|
|
(۲۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| '''اسماعیل''' ... | | '''سفرنامه ناصرخسرو''' از منابع مهم تاریخ حج و حرمین شرفین است که در سده پنجم هجری قمری نگاشته شده است. ناصرخسرو، حکیم و شاعر فارسی زبان اسماعیلیمذهب، در سال ۴۳۷قمری سفرهای خود را که به مدت هفت سال طول کشید آغاز کرد و مشاهدات خود را از اماکن و وضعیت اجتماعی مردم شهرها در سفرنامه خود بازگو کرد. ناصرخسرو در این هفت سال چهار بار به سفر حج رفت و به طور تفصیلی شهر مکه، اماکن مقدس حرمین، مسجدالحرام، آداب حجگزاران، سختی ها و دشواری های حج در آن دوره و همچنین تاریخ سیاسی حجاز را در سفرنامه خود بیان کرده است. |
|
| |
|
| == تولد و زندگی == | | == معرفی == |
| در قرآن در برابر درخواست [[حضرت ابراهیم(ع)]] برای فرزند صالح، خداوند تولد پسری بردبار را به وی بشارت داد. (سوره صافات، آیات ۹۷ تا ۱۰۱) بسیاری از مفسران، این فرزند را اسماعیل دانستهاند.<ref>تفسیر مجاهد، ص543؛ مجمع البیان، ج8، ص322؛ الصافی، ج4، ص276.</ref> مادر اسماعیل، هاجر کنیز مصری ساره، همسر نخست ابراهیم، بود که به سبب نازایی آن بانو و با پیشنهاد خود او<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۶، ۱ و ۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵</ref> به ازدواج ابراهیم درآمد.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۵ و ۱۶؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵؛ قاموس کتاب مقدس، ص۷۳.</ref> قرآن کریم تولد اسماعیل را عطیهای الهی برای ابراهیم میشمرد که در دوران کهنسالی او رخ داد.(سوره ابراهیم، آیه ۳۹) به گزارش تاریخنگاران مسلمان، سکونت هاجر و اسماعیل در مکه و مجاورت خانه خدا، امری مسلّم است که قرآن کریم نیز آن را به صراحت گزارش کرده است.(سوره ابراهیم، آیه ۳۷)<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۲۵۵؛ الکامل، ج۱، ص۱۰۳.</ref> | | از مهمترین منابع مطالعاتی تاریخ حج و حرمین شریفین، سفرنامه ناصرخسرو است و در عین حال کهنترین و ارزشمندترین سفرنامه به زبان فارسی به شمار میآید.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۳.</ref> صرف نظر از ارزشهای ادبی و زبانشناختی این اثر به عنوان یک متن کهن فارسی، از آن میتوان به عنوان منبع مهمی برای مطالعه تاریخ اجتماعی و فرهنگی سرزمینهایی که در مسیر سفر نویسنده قرار داشتهاند، استفاده کرد.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۵.</ref> ناصرخسرو بخش قابل توجهی از سفرنامه خود را به توصیف تفصیلی وضعیت اجتماعی و عمرانی اماکن مقدس حرمین، به ویژه شهر مکه و مسجدالحرام، در سده پنجم هجری اختصاص داده است. در نبودِ تواریخ محلی برای دو شهر مکه و مدینه در حدِ فاصل سدههای چهارم تا ششم، این سفرنامه منبعی دست اول برای مطالعه تاریخ حج و حرمین، به ویژه در سده پنجم هجری، به شمار میآید.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۳.</ref> |
|
| |
|
| بر پایه نظر مشهور، پیکر اسماعیل در [[حجر اسماعیل]]، کنار کعبه، زیر ناودان و در جوار مادرش هاجر به خاک سپرده شد.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۲؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۳۱۴.</ref> برخی نیز مدفن او را کنار [[حجر الاسود|حجرالاسود]] دانستهاند.<ref>مروج الذهب، ج1، ص75.</ref>
| | === ناصرخسرو === |
| | ابومعین حمیدالدین ناصر بن خسرو قبادیانی بلخی، حکیم، ادیب و شاعر فارسیزبان و اسماعیلیمذهب، در سال ۳۹۴قمری در قبادیان از توابع بلخ به دنیا آمد و در سال ۴۸۱قمری در «یمگان» از توابع بدخشان (امروزه در افغانستان) از دنیا رفت.<ref>دیوان اشعار ناصرخسرو، مقدمه مصحح، ص «و».</ref> آثار متعددی به نظم و نثر به ناصرخسرو منسوب است. ''زاد المسافرین'' (در عقاید اسماعیلیه) ''و دیوان اشعار'' از آثار او است.<ref>سفرنامه ناصرخسرو، مقدمه مصحح، ص هفده.</ref> |
|
| |
|
| == نبوت حضرت اسماعیل == | | == سفرهای حج ناصرخسرو == |
| نام حضرت اسماعیل ۱۲ بار در قرآن آمده است. (برای نمونه: آیات ۱۲۵، ۱۲۷، ۱۳۳٬۱۳۶٬۱۴۰ سوره بقره؛ آیه ۸۴ سوره آل عمران و آیه ۱۶۳ سوره نساء) قرآن کریم او را یکی از پیامبران الهی خوانده و با یادکرد نام وی در کنار شماری از پیامبران خدا، از نزول وحی بر او سخن گفته است.(سوره نساء، آیه ۱۶۳) او در آیه ۵۴ سوره مریم با صراحتی بیشتر رسول و نبی خوانده شده است.<ref>روح المعانی، ج۱۲، ص۱۲۲.</ref> افزون بر نبوت، حلم (سوره صافّات، آیه ۱۰۱)، شکیبایی (سوره انبیاء، آیه ۸۵)، وفا به وعده (سوره مریم، آیه ۵۴)، و خضوع و خشوع در برابر آیات الهی (سوره مریم، آیه ۵۴–۵۸) از ویژگیهای اسماعیل شمرده شده است. قرآن کریم همچنین وی را صالح، پسندیده خداوند و برخوردار از نعمت، هدایت و رحمت ویژه الهی (سوره انعام، آیات ۸۶–۹۰؛ سوره مریم، آیات ۵۴–۵۸؛ سوره انبیاء، آیات ۸۵–۸۶) و در شمار نیکان (سوره ص، آیه ۴۸) برشمرده و از برتری وی در میان جهانیان سخن گفته است. (سوره انعام، آیه ۸۶)
| | ناصرخسرو سفرهای خود را در ۲۳ شعبان ۴۳۷قمری از مرو آغاز کرد.<ref>سفرنامه، ص۳.</ref> ناصرخسرو در مجموع، چهار سفر حج داشته است که تواریخ هر چهار سفر را در سفرنامه خود آورده است.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۷.</ref> او در چهارمین سفر حج خود، به مدت شش ماه،<ref>سفرنامه، ص۱۰۴.</ref> از آغاز رجب تا ۲۰ ذیالحجه، مجاور حرم بود.<ref>سفرنامه، ص۱۲۳.</ref> سپس عزم بازگشت کرد و با گذر از شهرهایی در ۲۶ جمادیالثانی ۴۴۴قمری به بلخ رسید.<ref>سفرنامه، ص۱۴۰ تا ص۱۷۴.</ref> سفرهای وی در مجموع هفت سال به طول انجامید.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۸.</ref> |
|
| |
|
| == ذبح اسماعیل == | | == توصیف شهر مکه و مناطق حجاز == |
| به گزارش قرآن کریم، هنگامیکه فرزند ابراهیم به سن جوانی رسید، ابراهیم در رؤیا دید که فرزند خود را سر میبُرد. او نظر پسرش را در این زمینه جویا شد. پسر، پدر را به انجام فرمان الهی دعوت کرد و وعده صبر و بردباری داد.(سوره صافات، آیه ۱۰۲) قرآن کریم بدون پرداختن به نام ذبیح و جزئیات دیگر این رویداد، فقط بخشهای مهم و گزیده آن را در مسیر اهداف هدایتی و تربیتی خود گزارش کرده است.<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۶۱؛ مجمع البیان، ج۱۱، ص۳۸۹؛ بحار الانوار، ج۱۲، ص۱۲۵.</ref> قرآن کریم در این زمینه که ذبیح کدام یک از دو فرزند ابراهیم بوده، سخنی نگفته است. از این رو، مفسران در آن به اختلاف سخن راندهاند. شماری از مفسران نخستین،<ref>جامع البیان، ج۲۳، ص۱۰۰؛ التبیان، ج۸، ص۵۱۸؛ التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۱۵۸</ref> همه مفسران شیعه<ref>التبیان، ج۸، ص۵۱۸؛ مجمع البیان، ج۸، ص۳۲۲؛ المیزان، ج۷، ص۲۳۲.</ref> و برخی مفسران اهلسنت<ref>تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۲۰ و ۲۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۶؛ اضواء البیان، ج۶، ص۳۱۸.</ref> اسماعیل را ذبیح خواندهاند و برخی از مفسران نخستین<ref>جامع البیان، ج۲۳، ص۱۰۰؛ التبیان، ج۸، ص۵۱۸؛ التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۵۴.</ref> و بیشتر اهلسنت<ref>تفسیر مجاهد، ج۲، ص۵۴۳؛ تفسیر مقاتل، ج۳، ص۱۰۴؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۲۶۳.</ref> هماهنگ با گزارش کتاب مقدس<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۲۲، ۲ و ۱۳.</ref> اسحاق را ذبیح دانستهاند.
| | از مهمترین ارزشهای تاریخی سفرنامه ناصرخسرو، توصیف نسبتاً دقیق جغرافیای [[مکه]] و بافت شهری آن و نیز توصیف مختصرِ دیگر شهرهای مهم [[حجاز]] همچون مدینه، جده و طائف است.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۸.</ref> او مکه را شهری میان کوههایی نهچندان بلند توصیف کرده که بلندترین آنها، [[کوه ابوقبیس]] است. در سفرنامه وی آمده که گرداگرد [[مسجد الحرام|مسجدالحرام]] را شهر و کوچهها و بازارهای آن فرا گرفته است. به گفته وی، بارو و دروازههای شهر هر کجا که رخنهای میان دو کوه وجود دارد، ساخته شده است. همچنین درختی در شهر، بهجز بر سر چاهی بر یکی از دروازههای مسجدالحرام، به چشم نمیخورد.<ref>سفرنامه، ص۱۱۹.</ref> برخلاف توصیف مفصلی که ناصرخسرو از مکه کرده، توصیف وی از مدینه و اماکن دینی آن بسیار مختصر است. او مدینه را شهری کنار صحرا، با زمین نمناک و شورهزار و دارای آبِ روان اندک و نخلستان توصیف کرده است.<ref>سفرنامه، ص۱۰۲ و ص۱۰۳.</ref> |
|
| |
|
| == نقش اسماعیل در پیدایش و آبادانی مکه ==
| | شهر دیگری که ناصرخسرو به توصیف آن پرداخته، شهر [[جده]] است که امروزه از مهمترین بنادر عربستان در ساحل دریای سرخ به شمار میآید. به گفته وی، جده شهری بزرگ بر لبِ دریا، با بارویی محکم و دارای دو دروازه، و درون شهر بازارها و مسجد جامع، و بیرون شهر نیز مسجدی منسوب به پیامبر وجود داشته است.<ref>سفرنامه، ص۱۱۷.</ref> ناصرخسرو همچنین توصیف مختصری از شهر طائف (امروزه در نود کیلومتری شرق مکه) کرده و آن را ناحیهای بر سر کوه دارای حِصار محکم و بازاری کوچک و جامعی مختصر، با آبِ روان و درختان انار و انجیر فراوان، دانسته است.<ref>سفرنامه، ص۱۴۱.</ref> |
| تاریخنگاران مسلمان<ref>الکامل، ج1، ص103-105؛ تاریخ ابن خلدون، ج1، ص350؛ قصص الانبیاء، جزائری، ص142.</ref>و بیشتر مفسران<ref>[2]. جامع البیان، ج13، ص300-302؛ مجمع البیان، ج1، ص389؛ المیزان، ج1، ص288.</ref>ذیل آیه ۳۷ ابراهیم/۱۴، پیدایش زمزم و گرد آمدن برخی قبایل در پیرامون آن و آبادی و رونق گرفتن مکه را با آمدن هاجر و اسماعیل پیوند داده و آن را از آثار دعای حضرت ابراهیم دانستهاند. بر پایه برخی از روایات، حضرت ابراهیم هنگام ترک هاجر و اسماعیل در مکه، به آنان گفت: شما را به خدایی میسپارم که به فرمان وی در این سرزمین جایگزینتان کردم.<ref>بحار الانوار، ج12، ص98؛ الصافی، ج3، ص92؛ نور الثقلین، ج2، ص549.</ref> بر پایه پارهای گزارشها، هاجر و اسماعیل در جای کنونی حجر اسماعیل سکونت یافتند.<ref>[2]. جامع البیان، ج1، ص762.</ref>در روایتی منسوب به امام صادق، حجر اسماعیل خانه ایشان معرفی شده است.<ref>[3]. الکافی، ج4، ص210؛ بحار الانوار، ج12، ص117.</ref>
| |
|
| |
|
| پیدایش آب زمزم نیز بر اثر ساییده شدن پای اسماعیل بر زمین و از ارهاصات وی دانسته شده است.<ref>الکافی، ج4، ص202؛ التفسیر الکبیر، ج19، ص136؛ الخرائج و الجرائح، ج2، ص930.</ref> ارهاص، رویدادی فراعادی است که پیش از نبوت یک پیامبر و در پیوند با وی رخ میدهد. بر همین اساس، زمزم را «چاه اسماعیل» نیز خواندهاند.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص255؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص97.</ref> با پیدایش چشمه زمزم در آن بیابان بیآب و علف، برخی کاروانها در آنجا توقف کردند و شماری از قبایل در پیرامون آن گرد آمدند.<ref>الکافی، ج4، ص202.</ref> شماری از دانشمندان با اشاره به موقعیت جغرافیایی و نبود آب در آن منطقه،<ref>جامع البیان، ج13، ص301؛ مجمع البیان، ج6، ص84.</ref> گوارایی و فراوانی آب زمزم را سبب گرد آمدن قبیله جُرْهُم و پیدایش شهر مکه دانستهاند.<ref>معجم البلدان، ج3، ص148.</ref>
| | == توصیف معماری مسجدالحرام == |
| | ناصرخسرو در سفرنامه خود توصیف دقیق و نسبتاً مفصلی از [[مسجد الحرام|مسجدالحرام]] و معماری آن، از جمله صحن، درها، طاقها و رواقهای آن کرده است.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۷۰.</ref> بخش دیگری از توصیفهای ناصرخسرو از مسجدالحرام و معماری آن، مواردی است که در سایر منابع دیده نمیشود و میتوان آنها را آگاهیهای منحصر به فردی درباره وضعیت و معماری این مسجد در سده پنجم به شمار آورد؛ از آن جمله میتوان به توصیف وی از الواح چوبی و کتیبههای داخل خانه کعبه، که روی آنها نام خلفای فاطمی مصر وجود داشت، و نیز وضعیت جامه کعبه در زمان وی<ref>سفرنامه، ص۱۳۲ و ص۱۳۳.</ref> و پوششی که دیوار گرداگرد مسجد را پوشانده بود و در آن صندوقهایی متعلق به شهرهای مختلف اسلامی وجود داشت اشاره کرد.<ref>سفرنامه، ص۱۳۵.</ref> |
|
| |
|
| == اسماعیل و بنای کعبه == | | == آگاهیهای نادر درباره اماکن مقدس == |
| قرآن کریم از همکاری اسماعیل با پدرش ابراهیم در بالا بردن پایههای کعبه و بازسازی آن خبر میدهد(بقره/۲، ۱۲۷) روایتهای اسلامی این داستان را به تفصیل آورده و گاه درباره جزئیات آن به قصهپردازی پرداختهاند.<ref>تاریخ طبری، ج1، ص259-260؛ صحیح البخاری، ج4، ص116-117؛ اخبار مکه، ج2، ص32.</ref> این کار در سال دوم سکونت هاجر و اسماعیل در مکه و با فرمان الهی گزارش شده است.<ref>[2]. الکافی، ج4، ص203.</ref> بیشتر مفسران بر این باورند که کعبه پیش از ابراهیم۷ وجود داشت؛ ولی آثارش تا حدی از میان رفته بود و حضرت ابراهیم و اسماعیل آن را بازسازی کردند.<ref>[3]. جامع البیان، ج1، ص749؛ مجمع البیان، ج2، ص382؛ التفسیر الکبیر، ج4، ص57.</ref> روایتهای رسیده از امامان معصوم: نیز مؤید این گزارشند.<ref>[4]. نک: الکافی، ج4، ص203؛ مجمع البیان، ج1، ص388؛ بحار الانوار، ج12، ص93-94.</ref> میگویند آنها با راهنمایی جبرئیل جای کعبه را یافتند.<ref>[5]. تاریخ طبری، ج1، ص253؛ تفسیر قمی، ج1، ص62.</ref> در برابر، مفسرانی مانند مجاهد و جز او گفتهاند: کعبه نخستین بار به دست حضرت ابراهیم و اسماعیل۸ ساخته شد.<ref>[6]. التبیان، ج1، ص462؛ مجمع البیان، ج1، ص387.</ref> حضرت ابراهیم و اسماعیل افزون بر ساختن کعبه، فرمان یافتند تا خانه خدا را برای طوافکنندگان، مجاوران، رکوعکنندگان و سجدهکنندگان، پاک و پاکیزه کنند. (بقره/۲، ۱۲۵)
| | در ''سفرنامه'' ناصرخسرو، گاه آگاهیهای مهمی درباره برخی از اماکن مقدس مکه و پیرامون آن وجود دارد که در کمتر منبع دیگری به چشم میخورد؛ از آن جمله، اشاره وی به قدمگاه یا نشان جای پای رسول خدا در [[باب الصفا|بابالصفا]] (از دروازههای مسجدالحرام) است که حاجیان به قصد تبرک، قدم یا صورت خود را جای پای پیامبر مینهادند.<ref>سفرنامه، ص۱۲۸.</ref> |
|
| |
|
| == حجگزاری اسماعیل ==
| | آگاهی ارزشمند دیگر، اشاره وی به [[رخام حمراء]] است که سنگ مرمرین سرخرنگی در کف خانه کعبه بوده<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۷۲.</ref> و در اخبار منابع شیعه، محل نماز خواندن پیامبر و برخی از ائمه دانسته شده است.<ref>الکافی، ج۴، ص۵۲۹–۵۲۸ و ۵۴۵.</ref> آگاهی دیگر این سفرنامه درباره اماکن مقدس و متبرک، اشاره به وجود دو چاه آب در منطقه [[جعرانه|جِعرانه]] (در چهار فرسنگی شمال مکه)، یکی منسوب به [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(ص)]] و دیگری منسوب به [[امام علی(ع)]] است.<ref>سفرنامه، ص۱۳۷.</ref> |
| حجگزاری حضرت اسماعیل موضوعی است که مفسران ذیل برخی آیات قرآن کریم و نیز تاریخنگاران به آن پرداختهاند. ابراهیم و اسماعیل در زمان ساخت کعبه از خداوند خواستند که چگونگی عبادت و مناسکشان را نیز به آنان نشان دهد. (بقره/۲، ۱۲۸) مفسران مقصود از مناسک را اعمال حج مانند طواف، سعی میان صفا و مروه، وقوف در عرفات، رمی جمرات و مانند آن دانستهاند که خداوند در پی آن دعا این مناسک را به آن دو آموخت.<ref>[1]. جامع البیان، ج1، ص769؛ التبیان، ج1، ص464-465؛ مجمع البیان، ج1، ص392.</ref> ظاهر برخی از آیات به انجام مناسک حج از سوی حضرت ابراهیم و اسماعیل اشاره دارد. (بقره/۲، ۱۲۸؛ صافّات/۳۷، 102)<ref>[1]. جامع البیان، ج1، ص769؛ التبیان، ج1، ص464؛ </ref> بر پایه برخی از روایات اسلامی، در نخستین حج، جبرئیل از آغاز مناسک تا پایان، همراه حضرت ابراهیم و اسماعیل بود و یکایک اعمال و مناسک حج را به آنان میآموخت.<ref>الکافی، ج4، ص202؛ علل الشرایع، ج2، ص587؛ بحار الانوار، ج12، ص93-96.</ref> حجگزاری حضرت اسماعیل در سالهای بعد نیز گزارش شده است.<ref>[5]. نک: الکافی، ج4، ص203-205؛ علل الشرایع، ج2، ص587-588؛ وسائل الشیعه، ج13، ص210-212.</ref>
| |
|
| |
|
| == اسماعیل و تولیت کعبه == | | == وضعیت و آداب حجگزاری == |
| گزارشها نشان میدهند که حضرت اسماعیل تا پایان زندگی عهدهدار اداره خانه خدا بود. بر پایه روایتی منسوب به امام صادق(ع) حضرت اسماعیل نخستین کسی بود که خانه کعبه را پردهپوش کرد. بر پایه همین گزارش، حضرت اسماعیل نخستین کسی بود که بر روی ستونهای چوبین، با چوب و گِل، کعبه را مسقف کرد. حاجیان که مسقف شدن کعبه را دیدند، تصمیم گرفتند تا اسماعیل را یاری کنند. آنها از سال بعد همراه خود قربانی آوردند. حضرت اسماعیل با هدایت الهی، قربانیها را ذبح کرده، به مصرف حاجیان میرساند.<ref>[1]. الکافی، ج4، ص203-205؛ علل الشرایع، ج2، ص587-588؛ وسائل الشیعه، ج13، ص210-212.</ref>
| | سفرنامه ناصرخسرو آگاهیهای تاریخی ارزشمند و منحصر به فردی درباره تاریخ حجگزاری و موسم حج در سده پنجم هجری به دست میدهد؛ از جمله این آگاهیها، اشاره به سنت [[جعرانه|عمره جِعرانه]] است که همهساله در روز شانزده ذیقعده ـ بر مبنای این باور که پیامبر در همین تاریخ از این منطقه احرام بسته و عمره ادا کرده ـ انجام میشده است.<ref>سفرنامه، ص۱۳۷.</ref> و چنانکه سفرنامهنویسان متأخر گزارش کردهاند، این سنت بعدها فراموش شده است.<ref>الرحلة العیّاشیة، ج۲، ص۱۶۶.</ref> |
|
| |
|
| == نقش نوادگان اسماعیل در تاریخ کعبه ==
| | از دیگر ارزشهای سفرنامه ناصرخسرو در مطالعه تاریخ حجگزاری، توصیف مفصل وی از مراسم گشودن درِ کعبه است. به گفته ناصرخسرو، کلیدداران و خادمان خانه کعبه، اعراب [[بنی شیبه|بنیشیبه]] بودند که از زمان رسول خدا، منصب کلیدداری کعبه به آنان واگذار شده بود.<ref>سفرنامه، ص۱۳۵.</ref> همچنین درِ کعبه در ماه رجب هر روز هنگام طلوع آفتاب، و در ماههای شعبان و رمضان و شوال، روزهای دوشنبه و پنجشنبه و جمعه گشوده میشده است و با فرارسیدن ماه ذیالقعده، دیگر در کعبه را باز نمیکردند.<ref>سفرنامه، ص۱۳۵ و ۱۳۷.</ref> |
| حضرت اسماعیل تا پایان زندگی، تولیت خانه خدا، عمران و آبادانی آن، و اداره مناسک حج را بر عهده داشت. پس از وی پسرش نابت یا قیدار عهدهدار تولیت خانه خدا و برگزاری مراسم حج شد. این مسئولیت در بسیاری از دورههای تاریخ، همواره بر عهده نوادگان اسماعیل بود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص221-223؛ الکامل، ج2، ص42؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج1، ص57.</ref> و آنان نسل به نسل عهدهدار آن میشدند. اما در دوره عدنان بن ادد، دچار انحراف دینی و درگیری شدند. هنوز بسیاری از احکام دین حنیف ابراهیم از جمله آیین حج در میان آنان رواج داشت؛ ولی به پارهای کارهای شرکآلود آمیخته بود.<ref>[5]. الکافی، ج4، ص21.</ref> در دورهای از تاریخ، جُرهمیان و بعدها خُزاعه و صوفه بر مکه چیره شدند و دربانی، کلیدداری و اجازه حج را در دست گرفتند. قُصَیّ بن کِلاب، چهارمین جد پیامبراکرم پس از نبردی سخت دیگر بار اداره مکه و خانه خدا را بر عهده گرفت و آن مناصب را میان فرزندان خویش قسمت کرد.<ref>[6]. تاریخ یعقوبی، ج1، ص241.</ref> این منصبها تا روزگار رسول خدا همچنان در دست قبیله قریش که از نوادگان اسماعیل بودند، باقی ماند.<ref>فتوح الشام، ج2، ص141.</ref>
| | |
| | == مشکلات و سختیهای سفرهای حج == |
| | ناصرخسرو همچنین آگاهیهای ارزشمندی را درباره مشکلات حجگزاری ارائه داده و نمونههایی از بلایای طبیعی و انسانی که حاجیان در مسیر حج خود یا در موسم حج در مکه با آن روبهرو میشدند را گزارش داده است. او در توصیف خود درباره میقات [[جحفه|جُحفه]]<nowiki/>اشاره کرده است که سیلی حاجیان زیادی را کشت.<ref>سفرنامه، ص۱۰۴.</ref> و نیز اشاره کرده است که در سال سفر حج نخست وی (۴۳۸ق)، به علت کمبود طعام، از هیچ طرف کاروانهایی به حج نیامدند.<ref>سفرنامه، ص۶۱.</ref> همچنین در سال سفر حج دوم وی (۴۳۹ق) نیز در مکه قحطی بود و در آن سال از هیچ جا حاجیان به حج نیامدند؛ و بسیاری از مردم از گرسنگی و تشنگی از حجاز به هر سمت رو به بیرون نهاده بودند. در نتیجه این قحطی، در این سال ۳۵ هزار نفر از حجاز به مصر آمدند.<ref>سفرنامه، ص۱۰۴.</ref> ناصرخسرو سپس افزوده است که سال بعد نیز (۴۴۰ق) سلطان مصر اعلام کرد در حجاز قحطی است و رفتن حُجاج مصلحت نیست. ازاینرو در این سال نیز حاجیان به حج نرفتند.<ref>سفرنامه، ص۱۰۵.</ref> |
| | |
| | == تاریخ سیاسی حجاز == |
| | از دیگر ارزشهای سفرنامه ناصرخسرو، آگاهیهایی است که درباره تاریخ سیاسی حرمین شریفین در زمان خود داده است؛ از جمله آنکه او از امیر دو شهر جده و مدینه در زمان حجگزاری خود، به نام «تاجالمعالی بن ابیالفتوح»، یاد کرده و وی را تابع و بنده امیر مکه دانسته است.<ref>سفرنامه، ص۱۱۸.</ref> همچنین به گزارش ناصرخسرو، از سوی خلیفه فاطمی مصر «وظیفهای» برای امرای مکه و مدینه و متولیان مسجدالحرام تعیین شده بود که همهساله، در دو نوبت، به حجاز ارسال میشد. این وظیفه شامل جامه کعبه، جامه خُدّام و حاشیه و امرای مکه و مدینه و صِلَت امیر مکه و مشاهره او به مبلغ ماهانه سه هزار دینار و اسب و خلعت بود.<ref>سفرنامه، ص۱۰۵.</ref> |
| | |
| | ناصرخسرو آگاهیهایی نیز درباره تاریخ سیاسی سایر مناطق [[جزیرةالعرب|شبه جزیره عربستان]] ارائه کرده است. او در توصیف شهر «یمامه» در وسط بادیه عربستان، امیران آن را علویانی دارای شوکت و زیدیمذهب معرفی کرده که در اقامه نماز خود، دو عبارت «محمد و علی خیر البشر» و «حی علی خیر العمل» را میگفتند.<ref>سفرنامه، ص۱۴۶ و ص۱۴۷.</ref> گفته شده این امیران علوی خاندان «بنیاُخَیضَر» هستند که برای مدت بیش از دو سده، از نیمه دوم سده سوم تا نیمه دوم سده پنجم، حاکمان سرزمین «نجد» در وسط شبه جزیره عربستان بودند.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۷۸.</ref> |
| | |
| | او همچنین شرح نسبتاً مفصلی درباره «ابوسعید» حاکم شهر لَحسا (احسای امروزی در شرق عربستان) کرده و گفته است که مردم این شهر، خود را در مذهب به ابوسعید منسوب کرده بودند و یکی از جانشینان وی، به مکه لشکرکشی کرده و حجرالاسود را با خود به لحسا برده بود.<ref>سفرنامه، ص۱۴۷ تا ص۱۵۱.</ref> این شخص ابوسعید جنابی قرمطی (مقتول در ۳۰۱ یا ۳۰۲ق) و نیز فرزندش، [[ابوطاهر قرمطی]] بوده است.<ref>«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۷۸.</ref> |
|
| |
|
| == پانویس == | | == پانویس == |
خط ۳۵: |
خط ۴۴: |
| {{منابع}} | | {{منابع}} |
| {{برگرفتگی | | {{برگرفتگی |
| | پیش از لینک = | | | پیش از لینک = |
| | منبع = مقاله «اسماعیل» در دانشنامه حج است. | | | منبع = مقاله «اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم» در میقات حج است. |
| | لینک = https://hzrc.ac.ir/post/9077/%d8%a7%d8%b3%d9%85%d8%a7%d8%b9%d9%8a%d9%84-%d8%b9| توضیحات منبع = | | | لینک = https://miqat.hajj.ir/article_114774.html| توضیحات منبع = |
| }} | | }} |
| * '''اخبار مكه،''' الازرقي، محمد بن عبدالله، به كوشش رشدي الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق. | | * '''«اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»'''، خامهیار، احمد، میقات حج، شماره۱۲، ۱۳۹۹ش. |
| * '''اضواء البيان،''' الشنقيطي، محمد امين، بيروت، دار الفكر، 1415ق.
| | * '''دیوان اشعار ناصرخسرو'''، تصحیح سیدنصرالله تقوی، مقدمه مصحح، تهران، گلشن، ۱۳۴۸ش. |
| * '''بحار الانوار،''' المجلسي، محمدباقر، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق. | | * '''الرحلة العیّاشیة'''، عیاشی، عبدالله بن محمد، تحقیق: سعید الفاضلی و سلیمان القرشی، ابوظبی، دار السویدی، ۲۰۰۶م. |
| * '''تاريخ ابن خلدون،''' ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1391ق.
| | * '''سفرنامه ناصرخسرو'''، تصحیح محمد دبیرسیاقی، مقدمه مصحح، تهران، زوّار، ۱۳۸۹ش. |
| * '''تاريخ طبري (تاريخ الامم و الملوك)،''' الطبري، محمد بن جریر، به كوشش محمد ابوالفضل، بيروت، دار احياء التراث العربي.
| | * '''الکافی'''، کلینی، محمد بن یعقوب، تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۳ش. |
| * '''تاريخ اليعقوبي،''' یعقوبی، احمد بن اسحاق، بيروت، دار صادر، 1415ق.
| |
| * '''التبيان،''' الطوسي، محمد بن حسن، به كوشش العاملي، بيروت، دار احياء التراث العربي. | |
| * '''تفسير ابن کثير (تفسير القرآن العظيم)،''' ابن کثير، اسماعیل بن عمر، به كوشش مرعشلي، بيروت، دار المعرفه، 1409ق.
| |
| * '''تفسير بيضاوي (انوار التنزيل):''' البيضاوي، عبدالله بن عمر، به كوشش عبدالقادر، بيروت، دار الفكر، 1416ق.
| |
| * '''تفسير القمي،''' القمي، علی بن ابراهیم، به كوشش الجزائري، قم، دار الکتاب، 1404ق.
| |
| * '''التفسير الكبير،''' فخر رازی، محمد بن عمر، قم، دفتر تبليغات، 1413ق.
| |
| * '''تفسير مجاهد،''' قرشی مخزومی، مجاهد بن جبر، به كوشش عبدالرحمن بن محمد، اسلام آباد، مجمع البحوث الاسلاميه، بیتا.
| |
| * '''تفسير مقاتل بن سليمان،''' مقاتل بن سليمان، به كوشش احمد فريد، دار الكتب العلميه، 1424ق.
| |
| * '''جامع البيان:''' طبری، محمد بن جریر، به كوشش صدقي جميل، بيروت، دار الفكر، 1415ق.
| |
| * '''الخرائج و الجرائح،''' قطب راوندی، سعید بن هبةالله، قم، مؤسسة الامام المهدي، بیتا.
| |
| * '''روح المعاني،''' آلوسی، محمود بن عبدالله، بيروت، دار احياء التراث العربي، بیتا.
| |
| * '''السيرة النبويه،''' ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، به كوشش مصطفي عبدالواحد، بيروت، دار المعرفه، 1396ق. | |
| * '''السيرة النبويه،''' ابن هشام، عبدالملک بن هشام، به كوشش محمد محيي الدين، مصر، مكتبة محمد علي صبيح، 1383ق.
| |
| * '''الصافی،''' فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی، بيروت، اعلمي، 1402ق. | |
| * '''صحيح البخاري،''' بخاری، محمد بن اسماعیل، بيروت، دار الفكر، 1401ق.
| |
| * '''علل الشرايع،''' شیخ صدوق، محمد بن علی، به كوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحيدريه، 1385ق.
| |
| * '''فتوح الشام،''' واقدی، محمد بن عمر، بيروت، دار الجيل، بیتا.
| |
| * '''قاموس كتاب مقدس،''' مستر هاكس، تهران، اساطير، 1377ش.
| |
| * '''قصص الانبياء،''' الجزائري، السيد نعمة الله، قم، الرضي، بیتا.
| |
| * '''الكامل في التاريخ،''' ابن اثیر، علی بن محمد، بيروت، دار صادر، 1385ق.
| |
| * '''كتاب مقدس،''' ترجمه: فاضل خان همداني، ويليام گلن و هنري مرتن، تهران، اساطير، 1380ش.
| |
| * '''مجمع البيان،''' طبرسی، فضل بن حسن، به كوشش گروهي از علما، بيروت، اعلمي، 1415ق.
| |
| * '''مروج الذهب،''' مسعودی، علی بن حسین، به كوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، 1409ق.
| |
| * '''معجم البلدان،''' یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، بيروت، دار صادر، 1995م.
| |
| * '''الميزان،''' سیدمحمدحسین، طباطبائی، بيروت، اعلمي، 1393ق.
| |
| * '''نور الثقلين،''' حویزی، عبدعلی، به كوشش رسولي محلاتي، اسماعيليان، 1373ش.
| |
| * '''وسائل الشيعه،''' حر عاملی، محمد بن حسن، قم، آل البيت، 1412ق.
| |
| {{پایان}} | | {{پایان}} |