کاربر:Bagherhaghani/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''اضطباع''' گذراندن رداي احرام از زير کتف راست و افکندن آن بر کتف چپ هنگام طواف.
'''اضطباع''' گذراندن ردای احرام از زیر کتف راست و افکندن آن بر کتف چپ هنگام طواف.
 
[[پرونده:لباس احرام، اضطباع.jpeg|بندانگشتی|لباس احرام در حالت اضطباع]]
 
==واژه‌شناسی==
==واژه‌شناسی==
واژه عربي اضطباع، مصدر از ريشه (ض ـ ب ـ ع) و برگرفته از کلمه ضَبْع به معناي بازو و زير بغل<ref>. العين، ج11 ص284؛ الصحاح‌، ج3، ص1247-1248؛ معجم مقاييس اللغه، ج3، ص387، «ضبع».</ref> است. مقصود از اضطباع در حديث‌ها<ref>. غريب الحديث، ابن قتيبه، ج1، ص23؛ التمهيد، ج12، ص169؛ تحفة الاحوذي، ج3، ص506.</ref> و منابع فقهي<ref>. الام، ج2، ص190؛ المبسوط، طوسي، ج1، ص356؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> آن است که مُحرم رداي احرام را از زير کتف راست خود بگذراند و دو سوي آن را بر دوش چپ خود بيندازد؛ به گونه‌اي که شانه راست او برهنه و شانه چپ او پوشيده باشد. برخي<ref>. المغني، ج3، ص385؛ فتح العزيز، ج7، ص337؛ الدروس، ج1، ص401.</ref> اضطباع را چنين تعريف کرده‌اند: مُحرم وسط رداي احرام را زير بغل راست خود قرار دهد و با دو طرف آن، دو سوي کتف چپ را بپوشاند. وجه اين نام‌گذاري آن است که بازوي مُحرم (ضَبع) هنگام اضطباع آشکار مي‌شود.<ref>. غريب الحديث، ابن قتيبه، ج1، ص23؛ الصحاح، ج3، ص1248؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> واژه «تَاَبُّط» نيز به اين معنا به کار مي‌رود.<ref>. غريب الحديث، ابن سلام، ج4، ص192؛ الصحاح، ج3، ص1114، 1248؛ لسان العرب، ج7، ص254، «ابط».</ref> گاهي هم آن را «توشّح» مي‌گويند.<ref>. المجموع، ج8، ص19؛ لسان العرب، ج2، ص633، «وشح»؛ قس: التمهيد، ج22، ص210؛ عون المعبود، ج2، ص235.</ref>
اضطباع واژه‌ای عربی و مصدر از ریشه (ض ـ ب ـ ع) و برگرفته از کلمه ضَبْع به معنای بازو و زیر بغل<ref>. العین، ج11 ص284؛ الصحاح، ج3، ص1247-1248؛ معجم مقاییس اللغه، ج3، ص387، «ضبع».</ref> است. مقصود از اضطباع در [[حدیث|حدیث‌ها]]<ref>. غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص23؛ التمهید، ج12، ص169؛ تحفة الاحوذی، ج3، ص506.</ref> و منابع [[فقه|فقهی]]<ref>. الام، ج2، ص190؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص356؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> آن است که [[مُحرم]] ردای [[احرام]] را از زیر کتف راست خود بگذراند و دو سوی آن را بر دوش چپ خود بیندازد؛ به گونه‌ای که شانه راست او برهنه و شانه چپ او پوشیده باشد.  
موضوع اضطباع در منابع جامع فقهي در بخش سنن طواف از مبحث حج به گفت‌وگو نهاده شده و درباره آن آثاري مستقل نگاشته‌اند.<ref>. نک: ايضاح المكنون، ج1، ص90.</ref>
 
== حکم اضطباع در مذاهب اهل سنت==
برخی<ref>. المغنی، ج3، ص385؛ فتح العزیز، ج7، ص337؛ الدروس، ج1، ص401.</ref> اضطباع را چنین تعریف کرده‌اند: مُحرم وسط ردای احرام را زیر بغل راست خود قرار دهد و با دو طرف آن، دو سوی کتف چپ را بپوشاند. وجه این نام‌گذاری آن است که بازوی مُحرم (ضَبع) هنگام اضطباع آشکار می‌شود.<ref>. غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص23؛ الصحاح، ج3، ص1248؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> واژه «تَاَبُّط» نیز به این معنا به کار می‌رود.<ref>. غریب الحدیث، ابن سلام، ج4، ص192؛ الصحاح، ج3، ص1114، 1248؛ لسان العرب، ج7، ص254، «ابط».</ref> گاهی هم آن را «توشّح» می‌گویند.<ref>. المجموع، ج8، ص19؛ لسان العرب، ج2، ص633، «وشح»؛ قس: التمهید، ج22، ص210؛ عون المعبود، ج2، ص235.</ref>
 
== حکم فقهی اضطباع ==
 
موضوع اضطباع در منابع جامع فقهی در بخش سنن طواف از مبحث حج به گفت‌وگو نهاده شده و درباره آن آثاری مستقل نگاشته‌اند.<ref>. نک: ایضاح المکنون، ج1، ص90.</ref>
 
 
===در اهل سنت===
اضطباع در مذاهب حنفی، حنبلی و شافعی از مستحبات طوافِ حج و عمره به شمار می‌رود<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ الوسیط، ج2، ص648-649؛ الکافی، ج1، ص511.</ref>؛ ولی مالکیان آن را از مستحبات طواف نمی‌دانند.<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> مهم‌ترین دلیل استحباب از دیدگاه فقیهان، سنت پیامبر گرامی۹ است. بر پایه روایاتی چند<ref>. نک: سنن الدارمی، ج2، ص43؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص984؛ السنن الکبری، ج5، ص79.</ref>، ایشان در حال اضطباع طواف کرده است. از ابن عباس گزارش شده که پیامبر۹ و اصحاب او پس از احرام بستن برای عمره از جِعرانه، طواف را در حالت اضطباع به جا آورد.<ref>. سنن ابی داود، ج1، ص420؛ السنن الکبری، ج5، ص79.</ref> نیز گزارش شده که عمر بن خطاب به اجرای این سیره نبوی پایبند بوده است.<ref>. الام، ج2، ص190؛ المستدرک، ج1، ص454.</ref> در این حدیث‌ها، همراه اضطباع از سنتِ «رَمَل» نیز یاد شده که عبارت است از راه رفتن با شتاب، همراه نزدیک بودنِ گام‌ها به یکدیگر<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ صحیح مسلم، نووی، ج9، ص7.</ref> یا حرکت دادن کتف‌ها هنگام راه رفتن با حالت مبارزان در عرصه نبرد.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ عون المعبود، ج5، ص236.</ref> از روایات برمی‌آید که حکمت تشریع رَمَل و اضطباع هنگام مناسک حج، قدرت‌نمایی مسلمانان در برابر مشرکان قریش و نشان دادن چابکی و دلیری بوده است.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص325؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> از این رو، به باور فقیهان بسیاری از مذاهب، میان استحباب اضطباع و رمل از نظر شرایط و محدوده استحباب، ملازمه برقرار است و در هر یک از کارهای حج که رمل مستحب باشد، اضطباع نیز استحباب دارد.<ref>. نک: بدائع الصنائع، ج2، ص147؛ المجموع، ج8، ص43؛ شرح العمده، ج3، ص423.</ref>
پشتوانه اصلی شافعیان<ref>. الام، ج2، ص190؛ المجموع، ج8، ص19؛ اعانة الطالبین، ج2، ص340.</ref>، حنبلیان<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ الکافی، ج1، ص511.</ref> و حنفیان<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> برای استحباب اضطباع، سیره نبوی و سخن صحابه است. به پشتوانه این ادله، استدلال مالک را که برای اعتقاد به استحباب دلیلی وجود ندارد، مردود شمرده‌اند.<ref>. المغنی، ج3، ص386.</ref> دلیل دیگر مخالفان استحباب اضطباع آن است که حکم یاد شده و نیز استحباب رمل، با توجه به حکمت تشریع آن، به دوران پیامبر۹ اختصاص داشته و سبب آن یعنی ضرورت اظهار قدرت در برابر مشرکان، از میان رفته است.<ref>. مسند احمد، ج1، ص221؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> به این استدلال پاسخ‌های گوناگون داده‌اند: اولاً سنت بودن رمل و اضطباع همچنان باقی است؛ زیرا ثابت شده که پیامبر۹ پس از فتح مکه از جمله در حجة الوداع که از شوکت مشرکان اثری نمانده بود، بر این سیره پایداری داشته است. ثانیاً از روایت عمر بن خطاب نیز دوام این سیره استنباط می‌شود. ثالثاً باور داشتن مالک به استحباب رمل در طواف نیز با استدلال یاد شده ناسازگار است.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ المجموع، ج8، ص21.</ref>
درباره گستره سنت اضطباع و این‌که آیا افزون بر طواف، شامل نماز طواف و سعی نیز می‌شود یا نه، فقیهان اهل سنت اختلاف دیدگاه دارند. حنبلیان و حنفیان آن را ویژه طواف دانسته‌اند.<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص545.</ref> در فقه شافعی، در این زمینه دو دیدگاه یافت می‌شود: برخی بدین استناد که اضطباع در نماز مکروه است، آن را شامل نماز طواف نشمرده‌اند و شماری دیگر شامل آن نیز دانسته‌اند.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص338؛ المجموع، ج8، ص20.</ref> همچنین به باور مشهور در فقه شافعی، هنگام سعی میان صفا و مروه نیز اضطباع مستحب است؛ زیرا به باور آنان، سعی گونه‌ای از طواف به شمار می‌رود.<ref>. المغنی، ج3، ص386.</ref> حنبلیان به پشتوانه سنت نبوی، تعمیم حکم استحباب را مردود شمرده‌اند.<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ شرح العمده، ج3، ص423.</ref>
 
===دیدگاه فقیهان امامی===
 
اندکی از فقیهان امامی از جمله شیخ طوسی<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص356.</ref> و در پی او فقیهان دیگر<ref>. الجامع للشرائع، ص201؛ تحریر الاحکام، ج1، ص584-585؛ الدروس، ج1، ص401.</ref> استحباب اضطباع در طواف را باور دارند و حتی شمول این حکم درباره سعی<ref>. الدروس، ج1، ص402.</ref> را گزارش کرده‌اند. با این همه، از آن‌جا که این سخنان به ادله‌ای روشن و استوار مستند نیست، در منابع متأخرتر به آن‌ها پرداخته نشده و به تدریج این باور را کنار نهاده‌اند. حتی در استحباب رمل نیز در
این منابع درباره ادله‌ای مناقشه شده است؛
از جمله ضعف سند ادله مانند مرسل بودن پاره‌ای از روایات، روایت نشدن آن‌ها از طریق راویان شیعه و دلالت نداشتن برخی حدیث‌های نقل شده بر مدّعا.<ref>. نک: مدارک الاحکام، ج8، ص161-162؛ ریاض المسائل، ج7، ص39-40؛ مستندالشیعه، ج12، ص79.</ref> مثلاً
بر پایه برخی روایات<ref>. علل الشرایع، ج2، ص412؛ وسائل الشیعه، ج13، ص352-353.</ref>، اقدام پیامبر گرامی۹ در رمل و اضطباع، کاری زمان‌دار و بر اساس مصلحتی موقت بوده و حتی در سیره خود ایشان نیز پایدار نمانده است. از سیره امامان شیعه: نیز موسمی بودن این احکام استنباط می‌شود.<ref>. نک: وسائل الشیعه، ج13، ص351-353.</ref> شماری از فقیهان متأخر امامی به صراحت برهنگی شانه را با پوشیدن ردا که بر شخص محرم واجب است، ناسازگار دانسته‌اند.<ref>. کتاب الحج، ج1، ص141-142.</ref>
 
==احکام جزئی اضطباع==
 
۱. استحباب اضطباع ویژه مردان است و برای زنان روا نیست؛ زیرا آشکار ساختن اندام‌های بدن با حکم پوشش بدن زنان که در شریعت اسلامی بر آن تأکید شده، ناسازگار است.<ref>. الام، ج2، ص192؛ المجموع، ج8، ص40؛ المبدع، ج3، ص218.</ref> درباره مشروعیت اضطباع برای کودکان، فقیهان شافعی دیدگاه‌های گوناگون دارند. برخی آن را باور نموده و شماری نپذیرفته‌اند. بعضی از گروه اول گفته‌اند: کودک می‌تواند خود اضطباع کند و در غیر این صورت، ولیّ او چنین می‌کند.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص339؛ المجموع، ج8، ص20-21.</ref> همچنین به باور فقیهان برخی مذاهب، اضطباع برای مردم مکه مستحب نیست و استحباب آن ویژه غیر مکیان است.<ref>. المبدع، ج3، ص198؛ کشاف القناع، ج2، ص557.</ref>


اضطباع در مذاهب حنفي، حنبلي و شافعي از مستحبات طوافِ حج و عمره به شمار مي‌رود<ref>. المبسوط، سرخسي، ج4، ص10؛ الوسيط، ج2، ص648-649؛ الكافي، ج1، ص511.</ref>؛ ولي مالکيان آن را از مستحبات طواف نمي‌دانند.<ref>. المغني، ج3، ص386؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> مهم‌ترين دليل استحباب از ديدگاه فقيهان، سنت پيامبر ‌گرامي9 است. بر پايه رواياتي چند<ref>. نک: سنن الدارمي، ج2، ص43؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص984؛ السنن الكبري، ج5، ص79.</ref>، ايشان در حال اضطباع طواف کرده است. از ابن عباس گزارش شده که پيامبر9 و اصحاب او پس از احرام بستن براي عمره از جِعرانه، طواف را در حالت اضطباع به جا آورد.<ref>. سنن ابي داود، ج1، ص420؛ السنن الكبري، ج5، ص79.</ref> نيز ‌گزارش شده که عمر بن خطاب به اجراي اين سيره نبوي پايبند بوده است.<ref>. الام، ج2، ص190؛ المستدرك، ج1، ص454.</ref> در اين حديث‌ها، همراه اضطباع از سنتِ «رَمَل» نيز ياد شده که عبارت است از راه رفتن با شتاب، همراه نزديک بودنِ گام‌ها به يکديگر<ref>. المغني، ج3، ص386؛ صحيح مسلم، نووي، ج9، ص7.</ref> يا حرکت دادن کتف‌ها هنگام راه رفتن با حالت مبارزان در عرصه نبرد.<ref>. المبسوط، سرخسي، ج4، ص10؛ عون المعبود، ج5، ص236.</ref> از روايات برمي‌آيد که حکمت تشريع رَمَل و اضطباع هنگام مناسک حج، قدرت‌نمايي مسلمانان در برابر مشرکان قريش و نشان دادن چابکي و دليري بوده است.<ref>. فتح العزيز، ج7، ص325؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> از اين رو، به باور فقيهان بسياري از مذاهب، ميان استحباب اضطباع و رمل از نظر شرايط و محدوده استحباب، ملازمه برقرار است و در هر يک از کارهاي حج که رمل مستحب باشد، اضطباع نيز استحباب دارد.<ref>. نک: بدائع الصنائع، ج2، ص147؛ المجموع، ج8، ص43؛ شرح العمده، ج3، ص423.</ref>
پشتوانه اصلي شافعيان<ref>. الام، ج2، ص190؛ المجموع، ج8، ص19؛ اعانة الطالبين، ج2، ص340.</ref>، حنبليان<ref>. المغني، ج3، ص386؛ الكافي، ج1، ص511.</ref> و حنفيان<ref>. المبسوط، سرخسي، ج4، ص10؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> براي استحباب اضطباع، سيره نبوي و سخن صحابه است. به پشتوانه اين ادله، استدلال مالک را که براي اعتقاد به استحباب دليلي وجود ندارد، مردود شمرده‌اند.<ref>. المغني، ج3، ص386.</ref> دليل ديگر مخالفان استحباب اضطباع آن است که حکم ياد شده و نيز استحباب رمل، با توجه به حکمت تشريع آن، به دوران پيامبر9 اختصاص داشته و سبب آن يعني ضرورت اظهار قدرت در برابر مشرکان، از ميان رفته است.<ref>. مسند احمد، ج1، ص221؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> به اين استدلال پاسخ‌هاي گوناگون داده‌اند: اولاً سنت بودن رمل و اضطباع همچنان باقي است؛ زيرا ثابت شده که پيامبر9 پس از فتح مکه از جمله در حجة الوداع که از شوکت مشرکان اثري نمانده بود، بر اين سيره پايداري داشته است. ثانياً از روايت عمر بن خطاب نيز دوام اين سيره استنباط مي‌شود. ثالثاً باور داشتن مالک به استحباب رمل در طواف نيز با استدلال ياد شده ناسازگار است.<ref>. المبسوط، سرخسي، ج4، ص10؛ المجموع، ج8، ص21.</ref>
درباره گستره سنت اضطباع و اين‌که آيا افزون بر طواف، شامل نماز طواف و سعي نيز مي‌شود يا نه، فقيهان اهل سنت اختلاف ديدگاه دارند. حنبليان و حنفيان آن را ويژه طواف دانسته‌اند.<ref>. المغني، ج3، ص386؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص545.</ref> در فقه شافعي، در اين زمينه دو ديدگاه يافت مي‌شود: برخي بدين استناد که اضطباع در نماز مکروه است، آن را شامل نماز طواف نشمرده‌اند و شماري ديگر شامل آن نيز دانسته‌اند.<ref>. فتح العزيز، ج7، ص338؛ المجموع، ج8، ص20.</ref> همچنين به باور مشهور در فقه شافعي، هنگام سعي ميان صفا و مروه نيز اضطباع مستحب است؛ زيرا به باور آنان، سعي گونه‌اي از طواف به شمار مي‌رود.<ref>. المغني، ج3، ص386.</ref> حنبليان به پشتوانه سنت نبوي، تعميم حکم استحباب را مردود شمرده‌اند.<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ شرح العمده، ج3، ص423.</ref>


۲. استحباب اضطباع تنها شامل طواف‌هایی است که پیش از سعی انجام می‌شود.<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص147؛ المجموع، ج8، ص20.</ref> بر این اساس، تنها طواف عمره و نیز یکی از دو طواف قدوم و افاضه (زیارت) در حج مشمول این حکم هستند و هیچ گاه طواف وداع مشمول آن نمی‌شود. در حالت عادی، اضطباع در طواف قدوم صورت می‌گیرد. اما اگر احرام‌گزار در طواف قدوم از اضطباع خودداری کند یا آن را انجام دهد ولی به عللی سعی به تأخیر بیفتد، طواف بعد یعنی طواف افاضه را می‌تواند به اضطباع به جا آورد.<ref>. المبدع، ج3، ص199؛ المجموع، ج8، ص19-20، 40.</ref> در اضطباع، بر خلاف رمل که تنها در سه شوط اول مستحب است، در همه شوط‌های طواف مراعات این حالت شایسته است.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص338؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص545؛ تحفة الاحوذی، ج3، ص506.</ref>


==ديدگاه فقيهان امامي==


اندکي از فقيهان امامي از جمله شيخ طوسي<ref>. المبسوط، طوسي، ج1، ص356.</ref> و در پي او فقيهان ديگر<ref>. الجامع للشرائع، ص201؛ تحرير الاحكام، ج1، ص584-585؛ الدروس، ج1، ص401.</ref> استحباب اضطباع در طواف را باور دارند و حتي شمول اين حکم درباره سعي<ref>. الدروس، ج1، ص402.</ref> را گزارش کرده‌اند. با اين همه، از آن‌جا که اين سخنان به ادله‌اي روشن و استوار مستند نيست،‌ در منابع متأخرتر به آن‌ها پرداخته نشده و به تدريج اين باور را کنار نهاده‌اند. حتي در استحباب رمل نيز در
با توجه به واجب نبودن اضطباع، ترک آن از روی فراموشی یا حتی به عمد، هیچ‌گونه کفاره یا فدیه‌ای در پی ندارد و اعاده یا قضای آن نیز مستحب نیست.<ref>. الام، ج2، ص190؛ المغنی، ج3، ص389-390.</ref> البته اگر کسی در بخشی از طواف، اضطباع را رعایت نکند، مراعات آن در ادامه طواف مستحب است.<ref>. الام، ج2، ص190؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> همچنین اگر کسی طواف را با اضطباع به جا نیاورد، بر پایه مذهب شافعی، رعایت کردن آن هنگام سعی استحباب دارد.<ref>. المجموع، ج8، ص21.</ref>
اين منابع درباره ادله‌اي مناقشه شده است؛
از جمله ضعف سند ادله مانند مرسل بودن پاره‌اي از روايات، روايت نشدن آن‌ها از طريق راويان شيعه و دلالت نداشتن برخي حديث‌هاي نقل شده بر مدّعا.<ref>. نک: مدارك الاحكام، ج8، ص161-162؛ رياض المسائل، ج7، ص39-40؛ مستندالشيعه، ج12، ص79.</ref> مثلاً
بر پايه برخي روايات<ref>. علل الشرايع، ج2، ص412؛ وسائل الشيعه، ج13، ص352-353.</ref>، اقدام پيامبر ‌گرامي9 در رمل و اضطباع، کاري زمان‌دار و بر اساس مصلحتي موقت بوده و حتي در سيره خود ايشان نيز پايدار نمانده است. از سيره امامان شيعه: نيز موسمي بودن اين احکام استنباط مي‌شود.<ref>. نک: وسائل الشيعه، ج13، ص351-353.</ref> شماري از فقيهان متأخر امامي به صراحت برهنگي شانه را با پوشيدن ردا که بر شخص محرم واجب است، ناسازگار دانسته‌اند.<ref>. كتاب الحج، ج1، ص141-142.</ref>
==احکام جزئي اضطباع==
1. استحباب اضطباع ويژه مردان است و براي زنان روا نيست؛ زيرا آشکار ساختن اندام‌هاي بدن با حکم پوشش بدن زنان که در شريعت اسلامي بر آن تأکيد شده، ناسازگار است.<ref>. الام، ج2، ص192؛ المجموع، ج8، ص40؛ المبدع، ج3، ص218.</ref> درباره مشروعيت اضطباع براي کودکان، فقيهان شافعي ديدگاه‌هاي گوناگون دارند. برخي آن را باور نموده و شماري نپذيرفته‌اند. بعضي از گروه اول گفته‌اند: کودک مي‌تواند خود اضطباع کند و در غير اين صورت، وليّ او چنين مي‌کند.<ref>. فتح العزيز، ج7، ص339؛ المجموع، ج8، ص20-21.</ref> همچنين به باور فقيهان برخي مذاهب، اضطباع براي مردم مکه مستحب نيست و استحباب آن ويژه غير مکيان است.<ref>. المبدع، ج3، ص198؛ كشاف القناع، ج2، ص557.</ref>
2. استحباب اضطباع تنها شامل طواف‌هايي است که پيش از سعي انجام مي‌شود.<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص147؛ المجموع، ج8، ص20.</ref> بر اين اساس، تنها طواف عمره و نيز يکي از دو طواف قدوم و افاضه (زيارت) در حج مشمول اين حکم هستند و هيچ ‌گاه طواف وداع مشمول آن نمي‌شود. در حالت عادي، اضطباع در طواف قدوم صورت مي‌گيرد. اما اگر احرام‌گزار در طواف قدوم از اضطباع خودداري کند يا آن را انجام دهد ولي به عللي سعي به تأخير بيفتد، طواف بعد يعني طواف افاضه را مي‌تواند به اضطباع به ‌جا آورد.<ref>. المبدع، ج3، ص199؛ المجموع، ج8، ص19-20، 40.</ref> در اضطباع، بر خلاف رمل که تنها در سه شوط اول مستحب است، در همه شوط‌هاي طواف مراعات اين حالت شايسته است.<ref>. فتح العزيز، ج7، ص338؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص545؛ تحفة الاحوذي، ج3، ص506.</ref>
با توجه به واجب نبودن اضطباع، ترک آن از روي فراموشي يا حتي به عمد، هيچ‌گونه کفاره يا فديه‌اي در پي ندارد و اعاده يا قضاي آن نيز مستحب نيست.<ref>. الام، ج2، ص190؛ المغني، ج3، ص389-390.</ref> البته اگر کسي در بخشي از طواف، اضطباع را رعايت نکند، مراعات آن در ادامه طواف مستحب است.<ref>. الام، ج2، ص190؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> همچنين اگر کسي طواف را با اضطباع به جا نياورد، بر پايه مذهب شافعي، رعايت کردن آن هنگام سعي استحباب دارد.<ref>. المجموع، ج8، ص21.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
خط ۳۲: خط ۴۶:
}}
}}


*'''اعانة الطالبين''': السيد البكري الدمياطي (م.1310ق.)، بيروت، دار الفكر، 1418ق
*'''اعانة الطالبین''': السید البکری الدمیاطی (م.۱۳۱۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق


*'''الام''': الشافعي (م.204ق.)، بيروت، دار الفكر، 1403ق
*'''الام''': الشافعی (م.۲۰۴ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق


*'''ايضاح المكنون''': اسماعيل پاشا البغدادي (م.1339ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي
*'''ایضاح المکنون''': اسماعیل پاشا البغدادی (م.۱۳۳۹ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی


*'''بدائع الصنائع''': علاء الدين الكاساني (م.587ق.)، پاكستان، المكتبة الحبيبيه، 1409ق
*'''بدائع الصنائع''': علاء الدین الکاسانی (م.۵۸۷ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق


*'''تحرير الاحكام الشرعيه''': العلامة الحلي (م.726ق.)، به كوشش بهادري، قم، مؤسسة الامام الصادق7، 1420ق
*'''تحریر الاحکام الشرعیه''': العلامة الحلی (م.۷۲۶ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق


*'''تحفة الاحوذي''': المبارك فوري (م.1353ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1410ق
*'''تحفة الاحوذی''': المبارک فوری (م.۱۳۵۳ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق


*'''التمهيد''': ابن عبدالبر (م.463ق.)، به كوشش مصطفي و محمد عبدالكبير، وزارة الاوقاف، 1387ق
*'''التمهید''': ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به کوشش مصطفی و محمد عبدالکبیر، وزارة الاوقاف، ۱۳۸۷ق


*'''الجامع للشرائع''': يحيي بن سعيد الحلي (م.690ق.)، به كوشش گروهي از فضلا، قم، سيد الشهداء، 1405ق
*'''الجامع للشرائع''': یحیی بن سعید الحلی (م.۶۹۰ق.)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ق


*'''حاشية رد المحتار''': ابن عابدين (م.1252ق.)، بيروت، دار الفكر، 1415ق
*'''حاشیة رد المحتار''': ابن عابدین (م.۱۲۵۲ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق


*'''الدروس الشرعيه''': الشهيد الاول (م.786ق.)، قم، نشر اسلامي، 1412ق
*'''الدروس الشرعیه''': الشهید الاول (م.۷۸۶ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق


*'''رياض المسائل''': سيد علي الطباطبائي (م.1231ق.)، قم، النشر الاسلامي، 1412ق
*'''ریاض المسائل''': سید علی الطباطبائی (م.۱۲۳۱ق.)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق


*'''سنن ابن ماجه''': ابن ماجه (م.275ق.)، به كوشش محمد فؤاد، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1395ق
*'''سنن ابن ماجه''': ابن ماجه (م.۲۷۵ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق


*'''سنن ابي‌داود''': السجستاني (م.275ق.)، به كوشش سعيد محمد اللحام، بيروت، دار الفكر، 1410ق
*'''سنن ابی‌داود''': السجستانی (م.۲۷۵ق.)، به کوشش سعید محمد اللحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق


*'''سنن الدارمي''': الدارمي (م.255ق.)، احياء السنة النبويه
*'''سنن الدارمی''': الدارمی (م.۲۵۵ق.)، احیاء السنة النبویه


*'''السنن الكبري''': البيهقي (م.458ق.)، بيروت، دار الفكر
*'''السنن الکبری''': البیهقی (م.۴۵۸ق.)، بیروت، دار الفکر


*'''شرح العمده''': ابن تيميه (م.728ق.)، به کوشش العطيشان، رياض، مکتبة العبيکان، 1413ق
*'''شرح العمده''': ابن تیمیه (م.۷۲۸ق.)، به کوشش العطیشان، ریاض، مکتبة العبیکان، ۱۴۱۳ق


*'''الصحاح''': الجوهري (م.393ق.)، به كوشش العطار، بيروت، دار العلم للملايين، 1407ق
*'''الصحاح''': الجوهری (م.۳۹۳ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق


*'''صحيح مسلم بشرح النووي''': النووي (م.676ق.)، بيروت، دار الكتاب العربي، 1407ق
*'''صحیح مسلم بشرح النووی''': النووی (م.۶۷۶ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق


*'''علل الشرايع''': الصدوق (م.381ق.)، به كوشش بحر العلوم، نجف، المكتبة الحيدريه، 1385ق
*'''علل الشرایع''': الصدوق (م.۳۸۱ق.)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق


*'''عون المعبود''': العظيم آبادي (م.1329ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق
*'''عون المعبود''': العظیم آبادی (م.۱۳۲۹ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق


*'''العين''': خليل (م.175ق.)، به كوشش المخزومي و السامرائي، دار الهجره، 1409ق
*'''العین''': خلیل (م.۱۷۵ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق


*'''غريب الحديث''': ابن سلام الهروي (م.224ق.)، به كوشش محمد عبدالمعيد خان، بيروت، دار الكتاب العربي، 1396ق
*'''غریب الحدیث''': ابن سلام الهروی (م.۲۲۴ق.)، به کوشش محمد عبدالمعید خان، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۳۹۶ق


*'''غريب الحديث''': ابن قتيبه (م.276ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1408ق
*'''غریب الحدیث''': ابن قتیبه (م.۲۷۶ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق


*'''فتح العزيز''': عبدالكريم بن محمد الرافعي (م.623ق.)، دار الفكر
*'''فتح العزیز''': عبدالکریم بن محمد الرافعی (م.۶۲۳ق.)، دار الفکر


*'''کتاب الحج''': تقرير بحث الگلپايگاني، مقدس، چاپ سنگي
*'''کتاب الحج''': تقریر بحث الگلپایگانی، مقدس، چاپ سنگی


*'''الكافي في فقه الامام احمد''': عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق
*'''الکافی فی فقه الامام احمد''': عبدالله بن قدامه (م.۶۲۰ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق


*'''كشاف القناع''': منصور البهوتي (م.1051ق.)، به كوشش محمد حسن، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق
*'''کشاف القناع''': منصور البهوتی (م.۱۰۵۱ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق


*'''لسان العرب''': ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق
*'''لسان العرب''': ابن منظور (م.۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق


*'''المبدع في شرح المقنع''': ابراهيم بن محمد مفلح (م.884ق.)، بيروت، دار الکتب العلميه، 1418ق
*'''المبدع فی شرح المقنع''': ابراهیم بن محمد مفلح (م.۸۸۴ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق


*'''المبسوط في فقه الاماميه''': الطوسي (م.460ق.)، به كوشش بهبودي، تهران، المكتبة المرتضويه
*'''المبسوط فی فقه الامامیه''': الطوسی (م.۴۶۰ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه


*'''المبسوط''': السرخسي (م.483ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1406ق
*'''المبسوط''': السرخسی (م.۴۸۳ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق


*'''المجموع شرح المهذب''': النووي (م.676ق.)، دار الفكر
*'''المجموع شرح المهذب''': النووی (م.۶۷۶ق.)، دار الفکر


*'''مدارك الاحكام''': سيد محمد بن علي الموسوي العاملي (م.1009ق.)، قم، آل البيت1410ق
*'''مدارک الاحکام''': سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م.۱۰۰۹ق.)، قم، آل البیت۱۴۱۰ق


*'''المستدرك علي الصحيحين''': الحاكم النيشابوري (م.405ق.)، به كوشش مرعشلي، بيروت، دار المعرفه، 1406ق
*'''المستدرک علی الصحیحین''': الحاکم النیشابوری (م.۴۰۵ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق


*'''مستند الشيعه''': احمد النراقي (م.1245ق.)، قم، آل البيت1415ق
*'''مستند الشیعه''': احمد النراقی (م.۱۲۴۵ق.)، قم، آل البیت۱۴۱۵ق


*'''مسند احمد''': احمد بن حنبل (م.241ق.)، بيروت، دار صادر
*'''مسند احمد''': احمد بن حنبل (م.۲۴۱ق.)، بیروت، دار صادر


*'''معجم مقاييس اللغه''': ابن فارس (م.395ق.)، به كوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبليغات، 1404ق
*'''معجم مقاییس اللغه''': ابن فارس (م.۳۹۵ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق


*'''المغني''': عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه
*'''المغنی''': عبدالله بن قدامه (م.۶۲۰ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه


*'''وسائل الشيعه''': الحر العاملي (م.1104ق.)، قم، آل البيت1412ق
*'''وسائل الشیعه''': الحر العاملی (م.۱۱۰۴ق.)، قم، آل البیت۱۴۱۲ق


*'''الوسيط في المذهب''': الغزالي (م.505ق.)، به کوشش محمد محمد، قاهره، 1417ق.
*'''الوسیط فی المذهب''': الغزالی (م.۵۰۵ق.)، به کوشش محمد محمد، قاهره، ۱۴۱۷ق.


{{پایان}}
{{پایان}}
{{پیامبران}}
{{پیامبران}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۵

اضطباع گذراندن ردای احرام از زیر کتف راست و افکندن آن بر کتف چپ هنگام طواف.

لباس احرام در حالت اضطباع

واژه‌شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اضطباع واژه‌ای عربی و مصدر از ریشه (ض ـ ب ـ ع) و برگرفته از کلمه ضَبْع به معنای بازو و زیر بغل[۱] است. مقصود از اضطباع در حدیث‌ها[۲] و منابع فقهی[۳] آن است که مُحرم ردای احرام را از زیر کتف راست خود بگذراند و دو سوی آن را بر دوش چپ خود بیندازد؛ به گونه‌ای که شانه راست او برهنه و شانه چپ او پوشیده باشد.

برخی[۴] اضطباع را چنین تعریف کرده‌اند: مُحرم وسط ردای احرام را زیر بغل راست خود قرار دهد و با دو طرف آن، دو سوی کتف چپ را بپوشاند. وجه این نام‌گذاری آن است که بازوی مُحرم (ضَبع) هنگام اضطباع آشکار می‌شود.[۵] واژه «تَاَبُّط» نیز به این معنا به کار می‌رود.[۶] گاهی هم آن را «توشّح» می‌گویند.[۷]

حکم فقهی اضطباع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

موضوع اضطباع در منابع جامع فقهی در بخش سنن طواف از مبحث حج به گفت‌وگو نهاده شده و درباره آن آثاری مستقل نگاشته‌اند.[۸]


در اهل سنت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اضطباع در مذاهب حنفی، حنبلی و شافعی از مستحبات طوافِ حج و عمره به شمار می‌رود[۹]؛ ولی مالکیان آن را از مستحبات طواف نمی‌دانند.[۱۰] مهم‌ترین دلیل استحباب از دیدگاه فقیهان، سنت پیامبر گرامی۹ است. بر پایه روایاتی چند[۱۱]، ایشان در حال اضطباع طواف کرده است. از ابن عباس گزارش شده که پیامبر۹ و اصحاب او پس از احرام بستن برای عمره از جِعرانه، طواف را در حالت اضطباع به جا آورد.[۱۲] نیز گزارش شده که عمر بن خطاب به اجرای این سیره نبوی پایبند بوده است.[۱۳] در این حدیث‌ها، همراه اضطباع از سنتِ «رَمَل» نیز یاد شده که عبارت است از راه رفتن با شتاب، همراه نزدیک بودنِ گام‌ها به یکدیگر[۱۴] یا حرکت دادن کتف‌ها هنگام راه رفتن با حالت مبارزان در عرصه نبرد.[۱۵] از روایات برمی‌آید که حکمت تشریع رَمَل و اضطباع هنگام مناسک حج، قدرت‌نمایی مسلمانان در برابر مشرکان قریش و نشان دادن چابکی و دلیری بوده است.[۱۶] از این رو، به باور فقیهان بسیاری از مذاهب، میان استحباب اضطباع و رمل از نظر شرایط و محدوده استحباب، ملازمه برقرار است و در هر یک از کارهای حج که رمل مستحب باشد، اضطباع نیز استحباب دارد.[۱۷] پشتوانه اصلی شافعیان[۱۸]، حنبلیان[۱۹] و حنفیان[۲۰] برای استحباب اضطباع، سیره نبوی و سخن صحابه است. به پشتوانه این ادله، استدلال مالک را که برای اعتقاد به استحباب دلیلی وجود ندارد، مردود شمرده‌اند.[۲۱] دلیل دیگر مخالفان استحباب اضطباع آن است که حکم یاد شده و نیز استحباب رمل، با توجه به حکمت تشریع آن، به دوران پیامبر۹ اختصاص داشته و سبب آن یعنی ضرورت اظهار قدرت در برابر مشرکان، از میان رفته است.[۲۲] به این استدلال پاسخ‌های گوناگون داده‌اند: اولاً سنت بودن رمل و اضطباع همچنان باقی است؛ زیرا ثابت شده که پیامبر۹ پس از فتح مکه از جمله در حجة الوداع که از شوکت مشرکان اثری نمانده بود، بر این سیره پایداری داشته است. ثانیاً از روایت عمر بن خطاب نیز دوام این سیره استنباط می‌شود. ثالثاً باور داشتن مالک به استحباب رمل در طواف نیز با استدلال یاد شده ناسازگار است.[۲۳] درباره گستره سنت اضطباع و این‌که آیا افزون بر طواف، شامل نماز طواف و سعی نیز می‌شود یا نه، فقیهان اهل سنت اختلاف دیدگاه دارند. حنبلیان و حنفیان آن را ویژه طواف دانسته‌اند.[۲۴] در فقه شافعی، در این زمینه دو دیدگاه یافت می‌شود: برخی بدین استناد که اضطباع در نماز مکروه است، آن را شامل نماز طواف نشمرده‌اند و شماری دیگر شامل آن نیز دانسته‌اند.[۲۵] همچنین به باور مشهور در فقه شافعی، هنگام سعی میان صفا و مروه نیز اضطباع مستحب است؛ زیرا به باور آنان، سعی گونه‌ای از طواف به شمار می‌رود.[۲۶] حنبلیان به پشتوانه سنت نبوی، تعمیم حکم استحباب را مردود شمرده‌اند.[۲۷]

دیدگاه فقیهان امامی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اندکی از فقیهان امامی از جمله شیخ طوسی[۲۸] و در پی او فقیهان دیگر[۲۹] استحباب اضطباع در طواف را باور دارند و حتی شمول این حکم درباره سعی[۳۰] را گزارش کرده‌اند. با این همه، از آن‌جا که این سخنان به ادله‌ای روشن و استوار مستند نیست، در منابع متأخرتر به آن‌ها پرداخته نشده و به تدریج این باور را کنار نهاده‌اند. حتی در استحباب رمل نیز در این منابع درباره ادله‌ای مناقشه شده است؛ از جمله ضعف سند ادله مانند مرسل بودن پاره‌ای از روایات، روایت نشدن آن‌ها از طریق راویان شیعه و دلالت نداشتن برخی حدیث‌های نقل شده بر مدّعا.[۳۱] مثلاً بر پایه برخی روایات[۳۲]، اقدام پیامبر گرامی۹ در رمل و اضطباع، کاری زمان‌دار و بر اساس مصلحتی موقت بوده و حتی در سیره خود ایشان نیز پایدار نمانده است. از سیره امامان شیعه: نیز موسمی بودن این احکام استنباط می‌شود.[۳۳] شماری از فقیهان متأخر امامی به صراحت برهنگی شانه را با پوشیدن ردا که بر شخص محرم واجب است، ناسازگار دانسته‌اند.[۳۴]

احکام جزئی اضطباع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

۱. استحباب اضطباع ویژه مردان است و برای زنان روا نیست؛ زیرا آشکار ساختن اندام‌های بدن با حکم پوشش بدن زنان که در شریعت اسلامی بر آن تأکید شده، ناسازگار است.[۳۵] درباره مشروعیت اضطباع برای کودکان، فقیهان شافعی دیدگاه‌های گوناگون دارند. برخی آن را باور نموده و شماری نپذیرفته‌اند. بعضی از گروه اول گفته‌اند: کودک می‌تواند خود اضطباع کند و در غیر این صورت، ولیّ او چنین می‌کند.[۳۶] همچنین به باور فقیهان برخی مذاهب، اضطباع برای مردم مکه مستحب نیست و استحباب آن ویژه غیر مکیان است.[۳۷]


۲. استحباب اضطباع تنها شامل طواف‌هایی است که پیش از سعی انجام می‌شود.[۳۸] بر این اساس، تنها طواف عمره و نیز یکی از دو طواف قدوم و افاضه (زیارت) در حج مشمول این حکم هستند و هیچ گاه طواف وداع مشمول آن نمی‌شود. در حالت عادی، اضطباع در طواف قدوم صورت می‌گیرد. اما اگر احرام‌گزار در طواف قدوم از اضطباع خودداری کند یا آن را انجام دهد ولی به عللی سعی به تأخیر بیفتد، طواف بعد یعنی طواف افاضه را می‌تواند به اضطباع به جا آورد.[۳۹] در اضطباع، بر خلاف رمل که تنها در سه شوط اول مستحب است، در همه شوط‌های طواف مراعات این حالت شایسته است.[۴۰]


با توجه به واجب نبودن اضطباع، ترک آن از روی فراموشی یا حتی به عمد، هیچ‌گونه کفاره یا فدیه‌ای در پی ندارد و اعاده یا قضای آن نیز مستحب نیست.[۴۱] البته اگر کسی در بخشی از طواف، اضطباع را رعایت نکند، مراعات آن در ادامه طواف مستحب است.[۴۲] همچنین اگر کسی طواف را با اضطباع به جا نیاورد، بر پایه مذهب شافعی، رعایت کردن آن هنگام سعی استحباب دارد.[۴۳]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. . العین، ج11 ص284؛ الصحاح، ج3، ص1247-1248؛ معجم مقاییس اللغه، ج3، ص387، «ضبع».
  2. . غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص23؛ التمهید، ج12، ص169؛ تحفة الاحوذی، ج3، ص506.
  3. . الام، ج2، ص190؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص356؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.
  4. . المغنی، ج3، ص385؛ فتح العزیز، ج7، ص337؛ الدروس، ج1، ص401.
  5. . غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص23؛ الصحاح، ج3، ص1248؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.
  6. . غریب الحدیث، ابن سلام، ج4، ص192؛ الصحاح، ج3، ص1114، 1248؛ لسان العرب، ج7، ص254، «ابط».
  7. . المجموع، ج8، ص19؛ لسان العرب، ج2، ص633، «وشح»؛ قس: التمهید، ج22، ص210؛ عون المعبود، ج2، ص235.
  8. . نک: ایضاح المکنون، ج1، ص90.
  9. . المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ الوسیط، ج2، ص648-649؛ الکافی، ج1، ص511.
  10. . المغنی، ج3، ص386؛ المجموع، ج8، ص21.
  11. . نک: سنن الدارمی، ج2، ص43؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص984؛ السنن الکبری، ج5، ص79.
  12. . سنن ابی داود، ج1، ص420؛ السنن الکبری، ج5، ص79.
  13. . الام، ج2، ص190؛ المستدرک، ج1، ص454.
  14. . المغنی، ج3، ص386؛ صحیح مسلم، نووی، ج9، ص7.
  15. . المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ عون المعبود، ج5، ص236.
  16. . فتح العزیز، ج7، ص325؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.
  17. . نک: بدائع الصنائع، ج2، ص147؛ المجموع، ج8، ص43؛ شرح العمده، ج3، ص423.
  18. . الام، ج2، ص190؛ المجموع، ج8، ص19؛ اعانة الطالبین، ج2، ص340.
  19. . المغنی، ج3، ص386؛ الکافی، ج1، ص511.
  20. . المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.
  21. . المغنی، ج3، ص386.
  22. . مسند احمد، ج1، ص221؛ المجموع، ج8، ص21.
  23. . المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ المجموع، ج8، ص21.
  24. . المغنی، ج3، ص386؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص545.
  25. . فتح العزیز، ج7، ص338؛ المجموع، ج8، ص20.
  26. . المغنی، ج3، ص386.
  27. . المغنی، ج3، ص386؛ شرح العمده، ج3، ص423.
  28. . المبسوط، طوسی، ج1، ص356.
  29. . الجامع للشرائع، ص201؛ تحریر الاحکام، ج1، ص584-585؛ الدروس، ج1، ص401.
  30. . الدروس، ج1، ص402.
  31. . نک: مدارک الاحکام، ج8، ص161-162؛ ریاض المسائل، ج7، ص39-40؛ مستندالشیعه، ج12، ص79.
  32. . علل الشرایع، ج2، ص412؛ وسائل الشیعه، ج13، ص352-353.
  33. . نک: وسائل الشیعه، ج13، ص351-353.
  34. . کتاب الحج، ج1، ص141-142.
  35. . الام، ج2، ص192؛ المجموع، ج8، ص40؛ المبدع، ج3، ص218.
  36. . فتح العزیز، ج7، ص339؛ المجموع، ج8، ص20-21.
  37. . المبدع، ج3، ص198؛ کشاف القناع، ج2، ص557.
  38. . بدائع الصنائع، ج2، ص147؛ المجموع، ج8، ص20.
  39. . المبدع، ج3، ص199؛ المجموع، ج8، ص19-20، 40.
  40. . فتح العزیز، ج7، ص338؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص545؛ تحفة الاحوذی، ج3، ص506.
  41. . الام، ج2، ص190؛ المغنی، ج3، ص389-390.
  42. . الام، ج2، ص190؛ المجموع، ج8، ص21.
  43. . المجموع، ج8، ص21.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل اضطباع.
  • اعانة الطالبین: السید البکری الدمیاطی (م.۱۳۱۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق
  • الام: الشافعی (م.۲۰۴ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق
  • ایضاح المکنون: اسماعیل پاشا البغدادی (م.۱۳۳۹ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی
  • بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م.۵۸۷ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق
  • تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م.۷۲۶ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق
  • تحفة الاحوذی: المبارک فوری (م.۱۳۵۳ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق
  • التمهید: ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به کوشش مصطفی و محمد عبدالکبیر، وزارة الاوقاف، ۱۳۸۷ق
  • الجامع للشرائع: یحیی بن سعید الحلی (م.۶۹۰ق.)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ق
  • حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (م.۱۲۵۲ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق
  • الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م.۷۸۶ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق
  • ریاض المسائل: سید علی الطباطبائی (م.۱۲۳۱ق.)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق
  • سنن ابن ماجه: ابن ماجه (م.۲۷۵ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق
  • سنن ابی‌داود: السجستانی (م.۲۷۵ق.)، به کوشش سعید محمد اللحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق
  • سنن الدارمی: الدارمی (م.۲۵۵ق.)، احیاء السنة النبویه
  • السنن الکبری: البیهقی (م.۴۵۸ق.)، بیروت، دار الفکر
  • شرح العمده: ابن تیمیه (م.۷۲۸ق.)، به کوشش العطیشان، ریاض، مکتبة العبیکان، ۱۴۱۳ق
  • الصحاح: الجوهری (م.۳۹۳ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق
  • صحیح مسلم بشرح النووی: النووی (م.۶۷۶ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق
  • علل الشرایع: الصدوق (م.۳۸۱ق.)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق
  • عون المعبود: العظیم آبادی (م.۱۳۲۹ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق
  • العین: خلیل (م.۱۷۵ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق
  • غریب الحدیث: ابن سلام الهروی (م.۲۲۴ق.)، به کوشش محمد عبدالمعید خان، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۳۹۶ق
  • غریب الحدیث: ابن قتیبه (م.۲۷۶ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق
  • فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م.۶۲۳ق.)، دار الفکر
  • کتاب الحج: تقریر بحث الگلپایگانی، مقدس، چاپ سنگی
  • الکافی فی فقه الامام احمد: عبدالله بن قدامه (م.۶۲۰ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق
  • کشاف القناع: منصور البهوتی (م.۱۰۵۱ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق
  • لسان العرب: ابن منظور (م.۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق
  • المبدع فی شرح المقنع: ابراهیم بن محمد مفلح (م.۸۸۴ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق
  • المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م.۴۶۰ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه
  • المبسوط: السرخسی (م.۴۸۳ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق
  • المجموع شرح المهذب: النووی (م.۶۷۶ق.)، دار الفکر
  • مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م.۱۰۰۹ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۰ق
  • المستدرک علی الصحیحین: الحاکم النیشابوری (م.۴۰۵ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق
  • مستند الشیعه: احمد النراقی (م.۱۲۴۵ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۵ق
  • مسند احمد: احمد بن حنبل (م.۲۴۱ق.)، بیروت، دار صادر
  • معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (م.۳۹۵ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق
  • المغنی: عبدالله بن قدامه (م.۶۲۰ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه
  • وسائل الشیعه: الحر العاملی (م.۱۱۰۴ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۲ق
  • الوسیط فی المذهب: الغزالی (م.۵۰۵ق.)، به کوشش محمد محمد، قاهره، ۱۴۱۷ق.