|
|
(۳۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| اسماعیل
| | '''سفرنامه ناصرخسرو''' از منابع مهم تاریخ حج و حرمین شرفین است که در سده پنجم هجری قمری نگاشته شده است. ناصرخسرو، حکیم و شاعر فارسی زبان اسماعیلیمذهب، در سال ۴۳۷قمری سفرهای خود را که به مدت هفت سال طول کشید آغاز کرد و مشاهدات خود را از اماکن و وضعیت اجتماعی مردم شهرها در سفرنامه خود بازگو کرد. ناصرخسرو در این هفت سال چهار بار به سفر حج رفت و به طور تفصیلی شهر مکه، اماکن مقدس حرمین، مسجدالحرام، آداب حجگزاران، سختی ها و دشواری های حج در آن دوره و همچنین تاریخ سیاسی حجاز را در سفرنامه خود بیان کرده است. |
|
| |
|
| == تولد == | | == معرفی == |
| در قرآن در برابر درخواست حضرت ابراهیم برای فرزند صالح خداوند تولد پسری بردبار را به وی بشارت داد. (صافّات/۳۷، ۹۷–۱۰۱) بسیاری از مفسران، این فرزند را اسماعیل دانستهاند.<ref>تفسیر مجاهد، ص543؛ مجمع البیان، ج8، ص322؛ الصافی، ج4، ص276.</ref> مادر اسماعیل، هاجر کنیز مصری ساره، همسر نخست ابراهیم، بود که به سبب نازایی آن بانو و با پیشنهاد خود او<ref>کتاب مقدس، پیدایش، 16: 1-2؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص25.</ref> به ازدواج ابراهیم درآمد.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، 15: 16؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص25؛ قاموس کتاب مقدس، ص73.</ref> قرآن کریم تولد اسماعیل را عطیهای الهی برای ابراهیم میشمرد که در دوران کهنسالی او رخ داد: {'''الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَی الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ'''}. (ابراهیم/۱۴، ۳۹) به گزارش تاریخنگاران مسلمان، سکونت هاجر و اسماعیل در مکه و مجاورت خانه خدا، امری مسلّم است<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص25؛ تاریخ طبری، ج1، ص255؛ الکامل، ج1، ص103.</ref> که قرآن کریم نیز آن را به صراحت گزارش کرده است: {'''رَبَّنَا إِنِّی أَسکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیرِ ذِی زَرعٍ عِندَ بَیتِکَ المُحَرَّمِ…'''} (ابراهیم/۱۴، ۳۷) | | از مهمترین منابع مطالعاتی تاریخ حج و حرمین شریفین، سفرنامه ناصرخسرو است و در عین حال کهنترین و ارزشمندترین سفرنامه به زبان فارسی به شمار میآید.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۳.</ref> صرف نظر از ارزشهای ادبی و زبانشناختی این اثر به عنوان یک متن کهن فارسی، از آن میتوان به عنوان منبع مهمی برای مطالعه تاریخ اجتماعی و فرهنگی سرزمینهایی که در مسیر سفر نویسنده قرار داشتهاند، استفاده کرد.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۵.</ref> ناصرخسرو بخش قابل توجهی از سفرنامه خود را به توصیف تفصیلی وضعیت اجتماعی و عمرانی اماکن مقدس حرمین، به ویژه شهر مکه و مسجدالحرام، در سده پنجم هجری اختصاص داده است. در نبودِ تواریخ محلی برای دو شهر مکه و مدینه در حدِ فاصل سدههای چهارم تا ششم، این سفرنامه منبعی دست اول برای مطالعه تاریخ حج و حرمین، به ویژه در سده پنجم هجری، به شمار میآید.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۳.</ref> |
|
| |
|
| == نقش اسماعیل در پیدایش و آبادانی مکه == | | === ناصرخسرو === |
| تاریخنگاران مسلمان[1]<ref>[1]. الکامل، ج1، ص103-105؛ تاریخ ابن خلدون، ج1، ص350؛ قصص الانبیاء، جزائری، ص142.</ref>و بیشتر مفسران[2]<ref>[2]. جامع البیان، ج13، ص300-302؛ مجمع البیان، ج1، ص389؛ المیزان، ج1، ص288.</ref>ذیل آیه ۳۷ ابراهیم/۱۴، پیدایش زمزم و گرد آمدن برخی قبایل در پیرامون آن و آبادی و رونق گرفتن مکه را با آمدن هاجر۳ و اسماعیل۷ پیوند داده و آن را از آثار دعای حضرت ابراهیم۷ دانستهاند. بر پایه برخی از روایات، هاجر۳ جامهای را که همراه داشت، بر درختی افکند و همراه اسماعیل۷ در سایه آن پناه گرفت. حضرت ابراهیم۷ هنگام ترک آنان، در پاسخ هاجر گفت: شما را به خدایی میسپارم که به فرمان وی در این سرزمین جایگزینتان کردم.[1]<ref>[1]. بحار الانوار، ج12، ص98؛ الصافی، ج3، ص92؛ نور الثقلین، ج2، ص549.</ref> بر پایه پارهای گزارشها، هاجر۳ و اسماعیل۷ در جای کنونی حجر اسماعیل سکونت یافتند.[2]<ref>[2]. جامع البیان، ج1، ص762.</ref>در روایتی منسوب به امام صادق۷، حجر اسماعیل٭ خانه ایشان معرفی شده است.[3]<ref>[3]. الکافی، ج4، ص210؛ بحار الانوار، ج12، ص117.</ref>
| | ابومعین حمیدالدین ناصر بن خسرو قبادیانی بلخی، حکیم، ادیب و شاعر فارسیزبان و اسماعیلیمذهب، در سال ۳۹۴قمری در قبادیان از توابع بلخ به دنیا آمد و در سال ۴۸۱قمری در «یمگان» از توابع بدخشان (امروزه در افغانستان) از دنیا رفت.<ref>دیوان اشعار ناصرخسرو، مقدمه مصحح، ص «و».</ref> آثار متعددی به نظم و نثر به ناصرخسرو منسوب است. ''زاد المسافرین'' (در عقاید اسماعیلیه) ''و دیوان اشعار'' از آثار او است.<ref>سفرنامه ناصرخسرو، مقدمه مصحح، ص هفده.</ref> |
|
| |
|
| در پی نایاب شدن آب آشامیدنی در آن بیابان خشک و سوزان، هاجر۳ از کوه صفا بالا رفت و چون آبی یا کسی را نیافت، پایین آمد و از کوه مروه بالا رفت.[1]<ref>[1]. الکافی، ج4، ص202؛ مجمع البیان، ج1، ص389؛ روض الجنان، ج2، ص154.</ref> درباره سبب این بالا رفتن، به مواردی چون جستوجوی آب[2]،<ref>[2]. تاریخ طبری، ج1، ص252؛ الکافی، ج4، ص202؛ الکامل، ج1، ص103.</ref> یاری جستن از رهگذری[3]<ref>[3]. تفسیر قمی، ج1، ص61؛ جامع البیان، ج13، ص301؛ تفسیر ثعلبی، ج5، ص322.</ref> یا نظارهگر مرگ فرزند نشدن[4]<ref>[4]. سیره ابن اسحاق، ج2، ص77؛ اخبار مکه، ج1، ص55.</ref> اشاره شده است. شماری از تاریخنگاران[5]<ref>[5]. نک: تاریخ طبری، ج1، ص257؛ دلائل النبوه، ج2، ص48.</ref> و مفسران[6]<ref>[6]. احکام القرآن، جصاص، ج1، ص95؛ احکام القرآن، ابن عربی، ج3، ص95.</ref>بالا رفتن هاجر از صفا و مروه را هفت بار شمردهاند و همین را سبب تشریع هفت بار سعی میان صفا و مروه دانستهاند. (<sub>←</sub> صفا و مروه) سرانجام هاجر از فراز مروه آبی را در کنار اسماعیل۷ دید و نزد وی بازگشت. او پیرامون آب را با رمل فراگرفت.[7]<ref>[7]. تفسیر قمی، ج1، ص61؛ جامع البیان، ج13، ص302؛ الصافی، ج3، ص93.</ref>پیدایش این چشمه که بعدها زمزم نام گرفت، بر اثر ساییده شدن پای اسماعیل۷ بر زمین و از ارهاصات وی دانسته شده است.[8]<ref>[8]. الکافی، ج4، ص202؛ التفسیر الکبیر، ج19، ص136؛ الخرائج و الجرائح، ج2، ص930.</ref> ارهاص، رویدادی فراعادی است که پیش از نبوت یک پیامبر و در پیوند با وی رخ میدهد. بر همین اساس، زمزم را «چاه اسماعیل» نیز خواندهاند.[9]<ref>[9]. نک: تاریخ طبری، ج2، ص255؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص97.</ref> | | == سفرهای حج ناصرخسرو == |
| | ناصرخسرو سفرهای خود را در ۲۳ شعبان ۴۳۷قمری از مرو آغاز کرد.<ref>سفرنامه، ص۳.</ref> ناصرخسرو در مجموع، چهار سفر حج داشته است که تواریخ هر چهار سفر را در سفرنامه خود آورده است.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۷.</ref> او در چهارمین سفر حج خود، به مدت شش ماه،<ref>سفرنامه، ص۱۰۴.</ref> از آغاز رجب تا ۲۰ ذیالحجه، مجاور حرم بود.<ref>سفرنامه، ص۱۲۳.</ref> سپس عزم بازگشت کرد و با گذر از شهرهایی در ۲۶ جمادیالثانی ۴۴۴قمری به بلخ رسید.<ref>سفرنامه، ص۱۴۰ تا ص۱۷۴.</ref> سفرهای وی در مجموع هفت سال به طول انجامید.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۸.</ref> |
|
| |
|
| با پیدایش چشمه زمزم در آن بیابان بیآب و علف، برخی کاروانها در آنجا توقف کردند و شماری از قبایل در پیرامون آن گرد آمدند. آنها در آغاز نیازمندیهای خود را به دست کاروانهای عبوری تأمین میکردند که در آنجا توقف مینمودند.[10]<ref>[10]. الکافی، ج4، ص202.</ref> به گزارش منابع تاریخی[11]<ref>[11]. تاریخ طبری، ج1، ص256؛ البدایة و النهایه، ج1، ص179؛ تاریخ ابن خلدون، ج1، ص350.</ref> و تفسیری[12]<ref>[12]. تفسیر قمی، ج1، ص61؛ مجمع البیان، ج1، ص389؛ تفسیر ثعلبی، ج5، ص322.</ref>قبیله جُرْهُم در مسیر حرکت به سوی شام با دیدن پرندگان بر روی کوهها و صخرههای مشرف بر زمزم، وجود آب را احتمال دادند و به سوی آن آمدند. بر پایه گزارشی دیگر، جرهمیان نزدیک مکه سکونت داشتند. آنها با دیدن آب جاری، از هاجر۳ و اسماعیل۷ اجازه خواستند که در آن محل سکنا گزیده، از آن آب بهره گیرند.[1]<ref>[1]. نک: تاریخ طبری، ج1، ص258؛ تفسیر قمی، ج1، ص61؛ مجمع البیان، ج1، ص389.</ref> شماری از دانشمندان با اشاره به موقعیت جغرافیایی و نبود آب در آن منطقه[2]،<ref>[2]. جامع البیان، ج13، ص301؛ مجمع البیان، ج6، ص84؛ تفسیر بغوی، ج3، ص38.</ref> گوارایی و فراوانی آب زمزم[3]<ref>[3]. معجم البلدان، ج3، ص148.</ref> را سبب گرد آمدن قبیله جرهم٭ و پیدایش شهر مکه دانستهاند.
| | == توصیف شهر مکه و مناطق حجاز == |
| | از مهمترین ارزشهای تاریخی سفرنامه ناصرخسرو، توصیف نسبتاً دقیق جغرافیای [[مکه]] و بافت شهری آن و نیز توصیف مختصرِ دیگر شهرهای مهم [[حجاز]] همچون مدینه، جده و طائف است.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۸.</ref> او مکه را شهری میان کوههایی نهچندان بلند توصیف کرده که بلندترین آنها، [[کوه ابوقبیس]] است. در سفرنامه وی آمده که گرداگرد [[مسجد الحرام|مسجدالحرام]] را شهر و کوچهها و بازارهای آن فرا گرفته است. به گفته وی، بارو و دروازههای شهر هر کجا که رخنهای میان دو کوه وجود دارد، ساخته شده است. همچنین درختی در شهر، بهجز بر سر چاهی بر یکی از دروازههای مسجدالحرام، به چشم نمیخورد.<ref>سفرنامه، ص۱۱۹.</ref> برخلاف توصیف مفصلی که ناصرخسرو از مکه کرده، توصیف وی از مدینه و اماکن دینی آن بسیار مختصر است. او مدینه را شهری کنار صحرا، با زمین نمناک و شورهزار و دارای آبِ روان اندک و نخلستان توصیف کرده است.<ref>سفرنامه، ص۱۰۲ و ص۱۰۳.</ref> |
|
| |
|
| == اسماعیل و بنای کعبه ==
| | شهر دیگری که ناصرخسرو به توصیف آن پرداخته، شهر [[جده]] است که امروزه از مهمترین بنادر عربستان در ساحل دریای سرخ به شمار میآید. به گفته وی، جده شهری بزرگ بر لبِ دریا، با بارویی محکم و دارای دو دروازه، و درون شهر بازارها و مسجد جامع، و بیرون شهر نیز مسجدی منسوب به پیامبر وجود داشته است.<ref>سفرنامه، ص۱۱۷.</ref> ناصرخسرو همچنین توصیف مختصری از شهر طائف (امروزه در نود کیلومتری شرق مکه) کرده و آن را ناحیهای بر سر کوه دارای حِصار محکم و بازاری کوچک و جامعی مختصر، با آبِ روان و درختان انار و انجیر فراوان، دانسته است.<ref>سفرنامه، ص۱۴۱.</ref> |
| قرآن کریم از همکاری اسماعیل با پدرش ابراهیم۸ در بالا بردن پایههای کعبه و بازسازی آن خبر میدهد: {'''إِذ یَرفَعُ إِبرَاهِیمُ القَوَاعِدَ مِنَ البَیتِ وَإِسمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّل مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ العَلِیمُ'''} (بقره/۲، ۱۲۷) روایتهای اسلامی این داستان را به تفصیل آورده و گاه درباره جزئیات آن به قصهپردازی پرداختهاند.[1]<ref>[1]. نک: تاریخ طبری، ج1، ص259-260؛ صحیح البخاری، ج4، ص116-117؛ اخبار مکه، ج2، ص32.</ref> این کار در سال دوم سکونت هاجر و اسماعیل در مکه و با فرمان الهی گزارش شده است.[2]<ref>[2]. الکافی، ج4، ص203.</ref> بیشتر مفسران بر این باورند که کعبه پیش از ابراهیم۷ وجود داشت؛ ولی آثارش تا حدی از میان رفته بود و حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ آن را بازسازی کردند.[3]<ref>[3]. جامع البیان، ج1، ص749؛ مجمع البیان، ج2، ص382؛ التفسیر الکبیر، ج4، ص57.</ref> روایتهای رسیده از امامان معصوم: نیز مؤید این گزارشند.[4]<ref>[4]. نک: الکافی، ج4، ص203؛ مجمع البیان، ج1، ص388؛ بحار الانوار، ج12، ص93-94.</ref> میگویند آنها با راهنمایی جبرئیل جای کعبه را یافتند.[5]<ref>[5]. تاریخ طبری، ج1، ص253؛ تفسیر قمی، ج1، ص62.</ref> در برابر، مفسرانی مانند مجاهد و جز او گفتهاند: کعبه نخستین بار به دست حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ ساخته شد.[6]<ref>[6]. التبیان، ج1، ص462؛ مجمع البیان، ج1، ص387.</ref> (<sub>←</sub> کعبه) گفتهاند: حضرت اسماعیل۷ پیشتر سنگ گرد آورده بود[7]<ref>[7]. الکافی، ج4، ص203.</ref> و هنگام ساخت کعبه، آنها را به دست ابراهیم۷ میداد و ایشان نیز دیوارهای آن را میساخت.[8]<ref>[8]. تاریخ طبری، ج1، ص253؛ تفسیر قمی، ج1، ص62؛ نور الثقلین، ج1، ص129.</ref> بر پایه برخی روایتها، چهار فرشته سنگ میآوردند و حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ کعبه را میساختند. آنها دیوارها را تا ارتفاع۱۲ ذراع ساختند و دَرِی برای ورود و بیرون رفتن در آن نهادند.[9]<ref>[9]. الکافی، ج4، ص203.</ref>
| |
|
| |
|
| حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ افزون بر ساختن کعبه، فرمان یافتند تا خانه خدا را برای طوافکنندگان، مجاوران، رکوعکنندگان و سجدهکنندگان، پاک و پاکیزه کنند: {'''وَعَهِدنَا إِلَی إِبرَاهِیمَ وَإِسمَاعِیلَ أَن طَهِّرَا بَیتِیَ لِلطَّائِفِینَ و العَاکِفِینَ و الرُّکَّعِ السُّجُودِ'''} (بقره/۲، ۱۲۵) مقصود از تطهیر را پاک کردن خانه خدا از بتها، مظاهر شرک و بتپرستی[1]،<ref>[1]. جامع البیان، ج1، ص749.</ref> نجاساتی مانند خون و مدفوع حیوانات، و بنیاد نهادن آن بر پایه پاکی گفتهاند.[2]<ref>[2]. التبیان، ج1، ص454؛ مجمع البیان، ج1، ص382؛ المیزان، ج1، ص281.</ref> این کار میتواند مربوط به سالهای پس از بازسازی کعبه باشد.
| | == توصیف معماری مسجدالحرام == |
| | ناصرخسرو در سفرنامه خود توصیف دقیق و نسبتاً مفصلی از [[مسجد الحرام|مسجدالحرام]] و معماری آن، از جمله صحن، درها، طاقها و رواقهای آن کرده است.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۷۰.</ref> بخش دیگری از توصیفهای ناصرخسرو از مسجدالحرام و معماری آن، مواردی است که در سایر منابع دیده نمیشود و میتوان آنها را آگاهیهای منحصر به فردی درباره وضعیت و معماری این مسجد در سده پنجم به شمار آورد؛ از آن جمله میتوان به توصیف وی از الواح چوبی و کتیبههای داخل خانه کعبه، که روی آنها نام خلفای فاطمی مصر وجود داشت، و نیز وضعیت جامه کعبه در زمان وی<ref>سفرنامه، ص۱۳۲ و ص۱۳۳.</ref> و پوششی که دیوار گرداگرد مسجد را پوشانده بود و در آن صندوقهایی متعلق به شهرهای مختلف اسلامی وجود داشت اشاره کرد.<ref>سفرنامه، ص۱۳۵.</ref> |
|
| |
|
| ابراهیم و اسماعیل۸ هنگام ساخت کعبه از خداوند خواستند تا از نسل آنها امتی مسلمان و تسلیم در برابر فرمان الهی پدیدآورد: {'''رَبَّنَا وَاجعَلنَا مُسلِمَینِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُسلِمَةً لَکَ…'''} (بقره/۲، ۱۲۸) برخی مفسران {'''أُمَّةً مُسلِمَةً'''} را فقط اشاره به نوادگان اسماعیل۷ و شماری دیگر شامل بنیاسرائیل نیز دانستهاند.[3]<ref>[3]. جامع البیان، ج1، ص769.</ref> آن دو همچنین هنگام ساختن کعبه از خداوند خواستند که از نسل آنان پیامبری را برانگیزد تا آیات الهی را برای آنها تلاوت کند، کتاب و حکمت را به آنان بیاموزد و به تزکیه آنان بپردازد: {'''رَبَّنَا وَابعَث فِیهِم رَسُولاً مِنهُم یَتْلُوا عَلَیهِم آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الکِتَابَ و الحِکمَةَ وَیُزَکِّیهِم…'''} (بقره/۲، ۱۲۹) مفسران مقصود از این پیامبر را رسول خدا۹ دانستهاند.[4]<ref>[4]. تنویر المقباس، ص18؛ التبیان، ج1، ص466؛ التفسیر الکبیر، ج4، ص72-73.</ref>پیامبر گرامی۹ نیز خود را مصداق این دعا دانسته است.[5]<ref>[5]. التبیان، ج1، ص467؛ مجمع البیان، ج1، ص393.</ref> مفرد آوردن واژه «'''رَسُولا'''ً» نیز میتواند مؤید این معنا باشد؛ چرا که در میان بنیاسرائیل، پیامبران گوناگون برانگیخته شدند.
| | == آگاهیهای نادر درباره اماکن مقدس == |
| | در ''سفرنامه'' ناصرخسرو، گاه آگاهیهای مهمی درباره برخی از اماکن مقدس مکه و پیرامون آن وجود دارد که در کمتر منبع دیگری به چشم میخورد؛ از آن جمله، اشاره وی به قدمگاه یا نشان جای پای رسول خدا در [[باب الصفا|بابالصفا]] (از دروازههای مسجدالحرام) است که حاجیان به قصد تبرک، قدم یا صورت خود را جای پای پیامبر مینهادند.<ref>سفرنامه، ص۱۲۸.</ref> |
|
| |
|
| == حج گزاری اسماعیل ==
| | آگاهی ارزشمند دیگر، اشاره وی به [[رخام حمراء]] است که سنگ مرمرین سرخرنگی در کف خانه کعبه بوده<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۷۲.</ref> و در اخبار منابع شیعه، محل نماز خواندن پیامبر و برخی از ائمه دانسته شده است.<ref>الکافی، ج۴، ص۵۲۹–۵۲۸ و ۵۴۵.</ref> آگاهی دیگر این سفرنامه درباره اماکن مقدس و متبرک، اشاره به وجود دو چاه آب در منطقه [[جعرانه|جِعرانه]] (در چهار فرسنگی شمال مکه)، یکی منسوب به [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(ص)]] و دیگری منسوب به [[امام علی(ع)]] است.<ref>سفرنامه، ص۱۳۷.</ref> |
| حجگزاری حضرت اسماعیل۷ موضوعی دیگر است که مفسران ذیل برخی آیات قرآن کریم و نیز تاریخنگاران به آن پرداختهاند. ابراهیم و اسماعیل۸ در زمان ساخت کعبه از خداوند خواستند که چگونگی عبادت و مناسکشان را نیز به آنان نشان دهد: {'''... وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُب عَلَیْنَا…'''} (بقره/۲، ۱۲۸) مفسران مقصود از مناسک را اعمال حج مانند طواف، سعی میان صفا و مروه، وقوف در عرفات، رمی جمرات و مانند آن دانستهاند که خداوند در پی آن دعا این مناسک را به آن دو آموخت.[1]<ref>[1]. جامع البیان، ج1، ص769؛ التبیان، ج1، ص464-465؛ مجمع البیان، ج1، ص392.</ref> ظاهر برخی از آیات به انجام مناسک حج از سوی حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ اشاره دارد. (بقره/۲، ۱۲۸؛ صافّات/۳۷، 102)[1]<ref>[1]. جامع البیان، ج1، ص769؛ التبیان، ج1، ص464؛ تفسیر قرطبی، ج2، ص126.</ref> بر پایه برخی روایتها، آن دو نخستین حج خود را پیش از بازسازی کعبه انجام دادند.[2]<ref>[2]. بحارالانوار، ج12، ص93؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص432.</ref> از ظاهر روایتهای دیگر برمیآید که نخستین حج آنان پس از ساخت کعبه بوده است.[3]<ref>[3]. تفسیر قمی، ج1، ص62؛ مجمع البیان، ج1، ص389؛ بحار الانوار، ج12، ص100.</ref> بر پایه برخی از روایات اسلامی، در نخستین حج، جبرئیل از آغاز مناسک تا پایان، همراه حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ بود و یکایک اعمال و مناسک حج مانند غسل ورود به حرم، چگونگی مُحرِم و مُحِل شدن، تلبیه گفتن، سعی میان صفا و مروه و ذکرهای آن، استلام حجرالاسود، طواف کعبه و نماز در مقام ابراهیم را به آنان میآموخت.[4]<ref>[4]. الکافی، ج4، ص202؛ علل الشرایع، ج2، ص587؛ بحار الانوار، ج12، ص93-96.</ref> حجگزاری حضرت اسماعیل۷ در سالهای بعد نیز گزارش شده است.[5]<ref>[5]. نک: الکافی، ج4، ص203-205؛ علل الشرایع، ج2، ص587-588؛ وسائل الشیعه، ج13، ص210-212.</ref>
| |
|
| |
|
| == ذبح اسماعیل == | | == وضعیت و آداب حجگزاری == |
| به گزارش قرآن کریم، هنگامیکه فرزند ابراهیم۷ به سن جوانی رسید، ابراهیم در رؤیا دید که فرزند خود را سر میبُرد. او نظر پسرش را در این زمینه جویا شد. پسر، پدر را به انجام فرمان الهی دعوت کرد و وعده صبر و بردباری داد: {'''قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَری فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُر ما ذا تَری قالَ یا أَبَتِ افْعَل ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی إِن شاءَ اللهُ مِنَ الصَّابِرینَ'''} (صافّات/۳۷، ۱۰۲) قرآن کریم بدون پرداختن به نام ذبیح و جزئیات دیگر این رویداد، فقط بخشهای مهم و گزیده آن را در مسیر اهداف هدایتی و تربیتی خود گزارش کرده است. اما مفسران به جزئیات نیز پرداختهاند. بر پایه گفته برخی از مفسران، حضرت ابراهیم۷ سه بار پیاپی در شبهای ترویه٭، عرفه و عید قربان رؤیای قربانی کردن فرزندش را دید. فردای شب اول در فکر فرورفت که این رؤیا رحمانی است یا شیطانی. از این رو، آن روز، ترویه نام گرفت. در روز دوم دانست که رؤیایش الهی است؛ پس آن روز، عرفه نامیده شد. در روز سوم نیز قصد ذبح فرزندش را کرد و از این رو، آن روز، روز قربانی کردن (عید قربان) نام گرفت.[1]<ref>[1]. تفسیر مقاتل، ج3، ص104؛ التفسیر الکبیر، ج26، ص153؛ تفسیر بیضاوی، ج5، ص20.</ref> این سخنان با عهد پیامبران سازگار نیست؛ زیرا رؤیای آنان از گونههای وحی است و تردید در آن راه ندارد. درباره این نامگذاریها وجوهی دیگر نیز گفتهاند.[2]<ref>[2]. نک: تفسیر قمی، ج1، ص61؛ مجمع البیان، ج11، ص389؛ بحار الانوار، ج12، ص125.</ref>
| | سفرنامه ناصرخسرو آگاهیهای تاریخی ارزشمند و منحصر به فردی درباره تاریخ حجگزاری و موسم حج در سده پنجم هجری به دست میدهد؛ از جمله این آگاهیها، اشاره به سنت [[جعرانه|عمره جِعرانه]] است که همهساله در روز شانزده ذیقعده ـ بر مبنای این باور که پیامبر در همین تاریخ از این منطقه احرام بسته و عمره ادا کرده ـ انجام میشده است.<ref>سفرنامه، ص۱۳۷.</ref> و چنانکه سفرنامهنویسان متأخر گزارش کردهاند، این سنت بعدها فراموش شده است.<ref>الرحلة العیّاشیة، ج۲، ص۱۶۶.</ref> |
|
| |
|
| قرآن کریم در این زمینه که ذبیح کدام یک از دو فرزند ابراهیم بوده، سخنی نگفته است. از این رو، مفسران در آن به اختلاف سخن راندهاند. شماری از مفسران نخستین[1]،<ref>[1]. نک: جامع البیان، ج23، ص100؛ التبیان، ج8، ص518؛ التفسیر الکبیر، ج26، ص158.</ref> همه مفسران شیعه[2]<ref>[2]. التبیان، ج8، ص518؛ مجمع البیان، ج8، ص322؛ المیزان، ج7، ص232.</ref> و برخی مفسران اهل سنت[3]<ref>[3]. تفسیر بیضاوی، ج5، ص20-21؛ تفسیر ابن کثیر، ج4، ص16؛ اضواء البیان، ج6، ص318.</ref> اسماعیل۷ را ذبیح خواندهاند و برخی از مفسران نخستین[4]<ref>[4]. نک: جامع البیان، ج23، ص100؛ التبیان، ج8، ص518؛ التفسیر الکبیر، ج2، ص154.</ref> و بیشتر اهل سنت[5]<ref>[5]. تفسیر مجاهد، ج2، ص543؛ تفسیر مقاتل، ج3، ص104؛ تاریخ طبری، ج1، ص263.</ref> هماهنگ با گزارش کتاب مقدس[6]<ref>[6]. کتاب مقدس، پیدایش، 22: 2-13.</ref> اسحاق۷ را ذبیح دانستهاند.
| | از دیگر ارزشهای سفرنامه ناصرخسرو در مطالعه تاریخ حجگزاری، توصیف مفصل وی از مراسم گشودن درِ کعبه است. به گفته ناصرخسرو، کلیدداران و خادمان خانه کعبه، اعراب [[بنی شیبه|بنیشیبه]] بودند که از زمان رسول خدا، منصب کلیدداری کعبه به آنان واگذار شده بود.<ref>سفرنامه، ص۱۳۵.</ref> همچنین درِ کعبه در ماه رجب هر روز هنگام طلوع آفتاب، و در ماههای شعبان و رمضان و شوال، روزهای دوشنبه و پنجشنبه و جمعه گشوده میشده است و با فرارسیدن ماه ذیالقعده، دیگر در کعبه را باز نمیکردند.<ref>سفرنامه، ص۱۳۵ و ۱۳۷.</ref> |
|
| |
|
| == اسماعیل و تولیت کعبه == | | == مشکلات و سختیهای سفرهای حج == |
| گزارشها نشان میدهند که حضرت اسماعیل۷ تا پایان زندگی عهدهدار اداره خانه خدا بود. بر پایه روایتی منسوب به امام صادق۷ حضرت اسماعیل۷ نخستین کسی بود که خانه کعبه را پردهپوش کرد. در آن هنگام، خانهها به گونهای ساخته میشد که هرگاه در باز میشد، درون خانه و ساکنانش از بیرون دیده میشدند. همسر اسماعیل۷ که زنی نجیب بود، به او پیشنهاد کرد پردهای بر در خانه بیاویزند. سپس تصمیم گرفتند خانه خدا را نیز که به سبب سنگهای نتراشیده و زبر منظرهای ناخوشایند داشت، با پرده بپوشانند. از این رو، مقداری پشم گوسفند را به قبایل پیرامون دادند تا برای کعبه پوششی مناسب ببافند. هر بخش از پرده را که آماده میشد، بر کعبه میآویختند تا آنگاه که موسم حج فرارسید. اما هنوز قسمتی از کعبه بدون پرده مانده بود. به پیشنهاد حضرت اسماعیل۷، قسمت باقی مانده را با برگهای نخل پوشاندند. حجگزاران از این کار شگفتزده و شادمان گشتند و بر آن شدند که به اسماعیل هدیهای تقدیم کنند. هر یک از طوایف هدیهای آورد و پس از جمع شدن هدایا، برگهای نخل را از دیواری که با پرده پوشیده نشده بود، برداشتند و بر باقیمانده کعبه نیز پرده آویختند. بر پایه همین گزارش، حضرت اسماعیل۷ نخستین کسی بود که بر روی ستونهای چوبین، با چوب و گِل، کعبه را مسقف کرد. حاجیان که مسقف شدن کعبه را دیدند، تصمیم گرفتند تا اسماعیل۷ را یاری کنند. آنها از سال بعد همراه خود قربانی آوردند. حضرت اسماعیل۷ با هدایت الهی، قربانیها را ذبح کرده، به مصرف حاجیان میرساند.[1]<ref>[1]. الکافی، ج4، ص203-205؛ علل الشرایع، ج2، ص587-588؛ وسائل الشیعه، ج13، ص210-212.</ref> بر پایه روایتی دیگر، اسماعیل۷ از کم بودن آب به حضرت ابراهیم۷ شکایت کرد. حضرت ابراهیم۷ با هدایت الهی و یاری جبرئیل، چاهی برای حاجیان کَند.[2]<ref>[2]. الکافی، ج4، ص205.</ref>
| | ناصرخسرو همچنین آگاهیهای ارزشمندی را درباره مشکلات حجگزاری ارائه داده و نمونههایی از بلایای طبیعی و انسانی که حاجیان در مسیر حج خود یا در موسم حج در مکه با آن روبهرو میشدند را گزارش داده است. او در توصیف خود درباره میقات [[جحفه|جُحفه]]<nowiki/>اشاره کرده است که سیلی حاجیان زیادی را کشت.<ref>سفرنامه، ص۱۰۴.</ref> و نیز اشاره کرده است که در سال سفر حج نخست وی (۴۳۸ق)، به علت کمبود طعام، از هیچ طرف کاروانهایی به حج نیامدند.<ref>سفرنامه، ص۶۱.</ref> همچنین در سال سفر حج دوم وی (۴۳۹ق) نیز در مکه قحطی بود و در آن سال از هیچ جا حاجیان به حج نیامدند؛ و بسیاری از مردم از گرسنگی و تشنگی از حجاز به هر سمت رو به بیرون نهاده بودند. در نتیجه این قحطی، در این سال ۳۵ هزار نفر از حجاز به مصر آمدند.<ref>سفرنامه، ص۱۰۴.</ref> ناصرخسرو سپس افزوده است که سال بعد نیز (۴۴۰ق) سلطان مصر اعلام کرد در حجاز قحطی است و رفتن حُجاج مصلحت نیست. ازاینرو در این سال نیز حاجیان به حج نرفتند.<ref>سفرنامه، ص۱۰۵.</ref> |
|
| |
|
| == نبوت حضرت اسماعیل == | | == تاریخ سیاسی حجاز == |
| نام حضرت اسماعیل۷ ۱۲ بار در قرآن آمده است. (برای نمونه: آیات ۱۲۵، ۱۲۷، ۱۳۳٬۱۳۶٬۱۴۰ بقره/۲؛ ۸۴ آل عمران/۳ و ۱۶۳ نساء/۴) قرآن کریم او را یکی از پیامبران الهی خوانده و با یادکرد نام وی در کنار شماری از پیامبران خدا، از نزول وحی بر او سخن گفته است: {'''... وَأَوحَینَا إِلَی إِبرَاهِیمَ وَإِسمَاعِیلَ وَإِسحَاقَ وَیَعقُوبَ…'''} (نساء/۴، ۱۶۳) او در آیه ۵۴ مریم/۱۹ با صراحتی بیشتر رسول و نبی خوانده شده است: {'''وَاذکُر فِی الکِتَابِ إِسمَاعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الوَعدِ وَکَانَ رَسُولا نَبِیًّا'''} افزون بر نبوت، حلم (صافّات/۳۷، ۱۰۱)[۱]،<ref>[1]. روح المعانی، ج12، ص122.</ref> شکیبایی (انبیاء/۲۱، ۸۵)، وفا به وعده (مریم/۱۹، ۵۴)، و خضوع و خشوع در برابر آیات الهی (مریم/۱۹، ۵۴–۵۸) از ویژگیهای اسماعیل۷ شمرده شده است. قرآن کریم همچنین وی را صالح، پسندیده خداوند و برخوردار از نعمت، هدایت و رحمت ویژه الهی (انعام/۶، ۸۶–۹۰؛ مریم/۱۹، ۵۴–۵۸؛ انبیاء/۲۱، ۸۵–۸۶) و در شمار نیکان (ص/۳۸، ۴۸) برشمرده و از برتری وی در میان جهانیان سخن گفته است. (انعام/۶، ۸۶) او خاندان خود را به گزاردن نماز و پرداختن زکات فرمان میداد. (مریم/۱۹، ۵۵)
| | از دیگر ارزشهای سفرنامه ناصرخسرو، آگاهیهایی است که درباره تاریخ سیاسی حرمین شریفین در زمان خود داده است؛ از جمله آنکه او از امیر دو شهر جده و مدینه در زمان حجگزاری خود، به نام «تاجالمعالی بن ابیالفتوح»، یاد کرده و وی را تابع و بنده امیر مکه دانسته است.<ref>سفرنامه، ص۱۱۸.</ref> همچنین به گزارش ناصرخسرو، از سوی خلیفه فاطمی مصر «وظیفهای» برای امرای مکه و مدینه و متولیان مسجدالحرام تعیین شده بود که همهساله، در دو نوبت، به حجاز ارسال میشد. این وظیفه شامل جامه کعبه، جامه خُدّام و حاشیه و امرای مکه و مدینه و صِلَت امیر مکه و مشاهره او به مبلغ ماهانه سه هزار دینار و اسب و خلعت بود.<ref>سفرنامه، ص۱۰۵.</ref> |
|
| |
|
| == نقش نوادگان اسماعیل در تاریخ کعبه ==
| | ناصرخسرو آگاهیهایی نیز درباره تاریخ سیاسی سایر مناطق [[جزیرةالعرب|شبه جزیره عربستان]] ارائه کرده است. او در توصیف شهر «یمامه» در وسط بادیه عربستان، امیران آن را علویانی دارای شوکت و زیدیمذهب معرفی کرده که در اقامه نماز خود، دو عبارت «محمد و علی خیر البشر» و «حی علی خیر العمل» را میگفتند.<ref>سفرنامه، ص۱۴۶ و ص۱۴۷.</ref> گفته شده این امیران علوی خاندان «بنیاُخَیضَر» هستند که برای مدت بیش از دو سده، از نیمه دوم سده سوم تا نیمه دوم سده پنجم، حاکمان سرزمین «نجد» در وسط شبه جزیره عربستان بودند.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۷۸.</ref> |
| حضرت اسماعیل۷ تا پایان زندگی، تولیت خانه خدا، عمران و آبادانی آن، و اداره مناسک حج را بر عهده داشت. سالیان عمر او را صد و بیست[1]،<ref>[1]. الخرائج و الجرائح، ج2، ص964.</ref> صد و سی[۲]،<ref>[2]. السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص5؛ تاریخ طبری، ج1، ص314.</ref> صد و سی و هفت[3]<ref>[3]. کتاب مقدس، پیدایش، 25: 17؛ مروج الذهب، ج1، ص75.</ref> و صد و شصت و هفت[4]<ref>[4]. اخبار الزمان، ص104.</ref> سال گفتهاند. بر پایه پارهای از گزارشها، اسماعیل۷ پیش از مرگ وصیت کرد تا دخترش به نام «نسمه» با عیصو فرزند اسحاق۷ ازدواج کند[5]<ref>[5]. عرائس المجالس، ص100؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج1، ص57.</ref> و نیز برادرش اسحاق۷ را وصی خود قرار داد.[6]<ref>[6]. تاریخ طبری، ج1، ص314؛ مروج الذهب، ج1، ص58؛ المنتظم، ج1، ص305.</ref> برخی نیز وصی او را فرزندش قیدار دانستهاند.[1]<ref>[1]. الروضة فی فضائل امیرالمؤمنین، ص221؛ نک: مروج الذهب، ج1، ص58.</ref>بر پایه نظر مشهور، پیکر او در حجر اسماعیل، کنار خانه کعبه، زیر ناودان و در جوار مادرش هاجر۳ به خاک سپرده شد.[2]<ref>[2]. السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص5؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص222؛ تاریخ طبری، ج1، ص314.</ref> برخی نیز مدفن او را کنار حجرالاسود دانستهاند.[3]<ref>[3]. مروج الذهب، ج1، ص75.</ref>
| |
|
| |
|
| پس از وی پسرش نابت یا قیدار عهدهدار تولیت خانه خدا و برگزاری مراسم حج شد. این مسئولیت در بسیاری از دورههای تاریخ، همواره بر عهده نوادگان اسماعیل۷ بود[4]<ref>[4]. تاریخ یعقوبی، ج1، ص221-223؛ الکامل، ج2، ص42؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج1، ص57.</ref> و آنان نسل به نسل عهدهدار آن میشدند. اما در دوره عدنان بن ادد، دچار انحراف دینی و درگیری شدند. هنوز بسیاری از احکام دین حنیف ابراهیم۷ از جمله آیین حج در میان آنان رواج داشت؛ ولی به پارهای کارهای شرکآلود آمیخته بود.[5]<ref>[5]. الکافی، ج4، ص21.</ref> در دورهای از تاریخ، جُرهمیان و بعدها خُزاعه و صوفه بر مکه چیره شدند و دربانی، کلیدداری و اجازه حج را در دست گرفتند. قُصَیّ بن کِلاب، چهارمین جد پیامبراکرم۹ پس از نبردی سخت دیگر بار اداره مکه و خانه خدا را بر عهده گرفت و آن مناصب را میان فرزندان خویش قسمت کرد.[6]<ref>[6]. تاریخ یعقوبی، ج1، ص241.</ref> این منصبها تا روزگار رسول خدا۹ همچنان در دست قبیله قریش که از نوادگان اسماعیل۷ بودند، باقی ماند.[7]<ref>[7]. فتوح الشام، ج2، ص141.</ref>
| | او همچنین شرح نسبتاً مفصلی درباره «ابوسعید» حاکم شهر لَحسا (احسای امروزی در شرق عربستان) کرده و گفته است که مردم این شهر، خود را در مذهب به ابوسعید منسوب کرده بودند و یکی از جانشینان وی، به مکه لشکرکشی کرده و حجرالاسود را با خود به لحسا برده بود.<ref>سفرنامه، ص۱۴۷ تا ص۱۵۱.</ref> این شخص ابوسعید جنابی قرمطی (مقتول در ۳۰۱ یا ۳۰۲ق) و نیز فرزندش، [[ابوطاهر قرمطی]] بوده است.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۷۸.</ref> |
|
| |
|
| == پانویس == | | == پانویس == |
خط ۴۲: |
خط ۴۳: |
| == منابع == | | == منابع == |
| {{منابع}} | | {{منابع}} |
| | {{برگرفتگی |
| | | پیش از لینک = |
| | | منبع = مقاله «اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم» در میقات حج است. |
| | | لینک = https://miqat.hajj.ir/article_114774.html| توضیحات منبع = |
| | }} |
| | * '''«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»'''، خامهیار، احمد، میقات حج، شماره۱۲، ۱۳۹۹ش. |
| | * '''دیوان اشعار ناصرخسرو'''، تصحیح سیدنصرالله تقوی، مقدمه مصحح، تهران، گلشن، ۱۳۴۸ش. |
| | * '''الرحلة العیّاشیة'''، عیاشی، عبدالله بن محمد، تحقیق: سعید الفاضلی و سلیمان القرشی، ابوظبی، دار السویدی، ۲۰۰۶م. |
| | * '''سفرنامه ناصرخسرو'''، تصحیح محمد دبیرسیاقی، مقدمه مصحح، تهران، زوّار، ۱۳۸۹ش. |
| | * '''الکافی'''، کلینی، محمد بن یعقوب، تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۳ش. |
| {{پایان}} | | {{پایان}} |