگی یاری دهند و آنها را کامل، مجهز کنند.<ref>البدایة و النهایه، ج4، ص 281</ref> | ||
به این ترتیب [[قریش]] از آنان حمایت کرد و [[بنی بکر]] شبانه درحالیکه قبیله خزاعه در کنار آبی از خودشان به نام «وتیر»، خوابیده، و بعضی در حال عبادت بودند به آنها یورش بردند و تعدادی از خزاعه را به قتل رساندند. بعد از این واقعه، [[عمرو بن سالم]]، رئیس خزاعه، به همراه چهل نفر ـ که [[بدیل بن ورقاء]] نیز همراهشان بود ـ برای دادخواهی و طلب یاری به حضور [[پیامبر(ص)]] آمد و یاری قریش به [[بنینفاثه]] با سلاح و نیرو را به اطلاع [[پیامبر(ص)]] رساند.<ref>المغازی، ج2، ص 789</ref> پیامبر بعد از این اتفاق | به این ترتیب [[قریش]] از آنان حمایت کرد و [[بنی بکر]] شبانه درحالیکه قبیله خزاعه در کنار آبی از خودشان به نام «وتیر»، خوابیده، و بعضی در حال عبادت بودند به آنها یورش بردند و تعدادی از خزاعه را به قتل رساندند. بعد از این واقعه، [[عمرو بن سالم]]، رئیس خزاعه، به همراه چهل نفر ـ که [[بدیل بن ورقاء]] نیز همراهشان بود ـ برای دادخواهی و طلب یاری به حضور [[پیامبر(ص)]] آمد و یاری قریش به [[بنینفاثه]] با سلاح و نیرو را به اطلاع [[پیامبر(ص)]] رساند.<ref>المغازی، ج2، ص 789</ref> پیامبر بعد از این اتفاق اعلان عمومی برای جنگ داد، به تمامی مسلمانان در شهرها نامه نوشت تا مردانشان به [[مدینه]] بیایند. بعضی قبیلهها، از جمله قبیله [[بنیاسلم|اسلم]] که شاخهای از خزاعه بود، به [[مدینه]] آمدند <ref>الامتاع الأسماع بما للنبی من احوال و الاموال الحفدة و المتاع، ج8، ص 385</ref>سپس راهی [[مکه]] شدند، افراد قبیلة [[بنیاسلم|اسلم]] که چهارصد نفر بودند به همراه دو پرچم حرکت کردند که یکی را [[بریده بن حصیب|بریدة بن حصیب]] و دیگری را [[ناجیه بن اعجم|ناجیة بن اعجم]] حمل میکرد<ref>اطلس تاریخ اسلام، ص 54</ref> ایشان هنگامی که مقابل [[ابوسفیان]] رسیدند، سه مرتبه [[تکبیر]] گفتند. سپس قبیله [[عمرو بن کعب]] که پانصد نفر بودند، عبور کردند و پرچمشان را [[بسر بن سفیان]] حمل میکرد. ایشان هم وقتی مقابل ابوسفیان رسیدند، سه بار [[تکبیر]] گفتند<ref>المغازی، ج2، ص 819</ref> . پرچم قبیله خزاعه را در این فتح، [[عمرو بن سالم]] حمل میکرد <ref>المغازی، ج2، ص 80</ref> پس از [[فتح مکه]] تعداد زیادی از قبیله خزاعه [[اسلام]] آوردند. | ||
===خزاعه، عاملان دریافت زکات از قبائل=== | ===خزاعه، عاملان دریافت زکات از قبائل=== |