|
|
(۴۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| اسماعیل
| |
| ==تولد==
| |
| هنگاميکه حضرت ابراهيم7 از آتش نمروديان نجات يافت، به فرمان خداوند، سرزمين آنان را به سوي بيت المقدس ترک کرد. (انبياء/21، 68ـ71)<ref>جامع البيان، ج23، ص89؛ معاني القرآن، ج6، ص46؛ الميزان، ج7، ص230.</ref> وي از خداوند خواست فرزنداني صالح به او عطا فرمايد. خداوند تولد پسري بردبار را به وي بشارت داد. (صافّات/37، 97ـ101) بسياري از مفسران، اين فرزند را اسماعيل7 دانستهاند.<ref>تفسير مجاهد، ص543؛ مجمع البيان، ج8، ص322؛ الصافي، ج4، ص276.</ref> اين فرزند در پي آگاهي از رؤياي پدرش براي ذبح خود، به او وعده داد که در برابر اين رخداد بردبار باشد. همين که اسماعيل7 به صراحت در شمار صابران ياد شده، تأييدي بر درستي تطبيق اسماعيل بر آن غلام حليم است. (صافّات/37، 101ـ102؛ انبياء/21، 85)
| |
|
| |
|
| مادر اسماعيل، هاجر3 کنيز مصري ساره، همسر نخست ابراهيم، بود که به سبب نازايي آن بانو و با پيشنهاد خود او<ref>کتاب مقدس، پيدايش، 16: 1-2؛ تاريخ يعقوبي، ج1، ص25.</ref> به ازدواج ابراهيم7 درآمد.<ref>کتاب مقدس، پيدايش، 15: 16؛ تاريخ يعقوبي، ج1، ص25؛ قاموس کتاب مقدس، ص73.</ref> عهد عتيق تاريخ اين ازدواج را 10 سال پس از ورود ابراهيم7 به کنعان ميداند.<ref>کتاب مقدس، پيدايش، 16: 1-4.</ref> قرآن کريم تولد اسماعيل را عطيهاي الهي براي ابراهيم7 ميشمرد که در دوران کهنسالي او رخ داد: {'''الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ'''}. (ابراهيم/14، 39) سن وي هنگام تولد اسماعيل به اختلاف 86، 87، 90، 99 و 117 سال گزارش شده است.<ref>کتاب مقدس، پيدايش، 16: 15-16؛ تاريخ يعقوبي، ج1، ص25؛ مروج الذهب، ج1، ص57.</ref>
| |
|
| |
| به گزارش تاريخنگاران مسلمان، سكونت هاجر3 و اسماعيل7 در مكه و مجاورت خانه خدا، امري مسلّم است<ref>تاريخ يعقوبي، ج1، ص25؛ تاريخ طبري، ج1، ص255؛ الكامل، ج1، ص103.</ref> که قرآن كريم نيز آن را به صراحت گزارش کرده است: {'''رَبَّنَا إِنِّي أَسكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيرِ ذِي زَرعٍ عِندَ بَيتِكَ المُحَرَّمِ...'''} (ابراهيم/14، 37)
| |
|
| |
| == نقش اسماعیل در پیدایش و آبادانی مکه ==
| |
| تاريخنگاران مسلمان[1] <ref>[1]. الکامل، ج1، ص103-105؛ تاريخ ابن خلدون، ج1، ص350؛ قصص الانبياء، جزائري، ص142.</ref>و بيشتر مفسران[2] <ref>[2]. جامع البيان، ج13، ص300-302؛ مجمع البيان، ج1، ص389؛ الميزان، ج1، ص288.</ref>ذيل آيه 37 ابراهيم/14، پيدايش زمزم و گرد آمدن برخي قبايل در پيرامون آن و آبادي و رونق گرفتن مکه را با آمدن هاجر3 و اسماعيل7 پيوند داده و آن را از آثار دعاي حضرت ابراهيم7 دانستهاند. بر پايه برخي از روايات، هاجر3 جامهاي را که همراه داشت، بر درختي افکند و همراه اسماعيل7 در سايه آن پناه گرفت. حضرت ابراهيم7 هنگام ترک آنان، در پاسخ هاجر گفت: شما را به خدايي ميسپارم که به فرمان وي در اين سرزمين جايگزينتان کردم.[1]<ref>[1]. بحار الانوار، ج12، ص98؛ الصافي، ج3، ص92؛ نور الثقلين، ج2، ص549.</ref> بر پايه پارهاي گزارشها، هاجر3 و اسماعيل7 در جاي کنوني حجر اسماعيل سکونت يافتند.[2] <ref>[2]. جامع البيان، ج1، ص762.</ref>در روايتي منسوب به امام صادق7، حجر اسماعيل٭ خانه ايشان معرفي شده است.[3] <ref>[3]. الکافي، ج4، ص210؛ بحار الانوار، ج12، ص117.</ref>
| |
|
| |
| در پي ناياب شدن آب آشاميدني در آن بيابان خشک و سوزان، هاجر3 از کوه صفا بالا رفت و چون آبي يا کسي را نيافت، پايين آمد و از کوه مروه بالا رفت.[1]<ref>[1]. الکافي، ج4، ص202؛ مجمع البيان، ج1، ص389؛ روض الجنان، ج2، ص154.</ref> درباره سبب اين بالا رفتن، به مواردي چون جستوجوي آب[2]<ref>[2]. تاريخ طبري، ج1، ص252؛ الکافي، ج4، ص202؛ الکامل، ج1، ص103.</ref>، ياري جستن از رهگذري[3]<ref>[3]. تفسير قمي، ج1، ص61؛ جامع البيان، ج13، ص301؛ تفسير ثعلبي، ج5، ص322.</ref> يا نظارهگر مرگ فرزند نشدن[4]<ref>[4]. سيره ابن اسحاق، ج2، ص77؛ اخبار مکه، ج1، ص55.</ref> اشاره شده است. شماري از تاريخنگاران[5]<ref>[5]. نک: تاريخ طبري، ج1، ص257؛ دلائل النبوه، ج2، ص48.</ref> و مفسران[6] <ref>[6]. احکام القرآن، جصاص، ج1، ص95؛ احکام القرآن، ابن عربي، ج3، ص95.</ref>بالا رفتن هاجر از صفا و مروه را هفت بار شمردهاند و همين را سبب تشريع هفت بار سعي ميان صفا و مروه دانستهاند. (<sub>←</sub> صفا و مروه) سرانجام هاجر از فراز مروه آبي را در کنار اسماعيل7 ديد و نزد وي بازگشت. او پيرامون آب را با رمل فراگرفت.[7] <ref>[7]. تفسير قمي، ج1، ص61؛ جامع البيان، ج13، ص302؛ الصافي، ج3، ص93.</ref>پيدايش اين چشمه که بعدها زمزم نام گرفت، بر اثر ساييده شدن پاي اسماعيل7 بر زمين و از ارهاصات وي دانسته شده است.[8]<ref>[8]. الکافي، ج4، ص202؛ التفسير الکبير، ج19، ص136؛ الخرائج و الجرائح، ج2، ص930.</ref> ارهاص، رويدادي فراعادي است که پيش از نبوت يک پيامبر و در پيوند با وي رخ ميدهد. بر همين اساس، زمزم را «چاه اسماعيل» نيز خواندهاند.[9]<ref>[9]. نک: تاريخ طبري، ج2، ص255؛ السيرة النبويه، ابن هشام، ج1، ص97.</ref>
| |
|
| |
| با پيدايش چشمه زمزم در آن بيابان بيآب و علف، برخي کاروانها در آنجا توقف کردند و شماري از قبايل در پيرامون آن گرد آمدند. آنها در آغاز نيازمنديهاي خود را به دست کاروانهاي عبوري تأمين ميکردند که در آنجا توقف مينمودند.[10]<ref>[10]. الکافي، ج4، ص202.</ref> به گزارش منابع تاريخي[11]<ref>[11]. تاريخ طبري، ج1، ص256؛ البداية و النهايه، ج1، ص179؛ تاريخ ابن خلدون، ج1، ص350.</ref> و تفسيري[12] <ref>[12]. تفسير قمي، ج1، ص61؛ مجمع البيان، ج1، ص389؛ تفسير ثعلبي، ج5، ص322.</ref>قبيله جُرْهُم در مسير حرکت به سوي شام با ديدن پرندگان بر روي کوهها و صخرههاي مشرف بر زمزم، وجود آب را احتمال دادند و به سوي آن آمدند. بر پايه گزارشي ديگر، جرهميان نزديک مکه سکونت داشتند. آنها با ديدن آب جاري، از هاجر3 و اسماعيل7 اجازه خواستند که در آن محل سکنا گزيده، از آن آب بهره گيرند.[1]<ref>[1]. نک: تاريخ طبري، ج1، ص258؛ تفسير قمي، ج1، ص61؛ مجمع البيان، ج1، ص389.</ref> شماري از دانشمندان با اشاره به موقعيت جغرافيايي و نبود آب در آن منطقه[2]<ref>[2]. جامع البيان، ج13، ص301؛ مجمع البيان، ج6، ص84؛ تفسير بغوي، ج3، ص38.</ref>، گوارايي و فراواني آب زمزم[3]<ref>[3]. معجم البلدان، ج3، ص148.</ref> را سبب گرد آمدن قبيله جرهم٭ و پيدايش شهر مکه دانستهاند.
| |
|
| |
| == اسماعیل و بنای کعبه ==
| |
|
| |
| == پانویس ==
| |
| {{پانویس}}
| |
|
| |
| == منابع ==
| |
| {{منابع}}
| |
| {{پایان}}
| |