آیه انذار: تفاوت میان نسخهها
(رده) |
جز (فارسی سازی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:آیه انذار.jpeg|200px|thumb|left|[[آیه]] انذار، آیه ۲۱۴ [[سوره شعراء]]]] | [[پرونده:آیه انذار.jpeg|200px|thumb|left|[[آیه]] انذار، آیه ۲۱۴ [[سوره شعراء]]]] | ||
'''آیه انذار''' [[آیه]] | '''آیه انذار''' [[آیه]] ۲۱۴ [[سوره]] [[سوره شعراء|شعراء]] درباره انذار خویشاوندان [[پیامبر(ص)]] است. رسول الله(ص) پس از نزول این آیه به [[علی(ع)]] دستور داد که نزدیکانش را به مهمانی دعوت کند. در این مهمانی، پیامبر(ص) پیام الهی مبنی بر مأموریتش و تعیین جانشین پس از خودش را به آنان اعلام کرد اما [[ابولهب]] جلسه را به هم زد. روز بعد هم به همین ترتیب عمل شد و پیامبر(ص) خطاب به حاضران، از [[پیامبری|رسالت]] خویش سخن گفت و از آنان در این راه یاری خواست؛ ولی هیچ کس جز علی(ع) دعوت او را پاسخ نگفت. رسول خدا، پس از اتمام حجت بر قوم خود، علی بن ابیطالب(ع) را برادر، وصی و خلیفه پس از خود در میان ملسمانان خواند. | ||
==واژه شناسی == | ==واژه شناسی == | ||
=== معنای لغوی === | === معنای لغوی === | ||
انذار مصدر باب اِفعال از ریشه «ن ذ ر» و به معنای آگاه ساختن همراه بیم و پرهیز است.<ref>مفردات، ص۴۸۷؛ تاج العروس، ج۷، ص۵۱۷، «نذر».</ref> این مفهوم در بیش از ۱۲۴ جا در [[قرآن]] به کار رفته<ref>المعجم الاحصائی، ج۳، ص۱۵۴۲.</ref> و در کنار [[تبشیر]] از وظایف مهم [[پیامبران]] به شمار رفته است. | |||
انذار مصدر باب اِفعال از ریشه «ن | |||
=== مصداق یابی === | === مصداق یابی === | ||
آیاتی چند، آیه انذار نامیده شدهاند؛ از جمله: [[سوره مدثّر|مدثّر]]/۷۴، ۱-۲؛ [[سوره توبه|توبه]]/۹، ۱۲۲؛ [[سوره شوری|شوری]]/۴۲، ۷. اما مشهورترین آنها آیه ۲۱۴ [[سوره شعراء|شعراء]]/۲۶ است که فرمان خداوند به پیامبر را برای انذار خویشاوندانش در آغاز [[دعوت علنی]]، در سال چهارم [[بعثت]] بیان میکند: {وَ أَنذِر عَشِیرَتَک الْأَقرَبِین}.<ref>جامع البیان، ج۱۹، ص۱۴۸.</ref> خداوند به رسول خود فرمان میدهد که پیش از ابلاغ دعوت عمومی، نخست خاندان خود را از عذاب الهی بترساند و دعوت [[توحید]] و [[رسالت]] را بر آنان عرضه کند. در بیان سبب آغاز دعوت از خویشاوندان، گفتهاند ضرورت داشت تا پیامبر از حمایت خاندانش در محیط [[قبایل عرب|قبایلی عرب]] برخوردار شود و نیز بر آنان اتمام حجت کند.<ref>تاریخ تحلیلی اسلام، ج۱، ص۸۴-۸۵.</ref> | |||
آیاتی چند، آیه انذار نامیده شدهاند؛ از جمله: [[سوره مدثّر|مدثّر]]/ | |||
== شرح واقعه == | == شرح واقعه == | ||
بر پایه روایتها، [[محمد بن عبدالله(ص)|پیامبر]] پس از نزول این آیه به [[علی بن ابیطالب(ع)|علی]](ع) دستور داد که [[بنی عبدالمطلب|بنیعبدالمطلب]]<ref>نک: تاریخ طبری، ج۲، ص۶۳.</ref> را که در آن روز ۴۰ نفر از جمله عموهای پیامبر همچون [[ابوطالب عموی پیامبر|ابوطالب]]، [[حمزه عموی پیامبر|حمزه]]، [[عباس عموی پیامبر|عباس]] و [[ابولهب عموی پیامبر|ابولهب]] بودند، به خانه ابوطالب<ref>الارشاد، ج۱، ص۴۹؛ الشافی، ج۳، ص۱۴۴.</ref> فراخواند. برخی نیز دعوت شدگان را [[بنی هاشم|بنیهاشم]]<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۱۲۴؛ السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۶۰.</ref> یا [[آل عبدمناف]]<ref>نک: تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۵۱. </ref> و محل دعوت را [[خانه پیامبر|خانه خود پیامبر]]<ref>نک: الشیعة فی المیزان، ص۴۲۹.</ref>، [[شعب ابیطالب]]<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۳۵۶.</ref> یا [[کوه ابوقبیس]]<ref>نک: تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۵۱. </ref> دانستهاند. آنگاه همه مهمانان به گونهای [[معجزه|معجزهآسا]]، با یک صاع خوراک ران گوسفند و یک قدح شیر به دست پیامبر گرامی، سیر و سیراب شدند. سپس پیامبر(ص) پیام الهی را به آنان ابلاغ کرد. ابولهب با جادو خواندن این مراسم، جلسه را بر هم زد و از ابلاغ پیامبر(ص) جلوگیری کرد. روز بعد هم به همین ترتیب عمل شد و پیامبر(ص) خطاب به حاضران، از رسالت خویش سخن گفت و از آنان در این راه یاری خواست؛ ولی هیچ کس جز علی(ع) دعوت او را اجابت نکرد و وعده یاری نداد. | |||
پیامبر(ص) پس از اتمام حجت بر قوم خود، علی بن ابیطالب(ع) را برادر، وصی و خلیفه خود در میان مردم خواند: «إنّ هذا أﺧﻰ و وﺻﻴﻰ و ﺧﻠﻴﻔﺘﻰ فیکم فاسمعوا له و أطیعوا».<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۶۳؛ قس: جامع البیان، ج۱۹، ص۱۴۶.</ref> جمع حاضر با طعنه زدن بر ابوطالب که اطاعت از پسرش بر او واجب شده بود، پراکنده شدند.<ref>نک: تاریخ طبری، ج۲، ص۶۳؛ تفسیر ثعلبی، ج۷، ص۱۸۲؛ الکامل، ج۲، ص۶۳.</ref> این ماجرا که شمار فراوانی از اصحاب مشهور پیامبر چون امام علی(ع)<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۶۳.</ref>، [[ابورافع]]<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۳۵۶.</ref>، [[براء بن عازب]]<ref>تفسیر ثعلبی، ج۷، ص۱۸۲.</ref> و [[ابن عباس]]<ref>الکامل، ج۲، ص۶۳.</ref> آن را روایت کردهاند، با اندکی اختلاف در منابع [[شیعه]] و [[اهل تسنن|سنی]] گزارش آمده است.<ref>برای نمونه نک: السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۲؛ مجمع البیان، ج۷، ص۳۵۲-۳۵۳.</ref> | |||
پیامبر(ص) پس از اتمام حجت بر قوم خود، علی بن ابیطالب(ع) را برادر، وصی و خلیفه خود در میان مردم خواند: «إنّ هذا أﺧﻰ و وﺻﻴﻰ و ﺧﻠﻴﻔﺘﻰ فیکم فاسمعوا له و أطیعوا».<ref>تاریخ طبری، | |||
=== نظر متکلمان شیعه و دلیلشان === | === نظر متکلمان شیعه و دلیلشان === | ||
[[متکلم|متکلمان]] شیعه با متواتر خواندن گزارش حادثه آیه انذار که به «[[حدیث دار]]» و «[[حدیث عشیره]]» معروف است<ref>نهج الایمان، ص۲۳۳؛ الطرائف، ص۲۰؛ الغدیر، ج۲، ص۲۷۸.</ref>، از این رخداد برای اثبات خلافت بلا فصل امام علی(ع) استدلال کردهاند.<ref>الشافی، ج۲، ص۷۷؛ منهاج الکرامه، ص۱۴۸؛ غایة المرام، ج۲، ص۲۴۵.</ref> بر پایه روایتی، خود امام علی(ع) در دوران [[خلافت|خلافتش]] با این آیه بر حقانیت خلافت و وصایت خویشتن استدلال کرده است. [[ابن کواء|ابن کوَّاء]]، یکی از [[خوارج]]، از وی پرسید: «چرا در میان فرزندان عبدالمطلب، تو وصی پیامبر شدی؟» امام با تمسک به آیه انذار، ماجرای آن روز را شرح داد.<ref>الخرائج، ص۸۴.</ref> همچنین بر پایه گزارش [[ربیعة بن ناجد]]، علی(ع) در پاسخ این پرسش که چگونه وی با وجود عموی پیامبر از ایشان ارث برد، ماجرای روز انذار را شرح داد و به آن استناد کرد.<ref>نهج الایمان، ص۲۳۵-۲۳۶.</ref> | |||
=== روایات غیرمشهور و نقدهای حدیثدار === | |||
ماجرای آیه انذار به گونههایی دیگر نیز گزارش شده است. با توجه به فضای زمانی و مکانی طرح این گزارشها به نظر میرسد که مربوط به دوره [[دعوت عمومی]] و پس از دعوت خویشاوندان هستند و به اشتباه با موضوع آیه انذار که مربوط به [[دعوت خویشاوندان]] است، یکی انگاشته شدهاند. برای نمونه در گزارشی آمده است که رسول خدا بر فراز [[کوه صفا]] رفت و با اعلان آن که میخواهد خبری مهم را به مردم برساند، [[قریش]] را پیرامون خود گرد آورد. نخست از کافران درباره صداقت خود و اعتماد و اطمینان آنان به خویشتن اقرار گرفت و آنگاه ایشان را از عذاب سخت [[خداوند]] بیم داد. در این میان، ابولهب به پیامبر اعتراض و توهین میکند و در پی آن، در نکوهش او [[سوره مسد]] نازل میشود.<ref>نک: جامع البیان، ج۱۹، ص۱۴۷.</ref> این گزارش از جهت مخالفت با ظاهر آیه که انذار را برای خویشاوندان و نه همه قریش میشمرد و نیز استبعاد نزول سوره مسد/۱۱۱ با لحن شدید آن در این دوره آغازین، قابل نقد و تردید است. | |||
بر پایه گزارشی دیگر، پیامبر بر [[کوه مروه]] ایستاد و ابتدا [[آل فهر]] را دعوت کرد و در پی آن همه قریش حضور یافتند. آنگاه با ندا دادن [[آل لؤی]]، [[آل کعب]]، [[آل مره]]، [[آل کلاب]]، [[آل قصی]]، [[آل عبدمناف]] و [[آل هاشم]]، تیرههای مختلف قریش را به ترتیب استثنا کرد و تنها هاشمیان را نگاه داشت. سپس آنان را در منزل بزرگترین عموی خود [[حارث بن عبدالمطلب]] گرد آورد و اطعام کرد. سپس انذار را به آنان ابلاغ نمود. ابولهب حاضران را به اطاعت از وی تشویق کرد و ابوطالب نیز وعده یاری داد و بسیاری از جمله [[جعفر بن ابیطالب]] و [[عتبة بن حارث]] در همین روز ایمان آوردند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۷.</ref> این گزارش که تنها یعقوبی با [[روایت مرسل|روایتی مرسل]] آن را یاد کرده، افزون بر برخی نکات ناهمگون با سیر حوادث صدر [[اسلام]] مانند حمایت ابولهب، سبک و ساختاری داستانی دارد که نشان از برساخته بودن آن است. | |||
ماجرای آیه انذار | [[روایت|روایتهایی]] دیگر نیز در شرح ماجرای آیه انذار گزارش شده که ناسازگاریهای فراوان آنها با دوره زمانی آغاز دعوت، مانند حضور افرادی چون [[حضرت فاطمه(س)]] و [[عایشه]] که آن هنگام هنوز زاده نشده بودند<ref>جامع البیان، ج۱۹، ص۱۵۰.</ref>، گویای آن است که احتمالاً شرح دعوتهای بعدی پیامبر، به اشتباه با دعوت آیه انذار ارتباط داده شده است.<ref>نک: الدر المنثور، ج۵، ص۹۵-۹۶؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۳۵.</ref> | ||
دانشمندان اهل سنت در واکنشهای گوناگون، به نقد یا توجیه این روایت پرداختهاند. [[ابن تیمیه]]، حدیثدار را برساخته شمرده، اشکالهای فراوان بر آن وارد ساخته و بر ترک آن ادعای [[اجماع]] کرده است.<ref>منهاج السنه، ج۷، ص۴۴۵؛ الصحیح من سیرة النبی، ج۳، ص۶۳.</ref> اما این روایت در منابع معتبر حدیثی بسیاری از اهل سنت آمده و از اشکالهای سندی یا محتوایی پیراسته است.<ref>نک: الغدیر، ج۲، ص۲۷۸؛ الصحیح من سیرة النبی، ج۳، ص۶۴-۶۵.</ref> | |||
دانشمندان اهل سنت در واکنشهای گوناگون، به نقد یا توجیه این روایت پرداختهاند. [[ابن تیمیه]]، | |||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
*الارشاد: المفید (م.۴۱۳ق.)، به کوشش آل البیت:، بیروت،دار المفید، ۱۴۱۴ق؛ | |||
*الارشاد: المفید (م. | *اطلس تاریخ اسلام: حسین مونس، ترجمه: آذرتاش آذرنوش، تهران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ۱۳۸۵ش؛ | ||
*اطلس تاریخ اسلام: حسین مونس، ترجمه: آذرتاش آذرنوش، تهران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، | *تاج العروس: الزبیدی (م.۱۲۰۵ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت،دار الفکر، ۱۴۱۴ق؛ | ||
*تاج العروس: الزبیدی (م. | *تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، بیروت،دار صادر، ۱۴۱۵ق؛ | ||
*تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. | |||
*تاریخ تحلیلی اسلام: محمد نصیری رضی، مجموعه معارف، قم؛ | *تاریخ تحلیلی اسلام: محمد نصیری رضی، مجموعه معارف، قم؛ | ||
*تاریخ طبری (تاریخ الامم و | *تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق؛ | ||
*تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن | *تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت،دار المعرفه، ۱۴۰۹ق؛ | ||
*تفسیر القمی: القمی (م. | *تفسیر القمی: القمی (م.۳۰۷ق.)، به کوشش الجزائری، قم،دار الکتاب، ۱۴۰۴ق؛ | ||
*تفسیر ثعلبی ( | *تفسیر ثعلبی (الکشف و البیان): الثعلبی (م.۴۲۷ق.)، به کوشش ابن عاشور، بیروت،دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق؛ | ||
*جامع البیان: الطبری (م. | *جامع البیان: الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت،دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ | ||
*الخرائج و الجرائح: الراوندی (م. | *الخرائج و الجرائح: الراوندی (م.۵۷۳ق.)، مؤسسة الامام المهدی، قم؛ | ||
*الدر المنثور: السیوطی (م. | *الدر المنثور: السیوطی (م.۹۱۱ق.)، بیروت،دار المعرفه، ۱۳۶۵ق؛ | ||
*السیرة الحلبیه: الحلبی (م. | *السیرة الحلبیه: الحلبی (م.۱۰۴۴ق.)، بیروت،دار المعرفه، ۱۴۰۰ق؛ | ||
*السیرة النبویه: ابن هشام (م. | *السیرة النبویه: ابن هشام (م.۸-۲۱۳ق.)، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح و اولاده، ۱۳۸۳ق؛ | ||
*الشافی فی الامامه: السید المرتضی (م. | *الشافی فی الامامه: السید المرتضی (م.۴۳۶ق.)، به کوشش حسینی، تهران، موسسة الصادق۷، ۱۴۱۰ق؛ | ||
*الشیعة فی المیزان: محمد جواد مغنیه (م. | *الشیعة فی المیزان: محمد جواد مغنیه (م.۱۴۰۰ق.)، بیروت،دار المعارف للمطبوعات، ۱۳۹۹م؛ | ||
*الصحیح من سیرة | *الصحیح من سیرة النبی۹: جعفر مرتضی العاملی، بیروت،دار السیره، ۱۴۱۴ق؛ | ||
*الطرائف: ابن طاووس (م. | *الطرائف: ابن طاووس (م.۶۶۴ق.)، قم، مطبعة الخیام،۱۳۹۹ق؛ | ||
*غایة المرام فی شرح شرائع الاسلام: مفلح بن الحسن الصیمری (م. | *غایة المرام فی شرح شرائع الاسلام: مفلح بن الحسن الصیمری (م. قرن۹)، به کوشش کوثرانی، بیروت،دار الهادی، ۱۴۲۰ق؛ | ||
*الغدیر: الامینی (م. | *الغدیر: الامینی (م.۱۳۹۰ق.)، تهران،دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۶ش؛ | ||
* | *الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت،دار صادر، ۱۳۸۵ق؛ | ||
*مجمع البیان: الطبرسی (م. | *مجمع البیان: الطبرسی (م.۵۴۸ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق؛ | ||
*المعجم الاحصائی: محمود روحانی، مشهد، آستان قدس رضوی، | *المعجم الاحصائی: محمود روحانی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۶ش؛ | ||
*مفردات: الراغب (م. | *مفردات: الراغب (م.۴۲۵ق.)، نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق؛ | ||
*منهاج السنة النبویه: ابن تیمیه (م. | *منهاج السنة النبویه: ابن تیمیه (م.۷۲۸ق.)، به کوشش محمد رشاد، مؤسسه قرطبه، ۱۴۰۶ق؛ | ||
*منهاج الکرامه: العلامة الحلی (م. | *منهاج الکرامه: العلامة الحلی (م.۷۲۶ق.)، به کوشش عبدالرحیم مبارک، مشهد، تاسوعا، ۱۳۷۹ش؛ | ||
*المیزان: الطباطبایی (م. | *المیزان: الطباطبایی (م.۱۴۰۲ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق؛ | ||
*نهج الایمان: علی بن یوسف ابن جبیر (م. قرن هفت )، به کوشش احمد حسینی، مشهد، مجتمع امام | *نهج الایمان: علی بن یوسف ابن جبیر (م. قرن هفت)، به کوشش احمد حسینی، مشهد، مجتمع امام هادی۷، ۱۴۱۸ق. | ||
{{آیات قرآنی مرتبط با حج}} | {{آیات قرآنی مرتبط با حج}} |
نسخهٔ ۶ سپتامبر ۲۰۱۷، ساعت ۲۱:۴۷
آیه انذار آیه ۲۱۴ سوره شعراء درباره انذار خویشاوندان پیامبر(ص) است. رسول الله(ص) پس از نزول این آیه به علی(ع) دستور داد که نزدیکانش را به مهمانی دعوت کند. در این مهمانی، پیامبر(ص) پیام الهی مبنی بر مأموریتش و تعیین جانشین پس از خودش را به آنان اعلام کرد اما ابولهب جلسه را به هم زد. روز بعد هم به همین ترتیب عمل شد و پیامبر(ص) خطاب به حاضران، از رسالت خویش سخن گفت و از آنان در این راه یاری خواست؛ ولی هیچ کس جز علی(ع) دعوت او را پاسخ نگفت. رسول خدا، پس از اتمام حجت بر قوم خود، علی بن ابیطالب(ع) را برادر، وصی و خلیفه پس از خود در میان ملسمانان خواند.
واژه شناسی
معنای لغوی
انذار مصدر باب اِفعال از ریشه «ن ذ ر» و به معنای آگاه ساختن همراه بیم و پرهیز است.[۱] این مفهوم در بیش از ۱۲۴ جا در قرآن به کار رفته[۲] و در کنار تبشیر از وظایف مهم پیامبران به شمار رفته است.
مصداق یابی
آیاتی چند، آیه انذار نامیده شدهاند؛ از جمله: مدثّر/۷۴، ۱-۲؛ توبه/۹، ۱۲۲؛ شوری/۴۲، ۷. اما مشهورترین آنها آیه ۲۱۴ شعراء/۲۶ است که فرمان خداوند به پیامبر را برای انذار خویشاوندانش در آغاز دعوت علنی، در سال چهارم بعثت بیان میکند: {وَ أَنذِر عَشِیرَتَک الْأَقرَبِین}.[۳] خداوند به رسول خود فرمان میدهد که پیش از ابلاغ دعوت عمومی، نخست خاندان خود را از عذاب الهی بترساند و دعوت توحید و رسالت را بر آنان عرضه کند. در بیان سبب آغاز دعوت از خویشاوندان، گفتهاند ضرورت داشت تا پیامبر از حمایت خاندانش در محیط قبایلی عرب برخوردار شود و نیز بر آنان اتمام حجت کند.[۴]
شرح واقعه
بر پایه روایتها، پیامبر پس از نزول این آیه به علی(ع) دستور داد که بنیعبدالمطلب[۵] را که در آن روز ۴۰ نفر از جمله عموهای پیامبر همچون ابوطالب، حمزه، عباس و ابولهب بودند، به خانه ابوطالب[۶] فراخواند. برخی نیز دعوت شدگان را بنیهاشم[۷] یا آل عبدمناف[۸] و محل دعوت را خانه خود پیامبر[۹]، شعب ابیطالب[۱۰] یا کوه ابوقبیس[۱۱] دانستهاند. آنگاه همه مهمانان به گونهای معجزهآسا، با یک صاع خوراک ران گوسفند و یک قدح شیر به دست پیامبر گرامی، سیر و سیراب شدند. سپس پیامبر(ص) پیام الهی را به آنان ابلاغ کرد. ابولهب با جادو خواندن این مراسم، جلسه را بر هم زد و از ابلاغ پیامبر(ص) جلوگیری کرد. روز بعد هم به همین ترتیب عمل شد و پیامبر(ص) خطاب به حاضران، از رسالت خویش سخن گفت و از آنان در این راه یاری خواست؛ ولی هیچ کس جز علی(ع) دعوت او را اجابت نکرد و وعده یاری نداد.
پیامبر(ص) پس از اتمام حجت بر قوم خود، علی بن ابیطالب(ع) را برادر، وصی و خلیفه خود در میان مردم خواند: «إنّ هذا أﺧﻰ و وﺻﻴﻰ و ﺧﻠﻴﻔﺘﻰ فیکم فاسمعوا له و أطیعوا».[۱۲] جمع حاضر با طعنه زدن بر ابوطالب که اطاعت از پسرش بر او واجب شده بود، پراکنده شدند.[۱۳] این ماجرا که شمار فراوانی از اصحاب مشهور پیامبر چون امام علی(ع)[۱۴]، ابورافع[۱۵]، براء بن عازب[۱۶] و ابن عباس[۱۷] آن را روایت کردهاند، با اندکی اختلاف در منابع شیعه و سنی گزارش آمده است.[۱۸]
نظر متکلمان شیعه و دلیلشان
متکلمان شیعه با متواتر خواندن گزارش حادثه آیه انذار که به «حدیث دار» و «حدیث عشیره» معروف است[۱۹]، از این رخداد برای اثبات خلافت بلا فصل امام علی(ع) استدلال کردهاند.[۲۰] بر پایه روایتی، خود امام علی(ع) در دوران خلافتش با این آیه بر حقانیت خلافت و وصایت خویشتن استدلال کرده است. ابن کوَّاء، یکی از خوارج، از وی پرسید: «چرا در میان فرزندان عبدالمطلب، تو وصی پیامبر شدی؟» امام با تمسک به آیه انذار، ماجرای آن روز را شرح داد.[۲۱] همچنین بر پایه گزارش ربیعة بن ناجد، علی(ع) در پاسخ این پرسش که چگونه وی با وجود عموی پیامبر از ایشان ارث برد، ماجرای روز انذار را شرح داد و به آن استناد کرد.[۲۲]
روایات غیرمشهور و نقدهای حدیثدار
ماجرای آیه انذار به گونههایی دیگر نیز گزارش شده است. با توجه به فضای زمانی و مکانی طرح این گزارشها به نظر میرسد که مربوط به دوره دعوت عمومی و پس از دعوت خویشاوندان هستند و به اشتباه با موضوع آیه انذار که مربوط به دعوت خویشاوندان است، یکی انگاشته شدهاند. برای نمونه در گزارشی آمده است که رسول خدا بر فراز کوه صفا رفت و با اعلان آن که میخواهد خبری مهم را به مردم برساند، قریش را پیرامون خود گرد آورد. نخست از کافران درباره صداقت خود و اعتماد و اطمینان آنان به خویشتن اقرار گرفت و آنگاه ایشان را از عذاب سخت خداوند بیم داد. در این میان، ابولهب به پیامبر اعتراض و توهین میکند و در پی آن، در نکوهش او سوره مسد نازل میشود.[۲۳] این گزارش از جهت مخالفت با ظاهر آیه که انذار را برای خویشاوندان و نه همه قریش میشمرد و نیز استبعاد نزول سوره مسد/۱۱۱ با لحن شدید آن در این دوره آغازین، قابل نقد و تردید است.
بر پایه گزارشی دیگر، پیامبر بر کوه مروه ایستاد و ابتدا آل فهر را دعوت کرد و در پی آن همه قریش حضور یافتند. آنگاه با ندا دادن آل لؤی، آل کعب، آل مره، آل کلاب، آل قصی، آل عبدمناف و آل هاشم، تیرههای مختلف قریش را به ترتیب استثنا کرد و تنها هاشمیان را نگاه داشت. سپس آنان را در منزل بزرگترین عموی خود حارث بن عبدالمطلب گرد آورد و اطعام کرد. سپس انذار را به آنان ابلاغ نمود. ابولهب حاضران را به اطاعت از وی تشویق کرد و ابوطالب نیز وعده یاری داد و بسیاری از جمله جعفر بن ابیطالب و عتبة بن حارث در همین روز ایمان آوردند.[۲۴] این گزارش که تنها یعقوبی با روایتی مرسل آن را یاد کرده، افزون بر برخی نکات ناهمگون با سیر حوادث صدر اسلام مانند حمایت ابولهب، سبک و ساختاری داستانی دارد که نشان از برساخته بودن آن است.
روایتهایی دیگر نیز در شرح ماجرای آیه انذار گزارش شده که ناسازگاریهای فراوان آنها با دوره زمانی آغاز دعوت، مانند حضور افرادی چون حضرت فاطمه(س) و عایشه که آن هنگام هنوز زاده نشده بودند[۲۵]، گویای آن است که احتمالاً شرح دعوتهای بعدی پیامبر، به اشتباه با دعوت آیه انذار ارتباط داده شده است.[۲۶]
دانشمندان اهل سنت در واکنشهای گوناگون، به نقد یا توجیه این روایت پرداختهاند. ابن تیمیه، حدیثدار را برساخته شمرده، اشکالهای فراوان بر آن وارد ساخته و بر ترک آن ادعای اجماع کرده است.[۲۷] اما این روایت در منابع معتبر حدیثی بسیاری از اهل سنت آمده و از اشکالهای سندی یا محتوایی پیراسته است.[۲۸]
پیوند به بیرون
پانویس
- ↑ مفردات، ص۴۸۷؛ تاج العروس، ج۷، ص۵۱۷، «نذر».
- ↑ المعجم الاحصائی، ج۳، ص۱۵۴۲.
- ↑ جامع البیان، ج۱۹، ص۱۴۸.
- ↑ تاریخ تحلیلی اسلام، ج۱، ص۸۴-۸۵.
- ↑ نک: تاریخ طبری، ج۲، ص۶۳.
- ↑ الارشاد، ج۱، ص۴۹؛ الشافی، ج۳، ص۱۴۴.
- ↑ تفسیر قمی، ج۲، ص۱۲۴؛ السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۶۰.
- ↑ نک: تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۵۱.
- ↑ نک: الشیعة فی المیزان، ص۴۲۹.
- ↑ مجمع البیان، ج۷، ص۳۵۶.
- ↑ نک: تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۵۱.
- ↑ تاریخ طبری، ج۲، ص۶۳؛ قس: جامع البیان، ج۱۹، ص۱۴۶.
- ↑ نک: تاریخ طبری، ج۲، ص۶۳؛ تفسیر ثعلبی، ج۷، ص۱۸۲؛ الکامل، ج۲، ص۶۳.
- ↑ تاریخ طبری، ج۲، ص۶۳.
- ↑ مجمع البیان، ج۷، ص۳۵۶.
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج۷، ص۱۸۲.
- ↑ الکامل، ج۲، ص۶۳.
- ↑ برای نمونه نک: السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۲؛ مجمع البیان، ج۷، ص۳۵۲-۳۵۳.
- ↑ نهج الایمان، ص۲۳۳؛ الطرائف، ص۲۰؛ الغدیر، ج۲، ص۲۷۸.
- ↑ الشافی، ج۲، ص۷۷؛ منهاج الکرامه، ص۱۴۸؛ غایة المرام، ج۲، ص۲۴۵.
- ↑ الخرائج، ص۸۴.
- ↑ نهج الایمان، ص۲۳۵-۲۳۶.
- ↑ نک: جامع البیان، ج۱۹، ص۱۴۷.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۷.
- ↑ جامع البیان، ج۱۹، ص۱۵۰.
- ↑ نک: الدر المنثور، ج۵، ص۹۵-۹۶؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۳۵.
- ↑ منهاج السنه، ج۷، ص۴۴۵؛ الصحیح من سیرة النبی، ج۳، ص۶۳.
- ↑ نک: الغدیر، ج۲، ص۲۷۸؛ الصحیح من سیرة النبی، ج۳، ص۶۴-۶۵.
منابع
- الارشاد: المفید (م.۴۱۳ق.)، به کوشش آل البیت:، بیروت،دار المفید، ۱۴۱۴ق؛
- اطلس تاریخ اسلام: حسین مونس، ترجمه: آذرتاش آذرنوش، تهران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ۱۳۸۵ش؛
- تاج العروس: الزبیدی (م.۱۲۰۵ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت،دار الفکر، ۱۴۱۴ق؛
- تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، بیروت،دار صادر، ۱۴۱۵ق؛
- تاریخ تحلیلی اسلام: محمد نصیری رضی، مجموعه معارف، قم؛
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق؛
- تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت،دار المعرفه، ۱۴۰۹ق؛
- تفسیر القمی: القمی (م.۳۰۷ق.)، به کوشش الجزائری، قم،دار الکتاب، ۱۴۰۴ق؛
- تفسیر ثعلبی (الکشف و البیان): الثعلبی (م.۴۲۷ق.)، به کوشش ابن عاشور، بیروت،دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق؛
- جامع البیان: الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت،دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛
- الخرائج و الجرائح: الراوندی (م.۵۷۳ق.)، مؤسسة الامام المهدی، قم؛
- الدر المنثور: السیوطی (م.۹۱۱ق.)، بیروت،دار المعرفه، ۱۳۶۵ق؛
- السیرة الحلبیه: الحلبی (م.۱۰۴۴ق.)، بیروت،دار المعرفه، ۱۴۰۰ق؛
- السیرة النبویه: ابن هشام (م.۸-۲۱۳ق.)، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح و اولاده، ۱۳۸۳ق؛
- الشافی فی الامامه: السید المرتضی (م.۴۳۶ق.)، به کوشش حسینی، تهران، موسسة الصادق۷، ۱۴۱۰ق؛
- الشیعة فی المیزان: محمد جواد مغنیه (م.۱۴۰۰ق.)، بیروت،دار المعارف للمطبوعات، ۱۳۹۹م؛
- الصحیح من سیرة النبی۹: جعفر مرتضی العاملی، بیروت،دار السیره، ۱۴۱۴ق؛
- الطرائف: ابن طاووس (م.۶۶۴ق.)، قم، مطبعة الخیام،۱۳۹۹ق؛
- غایة المرام فی شرح شرائع الاسلام: مفلح بن الحسن الصیمری (م. قرن۹)، به کوشش کوثرانی، بیروت،دار الهادی، ۱۴۲۰ق؛
- الغدیر: الامینی (م.۱۳۹۰ق.)، تهران،دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۶ش؛
- الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت،دار صادر، ۱۳۸۵ق؛
- مجمع البیان: الطبرسی (م.۵۴۸ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق؛
- المعجم الاحصائی: محمود روحانی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۶ش؛
- مفردات: الراغب (م.۴۲۵ق.)، نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق؛
- منهاج السنة النبویه: ابن تیمیه (م.۷۲۸ق.)، به کوشش محمد رشاد، مؤسسه قرطبه، ۱۴۰۶ق؛
- منهاج الکرامه: العلامة الحلی (م.۷۲۶ق.)، به کوشش عبدالرحیم مبارک، مشهد، تاسوعا، ۱۳۷۹ش؛
- المیزان: الطباطبایی (م.۱۴۰۲ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق؛
- نهج الایمان: علی بن یوسف ابن جبیر (م. قرن هفت)، به کوشش احمد حسینی، مشهد، مجتمع امام هادی۷، ۱۴۱۸ق.