امهات المؤمنین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} امهات المؤمنین لقبی است که خداوند بر همسران پیامبر داده است. اعط...» ایجاد کرد)
 
برچسب: واگردانی دستی
 
(۸۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[فروردین]]|روز=[[۱۲]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=Sajjadd  }}
[[پرونده:تصویر اسامی امهات المومنین.png|File.png|270px|thumb|left|اسامی امهات المومنین]]
 
امهات المؤمنین (مادران مسلمانان) لقبی است که بر اساس آیه ششم [[سوره احزاب]] به همسران [[پیامبر اسلام]] داده شده است.اعطای این لقب به معنای احترام همسران [[پیامبراسلام|پیامبر]](ص) و حرام بودن ازدواج با آنان است. بنابر آیات قرآنی، همسران پیامبر ملزم به رعایت برخی احکام ویژه بودند مثل: دو برابر بودن کیفر گناهان و همچنین پاداش اعمال نیکشان، وجوب پرده‌نشینی و بیرون نشدن از خانه، مگر برای کارهای لازم و یا داشتن حجاب ویژه یا حرمت ازدواج آنان در پی وفات [[پیامبراسلام|پیامبر]] گرامی(ص) و ... . [[پيامبراسلام|پيامبر]] گرامي(ص) تا 25 سالگي ازدواج نكرد و از 25 تا 50 سالگي، تنها همسر ايشان [[خديجه]] بود. ديگر همسران ايشان تنها در دوره تشكيل [[حكومت اسلامي]] در [[مدينه]]، برپايه ضرورت‌هاي سياسي و اجتماعي، به ازدواج ايشان درآمدند. ازدواج پيامبر با 11 زن، مسلّم است و درباره ازدواج ایشان با برخی دیگر از زنان اختلاف وجود دارد. برخی اختلافات و کشمکش ها بین همسران [[پیامبراسلام|پیامبر]]، موجب بروز وقایعی در دوره زندگی آن حضرت شد و در حوادث سیاسی بعد از حیات ایشان نیز تاثیر گذار بود. گفته شده که همسران آن حضرت در دو گروه تقسیم شده بودند: حزب‌ [[ام سلمه]] و حزب [[عایشه دختر ابوبکر|عایشه]]. همسران [[پیامبراسلام|پیامبر]](ص) در [[قبرستان بقیع]] مدفون هستند، غیر از [[حضرت خدیجه (س)|خدیجه(س)]]، [[میمونه دختر حارث|میمونه]] و بنابر روایتی [[ام حبیبه]] که در [[شام]] مدفون است.
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
امهات المؤمنین لقبی است که خداوند بر همسران پیامبر داده است. اعطای این لقب به معنای احترام همسران پیامبر(ص) و حرمت ازدواج با آنان است همانطور که مادر احترام و حرمت دارد. مادری همسران پیامبر در کنار پدر معنوی بودن حضرت بر امت می‌باشد. این شرافت و احترام تا زمانی است که گناه نکرده باشند و از اطاعت [[خداوند]] و [[رسول خدا(ص)]] و اوصیای الهی خارج نشوند. باید توجه داشت که عنوان امهات المؤمنین بار حقوقی عنوان مادری را ندارد و به مقتضای این عنوان، باید قواعد و آدابی ویژه را در رفتار خود رعایت کنند مثل: دو برابر بودن کیفر گناهان و همچنین پاداش اعمال نیکشان، وجوب پرده‌نشینی و بیرون نشدن از خانه، مگر برای کارهای لازم و یا داشتن حجاب ویژه یا حرمت ازدواج آنان در پی وفات پیامبر گرامی(ص) و ... . برپایه گزارشات منابع شیعی و سنی مهریه همه همسران برابر بوده ولی در مقدار آن اختلاف است بنابر قولی این مهریه برابر با 500 درهم ‌گزارش شده است. اجتماعی یا سیاسی بودن انگیزه اصلی ازدواج‌های پیامبر به این معنا نیست که پیامبر به نیازهای عاطفی و غریزی همسرانش کم‌توجه بود. حضرت بهترین مردان را کسانی معرفی می‌کردند که با همسر خود بهتر رفتارکنند و خود بهتر از همه آن‌ها با همسرانش رفتار می‌کرد. حضرت برای هریک از همسران خود زمانی معیّن کرده بود و هرروز با همه همسرانش دیدار می‌کرد و به آن‌ها ملاطفت می‌نمود و اگر نوبتش در همان روز بود، نزد او می‌ماند وگرنه برمی‌خاست. در این دیدارها وی مدتی بیشتر را نزد‌ [[ام سلمه]] می‌ماند. بسیاری از زنان برای همسری با رسول خدا(ص) اشتیاق داشتند. برخی خواستار همسری با پیامبر خدا بدون مهریه بودند. برپایه روایتی، زنان پیامبر در دوران زندگانی ایشان به دو حزب قسمت می‌شدند: حزب‌ ام سلمه و حزب [[عایشه]]. حزب عایشه سهمی بیشتر از هدایای مردم به رسول خدا را به‌دست می‌آورد که مایه شکایت و اعتراض زنان پیامبر گشت. طبیعی بود که محبوبیت فراوان [[حضرت زهرا(س)]] و مادرش [[خدیجه(س)]] نزد رسول خدا کنار محبوبیت شوهر و فرزندانش که پیامبر آنان را نَفْس و برادر و فرزندان خود می‌دانست، حساسیت آن دسته از همسران رسول خدا را برمی‌انگیخت که خود را از لحاظ سنی و جایگاه اجتماعی در حد رقابت با فاطمه می‌دیدند، اما نتوانسته بودند برای پیامبر فرزندی بیاورند تا آن‌جا که یکی از آنان که سال‌ها پس از خدیجه زیست، بیان می‌کرد که به هیچ‌یک از همسران پیامبر به‌اندازه خدیجه حسد نورزیده است. برخی همسران رسول خدا برای هموار کردن مسیر خلافت فرد مطلوب خود تلاش می‌کردند. پیامبر گرامی(ص) برای احیای حقوق از دست رفته زنان در جامعه بشری، شمار همسران دائم مرد را در جامعه اسلامی محدود کرد و با وجود مجاز شمردن ازدواج موقت، خود ازدواج دائم را برگزید. در جوانی نیز هیچ‌گونه ارتباط جنسی بیرون از حلقه ازدواج نداشت؛ زیرا این ارتباط هرچند در جامعه جاهلی آن روز رواج داشت، خصلتی منفی نزد عرب بود. از این‌رو، دشمنان پیامبر که از کوچک‌‌ترین رویداد در زندگی پیامبر سوژه‌ای تبلیغاتی ضدّ ایشان می‌ساختند، هرگز نتوانستند در مسائل جنسی بر او خرده بگیرند. دوران چند همسری پیامبر گرامی(ص) تنها در دهه پایانی عمر ایشان و دوران حکومت اسلامی در [[مدینه]] است. البته [[سوره نساء]] که شمار همسران دائم مرد مسلمان را به چهار همسر محدود می‌کند، در پی [[سوره احزاب]] نازل شده و مربوط به زمانی است که پیامبر بیش از چهار همسر داشته و شامل پیامبر نمی‌شده است. همه نُه همسر رسول خدا او را در [[حجة الوداع]] همراهی کردند. همسران ایشان در [[قبرستان بقیع]] مدفون هستند، غیر از خدیجه(س)، میمونه و بنابر روایتی ام حبیبه که در [[شام]] مدفون است.


==وجه تسمیه==
==وجه تسمیه==
اُمّهات جمع «اُمّ» به معنای مادران است. «امهات المؤمنین» لقبی است که [[خداوند]] بر پایه آیه 6 [[سوره احزاب|احزاب]] به [[همسران پیامبر]] داده است: ({{قلم رنگ|سبز|النَّبِیُّ اَولی‏ بِالمُؤمِنینَ مِن اَنفُسِهِم وَ اَزواجُهُ اُمَّهاتُهُم}})؛ «[[پیامبر]] در کار [[دین]] و دنیای مؤمنان از آنان درباره خودشان سزاوارتر است و همسران او به منزله مادران ایشانند».  
اُمّهات جمع «اُمّ» به معنای مادران است. «امهات المؤمنین» لقبی است که خداوند بر پایه آیه 6 [[سوره احزاب|احزاب]] به [[همسران پیامبر]] داده است: ({{قلم رنگ|سبز|النَّبِیُّ اَولی‏ بِالمُؤمِنینَ مِن اَنفُسِهِم وَ اَزواجُهُ اُمَّهاتُهُم}})؛ «[[پیامبر]] در کار [[دین]] و دنیای مؤمنان از آنان درباره خودشان سزاوارتر است و همسران او به منزله مادران ایشانند».  
==همسران پیامبر: امهات المومنین==
[[حضرت خدیجه|خدیجه]] دختر [[خویلد|خُوَیْلد]]، [[سوده]] دختر [[زمعه|زَمْعه]]، [[عایشه]] دختر [[ابوبکر]]، [[حفصه|حَفْصه]] دختر [[عمر]]، [[ام ‌سلمه|اُم ‌سلمه]] دختر [[ابوامیه|ابواُمَیّه]]، [[ام ‌حبیبه|اُم ‌حبیبه]] دختر [[ابوسفیان]]، [[زینب بنت خزیمه|زینب]] دختر [[خزیمه|خُزَیمَه]]، [[زینب بنت جحش|زینب]] دختر [[جحش|جَحْش]]، [[جویریه|جُوَیْریه]] دختر حارث، [[صفیه]] دختر [[حیی بن اخطب|حُییّ بن اخطب]]، و [[میمونه|مَیمونَه]] دختر حارث، به اجماع مسلمانان صاحبان این لقب‌  یعنی امهات المومنین هستند.<ref>الاستیعاب، ج‏1، ص46؛ اسد الغابه، ج1، ص40.</ref>
{| class="wikitable" style="text-align: center; background-color:#F1F9DC; width:50%; border-radius:4px; align:center !important; margin:auto
! ردیف !! نام !! زمان ازدواج !! مدت ازدواج !! سن ازدواج !! علت ازدواج
|-style="background:#FFE8E8;"
| ۱|| '''خدیجه''' || 15 قبل از بعثت || 25 سال || 40 سال || صفات حسنه پیامبر(ص)
|-
| ۲ || '''سوده''' || 10 بعثت || 13 سال || 50 سال || بعد از فوت خدیجه پیامبر با او ازدواج کرد.
|-style="background:#FFE8E8;"
| ۳|| '''عایشه''' || سال 1 هجری || 10 سال || 6 تا 18 سال || پیوند خانوادگی با ابوبکر
|-
| 4|| '''حفصه''' || سال 2 هجری || 8 سال || 21 تا29 سال || بعد از کشته شدن شوهرش در جنگ بدر پیامبر با او ازدواج کرد
|-style="background:#FFE8E8;"
| 5 || '''ام سلمه''' || سال 3 هجری || 7 سال || 26 سال || بعداز کشته شدن شوهرش در جنگ احد پیامبر با او ازدواج کرد
|-
| 6 || '''ام حبیبه''' || سال 7 هجری || 3 سال || 40 سال || پس از ارتداد و فوت همسرش پیامبر با او ازدواج کرد. وی دختر ابوسفیان بود و این ازدواج پیوند پیامبر با دشمنان بود
|-style="background:#FFE8E8;"
| 7 || '''زینب دختر خزیمه''' || سال 3 هجری || 3 تا 8 ماه || 29 سال || وی بعد از کشته شدن شوهرش در جنگ بدر و در اواخر عمر دچار تنگدستی شد، پیامبر با ازدواج سرپرستی او را به عهده گرفت
|-
|| 8 || '''زینب دختر جحش''' || سال 5 هجری || 5 سال|| 30 تا 40 سال|| پس از طلاق زینب از زید پسر خوانده پیامبر، به فرمان خدا پیامبر برای برانداختن سنت جاهلی که فرزنده خوانده را مانند فرزند می دانست ، با زینب ازدواج کرد
|-style="background:#FFE8E8;"
|| 9|| '''جویریه''' || سال 5 هجری || 5 سال || 20 سال || پس از اسارت در جنگ بنی مصطلق، همسری پیامبر را پذیرفت
|-
|| 10 || '''صفیه''' || سال 7 هجری || 3 سال || 17 سال || پس از اسارت در جنگ خیبر همسری پیامبر را پذیرفت
|-style="background:#FFE8E8;"
|| 11 || '''میمونه''' || سال 7 هجری || 3 سال || 27 سال || پس از فوت دومین شوهرش پیامبر با او ازدواج کرد
|}


[[حضرت خدیجه|خدیجه]] دختر [[خویلد|خُوَیْلد]]، [[سوده]] دختر [[زمعه|زَمْعه]]، [[عایشه]] دختر [[ابوبکر]]، [[حفصه|حَفْصه]] دختر [[عمر]]، [[ام ‌سلمه|اُم ‌سلمه]] دختر [[ابوامیه|ابواُمَیّه]]، [[ام ‌حبیبه|اُم ‌حبیبه]] دختر [[ابوسفیان]]، [[زینب بنت خزیمه|زینب]] دختر [[خزیمه|خُزَیمَه]]، [[زینب بنت جحش|زینب]] دختر [[جحش|جَحْش]]، [[جویریه|جُوَیْریه]] دختر حارث، [[صفیه]] دختر [[حیی بن اخطب|حُییّ بن اخطب]]، و [[میمونه|مَیمونَه]] دختر حارث، به اجماع مسلمانان صاحبان این لقب‌ هستند.<ref>الاستیعاب، ج‏1، ص46؛ اسد الغابه، ج1، ص40.</ref>


اعطای این لقب به این معنا است که احترام همسران رسول خدا(ص) بر همه [[واجب]] و ازدواج با آنان [[حرام]] است؛ چنان‌که احترام مادر بر هر مسلمان واجب و ازدواج با او حرام است.<ref>الحاوی الکبیر، ج9، ص39؛ المیزان، ج‏16، ص277.</ref>مادری همسران پیامبر، در کنار پدری معنوی رسول گرامی برای امتش معنا می‌یابد.<ref>مجمع البیان، ج‏8، ص530.</ref>این شرافت تا هنگامی برای این زنان باقی است که در اطاعت باشند و به گناه آلوده نشوند.<ref>کمال الدین، ص459؛ دلائل الامامه، ص276.</ref>این عنوان همه بار حقوقی عنوان مادری را ندارد و به این معنا نیست که فرزندان آنان، برادر یا خواهر مسلمانان‌ و یا برادران و خواهران آنان، دایی یا خاله مسلمانان هستند؛ چنان‌که [[شافعی]] نیز بر این مطلب تاکید دارد.<ref>مجمع البیان، ج‏8، ص530؛ السنن الکبری، ج7، ص69.</ref>
===خدیجه دختر خویلد اسدی===
برپایه ‌گزارش مشهور، وی بیوه‌ زنی 40 ساله از اشراف [[قریش]] بود.<ref name=":0">الطبقات، ج‏8، ص174؛ الاستیعاب، ج‏1، ص35.</ref> البته ‌گزارشی دیگر او را دوشیزه‌ای 26 یا 28 ساله معرفی می‌کند.<ref name=":1">انساب الاشراف، ج‏1، ص98؛ الصحیح من سیرة النبی، ج‏2، ص115.</ref> [[حضرت خدیجه (س)|خدیجه]]، خود، به پیامبر پیشنهاد ازدواج داد<ref name=":2">السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏1، ص188؛ اسد الغابه، ج‏6، ص80.</ref> و فرزندانی برای پیامبر زاد که نسل پیامبر خدا از طریق دختر گرامی او فاطمه زهرا(س) گسترش یافت.<ref name=":3">السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏1، ص190؛ الاستیعاب، ج‏4، ص1819.</ref> [[پیامبراسلام|پیامبر]] گرامی(ص) [[حضرت خدیجه (س)|خدیجه]] را از بر‌ترین زنان دنیا و هم‌سنگ [[حضرت مریم|مریم]] دختر [[عمران نبی|عمران]] می‌دانست که خداوند از طریق [[جبرئیل]] بر او سلام ویژه فرستاد.<ref name=":4">الاستیعاب، ج‏4، ص1821؛ الاصابه، ج‏8، ص101.</ref> او نخستین زن مسلمان بود.<ref name=":5">تاریخ طبری، ج‏2، ص309؛ البدء و التاریخ، ج‏5، ص71.</ref> پیامبر گرامی تا پایان عمر پیوسته از [[حضرت خدیجه (س)|خدیجه]] و خوبی‌هایش سخن می‌گفت و به دوستان و آشنایان او نیکی می‌کرد و سال وفات خدیجه و [[ابوطالب]] را «[[عام الحزن]]» یعنی سال‌ اندوه نامید.<ref name=":6">اعلام الوری، ج‏1، ص53؛ امتاع الاسماع، ج‏1، ص45؛ نساء النبی، ص49-50.</ref>  


   
===سوده دختر زمعه===
پیامبر در پی رحلت [[حضرت خدیجه (س)|خدیجه(س)]] با [[سوده دختر زمعه|سوده]] که زنی بیوه بیش از 50 سال سن در [[مکه]] بود، ازدواج کرد. وفات او را در دوران خلافت [[عثمان بن عفان|عثمان]] (حک: 26-35ق.) در 80 سالگی یاد کرده‌اند.<ref name=":7">انساب الاشراف، ج‏1، ص407؛ امتاع الاسماع، ج‏6، ص34.</ref> [[سوده دختر زمعه|سوده]] در پی [[جنگ بدر|نبرد بدر]]، با شنیدن خبر شکست مکیان خشمگین شد و [[سهیل بن عمرو]] را بر اثر پذیرش اسارت شماتت کرد<ref name=":8">السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏1، ص645؛ الکامل، ج‏2، ص131.</ref> و برای برادرانش که در میان کشتگان مشرکین بودند، روزها گریست. برخی این کار او را علت تصمیم [[پیامبراسلام|پیامبر]] برای طلاق وی دانسته‌اند.<ref name=":9">تاریخنامه‏ طبری، ج‏3، ص141.</ref>


==احکام اختصاصی همسران پیامبر==
وی از [[پیامبراسلام|رسول خدا]] خواست با این‌که به شوهر نیاز ندارد، به امید این‌که [[روز قیامت]] در شمار همسران [[پیامبراسلام|پیامبر]] محشور شود، او را نگاه دارد.<ref name=":10">انساب الاشراف، ج‏1، ص407؛ المنتظم، ج‏3، ص344.</ref>


به مقتضای این عنوان، همسران پیامبر موظف بودند قواعد و آدابی ویژه را در رفتار خود رعایت کنند و خود را همانند زنان عادی ندانند. آیات 28-34 احزاب به برخی از این ضوابط اشاره دارد:
===عایشه دختر ابوبکر===
پیامبر‌ اندکی پیش از [[هجرت به مدینه]]، او را به عقد خود درآورد. سن او را هنگام عقد میان شش تا 18 سال گفته‌اند.<ref name=":11">سیره ابن اسحق، ص255؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص409.</ref> 


1. دو برابر بودن کیفر گناهان و همچنین پاداش اعمال نیکشان.<ref>تفسیر قمی، ج‏2، ص193؛ جامع البیان، ج21، ص101؛ نمونه، ج12، ص214.</ref>
===ام‌سلمه هند دختر ابوامیه===
پدرش [[ابوامیة بن مغیره]] از اشراف [[قریش]] بود.<ref name=":14">انساب الاشراف، ج‏10، ص200؛ اعلام النبوه، ص213.</ref>  همسرش [[ابوسلمه]] پسر عمه [[پیامبراسلام|پیامبر]] بود که بر اثر جراحتی از [[غزوه احد|نبرد اُحد]] به سال سوم ق. به شهادت رسید. ‌[[ام سلمه]] از او چهار فرزند داشت<ref name=":15">الطبقات، ج8، ص73؛ تاریخ طبری، ج‏3، ص164.</ref> و در 26 سالگی به همسری [[پیامبراسلام|رسول خدا]] درآمد.<ref name=":16">الطبقات، ج‏8، ص76؛ الاصابه، ج8، ص343.</ref>  


2. لزوم حفظ شؤون ویژه همسری پیامبر(ص) و یکسان نبودن شان و جایگاه آنان با جایگاه دیگر زنان.<ref>جامع البیان، ج‏22، ص3؛ نمونه، ج‏17، ص288؛ المیزان، ج‏16، ص308.</ref>
===حفصه دختر عمر===
وی در پی مرگ شوهرش [[خنیس]] پس از [[غزوه بدر|نبرد بدر]] (2ق.) به پیشنهاد [[عمر]] به همسری [[پیامبراسلام|پیامبر]] درآمد.<ref name=":17">الطبقات، ج‏8، ص175؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص423.</ref>  


3. وجوب پرده‌نشینی و بیرون نشدن از خانه، مگر برای کارهای لازم.<ref>مجموعه آثار، ج19، ص498.</ref>به پشتوانه همین فرمان بود که‌ ام سلمه، عایشه را از همراهی با [[طلحه]] و [[زبیر]] نهی کرد و سوده حتی حاضر نشد پس از رسول خدا [[حج مستحب]] بگزارد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج‏2، ص180؛ الاحتجاج، ج‏1، ص167.</ref>
===ام‌حبیبه رمله دختر ابوسفیان===
پدرش از سران مشرک [[قریش]] و شوهر پیشینش [[عبیدالله بن جحش]] بود و از او دختری نیز داشت.<ref name=":21">الطبقات، ج‏8، ص77؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص438.</ref> [[عبیدالله بن جحش|عبیدالله]] در پی مهاجرت به [[حبشه]] مسیحی شد و بر اثر افراط در شراب‌خواری مُرد. [[پیامبراسلام|پیامبر]] به سال هفتم ق. با‌ [[ام حبیبه]] 40 ساله که با وجود ارتداد همسرش در حبشه، دین خود را حفظ کرده بود، ازدواج نمود و رشته خویشاوندی خود را با مهم‌‌ترین دشمنانش محکم‌تر ساخت.<ref name=":22">الطبقات، ج‏8، ص77؛ تاریخ طبری، ج‏3، ص165.</ref>  


4. داشتن حجاب ویژه؛ بدین معنا که آنان باید با نامحرمان از پشت پرده سخن گویند.<ref>نمونه، ج‏17، ص401.</ref>
===زینب دختر خزیمة بن حارث===
او بیوه‌زنی نیکوکار و مشهور به «ام المساکین» (مادر فقیران) بود. شوهر دومش [[عبیده]] در [[غزوه بدر|نبرد بدر]] به شهادت رسید و [[زینب بنت خزیمه بن حارث|زینب]] سه یا هشت ماه پایان عمرش را به همسری [[پیامبراسلام|پیامبر]] درآمد و سپس به سال چهارم ق. درگذشت.<ref name=":23">تاریخ خلیفه، ص27؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص429؛ الاصابه، ج‏8، ص157.</ref> هدف اصلی این ازدواج، حمایت از [[زینب دختر خزیمه|زینب]] و حفظ کرامت او بود که در پایان عمر دچار بی‌کسی و تهیدستی شده بود.<ref name=":24">نساء النبی، ص135؛ همسران رسول خدا، ص25.</ref>  


5. مخیر بودن میان پذیرفتن زندگی فقیرانه سرافرازانه با پیامبر و طلاق گرفتن خرسندانه و پرداخت همه حقشان به ایشان.<ref>کنز العرفان، ج‏2، ص239.</ref>
===زینب دختر جحش===
او دختر عمه [[پیامبر خدا(ص)]] بود که نخست با میانجیگری ایشان به ازدواج [[زید بن حارثه]] غلام آزاد شده و فرزند خوانده رسول خدا درآمد. این ازدواج با هدف تغییر نظام اشرافی جاهلی بود. اما در پی ناسازگاری با [[زید بن حارثه|زید]]، از او طلاق گرفت. [[پیامبراسلام|پیامبر]] به فرمان خدا و برای نسخ سنت باطل [[قریش]] که فرزند خوانده را مانند فرزند می‌دانستند،با [[زینب دختر جحش|زینب]] ازدواج کرد.<ref name=":25">همسران رسول خدا، ص46؛ زندگانی محمد، ص439.</ref> سن [[زینب دختر جحش|زینب]] هنگام ازدواج با [[پیامبراسلام|پیامبر]] میان 35 تا 40 سال بود.<ref name=":27">الطبقات، ج‏8، ص90.</ref>  


6. حرمت ازدواج آنان در پی وفات پیامبر گرامی(ص).  
===جویریه دختر حارث===
{{اصلی|جویریة بنت حارث}}
وی دختر یکی از سران قبیله [[بنی‌مصطلق|بنی‌المصطلق]] بود که شوهرش در نبرد با مسلمانان (5ق.) کشته شد و او همراه افرادی بسیار از این قبیله به اسارت مسلمانان درآمد. هنگامی‌که پدر [[جویریة بنت حارث|جویریه]] برای آزادی او و پرداخت بهایش نزد [[پیامبراسلام|پیامبر]] آمد. [[پیامبراسلام|پیامبر]] وی را میان رفتن با پدر یا ازدواج با خود مخیر گذاشت. [[جویریة بنت حارث|جویریه]] که در آن هنگام 20 ساله بود، به رغم میل پدر، ازدواج با [[پیامبراسلام|پیامبر]] را برگزید. مسلمانان که خبر ازدواج [[پیامبراسلام|پیامبر]] با [[جویریة بنت حارث|جویریه]] را شنیدند، بسیاری از اسیران این قبیله را آزاد نمودند<ref name=":28">انساب الاشراف، ج1، ص442؛ الطبقات، ج8، ص95.</ref> که شمار آنان را 100 خانوار یادکرده‌اند.<ref name=":29">المغازی، ج‏1، ص411؛ اسد الغابه، ج‏6، ص57.</ref>


بیشتر [[اهل سنت]] به پشتوانه روایت‌هایی ضعیف که همسران پیامبر را همسران او در [[بهشت]] دانسته‌اند<ref>السنن الکبری، ج7، ص69.</ref>و دعایی مستجاب که در آن، پیامبر از خدا خواست تا جز با بهشتیان ازدواج نکند، <ref>جامع البیان، ج22، ص29.</ref> همه همسران پیامبر را به سبب این شرافت، از اهل بهشت می‌دانند.<ref>الحاوی الکبیر، ج9، ص39.</ref>اما با توجه به آیات1، 4 و 10 [[سوره تحریم|تحریم]] رسیدن به این مقام، به معنای بهشتی بودن قطعی آنان نیست؛ زیرا در این سوره، از نافرمانی برخی همسران پیامبر اکرم و خیانت آنان به راز ایشان و احتمال توطئه ضدّ ایشان خبر می‌دهد و آنان را در عین آلوده شدن قلب‌هایشان به گناه، به [[توبه]] فرامی‌خواند و سرانجام برای کافران، همسران [[نوح]] و [[لوط]] را مثال می‌زند که همسری پیامبران خدا برای آنان سودی نداشت و به کیفر گناهانشان به دوزخ خواهند افتاد.
===صفیه دختر حیی بن اخطب===
پدرش از سران [[یهود بنی‌نضیر]] بود که در [[جنگ خیبر|نبرد خیبر]] همراه شوهر [[صفیه دختر حیی بن اخطب|صفیه]] کشته شد. [[صفیه دختر حیی بن اخطب|صفیه]] که پیش از [[پیامبراسلام|پیامبر]] با دو تن ازدواج کرده بود، در پی اسارتش در [[غزوه خیبر]] (7ق.) میان همسری [[پیامبراسلام|پیامبر]] و پیوستن به قبیله‌اش، همسری [[پیامبراسلام|پیامبر]] را در 17 سالگی برگزید.<ref name=":30">تاریخ طبری، ج11، ص610؛ الاستیعاب، ج4، ص1871؛ الاصابه، ج8، ص210-212.</ref>


==مهریه زنان پیامبر==
===میمونه دختر حارث===
همه منابع از برابر بودن مهریه همه زنان پیامبر ‌گزارش داده‌اند؛ هرچند در مقدار آن اختلاف است. در بسیاری از منابع شیعه<ref>الکافی، ج5، ص376؛ التهذیب، ج7، ص357؛ رسالة فی المهر، ص26.</ref>و سنی<ref>الطبقات، ج8، ص128؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص463؛ سبل الهدی، ج‏9، ص48.</ref>این مهریه برابر با 500 درهم ‌گزارش شده است، [[مگر‌ام حبیبه]] که مهریه او 400 دینار بود؛ زیرا در این ازدواج، پادشاه حبشه، [[نجاشی]] وکیل پیامبر(ص) بود و به اقتضای پادشاهی‌اش آن مبلغ را معین کرد.<ref>انساب الاشراف، ج‏1، ص229؛ الاصابه، ج‏8، ص141.</ref>
پیامبر در پی وفات دومین شوهر [[میمونه دختر حارث|میمونه]]، [[ابورهم بن عبدالعزی]] از [[بنی‌مالک]]، به سال هفتم ق. پس از انجام [[عمرة القضاء]] در [[مکه]] با او ازدواج کرد. او که در این هنگام 27 ساله بود، از شوهران پیشین خود فرزندی نداشت.<ref name=":31">الطبقات، ج8، ص111؛ انساب الاشراف، ج1، ص447؛ الاصابه، ج8، ص322.</ref> میمونه واپسین زنی بود که [[پیامبراسلام|پیامبر]](ص) با وی ازدواج کرد. برپایه برخی روایات، این ازدواج به درخواست [[میمونه دختر حارث|میمونه]] بود که مهریه‌اش را به [[پیامبراسلام|پیامبر]] بخشید.<ref name=":32">الاصابه، ج1، ص87.</ref>  


جز [[حضرت خدیجه (س)|خدیجه]] و [[زینب دختر خزیمه]]، بقیه این زنان هنگام رحلت [[پیامبراسلام|پیامبر]](ص) زنده بودند و شش تن از آن ها، از [[قبیله قریش‌]] به‌شمار می‌رفتند.<ref name=":33">الاوائل، ص115؛ تاریخ طبری، ج3، ص167.</ref>


==حجره‌های همسران پیامبر==
==احکام اختصاصی همسران پیامبر==
خانه‌ها یا حجره‌های زنان پیامبر در ضلع غربی [[مسجدالنبی|مسجد]] و بخشی از ضلع جنوبی تا جایگاه منبر قرار داشت و در گسترش مسجد در سده نخست ق. به مسجد پیوست. زمانه ویران شدن این خانه‌ها [[مدینه]] غرق گریه شد.<ref>الطبقات، ج‏8، ص131، 133؛ سبل الهدی، ج‏3، ص349؛ امتاع الاسماع، ج‏10، ص92.</ref>برخی آرزو می‌کردند که کاش این خانه‌ها می‌ماند تا مردم با دیدن سادگی آن‌ها از رسول خدا الگو گیرند.<ref>تاریخ الاسلام، ج‏6، ص253؛ سبل الهدی، ج‏3، ص349.</ref>وارثان صفیه و خود عایشه حجره‌هایشان را به قیمت 000/180 درهم به [[معاویه]] فروختند.<ref>الطبقات، ج‏8، ص132.</ref>پنج خانه کومه‌هایی کوچک از برگ درخت نخل بود که پرده‌هایی مویین بر درهایشان آویخته بود و چهار خانه دیگر اتاق‌هایی کوچک و گلی بود.<ref>الطبقات، ج‏8، ص134؛ تاریخ الاسلام، ج‏6، ص32.</ref>
مطابق با آیات قرآن، احکامی بر زنان [[پیامبراسلام|پیامبر]] نازل شد که هم جنبه فردی و هم جنبه اجتماعی داشت. بدین معنا که همسران پیامبر موظف به رعایت شئوناتی نظیر پرده نشینی بودند و دیگران نیز در مواجهه با همسران پیامبر موظف به رعایت جایگاه آنان بودند و نیز زنان پیامبر بعد از وفات [[پیامبراسلام|پیامبر]] حرمت ازدواج داشتند و ازدواج با ایشان حرام بود.<ref>سوره احزاب، آیه28-34</ref>  
 
==رفتار پیامبر با همسران==
اجتماعی یا سیاسی بودن انگیزه اصلی ازدواج‌های پیامبر را نباید به این معنا دانست که پیامبر به نیازهای عاطفی و غریزی همسرانش کم‌توجه بود. ایشان بهترین مردان امتش را کسانی می‌دانست که با همسر خود بهتر رفتارکنند و خود بهتر از همه آن‌ها با همسرانش رفتار می‌کرد.<ref>البدایة و النهایه، ج‏10، ص153.</ref>او برای هریک از همسرانش زمانی معیّن کرده بود و هرروز با همه همسرانش دیدار می‌کرد و به آن‌ها ملاطفت می‌نمود و اگر نوبتش در همان روز بود، نزد او می‌ماند وگرنه برمی‌خاست. در این دیدارها وی مدتی بیشتر را نزد‌ ام سلمه می‌ماند.<ref>الطبقات، ج‏8، ص135-136؛ سبل الهدی، ج‏9، ص65.</ref>این شیوه حتی در دوران بیماری ایشان نیز رعایت می‌شد تا هنگامی که [[حضرت فاطمه(س)]] از همسران پیامبر خواست که برای رعایت حال ایشان، حق خود را ببخشند و آنان نیز پذیرفتند.<ref>الطبقات، ج‏8، ص135؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص415.</ref>پیامبر هنگام سفر با قرعه یکی از همسرانش را برمی‌گزید و وی را با خود به سفر می‌برد.<ref>الطبقات، ج‏8، ص135؛ انساب الاشراف، ج1، ص417.</ref>


==حق انتخاب دگربار برای زنان پیامبر==
شرح احکام بدین ترتیب است:
با وجود اخلاق بی‌مانند پیامبر، برخی زنان ایشان از او توقع داشتند با بهتر شدن اوضاع مسلمانان و به دست آوردن غنائم [[خیبر]] به سال نهم، <ref>امتاع الاسماع، ج6، ص180.</ref> وضع رفاهی بهتری را برای آنان فراهم کند. آنان می‌گفتند که اگر از پیامبر جدا شوند، شوهرانی مناسب خواهند یافت. از این رو، ناسازگاری آنان باعث شد تا پیامبر یک ماه از آنان کناره‌گیری کند و به فرمان خدا آنان را میان پذیرفتن زندگی ساده و طلاق گرفتن از ایشان برای دستیابی به وضع مالی بهتر مخیر کرد.


همه یا بیشتر همسران پیامبر، ماندن با ایشان را برگزیدند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص467؛ الکافی، ج6، ص139؛ جامع البیان، ج‏21، ص100.</ref>به همین مناسبت، آیات 28-34 احزاب نازل شد و افزون بر دستور تخییر، شرایط همسری رسول خدا را نیز بازگو کرد.<ref>الطبقات، ج‏8، ص144-147؛ تفسیر قمی، ج‏2، ص192.</ref>سبب‌هایی دیگر نیز برای این کناره‌گیری رسول خدا(ص) ‌گزارش شده است؛ از جمله افشای راز رسول خدا به دست حفصه<ref>الطبقات، ج‏8، ص149؛ مجمع البیان، ج‏10، ص47.</ref>و حسدورزی برخی همسران رسول خدا به یکدیگر.<ref>جامع البیان، ج21، ص100؛ زاد المسیر، ج3، ص460.</ref>
1. دو برابر بودن کیفر گناهان و همچنین پاداش اعمال نیکشان.<ref>تفسیر قمی، ج‏2، ص193؛ جامع البیان، ج21، ص101؛ نمونه، ج12، ص214.</ref>  


بر پایه بعضی از تفاسیر، از شرایط یاد شده در این آیات، رضایت دادن همسران به نحوه تقسیم رسول خدا بود. بر این اساس، پیامبر(ص) همسران خود را به دو دسته قسمت کرد: دسته‌ای که نباید توقع زمان‌بندی منظم می‌داشتند (ارجائی) که عبارت بودند از سوده، جویریه، صفیه، میمونه، و‌ ام حبیبه؛ و دسته‌ای که ایشان با زمان‌بندی مساوی نزد آنان می‌رفت (ایوائی) که عبارت بودند از عایشه، حفصه، ‌ام سلمه، و زینب‏ دختر جحش.<ref>مجمع البیان، ج‏8، ص574؛ تفسیر شاهی، ج‏2، ص401.</ref>
2. لزوم حفظ شؤون ویژه همسری [[پیامبراسلام|پیامبر]](ص) و یکسان نبودن شان و جایگاه آنان با جایگاه دیگر زنان.<ref>جامع البیان، ج‏22، ص3؛ نمونه، ج‏17، ص288؛ المیزان، ج‏16، ص308.</ref>  


==همسران پیامبر(ص)==
3. وجوب پرده‌نشینی و بیرون نشدن از خانه، مگر برای کارهای لازم.<ref>مجموعه آثار، ج19، ص498.</ref>
همه برآنند که پیامبر گرامی(ص) تا 25 سالگی با هیچ زنی ازدواج نکرد و از 25 تا 50 سالگی، تنها همسر ایشان [[خدیجه]] بود.<ref>تاریخ طبری، ج‏3، ص161؛ امتاع الاسماع، ج‏6، ص28.</ref>دیگر همسران ایشان تنها در دوره تشکیل حکومت اسلامی در [[مدینه]]، برپایه ضرورت‌های سیاسی و اجتماعی، به ازدواج ایشان درآمدند. ازدواج پیامبر با 11 زن، مسلّم است.<ref>الطبقات، ج8، ص42؛ الاستیعاب، ج1، ص35؛ ج4، ص1853؛ اعلام الوری، ج1، ص278.</ref> این زنان عبارتند از:


===خدیجه دختر خویلد اسدی===
4. داشتن حجاب ویژه؛ بدین معنا که آنان باید با نامحرمان از پشت پرده سخن گویند.<ref>نمونه، ج‏17، ص401.</ref>  
برپایه ‌گزارش مشهور، وی بیوه‌ زنی 40 ساله از [[اشراف قریش]] بود.<ref>الطبقات، ج‏8، ص174؛ الاستیعاب، ج‏1، ص35.</ref>البته ‌گزارشی دیگر او را دوشیزه‌ای 26 یا 28 ساله معرفی می‌کند.<ref>انساب الاشراف، ج‏1، ص98؛ الصحیح من سیرة النبی، ج‏2، ص115.</ref>خدیجه، خود، به پیامبر پیشنهاد ازدواج داد<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏1، ص188؛ اسد الغابه، ج‏6، ص80.</ref>و فرزندانی برای پیامبر زاد که نسل پیامبر خدا از طریق دختر گرامی او فاطمه زهرا(س) گسترش یافت.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏1، ص190؛ الاستیعاب، ج‏4، ص1819.</ref>پیامبر گرامی(ص) خدیجه را از بر‌ترین زنان دنیا و هم‌سنگ [[حضرت مریم|مریم]] دختر [[عمران]] می‌دانست که خداوند از طریق [[جبرئیل]] بر او سلام ویژه فرستاد.<ref>الاستیعاب، ج‏4، ص1821؛ الاصابه، ج‏8، ص101.</ref>او نخستین زن مسلمان بود.<ref>تاریخ طبری، ج‏2، ص309؛ البدء و التاریخ، ج‏5، ص71.</ref>پیامبر گرامی تا پایان عمر پیوسته از خدیجه و خوبی‌هایش سخن می‌گفت و به دوستان و آشنایان او نیکی می‌کرد و سال وفات خدیجه و [[ابوطالب]] را «[[عام الحزن]]» یعنی سال‌ اندوه نامید.<ref>اعلام الوری، ج‏1، ص53؛ امتاع الاسماع، ج‏1، ص45؛ نساء النبی، ص49-50.</ref>


===سوده دختر زمعه===
5. مخیر بودن میان پذیرفتن زندگی با [[پیامبراسلام|پیامبر]] و یا طلاق گرفتن  و پرداخت همه حقشان به ایشان.<ref>کنز العرفان، ج‏2، ص239.</ref>  
پیامبر در پی رحلت خدیجه(س) با سوده که زنی بیوه بیش از 50 سال سن در [[مکه]] بود، ازدواج کرد. وفات او را در دوران خلافت عثمان (حک: 26-35ق.) در 80 سالگی یاد کرده‌اند.<ref>انساب الاشراف، ج‏1، ص407؛ امتاع الاسماع، ج‏6، ص34.</ref>عایشه به‌رغم یاد کردن از صفات نیک سوده، از تندخویی<ref>سیره ابن اسحق، ص254؛ الاستیعاب، ج‏4، ص1866؛ سیر اعلام النبلاء، ج2، ص266.</ref>و حسادت<ref>الطبقات، ج‏8، ص44.</ref>او یاد کرده است. سوده در پی [[جنگ بدر|نبرد بدر]]، با شنیدن خبر شکست مکیان خشمگین شد و [[سهیل بن عمرو]] را بر اثر پذیرش اسارت شماتت کرد<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏1، ص645؛ الکامل، ج‏2، ص131.</ref>و برای برادرانش که در میان کشتگان مشرک بودند، روزها گریست. برخی این کار او را علت تصمیم پیامبر برای طلاق وی دانسته‌اند.<ref>تاریخنامه‏ طبری، ج‏3، ص141.</ref>


وی از رسول خدا خواست با این‌که به شوهر نیاز ندارد، به امید این‌که روز قیامت در شمار همسران پیامبر محشور شود، او را نگاه دارد.<ref>انساب الاشراف، ج‏1، ص407؛ المنتظم، ج‏3، ص344.</ref>
6. حرمت ازدواج آنان در پی وفات [[پیامبراسلام|پیامبر]] گرامی(ص).<ref>السنن الکبری، ج7، ص69</ref>


===عایشه دختر ابوبکر===
==دلایل چندهمسری پیامبر==
پیامبر‌ اندکی پیش از [[هجرت به مدینه]]، او را به عقد خود درآورد. سن او را هنگام عقد میان شش تا 18 سال گفته‌اند و بیشتر منابع او را باکره دانسته‌اند.<ref>سیره ابن اسحق، ص255؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص409.</ref>برخی به ازدواج پیشین او اشاره دارند.<ref>السیرة النبویه، الطائی، ج‏2، ص138.</ref>عروسی پیامبر با عایشه را دو سال پس از هجرت دانسته‌اند.<ref>انساب الاشراف، ج‏1، ص411.</ref>برخی پژوهشگران ازدواج پیامبر با او را برپایه ملاحظات سیاسی و جلب اعتماد پدرش [[ابوبکر]] می‌دانند؛ زیرا اگر واقعاً انگیزه زناشویی با او در میان بود، پیامبر با یکی از دختران بالغ یا بیوه زنی جوان ازدواج می‌کرد تا لازم نباشد که چند سال صبر کند تا عایشه بالغ شود.<ref>زندگانی محمد، ص435.</ref>برپایه برخی ‌گزارش‌ها، عایشه برخلاف ادعای خود، از زیبایی چندان برخوردار نبوده است.<ref>الکامل، ج3، ص447؛ لسان المیزان، ج4، ص136.</ref>
چند همسری پیامبر مربوط به دوران [[حکومت اسلامی]] در [[مدینه]] است. پیامبر در این دوران و برای تثبیت و تحکیم [[حکومت اسلامی]]، وصلت هایی را با قبایل مختلف انجام داد مانند [[بنی مصطلق]]<ref>انساب الاشراف، ج1، ص422 ، الطبقات، ج8، ص95</ref>، [[بنی‌نضیر|بنی نظیر]]<ref>تاریخ طبری، ج11، ص610، الاستیعاب، ج4، ص1871، الاصابه، ج8، ص210-212</ref>، [[بنی‌امیه|بنی امیه]] <ref>الطبقات، ج8، ص77، تاریخ طبری، ج3، ص165</ref>.برخی از ازدواج های [[پیامبراسلام|پیامبر]] نیز با هدف سرپرستی بیوه زنانی شکل گرفت که در جنگ های صدر اسلام همسران خود را از دست داده بودند؛ مانند [[زینب دختر خزیمه]].<ref>نساءالنبی، ص135، همسران رسول خدا، ص25</ref>
==سیره پیامبر در مواجهه با همسرانش==
[[پیامبر اسلام]] برای هریک از همسرانش زمانی معیّن کرده بود و هرروز با همه همسرانش دیدار می‌کرد  و اگر نوبتش در همان روز بود، نزد او می‌ماند وگرنه برمی‌خاست. در این دیدارها وی مدتی بیشتر را نزد‌ [[ام سلمه]] می‌ماند.<ref>الطبقات، ج‏8، ص135-136؛ سبل الهدی، ج‏9، ص65.</ref> این شیوه حتی در دوران بیماری ایشان نیز رعایت می‌شد تا هنگامی که [[حضرت فاطمه(س)]] از همسران [[پیامبراسلام|پیامبر]] خواست که برای رعایت حال ایشان، حق خود را ببخشند و آنان نیز پذیرفتند.<ref>الطبقات، ج‏8، ص135؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص415.</ref> پیامبر هنگام سفر با قرعه یکی از همسرانش را برمی‌گزید و وی را با خود به سفر می‌برد.<ref>الطبقات، ج‏8، ص135؛ انساب الاشراف، ج1، ص417.</ref>


===ام‌سلمه هند دختر ابوامیه===
برخی زنان ایشان از او توقع داشتند با بهتر شدن اوضاع مسلمانان و به دست آوردن غنائم [[خیبر]] به سال نهم،<ref>امتاع الاسماع، ج6، ص180.</ref> وضع رفاهی بهتری را برای آنان فراهم کند. آنان می‌گفتند که اگر از [[پیامبراسلام|پیامبر]] جدا شوند، شوهرانی مناسب خواهند یافت. از این رو، ناسازگاری آنان باعث شد تا [[پیامبراسلام|پیامبر]] یک ماه از آنان کناره‌گیری کند و به فرمان خدا آنان را میان پذیرفتن زندگی ساده و طلاق گرفتن از ایشان برای دستیابی به وضع مالی بهتر مخیر کرد.
پدرش [[ابوامیة بن مغیره]] از اشراف قریش بود.<ref>انساب الاشراف، ج‏10، ص200؛ اعلام النبوه، ص213.</ref>آن‌گاه که‌ ام سلمه در پی هجرت به مدینه، خود را دختر ابوامیه معرفی کرد، مردم مدینه باور نکردند که دختر چنان مردی به مسلمانان پیوسته است.<ref>الطبقات، ج‏8، ص74؛ الاصابه، ج‏8، ص406.</ref>همسرش [[ابوسلمه]] پسر عمه پیامبر بود که بر اثر جراحتی از نبرد اُحد به سال سوم ق. به شهادت رسید. ‌ام سلمه از او چهار فرزند داشت<ref>الطبقات، ج8، ص73؛ تاریخ طبری، ج‏3، ص164.</ref>و در 26 سالگی به همسری رسول خدا درآمد.<ref>الطبقات، ج‏8، ص76؛ الاصابه، ج8، ص343.</ref>


===حفصه دختر عمر===
همه یا بیشتر همسران [[پیامبراسلام|پیامبر]]، ماندن با ایشان را برگزیدند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص467؛ الکافی، ج6، ص139؛ جامع البیان، ج‏21، ص100.</ref> به همین مناسبت، آیات 28-34 احزاب نازل شد و افزون بر دستور تخییر، شرایط همسری [[پیامبراسلام|رسول خدا]] را نیز بازگو کرد.<ref>الطبقات، ج‏8، ص144-147؛ تفسیر قمی، ج‏2، ص192.</ref> سبب‌هایی دیگر نیز برای این کناره‌گیری [[پیامبراسلام|رسول خدا(ص)]] ‌گزارش شده است؛ از جمله افشای راز [[پیامبراسلام|پیامبر]] به دست [[حفصه بنت عمر|حفصه]]<ref>الطبقات، ج‏8، ص149؛ مجمع البیان، ج‏10، ص47.</ref> و حسدورزی برخی همسران [[پیامبراسلام|رسول خدا]] به یکدیگر.<ref>جامع البیان، ج21، ص100؛ زاد المسیر، ج3، ص460.</ref>  
وی در پی مرگ شوهرش [[خنیس]] پس از نبرد بدر (2ق.)  به پیشنهاد [[عمر]] و پس از آن‌که ابوبکر و [[عثمان]] این پیشنهاد را نپذیرفته بودند، به همسری پیامبر درآمد.<ref>الطبقات، ج‏8، ص175؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص423.</ref>او همان همسری است که راز پیامبر را آشکار کرد.<ref>الطبقات، ج‏8، ص151؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص424.</ref>بر اثر بداخلاقی او، پیامبر وی را طلاق داد؛ گرچه دیگر بار به او رجوع کرد.<ref>انساب الاشراف، ج‏1، ص426؛ عیون الاثر، ج2، ص370.</ref>رفتار حفصه با پیامبر گاه چنان ناسزاوار می‌شد که پدرش عمر سوگند یاد می‌کرد که رسول خدا به رعایت حال وی دخترش را طلاق نداده است.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص188؛ مسند ابی یعلی، ج1، ص159.</ref>


===ام‌حبیبه رمله دختر ابوسفیان===
بر پایه بعضی از تفاسیر، از شرایط یاد شده در این آیات، رضایت دادن همسران به نحوه تقسیم [[پیامبراسلام|رسول خدا]] بود. بر این اساس، [[پیامبراسلام|پیامبر]](ص) همسران خود را به دو دسته قسمت کرد: دسته‌ای که نباید توقع زمان‌بندی منظم می‌داشتند (ارجائی) که عبارت بودند از [[سوده دختر زمعه|سوده،]] [[جویریة بنت حارث|جویریه]]، [[صفیه دختر حیی بن اخطب|صفیه]]، [[میمونه دختر حارث|میمونه]]، و‌ [[ام حبیبه]]؛ و دسته‌ای که ایشان با زمان‌بندی مساوی نزد آنان می‌رفت (ایوائی) که عبارت بودند از [[عایشه دختر ابوبکر|عایشه]]، [[حفصه دختر عمر|حفصه]]، ‌[[ام سلمه]]، و [[زینب دختر جحش|زینب‏]] دختر جحش.<ref>مجمع البیان، ج‏8، ص574؛ تفسیر شاهی، ج‏2، ص401.</ref>
پدرش از سران مشرک قریش و شوهر پیشینش [[عبیدالله بن جحش]] بود و از او دختری نیز داشت.<ref>الطبقات، ج‏8، ص77؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص438.</ref>عبیدالله در پی مهاجرت به [[حبشه]] مسیحی شد و بر اثر افراط در شراب‌خواری مُرد. پیامبر به سال هفتم ق. با‌ ام حبیبه 40 ساله که با وجود ارتداد همسرش در حبشه، دین خود را حفظ کرده بود، ازدواج نمود و رشته خویشاوندی خود را با مهم‌‌ترین دشمنانش محکم‌تر ساخت.<ref>الطبقات، ج‏8، ص77؛ تاریخ طبری، ج‏3، ص165.</ref>


===زینب دختر خزیمة بن حارث===
==مهریه زنان پیامبر==
او بیوه‌زنی نیکوکار و مشهور به «ام المساکین» (مادر فقیران) بود. شوهر دومش [[عبیده]] در نبرد بدر به شهادت رسید و زینب سه یا هشت ماه پایان عمرش را به همسری پیامبر درآمد و سپس به سال چهارم ق. درگذشت.<ref>تاریخ خلیفه، ص27؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص429؛ الاصابه، ج‏8، ص157.</ref>هدف اصلی این ازدواج، حمایت از زینب و حفظ کرامت او بود که در پایان عمر دچار بی‌کسی و تهیدستی شده بود.<ref>نساء النبی، ص135؛ همسران رسول خدا، ص25.</ref>
همه منابع از برابر بودن مهریه همه زنان [[پیامبراسلام|پیامبر]] ‌گزارش داده‌اند؛ هرچند در مقدار آن اختلاف است. در بسیاری از منابع [[شیعه]]<ref>الکافی، ج5، ص376؛ التهذیب، ج7، ص357؛ رسالة فی المهر، ص26.</ref> و [[سنی]]<ref>الطبقات، ج8، ص128؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص463؛ سبل الهدی، ج‏9، ص48.</ref> این مهریه برابر با 500 درهم ‌گزارش شده است، مگر‌ [[ام حبیبه]] که مهریه او 400 دینار بود؛ زیرا در این ازدواج، پادشاه حبشه، [[نجاشی]] وکیل [[پیامبراسلام|پیامبر]](ص) بود و به اقتضای پادشاهی‌اش آن مبلغ را معین کرد.<ref>انساب الاشراف، ج‏1، ص229؛ الاصابه، ج‏8، ص141.</ref>
 
==تردید درباره زنان دیگر ==
===زینب دختر جحش===
در منابع تاریخی،از زنان دیگری به عنوان همسران پیامبر یاد شده که محل تردید است و بسیاری از سیره‌نویسان از آن‌ها به عنوان همسران [[پیامبراسلام|پیامبر]] نام نبرده‌اند، این زنان عبارتند از:
او دختر عمه [[پیامبر خدا(ص)]] بود که نخست با میانجیگری ایشان به ازدواج [[زید بن حارثه]] غلام آزاد شده و فرزند خوانده رسول خدا درآمد. این ازدواج با هدف تغییر نظام اشرافی جاهلی بود. اما در پی ناسازگاری با زید، از او طلاق گرفت. پیامبر به فرمان خدا و برای نسخ سنت باطل قریش که فرزند خوانده را مانند فرزند می‌دانستند، <ref>همسران رسول خدا، ص46؛ زندگانی محمد، ص439.</ref> با او ازدواج کرد. زینب بر همسران دیگر پیامبر افتخار می‌کرد که خداوند در آسمان‌ها عقد ازدواج او را با پیامبر بسته است.<ref>الطبقات، ج8، ص82؛ مروج الذهب، ج2، ص289؛ تاریخ طبری، ج11، ص608.</ref>سن زینب هنگام ازدواج با پیامبر میان 35 تا 40 سال بود.<ref>الطبقات، ج‏8، ص90.</ref>
 
===جویریه دختر حارث===
وی دختر یکی از سران [[قبیله بنی‌المصطلق]] بود که شوهرش در نبرد با مسلمانان (5ق.)  کشته شد و او همراه افرادی بسیار از این قبیله به اسارت مسلمانان درآمد. هنگامی‌که پدر جویریه برای آزادی او و پرداخت بهایش نزد پیامبر آمد. پیامبر وی را میان رفتن با پدر یا ازدواج با خود مخیر گذاشت. جویریه که در آن هنگام 20 ساله بود، به رغم میل پدر، ازدواج با پیامبر را برگزید. مسلمانان که خبر ازدواج پیامبر با جویریه را شنیدند، بسیاری از اسیران این قبیله را آزاد نمودند<ref>انساب الاشراف، ج1، ص442؛ الطبقات، ج8، ص95.</ref>که شمار آنان را 100 خانوار یاد کرده‌اند.<ref>المغازی، ج‏1، ص411؛ اسد الغابه، ج‏6، ص57.</ref>
 
===صفیه دختر حیی بن اخطب===
پدرش از سران [[یهود بنی‌نضیر]] بود که در [[جنگ خیبر|نبرد خیبر]] همراه شوهر صفیه کشته شد. صفیه که پیش از پیامبر با دو تن ازدواج کرده بود، در پی اسارتش در غزوه خیبر (7ق.) میان همسری پیامبر و پیوستن به قبیله‌اش، همسری پیامبر را در 17 سالگی برگزید. از صفیه ‌گزارش شده که پیش از ازدواج با پیامبر در خواب دیده بود که ماه در آغوش وی قرار دارد. مادرش به او گفت: تو می‌خواهی همسر پادشاه عرب شوی. سپس به صورت او چنان سیلی زد که اثرش تا هنگام ازدواج با پیامبر باقی بود.<ref>تاریخ طبری، ج11، ص610؛ الاستیعاب، ج4، ص1871؛ الاصابه، ج8، ص210-212.</ref>پیامبر با این ازدواج، پیوند سببی خود را با قوم نژادگرای یهود استوار ساخت.
 
===میمونه دختر حارث===
پیامبر در پی وفات دومین شوهر میمونه، [[ابورهم بن عبدالعزی]] از [[بنی‌مالک]]، به سال هفتم ق. پس از انجام [[عمرة القضاء]] در مکه با او ازدواج کرد. او که در این هنگام 27 ساله بود، از شوهران پیشین خود فرزندی نداشت.<ref>الطبقات، ج8، ص111؛ انساب الاشراف، ج1، ص447؛ الاصابه، ج8، ص322.</ref>میمونه واپسین زنی بود که پیامبر(ص) با وی ازدواج کرد. برپایه برخی روایات، این ازدواج به درخواست میمونه بود که مهریه‌اش را به پیامبر بخشید.<ref>الاصابه، ج1، ص87.</ref> جز خدیجه و زینب دختر خزیمه، بقیه این زنان هنگام رحلت پیامبر(ص) زنده بودند و شش تن نخست، از [[قبیله قریش‌]] به‌شمار می‌رفتند.<ref>الاوائل، ص115؛ تاریخ طبری، ج3، ص167.</ref>
 
==تردید در همسری با پیامبر==
در منابع تاریخی، نام زنانی دیگر را می‌توان دید که ازدواجشان با پیامبر به سرانجام نرسید. برخی زنان که همسری آنان با پیامبر مورد تردید است و بسیاری از سیره‌نویسان از آن‌ها به عنوان همسران پیامبر نام نبرده‌اند، عبارتند از:


===اسماء دختر نعمان کندی===
===اسماء دختر نعمان کندی===
اسماء دختر [[نعمان کندی]].<ref>انساب الاشراف، ج2، ص456؛ اسد الغابه، ج6، ص16.</ref>برپایه ‌گزارش [[ابن عباس]] و [[ابی اسید ساعدی]]، عایشه و حفصه که نگران محبوبیت او نزد پیامبر بودند، او را فریب دادند و به وی سفارش کردند تا برای کسب محبوبیت نزد پیامبر هنگام رو‌به‌رو شدن با او، از پیامبر به‌خدا پناه ببرد. وی چنین کرد و پیامبر به گمان این‌که او به این ازدواج راضی نبوده و به اجبار آن را پذیرفته، وی را طلاق داد و به خانواده‌اش رساند.<ref>الطبقات، ج‏8، ص115؛ تاریخ طبری، ج‏11، ص614.</ref>
[[اسماء دختر نعمان کندی|اسماء]] دختر [[نعمان کندی]].<ref>انساب الاشراف، ج2، ص456؛ اسد الغابه، ج6، ص16.</ref> برپایه ‌گزارش [[ابن عباس]] و [[ابی اسید ساعدی]]، پیامبر به گمان این‌که وی از این ازدواج ناخرسند بوده وی را طلاق داد.<ref>الطبقات، ج‏8، ص115؛ تاریخ طبری، ج‏11، ص614.</ref>  


===فاطمه دختر ضحاک===
===فاطمه دختر ضحاک===
فاطمه دختر ضحاک از [[قبیله بنی‌کلاب]].<ref>انساب الاشراف، ج1، ص454؛ الاصابه، ج‏8، ص272.</ref>برخی دلیل جدایی او را داستانی همانند ماجرای اسماء دانسته‌اند. شماری دیگر این جدایی را به انتخاب خود او و مربوط به زمانی می‌دانند که پیامبر همسرانش را میان زندگی با او و آسایش دنیا مخیر کرد و او دنیا را برگزید.<ref>الطبقات، ج‏8، ص112؛ تاریخ طبری، ج‏3، ص95.</ref>
[[فاطمه دختر ضحاک|فاطمه]] دختر ضحاک از [[قبیله بنی‌کلاب]].<ref>انساب الاشراف، ج1، ص454؛ الاصابه، ج‏8، ص272.</ref> او از پیامبر جدا شد.<ref>الطبقات، ج‏8، ص112؛ تاریخ طبری، ج‏3، ص95.</ref>  


===ریحانه دختر شمعون===
===ریحانه دختر شمعون===
ریحانه دختر [[شمعون بن زید]] از [[بنی‌قریظه]] یا [[بنی‌نضیر]]. برخی او را کنیز رسول خدا می‌دانند و برخی گفته‌اند که پیامبر او را آزاد ساخت و با او ازدواج کرد؛ اما پس از این‌که او را به‌سبب حسادت شدیدش طلاق داد، دیگر بار به او رجوع کرد و مانند همسران دیگرش برای او سهم و قسمت زمانی قرار داد.<ref>الطبقات، ج8، ص102؛ انساب الاشراف، ج1، ص454.</ref>
[[ریحانه دختر شمعون|ریحانه]] دختر [[شمعون بن زید]] از [[بنی‌قریظه]] یا [[بنی‌نضیر]]. برخی او را کنیز [[پیامبراسلام|رسول خدا]] می‌دانند و برخی گفته‌اند که [[پیامبراسلام|پیامبر]] او را آزاد ساخت و با او ازدواج کرد.<ref>الطبقات، ج8، ص102؛ انساب الاشراف، ج1، ص454.</ref>  


===ملیکه دختر داود===
===ملیکه دختر داود===
ملیکه دختر داود از [[قبیله بنی‌لیث|بنی‌لیث]]. نام پدر او را کعب نیز گفته‌اند که در [[فتح مکه]] به‌دست لشکریان اسلام کشته شد. به روایت [[ابومعشر]]، پیامبر او را در [[ماه رمضان]] سال هشتم ق. به همسری خود درآورد. با سرزنش عایشه که او را به سبب ازدواج با قاتل پدرش سرزنش کرد، از رسول خدا جدا شد. برخی منکر ازدواج او با پیامبرند و شماری دیگر برآنند که وی از همسران پیامبر بود و در زمان زندگانی ایشان درگذشت.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص458؛ الطبقات، ج8، ص117؛ تاریخ طبری، ج3، ص65.</ref>
[[ملیکه دختر داود|ملیکه]] دختر داود از [[قبیله بنی‌لیث|بنی‌لیث]]. نام پدر او را کعب نیز گفته‌اند که در [[فتح مکه]] به‌دست لشکریان اسلام کشته شد. .<ref>انساب الاشراف، ج1، ص458؛ الطبقات، ج8، ص117؛ تاریخ طبری، ج3، ص65.</ref>  


===عالیه دختر ظبیان===
===عالیه دختر ظبیان===
درباره او سه دیدگاه وجود دارد. برخی گفته‌اند که وی به ازدواج پیامبر درآمد؛ اما بر اثر عادت به رفتار زشت دزدانه نگریستن به اهل مسجد که برخی لباس مناسبی نداشتند، رسول خدا او را طلاق داد. شماری گفته‌اند که در دوران زندگانی پیامبر درگذشت و برخی نیز او را همسر موقت پیامبر می‌دانند که در پی سپری شدن مدت، از او جدا شد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص455؛ تاریخ طبری، ج3، ص168.</ref>
درباره [[عالیه دختر ظیبان|عالیه]] سه دیدگاه وجود دارد. برخی گفته‌اند که وی به ازدواج [[پیامبراسلام|پیامبر]] درآمد و سپس [[پیامبراسلام|رسول خدا]] او را طلاق داد. شماری گفته‌اند که در دوران زندگانی [[پیامبراسلام|پیامبر]] درگذشت و برخی نیز او را همسر موقت [[پیامبراسلام|پیامبر]] می‌دانند که در پی سپری شدن مدت، از او جدا شد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص455؛ تاریخ طبری، ج3، ص168.</ref>  


===قتیله دختر قیس===
===قتیله دختر قیس===
قتیله دختر قیس از [[قبیله بنی‌کنده]] و خواهر [[اشعث بن قیس]]. درباره او سه رای وجود دارد: ا. کنیز پیامبر بود. ب. تقاضای ازدواج بدون مهریه از پیامبر داشت. ج. به ازدواج پیامبر درآمد؛ اما پیش از رسیدن به مدینه، در پی رحلت پیامبر، نزد خانواده‌اش بازگشت و همراه برادرش از [[اسلام]] رویگردان و [[مرتد]] شد.<ref>الطبقات، ج8، ص117؛ تاریخ طبری، ج3، ص168؛ انساب الاشراف، ج1، ص456.</ref>
[[قتیله دختر قیس|قتیله]] دختر قیس از [[قبیله بنی‌کنده]] و خواهر [[اشعث بن قیس]]. درباره او سه رای وجود دارد: 1. کنیز [[اسلام|پیامبر]] بود. 2. تقاضای ازدواج بدون مهریه از [[پیامبراسلام|پیامبر]] داشت. 3. به ازدواج [[پیامبراسلام|پیامبر]] درآمد؛ اما پیش از رسیدن به [[مدینه]]، در پی رحلت [[پیامبراسلام|پیامبر]]، نزد خانواده‌اش بازگشت و همراه برادرش از [[اسلام]] رویگردان و [[مرتد]] شد.<ref>الطبقات، ج8، ص117؛ تاریخ طبری، ج3، ص168؛ انساب الاشراف، ج1، ص456.</ref>  


===سنا دختر صلت===
===سنا دختر صلت===
او به عقد پیامبر درآمد؛ اما پیش از رسیدن به مدینه درگذشت.<ref>الطبقات، ج8، ص118؛ نهایة الارب، ج18، ص196؛ تاریخ طبری، ج11، ص597.</ref>
او به عقد [[پیامبراسلام|پیامبر]] درآمد؛ اما پیش از رسیدن به [[مدینه]] درگذشت.<ref>الطبقات، ج8، ص118؛ نهایة الارب، ج18، ص196؛ تاریخ طبری، ج11، ص597.</ref>  
 
===فاطمه دختر شریح===
فاطمه دختر شریح یا ضحاک.<ref>تاریخ طبری، ج3، ص168؛ الاصابه، ج8، ص272.</ref>برخی او را از همسران پیامبر می‌دانند که هنگام مخیر شدن، بهره‌مندی از رفاه دنیوی را بر همسری پیامبر برتری داد.<ref>تاریخ طبری، ج3، ص95؛ المناقب، ج1، ص159.</ref>شماری دیگر او را کسی می‌دانند که فریب خورد و از پیامبر به‌خدا پناه برد.<ref>تاریخ طبری، ج11، ص612؛ الطبقات، ج8، ص112.</ref>


===ام شریک دختر حکیم===
===ام شریک دختر حکیم===
[[ام شریک]] دختر حکیم<ref>انساب الاشراف، ج1، ص422؛ الطبقات، ج8، ص122.</ref>از [[قبیله بنی‌دوس|بنی‌دوس]] ازد. او را غزیه دختر [[جابر بن حکیم]] نیز گفته‌اند. برپایه گزارشی، او که هنوز با اسلام آشنا نشده بود، تردید خود را درباره پیامبر اظهار کرد و از او به‌خدا پناه برد. اما ‌گزارش‌هایی دیگر او را زنی می‌دانند که درخواست ازدواج بدون مهریه از رسول خدا داشت و رسول خدا با تقاضایش موافقت نکرد.<ref>تاریخ طبری، ج11، ص671؛ الطبقات، ج8، ص122.</ref>از پایداری او در برابر شکنجه‌های قومش و نیز کرامت الهی درباره او ‌گزارش‌هایی در دست است.<ref>الطبقات، ج8، ص123؛ المناقب، ج1، ص103.</ref>
[[ام شریک]] دختر حکیم<ref>انساب الاشراف، ج1، ص422؛ الطبقات، ج8، ص122.</ref> از [[قبیله بنی‌دوس|بنی‌دوس]] ازد. او را [[ام شریک|غزیه]] دختر [[جابر بن حکیم]] نیز گفته‌اند. برپایه گزارشی، او که هنوز با [[اسلام]] آشنا نشده بود، تردید خود را درباره [[پیامبراسلام|پیامبر]] اظهار کرد و از او به‌ خدا پناه برد. اما ‌گزارش‌هایی دیگر او را زنی می‌دانند که درخواست ازدواج بدون مهریه از [[پیامبراسلام|رسول خدا]] داشت و [[پیامبراسلام|رسول خدا]] با تقاضایش موافقت نکرد.<ref>تاریخ طبری، ج11، ص671؛ الطبقات، ج8، ص122.</ref> از پایداری او در برابر شکنجه‌های قومش و نیز کرامت الهی درباره او ‌گزارش‌هایی در دست است.<ref>الطبقات، ج8، ص123؛ المناقب، ج1، ص103.</ref>  


===خوله دختر هذیل===
===خوله دختر هذیل===
او در پی عقد با پیامبر در راه مدینه درگذشت.<ref>الطبقات، ج8، ص126؛ تاریخ طبری، ج11، ص595.</ref>
او در پی عقد با [[پیامبراسلام|پیامبر]] در راه [[مدینه]] درگذشت.<ref>الطبقات، ج8، ص126؛ تاریخ طبری، ج11، ص595.</ref>  


===شراف دختر خلیفه===
===شراف دختر خلیفه===
شراف دختر خلیفه.<ref>الطبقات، ج8، ص126-127؛ الاصابه، ج8، ص200.</ref>برخی او را در شمار همسران رسول خدا می‌دانند که در زمان حیات پیامبر(ص) درگذشت.<ref>تاریخ طبری، ج3، ص168؛ عیون الاثر، ج2، ص376.</ref>
[[شراف دختر خلیفه|شراف]] دختر خلیفه.<ref>الطبقات، ج8، ص126-127؛ الاصابه، ج8، ص200.</ref> برخی او را در شمار همسران [[پیامبراسلام|رسول خدا]] می‌دانند که در زمان حیات [[پیامبراسلام|پیامبر]](ص) درگذشت.<ref>تاریخ طبری، ج3، ص168؛ عیون الاثر، ج2، ص376.</ref>  


===عمره دختر یزید===
===عمره دختر یزید===
عمره دختر یزید از بنی‌کلاب. گفته‌اند که پیامبر با آگاه شدن از بیماری پیسی او، طلاقش داد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص456؛ الطبقات، ج8، ص112.</ref>
[[عمره دختر یزید|عمره]] دختر یزید از [[بنی‌کلاب]]. گفته شده [[پیامبراسلام|پیامبر]]  او را طلاق داده است.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص456؛ الطبقات، ج8، ص112.</ref>  


===امیمه دختر شراحیل===
===امیمه دختر شراحیل===
آورده‌اند که در برخورد با پیامبر حرکتی از او سر زد که نشان از ناخرسندی او به این ازدواج بود. از همین رو، پیامبر او را طلاق داد. برخی او را همان زنی دانسته‌اند که از پیامبر به‌خدا پناه برد.<ref>نهایة الارب، ج18، ص194؛ امتاع الاسماع، ج‏13، ص121.</ref>
در منابع آمده، [[امیمه دختر شراحیل|امیمه]] در مواجهه با [[پیامبراسلام|پیامبر]] ابراز ناخرسندی کرد از همین رو، [[پیامبراسلام|پیامبر]] او را طلاق داد. برخی او را همان زنی دانسته‌اند که از [[پیامبراسلام|پیامبر]] به‌خدا پناه برد.<ref>نهایة الارب، ج18، ص194؛ امتاع الاسماع، ج‏13، ص121.</ref>


==اشتیاق به همسری با پیامبر==
==اختلاف و دو دستگی همسران پیامبر(ص)==
بسیاری از زنان برای همسری با رسول خدا(ص) اشتیاق داشتند. برخی خواستار همسری با پیامبر خدا بدون مهریه بودند. البته مواردی را نیز می‌توان یافت که بعضی زنان به ادله گوناگون، پیشنهاد ازدواج با پیامبر گرامی را رد کردند. زنانی که خود را به رسول خدا هبه کردند، عبارتند از: میمونه دختر حارث<ref>انساب الاشراف، ج1، ص446؛ الاصابه، ج8، ص323.</ref>و زینب دختر جحش<ref>البدء و التاریخ، ج5، ص15؛ امتاع الاسماع، ج10، ص198.</ref>که به همسری حضرت درآمدند؛ و نیز اُم ‌شریک<ref>انساب الاشراف، ج11، ص27؛ الاصابه، ج8، ص416.</ref>و لیلی بنت خطیم<ref>جمهرة انساب العرب، ص342؛ الاصابه، ج8، ص304.</ref>و خوله بنت حکیم<ref>الاستیعاب، ج4، ص1832؛ امتاع الاسماع، ج10، ص201.</ref>که درخواستشان به سرانجام نرسید.
رقابت و دودستگی میان همسران [[پیامبراسلام|پیامبر]]، در موارد بسیار به آزار ایشان می‌انجامید. نمونه این رقابت‌ها را می‌توان در موارد زیر یافت:  


==خواستگاری پیامبر از همسران==
نزول [[سوره تحریم]] و حسادت به [[ماریه قبطیه]]<ref>الطبقات، ج‏8، ص149؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص424.</ref>
زنانی که رسول خدا از آنان خواستگاری کرد، اما به ازدواج نیانجامید، عبارتنداز:


1. لیلی دختر خطیم که در پی هدیه کردن خود به رسول خدا، بر اثر بیم از ناسازگاری با همسران پیامبر و آزار ایشان، پیشنهادش را بازستاند و رسول خدا نیز پذیرفت.<ref>الطبقات، ج8، ص119-120؛ انساب الاشراف، ج1، ص459.</ref>
اعتراض‌های چندباره به [[پیامبراسلام|پیامبر]](ص) به سبب یاد کردن از [[حضرت خدیجه (س)|حضرت خدیجه]]<ref>انساب الاشراف، ج‏1، ص412؛ الاستیعاب، ج‏4، ص1823؛ البدایة و النهایه، ج‏3، ص128.</ref>  


2. [[‌ام‌ هانی]] دختر [[ابوطالب]] و خواهر گرامی [[امام علی(ع)]] که در پاسخ خواستگاری پیامبر، با وجود دلبستگی به ایشان، از بیم مراعات نکردن حقوق همسری پیامبر به سبب سرپرستی کودکانی که از شوهر پیشین داشت، با پیامبر ازدواج نکرد.<ref>الطبقات، ج8، ص120؛ الاصابه، ج8، ص485.</ref>
ناراحتی برخی همسران [[پیامبراسلام|پیامبر]] از ازدواج‌های جدید ایشان<ref>الاصابه، ج‏8، ص343.</ref>  


3. صفیه دختر بشامه که به اسارت مسلمانان درآمد و میان ازدواج با پیامبر گرامی(ص) و شوهر پیشین خود، شوهرش را برتری داد.<ref>الطبقات، ج8، ص122؛ انساب الاشراف، ج1، ص459.</ref>
به‌کار بستن ترفندهایی برای پیشگیری از ازدواج [[پیامبراسلام|پیامبر]] با زنان دیگر،<ref>انساب الاشراف، ج‏1، ص457؛ تاریخ طبری، ج‏11، ص614.</ref>  


4. ضباعه دختر عامر از [[قبیله بنی‌قیس|بنی‌قیس]]. ‌آورده‌اند که پیامبر او را که زنی سالخورده و در مکه مسلمان شده بود، از پسرش [[سلمة بن هشام]]، خواستگاری کرد. اما با درنگ او در پذیرش این درخواست، پیامبر از این ازدواج منصرف شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص86؛ الاصابه، ج8، ص222.</ref>
تلاش برخی همسران [[پیامبراسلام|پیامبر]] برای بد نام کردن زنان دیگر که آنان را نزد [[پیامبراسلام|پیامبر]] محبوب‌تر می‌دیدند.<ref>الطبقات، ج8، ص136؛ الاستیعاب، ج4، ص1872.</ref>


افزون بر اینان، از زنانی دیگر نیز نام برده‌اند.<ref>عیون الاثر، ج2، ص377؛ تاریخ الخمیس، ج1، ص272.</ref>ایشان دو [[کنیز]] داشت: یکی [[ماریه قبطیه]] اهدایی [[مقوقس|مَقُوقِس]] حاکم [[اسکندریه]] که پیامبر گرامی(ص) از او صاحب پسری به نام [[ابراهیم بن محمد|ابراهیم]] شد و در شش ماهگی از دنیا رفت<ref>انساب الاشراف، ج‏1، ص448-449؛ تاریخ طبری، ج‏3، ص169.</ref>و دیگری ریحانه دختر شمعون از بنی‌قریظه.<ref>انساب الاشراف، ج‏1، ص453؛ تاریخ طبری، ج‏3، ص169.</ref>
برپایه روایتی، زنان [[پیامبراسلام|پیامبر]] در دوران زندگانی ایشان به دو حزب قسمت می‌شدند: حزب‌ [[ام سلمه]] و حزب [[عایشه دختر ابوبکر|عایشه]]. حزب [[عایشه دختر ابوبکر|عایشه]] سهمی بیشتر از هدایای مردم به [[پیامبراسلام|رسول خدا]] را به‌دست می‌آورد که مایه شکایت و اعتراض زنان [[پیامبراسلام|پیامبر]] گشت.<ref>الطبقات، ج‏8، ص130؛ صحیح البخاری، ج2، ص132.</ref> برخی همسران [[پیامبراسلام|رسول خدا]] برای هموار کردن مسیر خلافت فرد مطلوب خود تلاش می‌کردند. این تلاش در شیوه انتقال فرمان امامت جماعت [[مسجد پیامبر]]، در روزهای آخر عمر ایشان و در دوران بیماری او آشکار است.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏2، ص652؛ شرح نهج البلاغه، ج9، ص198.</ref> این‌کار باعث شد تا [[پیامبراسلام|پیامبر]] با حالت بیماری در مسجد حاضر شود و [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] را که به امامت جماعت مشغول شده بود، کنار بزند و خود، نشسته، امامت نماز را برعهده گیرد.<ref>الطبقات، ج‏2، ص169؛ المعرفة و التاریخ، ج‏1، ص447.</ref> [[پیامبراسلام|پیامبر]] ‌چنان از این کار همسرانش آزرده شد که آنان را به زنانی فتنه‌گر تشبیه کرد<ref>البدایة و النهایه، ج‏5، ص232.</ref> که برپایه برخی آیات، قصد منحرف کردن [[حضرت یوسف]] را داشتند و [[حضرت یوسف|یوسف]]، زندان را بر پذیرش پیشنهاد آنان برتری داد. ([[سوره یوسف]]، آیه 33)
==همسران پیامبر بعد از وفات آن حضرت==
پس از [[پیامبراسلام|پیامبر]]، جایگاهی که [[قرآن]] برای همسران [[پیامبراسلام|پیامبر]] مشخص کرده بود و سفارش [[پیامبراسلام|پیامبر]] گرامی برای نیکی به همسرانش،<ref>الطبقات، ج3، ص98؛ انساب الاشراف، ج10، ص35.</ref> موجب توجه ویژه [[خلفای بعد از پیامبر|خلفا]] به آنان شد؛ چنان‌که به ایشان عطایایی داشتند.<ref>تاریخ طبری، ج3، ص614؛ انساب الاشراف، ج1، ص444.</ref> البته پس از [[پیامبراسلام|پیامبر]]، همه زنان ایشان در یک جایگاه نبودند؛ چنان‌که [[عمربن خطاب|عمر]] سهم عطای [[عایشه دختر ابوبکر|عایشه]] را 2000 درهم بیش از دیگر زنان تعیین کرد<ref>انساب الاشراف، ج‏1، ص444؛ تاریخ طبری، ج3، ص614.</ref> و [[معاویه]] و [[عبدالله بن زبیر]] هدیه‌هایی هنگفت به [[عایشه دختر ابوبکر|عایشه]] می‌دادند.<ref>انساب الاشراف، ج‏1، ص419.</ref>


==گرایش‌های سیاسی ـ اجتماعی همسران==
همه همسران [[پیامبراسلام|پیامبر]] احادیثی را از ایشان آموخته و از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بودند. این ویژگی اجتماعی سبب نقش آفرینی آنان در تحولات سیاسی بعد از وفات [[پیامبراسلام|پیامبر]] شد. نمود آشکار این مسأله در [[جنگ جمل]] رخ داد. در این جنگ [[ام سلمه]] به حمایت [[علی (ع)]] پرداخت<ref>تاریخ یعقوبی، ج‏2، ص181؛ الفتوح، ج‏2، ص455.</ref> و [[ام حبیبه]]<ref>تاریخ الاسلام، ج‏3، ص539.</ref> و [[عایشه دختر ابوبکر|عایشه]]<ref>الاخبار الطوال، ص144.</ref> جانب [[حکومت معاویه|شامیان]] را نگه داشتند. [[حفصه دختر عمر|حفصه]] هم حامی [[حکومت معاویه|شامیان]] بود ولی به توصیه برادرش [[عبدالله بن عمر بن خطاب|عبدالله بن عمر]] از همراهی [[عایشه دختر ابوبکر|عایشه]] در این جنگ منع شد<ref>تاریخ طبری، ج‏4، ص454؛ البدایة و النهایه، ج‏7، ص230.</ref>.
رقابت و دودستگی میان همسران ایشان، رویدادی طبیعی بود که در موارد بسیار به آزار ایشان می‌انجامید. نمونه این رقابت‌ها را می‌توان در موارد زیر یافت: نزول [[سوره تحریم]] و حسادت به ماریه قبطیه، <ref>الطبقات، ج‏8، ص149؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص424.</ref> اعتراض‌های چندباره به پیامبر(ص) به سبب یاد کردن از حضرت خدیجه، <ref>انساب الاشراف، ج‏1، ص412؛ الاستیعاب، ج‏4، ص1823؛ البدایة و النهایه، ج‏3، ص128.</ref> ناراحتی برخی همسران پیامبر از ازدواج‌های جدید ایشان، <ref>الاصابه، ج‏8، ص343.</ref> به‌کار بستن ترفندهایی برای پیشگیری از ازدواج پیامبر با زنان دیگر، <ref>انساب الاشراف، ج‏1، ص457؛ تاریخ طبری، ج‏11، ص614.</ref> و تلاش برخی همسران پیامبر برای بد نام کردن زنان دیگر که آنان را نزد پیامبر محبوب‌تر می‌دیدند.<ref>الطبقات، ج8، ص136؛ الاستیعاب، ج4، ص1872.</ref>برپایه روایتی، زنان پیامبر در دوران زندگانی ایشان به دو حزب قسمت می‌شدند: حزب‌ ام سلمه و حزب عایشه. حزب عایشه سهمی بیشتر از هدایای مردم به رسول خدا را به‌دست می‌آورد که مایه شکایت و اعتراض زنان پیامبر گشت.<ref>الطبقات، ج‏8، ص130؛ صحیح البخاری، ج2، ص132.</ref>طبیعی بود که محبوبیت فراوان حضرت زهرا و مادرش خدیجه(س) نزد رسول خدا کنار محبوبیت شوهر و فرزندانش که پیامبر آنان را نَفْس و برادر و فرزندان خود می‌دانست، حساسیت آن دسته از همسران رسول خدا را برمی‌انگیخت که خود را از لحاظ سنی و جایگاه اجتماعی در حد رقابت با فاطمه می‌دیدند، اما نتوانسته بودند برای پیامبر فرزندی بیاورند<ref>شرح ‏نهج البلاغه، ج9، ص193.</ref>تا آن‌جا که یکی از آنان که سال‌ها پس از خدیجه زیست، بیان می‌کرد که به هیچ‌یک از همسران پیامبر به‌اندازه خدیجه حسد نورزیده است.<ref>انساب الاشراف، ج‏1، ص412؛ الاستیعاب، ج‏4، ص1823.</ref>برخی همسران رسول خدا برای هموار کردن مسیر خلافت فرد مطلوب خود تلاش می‌کردند. این تلاش در شیوه انتقال فرمان امامت جماعت [[مسجد پیامبر]]، در روزهای آخر عمر ایشان و در دوران بیماری او آشکار است.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏2، ص652؛ شرح نهج البلاغه، ج9، ص198.</ref>این‌کار باعث شد تا پیامبر با حالت بیماری در مسجد حاضر شود و ابوبکر را که به امامت جماعت مشغول شده بود، کنار بزند و خود، نشسته، امامت نماز را برعهده گیرد.<ref>الطبقات، ج‏2، ص169؛ المعرفة و التاریخ، ج‏1، ص447.</ref>پیامبر ‌چنان از این کار همسرانش آزرده شد که آنان را به زنانی فتنه‌گر تشبیه کرد<ref>البدایة و النهایه، ج‏5، ص232.</ref>که برپایه برخی آیات، قصد منحرف کردن [[حضرت یوسف]] را داشتند و یوسف، زندان را بر پذیرش پیشنهاد آنان برتری داد. (سوره یوسف، آیه 33)


پس از پیامبر، جایگاهی که [[قرآن]] برای همسران پیامبر مشخص کرده بود و سفارش پیامبر گرامی برای نیکی به همسرانش، <ref>الطبقات، ج3، ص98؛ انساب الاشراف، ج10، ص35.</ref> موجب توجه ویژه خلفا به آنان شد؛ چنان‌که به ایشان عطایایی داشتند.<ref>تاریخ طبری، ج3، ص614؛ انساب الاشراف، ج1، ص444.</ref>البته پس از پیامبر، همه زنان ایشان در یک جایگاه نبودند؛ چنان‌که عمر سهم عطای عایشه را 2000 درهم بیش از دیگر زنان تعیین کرد<ref>انساب الاشراف، ج‏1، ص444؛ تاریخ طبری، ج3، ص614.</ref>و [[معاویه]] و [[عبدالله بن زبیر]] هدیه‌هایی هنگفت به عایشه می‌دادند.<ref>انساب الاشراف، ج‏1، ص419.</ref>
[[عبدالله بن زبیر]] نیز به سبب خویشاوندی با [[عایشه دختر ابوبکر|عایشه]] در دوران حکومتش از حمایت [[عایشه دختر ابوبکر|عایشه]] برخوردار بود.<ref>البدایة و النهایه، ج8، ص336؛ الاغانی، ج‏9، ص98.</ref>  
==حج‌‌گزاردن همسران پیامبر==
همه نُه همسر [[پیامبراسلام|رسول خدا]] او را در [[حجة الوداع]] همراهی کردند و [[حج]] ‌گزاردند.<ref>سیره ابن اسحق، ج3، ص1108-1109؛ الطبقات، ج2، ص131؛ ج8، ص44.</ref> گویند که [[پیامبراسلام|پیامبر]](ص) همسرانش را در [[مدینه]] بر کجاوه شتران سوار کرد و برای [[حج ‌گزاری|حج ‌گزاردن]] همراه خود به [[مکه]] برد.<ref>الطبقات، ج2، ص131.</ref> برپایه برخی روایات، [[پیامبراسلام|پیامبر]](ص) در [[حجة الوداع]]، روز [[عید قربان]]، برای همه همسران خود یک گاو [[قربانی]] کرد.<ref>سبل الهدی، ج‏9، ص83.</ref>  


پس از رحلت پیامبر، آن‌گاه که همسران ایشان، عثمان را نزد ابوبکر فرستادند تا سهم‌شان را از میراث پیامبر به آنان بدهد، عایشه به پشتوانه روایتی که ابوبکر برای رد ادعای حضرت زهرا(س) درباره [[فدک]] ‌گزارش کرده بود، آنان را به جهت این ادعا توبیخ کرد.<ref>صحیح البخاری، ج8، ص5؛ امتاع الاسماع، ج13، ص155.</ref>با این همه، همسران ایشان از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بودند.
در دوران خلافت عمر، همسران [[پیامبراسلام|پیامبر]] از انجام [[حج]] و [[عمره]] منع شدند و تنها در واپسین [[حج|حجی]] که [[عمربن خطاب|عمر]] به سال 23ق. به‌‌جا آورد، آنان را با تشریفات ویژه سوار بر هودج‌هایی پوشیده همراه خود به [[حج]] برد. تنها [[سوده دختر زمعه|سوده]] به پشتوانه برداشت خود از حدیثی از پیامبر، در خانه ماند و [[حج]] را به‌جا نیاورد و [[زینب دختر جحش]] نیز در این هنگام درگذشته بود.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص466؛ الطبقات، ج3، ص215.</ref> [[عثمان بن عفان|عثمان]] نیز در دوران خلافت خود، به پشتوانه رفتار [[عمربن خطاب|عمر]]، همه آنان را با خود به [[حج]] برد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص466؛ فتح الباری، ج4، ص62؛ عون المعبود، ج5، ص102.</ref> از [[حج گزاری|حج‌‌‌ گزاردن]] همسران [[پیامبراسلام|پیامبر]] در زمان‌های دیگر نیز ‌گزارش‌هایی در دست است.<ref>الطبقات، ج8، ص169.</ref>


همه همسران پیامبر احادیثی را از ایشان آموخته و از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بودند؛ اما عمر و عثمان درباره احکام بیشتر به [[عایشه]] رجوع می‌کردند که از او می‌پرسیدند و او در دوران آن‌ها رسماً فتوا می‌داد.<ref>انساب الاشراف، ج‏1، ص415.</ref>[[ام حبیبه]] در پی قتل عثمان، لباس خونین او را برای برادرش معاویه فرستاد تا از آن برای خون‌خواهی عثمان، به‌عنوان برادر همسر رسول خدا استفاده کند.<ref>تاریخ الاسلام، ج‏3، ص539.</ref>اما عایشه گوی سبقت را از او ربود و با آن‌که عثمان را نَعْثَل (پیرمرد نادان) خوانده بود که دین را تباه کرده و باید کشته شود، <ref>الفتوح، ج‏2، ص421؛ الامامة و السیاسه، ج‏1، ص72.</ref> در سال 37ق. [[جنگ جمل|نبرد جمل]] را با همراهی [[زبیر]] و [[طلحه]]، ضدّ امام علی(ع) با شعار خون‌خواهی عثمان به راه‌انداخت.<ref>الاخبار الطوال، ص144.</ref>حتی بسیاری از جملیان با انگیزه حمایت از مادر مؤمنان، بر ضدّ امام علی(ع) شمشیر می‌زدند.<ref>تاریخ ‏خلیفه، ص114.</ref>در همین رویداد، [[‌ام سلمه]] نیز که با توصیه‌های خود نتوانسته بود عایشه را از شرکت در نبرد بازدارد، <ref>تاریخ یعقوبی، ج‏2، ص181؛ الفتوح، ج‏2، ص455.</ref> با استفاده از عنوان «ام المؤمنین» به حمایت از امام علی(ع) برخاست و به ایشان نوشت که اگر نهی الهی درباره بیرون شدن زنان پیامبر نبود، خودش همراه امام(ع) در نبرد شرکت می‌کرد. وی به‌سبب این نهی و به‌نشان حمایت و تایید خود، پسرش عمر را همراه ایشان فرستاد.<ref>الفتوح، ج‏2، ص455؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص43؛ الکامل، ج3، ص221.</ref>[[حفصه]] نیز می‌خواست در این نبرد عایشه را همراهی کند؛ اما برادرش [[عبدالله بن عمر]] او را بازداشت.<ref>تاریخ طبری، ج‏4، ص454؛ البدایة و النهایه، ج‏7، ص230.</ref>عایشه در دوران حکومت عبدالله بن زبیر بر [[حجاز]] و [[عراق]] از آن‌رو که او در دامان عایشه بزرگ شده بود و پس از پدر و همسرش وی را از هر انسانی بیشتر دوست داشت، <ref>البدایة و النهایه، ج8، ص336؛ الاغانی، ج‏9، ص98.</ref> نقش مشروعیت‌بخش و حامی را عهده‌دار بود. برعهده گرفتن این نقش‌ها در میان دیگر همسران رسول خدا، اقتضا می‌کرد که عایشه از ویژگی‌ای برخوردار باشد که توجیه‌گر تمایز او از دیگر همسران پیامبر و مایه گسترش محبوبیت و مشروعیت او در میان مسلمانان باشد. حجم بسیار روایت‌های [[سیره نبوی]] در فضیلت و برتری دادن عایشه و محبوب‌تر بودن او نزد رسول خدا<ref>البدایة و النهایه، ج‏3، ص129؛ شذرات الذهب، ج‏1، ص259.</ref>با این تحلیل سازگار است؛ به‌ویژه که راوی بیشتر این روایت‌ها خود عایشه یا وابستگان سیاسی‌اش مانند [[آل زبیر]] و متحدان او در دولت زبیریان یا معرکه جمل هستند و از همین‌رو، به این روایت‌ها اعتمادی نیست.<ref>احادیث‌ام المؤمنین عائشه، ج1، ص50؛ نقد و بررسی منابع سیره نبوی، ص89.</ref>
==حجره‌های همسران پیامبر==
 
خانه‌ها یا حجره‌های زنان [[پیامبراسلام|پیامبر]] در ضلع غربی [[مسجدالنبی|مسجد]] و بخشی از ضلع جنوبی تا جایگاه منبر قرار داشت و در گسترش [[مسجد النبی|مسجد]] در سده نخست ق. به [[مسجد النبی|مسجد]] پیوست.<ref>تاریخ الاسلام، ج‏6، ص253؛ سبل الهدی، ج‏3، ص349.</ref> وارثان [[صفیه دختر حیی بن اخطب|صفیه]] و خود [[عایشه دختر ابوبکر|عایشه]] حجره‌هایشان را به قیمت 180000 درهم به [[معاویه]] فروختند.<ref>الطبقات، ج‏8، ص132.</ref> پنج خانه کومه‌هایی کوچک از برگ درخت نخل بود که پرده‌هایی مویین بر درهایشان آویخته بود و چهار خانه دیگر اتاق‌هایی کوچک و گلی بود.<ref>الطبقات، ج‏8، ص134؛ تاریخ الاسلام، ج‏6، ص32.</ref>  
==حکمت چندهمسری پیامبر گرامی==
پیش از اسلام، خواه در سرزمین‌های متمدن مانند [[ایران]] و روم و خواه در حجاز، هیچ محدودیتی برای مردان در شمار همسران نبود.<ref>ایران در زمان ساسانیان، ص233؛ تاریخ تمدن، ج1، ص50.</ref>سران و پادشاهان برای استحکام روابط سیاسی و جلب حمایت حکومت یا کشور یا مردان قبیله‌ای، از پیوند ازدواج بهره می‌بردند. در جامعه حجاز آن‌روز، در کنار ازدواج راه‌هایی دیگر نیز برای بهره‌مندی‌های مشروع و مجاز جنسی متداول بود و از آسان‌‌ترین راه‌های مشروع، خریداری کنیزان جوان با این هدف یا ازدواج موقت صورت می‌پذیرفت که پس از اسلام نیز ممنوع نشد. ([[سوره مؤمنون]]، آیه 6 و [[سوره معارج]]، آیه 30) برای کسانی که در پی تنوع‌طلبی جنسی و زن‌بارگی بودند، این راه‌ها بسیار مناسب‌تر از ازدواج دائم بود؛ چنان‌که در دوره‌های پسین نیز با وجود ممنوع شدن ازدواج موقت از سوی خلیفه دوم، <ref>تاریخ الاسلام، ج‏15، ص418.</ref> خرید و فروش کنیز ادامه یافت.
 
در چنین فضایی، پیامبر گرامی(ص) برای احیای حقوق از دست رفته زنان در جامعه بشری، شمار همسران دائم مرد را در جامعه اسلامی محدود کرد و با وجود مجاز شمردن ازدواج موقت، خود ازدواج دائم را برگزید. در جوانی نیز هیچ‌گونه ارتباط جنسی بیرون از حلقه ازدواج نداشت؛ زیرا این ارتباط هرچند در جامعه جاهلی آن روز رواج داشت، خصلتی منفی نزد عرب بود. از این‌رو، دشمنان پیامبر که از کوچک‌‌ترین رویداد در زندگی پیامبر سوژه‌ای تبلیغاتی ضدّ ایشان می‌ساختند، هرگز نتوانستند در مسائل جنسی بر او خرده بگیرند.
 
دوران چند همسری پیامبر گرامی(ص) تنها در دهه پایانی عمر ایشان و دوران حکومت اسلامی در مدینه است. البته [[سوره نساء]] که شمار همسران دائم مرد مسلمان را به چهار همسر محدود می‌کند (سوره نساء، آیه 3)،  در پی [[سوره احزاب]] نازل شده و مربوط به زمانی است که پیامبر بیش از چهار همسر داشته و شامل پیامبر نمی‌شده است.<ref>البرهان، ج1، ص194؛ الاتقان، ج1، ص39.</ref>
 
===علل عمومی===
علل چند همسری رسول خدا را به دو دسته عام و خاص قسمت کرده‌اند.<ref>معرفت، ش108، ص83-94، «کنکاشی درباره علل تعدد همسران پیامبر. </ref>علل خاص ازدواج درباره هریک از همسران پیامبر اشاره‌گونه گذشت. علل عمومی عبارتند از:
 
1. مبارزه با آداب و رسوم و فرهنگ‌های جاهلی؛ مانند اعطای حقوق فرزند به فرزندخوانده، برتری دادن به اشراف در ازدواج، ننگ بودن ازدواج با بیوه‌زنان در جامعه عربی که نشان ناتوانی مرد به‌شمار می‌رفت و در برابر، فرهنگ این جامعه مردان را به ازدواج با دختران دوشیزه نوجوان تشویق می‌کرد.<ref>المفصل، ج8، ص226.</ref>بیشتر همسران پیامبر، بیوه‌زنانی بودند که سال‌ها از دوران بلوغشان (حدود نُه سال در منطقه حجاز) گذشته بود.<ref>همسران رسول خدا، ص78.</ref>
 
2. پیوندهای سیاسی با رقیبان؛ مانند [[یهودیان]]، [[ابوسفیان]] و [[بنی‌مخزوم]].
 
3. تشویق عملی به ازدواج با بیوه‌زنان و زنان بی‌سرپرست که شمار آنان باتوجه به نبردهای متعدد در آن دوره رو به افزایش بود<ref>زندگانی محمد، ص438.</ref>و امکان نگهداری آنان در جایی مانند [[صفه]] نبود.
 
4. اشتیاق قبایل گوناگون برای کسب شرافت و افتخار خویشاوندی با پیامبر گرامی، به‌عنوان بالا‌ترین ارزش.<ref>المفصل، ج8، ص232.</ref>
 
5. تلاش افراد گوناگون برای پیوند با رسول خدا(ص) به امید پدید آمدن نسلی مشترک از آنان و رسول خدا که احتمال می‌رفت در قدرت و حکومت پس از رسول خدا شریک باشند.
 
6. باور داشتن به بهشتی بودن هر زنی که افتخار همسری پیامبر را داشت؛ هرچند این باور در سوره تحریم رد شده است. (سوره تحریم، آیه 1-5)
 
7. الگودهی عملی و آموزش شیوه برخورد با زنان و همسران که جامعه جاهلی آن روز با توجه به باورهای نادرست خود درباره زنان، سخت به آن نیاز داشت؛ زیرا آن‌ها زنان را چون کالا می‌دیدند و برایشان هیچ ارزشی برنمی‌شمردند. اخلاق نیکوی رسول خدا در برخورد با زنان خود که بردباری ویژه می‌طلبید، بر اخلاق جامعه مسلمانان اثر نهاد و کلاسی عملی برای خانواده‌داری بود.<ref>الفردوس الاعلی، ص79.</ref>
 
8. ایفای نقش مهم همسران پیامبر در رابطه پیامبر با جامعه زنان و میانجیگری در بیان احکام اختصاصی بانوان و نیز مسائل زناشویی؛ زیرا زنان به‌طور مستقیم آن‌ها را از پیامبر نمی‌پرسیدند.
 
===عدم انگیزه منفی در ازدواج‌های پیامبر===
قرینه‌های زیر وجود انگیزه شهوت‌رانی و زن‌بارگی را در ازدواج‌های پیامبر نفی می‌کنند:
 
1. هنگامی‌که قریشیان از پیامبر می‌خواستند تا در برابر دست برداشتن از دعوت، زیبا‌ترین دختران مکه را در اختیارش ‌گذارند، پیشنهاد آنان را نپذیرفت.
 
2. پیامبر در دوران جوانی به ازدواج با خدیجه بسنده کرد و در این دوران با زنی دیگر ازدواج نکرد.
 
3. او چنان‌که رسم شاهان و خلفا بود، حرمسرایی از دختران جوان و دوشیزگان مکه و مدینه برای خود تشکیل نداد و زنان بیوه را از خانواده‌ها و با تربیت‌های گوناگون به‌عنوان همسران دائم برگزید که بی‌گمان با اختلاف‌های خود زندگی را برایش تلخ می‌کردند.<ref>المنار، ج4، ص373.</ref>
 
4. او زنانش را میان برگزیدن زندگی ساده و بی‌تشریفات و رفاه و آسایش با طلاق مخیر کرد، بر خلاف شهوت‌طلبان که بهترین زمینه‌های رفاهی را برای زنان محبوب خود فراهم می‌کردند.<ref>المیزان، ج‏4، ص195.</ref>
 
==حج‌‌گزاردن همسران پیامبر==
همه نُه همسر رسول خدا او را در [[حجة الوداع]] همراهی کردند و [[حج]] ‌گزاردند.<ref>سیره ابن اسحق، ج3، ص1108-1109؛ الطبقات، ج2، ص131؛ ج8، ص44.</ref>گویند که پیامبر(ص) همسرانش را در مدینه بر کجاوه شتران سوار کرد و برای حج ‌گزاردن همراه خود به مکه برد.<ref>الطبقات، ج2، ص131.</ref>برپایه برخی روایات، پیامبر(ص) در حجة الوداع، روز [[عید قربان]]، برای همه همسران خود یک گاو [[قربانی]] کرد.<ref>سبل الهدی، ج‏9، ص83.</ref>
 
در دوران خلافت عمر، همسران پیامبر از انجام حج و [[عمره]] منع شدند و تنها در واپسین حجی که عمر به سال 23ق. به‌‌جا آورد، آنان را با تشریفات ویژه سوار بر هودج‌هایی پوشیده همراه خود به حج برد. تنها سوده به پشتوانه برداشت خود از حدیثی از پیامبر، در خانه ماند و حج را به‌جا نیاورد و زینب دختر جحش نیز در این هنگام درگذشته بود.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص466؛ الطبقات، ج3، ص215.</ref>عثمان نیز در دوران خلافت خود، به پشتوانه رفتار عمر، همه آنان را با خود به حج برد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص466؛ فتح الباری، ج4، ص62؛ عون المعبود، ج5، ص102.</ref>از حج‌‌‌ گزاردن همسران پیامبر در زمان‌های دیگر نیز ‌گزارش‌هایی در دست است.<ref>الطبقات، ج8، ص169.</ref>


==قبر همسران پیامبر==
==قبر همسران پیامبر==
همسران ایشان در [[قبرستان بقیع]] مدفون هستند، <ref>آثار اسلامی، ص343؛ تخریب و بازسازی بقیع، ص25.</ref> مگر خدیجه(س) که در دهم [[رمضان]] سال دهم [[بعثت]] در سن 65 سالگی رحلت کرد و پیامبر(ص) او را کنار [[عبدالمطلب]]، [[عبد مناف]] و [[ابوطالب]] در [[مکه]] به خاک سپرد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص35؛ اسد الغابه، ج5، ص439.</ref>نیز میمونه به سال 51ق. وفات کرد<ref>البدایة و النهایه، ج‏6، ص225.</ref>و در منطقه [[سرف]] نزدیک مکه دفن شد.<ref>المعارف، ص137؛ الاصابه، ج‏8، ص324.</ref>همچنین بر پایه گزارشی، ‌ام حبیبه در [[شام]] مدفون است.<ref>تاریخ دمشق، ج‏2، ص420؛ رحلة ابن بطوطه، ج1، ص319.</ref>
همسران ایشان در [[قبرستان بقیع]] مدفون هستند،<ref>آثار اسلامی، ص343؛ تخریب و بازسازی بقیع، ص25.</ref> مگر [[حضرت خدیجه (س)|خدیجه(س)]] که در دهم [[رمضان]] سال دهم [[بعثت]] در سن 65 سالگی رحلت کرد و [[پیامبراسلام|پیامبر]](ص) او را کنار [[عبدالمطلب]]، [[عبد مناف]] و [[ابوطالب]] در [[مکه]] به خاک سپرد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص35؛ اسد الغابه، ج5، ص439.</ref> نیز [[میمونه دختر حارث|میمونه]] به سال 51ق. وفات کرد<ref>البدایة و النهایه، ج‏6، ص225.</ref> و در منطقه [[سرف]] نزدیک [[مکه]] دفن شد.<ref>المعارف، ص137؛ الاصابه، ج‏8، ص324.</ref> همچنین بر پایه گزارشی، ‌[[ام حبیبه]] در [[شام]] مدفون است.<ref>تاریخ دمشق، ج‏2، ص420؛ رحلة ابن بطوطه، ج1، ص319.</ref>  
==پیوند به بیرون==
[http://www.adyannet.com/fa/news/15043 مقام و منزلت «امهات المومنین»، پایگاه جامع فرق، ادیان، مذاهب.]


[http://www.taleemulislam-radio.com/dari/bashpar.php?id=65 امهات المؤمنین الگوی زنان مسلمان، سایت تعلیم الاسلام.]
==جستارهای وابسته==


[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3881/5522/52589/دختران-و-همسران-پیامبر دختران و همسران پیامبر، پایگاه اطلاع رسانی حوزه.]
* [[حضرت خدیجه]]
* [[ام سلمه]]
* [[ام حبیبه]]
* [[جویریة بنت حارث]]


[http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=علت+تعدد+همسران+پیامبر+صلی+الله+علیه+و+آله&SSOReturnPage=Check&Rand=0 علت تعدد همسران پیامبر(ص)، دانشنامه رشد.]
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


==منابع==
 
==منابع ==


{{منابع}}
{{منابع}}
خط ۲۲۰: خط ۱۸۷:
{{دانشنامه
{{دانشنامه


  | آدرس = http://phz.hajj.ir/422/8163
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/8163


  | عنوان = امهات المؤمنین
  | عنوان = امهات المؤمنین
خط ۲۲۹: خط ۱۹۶:


* '''آثار اسلامی مکه و مدینه''': رسول جعفریان، قم، مشعر، 1386ش؛
* '''آثار اسلامی مکه و مدینه''': رسول جعفریان، قم، مشعر، 1386ش؛
* '''الاتقان''': السیوطی (م. 911ق.) ، به کوشش سعید، لبنان، دار الفکر، 1416ق؛
* '''الاتقان''': السیوطی (م. 911ق.)، به کوشش سعید، لبنان، دار الفکر، 1416ق؛
* '''احادیث‌ ام المؤمنین عائشه''': السید مرتضی العسکری، التوحید، 1414ق؛
* '''احادیث‌ ام المؤمنین عائشه''': السید مرتضی العسکری، التوحید، 1414ق؛
* '''الاحتجاج''': ابومنصور الطبرسی (م. 520ق.) ، به کوشش سید محمد باقر، دار النعمان، 1386ق؛
* '''الاحتجاج''': ابومنصور الطبرسی (م. 520ق.)، به کوشش سید محمد باقر، دار النعمان، 1386ق؛
* '''الاخبار الطوال''': ابن داود الدینوری (م. 282ق.) ، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، 1412ق؛
* '''الاخبار الطوال''': ابن داود الدینوری (م. 282ق.)، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، 1412ق؛
* '''الاستیعاب''': ابن عبدالبر (م. 463ق.) ، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، 1412ق؛
* '''الاستیعاب''': ابن عبدالبر (م. 463ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، 1412ق؛
* '''اسد الغابه''': ابن اثیر (م. 630ق.) ، بیروت، دار الفکر، 1409ق؛
* '''اسد الغابه''': ابن اثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار الفکر، 1409ق؛
* '''الاصابه''': ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.) ، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق؛
* '''الاصابه''': ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق؛
* '''اعلام النبوه''': الماوردی (م. 450ق.) ، بیروت، مکتبة الهلال، 1409ق؛
* '''اعلام النبوه''': الماوردی (م. 450ق.)، بیروت، مکتبة الهلال، 1409ق؛
* '''اعلام الوری''': الطبرسی (م. 548ق.) ، قم، آل البیت:، 1417ق؛
* '''اعلام الوری''': الطبرسی (م. 548ق.)، قم، آل البیت:، 1417ق؛
* '''الاغانی''': ابوالفرج الاصفهانی (م. 356ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق؛
* '''الاغانی''': ابوالفرج الاصفهانی (م. 356ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق؛
* '''الامامة و السیاسه''': ابن قتیبه (م. 276ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، الرضی، 1413ق؛
* '''الامامة و السیاسه''': ابن قتیبه (م. 276ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، الرضی، 1413ق؛
* '''امتاع الاسماع''': المقریزی (م. 845ق.) ، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420ق؛
* '''امتاع الاسماع''': المقریزی (م. 845ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420ق؛
* '''انساب الاشراف''': البلاذری (م. 279ق.) ، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، 1417ق؛
* '''انساب الاشراف''': البلاذری (م. 279ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، 1417ق؛
* '''الاوائل''': ابوهلال العسکری (م. 395ق.) ، دار البشیر، 1408ق؛
* '''الاوائل''': ابوهلال العسکری (م. 395ق.)، دار البشیر، 1408ق؛
* '''ایران در زمان ساسانیان''': آرتور کریستین سن، ترجمه: یاسمی، تهران، صدای معاصر، 1378ش؛
* '''ایران در زمان ساسانیان''': آرتور کریستین سن، ترجمه: یاسمی، تهران، صدای معاصر، 1378ش؛
* '''البدء و التاریخ''': المطهر المقدسی (م. 355ق.) ، بیروت، دار صادر، 1903م؛
* '''البدء و التاریخ''': المطهر المقدسی (م. 355ق.)، بیروت، دار صادر، 1903م؛
* '''البدایة و النهایه''': ابن کثیر (م. 774ق.) ، بیروت، مکتبة المعارف؛
* '''البدایة و النهایه''': ابن کثیر (م. 774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف؛
* '''البرهان فی علوم القرآن''': الزرکشی (م. 794ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، قاهره، احیاء الکتب العربیه، 1376ق؛
* '''البرهان فی علوم القرآن''': الزرکشی (م. 794ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، قاهره، احیاء الکتب العربیه، 1376ق؛
* '''تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر''': الذهبی (م. 748ق.) ، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، 1410ق؛
* '''تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر''': الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، 1410ق؛
* '''تاریخ بلعمی (تاریخنامه طبری)''': بلعمی (م. 325ق.) ، به کوشش روشن، سروش، 1378ش. و البرز، 1373ش؛
* '''تاریخ بلعمی (تاریخنامه طبری)''': بلعمی (م. 325ق.)، به کوشش روشن، سروش، 1378ش. و البرز، 1373ش؛
* '''تاریخ الخمیس''': حسین محمد الدیاربکری (م. 966ق.) ، بیروت، دار صادر؛
* '''تاریخ الخمیس''': حسین محمد الدیاربکری (م. 966ق.)، بیروت، دار صادر؛
* '''تاریخ تمدن''': ویل دورانت (م. 1981م.) ، ترجمه: آرام و دیگران، تهران، علمی و فرهنگی، 1378ش؛
* '''تاریخ تمدن''': ویل دورانت (م. 1981م.)، ترجمه: آرام و دیگران، تهران، علمی و فرهنگی، 1378ش؛
* '''تاریخ خلیفه''': خلیفة بن خیاط (م. 240ق.) ، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق؛
* '''تاریخ خلیفه''': خلیفة بن خیاط (م. 240ق.)، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق؛
* '''تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)''': الطبری (م. 310ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1403ق؛
* '''تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)''': الطبری (م. 310ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1403ق؛
* '''تاریخ مدینة دمشق''': ابن عساکر (م. 571ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛
* '''تاریخ مدینة دمشق''': ابن عساکر (م. 571ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛
* '''تاریخ الیعقوبی''': احمد بن یعقوب (م. 292ق.) ، بیروت، دار صادر، 1415ق؛
* '''تاریخ الیعقوبی''': احمد بن یعقوب (م. 292ق.)، بیروت، دار صادر، 1415ق؛
* '''تخریب و بازسازی بقیع''': سید علی قاضی عسکر، تهران، مشعر، 1384ش؛
* '''تخریب و بازسازی بقیع''': سید علی قاضی عسکر، تهران، مشعر، 1384ش؛
* '''تفسیر قمی''': القمی (م. 307ق.) ، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، 1404ق؛
* '''تفسیر قمی''': القمی (م. 307ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، 1404ق؛
* '''تفسیر شاهی''': ابوالفتح جرجانی (م. 976ق.) ، به کوشش اشراقی، تهران، نوید، 1362ش؛
* '''تفسیر شاهی''': ابوالفتح جرجانی (م. 976ق.)، به کوشش اشراقی، تهران، نوید، 1362ش؛
* '''تهذیب الاحکام''': الطوسی (م. 460ق.) ، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش؛
* '''تهذیب الاحکام''': الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش؛
* '''جامع‌ البیان''': الطبری (م. 310ق.) ، بیروت، دار المعرفه، 1412ق؛
* '''جامع‌ البیان''': الطبری (م. 310ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1412ق؛
* '''جمهرة انساب العرب''': ابن حزم (م. 456ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
* '''جمهرة انساب العرب''': ابن حزم (م. 456ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
* '''الحاوی الکبیر''': الماوردی (م. 450ق.) ، بیروت، دار الفکر؛
* '''الحاوی الکبیر''': الماوردی (م. 450ق.)، بیروت، دار الفکر؛
* '''دلائل الامامه''': الطبری الشیعی (م. قرن 4)، قم، بعثت، 1413ق؛
* '''دلائل الامامه''': الطبری الشیعی (م. قرن 4)، قم، بعثت، 1413ق؛
* '''رحلة ابن بطوطه''': ابن بطوطه (م. 779ق.) ، به کوشش التازی، الرباط، المملکة المغربیه، 1417ق؛
* '''رحلة ابن بطوطه''': ابن بطوطه (م. 779ق.)، به کوشش التازی، الرباط، المملکة المغربیه، 1417ق؛
* '''رسالة فی المهر''': المفید (م. 413ق.) ، به کوشش مهدی نجف، دار المفید، بیروت، 1414ق؛
* '''رسالة فی المهر''': المفید (م. 413ق.)، به کوشش مهدی نجف، دار المفید، بیروت، 1414ق؛
* '''زاد المسیر''': ابن الجوزی (م. 597ق.) ، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، 1422ق؛
* '''زاد المسیر''': ابن الجوزی (م. 597ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، 1422ق؛
* '''زندگانی محمد(ص)''': محمد حسنین هیکل، ترجمه: پاینده، حوزه هنری، 1376ش؛
* '''زندگانی محمد(ص)''': محمد حسنین هیکل، ترجمه: پاینده، حوزه هنری، 1376ش؛
* '''سبل الهدی''': محمد بن یوسف الصالحی (م. 942ق.) ، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق؛
* '''سبل الهدی''': محمد بن یوسف الصالحی (م. 942ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق؛
* '''السنن الکبری''': البیهقی (م. 458ق.) ، بیروت، دار الفکر؛
* '''السنن الکبری''': البیهقی (م. 458ق.)، بیروت، دار الفکر؛
* '''سیر اعلام النبلاء''': الذهبی (م. 748ق.) ، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، 1413ق؛
* '''سیر اعلام النبلاء''': الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، 1413ق؛
* '''السیرة النبویه''': ابن هشام (م. 213/218ق.) ، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه؛
* '''السیرة النبویه''': ابن هشام (م. 213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه؛
* '''السیرة النبویه''': نجاح الطائی، بیروت، البلاغ، 1422ق؛
* '''السیرة النبویه''': نجاح الطائی، بیروت، البلاغ، 1422ق؛
* '''سیره ابن اسحق (السیر و المغازی)''': ابن اسحق (م. 151ق.) ، به کوشش زکار، قم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، 1368ش؛
* '''سیره ابن اسحق (السیر و المغازی)''': ابن اسحق (م. 151ق.)، به کوشش زکار، قم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، 1368ش؛
* '''شذرات الذهب''': عبدالحی بن العماد (م. 1089ق.) ، به کوشش الارنؤوط، بیروت، دار ابن کثیر، 1406ق؛
* '''شذرات الذهب''': عبدالحی بن العماد (م. 1089ق.)، به کوشش الارنؤوط، بیروت، دار ابن کثیر، 1406ق؛
* '''شرح نهج البلاغه''': ابن ابی الحدید (م. 656ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، 1378ق؛
* '''شرح نهج البلاغه''': ابن ابی الحدید (م. 656ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، 1378ق؛
* '''صحیح البخاری''': البخاری (م. 256ق.) ، بیروت، دار الفکر، 1401ق؛
* '''صحیح البخاری''': البخاری (م. 256ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401ق؛
* '''صحیح مسلم''': مسلم (م. 261ق.) ، بیروت، دار الفکر؛
* '''صحیح مسلم''': مسلم (م. 261ق.)، بیروت، دار الفکر؛
* '''الصحیح من سیرة النبی(ص)''': جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دار السیره، 1414ق؛
* '''الصحیح من سیرة النبی(ص)''': جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دار السیره، 1414ق؛
* '''الطبقات الکبری''': ابن سعد (م. 230ق.) ، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
* '''الطبقات الکبری''': ابن سعد (م. 230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
* '''عون المعبود''': العظیم آبادی (م. 1329ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق؛
* '''عون المعبود''': العظیم آبادی (م. 1329ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق؛
* '''عیون الاثر''': ابن سید الناس (م. 734ق.) ، بیروت، مؤسسة عزالدین، 1406ق؛
* '''عیون الاثر''': ابن سید الناس (م. 734ق.)، بیروت، مؤسسة عزالدین، 1406ق؛
* '''فتح الباری''': ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.) ، بیروت، دار المعرفه؛
* '''فتح الباری''': ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، بیروت، دار المعرفه؛
* '''الفتوح''': ابن اعثم الکوفی (م. 314ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الاضواء، 1411ق؛
* '''الفتوح''': ابن اعثم الکوفی (م. 314ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الاضواء، 1411ق؛
* '''الفردوس الاعلی''': محمد حسین کاشف الغطاء؛
* '''الفردوس الاعلی''': محمد حسین کاشف الغطاء؛
* '''الکافی''': الکلینی (م. 329ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش؛
* '''الکافی''': الکلینی (م. 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش؛
* '''الکامل فی التاریخ''': ابن اثیر (م. 630ق.) ، بیروت، دار صادر، 1385ق؛
* '''الکامل فی التاریخ''': ابن اثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار صادر، 1385ق؛
* '''کمال الدین''': الصدوق (م. 381ق.) ، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1405ق؛
* '''کمال الدین''': الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1405ق؛
* '''کنز العرفان فی فقه القرآن''': الفاضل المقداد (م. 826ق.) ، به کوشش القاضی، تقریب بین المذاهب، 1422ق؛
* '''کنز العرفان فی فقه القرآن''': الفاضل المقداد (م. 826ق.)، به کوشش القاضی، تقریب بین المذاهب، 1422ق؛
* '''لسان المیزان''': ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.) ، بیروت، اعلمی، 1390ق؛
* '''لسان المیزان''': ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، بیروت، اعلمی، 1390ق؛
* '''مجمع البیان''': الطبرسی (م. 548ق.) ، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛
* '''مجمع البیان''': الطبرسی (م. 548ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛
* '''مجموعه آثار''': مرتضی مطهری (م. 1358ش.) ، تهران، صدرا، 1377ش؛
* '''مجموعه آثار''': مرتضی مطهری (م. 1358ش.)، تهران، صدرا، 1377ش؛
* '''مروج الذهب''': المسعودی (م. 346ق.) ، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، 1409ق؛
* '''مروج الذهب''': المسعودی (م. 346ق.)، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، 1409ق؛
* '''مسند ابی یعلی''': احمد بن علی بن المثنی (م. 307ق.) ، به کوشش حسین سلیم، بیروت، دار المامون للتراث؛
* '''مسند ابی یعلی''': احمد بن علی بن المثنی (م. 307ق.)، به کوشش حسین سلیم، بیروت، دار المامون للتراث؛
* '''المعارف''': ابن قتیبه (م. 276ق.) ، به کوشش ثروت عکاشه، قم، الرضی، 1373ش؛
* '''المعارف''': ابن قتیبه (م. 276ق.)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، الرضی، 1373ش؛
* '''المعرفة و التاریخ''': الفسوی (م. 277ق.) ، به کوشش الامری، بیروت، الرساله، 1401ق؛
* '''المعرفة و التاریخ''': الفسوی (م. 277ق.)، به کوشش الامری، بیروت، الرساله، 1401ق؛
* '''معرفت (ماهنامه)''': قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی1؛
* '''معرفت (ماهنامه)''': قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی1؛
* '''المغازی''': الواقدی (م. 207ق.) ، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق؛
* '''المغازی''': الواقدی (م. 207ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق؛
* '''المفصل''': جواد علی (م. 1987م.) ، مکتبة المدینة الرقمیه، 1422ق؛
* '''المفصل''': جواد علی (م. 1987م.)، مکتبة المدینة الرقمیه، 1422ق؛
* '''المنار''': رشید رضا (م. 1354ق.) ، قاهره، دار المنار، 1373ق؛
* '''المنار''': رشید رضا (م. 1354ق.)، قاهره، دار المنار، 1373ق؛
* '''مناقب آل‌ ابی‌ طالب''': ابن شهرآشوب (م. 588ق.) ، به کوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، 1376ق؛
* '''مناقب آل‌ ابی‌ طالب''': ابن شهرآشوب (م. 588ق.)، به کوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، 1376ق؛
* '''المنتظم''': ابن الجوزی (م. 597ق.) ، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق؛
* '''المنتظم''': ابن الجوزی (م. 597ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق؛
* '''المیزان''': الطباطبائی (م. 1402ق.) ، بیروت، اعلمی، 1393ق؛
* '''المیزان''': الطباطبائی (م. 1402ق.)، بیروت، اعلمی، 1393ق؛
* '''نساء النبی''': عائشه عبدالرحمن بنت الشاطی، بیروت، دار الکتاب العربی، 1406ق؛
* '''نساء النبی''': عائشه عبدالرحمن بنت الشاطی، بیروت، دار الکتاب العربی، 1406ق؛
* '''نقد و بررسی منابع سیره نبوی''': رسول جعفریان و دیگران، تهران، سمت، 1378ش؛
* '''نقد و بررسی منابع سیره نبوی''': رسول جعفریان و دیگران، تهران، سمت، 1378ش؛
* '''نمونه''': مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش؛
* '''نمونه''': مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش؛
* '''نهایة الارب''': احمد بن عبدالوهاب النویری (م. 733ق.) ، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، 1412ق؛
* '''نهایة الارب''': احمد بن عبدالوهاب النویری (م. 733ق.)، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، 1412ق؛
* '''همسران رسول خدا(ص)''': عقیقی بخشایشی، قم، دار التبلیغ.
* '''همسران رسول خدا(ص)''': عقیقی بخشایشی، قم، دار التبلیغ.
{{پایان}}
{{پایان}}
{{همسران پیامبر}}
{{همسران پیامبر}}
{{صحابه}}
{{صحابه}}
{{تکمیل مقاله
| شناسه = شد
| جعبه اطلاعات = -
| عنوان‌بندی = شد
| ویرایش = شد
| لینک‌دهی = شد
| عکس =
| جعبه نقل قول =
| پیوند به بیرون = شد
| مطالعه بیشتر =
| پانویس و منابع = شد
| ناوبری = شد
| رده = شد
| تغییر مسیر = شد
}}


[[رده:همسران پیامبر]]
[[رده:همسران پیامبر]]
خط ۳۱۵: خط ۲۹۹:
[[رده:مدفونان در بقیع]]
[[رده:مدفونان در بقیع]]
[[رده:زنان صحابی]]
[[رده:زنان صحابی]]
[[رده:صحابه]]
[[رده:راویان از پیامبر(ص)]]
[[رده:راویان حدیث از پیامبر(ص)]]
[[رده:راویان حدیث از پیامبر(ص)]]
[[رده:راویان زن]]
[[رده:راویان زن]]
[[رده:زنان]]
[[رده:زنان مهم در اسلام]]
[[رده:زنان مهم در اسلام]]
[[رده:زنان]]
[[رده:مقاله‌های تکمیل‌شده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۱۳

اسامی امهات المومنین

امهات المؤمنین (مادران مسلمانان) لقبی است که بر اساس آیه ششم سوره احزاب به همسران پیامبر اسلام داده شده است.اعطای این لقب به معنای احترام همسران پیامبر(ص) و حرام بودن ازدواج با آنان است. بنابر آیات قرآنی، همسران پیامبر ملزم به رعایت برخی احکام ویژه بودند مثل: دو برابر بودن کیفر گناهان و همچنین پاداش اعمال نیکشان، وجوب پرده‌نشینی و بیرون نشدن از خانه، مگر برای کارهای لازم و یا داشتن حجاب ویژه یا حرمت ازدواج آنان در پی وفات پیامبر گرامی(ص) و ... . پيامبر گرامي(ص) تا 25 سالگي ازدواج نكرد و از 25 تا 50 سالگي، تنها همسر ايشان خديجه بود. ديگر همسران ايشان تنها در دوره تشكيل حكومت اسلامي در مدينه، برپايه ضرورت‌هاي سياسي و اجتماعي، به ازدواج ايشان درآمدند. ازدواج پيامبر با 11 زن، مسلّم است و درباره ازدواج ایشان با برخی دیگر از زنان اختلاف وجود دارد. برخی اختلافات و کشمکش ها بین همسران پیامبر، موجب بروز وقایعی در دوره زندگی آن حضرت شد و در حوادث سیاسی بعد از حیات ایشان نیز تاثیر گذار بود. گفته شده که همسران آن حضرت در دو گروه تقسیم شده بودند: حزب‌ ام سلمه و حزب عایشه. همسران پیامبر(ص) در قبرستان بقیع مدفون هستند، غیر از خدیجه(س)، میمونه و بنابر روایتی ام حبیبه که در شام مدفون است.

وجه تسمیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اُمّهات جمع «اُمّ» به معنای مادران است. «امهات المؤمنین» لقبی است که خداوند بر پایه آیه 6 احزاب به همسران پیامبر داده است: ( النَّبِیُّ اَولی‏ بِالمُؤمِنینَ مِن اَنفُسِهِم وَ اَزواجُهُ اُمَّهاتُهُم)؛ «پیامبر در کار دین و دنیای مؤمنان از آنان درباره خودشان سزاوارتر است و همسران او به منزله مادران ایشانند».

همسران پیامبر: امهات المومنین[ویرایش | ویرایش مبدأ]

خدیجه دختر خُوَیْلد، سوده دختر زَمْعه، عایشه دختر ابوبکر، حَفْصه دختر عمر، اُم ‌سلمه دختر ابواُمَیّه، اُم ‌حبیبه دختر ابوسفیان، زینب دختر خُزَیمَه، زینب دختر جَحْش، جُوَیْریه دختر حارث، صفیه دختر حُییّ بن اخطب، و مَیمونَه دختر حارث، به اجماع مسلمانان صاحبان این لقب‌ یعنی امهات المومنین هستند.[۱]

ردیف نام زمان ازدواج مدت ازدواج سن ازدواج علت ازدواج
۱ خدیجه 15 قبل از بعثت 25 سال 40 سال صفات حسنه پیامبر(ص)
۲ سوده 10 بعثت 13 سال 50 سال بعد از فوت خدیجه پیامبر با او ازدواج کرد.
۳ عایشه سال 1 هجری 10 سال 6 تا 18 سال پیوند خانوادگی با ابوبکر
4 حفصه سال 2 هجری 8 سال 21 تا29 سال بعد از کشته شدن شوهرش در جنگ بدر پیامبر با او ازدواج کرد
5 ام سلمه سال 3 هجری 7 سال 26 سال بعداز کشته شدن شوهرش در جنگ احد پیامبر با او ازدواج کرد
6 ام حبیبه سال 7 هجری 3 سال 40 سال پس از ارتداد و فوت همسرش پیامبر با او ازدواج کرد. وی دختر ابوسفیان بود و این ازدواج پیوند پیامبر با دشمنان بود
7 زینب دختر خزیمه سال 3 هجری 3 تا 8 ماه 29 سال وی بعد از کشته شدن شوهرش در جنگ بدر و در اواخر عمر دچار تنگدستی شد، پیامبر با ازدواج سرپرستی او را به عهده گرفت
8 زینب دختر جحش سال 5 هجری 5 سال 30 تا 40 سال پس از طلاق زینب از زید پسر خوانده پیامبر، به فرمان خدا پیامبر برای برانداختن سنت جاهلی که فرزنده خوانده را مانند فرزند می دانست ، با زینب ازدواج کرد
9 جویریه سال 5 هجری 5 سال 20 سال پس از اسارت در جنگ بنی مصطلق، همسری پیامبر را پذیرفت
10 صفیه سال 7 هجری 3 سال 17 سال پس از اسارت در جنگ خیبر همسری پیامبر را پذیرفت
11 میمونه سال 7 هجری 3 سال 27 سال پس از فوت دومین شوهرش پیامبر با او ازدواج کرد


خدیجه دختر خویلد اسدی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برپایه ‌گزارش مشهور، وی بیوه‌ زنی 40 ساله از اشراف قریش بود.[۲] البته ‌گزارشی دیگر او را دوشیزه‌ای 26 یا 28 ساله معرفی می‌کند.[۳] خدیجه، خود، به پیامبر پیشنهاد ازدواج داد[۴] و فرزندانی برای پیامبر زاد که نسل پیامبر خدا از طریق دختر گرامی او فاطمه زهرا(س) گسترش یافت.[۵] پیامبر گرامی(ص) خدیجه را از بر‌ترین زنان دنیا و هم‌سنگ مریم دختر عمران می‌دانست که خداوند از طریق جبرئیل بر او سلام ویژه فرستاد.[۶] او نخستین زن مسلمان بود.[۷] پیامبر گرامی تا پایان عمر پیوسته از خدیجه و خوبی‌هایش سخن می‌گفت و به دوستان و آشنایان او نیکی می‌کرد و سال وفات خدیجه و ابوطالب را «عام الحزن» یعنی سال‌ اندوه نامید.[۸]

سوده دختر زمعه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پیامبر در پی رحلت خدیجه(س) با سوده که زنی بیوه بیش از 50 سال سن در مکه بود، ازدواج کرد. وفات او را در دوران خلافت عثمان (حک: 26-35ق.) در 80 سالگی یاد کرده‌اند.[۹] سوده در پی نبرد بدر، با شنیدن خبر شکست مکیان خشمگین شد و سهیل بن عمرو را بر اثر پذیرش اسارت شماتت کرد[۱۰] و برای برادرانش که در میان کشتگان مشرکین بودند، روزها گریست. برخی این کار او را علت تصمیم پیامبر برای طلاق وی دانسته‌اند.[۱۱]

وی از رسول خدا خواست با این‌که به شوهر نیاز ندارد، به امید این‌که روز قیامت در شمار همسران پیامبر محشور شود، او را نگاه دارد.[۱۲]

عایشه دختر ابوبکر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پیامبر‌ اندکی پیش از هجرت به مدینه، او را به عقد خود درآورد. سن او را هنگام عقد میان شش تا 18 سال گفته‌اند.[۱۳]

ام‌سلمه هند دختر ابوامیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پدرش ابوامیة بن مغیره از اشراف قریش بود.[۱۴] همسرش ابوسلمه پسر عمه پیامبر بود که بر اثر جراحتی از نبرد اُحد به سال سوم ق. به شهادت رسید. ‌ام سلمه از او چهار فرزند داشت[۱۵] و در 26 سالگی به همسری رسول خدا درآمد.[۱۶]

حفصه دختر عمر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

وی در پی مرگ شوهرش خنیس پس از نبرد بدر (2ق.) به پیشنهاد عمر به همسری پیامبر درآمد.[۱۷]

ام‌حبیبه رمله دختر ابوسفیان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پدرش از سران مشرک قریش و شوهر پیشینش عبیدالله بن جحش بود و از او دختری نیز داشت.[۱۸] عبیدالله در پی مهاجرت به حبشه مسیحی شد و بر اثر افراط در شراب‌خواری مُرد. پیامبر به سال هفتم ق. با‌ ام حبیبه 40 ساله که با وجود ارتداد همسرش در حبشه، دین خود را حفظ کرده بود، ازدواج نمود و رشته خویشاوندی خود را با مهم‌‌ترین دشمنانش محکم‌تر ساخت.[۱۹]

زینب دختر خزیمة بن حارث[ویرایش | ویرایش مبدأ]

او بیوه‌زنی نیکوکار و مشهور به «ام المساکین» (مادر فقیران) بود. شوهر دومش عبیده در نبرد بدر به شهادت رسید و زینب سه یا هشت ماه پایان عمرش را به همسری پیامبر درآمد و سپس به سال چهارم ق. درگذشت.[۲۰] هدف اصلی این ازدواج، حمایت از زینب و حفظ کرامت او بود که در پایان عمر دچار بی‌کسی و تهیدستی شده بود.[۲۱]

زینب دختر جحش[ویرایش | ویرایش مبدأ]

او دختر عمه پیامبر خدا(ص) بود که نخست با میانجیگری ایشان به ازدواج زید بن حارثه غلام آزاد شده و فرزند خوانده رسول خدا درآمد. این ازدواج با هدف تغییر نظام اشرافی جاهلی بود. اما در پی ناسازگاری با زید، از او طلاق گرفت. پیامبر به فرمان خدا و برای نسخ سنت باطل قریش که فرزند خوانده را مانند فرزند می‌دانستند،با زینب ازدواج کرد.[۲۲] سن زینب هنگام ازدواج با پیامبر میان 35 تا 40 سال بود.[۲۳]

جویریه دختر حارث[ویرایش | ویرایش مبدأ]

وی دختر یکی از سران قبیله بنی‌المصطلق بود که شوهرش در نبرد با مسلمانان (5ق.) کشته شد و او همراه افرادی بسیار از این قبیله به اسارت مسلمانان درآمد. هنگامی‌که پدر جویریه برای آزادی او و پرداخت بهایش نزد پیامبر آمد. پیامبر وی را میان رفتن با پدر یا ازدواج با خود مخیر گذاشت. جویریه که در آن هنگام 20 ساله بود، به رغم میل پدر، ازدواج با پیامبر را برگزید. مسلمانان که خبر ازدواج پیامبر با جویریه را شنیدند، بسیاری از اسیران این قبیله را آزاد نمودند[۲۴] که شمار آنان را 100 خانوار یادکرده‌اند.[۲۵]

صفیه دختر حیی بن اخطب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پدرش از سران یهود بنی‌نضیر بود که در نبرد خیبر همراه شوهر صفیه کشته شد. صفیه که پیش از پیامبر با دو تن ازدواج کرده بود، در پی اسارتش در غزوه خیبر (7ق.) میان همسری پیامبر و پیوستن به قبیله‌اش، همسری پیامبر را در 17 سالگی برگزید.[۲۶]

میمونه دختر حارث[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پیامبر در پی وفات دومین شوهر میمونه، ابورهم بن عبدالعزی از بنی‌مالک، به سال هفتم ق. پس از انجام عمرة القضاء در مکه با او ازدواج کرد. او که در این هنگام 27 ساله بود، از شوهران پیشین خود فرزندی نداشت.[۲۷] میمونه واپسین زنی بود که پیامبر(ص) با وی ازدواج کرد. برپایه برخی روایات، این ازدواج به درخواست میمونه بود که مهریه‌اش را به پیامبر بخشید.[۲۸]

جز خدیجه و زینب دختر خزیمه، بقیه این زنان هنگام رحلت پیامبر(ص) زنده بودند و شش تن از آن ها، از قبیله قریش‌ به‌شمار می‌رفتند.[۲۹]

احکام اختصاصی همسران پیامبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مطابق با آیات قرآن، احکامی بر زنان پیامبر نازل شد که هم جنبه فردی و هم جنبه اجتماعی داشت. بدین معنا که همسران پیامبر موظف به رعایت شئوناتی نظیر پرده نشینی بودند و دیگران نیز در مواجهه با همسران پیامبر موظف به رعایت جایگاه آنان بودند و نیز زنان پیامبر بعد از وفات پیامبر حرمت ازدواج داشتند و ازدواج با ایشان حرام بود.[۳۰]

شرح احکام بدین ترتیب است:

1. دو برابر بودن کیفر گناهان و همچنین پاداش اعمال نیکشان.[۳۱]

2. لزوم حفظ شؤون ویژه همسری پیامبر(ص) و یکسان نبودن شان و جایگاه آنان با جایگاه دیگر زنان.[۳۲]

3. وجوب پرده‌نشینی و بیرون نشدن از خانه، مگر برای کارهای لازم.[۳۳]

4. داشتن حجاب ویژه؛ بدین معنا که آنان باید با نامحرمان از پشت پرده سخن گویند.[۳۴]

5. مخیر بودن میان پذیرفتن زندگی با پیامبر و یا طلاق گرفتن و پرداخت همه حقشان به ایشان.[۳۵]

6. حرمت ازدواج آنان در پی وفات پیامبر گرامی(ص).[۳۶]

دلایل چندهمسری پیامبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

چند همسری پیامبر مربوط به دوران حکومت اسلامی در مدینه است. پیامبر در این دوران و برای تثبیت و تحکیم حکومت اسلامی، وصلت هایی را با قبایل مختلف انجام داد مانند بنی مصطلق[۳۷]، بنی نظیر[۳۸]، بنی امیه [۳۹].برخی از ازدواج های پیامبر نیز با هدف سرپرستی بیوه زنانی شکل گرفت که در جنگ های صدر اسلام همسران خود را از دست داده بودند؛ مانند زینب دختر خزیمه.[۴۰]

سیره پیامبر در مواجهه با همسرانش[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پیامبر اسلام برای هریک از همسرانش زمانی معیّن کرده بود و هرروز با همه همسرانش دیدار می‌کرد و اگر نوبتش در همان روز بود، نزد او می‌ماند وگرنه برمی‌خاست. در این دیدارها وی مدتی بیشتر را نزد‌ ام سلمه می‌ماند.[۴۱] این شیوه حتی در دوران بیماری ایشان نیز رعایت می‌شد تا هنگامی که حضرت فاطمه(س) از همسران پیامبر خواست که برای رعایت حال ایشان، حق خود را ببخشند و آنان نیز پذیرفتند.[۴۲] پیامبر هنگام سفر با قرعه یکی از همسرانش را برمی‌گزید و وی را با خود به سفر می‌برد.[۴۳]

برخی زنان ایشان از او توقع داشتند با بهتر شدن اوضاع مسلمانان و به دست آوردن غنائم خیبر به سال نهم،[۴۴] وضع رفاهی بهتری را برای آنان فراهم کند. آنان می‌گفتند که اگر از پیامبر جدا شوند، شوهرانی مناسب خواهند یافت. از این رو، ناسازگاری آنان باعث شد تا پیامبر یک ماه از آنان کناره‌گیری کند و به فرمان خدا آنان را میان پذیرفتن زندگی ساده و طلاق گرفتن از ایشان برای دستیابی به وضع مالی بهتر مخیر کرد.

همه یا بیشتر همسران پیامبر، ماندن با ایشان را برگزیدند.[۴۵] به همین مناسبت، آیات 28-34 احزاب نازل شد و افزون بر دستور تخییر، شرایط همسری رسول خدا را نیز بازگو کرد.[۴۶] سبب‌هایی دیگر نیز برای این کناره‌گیری رسول خدا(ص) ‌گزارش شده است؛ از جمله افشای راز پیامبر به دست حفصه[۴۷] و حسدورزی برخی همسران رسول خدا به یکدیگر.[۴۸]

بر پایه بعضی از تفاسیر، از شرایط یاد شده در این آیات، رضایت دادن همسران به نحوه تقسیم رسول خدا بود. بر این اساس، پیامبر(ص) همسران خود را به دو دسته قسمت کرد: دسته‌ای که نباید توقع زمان‌بندی منظم می‌داشتند (ارجائی) که عبارت بودند از سوده، جویریه، صفیه، میمونه، و‌ ام حبیبه؛ و دسته‌ای که ایشان با زمان‌بندی مساوی نزد آنان می‌رفت (ایوائی) که عبارت بودند از عایشه، حفصه، ‌ام سلمه، و زینب‏ دختر جحش.[۴۹]

مهریه زنان پیامبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

همه منابع از برابر بودن مهریه همه زنان پیامبر ‌گزارش داده‌اند؛ هرچند در مقدار آن اختلاف است. در بسیاری از منابع شیعه[۵۰] و سنی[۵۱] این مهریه برابر با 500 درهم ‌گزارش شده است، مگر‌ ام حبیبه که مهریه او 400 دینار بود؛ زیرا در این ازدواج، پادشاه حبشه، نجاشی وکیل پیامبر(ص) بود و به اقتضای پادشاهی‌اش آن مبلغ را معین کرد.[۵۲]

تردید درباره زنان دیگر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در منابع تاریخی،از زنان دیگری به عنوان همسران پیامبر یاد شده که محل تردید است و بسیاری از سیره‌نویسان از آن‌ها به عنوان همسران پیامبر نام نبرده‌اند، این زنان عبارتند از:

اسماء دختر نعمان کندی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اسماء دختر نعمان کندی.[۵۳] برپایه ‌گزارش ابن عباس و ابی اسید ساعدی، پیامبر به گمان این‌که وی از این ازدواج ناخرسند بوده وی را طلاق داد.[۵۴]

فاطمه دختر ضحاک[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فاطمه دختر ضحاک از قبیله بنی‌کلاب.[۵۵] او از پیامبر جدا شد.[۵۶]

ریحانه دختر شمعون[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ریحانه دختر شمعون بن زید از بنی‌قریظه یا بنی‌نضیر. برخی او را کنیز رسول خدا می‌دانند و برخی گفته‌اند که پیامبر او را آزاد ساخت و با او ازدواج کرد.[۵۷]

ملیکه دختر داود[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ملیکه دختر داود از بنی‌لیث. نام پدر او را کعب نیز گفته‌اند که در فتح مکه به‌دست لشکریان اسلام کشته شد. .[۵۸]

عالیه دختر ظبیان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

درباره عالیه سه دیدگاه وجود دارد. برخی گفته‌اند که وی به ازدواج پیامبر درآمد و سپس رسول خدا او را طلاق داد. شماری گفته‌اند که در دوران زندگانی پیامبر درگذشت و برخی نیز او را همسر موقت پیامبر می‌دانند که در پی سپری شدن مدت، از او جدا شد.[۵۹]

قتیله دختر قیس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

قتیله دختر قیس از قبیله بنی‌کنده و خواهر اشعث بن قیس. درباره او سه رای وجود دارد: 1. کنیز پیامبر بود. 2. تقاضای ازدواج بدون مهریه از پیامبر داشت. 3. به ازدواج پیامبر درآمد؛ اما پیش از رسیدن به مدینه، در پی رحلت پیامبر، نزد خانواده‌اش بازگشت و همراه برادرش از اسلام رویگردان و مرتد شد.[۶۰]

سنا دختر صلت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

او به عقد پیامبر درآمد؛ اما پیش از رسیدن به مدینه درگذشت.[۶۱]

ام شریک دختر حکیم[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ام شریک دختر حکیم[۶۲] از بنی‌دوس ازد. او را غزیه دختر جابر بن حکیم نیز گفته‌اند. برپایه گزارشی، او که هنوز با اسلام آشنا نشده بود، تردید خود را درباره پیامبر اظهار کرد و از او به‌ خدا پناه برد. اما ‌گزارش‌هایی دیگر او را زنی می‌دانند که درخواست ازدواج بدون مهریه از رسول خدا داشت و رسول خدا با تقاضایش موافقت نکرد.[۶۳] از پایداری او در برابر شکنجه‌های قومش و نیز کرامت الهی درباره او ‌گزارش‌هایی در دست است.[۶۴]

خوله دختر هذیل[ویرایش | ویرایش مبدأ]

او در پی عقد با پیامبر در راه مدینه درگذشت.[۶۵]

شراف دختر خلیفه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شراف دختر خلیفه.[۶۶] برخی او را در شمار همسران رسول خدا می‌دانند که در زمان حیات پیامبر(ص) درگذشت.[۶۷]

عمره دختر یزید[ویرایش | ویرایش مبدأ]

عمره دختر یزید از بنی‌کلاب. گفته شده پیامبر او را طلاق داده است.[۶۸]

امیمه دختر شراحیل[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در منابع آمده، امیمه در مواجهه با پیامبر ابراز ناخرسندی کرد از همین رو، پیامبر او را طلاق داد. برخی او را همان زنی دانسته‌اند که از پیامبر به‌خدا پناه برد.[۶۹]

اختلاف و دو دستگی همسران پیامبر(ص)[ویرایش | ویرایش مبدأ]

رقابت و دودستگی میان همسران پیامبر، در موارد بسیار به آزار ایشان می‌انجامید. نمونه این رقابت‌ها را می‌توان در موارد زیر یافت:

نزول سوره تحریم و حسادت به ماریه قبطیه[۷۰]

اعتراض‌های چندباره به پیامبر(ص) به سبب یاد کردن از حضرت خدیجه[۷۱]

ناراحتی برخی همسران پیامبر از ازدواج‌های جدید ایشان[۷۲]

به‌کار بستن ترفندهایی برای پیشگیری از ازدواج پیامبر با زنان دیگر،[۷۳]

تلاش برخی همسران پیامبر برای بد نام کردن زنان دیگر که آنان را نزد پیامبر محبوب‌تر می‌دیدند.[۷۴]

برپایه روایتی، زنان پیامبر در دوران زندگانی ایشان به دو حزب قسمت می‌شدند: حزب‌ ام سلمه و حزب عایشه. حزب عایشه سهمی بیشتر از هدایای مردم به رسول خدا را به‌دست می‌آورد که مایه شکایت و اعتراض زنان پیامبر گشت.[۷۵] برخی همسران رسول خدا برای هموار کردن مسیر خلافت فرد مطلوب خود تلاش می‌کردند. این تلاش در شیوه انتقال فرمان امامت جماعت مسجد پیامبر، در روزهای آخر عمر ایشان و در دوران بیماری او آشکار است.[۷۶] این‌کار باعث شد تا پیامبر با حالت بیماری در مسجد حاضر شود و ابوبکر را که به امامت جماعت مشغول شده بود، کنار بزند و خود، نشسته، امامت نماز را برعهده گیرد.[۷۷] پیامبر ‌چنان از این کار همسرانش آزرده شد که آنان را به زنانی فتنه‌گر تشبیه کرد[۷۸] که برپایه برخی آیات، قصد منحرف کردن حضرت یوسف را داشتند و یوسف، زندان را بر پذیرش پیشنهاد آنان برتری داد. (سوره یوسف، آیه 33)

همسران پیامبر بعد از وفات آن حضرت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پس از پیامبر، جایگاهی که قرآن برای همسران پیامبر مشخص کرده بود و سفارش پیامبر گرامی برای نیکی به همسرانش،[۷۹] موجب توجه ویژه خلفا به آنان شد؛ چنان‌که به ایشان عطایایی داشتند.[۸۰] البته پس از پیامبر، همه زنان ایشان در یک جایگاه نبودند؛ چنان‌که عمر سهم عطای عایشه را 2000 درهم بیش از دیگر زنان تعیین کرد[۸۱] و معاویه و عبدالله بن زبیر هدیه‌هایی هنگفت به عایشه می‌دادند.[۸۲]

همه همسران پیامبر احادیثی را از ایشان آموخته و از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بودند. این ویژگی اجتماعی سبب نقش آفرینی آنان در تحولات سیاسی بعد از وفات پیامبر شد. نمود آشکار این مسأله در جنگ جمل رخ داد. در این جنگ ام سلمه به حمایت علی (ع) پرداخت[۸۳] و ام حبیبه[۸۴] و عایشه[۸۵] جانب شامیان را نگه داشتند. حفصه هم حامی شامیان بود ولی به توصیه برادرش عبدالله بن عمر از همراهی عایشه در این جنگ منع شد[۸۶].

عبدالله بن زبیر نیز به سبب خویشاوندی با عایشه در دوران حکومتش از حمایت عایشه برخوردار بود.[۸۷]

حج‌‌گزاردن همسران پیامبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

همه نُه همسر رسول خدا او را در حجة الوداع همراهی کردند و حج ‌گزاردند.[۸۸] گویند که پیامبر(ص) همسرانش را در مدینه بر کجاوه شتران سوار کرد و برای حج ‌گزاردن همراه خود به مکه برد.[۸۹] برپایه برخی روایات، پیامبر(ص) در حجة الوداع، روز عید قربان، برای همه همسران خود یک گاو قربانی کرد.[۹۰]

در دوران خلافت عمر، همسران پیامبر از انجام حج و عمره منع شدند و تنها در واپسین حجی که عمر به سال 23ق. به‌‌جا آورد، آنان را با تشریفات ویژه سوار بر هودج‌هایی پوشیده همراه خود به حج برد. تنها سوده به پشتوانه برداشت خود از حدیثی از پیامبر، در خانه ماند و حج را به‌جا نیاورد و زینب دختر جحش نیز در این هنگام درگذشته بود.[۹۱] عثمان نیز در دوران خلافت خود، به پشتوانه رفتار عمر، همه آنان را با خود به حج برد.[۹۲] از حج‌‌‌ گزاردن همسران پیامبر در زمان‌های دیگر نیز ‌گزارش‌هایی در دست است.[۹۳]

حجره‌های همسران پیامبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

خانه‌ها یا حجره‌های زنان پیامبر در ضلع غربی مسجد و بخشی از ضلع جنوبی تا جایگاه منبر قرار داشت و در گسترش مسجد در سده نخست ق. به مسجد پیوست.[۹۴] وارثان صفیه و خود عایشه حجره‌هایشان را به قیمت 180000 درهم به معاویه فروختند.[۹۵] پنج خانه کومه‌هایی کوچک از برگ درخت نخل بود که پرده‌هایی مویین بر درهایشان آویخته بود و چهار خانه دیگر اتاق‌هایی کوچک و گلی بود.[۹۶]

قبر همسران پیامبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

همسران ایشان در قبرستان بقیع مدفون هستند،[۹۷] مگر خدیجه(س) که در دهم رمضان سال دهم بعثت در سن 65 سالگی رحلت کرد و پیامبر(ص) او را کنار عبدالمطلب، عبد مناف و ابوطالب در مکه به خاک سپرد.[۹۸] نیز میمونه به سال 51ق. وفات کرد[۹۹] و در منطقه سرف نزدیک مکه دفن شد.[۱۰۰] همچنین بر پایه گزارشی، ‌ام حبیبه در شام مدفون است.[۱۰۱]

جستارهای وابسته[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. الاستیعاب، ج‏1، ص46؛ اسد الغابه، ج1، ص40.
  2. الطبقات، ج‏8، ص174؛ الاستیعاب، ج‏1، ص35.
  3. انساب الاشراف، ج‏1، ص98؛ الصحیح من سیرة النبی، ج‏2، ص115.
  4. السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏1، ص188؛ اسد الغابه، ج‏6، ص80.
  5. السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏1، ص190؛ الاستیعاب، ج‏4، ص1819.
  6. الاستیعاب، ج‏4، ص1821؛ الاصابه، ج‏8، ص101.
  7. تاریخ طبری، ج‏2، ص309؛ البدء و التاریخ، ج‏5، ص71.
  8. اعلام الوری، ج‏1، ص53؛ امتاع الاسماع، ج‏1، ص45؛ نساء النبی، ص49-50.
  9. انساب الاشراف، ج‏1، ص407؛ امتاع الاسماع، ج‏6، ص34.
  10. السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏1، ص645؛ الکامل، ج‏2، ص131.
  11. تاریخنامه‏ طبری، ج‏3، ص141.
  12. انساب الاشراف، ج‏1، ص407؛ المنتظم، ج‏3، ص344.
  13. سیره ابن اسحق، ص255؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص409.
  14. انساب الاشراف، ج‏10، ص200؛ اعلام النبوه، ص213.
  15. الطبقات، ج8، ص73؛ تاریخ طبری، ج‏3، ص164.
  16. الطبقات، ج‏8، ص76؛ الاصابه، ج8، ص343.
  17. الطبقات، ج‏8، ص175؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص423.
  18. الطبقات، ج‏8، ص77؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص438.
  19. الطبقات، ج‏8، ص77؛ تاریخ طبری، ج‏3، ص165.
  20. تاریخ خلیفه، ص27؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص429؛ الاصابه، ج‏8، ص157.
  21. نساء النبی، ص135؛ همسران رسول خدا، ص25.
  22. همسران رسول خدا، ص46؛ زندگانی محمد، ص439.
  23. الطبقات، ج‏8، ص90.
  24. انساب الاشراف، ج1، ص442؛ الطبقات، ج8، ص95.
  25. المغازی، ج‏1، ص411؛ اسد الغابه، ج‏6، ص57.
  26. تاریخ طبری، ج11، ص610؛ الاستیعاب، ج4، ص1871؛ الاصابه، ج8، ص210-212.
  27. الطبقات، ج8، ص111؛ انساب الاشراف، ج1، ص447؛ الاصابه، ج8، ص322.
  28. الاصابه، ج1، ص87.
  29. الاوائل، ص115؛ تاریخ طبری، ج3، ص167.
  30. سوره احزاب، آیه28-34
  31. تفسیر قمی، ج‏2، ص193؛ جامع البیان، ج21، ص101؛ نمونه، ج12، ص214.
  32. جامع البیان، ج‏22، ص3؛ نمونه، ج‏17، ص288؛ المیزان، ج‏16، ص308.
  33. مجموعه آثار، ج19، ص498.
  34. نمونه، ج‏17، ص401.
  35. کنز العرفان، ج‏2، ص239.
  36. السنن الکبری، ج7، ص69
  37. انساب الاشراف، ج1، ص422 ، الطبقات، ج8، ص95
  38. تاریخ طبری، ج11، ص610، الاستیعاب، ج4، ص1871، الاصابه، ج8، ص210-212
  39. الطبقات، ج8، ص77، تاریخ طبری، ج3، ص165
  40. نساءالنبی، ص135، همسران رسول خدا، ص25
  41. الطبقات، ج‏8، ص135-136؛ سبل الهدی، ج‏9، ص65.
  42. الطبقات، ج‏8، ص135؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص415.
  43. الطبقات، ج‏8، ص135؛ انساب الاشراف، ج1، ص417.
  44. امتاع الاسماع، ج6، ص180.
  45. انساب الاشراف، ج1، ص467؛ الکافی، ج6، ص139؛ جامع البیان، ج‏21، ص100.
  46. الطبقات، ج‏8، ص144-147؛ تفسیر قمی، ج‏2، ص192.
  47. الطبقات، ج‏8، ص149؛ مجمع البیان، ج‏10، ص47.
  48. جامع البیان، ج21، ص100؛ زاد المسیر، ج3، ص460.
  49. مجمع البیان، ج‏8، ص574؛ تفسیر شاهی، ج‏2، ص401.
  50. الکافی، ج5، ص376؛ التهذیب، ج7، ص357؛ رسالة فی المهر، ص26.
  51. الطبقات، ج8، ص128؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص463؛ سبل الهدی، ج‏9، ص48.
  52. انساب الاشراف، ج‏1، ص229؛ الاصابه، ج‏8، ص141.
  53. انساب الاشراف، ج2، ص456؛ اسد الغابه، ج6، ص16.
  54. الطبقات، ج‏8، ص115؛ تاریخ طبری، ج‏11، ص614.
  55. انساب الاشراف، ج1، ص454؛ الاصابه، ج‏8، ص272.
  56. الطبقات، ج‏8، ص112؛ تاریخ طبری، ج‏3، ص95.
  57. الطبقات، ج8، ص102؛ انساب الاشراف، ج1، ص454.
  58. انساب الاشراف، ج1، ص458؛ الطبقات، ج8، ص117؛ تاریخ طبری، ج3، ص65.
  59. انساب الاشراف، ج1، ص455؛ تاریخ طبری، ج3، ص168.
  60. الطبقات، ج8، ص117؛ تاریخ طبری، ج3، ص168؛ انساب الاشراف، ج1، ص456.
  61. الطبقات، ج8، ص118؛ نهایة الارب، ج18، ص196؛ تاریخ طبری، ج11، ص597.
  62. انساب الاشراف، ج1، ص422؛ الطبقات، ج8، ص122.
  63. تاریخ طبری، ج11، ص671؛ الطبقات، ج8، ص122.
  64. الطبقات، ج8، ص123؛ المناقب، ج1، ص103.
  65. الطبقات، ج8، ص126؛ تاریخ طبری، ج11، ص595.
  66. الطبقات، ج8، ص126-127؛ الاصابه، ج8، ص200.
  67. تاریخ طبری، ج3، ص168؛ عیون الاثر، ج2، ص376.
  68. انساب الاشراف، ج1، ص456؛ الطبقات، ج8، ص112.
  69. نهایة الارب، ج18، ص194؛ امتاع الاسماع، ج‏13، ص121.
  70. الطبقات، ج‏8، ص149؛ انساب الاشراف، ج‏1، ص424.
  71. انساب الاشراف، ج‏1، ص412؛ الاستیعاب، ج‏4، ص1823؛ البدایة و النهایه، ج‏3، ص128.
  72. الاصابه، ج‏8، ص343.
  73. انساب الاشراف، ج‏1، ص457؛ تاریخ طبری، ج‏11، ص614.
  74. الطبقات، ج8، ص136؛ الاستیعاب، ج4، ص1872.
  75. الطبقات، ج‏8، ص130؛ صحیح البخاری، ج2، ص132.
  76. السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏2، ص652؛ شرح نهج البلاغه، ج9، ص198.
  77. الطبقات، ج‏2، ص169؛ المعرفة و التاریخ، ج‏1، ص447.
  78. البدایة و النهایه، ج‏5، ص232.
  79. الطبقات، ج3، ص98؛ انساب الاشراف، ج10، ص35.
  80. تاریخ طبری، ج3، ص614؛ انساب الاشراف، ج1، ص444.
  81. انساب الاشراف، ج‏1، ص444؛ تاریخ طبری، ج3، ص614.
  82. انساب الاشراف، ج‏1، ص419.
  83. تاریخ یعقوبی، ج‏2، ص181؛ الفتوح، ج‏2، ص455.
  84. تاریخ الاسلام، ج‏3، ص539.
  85. الاخبار الطوال، ص144.
  86. تاریخ طبری، ج‏4، ص454؛ البدایة و النهایه، ج‏7، ص230.
  87. البدایة و النهایه، ج8، ص336؛ الاغانی، ج‏9، ص98.
  88. سیره ابن اسحق، ج3، ص1108-1109؛ الطبقات، ج2، ص131؛ ج8، ص44.
  89. الطبقات، ج2، ص131.
  90. سبل الهدی، ج‏9، ص83.
  91. انساب الاشراف، ج1، ص466؛ الطبقات، ج3، ص215.
  92. انساب الاشراف، ج1، ص466؛ فتح الباری، ج4، ص62؛ عون المعبود، ج5، ص102.
  93. الطبقات، ج8، ص169.
  94. تاریخ الاسلام، ج‏6، ص253؛ سبل الهدی، ج‏3، ص349.
  95. الطبقات، ج‏8، ص132.
  96. الطبقات، ج‏8، ص134؛ تاریخ الاسلام، ج‏6، ص32.
  97. آثار اسلامی، ص343؛ تخریب و بازسازی بقیع، ص25.
  98. تاریخ یعقوبی، ج2، ص35؛ اسد الغابه، ج5، ص439.
  99. البدایة و النهایه، ج‏6، ص225.
  100. المعارف، ص137؛ الاصابه، ج‏8، ص324.
  101. تاریخ دمشق، ج‏2، ص420؛ رحلة ابن بطوطه، ج1، ص319.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل امهات المؤمنین.
  • آثار اسلامی مکه و مدینه: رسول جعفریان، قم، مشعر، 1386ش؛
  • الاتقان: السیوطی (م. 911ق.)، به کوشش سعید، لبنان، دار الفکر، 1416ق؛
  • احادیث‌ ام المؤمنین عائشه: السید مرتضی العسکری، التوحید، 1414ق؛
  • الاحتجاج: ابومنصور الطبرسی (م. 520ق.)، به کوشش سید محمد باقر، دار النعمان، 1386ق؛
  • الاخبار الطوال: ابن داود الدینوری (م. 282ق.)، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، 1412ق؛
  • الاستیعاب: ابن عبدالبر (م. 463ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، 1412ق؛
  • اسد الغابه: ابن اثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار الفکر، 1409ق؛
  • الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق؛
  • اعلام النبوه: الماوردی (م. 450ق.)، بیروت، مکتبة الهلال، 1409ق؛
  • اعلام الوری: الطبرسی (م. 548ق.)، قم، آل البیت:، 1417ق؛
  • الاغانی: ابوالفرج الاصفهانی (م. 356ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق؛
  • الامامة و السیاسه: ابن قتیبه (م. 276ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، الرضی، 1413ق؛
  • امتاع الاسماع: المقریزی (م. 845ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420ق؛
  • انساب الاشراف: البلاذری (م. 279ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، 1417ق؛
  • الاوائل: ابوهلال العسکری (م. 395ق.)، دار البشیر، 1408ق؛
  • ایران در زمان ساسانیان: آرتور کریستین سن، ترجمه: یاسمی، تهران، صدای معاصر، 1378ش؛
  • البدء و التاریخ: المطهر المقدسی (م. 355ق.)، بیروت، دار صادر، 1903م؛
  • البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. 774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف؛
  • البرهان فی علوم القرآن: الزرکشی (م. 794ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، قاهره، احیاء الکتب العربیه، 1376ق؛
  • تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، 1410ق؛
  • تاریخ بلعمی (تاریخنامه طبری): بلعمی (م. 325ق.)، به کوشش روشن، سروش، 1378ش. و البرز، 1373ش؛
  • تاریخ الخمیس: حسین محمد الدیاربکری (م. 966ق.)، بیروت، دار صادر؛
  • تاریخ تمدن: ویل دورانت (م. 1981م.)، ترجمه: آرام و دیگران، تهران، علمی و فرهنگی، 1378ش؛
  • تاریخ خلیفه: خلیفة بن خیاط (م. 240ق.)، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق؛
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. 310ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1403ق؛
  • تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (م. 571ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛
  • تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. 292ق.)، بیروت، دار صادر، 1415ق؛
  • تخریب و بازسازی بقیع: سید علی قاضی عسکر، تهران، مشعر، 1384ش؛
  • تفسیر قمی: القمی (م. 307ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، 1404ق؛
  • تفسیر شاهی: ابوالفتح جرجانی (م. 976ق.)، به کوشش اشراقی، تهران، نوید، 1362ش؛
  • تهذیب الاحکام: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش؛
  • جامع‌ البیان: الطبری (م. 310ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1412ق؛
  • جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م. 456ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
  • الحاوی الکبیر: الماوردی (م. 450ق.)، بیروت، دار الفکر؛
  • دلائل الامامه: الطبری الشیعی (م. قرن 4)، قم، بعثت، 1413ق؛
  • رحلة ابن بطوطه: ابن بطوطه (م. 779ق.)، به کوشش التازی، الرباط، المملکة المغربیه، 1417ق؛
  • رسالة فی المهر: المفید (م. 413ق.)، به کوشش مهدی نجف، دار المفید، بیروت، 1414ق؛
  • زاد المسیر: ابن الجوزی (م. 597ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، 1422ق؛
  • زندگانی محمد(ص): محمد حسنین هیکل، ترجمه: پاینده، حوزه هنری، 1376ش؛
  • سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م. 942ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق؛
  • السنن الکبری: البیهقی (م. 458ق.)، بیروت، دار الفکر؛
  • سیر اعلام النبلاء: الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، 1413ق؛
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م. 213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه؛
  • السیرة النبویه: نجاح الطائی، بیروت، البلاغ، 1422ق؛
  • سیره ابن اسحق (السیر و المغازی): ابن اسحق (م. 151ق.)، به کوشش زکار، قم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، 1368ش؛
  • شذرات الذهب: عبدالحی بن العماد (م. 1089ق.)، به کوشش الارنؤوط، بیروت، دار ابن کثیر، 1406ق؛
  • شرح نهج البلاغه: ابن ابی الحدید (م. 656ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، 1378ق؛
  • صحیح البخاری: البخاری (م. 256ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401ق؛
  • صحیح مسلم: مسلم (م. 261ق.)، بیروت، دار الفکر؛
  • الصحیح من سیرة النبی(ص): جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دار السیره، 1414ق؛
  • الطبقات الکبری: ابن سعد (م. 230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
  • عون المعبود: العظیم آبادی (م. 1329ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق؛
  • عیون الاثر: ابن سید الناس (م. 734ق.)، بیروت، مؤسسة عزالدین، 1406ق؛
  • فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، بیروت، دار المعرفه؛
  • الفتوح: ابن اعثم الکوفی (م. 314ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الاضواء، 1411ق؛
  • الفردوس الاعلی: محمد حسین کاشف الغطاء؛
  • الکافی: الکلینی (م. 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش؛
  • الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار صادر، 1385ق؛
  • کمال الدین: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1405ق؛
  • کنز العرفان فی فقه القرآن: الفاضل المقداد (م. 826ق.)، به کوشش القاضی، تقریب بین المذاهب، 1422ق؛
  • لسان المیزان: ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، بیروت، اعلمی، 1390ق؛
  • مجمع البیان: الطبرسی (م. 548ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛
  • مجموعه آثار: مرتضی مطهری (م. 1358ش.)، تهران، صدرا، 1377ش؛
  • مروج الذهب: المسعودی (م. 346ق.)، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، 1409ق؛
  • مسند ابی یعلی: احمد بن علی بن المثنی (م. 307ق.)، به کوشش حسین سلیم، بیروت، دار المامون للتراث؛
  • المعارف: ابن قتیبه (م. 276ق.)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، الرضی، 1373ش؛
  • المعرفة و التاریخ: الفسوی (م. 277ق.)، به کوشش الامری، بیروت، الرساله، 1401ق؛
  • معرفت (ماهنامه): قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی1؛
  • المغازی: الواقدی (م. 207ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق؛
  • المفصل: جواد علی (م. 1987م.)، مکتبة المدینة الرقمیه، 1422ق؛
  • المنار: رشید رضا (م. 1354ق.)، قاهره، دار المنار، 1373ق؛
  • مناقب آل‌ ابی‌ طالب: ابن شهرآشوب (م. 588ق.)، به کوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، 1376ق؛
  • المنتظم: ابن الجوزی (م. 597ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق؛
  • المیزان: الطباطبائی (م. 1402ق.)، بیروت، اعلمی، 1393ق؛
  • نساء النبی: عائشه عبدالرحمن بنت الشاطی، بیروت، دار الکتاب العربی، 1406ق؛
  • نقد و بررسی منابع سیره نبوی: رسول جعفریان و دیگران، تهران، سمت، 1378ش؛
  • نمونه: مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش؛
  • نهایة الارب: احمد بن عبدالوهاب النویری (م. 733ق.)، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، 1412ق؛
  • همسران رسول خدا(ص): عقیقی بخشایشی، قم، دار التبلیغ.