زیارت اربعین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی)
 
(۴۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[تیر]]|روز=[[۲۷]]|سال=[[۱۴۰۰]]|کاربر=Ahmad  }}
{{ناوبری عمودی اربعین}}
'''زیارت اربعین''' به [[زیارت امام حسین(ع)]] در [[روز اربعین]] (بیستم صفر) گفته می‌شود که در کتاب‌های کهن راهنمای دعا و زیارت سفارش شده است. زیارتنامه‌ای از [[امام صادق(ع)]] برای زیارت امام حسین(ع) در این روز نقل شده است. در روایتی که از امام حسن عسکری(ع) نقل شده است زیارت اربعین از نشانه‌های مومن شمرده شده است.


بر اساس روایتی از حضرت [[امام حسن عسکری]](ع)، بزرگ داشتن روز اربعین و زیارت حضرت اباعبدالله الحسین ع در آن روز یکی از پنج علامت مومن به شمار آمده است.<ref>مفید،  المزار، ص53؛ طوسی، مصباح المتهجد، صص787 و 788؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص215؛ ابن طاووس، الاقبال ، ج3، ص100. قاضی طباطبائی، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا7، ص390 به بعد.</ref> ارادتمندان حضرت امام حسین(ع)، بر همین اساس و بنا به دستورالعملی که امام صادق(ع) به صفوان جمال تعلیم داد،<ref>مصباح المتهجد، ص788 ـ 789؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج6، ص112ـ 113؛ اقبال الاعمال، ج3، ص101 ـ 103؛ مجلسی، بحار الانوار، ص331 ـ 332.</ref> همواره به زیارت آن حضرت در روز اربعین مبادرت می ورزیدند. در طول یک قرن گذشته بویژه در سال‌های اخیر، زیارت اربعین امام حسین(ع)، به صورت برپایی راهپیمایی بزرگ با حضور مسلمانان و آزادی‌خواهان کشورهای مختلف، با هدف دفاع از اهداف والای حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، برگزار می شود و به پدیده شگفت‌انگیز و بی‌سابقه‌ای در دوران معاصر تبدیل شده است. <br />
بزرگداشت روز بیستم صفر و زیارت امام حسین(ع) در این روز، آیینی کهن نزد شیعیان است. بسیاری از [[شیعیان]] هر ساله در این روز مسیرهای مشخصی را به سمت [[حرم امام حسین(ع)]] [[پیاده‌روی اربعین|پیاده‌روی]] می‌کنند.  


==فضیلت زیارت اربعین==
==فضیلت زیارت اربعین==
اربعین حسینی به معنای چهلمین روز شهادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) (بیستم صفر) است. در روایتی از امام صادق(ع)، به زیارت امام حسین در این روز، سفارش شده و زیارتنامه‌ای بیان شده است.<ref>''مصباح المتهجد''، ص788؛ ''تهذیب الاحکام''، ج6، ص113.</ref>  
اربعین حسینی (بیستم صفر) به معنای چهلمین روز شهادت [[امام حسین(ع)]] است. در روایتی از [[امام صادق(ع)]]، به [[زیارت امام حسین(ع)]] در این روز، سفارش و زیارتنامه‌ای بیان شده است.<ref>''مصباح المتهجد''، ص788؛ ''تهذیب الاحکام''، ج6، ص113.</ref>  


امام حسن عسکری(ع) زیارت اربعین را از نشانه‌های مؤمن دانسته است.<ref>تهذیب الأحکام، ج6، ص52</ref> شیخ طوسی در کتاب ''مصباح المتهجد، با استناد به این روایت، نوشته است:'' «زیارت امام حسین(ع) در این روز مستحب است و آن، همان زیارت اربعین است.»<ref>''مصباح المتهجد''، ج2، ص788. این روایت در ''تهذیب الأحکام''، ج6، ص52 نیز آمده است. </ref>
[[امام حسن عسکری(ع)]] زیارت اربعین را از نشانه‌های مؤمن دانسته است.<ref>تهذیب الأحکام، ج6، ص52.</ref> [[شیخ طوسی]] در کتاب ''مصباح المتهجد، با استناد به این روایت، زیارت امام حسین(ع) در این روز را مستحب دانسته و آن را همان زیارت اربعین شمرده است.''<ref>''مصباح المتهجد''، ج2، ص788. این روایت در ''تهذیب الأحکام''، ج6، ص52 نیز آمده است.</ref> پس از شیخ طوسی، بسیاری از عالمان نیز به استناد این دو روایت، قائل به استحباب و فضیلت زیارت اربعین شده‌اند.<ref>''مناقب آل أبی طالب''، ج4، ص77؛ ''اقبال الاعمال''، ج2، ص589؛ ''اقبال الاعمال''، ج2، ص589.</ref>
{{بیشتر|اربعین}}


پس از شیخ طوسی، بسیاری از علما نیز به استناد دو روایت صفوان و روایت امام حسن عسکری(ع) قائل به استحباب و فضیلت زیارت اربعین شده‌اند.<ref>''مناقب آل أبی طالب''، ج4، ص77؛ ''اقبال الاعمال''، ج2، ص589.
==جابر بن عبدالله، نخستین زائر اربعین==
{{اصلی|اربعین}}
بر اساس برخی منابع، نخستین زائران اربعین امام حسین(ع)، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، صحابی پیامبر(ص) و [[عطیه عوفی|عَطِیَّة بن سعد عَوفی]] محدّث شیعه بوده‌اند.  


[[ویژه:رده‌ها|رده‌ها]]</ref> همچنین سید بن طاووس به سخن شیخ طوسی استناد کرده و زیارت اربعین را دارای فضیلت دانسته است.<ref>''اقبال الاعمال''، ج2، ص589. </ref> <br />
جابر همراه عطیه در نخستین اربعینِ شهادت امام حسین(ع)، وارد کربلا شدند و قبر امام حسین(ع) و دیگر شهیدان کربلا را زیارت کردند.<ref name=":0">''مصباح المتهجد،'' ج2، ص787،  ''بشارة المصطفی''، ص74؛  ''بحار الانوار''، ج65، ص130. </ref> جابر که آن زمان نابینا شده بود، پس از غسل در شریعه فرات، نزد قبر امام حسین(ع) رفت و از عطیه کوفی خواست دستش را روی قبر بگذارد.<ref name=":0">''مصباح المتهجد،'' ج2، ص787،  ''بشارة المصطفی''، ص74؛  ''بحار الانوار''، ج65، ص130. </ref>
==جابر بن عبدالله انصاری، نخستین زائر اربعین==
بر اساس برخی منابع، نخستین زائران اربعین امام حسین(ع)، جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر(ص) و عطیه عوفی بوده‌اند. عطیه کوفی ماجرای این زیارت را چنین بیان کرده است: «به همراه جابر بن عبدالله انصاری، به منظور زیارت قبر امام حسین(ع)، وارد کربلا شدیم. جابر نزدیک شریعه فرات رفت. غسل کرد و لباس‌های نیکو پوشید... . سپس [با پای پیاده] به طرف قبر مطهر، حرکت کردیم. جابر هیچ قدمی را برنمی‌داشت، مگر اینکه ذکر خدا می‌گفت تا به نزدیک قبر رسیدیم. سپس به من گفت: «مرا به قبر برسان». من دست او را روی قبر گذاشتم. جابر روی قبر افتاد و غش کرد. من مقداری آب به صورتش پاشیدم. وقتی به هوش آمد، سه بار گفت: «یا حسین». سپس گفت: «حَبِیبٌ لَا یُجِیبُ حَبِیبَه»؛ «ای دوست، چرا جواب دوستت را نمی‌دهی؟» بعد به خودش گفت: «چگونه می‌توانی جواب دهی، درحالی‌که رگ‌های گلوی تو را بریده‌اند و بین سر و بدنت جدایی افتاده است. شهادت می‌دهم که تو فرزند خاتم النبیین و سیدالمؤمنین... و پنجمین فرد از اصحاب کساء هستی... درود و سلام و رضوان الهی بر تو باد....»<ref>''مصباح المتهجد،'' ج2، ص787،  ''بشارة المصطفی''، ص74؛  ''بحار الانوار''، ج65، ص130. </ref>
==فضیلت پیاده‌روی در زیارت امام حسین(ع)==
در منابع روایی شیعه، بابی مخصوص استحباب پیاده‌روی برای زیارت امام حسین ع وجود دارد؛ از جمله حُرِ عامِلی در ''وسایل‌الشیعة'' شش روایت را در یک باب گرد آورده است.<ref>''وسائل الشیعة''، ج14، ص439. </ref> محدث نوری نیز در کتاب ''مستدرک الوسایل''، بخشی را به این موضوع اختصاص داده و دو روایت نقل کرده است.<ref>مستدرک الوسائل، ج10، ص262.</ref> بر پایه روایتی از کامل‌الزیارات، کسی که پیاده به زیارت امام حسین می‌رود، به‌ازای هر گام، ثوابی برای او نوشته می‌شود و گناهی از او بخشوده می‌شود و درجه‌ای بر درجات او افزوده می‌شود.<ref>''کامل الزیارات''، ص134. </ref>
==تاریخچه پیاده روی در اربعین حسینی==
<br />ورود جابر به کربلا در بسیاری از کتب تاریخی و منابع روایی، که بحث زیارت امام حسین(ع) مطرح شده، آمده است؛ از جمله سید بن طاووس (علی بن موسی بن جعفر، ۶۶۸ق). در کتاب لهوف، بازگشت اهل بیت: به کربلا و همچنین دفن سر مطهر در کربلا را نقل کرده است'''.'''<ref>''اللهوف''، ترجمه فهری، ص195 و 196. </ref>


زیارت امام حسین(ع) (که در برخی موارد به صورت پیاده‌روی بود) از قرون و اعصار گذشته توسط مردم، به ویژه علمای بزرگ دین، تا زمان کنونی ادامه داشته است. حسین، نوه دختری ابوحمزه ثمالی، در آخرین روزهای دولت بنی‌امیه، به منظور زیارت امام حسین(ع)، با پای پیاده از کوفه به غاضریه آمد.<ref>'''وَ قَدْ جِئْتُ أَمْشِی مِنَ الْکُوفَةِ وَ هِیَ لَیْلَةُ الْجُمُعَة'''. </ref> پس از زیارت امام حسین(ع) و اقامه نماز صبح، در کنار قبر مطهر آن حضرت، به سوی کوفه بازگشت.<ref>''اقبال الاعمال''، ج2، ص568؛  ''کامل الزیارات''، ص111 و 112؛ ''بحار الانوار''، ج98، ص57؛ امین، ''اعیان الشیعة''، ج4، ص303. </ref>
==پیاده‌روی در زیارت اربعین==
{{اصلی|پیاده‌روی اربعین}}
بر پایه روایتی از کتاب [[کامل الزیارات (کتاب)|کامل‌الزیارات]]، کسی که پیاده به زیارت امام حسین می‌رود، در برابر هر گام، ثوابی برای او نوشته می‌شود و گناهی از او بخشوده می‌شود و درجه‌ای بر درجاتش افزوده می‌شود.<ref>''کامل الزیارات''، ص134. </ref>
در دیگر منابع روایی شیعه نیز، بابی مخصوص استحباب پیاده‌روی برای زیارت امام حسین(ع) وجود دارد؛ از جمله کتاب وسائل‌الشیعة<ref>''وسائل الشیعة''، ج14، ص439. </ref> و مستدرک الوسائل.<ref>مستدرک الوسائل، ج10، ص262.</ref> شیعیان به ویژه شیعیان عراق از زمان ائمه، همواره در برخی از مناسبت‌های سال، به‌ویژه اربعین، با پای پیاده عازم زیارت امام حسین(ع) می‌شده‌اند.<ref>قاضی طباطبایی، ''تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا''7، ص1 و 2. </ref>


همچنین پس از آنکه قبر امام حسین(ع) با امر متوکل خراب شد<ref>''بحار الانوار''، ج45، ص401. ''تتمة المنتهی''، ص241؛ </ref> و این خبر به گوش زید مجنون<ref>وی را زید مجنون می‌گفتند. ولی او صاحب عقلی کامل و نظریه‌ای عالی بود. وی بدین لحاظ به مجنون لقب یافت که هر شخص عاقلی را مجاب می‌نمود و حجت هر شخص ادیب را در هم می‌شکست و هیچ وقت از جواب خسته، و از خطابه ملول نمی‌شد ( ''بحار الانوار''، ج45، ص404). </ref> رسید، وی که عالمی بزرگوار و ساکن مصر بود، هنگامی که  
==متن زیارتنامه اربعین==
{{نقل قول دوقلو
| تیتر =
| عنوان ستون راست = متن عربی
| عنوان ستون چپ = ترجمه فارسی
| السَّلامُ عَلَی وَلِی اللهِ وَ حَبِیبِهِ السَّلامُ عَلَی خَلِیلِ اللهِ وَ نَجِیبِهِ السَّلامُ عَلَی صَفِی اللهِ وَ ابْنِ صَفِیهِ السَّلامُ عَلَی الْحُسَینِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلامُ عَلَی أَسِیرِ الْكرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ اللهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیك وَ ابْنُ وَلِیك وَ صَفِیك وَ ابْنُ صَفِیك الْفَائِزُ بِكرَامَتِك أَكرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَیتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَیدا مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِدا مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِدا مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَیتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَی خَلْقِك مِنَ الْأَوْصِیاءِ فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیك لِیسْتَنْقِذَ عِبَادَك مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَی وَ شَرَی آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّی فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَك وَ أَسْخَطَ نَبِیك، وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِك أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ [لِلنَّارِ] فَجَاهَدَهُمْ فِیك صَابِرا مُحْتَسِبا حَتَّی سُفِك فِی طَاعَتِك دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ اللهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْنا وَبِیلا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَابا أَلِیما
| خدایا من تو را شاهد می‌گیرم که من دوستم با آنان‌که او را دوست دارند و دشمنم با آنان‌که با او دشمن‌اند، پدر و مادرم فدایت ای فرزند رسول خدا، گواهی می‌دهم که تو در صلب‌های بلندمرتبه و رحم‌های پاک نوری بودی، جاهلیت با ناپاکی‌هایش تو را آلوده نکرد و از جامه‌های تیره و تارش به تو نپوشاند و گواهی می‌دهم که تو از ستون‌های دین و پایه‌های مسلمانان و پناهگاه مردم مؤمنی و گواهی می‌دهم که پیشوای نیکوکار، با تقوا، راضی به مقدرات حق، پاکیزه، هدایت کننده و هدایت شده‌ای و گواهی می‌دهم که امامان از فرزندانت، اصل تقوا و نشانه‌های هدایت و دستگیره محکم و حجّت بر اهل دنیا هستند و گواهی می‌دهم که من به یقین مؤمن به شمایم و به بازگشتتان یقین دارم، بر اساس قوانین دینم و پایان‌های کردارم و قلبم با قلبتان در صلح است و کارم پیرو کارتان می‌باشد و یاری‌ام برای شما آماده است تا خدا به شما اجازه دهد، پس با شمایم نه با دشمنانتان، درودهای خدا بر شما و بر ارواح و پیکرهایتان و بر حاضر و غایبتان و بر ظاهر و باطنتان، آمین ای پروردگار جهانیان.
| السَّلامُ عَلَیك یا ابْنَ رَسُولِ اللهِ السَّلامُ عَلَیك یا ابْنَ سَیدِ الْأَوْصِیاءِ أَشْهَدُ أَنَّك أَمِینُ اللهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ سَعِیدا وَ مَضَیتَ حَمِیدا وَ مُتَّ فَقِیدا مَظْلُوما شَهِیدا وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَك وَ مُهْلِك مَنْ خَذَلَك وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَك وَ أَشْهَدُ أَنَّك وَفَیتَ بِعَهْدِ اللهِ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِهِ حَتَّی أَتَاك الْیقِینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَك وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَك وَ لَعَنَ اللهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِك فَرَضِیتْ بِهِ، اللهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُك أَنِّی وَلِی لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یا ابْنَ رَسُولِ اللهِ أَشْهَدُ أَنَّك كنْتَ نُورا فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ [الطَّاهِرَةِ] لَمْ تُنَجِّسْك الْجَاهِلِیةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْك الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّك مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْكانِ الْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّك الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِی الرَّضِی الزَّكی الْهَادِی الْمَهْدِی وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِك كلِمَةُ التَّقْوَی وَ أَعْلامُ الْهُدَی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی وَ الْحُجَّةُ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیا وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِكمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیابِكمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِكمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِكمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَكمْ مُعَدَّةٌ حَتَّی یأْذَنَ اللهُ لَكمْ فَمَعَكمْ مَعَكمْ لا مَعَ عَدُوِّكمْ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیكمْ وَ عَلَی أَرْوَاحِكمْ وَ أَجْسَادِكمْ [أَجْسَامِكمْ] وَ شَاهِدِكمْ وَ غَائِبِكمْ وَ ظَاهِرِكمْ وَ بَاطِنِكمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.
| سلام بر ولی خدا و محبوبش، سلام بر دوست خدا و شریفش، سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش، سلام بر حسین مظلوم و شهید، سلام بر آن دچار پریشانی‌ها و کشته اشک‌ها. خدایا من گواهی می‌دهم که حسین ولی تو و فرزند ولی تو و برگزیده تو و فرزند برگزیده توست، حسینی که به کرامتت رسیده و او را به شهادت گرامی داشتی و به خوشبختی ویژه‌اش ساختی و به پاکی ولادت برگزیدی و او را آقایی از آقایان و پیشروی از پیشروان و مدافعی از مدافعان حق قرار دادی و میراث‌های پیامبران را به او عطا کردی و او را از میان جانشینان، حجّت بر بندگانت قرار دادی و در دعوتش جای عذری باقی نگذاشت و از خیرخواهی دریغ نورزید و جانش را در راه تو بذل کرد تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی برهاند، درحالی‌که بر ضدّ او به کمک هم برخاستند، کسانی که دنیا مغرورشان کرد و بهره واقعی خود را به فرومایه‌تر و پست‌تر چیز فروختند و آخرتشان را به کمترین بها به گردونه فروش گذاشتند، تکبّر کردند و خود را در دامن هوای نفس انداختند، تو را و پیامبرت را به خشم آوردند و اطاعت کردند از میان بندگانت، اهل شکاف‌افکنی و نفاق و بارکشان گناهان سنگین و سزاواران آتش را، پس با آنان درباره تو صابرانه و به حساب تو جهاد کرد تا در طاعت تو خونش ریخته شد و حریمش مباح گشت؛ خدایا آنان را لعنت کن لعنتی سنگین و عذابشان کن عذابی دردناک. سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند سرور جانشینان، گواهی می‌دهم که تو امین خدا و فرزند امین اویی، خوشبخت زیستی و ستوده درگذشتی و از دنیا رفتی گم‌گشته و مظلوم و شهید، گواهی می‌دهم که خدا وفاکننده است آنچه را به تو وعده داده و نابودکننده کسانی که از یاری‌ات دریغ ورزیدند و عذاب کننده کسانی که تو را کشتند و گواهی می‌دهم که تو به عهد خدا وفا کردی و در راهش به جهاد برخاستی تا آن‌که مرگ به سویت آمد، پس خدا لعنت کند کسانی که تو را کشتند و به تو ستم کردند و این جریان را شنیدند و به آن خشنود شدند.
| شکل بندی تیتر =
| شکل بندی عنوان ستون راست =
| شکل بندی عنوان ستون چپ =
| شکل بندی ستون راست =
| شکل بندی ستون چپ =
| ارتفاع =
| رنگ حاشیه =
}}


شنید ساختمان قبر امام حسین(ع) تخریب، و محل آن را کشت و زرع کرده‌اند، بسیار غمگین شد و مصیبت امام حسین(ع) برایش تجدید گردید. آن‌گاه درحالی‌که پیاده و حیران بود، از مصر خارج شد<ref>خَرَجَ مِنْ مِصْرَ مَاشِیا.</ref> و با طی مسافت طولانی وارد کوفه گردید و با بهلول، که آن وقت در کوفه بود، ملاقات نمود و به وی سلام کرد. پس از آنکه همدیگر را شناختند، بهلول علت بیرون آمدن زید را از مصر پرسید. وی علتش را جنایت متوکل اعلام کرد. آن‌گاه وی، همراه بهلول، به کربلا آمدند و قبر شریف حضرت امام حسین(ع) را زیارت کردند.<ref>''بحار الانوار''، ج45، ص404. </ref>
<br />
==سیره علما و بزرگان==
زیارت کربلا با پای پیاده، کم و بیش تا زمان مرحوم شیخ انصاری (۱۲۱۴- ۱۲۹۸ق). مرسوم بود.<ref>''نجم الثاقب''، ج1، ص25. </ref> ولی پس از درگذشت مرحوم شیخ مرتضی انصاری، زمانی فرارسید که پیاده‌روی نشانه‌ای از فقر بود و هر که پیاده می‌رفت، شخصی دنی و فقیر به چشم می‌آمد. اما با وجود چنین تفکری، مرحوم محدث نوری، مؤلف کتاب ''مستدرک الوسایل'' (۱۲۵۴-۱۳۲۰ق). ، به آن اهتمام ورزید. به ویژه عید قربان به همراه اصحابش پیاده به طرف کربلا حرکت می‌کرد. در دومین سال، رغبت مردم و صالحان نسبت به زیارت پیاده حرم امام حسین(ع)بیشتر شد؛ به گونه‌ای که در بعضی از سال‌ها تا سی خیمه در راه برپا می‌شد. شیخ آقابزرگ تهرانی نقل می‌کند: من در آخرین سال عمر با برکت آن جناب، در خدمت وی، پیاده به کربلا مشرّف شدم و در بازگشت، مرحوم نوری= بر خلاف طبیعت همیشگی که پیاده مشرف می‌شد و سواره باز می‌گشت، پیاده به نجف بازگشت و این بدان دلیل بود که مرحوم میرزا محمدمهدی بن مولی محمد صالح مازندرانی که نذر کرده بود، پیاده به نجف مشرّف شود، از شیخ خواهش نمود که در خدمت آن مرحوم باشد.<ref>''نجم الثاقب''، ج1، ص25 و 26. </ref>
همچنین عالمان بزرگی همچون مرحوم آخوند خراسانی، که به همراه اصحابشان با پای پیاده به زیارت کربلا مشرف می‌شدند، و مرحوم آقانجفی قوچانی که بارها پیاده به زیارت حضرت اباعبدالله(ع) مشرف شدند، رسمشان بر این منوال بود که با پای برهنه این راه پرمشقت را طی کنند. در یکی از این سفرها، که در ایام نیمه شعبان بوده، تشنگی در میان راه مشکلاتی برای آقا نجفی قوچانی به وجود می‌آورد و کرامتی برای ایشات رخ می‌دهد که بسیار شنیدنی است.<ref>«بیست سال در نجف، برش‌هایی از خاطرات آقانجفی قوچانی»، ''فصلنامه فرهنگ زیارت''، شماره5، ص152. </ref> همچنین از مرحوم سیدمحسن امین عاملی، (م.۱۳۳۱ق). مؤلف کتاب ''اعیان الشیعة''، و شیخ محمدحسین غروی اصفهانی (م.۱۳۲۱ق). و میرزای نائینی (م. ۱۳۱۵ق). نیز نام برده شده که در این مراسم شرکت کردند.<ref>«نگاهی به پیاده‌روی زائران حسینی»، ''فصلنامه فرهنگ زیارت''، شماره 1، ص77. </ref>
با وارد شدن اتومبیل به منطقه، سفرهای کاروانی تعطیل، و زیارت با پای پیاده نیز به فراموشی سپرده شد. اما پس از مدتی، با اصرار آیت‌الله‌العظمی سیدمحمود شاهرودی۱ در خصوص پیاده رفتن به کربلا، دوباره مسئله پیاده رفتن به کربلا، به عنوان یک سفر مقدس، رایج شد.<ref>زندگی و مبارزات آیت‌الله‌العظمی سید محمود حسینی شاهرودی به روایت اسناد، ص41.</ref> معروف است که این مرجع بزرگ، چهل سفر با پای پیاده به زیارت امام حسین‏۷ تشرف یافت.<ref>«نگاهی به پیاده‌روی زائران حسینی»، ''فصلنامه فرهنگ زیارت''، شماره 1، ص77. </ref>
علامه امینی= نیز فراوان به قصد زیارت سالار جوانان بهشت، برای کسب پاداش بیشتر، پیاده راه را طی می‌کرد. وی به همراه جمعی از مؤمنان و دوستان ویژه و خالص خود، مسیر ۷۸ کیلومتر راهِ کربلا را در طول سه روز یا بیشتر، پیاده طی می‌کرد و پس از رسیدن به کربلا، در حالی وارد حرم امام شهید می‌شد که اشک چشمانش بر گونه‌هایش جاری بود و در زیارت‌ها، حالات مخصوصی داشت که در غیر او، نظیرش کمتر مشاهده می‌شد... .<ref>''فرهنگ زیارت''، ص67. </ref>
آیةالله شهید مدنی با توجه به روحیات عارفانه و خصوصیات اخلاقی، قافله مخصوص داشت و بسیاری از طلاب، از جمله مرحوم شیخ‌علی حجتی کرمانی و مرحوم شیخ‌احمد کافی نیز وی را همراهی می‌کردند. مرحوم آقای شیخ‌محمدعلی حلیمی کاشانی از مدرسه مرحوم آیةالله بروجردی۱ حرکت می‌کرد و آیةالله شهید حاج آقا مصطفی خمینی، همراه با آقای اشکوری و آقای سیدمحمد بجنوردی و برخی از افراد مسن معمولاً با این قافله به کربلا مشرف می‌شدند.<ref>«نگاهی به پیاده‌روی زائران حسینی‏»، ''فصلنامه فرهنگ زیارت''، شماره 1، ص78 و 80. </ref>
امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، که در شهریور ۱۳۵۷ ربوده و ناپدید شد، یکی از شیفتگان مراسم پیاده‌روی از نجف به کربلا بود. آیةالله سیدمحمدعلی موحد ابطحی، یکی از عالمان بزرگ اصفهان، که در نجف با امام موسی صدر هم‌بحث بود، غالباً با وی همراه بود.<ref>«نگاهی به پیاده‌روی زائران حسینی‏»، ''فصلنامه فرهنگ زیارت''، شماره 1، ص78 و 80. </ref>
با توجه به اهتمام علما در خصوص پیاده‌روی برای زیارت امام حسین(ع)، سفر پیاده تا کربلا به مرور در عراق گسترش پیدا کرد. زائران امام حسین(ع)، از کشورهای مختلف، در مناسبت‌های دینی، به سمت کربلا حرکت کرده و با پای پیاده مسیر شهرشان را تا کربلای معلی می‌پیمودند و در بین آن مناسبت‌ها، پیاده‌روی اربعین از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود.
نویسنده کتاب ''ادب الطف''، در گزارشی از مراسم اربعین در کربلا، اجتماع در این مراسم را به اجتماع مسلمانان در مکه تشبیه، و به حضور هیئت‌های عزاداری در آن اشاره کرده که برخی به ترکی، عربی، فارسی و اردو مرثیه می‌خوانده‌اند. وی جمعیت راهپیمایان در مراسم اربعین را بیش از یک میلیون نفر تخمین زده است.<ref>''ادب الطف''، ج1، ص41 و 42.</ref> 
<br />
==ممانعت از زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی برای آن==
شیعیان و دوستداران حسین بن علی(ع)، با هدف پیروی از فرامین اهل بیت عصمت و طهارت و الگوگیری از حرکت جابر بن عبدالله انصاری، در بسیاری از مناسبت‌های سال، خصوصاً اربعین، به صورت متناوب با پای پیاده عازم زیارت امام حسین(ع) می‌شدند. این، سیره مستمره شیعه از زمان ائمه اطهار: بوده است که در عراق از هر طرف رو به کربلا آورده و به زیارت قبر مطهر امام حسین(ع) اهمیت زیادی می‌دادند؛ به ویژه شیعیان عراق، از زمان بنی‌امیه و بنی‌عباس، در این باره شهامت به خرج می‌دادند و در زنده نگاه داشتن این موضوع اهتمام زیادی داشتند.<ref>قاضی طباطبایی، ''تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا''7، ص1 و 2. </ref> علت این همه تأکید بر انجام زیارت، آن هم به صورت پیاده‌روی، این بود که حاکمان سفاک و خونریز اموی و عباسی، شدیداً از زیارت حضرت امام حسین(ع) جلوگیری می‌کردند. بنا بر گزارش‌های تاریخی،<ref>''کامل الزیارات''، ص111 و 112؛  ''تاریخ کربلا و حائر الحسین''، ص73 ـ 76. </ref> در دوران بنی‌امیه، راه‌های کربلا از همه طرف در محاصره محافظان و نگهبانان مسلح قرار داشت که مانع رسیدن زائران به آنجا می‌شدند. اما با این وجود، شیعیان تشرف به بارگاه امام حسین(ع) را، ولو با پای پیاده، وظیفه خود می‌دانستند؛<ref>''تاریخ کربلا و حائر الحسین''، ص73 ـ 76. </ref> برای نمونه، حسین، نوه دختری ابوحمزه ثمالی، در آخرین روزهای دولت بنی‌امیه، به منظور زیارت امام حسین(ع)، با پای پیاده از کوفه به غاضریه آمد، در شب جمعه‌ای غسل زیارت نمود،<ref>'''وَ قَدْ جِئْتُ أَمْشِی مِنَ الْکُوفَةِ وَ هِیَ لَیْلَةُ الْجُمُعَة'''. </ref> در نیمه‌های شب سه بار به سوی قبر مطهر حرکت کرد. اما از ترس مأموران، موفق به زیارت نشد. ناچار به ساحل فرات بازگشت و صبر کرد تا صبح طلوع کرد. آن‌گاه غسل نمود و روانه حائر حسینی شد و پس از زیارت امام حسین(ع) و اقامه نماز صبح، در کنار قبر مطهر آن حضرت به سوی کوفه بازگشت.<ref>''اقبال الاعمال''، ج2، ص568؛  ''کامل الزیارات''، ص111 و 112؛ ''بحار الانوار''، ج98، ص57؛ امین، ''اعیان الشیعة''، ج4، ص303. </ref>
علت جلوگیری از زیارت امام حسین(ع) توسط بنی‌امیه این بود که زیارت امام با سیاست دولت بنی‌امیه مغایرت داشت و حتی موجودیت آن دولت را، که با امام جنگیده و آن حضرت را کشته بود، تهدید می‌کرد.<ref>''تاریخ کربلا و حائر الحسین''7، ص88. </ref>
جلوگیری از زیارت، در اوایل دوران امام صادق(ع) و در زمان خلافت هشام بن عبدالملک، سخت‌تر شد. این سخت‌گیری، به واسطه قیام زید بن علی بن الحسین: و کشته شدن او، در سال ۱۲۱ قمری صورت گرفت.<ref>''تاریخ النیاحة علی الإمام الحسین بن علی''، ج1، ص131 </ref>  پس از آن ‏- چنان‌که از روایت مسمع بن عبدالملک بصری<ref>''کامل الزیارات''، ص101 و 102. </ref> فهمیده می‌شود- عمال بنی‌امیه، علاوه بر جلوگیری از زیارت، به مثله کردن و کشتن زائرانی که به چنگ مزدوران می‌افتادند نیز مبادرت می‌کردند.<ref>''کامل الزیارات''، ص101 و 102. </ref>
اگر چه فشار بنی‌امیّه، در پیش‌گیری از زیارت حائر مقدس،<ref>مراد از حائر، قبر حسین شهید7 است. علت اینکه آن را حائر نامیده‌اند این است که وقتی متوکل قبر را ویران ساخت و شخم زد و آب به آنجا بست، آب به قبر نفوذ نکرد و در گرداگرد قبر حلقه زد. از آن زمان به بعد آنجا را حائر گفتند (یاقوت حموی، ''معجم البلدان''، ج2، ص208). </ref> هفتاد سال به طول انجامید، با این حال آنها نتوانستند کاری از پیش ببرند. دوستان اهل بیت: هرگز این مزاحمت‌ها را وقعی ننهادند و همواره زیارت امام حسین(ع) را به عنوان یک وظیفه انجام می‌دادند.
جلوگیری از زیارت امام حسین(ع) در دوران هارون الرشید (۱۷۰-۱۹۲) شدت گرفت. وی در اواخر عمر خود دستور داد کربلا را ویران سازند. اما مردم دست از زیارت نکشیدند؛ چنان از سوی شیعه و سنی، استقبال زیادی به زیارت حسین(ع) صورت می‌گرفت که باعثِ ترس هارون الرشید شد. بر پایه روایتی، به والی کوفه- موسی بن عیسی- فرمانی مبنی بر خراب کردن قبر امام حسین(ع) فرستاد. وی نیز قبر را خراب کرد و در اطراف آن عمارت‌ها ساخت و زمین‌هایش را به زیر کشت و زراعت برد ...<ref>''بحار الانوار''، ج45، ص390؛ قمی، ''تتمة المنتهی''، ص240. </ref>
اوج سختگیری‌ها نسبت به زائران و اهانت به قبر امام حسین(ع)، در زمان متوکل عباسی بود. وی در مرزها کسانی را گماشت که در کمین زائران امام حسین(ع) و راهنمایان زوار به محل قبرش می‌نشستند ... <ref>''تراث کربلا''، ص34. </ref>در طول سال‌های ۲۳۶ـ ۲۴۷ هجری، قبر شریف آن حضرت را مورد تعرض قرار داد. گروهی از لشکریانش قبر را احاطه کردند تا زائران به آن دسترسی نداشته باشند. او به افراد خود فرمان أکید داده بود: «هرکس را یافتید که قصد زیارت حسین(ع) داشت، او را بُکشید».<ref>'''کلّ مَنْ وَجَدتموه یُریدُ زیارة الحسین فاقتلوه.''' ''بحار الانوار''، ج45، ص404 </ref> طبق روایتی، با امر متوکل، هفده مرتبه قبر امام حسین(ع) را خراب کردند.<ref>''تتمة المنتهی''، ص241؛ ''بحار الانوار''، ج45، ص401. </ref> منظور متوکل این بود که نور خدا را خاموش، و آثار ذریه پیغمبر خدا(ص) را مخفی کند.
با روی کار آمدن دولت بعث عراق، به ویژه در سال‌های ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۳ میلادی (۱۳۵۸ تا ۱۳۸۲ شمسی) که رئیس جمهور کشور عراق صدام بود، حکومت با این مسئله به شدت برخورد می‌کرد؛ به طوری‌که بسیاری از زائران پیاده را اسیر و اعدام کردند و این مراسم مذهبی را به تعطیلی کشانیدند. هر چند برخی اخبار از پیاده‌روی مخفی مردم در زمان صدام حکایت دارد که گاهی به شهادت این افراد منجر شده است. این پیاده‌روی‌های پرشکوه، آن هم از طریق جاده غیر رسمی کنار فرات، رنگ مبارزه و مخالفت با رژیم عراق هم به خود می‌گرفت؛ چنان‌که یک بار هم در ایام اربعین حسینی، در سال ۱۳۹۷ق، به درگیری‌های سخت میان نیروهای بعثی با انقلابیون شیعه و کاروان‌های زیارتی در طول راه و در حرم اباعبدالله الحسین۷ انجامید و کشته‌ها و مجروحان بسیاری داد و به «اربعین خونین» معروف شد.<ref>''فرهنگ عاشورا''، ص206. </ref> نجف در آن سال (۱۳۹۷ق). بسیج‌کننده نیروی عظیم مردمی بود که از کنار مرقد امیرمؤمنان۷، به راه افتاد و پس از چهار روز پیاده‌روی به کربلا رسیدند. نیروهای رژیم بعثی عراق، چون به عجز و ناتوانی خویش در مقابل اراده آهنین مردم پی بردند، بی‌درنگ به توپ، تانک، هلیکوپتر و کماندو متوسل شدند و از زمین و هوا، زائران حسینی را به گلوله و توپ بستند. در این سال، حدود ۲۵۰ هزار نفر در مراسم پیاده‌روی حاضر شده بودند که شمار زیادی از آنها به شهادت رسیدند و تعدادی دستگیر و زندانی شدند؛ نه نفر را هم، به جرم اخلال در نظم و امنیت کشور، در ملأ عام اعدام کردند.<ref>اباذری، «نگاهی به پیاده‌روی زائران حسینی»، ''فصلنامه فرهنگ زیارت''، شماره‏1، ص86؛ به نقل از: صحتی، ''سیمای کربلا''، ص123. </ref> البته از تعداد شهدای حادثه سال ۱۳۹۷ق. (۱۳۵۶ش). اطلاع دقیقی در دست نیست، اما می‌توان گفت در این اربعین خونین، هزاران مسلمان شیعه بی‌گناه به خاک و خون کشیده شدند...<ref>''مجموعه مقالات اربعین''، ص275، مقاله «نگاهی به برخی از حملات خونین به مراسم اربعین در دوره معاصر» محمدرضا زارع خورمیزی. همچنین در این زمینه ر.ک: مقاله آقای عبدالرحیم اباذری در ''فصلنامه فرهنگ زیارت''، شماره1، ص86 ـ 88 و کتاب ''سیمای کربلا'' حریم حریت، ص101. </ref>
در سال‌های بعد، اگرچه فضای اختناق همچنان ادامه داشت، مراسم پیاده‌روی کمرنگ و پراکنده انجام می‌گرفت. در شعبان سال ۱۴۱۱ق.، که مردم نجف تصمیم گرفتند مراسم نیمه شعبان آن سال را در حرم حسینی برگزار کنند، به صورت فردی و جمعی، با پای پیاده به سوی کربلا به راه افتادند. این در حالی بود که مأموران اطلاعات و امنیت عراق، تمام درهای حرم را به روی زائران بستند؛ این برخورد نادرست، اعتراض و خشم مردم را برانگیخت و موجی از جمعیت، که در پیشاپیش آنان جوانان مسلمان و خشمگین در حرکت بودند، دست به تظاهرات خیابانی زدند و علیه رژیم بعثی، شعارهای تندی سر دادند. این حرکت، آغاز انتفاضه معروف ماه شعبان سال (۱۴۱۱ق/ ۱۹۹۱م). در کربلا و نجف و بعضی شهرهای دیگر عراق، مثل بصره و ناصریه شد. قیام مردم و زائران حسینی، کنترل را از دست بعثی‌ها گرفت و چند روز، شهرهای نجف و کربلا در تصرف مردم بود. سپس رژیم بعثی عراق، با تمام قوا به دو شهر نجف و کربلا حمله کرد و با توپ و تانک، وارد صحن حرم حسینی شد و هزاران نفر را به خاک و خون کشید.<ref>اباذری، «نگاهی به پیاده‌روی زائران حسینی»، ''فصلنامه فرهنگ زیارت''، شماره1، ص86؛ به نقل از: صحتی، ''سیمای کربلا''، ص123. لازم به یادآوری است که عامل مستقیم کشتار مردم در انتفاضه شعبانیه سال 1411قمری. (1991م) حسن المجید التکریتی معروف به «علی شیمیایی» بود که در طول جنگ تحمیلی هشت ساله بارها مرتکب جنایت بر ضد ملت‌های عراق و ایران شده بود. وی پسرعموی صدام و از شخصیت‌های مهم حزب بعث عراق بود که مدتی وزارت دفاع عراق را بر عهده داشت و به عنوان عضو شورای فرماندهی انقلابی، در تصمیم‌گیری‌های مهم در زمان ریاست جمهوری صدام شرکت داشت و مأمور سرکوب شورش‌های منطقه‌ای بود. (''فصلنامه فرهنگ زیارت''، شماره 3، ص102)</ref>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
خط ۶۹: خط ۴۷:
{{برگرفتگی
{{برگرفتگی
| پیش از لینک = کتاب
| پیش از لینک = کتاب
| منبع = پیاده روی اربعین، فرصت ها، آسیب ها و توصیه ها.
| منبع = ''پیاده‌روی اربعین، فرصت‌ها، آسیب‌ها و توصیه‌ها''،
| پس از لینک = حافظ نجفی، مشعر ، قم ۱۳۹۸ ش
| پس از لینک = نوشته حافظ نجفی
 
}}


{{پایان}}
{{پایان}}
==مقاله‌های مرتبط==
*[[اربعین]]
*[[پیاده‌روی اربعین]]
*[[پیاده‌روی جاماندگان اربعین]]


[[رده:زیارت ؛ اربعین ، پیاده روی]]
[[رده:زیارت امام حسین(ع)]]
 
[[رده:مقاله‌های تکمیل‌شده]]
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:اربعین]]
 
[[رده:مقاله‌های در حال ویرایش]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۲۶

اربعین حسینی
مفاهیم
اربعین
کتاب‌شناسی اربعین
تحقیق درباره اول اربعینلؤلؤ و مرجانمدنیت، عقلانیت، معنویت در بستر اربعینپیاده‌روی اربعین تأملات جامعه‌شناختیپیاده‌روی اربعین
آیین‌ها
پیاده‌روی اربعینزیارت اربعینهوسه‌خوانی
نخستین زائران
جابر بن عبدالله انصاریعطیه کوفی
مقاله‌های وابسته
موکبمسیرهای پیاده‌روی اربعینراهنمای اربعینپیاده‌روی جاماندگان اربعین

زیارت اربعین به زیارت امام حسین(ع) در روز اربعین (بیستم صفر) گفته می‌شود که در کتاب‌های کهن راهنمای دعا و زیارت سفارش شده است. زیارتنامه‌ای از امام صادق(ع) برای زیارت امام حسین(ع) در این روز نقل شده است. در روایتی که از امام حسن عسکری(ع) نقل شده است زیارت اربعین از نشانه‌های مومن شمرده شده است.

بزرگداشت روز بیستم صفر و زیارت امام حسین(ع) در این روز، آیینی کهن نزد شیعیان است. بسیاری از شیعیان هر ساله در این روز مسیرهای مشخصی را به سمت حرم امام حسین(ع) پیاده‌روی می‌کنند.

فضیلت زیارت اربعین[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اربعین حسینی (بیستم صفر) به معنای چهلمین روز شهادت امام حسین(ع) است. در روایتی از امام صادق(ع)، به زیارت امام حسین(ع) در این روز، سفارش و زیارتنامه‌ای بیان شده است.[۱]

امام حسن عسکری(ع) زیارت اربعین را از نشانه‌های مؤمن دانسته است.[۲] شیخ طوسی در کتاب مصباح المتهجد، با استناد به این روایت، زیارت امام حسین(ع) در این روز را مستحب دانسته و آن را همان زیارت اربعین شمرده است.[۳] پس از شیخ طوسی، بسیاری از عالمان نیز به استناد این دو روایت، قائل به استحباب و فضیلت زیارت اربعین شده‌اند.[۴]

جابر بن عبدالله، نخستین زائر اربعین[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بر اساس برخی منابع، نخستین زائران اربعین امام حسین(ع)، جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر(ص) و عَطِیَّة بن سعد عَوفی محدّث شیعه بوده‌اند.

جابر همراه عطیه در نخستین اربعینِ شهادت امام حسین(ع)، وارد کربلا شدند و قبر امام حسین(ع) و دیگر شهیدان کربلا را زیارت کردند.[۵] جابر که آن زمان نابینا شده بود، پس از غسل در شریعه فرات، نزد قبر امام حسین(ع) رفت و از عطیه کوفی خواست دستش را روی قبر بگذارد.[۵]

پیاده‌روی در زیارت اربعین[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بر پایه روایتی از کتاب کامل‌الزیارات، کسی که پیاده به زیارت امام حسین می‌رود، در برابر هر گام، ثوابی برای او نوشته می‌شود و گناهی از او بخشوده می‌شود و درجه‌ای بر درجاتش افزوده می‌شود.[۶] در دیگر منابع روایی شیعه نیز، بابی مخصوص استحباب پیاده‌روی برای زیارت امام حسین(ع) وجود دارد؛ از جمله کتاب وسائل‌الشیعة[۷] و مستدرک الوسائل.[۸] شیعیان به ویژه شیعیان عراق از زمان ائمه، همواره در برخی از مناسبت‌های سال، به‌ویژه اربعین، با پای پیاده عازم زیارت امام حسین(ع) می‌شده‌اند.[۹]

متن زیارتنامه اربعین[ویرایش | ویرایش مبدأ]

السَّلامُ عَلَی وَلِی اللهِ وَ حَبِیبِهِ السَّلامُ عَلَی خَلِیلِ اللهِ وَ نَجِیبِهِ السَّلامُ عَلَی صَفِی اللهِ وَ ابْنِ صَفِیهِ السَّلامُ عَلَی الْحُسَینِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلامُ عَلَی أَسِیرِ الْكرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ اللهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیك وَ ابْنُ وَلِیك وَ صَفِیك وَ ابْنُ صَفِیك الْفَائِزُ بِكرَامَتِك أَكرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَیتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَیدا مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِدا مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِدا مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَیتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَی خَلْقِك مِنَ الْأَوْصِیاءِ فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیك لِیسْتَنْقِذَ عِبَادَك مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَی وَ شَرَی آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّی فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَك وَ أَسْخَطَ نَبِیك، وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِك أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ [لِلنَّارِ] فَجَاهَدَهُمْ فِیك صَابِرا مُحْتَسِبا حَتَّی سُفِك فِی طَاعَتِك دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ اللهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْنا وَبِیلا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَابا أَلِیما
السَّلامُ عَلَیك یا ابْنَ رَسُولِ اللهِ السَّلامُ عَلَیك یا ابْنَ سَیدِ الْأَوْصِیاءِ أَشْهَدُ أَنَّك أَمِینُ اللهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ سَعِیدا وَ مَضَیتَ حَمِیدا وَ مُتَّ فَقِیدا مَظْلُوما شَهِیدا وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَك وَ مُهْلِك مَنْ خَذَلَك وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَك وَ أَشْهَدُ أَنَّك وَفَیتَ بِعَهْدِ اللهِ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِهِ حَتَّی أَتَاك الْیقِینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَك وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَك وَ لَعَنَ اللهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِك فَرَضِیتْ بِهِ، اللهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُك أَنِّی وَلِی لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یا ابْنَ رَسُولِ اللهِ أَشْهَدُ أَنَّك كنْتَ نُورا فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ [الطَّاهِرَةِ] لَمْ تُنَجِّسْك الْجَاهِلِیةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْك الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّك مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْكانِ الْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّك الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِی الرَّضِی الزَّكی الْهَادِی الْمَهْدِی وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِك كلِمَةُ التَّقْوَی وَ أَعْلامُ الْهُدَی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی وَ الْحُجَّةُ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیا وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِكمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیابِكمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِكمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِكمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَكمْ مُعَدَّةٌ حَتَّی یأْذَنَ اللهُ لَكمْ فَمَعَكمْ مَعَكمْ لا مَعَ عَدُوِّكمْ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیكمْ وَ عَلَی أَرْوَاحِكمْ وَ أَجْسَادِكمْ [أَجْسَامِكمْ] وَ شَاهِدِكمْ وَ غَائِبِكمْ وَ ظَاهِرِكمْ وَ بَاطِنِكمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.
السَّلامُ عَلَی وَلِی اللهِ وَ حَبِیبِهِ السَّلامُ عَلَی خَلِیلِ اللهِ وَ نَجِیبِهِ السَّلامُ عَلَی صَفِی اللهِ وَ ابْنِ صَفِیهِ السَّلامُ عَلَی الْحُسَینِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلامُ عَلَی أَسِیرِ الْكرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ اللهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیك وَ ابْنُ وَلِیك وَ صَفِیك وَ ابْنُ صَفِیك الْفَائِزُ بِكرَامَتِك أَكرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَیتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَیدا مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِدا مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِدا مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَیتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَی خَلْقِك مِنَ الْأَوْصِیاءِ فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیك لِیسْتَنْقِذَ عِبَادَك مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَی وَ شَرَی آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّی فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَك وَ أَسْخَطَ نَبِیك، وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِك أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ [لِلنَّارِ] فَجَاهَدَهُمْ فِیك صَابِرا مُحْتَسِبا حَتَّی سُفِك فِی طَاعَتِك دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ اللهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْنا وَبِیلا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَابا أَلِیما
خدایا من تو را شاهد می‌گیرم که من دوستم با آنان‌که او را دوست دارند و دشمنم با آنان‌که با او دشمن‌اند، پدر و مادرم فدایت ای فرزند رسول خدا، گواهی می‌دهم که تو در صلب‌های بلندمرتبه و رحم‌های پاک نوری بودی، جاهلیت با ناپاکی‌هایش تو را آلوده نکرد و از جامه‌های تیره و تارش به تو نپوشاند و گواهی می‌دهم که تو از ستون‌های دین و پایه‌های مسلمانان و پناهگاه مردم مؤمنی و گواهی می‌دهم که پیشوای نیکوکار، با تقوا، راضی به مقدرات حق، پاکیزه، هدایت کننده و هدایت شده‌ای و گواهی می‌دهم که امامان از فرزندانت، اصل تقوا و نشانه‌های هدایت و دستگیره محکم و حجّت بر اهل دنیا هستند و گواهی می‌دهم که من به یقین مؤمن به شمایم و به بازگشتتان یقین دارم، بر اساس قوانین دینم و پایان‌های کردارم و قلبم با قلبتان در صلح است و کارم پیرو کارتان می‌باشد و یاری‌ام برای شما آماده است تا خدا به شما اجازه دهد، پس با شمایم نه با دشمنانتان، درودهای خدا بر شما و بر ارواح و پیکرهایتان و بر حاضر و غایبتان و بر ظاهر و باطنتان، آمین ای پروردگار جهانیان.
السَّلامُ عَلَیك یا ابْنَ رَسُولِ اللهِ السَّلامُ عَلَیك یا ابْنَ سَیدِ الْأَوْصِیاءِ أَشْهَدُ أَنَّك أَمِینُ اللهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ سَعِیدا وَ مَضَیتَ حَمِیدا وَ مُتَّ فَقِیدا مَظْلُوما شَهِیدا وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَك وَ مُهْلِك مَنْ خَذَلَك وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَك وَ أَشْهَدُ أَنَّك وَفَیتَ بِعَهْدِ اللهِ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِهِ حَتَّی أَتَاك الْیقِینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَك وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَك وَ لَعَنَ اللهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِك فَرَضِیتْ بِهِ، اللهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُك أَنِّی وَلِی لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یا ابْنَ رَسُولِ اللهِ أَشْهَدُ أَنَّك كنْتَ نُورا فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ [الطَّاهِرَةِ] لَمْ تُنَجِّسْك الْجَاهِلِیةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْك الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّك مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْكانِ الْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّك الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِی الرَّضِی الزَّكی الْهَادِی الْمَهْدِی وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِك كلِمَةُ التَّقْوَی وَ أَعْلامُ الْهُدَی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی وَ الْحُجَّةُ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیا وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِكمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیابِكمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِكمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِكمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَكمْ مُعَدَّةٌ حَتَّی یأْذَنَ اللهُ لَكمْ فَمَعَكمْ مَعَكمْ لا مَعَ عَدُوِّكمْ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیكمْ وَ عَلَی أَرْوَاحِكمْ وَ أَجْسَادِكمْ [أَجْسَامِكمْ] وَ شَاهِدِكمْ وَ غَائِبِكمْ وَ ظَاهِرِكمْ وَ بَاطِنِكمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.
سلام بر ولی خدا و محبوبش، سلام بر دوست خدا و شریفش، سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش، سلام بر حسین مظلوم و شهید، سلام بر آن دچار پریشانی‌ها و کشته اشک‌ها. خدایا من گواهی می‌دهم که حسین ولی تو و فرزند ولی تو و برگزیده تو و فرزند برگزیده توست، حسینی که به کرامتت رسیده و او را به شهادت گرامی داشتی و به خوشبختی ویژه‌اش ساختی و به پاکی ولادت برگزیدی و او را آقایی از آقایان و پیشروی از پیشروان و مدافعی از مدافعان حق قرار دادی و میراث‌های پیامبران را به او عطا کردی و او را از میان جانشینان، حجّت بر بندگانت قرار دادی و در دعوتش جای عذری باقی نگذاشت و از خیرخواهی دریغ نورزید و جانش را در راه تو بذل کرد تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی برهاند، درحالی‌که بر ضدّ او به کمک هم برخاستند، کسانی که دنیا مغرورشان کرد و بهره واقعی خود را به فرومایه‌تر و پست‌تر چیز فروختند و آخرتشان را به کمترین بها به گردونه فروش گذاشتند، تکبّر کردند و خود را در دامن هوای نفس انداختند، تو را و پیامبرت را به خشم آوردند و اطاعت کردند از میان بندگانت، اهل شکاف‌افکنی و نفاق و بارکشان گناهان سنگین و سزاواران آتش را، پس با آنان درباره تو صابرانه و به حساب تو جهاد کرد تا در طاعت تو خونش ریخته شد و حریمش مباح گشت؛ خدایا آنان را لعنت کن لعنتی سنگین و عذابشان کن عذابی دردناک. سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند سرور جانشینان، گواهی می‌دهم که تو امین خدا و فرزند امین اویی، خوشبخت زیستی و ستوده درگذشتی و از دنیا رفتی گم‌گشته و مظلوم و شهید، گواهی می‌دهم که خدا وفاکننده است آنچه را به تو وعده داده و نابودکننده کسانی که از یاری‌ات دریغ ورزیدند و عذاب کننده کسانی که تو را کشتند و گواهی می‌دهم که تو به عهد خدا وفا کردی و در راهش به جهاد برخاستی تا آن‌که مرگ به سویت آمد، پس خدا لعنت کند کسانی که تو را کشتند و به تو ستم کردند و این جریان را شنیدند و به آن خشنود شدند.
خدایا من تو را شاهد می‌گیرم که من دوستم با آنان‌که او را دوست دارند و دشمنم با آنان‌که با او دشمن‌اند، پدر و مادرم فدایت ای فرزند رسول خدا، گواهی می‌دهم که تو در صلب‌های بلندمرتبه و رحم‌های پاک نوری بودی، جاهلیت با ناپاکی‌هایش تو را آلوده نکرد و از جامه‌های تیره و تارش به تو نپوشاند و گواهی می‌دهم که تو از ستون‌های دین و پایه‌های مسلمانان و پناهگاه مردم مؤمنی و گواهی می‌دهم که پیشوای نیکوکار، با تقوا، راضی به مقدرات حق، پاکیزه، هدایت کننده و هدایت شده‌ای و گواهی می‌دهم که امامان از فرزندانت، اصل تقوا و نشانه‌های هدایت و دستگیره محکم و حجّت بر اهل دنیا هستند و گواهی می‌دهم که من به یقین مؤمن به شمایم و به بازگشتتان یقین دارم، بر اساس قوانین دینم و پایان‌های کردارم و قلبم با قلبتان در صلح است و کارم پیرو کارتان می‌باشد و یاری‌ام برای شما آماده است تا خدا به شما اجازه دهد، پس با شمایم نه با دشمنانتان، درودهای خدا بر شما و بر ارواح و پیکرهایتان و بر حاضر و غایبتان و بر ظاهر و باطنتان، آمین ای پروردگار جهانیان.
خدایا من تو را شاهد می‌گیرم که من دوستم با آنان‌که او را دوست دارند و دشمنم با آنان‌که با او دشمن‌اند، پدر و مادرم فدایت ای فرزند رسول خدا، گواهی می‌دهم که تو در صلب‌های بلندمرتبه و رحم‌های پاک نوری بودی، جاهلیت با ناپاکی‌هایش تو را آلوده نکرد و از جامه‌های تیره و تارش به تو نپوشاند و گواهی می‌دهم که تو از ستون‌های دین و پایه‌های مسلمانان و پناهگاه مردم مؤمنی و گواهی می‌دهم که پیشوای نیکوکار، با تقوا، راضی به مقدرات حق، پاکیزه، هدایت کننده و هدایت شده‌ای و گواهی می‌دهم که امامان از فرزندانت، اصل تقوا و نشانه‌های هدایت و دستگیره محکم و حجّت بر اهل دنیا هستند و گواهی می‌دهم که من به یقین مؤمن به شمایم و به بازگشتتان یقین دارم، بر اساس قوانین دینم و پایان‌های کردارم و قلبم با قلبتان در صلح است و کارم پیرو کارتان می‌باشد و یاری‌ام برای شما آماده است تا خدا به شما اجازه دهد، پس با شمایم نه با دشمنانتان، درودهای خدا بر شما و بر ارواح و پیکرهایتان و بر حاضر و غایبتان و بر ظاهر و باطنتان، آمین ای پروردگار جهانیان.
سلام بر ولی خدا و محبوبش، سلام بر دوست خدا و شریفش، سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش، سلام بر حسین مظلوم و شهید، سلام بر آن دچار پریشانی‌ها و کشته اشک‌ها. خدایا من گواهی می‌دهم که حسین ولی تو و فرزند ولی تو و برگزیده تو و فرزند برگزیده توست، حسینی که به کرامتت رسیده و او را به شهادت گرامی داشتی و به خوشبختی ویژه‌اش ساختی و به پاکی ولادت برگزیدی و او را آقایی از آقایان و پیشروی از پیشروان و مدافعی از مدافعان حق قرار دادی و میراث‌های پیامبران را به او عطا کردی و او را از میان جانشینان، حجّت بر بندگانت قرار دادی و در دعوتش جای عذری باقی نگذاشت و از خیرخواهی دریغ نورزید و جانش را در راه تو بذل کرد تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی برهاند، درحالی‌که بر ضدّ او به کمک هم برخاستند، کسانی که دنیا مغرورشان کرد و بهره واقعی خود را به فرومایه‌تر و پست‌تر چیز فروختند و آخرتشان را به کمترین بها به گردونه فروش گذاشتند، تکبّر کردند و خود را در دامن هوای نفس انداختند، تو را و پیامبرت را به خشم آوردند و اطاعت کردند از میان بندگانت، اهل شکاف‌افکنی و نفاق و بارکشان گناهان سنگین و سزاواران آتش را، پس با آنان درباره تو صابرانه و به حساب تو جهاد کرد تا در طاعت تو خونش ریخته شد و حریمش مباح گشت؛ خدایا آنان را لعنت کن لعنتی سنگین و عذابشان کن عذابی دردناک. سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند سرور جانشینان، گواهی می‌دهم که تو امین خدا و فرزند امین اویی، خوشبخت زیستی و ستوده درگذشتی و از دنیا رفتی گم‌گشته و مظلوم و شهید، گواهی می‌دهم که خدا وفاکننده است آنچه را به تو وعده داده و نابودکننده کسانی که از یاری‌ات دریغ ورزیدند و عذاب کننده کسانی که تو را کشتند و گواهی می‌دهم که تو به عهد خدا وفا کردی و در راهش به جهاد برخاستی تا آن‌که مرگ به سویت آمد، پس خدا لعنت کند کسانی که تو را کشتند و به تو ستم کردند و این جریان را شنیدند و به آن خشنود شدند.

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. مصباح المتهجد، ص788؛ تهذیب الاحکام، ج6، ص113.
  2. تهذیب الأحکام، ج6، ص52.
  3. مصباح المتهجد، ج2، ص788. این روایت در تهذیب الأحکام، ج6، ص52 نیز آمده است.
  4. مناقب آل أبی طالب، ج4، ص77؛ اقبال الاعمال، ج2، ص589؛ اقبال الاعمال، ج2، ص589.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ مصباح المتهجد، ج2، ص787، بشارة المصطفی، ص74؛ بحار الانوار، ج65، ص130.
  6. کامل الزیارات، ص134.
  7. وسائل الشیعة، ج14، ص439.
  8. مستدرک الوسائل، ج10، ص262.
  9. قاضی طباطبایی، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا7، ص1 و 2.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این مقاله برگرفته از کتاب پیاده‌روی اربعین، فرصت‌ها، آسیب‌ها و توصیه‌ها، نوشته حافظ نجفی است.

مقاله‌های مرتبط[ویرایش | ویرایش مبدأ]