هاجر اشپور: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
'''هاجر اشپور،''' بانوی آلمانی حج‌گزار در سال ۱۹۹۰م؛ و نگارنده کتاب سفر به مکه است.
'''هاجر اشپور،''' بانوی آلمانی حج‌گزار در سال ۱۹۹۰م، و نگارنده کتاب سفر به مکه است. سفرنامه او، در سال ۱۹۹۸م. به زبان آلمانی، و در سال ۱۳۸۲ش. بخش مربوط به اقامت نویسنده در [[مکه]] و [[مدینه]] به فارسی ترجمه شده و چاپ شده است.


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
باربِل (Bärbel) که بعدها به هاجر اشپور تغییر نام داد، به سال ۱۹۵۸م. در بندورف (Bonndorf) در جنوب آلمان زاده شد. (تصویر شماره ۱۳) وی پس از طی مدارج تحصیلی وارد دانشگاه فرایبورگ (Fribourg) شد و در رشته زبان و ادبیات روم باستان به تحصیل پرداخت. او فعالیت خود را در بخش حمایت از زنان مستقل به عنوان عضو فعال بخش حمایت از حقوق زنان با گرایش فمینیستی آغاز کرد.[۱]در آن‌جا با یک آلمانی ترک‌تبار به نام اریش سلیم اشپور (Erich Salim Spohr) آشنا شد که رهبری یکی از تشکل‌های دانشجویی دانشگاه فرایبورگ را عهده‌دار بود. سلیم اشپور که تازه به اسلام مشرف شده بود، بر باربل اثر نهاد و موجب شد وی اسلام را بپذیرد. او با سلیم ازدواج کرد و نامش را به هاجر اشپور تغییر داد. وی برای فراگیری آموزه‌های دینی به قبرس نزد شیخ نظیم حقانی، استاد سلیم و از عارفان نقشبندیه، رفت و مسائل معنوی و معارف قرآن را از او آموخت.[۲]
باربِل (Bärbel) که بعدها به هاجر اشپور تغییر نام داد، به سال ۱۹۵۸م. در بندورف (Bonndorf) در جنوب آلمان زاده شد.  
خانم اشپور سفر خود را به حج، سفر به قلب اسلام می‌داند. وی با تفسیری صوفیانه، با اشاره به حدیث قدسی «آسمان و زمین گنجایش مرا ندارند؛ اما قلب بنده مؤمن مرا در خود جای می‌دهد»[۳]سفر به مکه و مدینه را سفر به قلب انسان دانسته است. (ص۱۲۱)
 
وی پس از بازگشت از مکه، به سبب گرویدن به اسلام، از دانشگاه فرایبورگ اخراج شد و در کنار همسرش به تأسیس یک انتشارات کوچک در زادگاهش پرداخت؛ انتشاراتی که به یکی از بزرگ‌ترین مراکز نشر کتاب‌های اسلامی در آلمان بدل شده است.[۴]
وی پس از طی مدارج تحصیلی وارد دانشگاه فرایبورگ (Fribourg) شد و در رشته زبان و ادبیات روم باستان به تحصیل پرداخت. او فعالیت خود را در بخش حمایت از زنان مستقل به عنوان عضو فعال بخش حمایت از حقوق زنان با گرایش فمینیستی آغاز کرد.[۱] در آن‌جا با یک آلمانی ترک‌تبار به نام اریش سلیم اشپور (Erich Salim Spohr) آشنا شد که رهبری یکی از تشکل‌های دانشجویی دانشگاه فرایبورگ را عهده‌دار بود.  
 
سلیم اشپور که تازه به اسلام مشرف شده بود، بر باربل اثر نهاد و موجب شد وی اسلام را بپذیرد. او با سلیم ازدواج کرد و نامش را به هاجر اشپور تغییر داد. وی برای فراگیری آموزه‌های دینی به قبرس نزد شیخ نظیم حقانی، استاد سلیم و از عارفان نقشبندیه، رفت و مسائل معنوی و معارف قرآن را از او آموخت.[۲]
 
اشپور سفر خود را به [[حج]]، سفر به قلب اسلام می‌داند. وی با تفسیری صوفیانه، با اشاره به حدیث قدسی «آسمان و زمین گنجایش مرا ندارند؛ اما قلب بنده مؤمن مرا در خود جای می‌دهد»[۳] سفر به مکه و مدینه را سفر به قلب انسان دانسته است.<ref>سفرنامه، ص۱۲۱.</ref> وی پس از بازگشت از مکه، به سبب گرویدن به اسلام، از دانشگاه فرایبورگ اخراج شد و در کنار همسرش به تأسیس یک انتشارات کوچک در زادگاهش پرداخت؛ انتشاراتی که به یکی از بزرگ‌ترین مراکز نشر کتاب‌های اسلامی در آلمان بدل شده است.[۴]
 
یکی از ویژگی‌های سفرنامه اشپور، تلفیق خاطرات با داستان‌های پندآموز تاریخی است. ویژگی دیگر، گزارش و تفسیر مکرر آیات و مضامین قرآنی و آوردن سخنانی از دانشوران غربی در تأیید آن مضامین معنوی است. سفرنامه او هم گزارش خاطرات است و هم بیان دیدگاه‌های یک نومسلمان درباره دینی که پذیرفته و کتابی که به آن ایمان دارد.
یکی از ویژگی‌های سفرنامه اشپور، تلفیق خاطرات با داستان‌های پندآموز تاریخی است. ویژگی دیگر، گزارش و تفسیر مکرر آیات و مضامین قرآنی و آوردن سخنانی از دانشوران غربی در تأیید آن مضامین معنوی است. سفرنامه او هم گزارش خاطرات است و هم بیان دیدگاه‌های یک نومسلمان درباره دینی که پذیرفته و کتابی که به آن ایمان دارد.
خانم پروفسور آنه ماری شیمل (Annemarie Schimmel) اسلام‌شناس و شرق‌شناس آلمانی در کتابش به نام سال اسلامی: جشن‌ها و مراسم از گزارش هاجر اشپور از سفر حج به منزله تصویری زیبا از احساسات زائران بیت الله الحرام و بی‌تکلفی مسلمانان در این سفر معنوی یاد می‌کند.[۵]
خانم پروفسور آنه ماری شیمل (Annemarie Schimmel) اسلام‌شناس و شرق‌شناس آلمانی در کتابش به نام سال اسلامی: جشن‌ها و مراسم از گزارش هاجر اشپور از سفر حج به منزله تصویری زیبا از احساسات زائران بیت الله الحرام و بی‌تکلفی مسلمانان در این سفر معنوی یاد می‌کند.[۵]
سفرنامه این تازه مسلمان آلمانی با عنوان سفر به مکه، در سه بخش تدوین و تنظیم شده است: بخش نخست، شامل رخدادهای مربوط به آغاز سفر؛ بخش دوم، اتفاق‌های روزهای حج؛ و بخش سوم، گزارش حوادث هنگام بازگشت از مکه است.
سفرنامه این تازه مسلمان آلمانی با عنوان سفر به مکه، در سه بخش تدوین و تنظیم شده است: بخش نخست، شامل رخدادهای مربوط به آغاز سفر؛ بخش دوم، اتفاق‌های روزهای حج؛ و بخش سوم، گزارش حوادث هنگام بازگشت از مکه است.
خانم اشپور همراه ۴۰ مسلمان ترک‌تبار از شهرهای آلمان و هلند در سفری زمینی به زیارت خانه خدا رفته است. او در این سفرنامه به نکات و رخدادهایی پرداخته که در موسم حج با آن‌ها روبه‌رو شده است. کاروان، نخست از یوگسلاوی سابق و اتریش گذشته و در یونان در محله‌ای ترک‌نشین در مسجدی اقامت کرده است. (ص۳۸) کاروان سپس وارد ترکیه شد و در آن‌جا زائرانی را دیدند که همگی دارای یک هدف و مشتاق زیارت خانه خدا بوده‌اند.
خانم اشپور همراه ۴۰ مسلمان ترک‌تبار از شهرهای آلمان و هلند در سفری زمینی به زیارت خانه خدا رفته است. او در این سفرنامه به نکات و رخدادهایی پرداخته که در موسم حج با آن‌ها روبه‌رو شده است. کاروان، نخست از یوگسلاوی سابق و اتریش گذشته و در یونان در محله‌ای ترک‌نشین در مسجدی اقامت کرده است. (ص۳۸) کاروان سپس وارد ترکیه شد و در آن‌جا زائرانی را دیدند که همگی دارای یک هدف و مشتاق زیارت خانه خدا بوده‌اند.


== محتوای سفرنامه ==
== محتوای سفرنامه ==
از دید نویسنده، سفر حج، عظمت دین و پیامبر گرامی (ص) را نشان می‌دهد. اسلام دینی منحصر به مشرق نیست و افزون بر این‌که پیامبر اسلام انسانی کامل است، زیبایی‌های اسلام، گواهی روشن بر کمال و جامعیت این دین است. (ص۴۰)
از دید نویسنده، سفر حج، عظمت دین و پیامبر گرامی (ص) را نشان می‌دهد. اسلام دینی منحصر به مشرق نیست و افزون بر این‌که پیامبر اسلام انسانی کامل است، زیبایی‌های اسلام، گواهی روشن بر کمال و جامعیت این دین است.<ref>سفرنامه، ص۴۰.</ref>
کاروان از مرز عراق می‌گذرد و در راه از مقبره عبدالقادر گیلانی و بقعه‌ها و آرامگاه‌های مشهور کرخی، جنید و منصور حلاج دیدار می‌کند. خانم اشپور در سامرا به زیارت مرقد امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) می‌رود. او سپس در کربلا به زیارت مرقد امام حسین (ع) و در نجف به زیارت مرقد مقدس امام علی (ع) می‌رود و ویژگی‌های این زیارتگاه‌ها را به اجمال بیان می‌کند. (ص۶۰)
 
وی پس از نجف راهی مدینه شده، از مسیر رنج‌آور و سخت مدینه می‌گذرد. صدای اذان مسجدالنبی، دل او را می‌رباید؛ صدایی که آهنگی فرازمینی دارد و منحصر به شهر پیامبر (ص) است. (ص۶۶)
کاروان از مرز عراق می‌گذرد و در راه از مقبره عبدالقادر گیلانی و بقعه‌ها و آرامگاه‌های مشهور کرخی، جنید و منصور حلاج دیدار می‌کند. خانم اشپور در سامرا به زیارت مرقد امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) می‌رود. او سپس در کربلا به زیارت مرقد امام حسین (ع) و در نجف به زیارت مرقد مقدس امام علی (ع) می‌رود و ویژگی‌های این زیارتگاه‌ها را به اجمال بیان می‌کند<ref>سفرنامه، ص۶۰.</ref>
 
وی پس از نجف راهی مدینه شده، از مسیر رنج‌آور و سخت مدینه می‌گذرد. صدای اذان مسجدالنبی، دل او را می‌رباید؛ صدایی که آهنگی فرازمینی دارد و منحصر به شهر پیامبر (ص) است.<ref>سفرنامه، ص۶۶.</ref>
 
در بخش دوم گزارش‌های اشپور، خاطراتی از منازل میان راه مکه ارائه شده و درباره ذوالحلیفه، میقات مردم مدینه، که سفر حج اشپور از آن‌جا آغاز شده، گزارشی کوتاه آمده است. او اشاره می‌کند که ذوالحلیفه جایی است که مسافران ساده به زائر بدل می‌شوند.
در بخش دوم گزارش‌های اشپور، خاطراتی از منازل میان راه مکه ارائه شده و درباره ذوالحلیفه، میقات مردم مدینه، که سفر حج اشپور از آن‌جا آغاز شده، گزارشی کوتاه آمده است. او اشاره می‌کند که ذوالحلیفه جایی است که مسافران ساده به زائر بدل می‌شوند.
وی سپس درباره فلسفه و حکمت حج و در پاسخ به این پرسش که چرا انسان‌ها به حج می‌روند، پاسخ آن را در عظمت مکه و کعبه به منزله گهواره توحید جست‌وجو می‌کند و می‌گوید: مکه حرم امن الهی و سرچشمه ایمان به توحید است. (ص۸۲) او به دفترچه‌ای اشاره می‌کند که دولت عربستان سعودی درباره آداب حج منتشر کرده و پیش از احرام در اختیار زائران خارجی قرار داده است. وی سپس به وصف جبل النور و غار حرا می‌پردازد.
 
اشپور سپس به سخنی از امام علی (ع) اشاره می‌کند که حجرالاسود فرشته‌ای الهی بوده و روز رستاخیز به سود کسانی که به حج آمده و برابر آن قرار گرفته‌اند، شهادت خواهد داد. (ص۹۰)
وی سپس درباره فلسفه و حکمت حج و در پاسخ به این پرسش که چرا انسان‌ها به حج می‌روند، پاسخ آن را در عظمت مکه و کعبه به منزله گهواره توحید جست‌وجو می‌کند و می‌گوید: مکه حرم امن الهی و سرچشمه ایمان به توحید است.<ref>سفرنامه، ص۸۲.</ref>
او از زندگی حضرت ابراهیم و آموزش مناسک به دست او و تاریخ کعبه و بناهای نخستین آن یاد می‌کند. نخستین بار خانه کعبه را حضرت آدم بنا نهاد؛ اما در طوفان نوح این خانه ویران شد و حضرت ابراهیم که پدر مشترک سه دین توحیدی یهودیت، مسیحیت و اسلام به شمار می‌رود، بعدها این خانه را بنا نهاد و از همین رو، نقشی اساسی در مراسم حج ایفا می‌کند. (ص۷۹)
 
اشپور پس از طواف برای سعی میان صفا و مروه آماده می‌شود و به یاد همسر حضرت ابراهیم هفت بار این مسیر را طی می‌کند و تفاوت سعی خود را با سعی هاجر در این می‌داند که به جای هفت بار پیمودن این مسیر زیر تابش سخت آفتاب، آن را روی سطحی هموار و در محیطی سقف‌دار طی می‌کند که مسیرش با نور سبز مهتابی نشان داده می‌شود. (ص۱۰۶)
او به دفترچه‌ای اشاره می‌کند که دولت عربستان سعودی درباره آداب حج منتشر کرده و پیش از احرام در اختیار زائران خارجی قرار داده است. وی سپس به وصف جبل النور و غار حرا می‌پردازد
 
اشپور سپس به سخنی از امام علی (ع) اشاره می‌کند که حجرالاسود فرشته‌ای الهی بوده و روز رستاخیز به سود کسانی که به حج آمده و برابر آن قرار گرفته‌اند، شهادت خواهد داد.<ref>سفرنامه، ص۹۰.</ref>
 
او از زندگی حضرت ابراهیم و آموزش مناسک به دست او و تاریخ کعبه و بناهای نخستین آن یاد می‌کند. نخستین بار خانه کعبه را حضرت آدم بنا نهاد؛ اما در طوفان نوح این خانه ویران شد و حضرت ابراهیم که پدر مشترک سه دین توحیدی یهودیت، مسیحیت و اسلام به شمار می‌رود، بعدها این خانه را بنا نهاد و از همین رو، نقشی اساسی در مراسم حج ایفا می‌کند.<ref>سفرنامه، ص۷۹.</ref>
 
اشپور پس از طواف برای سعی میان صفا و مروه آماده می‌شود و به یاد همسر حضرت ابراهیم هفت بار این مسیر را طی می‌کند و تفاوت سعی خود را با سعی هاجر در این می‌داند که به جای هفت بار پیمودن این مسیر زیر تابش سخت آفتاب، آن را روی سطحی هموار و در محیطی سقف‌دار طی می‌کند که مسیرش با نور سبز مهتابی نشان داده می‌شود.<ref>سفرنامه، ص۱۰۶.</ref>
 
اشپور به پیدایش چشمه زمزم و داستان ابراهیم و همسر و فرزندش در میان دو کوه صفا و مروه اشاره می‌کند و از این‌که نام هاجر را برای خود برگزیده، اظهار شادمانی می‌کند؛ زیرا نام جوینده چشمه زمزم است؛ چشمه‌ای که بر اثر آن، یک شهر ایجاد شده است. در این‌جا از اهمیت آب در دیدگاه قرآن (سوره هود، آیات ۷–۱۱) و سخنانی از دانشمندان غربی در تأیید این مضامین یاد می‌کند. (ص۱۰۹–۱۱۰)
اشپور به پیدایش چشمه زمزم و داستان ابراهیم و همسر و فرزندش در میان دو کوه صفا و مروه اشاره می‌کند و از این‌که نام هاجر را برای خود برگزیده، اظهار شادمانی می‌کند؛ زیرا نام جوینده چشمه زمزم است؛ چشمه‌ای که بر اثر آن، یک شهر ایجاد شده است. در این‌جا از اهمیت آب در دیدگاه قرآن (سوره هود، آیات ۷–۱۱) و سخنانی از دانشمندان غربی در تأیید این مضامین یاد می‌کند. (ص۱۰۹–۱۱۰)
او اشاره می‌کند که آدم و حوا یکدیگر را در عرفات دیدار کردند و شناختند و از این رو، این مکان را عرفات نامیدند. سپس به مکان دیگری رفتند و از آن‌جا که آدم از یافتن حوا بسیار خشنود بود، آن را منا یعنی طلب و آرزو نامیدند. وی از عرفات به منزله مکان و زمان شناخت خداوند یاد می‌کند. (ص۱۱۳)
او اشاره می‌کند که آدم و حوا یکدیگر را در عرفات دیدار کردند و شناختند و از این رو، این مکان را عرفات نامیدند. سپس به مکان دیگری رفتند و از آن‌جا که آدم از یافتن حوا بسیار خشنود بود، آن را منا یعنی طلب و آرزو نامیدند. وی از عرفات به منزله مکان و زمان شناخت خداوند یاد می‌کند. (ص۱۱۳)
او در قسمتی از سفرنامه خود، تصویری از مسجدالحرام ارائه می‌کند و حالات مردم را که مشغول خواندن قرآن یا راز و نیاز با معبود خویش هستند، وصف می‌نماید و از آرامش قلبی خود در آن‌جا سخن می‌گوید.
او در قسمتی از سفرنامه خود، تصویری از مسجدالحرام ارائه می‌کند و حالات مردم را که مشغول خواندن قرآن یا راز و نیاز با معبود خویش هستند، وصف می‌نماید و از آرامش قلبی خود در آن‌جا سخن می‌گوید.
اشپور خود را همچون قطره‌ای میان طواف‌کنندگان و حاضر در محیطی آرام‌بخش و معنوی می‌بیند. وی حس معنوی خود از عظمت اعمال و آداب حج را بیان می‌کند و خویشتن را مشمول عنایت الهی می‌داند و احساس تنهایی نمی‌کند. او تصور می‌کند که در این محیط آکنده از تجلی معنویت، پروردگارش او را می‌نگرد. سپس از لمس رکن یمانی و اشتیاقش برای استلام حجرالاسود یاد می‌کند. (ص۹۰)
اشپور خود را همچون قطره‌ای میان طواف‌کنندگان و حاضر در محیطی آرام‌بخش و معنوی می‌بیند. وی حس معنوی خود از عظمت اعمال و آداب حج را بیان می‌کند و خویشتن را مشمول عنایت الهی می‌داند و احساس تنهایی نمی‌کند. او تصور می‌کند که در این محیط آکنده از تجلی معنویت، پروردگارش او را می‌نگرد. سپس از لمس رکن یمانی و اشتیاقش برای استلام حجرالاسود یاد می‌کند. (ص۹۰)
سپس از راه مزدلفه و منا و سختی این مسیر که شبانگاه سختی آن دو چندان شده است، سخن می‌گوید. رمی جمره و سنگ زدن به ستون‌ها، حضرت ابراهیم را به یاد او می‌آورد که به شیطان سنگ زده است. او و همراهانش نزدیک میدان حج توقف می‌کنند و مراسم تقصیر را برای بیرون رفتن از احرام به جای می‌آورند. وی پس از کوتاه کردن اندکی از موی خود، از خدا می‌خواهد که حجش را بپذیرد. (ص۱۲۱)
سپس از راه مزدلفه و منا و سختی این مسیر که شبانگاه سختی آن دو چندان شده است، سخن می‌گوید. رمی جمره و سنگ زدن به ستون‌ها، حضرت ابراهیم را به یاد او می‌آورد که به شیطان سنگ زده است. او و همراهانش نزدیک میدان حج توقف می‌کنند و مراسم تقصیر را برای بیرون رفتن از احرام به جای می‌آورند. وی پس از کوتاه کردن اندکی از موی خود، از خدا می‌خواهد که حجش را بپذیرد. (ص۱۲۱)
او با اشاره به فرمان خدا به حضرت ابراهیم برای قربانی کردن حضرت اسماعیل، عید قربان یا اَضحی را عیدی بزرگ در سراسر جهان اسلام می‌داند و به مراسم قربانی اشاره می‌کند و می‌گوید: زائران با پرداخت پول به کسی وکالت می‌دهند تا گوسفند یا گاوی را قربانی کند. (ص۱۲۱)
او با اشاره به فرمان خدا به حضرت ابراهیم برای قربانی کردن حضرت اسماعیل، عید قربان یا اَضحی را عیدی بزرگ در سراسر جهان اسلام می‌داند و به مراسم قربانی اشاره می‌کند و می‌گوید: زائران با پرداخت پول به کسی وکالت می‌دهند تا گوسفند یا گاوی را قربانی کند. (ص۱۲۱)
در بخش سوم و پایانی، رخدادهای هنگام بازگشت از مکه یاد شده‌اند. وی درمسیر بازگشت، چند روز در جده استراحت کرده و سپس دیگر بار راهی مدینه شده و در مسجد قبا نماز گزارده و وصفی کامل از مسجد قبا ارائه کرده است. در روزهای بعد، وی به زیارت شهیدان احد رفته و وصفی از مزار حمزه، عموی پیامبر، به دست داده است. مسجد ذوقبلتین واپسین مکانی است که اشپور به وصف آن پرداخته است.
در بخش سوم و پایانی، رخدادهای هنگام بازگشت از مکه یاد شده‌اند. وی درمسیر بازگشت، چند روز در جده استراحت کرده و سپس دیگر بار راهی مدینه شده و در مسجد قبا نماز گزارده و وصفی کامل از مسجد قبا ارائه کرده است. در روزهای بعد، وی به زیارت شهیدان احد رفته و وصفی از مزار حمزه، عموی پیامبر، به دست داده است. مسجد ذوقبلتین واپسین مکانی است که اشپور به وصف آن پرداخته است.

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۹:۰۷

هاجر اشپور، بانوی آلمانی حج‌گزار در سال ۱۹۹۰م، و نگارنده کتاب سفر به مکه است. سفرنامه او، در سال ۱۹۹۸م. به زبان آلمانی، و در سال ۱۳۸۲ش. بخش مربوط به اقامت نویسنده در مکه و مدینه به فارسی ترجمه شده و چاپ شده است.

زندگی‌نامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

باربِل (Bärbel) که بعدها به هاجر اشپور تغییر نام داد، به سال ۱۹۵۸م. در بندورف (Bonndorf) در جنوب آلمان زاده شد.

وی پس از طی مدارج تحصیلی وارد دانشگاه فرایبورگ (Fribourg) شد و در رشته زبان و ادبیات روم باستان به تحصیل پرداخت. او فعالیت خود را در بخش حمایت از زنان مستقل به عنوان عضو فعال بخش حمایت از حقوق زنان با گرایش فمینیستی آغاز کرد.[۱] در آن‌جا با یک آلمانی ترک‌تبار به نام اریش سلیم اشپور (Erich Salim Spohr) آشنا شد که رهبری یکی از تشکل‌های دانشجویی دانشگاه فرایبورگ را عهده‌دار بود.

سلیم اشپور که تازه به اسلام مشرف شده بود، بر باربل اثر نهاد و موجب شد وی اسلام را بپذیرد. او با سلیم ازدواج کرد و نامش را به هاجر اشپور تغییر داد. وی برای فراگیری آموزه‌های دینی به قبرس نزد شیخ نظیم حقانی، استاد سلیم و از عارفان نقشبندیه، رفت و مسائل معنوی و معارف قرآن را از او آموخت.[۲]

اشپور سفر خود را به حج، سفر به قلب اسلام می‌داند. وی با تفسیری صوفیانه، با اشاره به حدیث قدسی «آسمان و زمین گنجایش مرا ندارند؛ اما قلب بنده مؤمن مرا در خود جای می‌دهد»[۳] سفر به مکه و مدینه را سفر به قلب انسان دانسته است.[۱] وی پس از بازگشت از مکه، به سبب گرویدن به اسلام، از دانشگاه فرایبورگ اخراج شد و در کنار همسرش به تأسیس یک انتشارات کوچک در زادگاهش پرداخت؛ انتشاراتی که به یکی از بزرگ‌ترین مراکز نشر کتاب‌های اسلامی در آلمان بدل شده است.[۴]

یکی از ویژگی‌های سفرنامه اشپور، تلفیق خاطرات با داستان‌های پندآموز تاریخی است. ویژگی دیگر، گزارش و تفسیر مکرر آیات و مضامین قرآنی و آوردن سخنانی از دانشوران غربی در تأیید آن مضامین معنوی است. سفرنامه او هم گزارش خاطرات است و هم بیان دیدگاه‌های یک نومسلمان درباره دینی که پذیرفته و کتابی که به آن ایمان دارد. خانم پروفسور آنه ماری شیمل (Annemarie Schimmel) اسلام‌شناس و شرق‌شناس آلمانی در کتابش به نام سال اسلامی: جشن‌ها و مراسم از گزارش هاجر اشپور از سفر حج به منزله تصویری زیبا از احساسات زائران بیت الله الحرام و بی‌تکلفی مسلمانان در این سفر معنوی یاد می‌کند.[۵]

سفرنامه این تازه مسلمان آلمانی با عنوان سفر به مکه، در سه بخش تدوین و تنظیم شده است: بخش نخست، شامل رخدادهای مربوط به آغاز سفر؛ بخش دوم، اتفاق‌های روزهای حج؛ و بخش سوم، گزارش حوادث هنگام بازگشت از مکه است. خانم اشپور همراه ۴۰ مسلمان ترک‌تبار از شهرهای آلمان و هلند در سفری زمینی به زیارت خانه خدا رفته است. او در این سفرنامه به نکات و رخدادهایی پرداخته که در موسم حج با آن‌ها روبه‌رو شده است. کاروان، نخست از یوگسلاوی سابق و اتریش گذشته و در یونان در محله‌ای ترک‌نشین در مسجدی اقامت کرده است. (ص۳۸) کاروان سپس وارد ترکیه شد و در آن‌جا زائرانی را دیدند که همگی دارای یک هدف و مشتاق زیارت خانه خدا بوده‌اند.

محتوای سفرنامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

از دید نویسنده، سفر حج، عظمت دین و پیامبر گرامی (ص) را نشان می‌دهد. اسلام دینی منحصر به مشرق نیست و افزون بر این‌که پیامبر اسلام انسانی کامل است، زیبایی‌های اسلام، گواهی روشن بر کمال و جامعیت این دین است.[۲]

کاروان از مرز عراق می‌گذرد و در راه از مقبره عبدالقادر گیلانی و بقعه‌ها و آرامگاه‌های مشهور کرخی، جنید و منصور حلاج دیدار می‌کند. خانم اشپور در سامرا به زیارت مرقد امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) می‌رود. او سپس در کربلا به زیارت مرقد امام حسین (ع) و در نجف به زیارت مرقد مقدس امام علی (ع) می‌رود و ویژگی‌های این زیارتگاه‌ها را به اجمال بیان می‌کند[۳]

وی پس از نجف راهی مدینه شده، از مسیر رنج‌آور و سخت مدینه می‌گذرد. صدای اذان مسجدالنبی، دل او را می‌رباید؛ صدایی که آهنگی فرازمینی دارد و منحصر به شهر پیامبر (ص) است.[۴]

در بخش دوم گزارش‌های اشپور، خاطراتی از منازل میان راه مکه ارائه شده و درباره ذوالحلیفه، میقات مردم مدینه، که سفر حج اشپور از آن‌جا آغاز شده، گزارشی کوتاه آمده است. او اشاره می‌کند که ذوالحلیفه جایی است که مسافران ساده به زائر بدل می‌شوند.

وی سپس درباره فلسفه و حکمت حج و در پاسخ به این پرسش که چرا انسان‌ها به حج می‌روند، پاسخ آن را در عظمت مکه و کعبه به منزله گهواره توحید جست‌وجو می‌کند و می‌گوید: مکه حرم امن الهی و سرچشمه ایمان به توحید است.[۵]

او به دفترچه‌ای اشاره می‌کند که دولت عربستان سعودی درباره آداب حج منتشر کرده و پیش از احرام در اختیار زائران خارجی قرار داده است. وی سپس به وصف جبل النور و غار حرا می‌پردازد

اشپور سپس به سخنی از امام علی (ع) اشاره می‌کند که حجرالاسود فرشته‌ای الهی بوده و روز رستاخیز به سود کسانی که به حج آمده و برابر آن قرار گرفته‌اند، شهادت خواهد داد.[۶]

او از زندگی حضرت ابراهیم و آموزش مناسک به دست او و تاریخ کعبه و بناهای نخستین آن یاد می‌کند. نخستین بار خانه کعبه را حضرت آدم بنا نهاد؛ اما در طوفان نوح این خانه ویران شد و حضرت ابراهیم که پدر مشترک سه دین توحیدی یهودیت، مسیحیت و اسلام به شمار می‌رود، بعدها این خانه را بنا نهاد و از همین رو، نقشی اساسی در مراسم حج ایفا می‌کند.[۷]

اشپور پس از طواف برای سعی میان صفا و مروه آماده می‌شود و به یاد همسر حضرت ابراهیم هفت بار این مسیر را طی می‌کند و تفاوت سعی خود را با سعی هاجر در این می‌داند که به جای هفت بار پیمودن این مسیر زیر تابش سخت آفتاب، آن را روی سطحی هموار و در محیطی سقف‌دار طی می‌کند که مسیرش با نور سبز مهتابی نشان داده می‌شود.[۸]

اشپور به پیدایش چشمه زمزم و داستان ابراهیم و همسر و فرزندش در میان دو کوه صفا و مروه اشاره می‌کند و از این‌که نام هاجر را برای خود برگزیده، اظهار شادمانی می‌کند؛ زیرا نام جوینده چشمه زمزم است؛ چشمه‌ای که بر اثر آن، یک شهر ایجاد شده است. در این‌جا از اهمیت آب در دیدگاه قرآن (سوره هود، آیات ۷–۱۱) و سخنانی از دانشمندان غربی در تأیید این مضامین یاد می‌کند. (ص۱۰۹–۱۱۰) او اشاره می‌کند که آدم و حوا یکدیگر را در عرفات دیدار کردند و شناختند و از این رو، این مکان را عرفات نامیدند. سپس به مکان دیگری رفتند و از آن‌جا که آدم از یافتن حوا بسیار خشنود بود، آن را منا یعنی طلب و آرزو نامیدند. وی از عرفات به منزله مکان و زمان شناخت خداوند یاد می‌کند. (ص۱۱۳)

او در قسمتی از سفرنامه خود، تصویری از مسجدالحرام ارائه می‌کند و حالات مردم را که مشغول خواندن قرآن یا راز و نیاز با معبود خویش هستند، وصف می‌نماید و از آرامش قلبی خود در آن‌جا سخن می‌گوید. اشپور خود را همچون قطره‌ای میان طواف‌کنندگان و حاضر در محیطی آرام‌بخش و معنوی می‌بیند. وی حس معنوی خود از عظمت اعمال و آداب حج را بیان می‌کند و خویشتن را مشمول عنایت الهی می‌داند و احساس تنهایی نمی‌کند. او تصور می‌کند که در این محیط آکنده از تجلی معنویت، پروردگارش او را می‌نگرد. سپس از لمس رکن یمانی و اشتیاقش برای استلام حجرالاسود یاد می‌کند. (ص۹۰) سپس از راه مزدلفه و منا و سختی این مسیر که شبانگاه سختی آن دو چندان شده است، سخن می‌گوید. رمی جمره و سنگ زدن به ستون‌ها، حضرت ابراهیم را به یاد او می‌آورد که به شیطان سنگ زده است. او و همراهانش نزدیک میدان حج توقف می‌کنند و مراسم تقصیر را برای بیرون رفتن از احرام به جای می‌آورند. وی پس از کوتاه کردن اندکی از موی خود، از خدا می‌خواهد که حجش را بپذیرد. (ص۱۲۱)

او با اشاره به فرمان خدا به حضرت ابراهیم برای قربانی کردن حضرت اسماعیل، عید قربان یا اَضحی را عیدی بزرگ در سراسر جهان اسلام می‌داند و به مراسم قربانی اشاره می‌کند و می‌گوید: زائران با پرداخت پول به کسی وکالت می‌دهند تا گوسفند یا گاوی را قربانی کند. (ص۱۲۱) در بخش سوم و پایانی، رخدادهای هنگام بازگشت از مکه یاد شده‌اند. وی درمسیر بازگشت، چند روز در جده استراحت کرده و سپس دیگر بار راهی مدینه شده و در مسجد قبا نماز گزارده و وصفی کامل از مسجد قبا ارائه کرده است. در روزهای بعد، وی به زیارت شهیدان احد رفته و وصفی از مزار حمزه، عموی پیامبر، به دست داده است. مسجد ذوقبلتین واپسین مکانی است که اشپور به وصف آن پرداخته است.

وضعیت نشر سفرنامه هاجر اشپور[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این سفرنامه در دسامبر ۱۹۹۸م. در ۲۰۰ صفحه به زبان آلمانی، به اهتمام انتشارات اشپور به چاپ رسید. به سال ۱۳۸۲ش. بخش مربوط به اقامت نویسنده در مکه و مدینه با عنوان حدیث نامکرر عشق، به کوشش محمد اخگری همراه مقدمه‌ای درباره پیشینه سفرنامه‌های اروپایی حج، به فارسی ترجمه شده و انتشارات آوینا آن را در ۱۲۷ صفحه منتشر کرده است.

منابع برای مطالعه بیشتر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بررسی تطبیقی دو سفرنامه حج، زهره رحیمی مهر و زهرا دری، مجله: تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی، دوره هفتم، شماره ۲۶، ۱۳۹۴، ص ۸۵–۹۸

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شرح فصوص الحکم:قیصری (م. ۷۵۱ق)، به کوشش آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵ش. http://www.spohrـpublishers.com/ http://www.focus.de/politik/deutschland/religionـprobeـfuerـdenـtod_aid_173373.html Das islamische Jahr: Zeiten und Feste ـ By Annemarie Schimmel ـ Munichen ـ C.H.Beck, 2001 سید حمیدرضا نجفی

[1]. http://www.focus.de/politik/deutschland/religion-probe-fuer-den-tod-aid-173373.html. [2]. http://www.focus.de/politik/deutschland/religion-probe-fuer-den-tod-aid-173373.html. [۳]. شرح فصوص الحکم، ص۷۶۵. [4]. http://www.spohr-publishers.com. [5].Das islamische Jahr: Zeiten und Feste - By Annemarie Schimmel - P 117 - C.H.Beck, ۲۰۰۱.

  1. سفرنامه، ص۱۲۱.
  2. سفرنامه، ص۴۰.
  3. سفرنامه، ص۶۰.
  4. سفرنامه، ص۶۶.
  5. سفرنامه، ص۸۲.
  6. سفرنامه، ص۹۰.
  7. سفرنامه، ص۷۹.
  8. سفرنامه، ص۱۰۶.