کاربر:Mo.ali.rezapour/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
(۶۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''شق الصدر''' اشاره به معجزه ای درباره پیامبر دارد که در آن ...
'''سفرنامه ناصرخسرو''' از منابع مهم تاریخ حج و حرمین شرفین است که در سده پنجم هجری قمری نگاشته شده است. ناصرخسرو، حکیم و شاعر فارسی زبان اسماعیلی‌مذهب، در سال ۴۳۷قمری سفرهای خود را که به مدت هفت سال طول کشید آغاز کرد و مشاهدات خود را از اماکن و وضعیت اجتماعی مردم شهرها در سفرنامه خود بازگو کرد. ناصرخسرو در این هفت سال چهار بار به سفر حج رفت و به طور تفصیلی شهر مکه، اماکن مقدس حرمین، مسجدالحرام، آداب حج‌گزاران، سختی ها و دشواری های حج در آن دوره و همچنین تاریخ سیاسی حجاز را در سفرنامه خود بیان کرده است.
==معرفی==
ماجرای شق صدر در اغلب كتب سيره, تاريخ, حديث و تفسير به صورتهاى مختلف آمده است.<ref>سيد علوى سيد ابراهيم، «نقد آراء سيره نويسان در داستان شق صدر»، آیینه پژوهش، شماره ۱۰، ۱۳۷۰ش، ص۱۲.</ref> از مجموع احاديث يادشده و غير يادشده, بر مى آيد كه ماجرا, در سنين مختلف رخ داده است. بر اساس برخى روايات, در دوران خردسالى, هنگامى كه او در ميان قبيله بنى سعد بوده, اتفاق افتاده است. و بر پايه برخى ديگر در سن و سال نزديك به چهل سالگى, قبل از بعثت و يا در مقدمه معراج, واقع شده است, كه به صراحت تمام, تعدد واقعه را اثبات مى كنند.<ref>سيد علوى، «نقد آراء سيره‌نويسان در داستان شق صدر»، ص۱۴.</ref>


حليمه گفت: دوباره محمد ـ ص ـ را با خود به صحرا آورديم, چند ماه بيش نگذشته بود, او روزى همراه برادرش در پشت خانه هايمان (چادرها) به چراى گوسفندان مشغول بود, ناگهان پسرمان, دوان دوان نزد ما آمد و گفت: برادر قرشى ام را دريابيد, كه دو مرد سپيد جامه او را خواباندند و شكم وى را شكافته و آن را بهم مى زدند. من و شوهرم هراسان بيرون دويديم و او را رنگ پريده يافتيم كه در كنارى ايستاده بود. او را در آغوش گرفتيم و من پرسيدم اى پسرم تو را چه شده است؟ محمد ـ ص ـ فرمود: دو مرد سپيد جامه آمدند و مرا بر زمين خواباندند و شكمم را شكافته و در آن چيزى مى جستند كه نمى دانم آن چه بوده. حليمه گفت: او را به داخل چادر آورديم. و شوهرم گفت اى حليمه, مى ترسم اين پسر بچه بيمارى جنون پيدا كرده باشد. او را پيش از آنكه عارضه اش شدت پيدا كند به خانواده اش برگردان. حليمه گفت: محمد را برداشتم و راهى مكه شدم و او را به مادرش تحويل دادم. آمنه مادر محمد ـ ص ـ مى پرسيد: چطور شد او را آوردى, تو كه علاقه داشتى, بيشتر نگاهش بدارى؟ حليمه پاسخ داد: پسرم ديگر بزرگ شده بود و من هم تكليفم را انجام داده ام و ترسيدم پيش آمد سوئى برايش اتفاق بيفتد و لذا او را سالم, آن گونه كه دوست مى دارى به تو برگرداندم. آمنه گفت: موضوع اين طور نيست, راست بگو اى حليمه, آيا بر او از شيطان بيم داشتى؟ حليمه گفت: چون آمنه اصرار كرد, گفتم آرى. بعد آمنه گفت: چنين نيست, شيطان بر او راه ندارد و او در آينده, شأن و مقامى ارجمند خواهد داشت.<ref>ابو جعفر محمدبن جرير طبرى. تاريخ الطبرى. (1408 ق). ج 1, ص 455.</ref>
== معرفی ==
از مهمترین منابع مطالعاتی تاریخ حج و حرمین شریفین، سفرنامه ناصرخسرو است و در عین حال کهن‌ترین و ارزشمندترین سفرنامه به زبان فارسی به شمار می‌آید.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۳.</ref> صرف نظر از ارزش‌های ادبی و زبان‌شناختی این اثر به عنوان یک متن کهن فارسی، از آن می‌توان به عنوان منبع مهمی برای مطالعه تاریخ اجتماعی و فرهنگی سرزمین‌هایی که در مسیر سفر نویسنده قرار داشته‌اند، استفاده کرد.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۵.</ref> ناصرخسرو بخش قابل توجهی از سفرنامه خود را به توصیف تفصیلی وضعیت اجتماعی و عمرانی اماکن مقدس حرمین، به ویژه شهر مکه و مسجدالحرام، در سده پنجم هجری اختصاص داده است. در نبودِ تواریخ محلی برای دو شهر مکه و مدینه در حدِ فاصل سده‌های چهارم تا ششم، این سفرنامه منبعی دست اول برای مطالعه تاریخ حج و حرمین، به ویژه در سده پنجم هجری، به شمار می‌آید.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۳.</ref>


مطلب دوم كه در بررسى احاديث شق صدر, قابل دقت مى باشد, اين است كه آيا واقعه شكافته شدن سينه, چه يكى باشد يا متعدد, امرى محسوس, مادى و بدنى بوده و يا فقط روحى, مثالى, شهودى و تمثل برزخى بوده است. علامه طباطبايى به صراحت فرمودند كه آن, از مقوله تمثل برزخى بوده است و جز آن را مردود دانسته اند.<ref>سيد علوى، «نقد آراء سيره نويسان در داستان شق صدر»، ص۱۵.</ref> سيد محمدحسين طباطبايى ـ قدس سره ـ در تفسير سوره (الم نشرح لك صدرك), حديث شق صدر را از ابى بن كعب و او از ابوهريره, به صورتى متفاوت با آنچه از ديگران نقل كرديم, به نقل از تفسير درّالمنثور آورده است و سپس مى نويسد: داستان با همه طول و تفصيلش اگر تمثل برزخى را مطرح كند, اشكال و ضررى ندارد. اما در اين زمينه سخن را به درازا كشانده و حديث را توجيه جسمانى و مادى كرده اند و وجوهى گفته اند كه ذكر آنها هيچ فايده اى را در بر ندارد, بعد از آنكه پوچى و بى پايگى همه آنها روشن مى باشد.<ref>سيد محمد حسين طباطبايى. الميزان. (تهران, آخوندى). ج 20, ص452; ج 13, ص 32.</ref>
=== ناصرخسرو ===
ابومعین حمیدالدین ناصر بن خسرو قبادیانی بلخی، حکیم، ادیب و شاعر فارسی‌زبان و اسماعیلی‌مذهب، در سال ۳۹۴قمری در قبادیان از توابع بلخ به دنیا آمد و در سال ۴۸۱قمری در «یمگان» از توابع بدخشان (امروزه در افغانستان) از دنیا رفت.<ref>دیوان اشعار ناصرخسرو، مقدمه مصحح، ص «و».</ref> آثار متعددی به نظم و نثر به ناصرخسرو منسوب است. ''زاد المسافرین'' (در عقاید اسماعیلیه) ''و دیوان اشعار'' از آثار او است.<ref>سفرنامه ناصرخسرو، مقدمه مصحح، ص هفده.</ref>


سومين مطلب در اين باره, تفاوت و اختلاف فاحش متن احاديث است; هر چند كه برخيها با عنوان كردن تعدد واقعه, خواسته اند اختلاف ميان روايات شق صدر را توجيه كرده و بر طرف سازند, ليكن سخن در اين است كه همان روايات شكافته شدن سينه بار نخست, متنى ناهماهنگ و غير قابل جمع دارند و اين خود, نشانه دسّ و تحريف است, كه تحقيق و بررسى را ضرورى مى سازد.<ref>سيد علوى، «نقد آراء سيره نويسان در داستان شق صدر»، ص۱۵.</ref>
== سفرهای حج ناصرخسرو ==
ناصرخسرو سفرهای خود را در ۲۳ شعبان ۴۳۷قمری از مرو آغاز کرد.<ref>سفرنامه، ص۳.</ref> ناصرخسرو در مجموع، چهار سفر حج داشته است که تواریخ هر چهار سفر را در سفرنامه خود آورده است.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۷.</ref> او در چهارمین سفر حج خود، به مدت شش ماه،<ref>سفرنامه، ص۱۰۴.</ref> از آغاز رجب تا ۲۰ ذی‌الحجه، مجاور حرم بود.<ref>سفرنامه، ص۱۲۳.</ref> سپس عزم بازگشت کرد و با گذر از شهرهایی در ۲۶ جمادی‌الثانی ۴۴۴قمری به بلخ رسید.<ref>سفرنامه، ص۱۴۰ تا ص۱۷۴.</ref> سفرهای وی در مجموع هفت سال به طول انجامید.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۸.</ref>


محدثان و گزارش كنندگان دست اول حادثه عبارتند از: ابوذر غفارى, ابوهريره, انس بن مالك, شدّاد بن اوس, عبدالله بن جعفر و مالك بن صعصعه انصارى. در ميان اسناد حديث شق صدر, به كسانى برمى خوريم كه مجهولند و نام و نشانى روشن از ايشان در كتب تراجم و رجال و انساب, ديده نمى شود<ref>سيد علوى، «نقد آراء سيره نويسان در داستان شق صدر»، ص۱۵.</ref>
== توصیف شهر مکه و مناطق حجاز ==
از مهم‌ترین ارزش‌های تاریخی سفرنامه ناصرخسرو، توصیف نسبتاً دقیق جغرافیای [[مکه]] و بافت شهری آن و نیز توصیف مختصرِ دیگر شهرهای مهم [[حجاز]] همچون مدینه، جده و طائف است.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۸.</ref> او مکه را شهری میان کوه‌هایی نه‌چندان بلند توصیف کرده که بلندترین آنها، [[کوه ابوقبیس]] است. در سفرنامه وی آمده که گرداگرد [[مسجد الحرام|مسجدالحرام]] را شهر و کوچه‌ها و بازارهای آن فرا گرفته است. به گفته وی، بارو و دروازه‌های شهر هر کجا که رخنه‌ای میان دو کوه وجود دارد، ساخته شده است. همچنین درختی در شهر، به‌جز بر سر چاهی بر یکی از دروازه‌های مسجدالحرام، به چشم نمی‌خورد.<ref>سفرنامه، ص۱۱۹.</ref> برخلاف توصیف مفصلی که ناصرخسرو از مکه کرده، توصیف وی از مدینه و اماکن دینی آن بسیار مختصر است. او مدینه را شهری کنار صحرا، با زمین نمناک و شوره‌زار و دارای آبِ روان اندک و نخلستان توصیف کرده است.<ref>سفرنامه، ص۱۰۲ و ص۱۰۳.</ref>


از مجموع روايات داستان شق صدر, برمى آيد كه هدف عمده آنها, بيان پاكى, قداست و عصمت رسول اكرم ـ صلى الله عليه و آله و سلم ـ مى باشد.<ref>سيد علوى، «نقد آراء سيره نويسان در داستان شق صدر»، ص۱۷.</ref>
شهر دیگری که ناصرخسرو به توصیف آن پرداخته، شهر [[جده]] است که امروزه از مهم‌ترین بنادر عربستان در ساحل دریای سرخ به شمار می‌آید. به گفته وی، جده شهری بزرگ بر لبِ دریا، با بارویی محکم و دارای دو دروازه، و درون شهر بازارها و مسجد جامع، و بیرون شهر نیز مسجدی منسوب به پیامبر وجود داشته است.<ref>سفرنامه، ص۱۱۷.</ref> ناصرخسرو همچنین توصیف مختصری از شهر طائف (امروزه در نود کیلومتری شرق مکه) کرده و آن را ناحیه‌ای بر سر کوه دارای حِصار محکم و بازاری کوچک و جامعی مختصر، با آبِ روان و درختان انار و انجیر فراوان، دانسته است.<ref>سفرنامه، ص۱۴۱.</ref>


بدون ترديد قصه گويان و نقّالان, كه برخى از گزارشگران حديث شق صدر از آن گروهند, در پروراندن داستان, نقش عمده داشته اند.<ref>سيد علوى، «نقد آراء سيره نويسان در داستان شق صدر»، ص۱۸.</ref>
== توصیف معماری مسجدالحرام ==
ناصرخسرو در سفرنامه خود توصیف دقیق و نسبتاً مفصلی از [[مسجد الحرام|مسجدالحرام]] و معماری آن، از جمله صحن، درها، طاق‌ها و رواق‌های آن کرده است.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۷۰.</ref> بخش دیگری از توصیف‌های ناصرخسرو از مسجدالحرام و معماری آن، مواردی است که در سایر منابع دیده نمی‌شود و می‌توان آنها را آگاهی‌های منحصر به فردی درباره وضعیت و معماری این مسجد در سده پنجم به شمار آورد؛ از آن جمله می‌توان به توصیف وی از الواح چوبی و کتیبه‌های داخل خانه کعبه، که روی آنها نام خلفای فاطمی مصر وجود داشت، و نیز وضعیت جامه کعبه در زمان وی<ref>سفرنامه، ص۱۳۲ و ص۱۳۳.</ref> و پوششی که دیوار گرداگرد مسجد را پوشانده بود و در آن صندوق‌هایی متعلق به شهرهای مختلف اسلامی وجود داشت اشاره کرد.<ref>سفرنامه، ص۱۳۵.</ref>


نقالان در پرداختن داستان شكافتن سينه, شايد تحت تأثير داستانها و افسانه هاى باستانى و حتى جاهلى قرار گرفته و گاهى نيز مجاز بودن نقل به معنى در گزارش حديثهاى نبوى به آنان ميدان مى داد كه روايتهاى خود را با بهره گيرى از آن نوع افسانه ها, شگفت تر و پر احساستر كنند.<ref>سيد علوى، «نقد آراء سيره نويسان در داستان شق صدر»، ص۱۹.</ref>
== آگاهی‌های نادر درباره اماکن مقدس ==
در ''سفرنامه'' ناصرخسرو، گاه آگاهی‌های مهمی درباره برخی از اماکن مقدس مکه و پیرامون آن وجود دارد که در کمتر منبع دیگری به چشم می‌خورد؛ از آن جمله، اشاره وی به قدمگاه یا نشان جای پای رسول خدا در [[باب الصفا|باب‌الصفا]] (از دروازه‌های مسجدالحرام) است که حاجیان به قصد تبرک، قدم یا صورت خود را جای پای پیامبر می‌نهادند.<ref>سفرنامه، ص۱۲۸.</ref>


اختلال محتواى شق صدر, حتى اگر به تعدد واقعه قائل شويم, باز قابل اغماض و چشم پوشى نيست, زيرا احاديث مربوط به حادثه, به عنوان مثال شق نخستين نيز بسيار آشفته است. گاه يك مرد و گاه دو مرد و گاه سه مرد و گاه گروهى, آن عمل شكافتن را انجام داده اند و با ملاحظه اينكه صحبت از طشت طلايى, زمردين, ابريق نقره و امثال آن است, با اطمينان مى توان گفت كه خيال پردازيهاى نقالان و قصه سازان در پروراندن قصه مزبور به طور كامل دخالت داشته است. و چنانكه در قبل هم آورديم, مشخص نيست كه آيا اين حادثه در عالم عيان و به صورت يك عمل فيزيكى بوده و يا به طور كلى روحانى و در عالم خلسه و بين خواب و بيدارى, و روايتهاى هردو صراحت دارند و جمع ميان آن دو ناممكن مى باشد.<ref>سيد علوى، «نقد آراء سيره نويسان در داستان شق صدر»، ص۱۹.</ref>
آگاهی ارزشمند دیگر، اشاره وی به [[رخام حمراء]] است که سنگ مرمرین سرخ‌رنگی در کف خانه کعبه بوده<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۷۲.</ref> و در اخبار منابع شیعه، محل نماز خواندن پیامبر و برخی از ائمه دانسته شده است.<ref>الکافی، ج۴، ص۵۲۹–۵۲۸ و ۵۴۵.</ref> آگاهی دیگر این سفرنامه درباره اماکن مقدس و متبرک، اشاره به وجود دو چاه آب در منطقه [[جعرانه|جِعرانه]] (در چهار فرسنگی شمال مکه)، یکی منسوب به [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(ص)]] و دیگری منسوب به [[امام علی(ع)]] است.<ref>سفرنامه، ص۱۳۷.</ref>
 
== وضعیت و آداب حج‌گزاری ==
سفرنامه ناصرخسرو آگاهی‌های تاریخی ارزشمند و منحصر به فردی درباره تاریخ حج‌گزاری و موسم حج در سده پنجم هجری به دست می‌دهد؛ از جمله این آگاهی‌ها، اشاره به سنت [[جعرانه|عمره جِعرانه]] است که همه‌ساله در روز شانزده ذی‌قعده ـ بر مبنای این باور که پیامبر در همین تاریخ از این منطقه احرام بسته و عمره ادا کرده ـ انجام می‌شده است.<ref>سفرنامه، ص۱۳۷.</ref> و چنان‌که سفرنامه‌نویسان متأخر گزارش کرده‌اند، این سنت بعدها فراموش شده است.<ref>الرحلة العیّاشیة، ج۲، ص۱۶۶.</ref>
 
از دیگر ارزش‌های سفرنامه ناصرخسرو در مطالعه تاریخ حج‌گزاری، توصیف مفصل وی از مراسم گشودن درِ کعبه است. به گفته ناصرخسرو، کلیدداران و خادمان خانه کعبه، اعراب [[بنی شیبه|بنی‌شیبه]] بودند که از زمان رسول خدا، منصب کلیدداری کعبه به آنان واگذار شده بود.<ref>سفرنامه، ص۱۳۵.</ref> همچنین درِ کعبه در ماه رجب هر روز هنگام طلوع آفتاب، و در ماه‌های شعبان و رمضان و شوال، روزهای دوشنبه و پنج‌شنبه و جمعه گشوده می‌شده است و با فرارسیدن ماه ذی‌القعده، دیگر در کعبه را باز نمی‌کردند.<ref>سفرنامه، ص۱۳۵ و ۱۳۷.</ref>
 
== مشکلات و سختی‌های سفرهای حج ==
ناصرخسرو همچنین آگاهی‌های ارزشمندی را درباره مشکلات حج‌گزاری ارائه داده و نمونه‌هایی از بلایای طبیعی و انسانی که حاجیان در مسیر حج خود یا در موسم حج در مکه با آن روبه‌رو می‌شدند را گزارش داده است. او در توصیف خود درباره میقات [[جحفه|جُحفه]]<nowiki/>اشاره کرده است که سیلی حاجیان زیادی را کشت.<ref>سفرنامه، ص۱۰۴.</ref> و نیز اشاره کرده است که در سال سفر حج نخست وی (۴۳۸ق)، به علت کمبود طعام، از هیچ طرف کاروان‌هایی به حج نیامدند.<ref>سفرنامه، ص۶۱.</ref> همچنین در سال سفر حج دوم وی (۴۳۹ق) نیز در مکه قحطی بود و در آن سال از هیچ جا حاجیان به حج نیامدند؛ و بسیاری از مردم از گرسنگی و تشنگی از حجاز به هر سمت رو به بیرون نهاده بودند. در نتیجه این قحطی، در این سال ۳۵ هزار نفر از حجاز به مصر آمدند.<ref>سفرنامه، ص۱۰۴.</ref> ناصرخسرو سپس افزوده است که سال بعد نیز (۴۴۰ق) سلطان مصر اعلام کرد در حجاز قحطی است و رفتن حُجاج مصلحت نیست. ازاین‌رو در این سال نیز حاجیان به حج نرفتند.<ref>سفرنامه، ص۱۰۵.</ref>
 
== تاریخ سیاسی حجاز ==
از دیگر ارزش‌های سفرنامه ناصرخسرو، آگاهی‌هایی است که درباره تاریخ سیاسی حرمین شریفین در زمان خود داده است؛ از جمله آنکه او از امیر دو شهر جده و مدینه در زمان حج‌گزاری خود، به نام «تاج‌المعالی بن ابی‌الفتوح»، یاد کرده و وی را تابع و بنده امیر مکه دانسته است.<ref>سفرنامه، ص۱۱۸.</ref> همچنین به گزارش ناصرخسرو، از سوی خلیفه فاطمی مصر «وظیفه‌ای» برای امرای مکه و مدینه و متولیان مسجدالحرام تعیین شده بود که همه‌ساله، در دو نوبت، به حجاز ارسال می‌شد. این وظیفه شامل جامه کعبه، جامه خُدّام و حاشیه و امرای مکه و مدینه و صِلَت امیر مکه و مشاهره او به مبلغ ماهانه سه هزار دینار و اسب و خلعت بود.<ref>سفرنامه، ص۱۰۵.</ref>
 
ناصرخسرو آگاهی‌هایی نیز درباره تاریخ سیاسی سایر مناطق [[جزیرةالعرب|شبه جزیره عربستان]] ارائه کرده است. او در توصیف شهر «یمامه» در وسط بادیه عربستان، امیران آن را علویانی دارای شوکت و زیدی‌مذهب معرفی کرده که در اقامه نماز خود، دو عبارت «محمد و علی خیر البشر» و «حی علی خیر العمل» را می‌گفتند.<ref>سفرنامه، ص۱۴۶ و ص۱۴۷.</ref> گفته شده این امیران علوی خاندان «بنی‌اُخَیضَر» هستند که برای مدت بیش از دو سده، از نیمه دوم سده سوم تا نیمه دوم سده پنجم، حاکمان سرزمین «نجد» در وسط شبه جزیره عربستان بودند.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۷۸.</ref>
 
او همچنین شرح نسبتاً مفصلی درباره «ابوسعید» حاکم شهر لَحسا (احسای امروزی در شرق عربستان) کرده و گفته است که مردم این شهر، خود را در مذهب به ابوسعید منسوب کرده بودند و یکی از جانشینان وی، به مکه لشکرکشی کرده و حجرالاسود را با خود به لحسا برده بود.<ref>سفرنامه، ص۱۴۷ تا ص۱۵۱.</ref> این شخص  ابوسعید جنابی قرمطی (مقتول در ۳۰۱ یا ۳۰۲ق) و نیز فرزندش، [[ابوطاهر قرمطی]] بوده است.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۷۸.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۲۴: خط ۴۳:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
{{برگرفتگی
| پیش از لینک =
| منبع = مقاله «اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم» در میقات حج است.
| لینک = https://miqat.hajj.ir/article_114774.html| توضیحات منبع =
}}
* '''«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»'''، خامه‌یار، احمد، میقات حج، شماره۱۲، ۱۳۹۹ش.
* '''دیوان اشعار ناصرخسرو'''، تصحیح سیدنصرالله تقوی، مقدمه مصحح، تهران، گلشن، ۱۳۴۸ش.
* '''الرحلة العیّاشیة'''، عیاشی، عبدالله بن محمد، تحقیق: سعید الفاضلی و سلیمان القرشی، ابوظبی، دار السویدی، ۲۰۰۶م.
* '''سفرنامه ناصرخسرو'''، تصحیح محمد دبیرسیاقی، مقدمه مصحح، تهران، زوّار، ۱۳۸۹ش.
* '''الکافی'''، کلینی، محمد بن یعقوب، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۳ش.
{{پایان}}
{{پایان}}