ابراهیم بن محمد(ص): تفاوت میان نسخهها
Hasaninasab (بحث | مشارکتها) (اضافه کردن جعبه اطلاعات) |
(←منابع) |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
==شخصیتشناسی== | ==شخصیتشناسی== | ||
ابراهیم آخرین فرزند [[رسول خدا(ص)]] است. مادر ابراهیم، [[ماریه قبطیه|ماریه قِبطِیه]]، کنیزی بود که [[مقوقس|مُقَوْقِس]]، حاکم [[اسکندریه]]، در سال ششم ق. به پیامبر اکرم(ص) هدیه کرد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۳؛ المعارف، ص۱۴۳؛ الاستیعاب، ج۱، ص۵۴.</ref> ماریه کنیزی سفید و زیباروی و مورد علاقه رسول خدا(ص) بود<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۷.</ref> و پس از اسلام آوردن، رسول خدا(ص) او را به همسری برگزید و او را در نخلستانی که امروز به «[[مشربه ام ابراهیم|مَشْرَبه ام ابراهیم]]»{{یادداشت| مشربه امروز در شارع علی بن ابیطالب(ع) جای دارد و با دیواری سیمانی محصور شده است.}} معروف است و از اموال بنینضیر بود، جای داد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۷. </ref> | ابراهیم آخرین فرزند [[رسول خدا(ص)]] است. مادر ابراهیم، [[ماریه قبطیه|ماریه قِبطِیه]]، کنیزی بود که [[مقوقس|مُقَوْقِس]]، حاکم [[اسکندریه]]، در سال ششم ق. به پیامبر اکرم(ص) هدیه کرد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۳؛ المعارف، ص۱۴۳؛ الاستیعاب، ج۱، ص۵۴.</ref> ماریه کنیزی سفید و زیباروی و مورد علاقه رسول خدا(ص) بود<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۷.</ref> و پس از اسلام آوردن، رسول خدا(ص) او را به همسری برگزید و او را در نخلستانی که امروز به «[[مشربه ام ابراهیم|مَشْرَبه ام ابراهیم]]»{{یادداشت| مشربه امروز در شارع علی بن ابیطالب(ع) جای دارد و با دیواری سیمانی محصور شده است.}} معروف است و از اموال بنینضیر بود، جای داد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۷.</ref> | ||
== تولد | ==تولد== | ||
ابراهیم در [[ذیحجه]] سال هشتم ق. در [[مدینه]] به دنیا آمد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۷؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۳۶۲.</ref> خبر ولادت او را قابله ماریه، سَلَمی، کنیز آزاد شده رسول خدا(ص) برای شوهرش [[ابورافع]] آورد. ابورافع مژده تولد ابراهیم را به پیامبر داد و ایشان غلامی را برای مژدگانی به ابورافع بخشید<ref>انساب الاشراف، ج۲، ص۱۱۹؛ المجموع، ج۵، ص۱۱۱.</ref> و فرمود: امشب دارای فرزندی شدم. نام پدرم ابراهیم را بر او نهادم.<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۵۴.</ref> نیز فرمود: این پسر، مادرش را از بردگی آزاد کرد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.</ref> بعد از تولد ابراهیم، [[جبرئیل]] با کنیه «ابو ابراهیم» نزد رسول خدا(ص) آمد و بر ایشان سلام داد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.</ref> روز هفتم ولادت ابراهیم، رسول خدا(ص) گوسفندی را به رسم [[عقیقه]]، قربانی کرد و به وزن موهای سر او میان فقیران نقره قسمت کرد. سپس دستور داد آن موها را دفن کنند.<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۵۴.</ref> این کار رسول خدا(ص) به عنوان [[سنت پیامبر(ص)|سنت]] ایشان، تأکیدی بر [[مستحب|استحباب]] این رسم هنگام ولادت فرزند است. | ابراهیم در [[ذیحجه]] سال هشتم ق. در [[مدینه]] به دنیا آمد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۷؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۳۶۲.</ref> خبر ولادت او را قابله ماریه، سَلَمی، کنیز آزاد شده رسول خدا(ص) برای شوهرش [[ابورافع]] آورد. ابورافع مژده تولد ابراهیم را به پیامبر داد و ایشان غلامی را برای مژدگانی به ابورافع بخشید<ref>انساب الاشراف، ج۲، ص۱۱۹؛ المجموع، ج۵، ص۱۱۱.</ref> و فرمود: امشب دارای فرزندی شدم. نام پدرم ابراهیم را بر او نهادم.<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۵۴.</ref> نیز فرمود: این پسر، مادرش را از بردگی آزاد کرد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.</ref> بعد از تولد ابراهیم، [[جبرئیل]] با کنیه «ابو ابراهیم» نزد رسول خدا(ص) آمد و بر ایشان سلام داد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.</ref> روز هفتم ولادت ابراهیم، رسول خدا(ص) گوسفندی را به رسم [[عقیقه]]، قربانی کرد و به وزن موهای سر او میان فقیران نقره قسمت کرد. سپس دستور داد آن موها را دفن کنند.<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۵۴.</ref> این کار رسول خدا(ص) به عنوان [[سنت پیامبر(ص)|سنت]] ایشان، تأکیدی بر [[مستحب|استحباب]] این رسم هنگام ولادت فرزند است. | ||
بعد از تولد ابراهیم، زنان [[انصار]] بسیار مشتاق بودند تا به وی شیر دهند. پیامبر او را به [[ام برده]]، دختر [[منذر بن زید|مُنذِر بن زید]] از طایفه [[بنینجار]]<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۷؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۸۶.</ref> و همسر بَراءِ بن اوس<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۳۹؛ ج۵، ص۵۶۸.</ref> سپرد. ایشان هر روز برای دیدن فرزندش ابراهیم به قبیله بنینجار میرفت و خواب قیلوله نیمروز خود را کنار پسرش ابراهیم انجام میداد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸؛ الاصابه، ج۷، ص۱۶۷.</ref> | بعد از تولد ابراهیم، زنان [[انصار]] بسیار مشتاق بودند تا به وی شیر دهند. پیامبر او را به [[ام برده]]، دختر [[منذر بن زید|مُنذِر بن زید]] از طایفه [[بنینجار]]<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۷؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۸۶.</ref> و همسر بَراءِ بن اوس<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۳۹؛ ج۵، ص۵۶۸.</ref> سپرد. ایشان هر روز برای دیدن فرزندش ابراهیم به قبیله بنینجار میرفت و خواب قیلوله نیمروز خود را کنار پسرش ابراهیم انجام میداد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸؛ الاصابه، ج۷، ص۱۶۷.</ref> | ||
رسول خدا(ص) ابراهیم را شبیه خود میدانست. ابن سعد در روایتی از [[عایشه]] آورده است: روزی رسول خدا(ص) ابراهیم را همراه خود نزد عایشه برد و به او فرمود: «انظُری إلی شَبَهِه بِی»؛ «شباهتش را به من بنگر». عایشه گفت: شباهتی نمیبینم. وی فرمود: مگر سفیدی او را نمیبینی؟ عایشه پاسخ داد: هر کودکی که دوران جنینیاش کوتاه باشد، سفید و فربه میشود.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۹؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۸۶.</ref> | رسول خدا(ص) ابراهیم را شبیه خود میدانست. ابن سعد در روایتی از [[عایشه]] آورده است: روزی رسول خدا(ص) ابراهیم را همراه خود نزد عایشه برد و به او فرمود: «انظُری إلی شَبَهِه بِی»؛ «شباهتش را به من بنگر». عایشه گفت: شباهتی نمیبینم. وی فرمود: مگر سفیدی او را نمیبینی؟ عایشه پاسخ داد: هر کودکی که دوران جنینیاش کوتاه باشد، سفید و فربه میشود.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۹؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۸۶.</ref> | ||
باردار شدن [[ماریه]] از پیامبر، سبب ناخوشایندی برخی از همسران ایشان شد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.</ref> نیز در روایتی از [[امام باقر(ع)]] نقل شده است که رسول خدا(ص) به ماریه دستور [[حجاب]]{{یادداشت|همانند زنان آزاد (غیر کنیز)}} داد. این بر زنان ایشان ناخوش آمد و سبب حسادت آنان به ماریه شد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.</ref> گویا همین سبب انتقال ماریه به بیرون [[مدینه]] گشت. | باردار شدن [[ماریه]] از پیامبر، سبب ناخوشایندی برخی از همسران ایشان شد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.</ref> نیز در روایتی از [[امام باقر(ع)]] نقل شده است که رسول خدا(ص) به ماریه دستور [[حجاب]]{{یادداشت|همانند زنان آزاد (غیر کنیز)}} داد. این بر زنان ایشان ناخوش آمد و سبب حسادت آنان به ماریه شد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.</ref> گویا همین سبب انتقال ماریه به بیرون [[مدینه]] گشت. | ||
==وفات و دفن == | ==وفات و دفن== | ||
ابراهیم پس از یک سال و اندی، روز سهشنبه دهم ربیع الاول سال دهم ق. وفات یافت.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۵.</ref> برخی وفات او را در ۱۸ رجب همان سال دانستهاند.<ref>مصباح المتهجد، ص۸۱۲.</ref> مدت عمر وی را به اختلاف ۱۶ یا ۱۸<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۲؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۸۸. </ref> یا ۲۲ ماه گفتهاند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۷. </ref> بنابر اینکه او در ذیحجه سال هشتم زاده شده و در ربیع الاول سال دهم رحلت کرده باشد، ۱۶ ماه زنده بوده است. [[پیامبر(ص)|رسول خدا(ص)]] بعد از درگذشت او فرمود: او در [[بهشت]] دایهای دارد که باقیمانده مدت شیرخواریاش را کامل خواهد کرد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۱؛ مسند ابی یعلی، ج۳، ص۲۵۱؛ فتح الباری، ج۳، ص۱۹۵.</ref> | ابراهیم پس از یک سال و اندی، روز سهشنبه دهم ربیع الاول سال دهم ق. وفات یافت.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۵.</ref> برخی وفات او را در ۱۸ رجب همان سال دانستهاند.<ref>مصباح المتهجد، ص۸۱۲.</ref> مدت عمر وی را به اختلاف ۱۶ یا ۱۸<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۲؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۸۸.</ref> یا ۲۲ ماه گفتهاند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۷.</ref> بنابر اینکه او در ذیحجه سال هشتم زاده شده و در ربیع الاول سال دهم رحلت کرده باشد، ۱۶ ماه زنده بوده است. [[پیامبر(ص)|رسول خدا(ص)]] بعد از درگذشت او فرمود: او در [[بهشت]] دایهای دارد که باقیمانده مدت شیرخواریاش را کامل خواهد کرد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۱؛ مسند ابی یعلی، ج۳، ص۲۵۱؛ فتح الباری، ج۳، ص۱۹۵.</ref> | ||
پیامبر در مرگ فرزندش ابراهیم سخت اندوهگین شد و گریست. از ایشان پرسیدند: آیا شما هم گریه میکنید؟ فرمود: دل میسوزد و چشم اشک میریزد؛ اما سخنی نمیگویم که خدا را به خشم آورد. این گریه از سر مهربانی و دلسوزی است.<ref>المصنف، ج۳، ص۵۵۳؛ جمهرة انساب العرب، ج۵، ص۱۴۶.</ref> بعد از درگذشت ابراهیم، رسول خدا(ص) دستور داد تا [[امام علی(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] او را برای [[دفن]] آماده کند. امام علی(ع) او را [[غسل]] داد و [[کفن]] کرد.<ref>الکافی، ج۳، ص۲۰۸.</ref> سپس پیامبر فرمود: او را در کنار یار پیشگام خود، [[عثمان بن مظعون]] دفن میکنیم{{یادداشت|«نَدفِنُه عند فَرَطنا عثمان بن مظعون». عثمان از این جهت پیشگام خوانده شده که نخستین دفن شده در بقیع بود.}} به دستور پیامبر گرامی(ص) ابراهیم را در [[قبرستان بقیع]] و کنار قبر عثمان بن مظعون که رسول خدا به او علاقه بسیار داشت، دفن کردند.<ref>الطبقات، ج۳، ص۳۰۰؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۲۴۳؛ ج۱۰، ص۲۵۳.</ref> هنگام دفن ابراهیم، پیامبر(ص) به علی بن ابیطالب(ع) دستور داد تا وارد قبر شود و سنگ لحد را بگذارد. مردم گمان کردند جایز نیست کسی وارد قبر فرزند خود شود. پیامبر فرمود: حرام نیست که در قبر فرزندان خویش وارد شوید؛ اما از این بیمناکم که وقتی در قبر وارد شوید و کفن را از صورت فرزندتان کنار زنید، [[شیطان]] با شما بازی کند تا در بیتابی افراط ورزید و اجر و پاداش شما تباه شود.<ref>الکافی، ج۳، ص۲۰۹؛ المحاسن، ج۲، ص۳۱۴.</ref> بعد از دفن ابراهیم، پیامبر دستور داد بر روی قبر وی آب بپاشند.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۳؛ الاستیعاب، ج۱، ص۱۵۷.</ref> | پیامبر در مرگ فرزندش ابراهیم سخت اندوهگین شد و گریست. از ایشان پرسیدند: آیا شما هم گریه میکنید؟ فرمود: دل میسوزد و چشم اشک میریزد؛ اما سخنی نمیگویم که خدا را به خشم آورد. این گریه از سر مهربانی و دلسوزی است.<ref>المصنف، ج۳، ص۵۵۳؛ جمهرة انساب العرب، ج۵، ص۱۴۶.</ref> بعد از درگذشت ابراهیم، رسول خدا(ص) دستور داد تا [[امام علی(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] او را برای [[دفن]] آماده کند. امام علی(ع) او را [[غسل]] داد و [[کفن]] کرد.<ref>الکافی، ج۳، ص۲۰۸.</ref> سپس پیامبر فرمود: او را در کنار یار پیشگام خود، [[عثمان بن مظعون]] دفن میکنیم{{یادداشت|«نَدفِنُه عند فَرَطنا عثمان بن مظعون». عثمان از این جهت پیشگام خوانده شده که نخستین دفن شده در بقیع بود.}} به دستور پیامبر گرامی(ص) ابراهیم را در [[قبرستان بقیع]] و کنار قبر عثمان بن مظعون که رسول خدا به او علاقه بسیار داشت، در منطقه روحاء بقیع دفن کردند.<ref>الطبقات، ج۳، ص۳۰۰؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۲۴۳؛ ج۱۰، ص۲۵۳.</ref> هنگام دفن ابراهیم، پیامبر(ص) به علی بن ابیطالب(ع) دستور داد تا وارد قبر شود و سنگ لحد را بگذارد. مردم گمان کردند جایز نیست کسی وارد قبر فرزند خود شود. پیامبر فرمود: حرام نیست که در قبر فرزندان خویش وارد شوید؛ اما از این بیمناکم که وقتی در قبر وارد شوید و کفن را از صورت فرزندتان کنار زنید، [[شیطان]] با شما بازی کند تا در بیتابی افراط ورزید و اجر و پاداش شما تباه شود.<ref>الکافی، ج۳، ص۲۰۹؛ المحاسن، ج۲، ص۳۱۴.</ref> بعد از دفن ابراهیم، پیامبر دستور داد بر روی قبر وی آب بپاشند.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۳؛ الاستیعاب، ج۱، ص۱۵۷.</ref> | ||
از رسول خدا(ص) نقل شده است: اگر ابراهیم زنده میماند، جزیه را از هر قبطی برمیداشتم و هیچ یک از داییهای او برده نمیشدند. نیز نقل کردهاند که [[امام حسن مجتبی(ع)]] با [[معاویه]] گفتوگو کرد تا در گرفتن جزیه از اهالی حَفْن از منطقه اَنِصنا<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۷. </ref> زادگاه مادر ابراهیم تسامح ورزد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۵؛ مغنی المحتاج، ج۴، ص۲۵۹؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۳۳.</ref> | از رسول خدا(ص) نقل شده است: اگر ابراهیم زنده میماند، جزیه را از هر قبطی برمیداشتم و هیچ یک از داییهای او برده نمیشدند. نیز نقل کردهاند که [[امام حسن مجتبی(ع)]] با [[معاویه]] گفتوگو کرد تا در گرفتن جزیه از اهالی حَفْن از منطقه اَنِصنا<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۷.</ref> زادگاه مادر ابراهیم تسامح ورزد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۵؛ مغنی المحتاج، ج۴، ص۲۵۹؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۳۳.</ref> | ||
==خورشیدگرفتگی در هنگام وفات ابراهیم== | ==خورشیدگرفتگی در هنگام وفات ابراهیم== | ||
هنگام مرگ او خورشید گرفت و مردم پنداشتند که خورشید گرفتگی به سبب درگذشت او است. رسول خدا(ص) دستور داد مردم در [[مسجد]] گرد آیند. سپس فرمود: خورشید و ماه دو نشانه [[خدا|خدایند]] که برای مرگ یا زندگی کسی نمیگیرند.<ref>مسند احمد، ج۴، ص۲۴۵؛ جمهرة انساب العرب، ج۵، ص۹۷.</ref> | هنگام مرگ او خورشید گرفت و مردم پنداشتند که خورشید گرفتگی به سبب درگذشت او است. رسول خدا(ص) دستور داد مردم در [[مسجد]] گرد آیند. سپس فرمود: خورشید و ماه دو نشانه [[خدا|خدایند]] که برای مرگ یا زندگی کسی نمیگیرند.<ref>مسند احمد، ج۴، ص۲۴۵؛ جمهرة انساب العرب، ج۵، ص۹۷.</ref> | ||
==طعنه دیگران به رسولخدا== | ==طعنه دیگران به رسولخدا== | ||
پس از مرگ ابراهیم، برخی از زنان [[پیامبر(ص)|رسول خدا(ص)]] طعنه زدند که اگر محمد پیامبر بود، فرزندش نمیمُرد.<ref>تاریخ دمشق، ج۳، ص۱۷۶؛ النوادر، ص۱۰۳.</ref> برخی نیز ایشان را ابتر نامیدند.<ref>کتاب سلیم بن قیس، ص۲۷۸.</ref> عدهای از مردم گفتند: رسول خدا از شدت بیتابی و ناراحتی فراموش کرد بر فرزندش [[نماز میت|نماز]] بگزارد. [[جبرئیل]] فرود آمد و سخنان مردم را به رسول خدا خبر داد. پیامبر روبهروی جمعیت ایستاد و فرمود: جبرئیل سخنان شما را به من خبر داد. اما چنان نیست که گفتید. خداوند متعالی پنج نماز بر شما واجب کرده و امر فرموده که نماز میت نخوانم مگر بر جنازهای که نماز خوانده باشد یا به صورت تمرینی بتواند نماز بخواند.<ref>المحاسن، ج۲، ص۳۱۳؛ الکافی، ج۳، ص۲۰۸-۲۰۹.</ref> مقصود از این جمله اخیر آن است که دست کم آن کودک به هفت سالگی رسیده باشد. از این رو، در فقه [[شیعه]] نماز میت تنها بر جنازه کودکی واجب است که شش سال او تمام شده باشد.<ref>الحدائق، ج۱۰، ص۳۷۱؛ نک: جواهر الکلام، ج۱۲، ص۸.</ref> بر پایه روایتی از [[امام کاظم(ع)]] پس از درگذشت ابراهیم سه سنت جریان یافت که مستند فقها برای سه حکم فقهی شد؛ از جمله استحباب نماز میت بر کودک، و نه وجوب آن.<ref>تذکرة الفقهاء، ج۴، ص۱۶۷؛ الخلاف، ج۱، ص۶۷۸.</ref> | پس از مرگ ابراهیم، برخی از زنان [[پیامبر(ص)|رسول خدا(ص)]] طعنه زدند که اگر محمد پیامبر بود، فرزندش نمیمُرد.<ref>تاریخ دمشق، ج۳، ص۱۷۶؛ النوادر، ص۱۰۳.</ref> برخی نیز ایشان را ابتر نامیدند.<ref>کتاب سلیم بن قیس، ص۲۷۸.</ref> عدهای از مردم گفتند: رسول خدا از شدت بیتابی و ناراحتی فراموش کرد بر فرزندش [[نماز میت|نماز]] بگزارد. [[جبرئیل]] فرود آمد و سخنان مردم را به رسول خدا خبر داد. پیامبر روبهروی جمعیت ایستاد و فرمود: جبرئیل سخنان شما را به من خبر داد. اما چنان نیست که گفتید. خداوند متعالی پنج نماز بر شما واجب کرده و امر فرموده که نماز میت نخوانم مگر بر جنازهای که نماز خوانده باشد یا به صورت تمرینی بتواند نماز بخواند.<ref>المحاسن، ج۲، ص۳۱۳؛ الکافی، ج۳، ص۲۰۸-۲۰۹.</ref> مقصود از این جمله اخیر آن است که دست کم آن کودک به هفت سالگی رسیده باشد. از این رو، در فقه [[شیعه]] نماز میت تنها بر جنازه کودکی واجب است که شش سال او تمام شده باشد.<ref>الحدائق، ج۱۰، ص۳۷۱؛ نک: جواهر الکلام، ج۱۲، ص۸.</ref> بر پایه روایتی از [[امام کاظم(ع)]] پس از درگذشت ابراهیم سه سنت جریان یافت که مستند فقها برای سه حکم فقهی شد؛ از جمله استحباب نماز میت بر کودک، و نه وجوب آن.<ref>تذکرة الفقهاء، ج۴، ص۱۶۷؛ الخلاف، ج۱، ص۶۷۸.</ref> | ||
== مقبره ابراهیم == | ==مقبره ابراهیم== | ||
[[پرونده:بقیع قبل از تخریب.jpg|بندانگشتی|450px|آرامگاه ابراهیم پسر [[پیامبر(ص)]] و [[عثمان بن مظعون]] در کنار دیگر آرامگاههای [[بقیع]] پیش از [[تخریب قبور بقیع|تخریب]]]] | [[پرونده:بقیع قبل از تخریب.jpg|بندانگشتی|450px|آرامگاه ابراهیم پسر [[پیامبر(ص)]] و [[عثمان بن مظعون]] در کنار دیگر آرامگاههای [[بقیع]] پیش از [[تخریب قبور بقیع|تخریب]]]] | ||
قبهها و گنبدهای بقیع تا زمان حکومت [[آل سعود|سعودیها]] برقرار بوده است. [[سمهودی]] نیز از این گنبدها، به ویژه گنبد و بارگاه ابراهیم، چنین گزارش میدهد: ضریح ابراهیم مانند ضریح [[امام حسن مجتبی(ع)]] و [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] و چسبیده به دیوار جنوبی حرم است و در دیوار آن شبکههایی دیده میشود.<ref>وفاء الوفاء، ج۳، ص۳۰۳.</ref> ظاهراً این گنبدها تجدید بنا میشده است. با وجود گزارشهایی از سدههای پیشین از گنبد ابراهیم، [[رفعت پاشا]] گفته است: این گنبد بالای قبر ابراهیم در سال ۱۲۳۳ق. به دست [[سلطان محمود عثمانی]] بنا گردیده است.<ref>مرآة الحرمین، ج۱، ص۴۲۶.</ref> | بنا بر گزارش مورخان، افرادی برجسته از خاندان [[پیامبر(ص)|پیامبر]] و [[صحابه]] رسول خدا(ص) در [[قبرستان بقیع|بقیع]] گنبد و بارگاههایی داشتند که به دست [[وهابیت|وهابیها]] ویران شد. از جمله این گنبدها که از گنبدهای دیگر بلندتر و بزرگتر بوده، گنبد ابراهیم بوده است.<ref>مرآة الحرمین، ج۱، ص۴۲۶.</ref> [[ابن بطوطه]] (م.۷۷۹ق.) که خود در سال ۷۲۵ق. از بقیع دیدار کرده، مشاهدات خود را از گنبد ابراهیم چنین وصف میکند: از جمله مشاهد متبرکه، بقیع غَرْقَد است که در شرق [[مدینه]] جای دارد و راه آن از دروازه مشهور به باب البقیع است. وقتی از دروازه مزبور خارج میشوی، در سمت چپ، قبر [[صفیه دختر عبدالمطلب|صفیه]] و روبهروی آن، قبر [[مالک بن انس]] است که گنبدی کوچک دارد و در جلو آن قبر فرزند گرامی رسول خدا(ص) ابراهیم است که گنبدی سفید دارد.<ref>رحلة ابن بطوطه، ص۱۴۳.</ref> | ||
قبهها و گنبدهای بقیع تا زمان حکومت [[آل سعود|سعودیها]] برقرار بوده است. [[سمهودی]] نیز از این گنبدها، به ویژه گنبد و بارگاه ابراهیم، چنین گزارش میدهد: ضریح ابراهیم مانند ضریح [[امام حسن مجتبی(ع)]] و [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] و چسبیده به دیوار جنوبی حرم است و در دیوار آن شبکههایی دیده میشود.<ref>وفاء الوفاء، ج۳، ص۳۰۳.</ref> ظاهراً این گنبدها تجدید بنا میشده است. با وجود گزارشهایی از سدههای پیشین از گنبد ابراهیم، [[رفعت پاشا]] گفته است: این گنبد بالای قبر ابراهیم در سال ۱۲۳۳ق. به دست [[سلطان محمود عثمانی]] بنا گردیده است.<ref>مرآة الحرمین، ج۱، ص۴۲۶.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
{{دانشنامه | {{دانشنامه | ||
| آدرس = http:// | | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9514/%d8%a7%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d9%87%d9%8a%d9%85-%d8%a8%d9%86-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af-%d8%b5 | ||
| عنوان = ابراهیم بن محمد(ص) | | عنوان = ابراهیم بن محمد(ص) | ||
| نویسنده = رمضان محمدی | | نویسنده = رمضان محمدی | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۲: | ||
* '''وفاء الوفاء''': السمهودی (م.۹۱۱ق.)، به کوشش قاسم السامرائی، مؤسسة الفرقان، ۱۴۲۲ق. | * '''وفاء الوفاء''': السمهودی (م.۹۱۱ق.)، به کوشش قاسم السامرائی، مؤسسة الفرقان، ۱۴۲۲ق. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
<onlyinclude>{{تکمیل مقاله | <onlyinclude>{{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = شد | | شناسه = شد | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۸: | ||
| تغییر مسیر = شد | | تغییر مسیر = شد | ||
}}<onlyinclude> | }}<onlyinclude> | ||
[[ar:إبراهيم بن محمد(ص)]] | |||
[[ | |||
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۰۵
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | ابراهیم بن محمد بن عبدالله(ص) |
زادروز و زادگاه | سال هشتم قمری، مدینه |
محل زندگی | مدینه |
نسب/قبیله | قریش |
خویشان سرشناس | پیامبر (پدر)، حضرت فاطمه (خواهر)، ماریه قبطیه (مادر) |
درگذشت/شهادت | دهم ربیع الاول سال دهم ق، مدینه |
مدفن | قبرستان بقیع |
مشخصات دینی | |
دلیل شهرت | خورشیدگرفتگی هنگام وفات |
ابراهیم بن محمد(ص) آخرین فرزند رسول خدا(ص) که در سال هشتم قمری در مدینه به دنیا آمد و پس از یک سال و اندی، در سال دهم ق. وفات یافت. پیامبر در سوگ وی سخت اندوهگین شد و گریست. به دستور پیامبر گرامی(ص) ابراهیم را در قبرستان بقیع دفن کردند. بر روی مزار وی گنبدی ایجاد شد که همانند دیگر گنبدهای بقیع، توسط وهابیها تخریب گردید.
هنگام مرگ ابراهیم خورشید گرفت و مردم پنداشتند که خورشید گرفتگی به سبب درگذشت او است. رسول خدا(ص) فرمود: خورشید و ماه دو نشانه خدایند که برای مرگ یا زندگی کسی نمیگیرند. همچنین پس از مرگ ابراهیم، برخی از زنان رسول خدا(ص) طعنه زدند که اگر محمد پیامبر بود، فرزندش نمیمُرد. برخی نیز ایشان را ابتر نامیدند.
بر پایه روایتی از امام کاظم(ع) پس از درگذشت ابراهیم سه سنت (از جمله استحباب نماز میت بر کودک) جریان یافت که مستند فقها برای سه حکم فقهی شد.
شخصیتشناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ابراهیم آخرین فرزند رسول خدا(ص) است. مادر ابراهیم، ماریه قِبطِیه، کنیزی بود که مُقَوْقِس، حاکم اسکندریه، در سال ششم ق. به پیامبر اکرم(ص) هدیه کرد.[۱] ماریه کنیزی سفید و زیباروی و مورد علاقه رسول خدا(ص) بود[۲] و پس از اسلام آوردن، رسول خدا(ص) او را به همسری برگزید و او را در نخلستانی که امروز به «مَشْرَبه ام ابراهیم»[یادداشت ۱] معروف است و از اموال بنینضیر بود، جای داد.[۳]
تولد[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ابراهیم در ذیحجه سال هشتم ق. در مدینه به دنیا آمد.[۴] خبر ولادت او را قابله ماریه، سَلَمی، کنیز آزاد شده رسول خدا(ص) برای شوهرش ابورافع آورد. ابورافع مژده تولد ابراهیم را به پیامبر داد و ایشان غلامی را برای مژدگانی به ابورافع بخشید[۵] و فرمود: امشب دارای فرزندی شدم. نام پدرم ابراهیم را بر او نهادم.[۶] نیز فرمود: این پسر، مادرش را از بردگی آزاد کرد.[۷] بعد از تولد ابراهیم، جبرئیل با کنیه «ابو ابراهیم» نزد رسول خدا(ص) آمد و بر ایشان سلام داد.[۸] روز هفتم ولادت ابراهیم، رسول خدا(ص) گوسفندی را به رسم عقیقه، قربانی کرد و به وزن موهای سر او میان فقیران نقره قسمت کرد. سپس دستور داد آن موها را دفن کنند.[۹] این کار رسول خدا(ص) به عنوان سنت ایشان، تأکیدی بر استحباب این رسم هنگام ولادت فرزند است.
بعد از تولد ابراهیم، زنان انصار بسیار مشتاق بودند تا به وی شیر دهند. پیامبر او را به ام برده، دختر مُنذِر بن زید از طایفه بنینجار[۱۰] و همسر بَراءِ بن اوس[۱۱] سپرد. ایشان هر روز برای دیدن فرزندش ابراهیم به قبیله بنینجار میرفت و خواب قیلوله نیمروز خود را کنار پسرش ابراهیم انجام میداد.[۱۲]
رسول خدا(ص) ابراهیم را شبیه خود میدانست. ابن سعد در روایتی از عایشه آورده است: روزی رسول خدا(ص) ابراهیم را همراه خود نزد عایشه برد و به او فرمود: «انظُری إلی شَبَهِه بِی»؛ «شباهتش را به من بنگر». عایشه گفت: شباهتی نمیبینم. وی فرمود: مگر سفیدی او را نمیبینی؟ عایشه پاسخ داد: هر کودکی که دوران جنینیاش کوتاه باشد، سفید و فربه میشود.[۱۳]
باردار شدن ماریه از پیامبر، سبب ناخوشایندی برخی از همسران ایشان شد.[۱۴] نیز در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده است که رسول خدا(ص) به ماریه دستور حجاب[یادداشت ۲] داد. این بر زنان ایشان ناخوش آمد و سبب حسادت آنان به ماریه شد.[۱۵] گویا همین سبب انتقال ماریه به بیرون مدینه گشت.
وفات و دفن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ابراهیم پس از یک سال و اندی، روز سهشنبه دهم ربیع الاول سال دهم ق. وفات یافت.[۱۶] برخی وفات او را در ۱۸ رجب همان سال دانستهاند.[۱۷] مدت عمر وی را به اختلاف ۱۶ یا ۱۸[۱۸] یا ۲۲ ماه گفتهاند.[۱۹] بنابر اینکه او در ذیحجه سال هشتم زاده شده و در ربیع الاول سال دهم رحلت کرده باشد، ۱۶ ماه زنده بوده است. رسول خدا(ص) بعد از درگذشت او فرمود: او در بهشت دایهای دارد که باقیمانده مدت شیرخواریاش را کامل خواهد کرد.[۲۰]
پیامبر در مرگ فرزندش ابراهیم سخت اندوهگین شد و گریست. از ایشان پرسیدند: آیا شما هم گریه میکنید؟ فرمود: دل میسوزد و چشم اشک میریزد؛ اما سخنی نمیگویم که خدا را به خشم آورد. این گریه از سر مهربانی و دلسوزی است.[۲۱] بعد از درگذشت ابراهیم، رسول خدا(ص) دستور داد تا علی بن ابیطالب(ع) او را برای دفن آماده کند. امام علی(ع) او را غسل داد و کفن کرد.[۲۲] سپس پیامبر فرمود: او را در کنار یار پیشگام خود، عثمان بن مظعون دفن میکنیم[یادداشت ۳] به دستور پیامبر گرامی(ص) ابراهیم را در قبرستان بقیع و کنار قبر عثمان بن مظعون که رسول خدا به او علاقه بسیار داشت، در منطقه روحاء بقیع دفن کردند.[۲۳] هنگام دفن ابراهیم، پیامبر(ص) به علی بن ابیطالب(ع) دستور داد تا وارد قبر شود و سنگ لحد را بگذارد. مردم گمان کردند جایز نیست کسی وارد قبر فرزند خود شود. پیامبر فرمود: حرام نیست که در قبر فرزندان خویش وارد شوید؛ اما از این بیمناکم که وقتی در قبر وارد شوید و کفن را از صورت فرزندتان کنار زنید، شیطان با شما بازی کند تا در بیتابی افراط ورزید و اجر و پاداش شما تباه شود.[۲۴] بعد از دفن ابراهیم، پیامبر دستور داد بر روی قبر وی آب بپاشند.[۲۵]
از رسول خدا(ص) نقل شده است: اگر ابراهیم زنده میماند، جزیه را از هر قبطی برمیداشتم و هیچ یک از داییهای او برده نمیشدند. نیز نقل کردهاند که امام حسن مجتبی(ع) با معاویه گفتوگو کرد تا در گرفتن جزیه از اهالی حَفْن از منطقه اَنِصنا[۲۶] زادگاه مادر ابراهیم تسامح ورزد.[۲۷]
خورشیدگرفتگی در هنگام وفات ابراهیم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
هنگام مرگ او خورشید گرفت و مردم پنداشتند که خورشید گرفتگی به سبب درگذشت او است. رسول خدا(ص) دستور داد مردم در مسجد گرد آیند. سپس فرمود: خورشید و ماه دو نشانه خدایند که برای مرگ یا زندگی کسی نمیگیرند.[۲۸]
طعنه دیگران به رسولخدا[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پس از مرگ ابراهیم، برخی از زنان رسول خدا(ص) طعنه زدند که اگر محمد پیامبر بود، فرزندش نمیمُرد.[۲۹] برخی نیز ایشان را ابتر نامیدند.[۳۰] عدهای از مردم گفتند: رسول خدا از شدت بیتابی و ناراحتی فراموش کرد بر فرزندش نماز بگزارد. جبرئیل فرود آمد و سخنان مردم را به رسول خدا خبر داد. پیامبر روبهروی جمعیت ایستاد و فرمود: جبرئیل سخنان شما را به من خبر داد. اما چنان نیست که گفتید. خداوند متعالی پنج نماز بر شما واجب کرده و امر فرموده که نماز میت نخوانم مگر بر جنازهای که نماز خوانده باشد یا به صورت تمرینی بتواند نماز بخواند.[۳۱] مقصود از این جمله اخیر آن است که دست کم آن کودک به هفت سالگی رسیده باشد. از این رو، در فقه شیعه نماز میت تنها بر جنازه کودکی واجب است که شش سال او تمام شده باشد.[۳۲] بر پایه روایتی از امام کاظم(ع) پس از درگذشت ابراهیم سه سنت جریان یافت که مستند فقها برای سه حکم فقهی شد؛ از جمله استحباب نماز میت بر کودک، و نه وجوب آن.[۳۳]
مقبره ابراهیم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بنا بر گزارش مورخان، افرادی برجسته از خاندان پیامبر و صحابه رسول خدا(ص) در بقیع گنبد و بارگاههایی داشتند که به دست وهابیها ویران شد. از جمله این گنبدها که از گنبدهای دیگر بلندتر و بزرگتر بوده، گنبد ابراهیم بوده است.[۳۴] ابن بطوطه (م.۷۷۹ق.) که خود در سال ۷۲۵ق. از بقیع دیدار کرده، مشاهدات خود را از گنبد ابراهیم چنین وصف میکند: از جمله مشاهد متبرکه، بقیع غَرْقَد است که در شرق مدینه جای دارد و راه آن از دروازه مشهور به باب البقیع است. وقتی از دروازه مزبور خارج میشوی، در سمت چپ، قبر صفیه و روبهروی آن، قبر مالک بن انس است که گنبدی کوچک دارد و در جلو آن قبر فرزند گرامی رسول خدا(ص) ابراهیم است که گنبدی سفید دارد.[۳۵]
قبهها و گنبدهای بقیع تا زمان حکومت سعودیها برقرار بوده است. سمهودی نیز از این گنبدها، به ویژه گنبد و بارگاه ابراهیم، چنین گزارش میدهد: ضریح ابراهیم مانند ضریح امام حسن مجتبی(ع) و عباس و چسبیده به دیوار جنوبی حرم است و در دیوار آن شبکههایی دیده میشود.[۳۶] ظاهراً این گنبدها تجدید بنا میشده است. با وجود گزارشهایی از سدههای پیشین از گنبد ابراهیم، رفعت پاشا گفته است: این گنبد بالای قبر ابراهیم در سال ۱۲۳۳ق. به دست سلطان محمود عثمانی بنا گردیده است.[۳۷]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۳؛ المعارف، ص۱۴۳؛ الاستیعاب، ج۱، ص۵۴.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۰۷.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۰۷.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۷؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۳۶۲.
- ↑ انساب الاشراف، ج۲، ص۱۱۹؛ المجموع، ج۵، ص۱۱۱.
- ↑ الاستیعاب، ج۱، ص۵۴.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.
- ↑ الاستیعاب، ج۱، ص۵۴.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۷؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۸۶.
- ↑ اسد الغابه، ج۱، ص۳۹؛ ج۵، ص۵۶۸.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۰۸؛ الاصابه، ج۷، ص۱۶۷.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۰۹؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۸۶.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۱۵.
- ↑ مصباح المتهجد، ص۸۱۲.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۱۲؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۸۸.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۷.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۱۱؛ مسند ابی یعلی، ج۳، ص۲۵۱؛ فتح الباری، ج۳، ص۱۹۵.
- ↑ المصنف، ج۳، ص۵۵۳؛ جمهرة انساب العرب، ج۵، ص۱۴۶.
- ↑ الکافی، ج۳، ص۲۰۸.
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۳۰۰؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۲۴۳؛ ج۱۰، ص۲۵۳.
- ↑ الکافی، ج۳، ص۲۰۹؛ المحاسن، ج۲، ص۳۱۴.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۱۳؛ الاستیعاب، ج۱، ص۱۵۷.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۰۷.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۱۵؛ مغنی المحتاج، ج۴، ص۲۵۹؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۳۳.
- ↑ مسند احمد، ج۴، ص۲۴۵؛ جمهرة انساب العرب، ج۵، ص۹۷.
- ↑ تاریخ دمشق، ج۳، ص۱۷۶؛ النوادر، ص۱۰۳.
- ↑ کتاب سلیم بن قیس، ص۲۷۸.
- ↑ المحاسن، ج۲، ص۳۱۳؛ الکافی، ج۳، ص۲۰۸-۲۰۹.
- ↑ الحدائق، ج۱۰، ص۳۷۱؛ نک: جواهر الکلام، ج۱۲، ص۸.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۴، ص۱۶۷؛ الخلاف، ج۱، ص۶۷۸.
- ↑ مرآة الحرمین، ج۱، ص۴۲۶.
- ↑ رحلة ابن بطوطه، ص۱۴۳.
- ↑ وفاء الوفاء، ج۳، ص۳۰۳.
- ↑ مرآة الحرمین، ج۱، ص۴۲۶.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- الاستیعاب: ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق
- اسد الغابه: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، به کوشش علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق
- الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق
- انساب الاشراف: البلاذری (م.۲۷۹ق.)، به کوشش زکار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق
- تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق
- تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (م.۵۷۱ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق
- تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م.۷۲۶ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۴ق
- الجامع الصغیر: السیوطی (م.۹۱۱ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق
- جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م.۴۵۶ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق
- جواهر الکلام: النجفی (م.۱۲۶۶ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی
- الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م.۱۱۸۶ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش
- الخلاف: الطوسی (م.۴۶۰ق.)، به کوشش سید علی خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ق
- رحلة ابن بطوطه: ابن بطوطه (م.۷۷۹ق.)، به کوشش علی منتصر، بیروت، الرساله، ۱۴۰۵ق
- السیرة النبویه: ابن هشام (م.۸-۲۱۳ق.)، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح و اولاده، ۱۳۸۳ق
- الطبقات الکبری: ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق
- فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، بیروت، دار المعرفه
- الکافی: الکلینی (م.۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش
- کتاب سلیم بن قیس: الهلالی (م.۷۶ق.)، به کوشش انصاری، قم، الهادی، ۱۴۲۰ق
- المجموع شرح المهذب: النووی (م.۶۷۶ق.)، دار الفکر
- المحاسن: ابن خالد البرقی (م.۲۷۴ق.)، به کوشش حسینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۲۶ش
- مرآة الحرمین: ابراهیم رفعت پاشا، قاهره، دار الکتب المصریه، ۱۳۴۴ق
- مسند ابی یعلی: احمد بن علی بن المثنی (م.۳۰۷ق.)، به کوشش حسین سلیم، بیروت، دار المأمون للتراث
- مسند احمد: احمد بن حنبل (م.۲۴۱ق.)، بیروت، دار صادر
- مصباح المتهجد: الطوسی (م.۴۶۰ق.)، بیروت، فقه الشیعه، ۱۴۱۱ق
- المصنّف: عبدالرزاق الصنعانی (م.۲۱۱ق.)، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی
- المعارف: ابن قتیبه (م.۲۷۶ق.)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، شریف رضی، ۱۳۷۳ش
- مغنی المحتاج: محمد الشربینی (م.۹۷۷ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق
- النوادر: احمد بن عیسی اشعری، قم، مدرسة الامام المهدی(عج)، ۱۴۰۸ق
- وفاء الوفاء: السمهودی (م.۹۱۱ق.)، به کوشش قاسم السامرائی، مؤسسة الفرقان، ۱۴۲۲ق.