ازلام: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
==کاربرد ازلام در قرآن== | ==کاربرد ازلام در قرآن== | ||
ازلام | ازلام و كاربرد آن دو بار در قرآن ياد شده است: استقسام با ازلام در آيات 3 و 90 سوره مائده آمده و واژههاي هممعناي آن، اقلام در آيه 44 سوره آلعمران و سهام در آيه 141 صافّات ياد شده است. | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
استقسام با ازلام به عنوان يكي از سنتهاي جاهلي به شيوههايي متفاوت انجام ميشد و كاربردهايي ويژه به صورتهاي زير داشت: | استقسام با ازلام به عنوان يكي از سنتهاي جاهلي به شيوههايي متفاوت انجام ميشد و كاربردهايي ويژه به صورتهاي زير داشت: | ||
#مَيْسِر (قمار): در ميان عرب جاهلي، براي چيره شدن بر قحطي و كمبود غذا در زمستانهاي سخت، شيوهاي در استقسام به كار گرفته ميشد كه از آن به «ميسر» تعبير ميكردند. در اين حال، ثروتمندان با ذبح شتران و تقسيم آن ميان تهيدستان، وضع را متعادل ميكردند.[18]اين شيوه از سنتهاي افتخارآميز آنان بود و اگر ثروتمندي از شركت در آن خودداري ميكرد، او را سرزنش نموده، بَرَم ميخواندند[19]، يعني كسي كه از قمار خودداري ميورزد.[20]اين مراسم معمولاً در شبهاي زمستان انجام ميشد.[21]در انجام آن 10 تن همراه 10 تير شركت داشتند. | #مَيْسِر (قمار): در ميان عرب جاهلي، براي چيره شدن بر قحطي و كمبود غذا در زمستانهاي سخت، شيوهاي در استقسام به كار گرفته ميشد كه از آن به «ميسر» تعبير ميكردند. در اين حال، ثروتمندان با ذبح شتران و تقسيم آن ميان تهيدستان، وضع را متعادل ميكردند.[18]اين شيوه از سنتهاي افتخارآميز آنان بود و اگر ثروتمندي از شركت در آن خودداري ميكرد، او را سرزنش نموده، بَرَم ميخواندند[19]، يعني كسي كه از قمار خودداري ميورزد.[20]اين مراسم معمولاً در شبهاي زمستان انجام ميشد.[21]در انجام آن 10 تن همراه 10 تير شركت داشتند. | ||
#امر و نهي، تشخيص نيك و بد: از ديگر كاربردهاي ازلام در روزگار جاهليت، كاري همانند استخاره و تعيين تكليف در اموري بود كه فرد در آن ترديد داشت و تصميمگيري برايش دشوار بود. اينگونه استقسام براي دانستن نيك و بد كارها و اراده غيبي خدايان در اموري همچون ازدواج، سفر، و جنگ و صلح انجام ميشد.[28] تعداد تيرهاي اين نوع استقسام سه عدد بود. بر روي دو تير نوشته بود: «أمرني ربّي»، «نهاني ربّي.» سومي نيز بدون نوشته به نام غُفل(پوچ) بود.[29]گاه نيز ترتيب آنها چنين بود: افعل، لاتفعل و غفل[30]؛ يا: نعم، لا و غُفل.[31]اين تيرها درون كعبه و نزد بتها و كاهنان يا در دست مردم نگهداري ميشد. اگر كسي ميخواست نيك و بد كاري را بداند، با اين سه تير استقسام ميكرد. معمولاً در امور مهم اين كار به دست كاهن يا متوليان بتها انجام ميشد. مردم با دادن مبلغي از آنها ميخواستند مراسم را نزد بت بزرگ هبل اجرا كنند تا اراده خدايانشان را درباره آن كار بدانند.[32] براي انجام اين كار، سه تير را درون ظرفي مخصوص با عنوان «ربابه» ميگذاشتند و پس از درآميختن آنها، يكي را كه از ظرف بيرون ميجهيد، برميداشتند. اگر پوچ نبود، به نوشته روي آن عمل ميكردند. اما اگر پوچ بود، آن را به ظرف بازگردانده، اينكار را تكرار ميكردند. گاه اگر نهي ميآمد، تا يك سال صبر مينمودند و استقسام را ديگر بار انجام ميدادند.[33] | #امر و نهي، تشخيص نيك و بد: از ديگر كاربردهاي ازلام در روزگار جاهليت، كاري همانند [[استخاره]] و تعيين تكليف در اموري بود كه فرد در آن ترديد داشت و تصميمگيري برايش دشوار بود. اينگونه استقسام براي دانستن نيك و بد كارها و اراده غيبي خدايان در اموري همچون ازدواج، سفر، و جنگ و صلح انجام ميشد.[28] تعداد تيرهاي اين نوع استقسام سه عدد بود. بر روي دو تير نوشته بود: «أمرني ربّي»، «نهاني ربّي.» سومي نيز بدون نوشته به نام غُفل(پوچ) بود.[29]گاه نيز ترتيب آنها چنين بود: افعل، لاتفعل و غفل[30]؛ يا: نعم، لا و غُفل.[31]اين تيرها درون كعبه و نزد بتها و كاهنان يا در دست مردم نگهداري ميشد. اگر كسي ميخواست نيك و بد كاري را بداند، با اين سه تير استقسام ميكرد. معمولاً در امور مهم اين كار به دست كاهن يا متوليان بتها انجام ميشد. مردم با دادن مبلغي از آنها ميخواستند مراسم را نزد بت بزرگ [[هبل]] اجرا كنند تا اراده خدايانشان را درباره آن كار بدانند.[32] براي انجام اين كار، سه تير را درون ظرفي مخصوص با عنوان «ربابه» ميگذاشتند و پس از درآميختن آنها، يكي را كه از ظرف بيرون ميجهيد، برميداشتند. اگر پوچ نبود، به نوشته روي آن عمل ميكردند. اما اگر پوچ بود، آن را به ظرف بازگردانده، اينكار را تكرار ميكردند. گاه اگر نهي ميآمد، تا يك سال صبر مينمودند و استقسام را ديگر بار انجام ميدادند.[33] | ||
#قرعهزدن براي قضاوت در امور مبهم و تعيين حكم: ازلام افزون بر ميسر و امر و نهي، كاربردي ديگر داشت كه بسيار همانند قرعه بود. در اينگونه استقسام هفت تير به كار ميرفت كه در كعبه و نزد بت بزرگ هبل نگهداري ميشد.[38]از اين تيرها براي تعيين حكم امور مشكوك كه حل آنها دشوار بود، بهره ميگرفتند. بيشتر اين امور در مواردي همچون تعيين نسب مشكوك، ازدواج، پرداخت ديه، تعيين قاتل، دفن مرده و حفر چاه براي آب بود. اين مراسم با اهداي 100 درهم يا يك شتر به متولي كعبه انجام ميشد.[39]براي حل هر مشكل، تيرهايي مخصوص وجود داشت. براي مثال، در نسب مشكوك، از تيرهايي به نام «مِنْكُم»، «من غيركم» و «ملصق» بهره ميگرفتند. براي انجام مراسم، متولي كعبه تيرها را درون جعبه مخصوص مينهاد و در حالي كه ورد ميخواند و رويش را برگردانده بود، تيرها را در هم ميآميخت. تيري كه بيرون ميجهيد، تعيينكننده حكم بود. مثلاً اگر «منكم» بيرون ميجهيد، آن كودك يا شخص به مراجعهكننده نسبت مييافت. اگر «من غيركم» بيرون ميجهيد، «حليف» يا همپيمان بود و اگر «ملصق» بيرون ميآمد، نه همپيمان بود و نه داراي نسب.[40] | #قرعهزدن براي قضاوت در امور مبهم و تعيين حكم: ازلام افزون بر ميسر و امر و نهي، كاربردي ديگر داشت كه بسيار همانند قرعه بود. در اينگونه استقسام هفت تير به كار ميرفت كه در كعبه و نزد بت بزرگ هبل نگهداري ميشد.[38]از اين تيرها براي تعيين حكم امور مشكوك كه حل آنها دشوار بود، بهره ميگرفتند. بيشتر اين امور در مواردي همچون تعيين نسب مشكوك، ازدواج، پرداخت ديه، تعيين قاتل، دفن مرده و حفر چاه براي آب بود. اين مراسم با اهداي 100 درهم يا يك شتر به متولي [[كعبه]] انجام ميشد.[39]براي حل هر مشكل، تيرهايي مخصوص وجود داشت. براي مثال، در نسب مشكوك، از تيرهايي به نام «مِنْكُم»، «من غيركم» و «ملصق» بهره ميگرفتند. براي انجام مراسم، متولي كعبه تيرها را درون جعبه مخصوص مينهاد و در حالي كه ورد ميخواند و رويش را برگردانده بود، تيرها را در هم ميآميخت. تيري كه بيرون ميجهيد، تعيينكننده حكم بود. مثلاً اگر «منكم» بيرون ميجهيد، آن كودك يا شخص به مراجعهكننده نسبت مييافت. اگر «من غيركم» بيرون ميجهيد، «حليف» يا همپيمان بود و اگر «ملصق» بيرون ميآمد، نه همپيمان بود و نه داراي نسب.[40] | ||
==استسقام در اسلام== | ==استسقام در اسلام== | ||
گونه اول استقسام به منزله يكي از سنتهاي جاهلي، قمار به شمار ميرفت كه براي لهو و لعب و گاه اطعام فقرا به كار ميرفت.[41]درگونه دوم و سوم نيز رنگ و بويي مذهبي مييافت و به عنوان آييني براي آگاهي از غيب و اراده خدايان اجرا ميشد. در هر صورت، استقسام به ازلام با تعاليم اسلام سازگار نبود. در مورد اول، به دليل حرام بودن قمار و در مورد دوم، به دليل شركآميز بودن آن، اين كار ناروا به شمار رفت. از اين رو، پيامبر(ص) پس از فتح مكه هنگامي كه وارد كعبه شد و تصاويري از حضرت ابراهيم و اسماعيل8 بر ديوارهاي كعبه ديد كه ازلام در دستشان بود، فرمان داد كه حضرت علي(ع) آنها را پاك كند.[42]سپس فرمود: به خدا سوگند! آنها هرگز استقسام نكردند.[43] | گونه اول استقسام به منزله يكي از سنتهاي جاهلي، قمار به شمار ميرفت كه براي [[لهو و لعب]] و گاه اطعام فقرا به كار ميرفت.[41]درگونه دوم و سوم نيز رنگ و بويي مذهبي مييافت و به عنوان آييني براي آگاهي از غيب و اراده خدايان اجرا ميشد. در هر صورت، استقسام به ازلام با تعاليم اسلام سازگار نبود. در مورد اول، به دليل حرام بودن قمار و در مورد دوم، به دليل شركآميز بودن آن، اين كار ناروا به شمار رفت. از اين رو، پيامبر(ص) پس از فتح مكه هنگامي كه وارد كعبه شد و تصاويري از حضرت ابراهيم و اسماعيل8 بر ديوارهاي كعبه ديد كه ازلام در دستشان بود، فرمان داد كه حضرت علي(ع) آنها را پاك كند.[42]سپس فرمود: به خدا سوگند! آنها هرگز استقسام نكردند.[43] | ||
قرآن در دو آيه ازلام و استقسام با آن را تحريم كرده است: آيه 3 و 90 سوره مائده. | قرآن در دو آيه ازلام و استقسام با آن را تحريم كرده است: آيه 3 و 90 سوره مائده. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
با وجود شركآميز بودن استقسام و تحريم آن، مواردي ياد شده كه موحدان پيش از اسلام و نيز مسلمانان پس از اسلام از استقسام و همانند آن، يعني قرعه با سهام و اقلام، سود جستهاند. در آيه 44 آل عمران/3 از استقسام با اقلام به دست يهوديان در ماجراي كفالت مريم3 سخن رفته | با وجود شركآميز بودن استقسام و تحريم آن، مواردي ياد شده كه موحدان پيش از اسلام و نيز مسلمانان پس از اسلام از استقسام و همانند آن، يعني قرعه با سهام و اقلام، سود جستهاند. در آيه 44 آل عمران/3 از استقسام با اقلام به دست يهوديان در ماجراي كفالت مريم3 سخن رفته | ||
است.[50]آيات 139ـ142 صافّات/37 نيز ماجراي به آب افكندن يونس(ع) و قرعه به همين منظور ياد شده است.[51]عبدالمطلب نيز از موحدان دوره جاهلي بود كه براي حفر زمزم[52]و ذبح فرزندش عبدالله، از همينگونه استقسام بهره برد.[53] | است.[50]آيات 139ـ142 صافّات/37 نيز ماجراي به آب افكندن يونس(ع) و قرعه به همين منظور ياد شده است.[51]عبدالمطلب نيز از موحدان دوره جاهلي بود كه براي حفر زمزم[52]و ذبح فرزندش عبدالله، از همينگونه استقسام بهره برد.[53] | ||
پس از اسلام نيز از مواردي ياد شده كه پيامبر9 از قرعه بهره ميگرفت. ايشان براي همراه بردن همسرانش به | پس از اسلام نيز از مواردي ياد شده كه پيامبر9 از قرعه بهره ميگرفت. ايشان براي همراه بردن همسرانش به [[غزوه]]ها[54]و حل اختلاف ميان دو تن در ارث و اينگونه موارد، از قرعه با تير بهره ميگرفت.[55] | ||
در رفع اين تعارض، با توجه به تفاوت قرعه با استقسام به ازلام، گفتهاند: درست است كه هر دو در ابزار، يعني سهام و ازلام و اقلام، و نيز در هدف، يعني تعيين تكليف و خير و شر، با هم شباهت دارند؛ اما استقسام جاهلي، بيانگر اراده بتها است و جنبه شركآميز دارد[56]؛ اما انجام استقسام به منزله قرعه، بر اراده خداوند دلالت دارد.[57]بدين روي، استقسام تهي از هرگونه شرك و در معناي «طلب خير از خداوند يا خواستن رهنمود و ياري از او هنگام تحير و سرگرداني» جايز است.[58] | در رفع اين تعارض، با توجه به تفاوت قرعه با استقسام به ازلام، گفتهاند: درست است كه هر دو در ابزار، يعني سهام و ازلام و اقلام، و نيز در هدف، يعني تعيين تكليف و خير و شر، با هم شباهت دارند؛ اما استقسام جاهلي، بيانگر اراده بتها است و جنبه شركآميز دارد[56]؛ اما انجام استقسام به منزله قرعه، بر اراده خداوند دلالت دارد.[57]بدين روي، استقسام تهي از هرگونه شرك و در معناي «طلب خير از خداوند يا خواستن رهنمود و ياري از او هنگام تحير و سرگرداني» جايز است.[58] | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
[57]. التحرير و التنوير، ج23، ص174. | [57]. التحرير و التنوير، ج23، ص174. | ||
[58]. الميزان، ج6، ص118. | [58]. الميزان، ج6، ص118. | ||
[[رده:قمار]] |