آیه تبلیغ: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
(متن اصلی)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
آیه تبلیغ: آیه شصت و هفتم سوره مائده، متضمن ابلاغ ولایت و امامت علی بن ابی‌طالب7 در بازگشت از حجة الوداع
آیه تبلیغ: آیه شصت و هفتم سوره مائده، متضمن ابلاغ ولایت و امامت علی بن ابی‌طالب۷ در بازگشت از حجة الوداع


این آیه که در واپسین روزهای حیات رسول خدا9 نازل شد، به جهت داشتن واژه «بَلّغْ» به آیه تبلیغ معروف شده است.<ref>نهج الحق، ص172؛ الغدیر، ج1، ص9؛ نمونه، ج5، ص4.</ref> بر پایه این آیه، ایشان مأمور شد پیامی بسیار مهم را از سوی خداوند به مسلمانان ابلاغ کند و اگر در ابلاغ آن کوتاهی ورزد، رسالت خویش را به انجام نرسانده است. خداوند به وی اطمینان می‌دهد که او را از گزند و آسیب مردم حفظ کند: {یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغ مَا أُنزِلَ إِلَیكَ مِن رَبِّكَ وَإِن لَم تَفعَل فَمَا بَلَّغتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لا یهدِی القَومَ الكَافِرِینَ}. با نزول آیة وجوب حج (حجّ/22، 27) در سال دهم ق.<ref>جامع البیان، ج17، ص189؛ التبیان، ج7، ص309؛ السیرة الحلبیه، ج3، ص308.</ref>، منادیانی از سوی رسول خدا9 اعلان کردند که ایشان عازم حج است.<ref>الکافی، ج4، ص245؛ دلائل النبوه، ج5، ص433؛ البدایة و النهایه، ج5، ص127.</ref> همین مطلب با پیک به مسلمانان دور از مدینه نیز اعلان شد.<ref>بحار الانوار، ج21، ص396؛ مکاتیب الرسول، ج1، ص282.</ref> همچنین پیامبر9 در نامه‌ای به حضرت علی7 که از طرف ایشان به یمن فرستاده شده بود، از او خواست که همراه مسلمانان آن دیار به مکه بشتابد.<ref>روض الجنان، ج7، ص63؛ مکاتیب الرسول، ج1، ص283.</ref> شماری بسیار از مسلمانان<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج4، ص601؛ تاریخ طبری، ج2، ص401؛ عیون الاثر، ج2، ص342.</ref>، همسران پیامبر<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص109؛ البدایة و النهایه، ج5، ص131؛ السیرة الحلبیه، ج3، ص308.</ref> و حضرت فاطمه3 در این سفر با پیامبر9 همراه شدند.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج4، ص602؛ تاریخ طبری، ج2، ص204؛ عیون الاثر، ج2، ص344.</ref> منابع تاریخی شمار جمعیت همراه با ایشان را در این سفر به اختلاف تا بیش از 124000 نفر ذکر کرده‌اند.<ref>السیرة النبویه، ابن کثیر، ج2، ص154؛ السیرة الحلبیه، ج3، ص308.</ref> در متون اسلامی، از این حج پیامبر9 به حَجَّة الوداع، حجة الاسلام، حجة الکمال و حجة التمام یاد شده است.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج4، ص606؛ البدایة و النهایه، ج5، ص125؛ الغدیر، ج1، ص9.</ref>
این آیه که در واپسین روزهای حیات رسول خدا۹ نازل شد، به جهت داشتن واژه «بَلّغْ» به آیه تبلیغ معروف شده است.<ref>نهج الحق، ص۱۷۲؛ الغدیر، ج۱، ص۹؛ نمونه، ج۵، ص۴.</ref> بر پایه این آیه، ایشان مأمور شد پیامی بسیار مهم را از سوی خداوند به مسلمانان ابلاغ کند و اگر در ابلاغ آن کوتاهی ورزد، رسالت خویش را به انجام نرسانده است. خداوند به وی اطمینان می‌دهد که او را از گزند و آسیب مردم حفظ کند: {یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغ مَا أُنزِلَ إِلَیک مِن رَبِّک وَإِن لَم تَفعَل فَمَا بَلَّغتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لا یهدِی القَومَ الکافِرِینَ}. با نزول آیة وجوب حج (حجّ/۲۲، ۲۷) در سال دهم ق.<ref>جامع البیان، ج۱۷، ص۱۸۹؛ التبیان، ج۷، ص۳۰۹؛ السیرة الحلبیه، ج۳، ص۳۰۸.</ref>، منادیانی از سوی رسول خدا۹ اعلان کردند که ایشان عازم حج است.<ref>الکافی، ج۴، ص۲۴۵؛ دلائل النبوه، ج۵، ص۴۳۳؛ البدایة و النهایه، ج۵، ص۱۲۷.</ref> همین مطلب با پیک به مسلمانان دور از مدینه نیز اعلان شد.<ref>بحار الانوار، ج۲۱، ص۳۹۶؛ مکاتیب الرسول، ج۱، ص۲۸۲.</ref> همچنین پیامبر۹ در نامه‌ای به حضرت علی۷ که از طرف ایشان به یمن فرستاده شده بود، از او خواست که همراه مسلمانان آن دیار به مکه بشتابد.<ref>روض الجنان، ج۷، ص۶۳؛ مکاتیب الرسول، ج۱، ص۲۸۳.</ref> شماری بسیار از مسلمانان<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۴، ص۶۰۱؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۰۱؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۴۲.</ref>، همسران پیامبر<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰۹؛ البدایة و النهایه، ج۵، ص۱۳۱؛ السیرة الحلبیه، ج۳، ص۳۰۸.</ref> و حضرت فاطمه۳ در این سفر با پیامبر۹ همراه شدند.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۴، ص۶۰۲؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۰۴؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۴۴.</ref> منابع تاریخی شمار جمعیت همراه با ایشان را در این سفر به اختلاف تا بیش از ۱۲۴۰۰۰ نفر ذکر کرده‌اند.<ref>السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۲، ص۱۵۴؛ السیرة الحلبیه، ج۳، ص۳۰۸.</ref> در متون اسلامی، از این حج پیامبر۹ به حَجَّة الوداع، حجة الاسلام، حجة الکمال و حجة التمام یاد شده است.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۴، ص۶۰۶؛ البدایة و النهایه، ج۵، ص۱۲۵؛ الغدیر، ج۱، ص۹.</ref>


رسول خدا پس از گزاردن مناسک حج، روز چهاردهم ذی‌حجه، همراه دیگر مسلمانان مکه را ترک کرد و پنجشنبه هجدهم ذی‌حجه به منطقه غدیر خم، مکانی در جحفه، رسید. پنج ساعت از روز گذشته بود<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص112؛ الغدیر، ج1، ص10، 214.</ref> که آیه تبلیغ بر ایشان فرود آمد.<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج4، ص1172؛ اسباب النزول، ص135؛ الدر المنثور، ج2، ص298.</ref> رسول خدا9 در آن هوای بسیار گرم نیمروز پس از اقامه نماز ظهر در اجتماع عظیم مسلمانان بر فراز منبری که از جهاز شتران فراهم آمده بود<ref>الغدیر، ج1، ص10.</ref> خطبه‌ای خواند و از ادای وظیفه رسالت و نزدیکی رحلتش خبر داد. سپس به پاسداشت دو امانت ارزشمند، قرآن و عترت، سفارش کرد. آن‌گاه سه مرتبه فرمود: «أیها الناس! مَن أولی بِالمؤمنین مِنْ أنفُسِهم...؟»<ref>تفسیر عیاشی، ج1، ص332؛ تاریخ دمشق، ج42، ص219؛ السیرة الحلبیه، ج3، ص336.</ref>. حاضران در آن‌جا گفتند: خدا و رسولش آگاه‌ترند. پیامبر9 فرمود: «إنّ الله مولاىَ، و أنَا مَولَی المُؤمنین و انی اولی بهم من أنفسهم فَمَن كُنتُ مولاه فَهذا مولاه<ref>السیرة الحلبیه، ج3، ص336؛ تاریخ دمشق، ‌ج42، ص219.</ref>، ألا فَلیبَلِّغ الشاهد الغایب».<ref>تفسیر عیاشی، ج1، ص334؛ الغدیر، ج1، ص11؛ المیزان، ج6، ص54.</ref> در این هنگام، صحابه از جمله ابوبکر و‌ عمر بن خطاب، به علی7 تهنیت گفتند. هنوز جمعیت پراکنده نشده بود که جبرئیل فرود آمد و پیامبر را به نزول آیه اکمال و اتمام نعمت مژده داد: {الیومَ أَكمَلتُ لَكُم دِینَكُم وَأَتمَمتُ عَلَیكُم نِعمَتِی}. (مائده/5، 3)<ref>البدایة و النهایه، ج5، ص233؛ تاریخ دمشق، ج42، ص237-238.</ref> بر پایه روایتی، پیامبر9 به حضرت علی7 فرمود: پس از نزول آیه تبلیغ، اگر آنچه را که درباره ابلاغ ولایت تو امر شده بود، انجام نمی‌دادم، عملم تباه و نابود می‌شد.<ref>الامالی، ص584؛ نور الثقلین، ج1، ص654.</ref> همه مفسران شیعه<ref>تفسیر قمی، ج1، ص171؛ مجمع البیان، ج3-4، ص344؛ المیزان، ج6، ص48.</ref> با تکیه بر روایت‌هایی<ref>الامالی، ص584؛ الاحتجاج، ج1، ص67-74؛ مناقب، ج2، ص224.</ref> از امامان معصوم: شأن نزول آیه تبلیغ را امامت و ولایت علی بن ابی‌‌طالب7 در واقعه غدیر دانسته‌اند؛ چنان‌که بسیاری از صحابه رسول خدا<ref>التفسیر الکبیر، ج12، ص50؛ المیزان، ج6، ص59.</ref>، مورخان<ref>تاریخ دمشق، ج42، ص237.</ref> و مفسران اهل‌ سنت نیز چنین گفته‌اند.
رسول خدا پس از گزاردن مناسک حج، روز چهاردهم ذی‌حجه، همراه دیگر مسلمانان مکه را ترک کرد و پنجشنبه هجدهم ذی‌حجه به منطقه غدیر خم، مکانی در جحفه، رسید. پنج ساعت از روز گذشته بود<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۲؛ الغدیر، ج۱، ص۱۰، ۲۱۴.</ref> که آیه تبلیغ بر ایشان فرود آمد.<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج۴، ص۱۱۷۲؛ اسباب النزول، ص۱۳۵؛ الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸.</ref> رسول خدا۹ در آن هوای بسیار گرم نیمروز پس از اقامه نماز ظهر در اجتماع عظیم مسلمانان بر فراز منبری که از جهاز شتران فراهم آمده بود<ref>الغدیر، ج۱، ص۱۰.</ref> خطبه‌ای خواند و از ادای وظیفه رسالت و نزدیکی رحلتش خبر داد. سپس به پاسداشت دو امانت ارزشمند، قرآن و عترت، سفارش کرد. آن‌گاه سه مرتبه فرمود: «أیها الناس! مَن أولی بِالمؤمنین مِنْ أنفُسِهم...؟»<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۳۲؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۲۱۹؛ السیرة الحلبیه، ج۳، ص۳۳۶.</ref>. حاضران در آن‌جا گفتند: خدا و رسولش آگاه‌ترند. پیامبر۹ فرمود: «إنّ الله مولای، و أنَا مَولَی المُؤمنین و انی اولی بهم من أنفسهم فَمَن کنتُ مولاه فَهذا مولاه<ref>السیرة الحلبیه، ج۳، ص۳۳۶؛ تاریخ دمشق، ‌ج۴۲، ص۲۱۹.</ref>، ألا فَلیبَلِّغ الشاهد الغایب».<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۳۴؛ الغدیر، ج۱، ص۱۱؛ المیزان، ج۶، ص۵۴.</ref> در این هنگام، صحابه از جمله ابوبکر و‌ عمر بن خطاب، به علی۷ تهنیت گفتند. هنوز جمعیت پراکنده نشده بود که جبرئیل فرود آمد و پیامبر را به نزول آیه اکمال و اتمام نعمت مژده داد: {الیومَ أَکمَلتُ لَکم دِینَکم وَأَتمَمتُ عَلَیکم نِعمَتِی}. (مائده/۵، ۳)<ref>البدایة و النهایه، ج۵، ص۲۳۳؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۲۳۷-۲۳۸.</ref> بر پایه روایتی، پیامبر۹ به حضرت علی۷ فرمود: پس از نزول آیه تبلیغ، اگر آنچه را که درباره ابلاغ ولایت تو امر شده بود، انجام نمی‌دادم، عملم تباه و نابود می‌شد.<ref>الامالی، ص۵۸۴؛ نور الثقلین، ج۱، ص۶۵۴.</ref> همه مفسران شیعه<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۱۷۱؛ مجمع البیان، ج۳-۴، ص۳۴۴؛ المیزان، ج۶، ص۴۸.</ref> با تکیه بر روایت‌هایی<ref>الامالی، ص۵۸۴؛ الاحتجاج، ج۱، ص۶۷-۷۴؛ مناقب، ج۲، ص۲۲۴.</ref> از امامان معصوم: شأن نزول آیه تبلیغ را امامت و ولایت علی بن ابیطالب۷ در واقعه غدیر دانسته‌اند؛ چنان‌که بسیاری از صحابه رسول خدا<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۵۰؛ المیزان، ج۶، ص۵۹.</ref>، مورخان<ref>تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۲۳۷.</ref> و مفسران اهل‌ سنت نیز چنین گفته‌اند.


مؤلف کتاب الغدیر نام 30 تن از محدثان و مفسران سرشناس اهل‌ سنت را می‌آورد که شأن نزول آیه تبلیغ را ولایت و امامت علی بن ابی‌طالب7 در روز غدیر خم دانسته‌اند. از جمله آنان محمد بن جریر طبری مؤلف تفسیر جامع‌ البیان و تاریخ طبری است که کتاب الولایه را درباره حدیث غدیر نگاشته است. او از طریق زید بن ارقم نقل می‌کند که پیامبر در بازگشت از حجة الوداع در غدیر خم فرمود: خداوند آیه {یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغ مَا أُنزِلَ إِلَیكَ مِن رَّبِّكَ...} را بر من نازل کرد و جبرئیل به من فرمان داد تا در این مکان بایستم و به همگان اعلان کنم: «إنّ عَلىّ بنَ أبى طالب أخى وَ وَصیى و خَلیفَتى وَ الإمام بَعدى». سپس فرمود: خداوند جز به این خشنود نیست که ولایت علی را به شما تبلیغ کنم. خدا او را ولی و امام شما قرار داده و اطاعتش را بر همگان واجب و حکمش را بایسته و سخنش را حق قرار داده اس. کسی که با او مخالفت کند، ملعون؛ و آن که تصدیقش کند، برخوردار از رحمت است.<ref>الغدیر، ج1، ص214-223.</ref> پس از او مفسران دیگر همچون ابواسحاق ثعلبی<ref>تفسیر ثعلبی، ج4، ص92.</ref> در تفسیر الکشف و البیان و واحدی نیشابوری<ref>اسباب النزول، ص135.</ref> در کتاب اسباب النزول و حاکم حسکانی<ref>شواهد التنزیل، ج1، ص250.</ref> مؤلف شواهد التنزیل و جلال ‌الدین سیوطی<ref>الدر المنثور، ج2، ص298.</ref> مؤلف تفسیر الدر المنثور و فخر رازی<ref>التفسیر الکبیر، ج12، ص50.</ref> در تفسیر کبیر از طرق مختلف شأن نزول آیه تبلیغ را ولایت و امامت علی7 در حجة الوداع ذکر کرده‌اند.
مؤلف کتاب الغدیر نام ۳۰ تن از محدثان و مفسران سرشناس اهل‌ سنت را می‌آورد که شأن نزول آیه تبلیغ را ولایت و امامت علی بن ابی‌طالب۷ در روز غدیر خم دانسته‌اند. از جمله آنان محمد بن جریر طبری مؤلف تفسیر جامع‌ البیان و تاریخ طبری است که کتاب الولایه را درباره حدیث غدیر نگاشته است. او از طریق زید بن ارقم نقل می‌کند که پیامبر در بازگشت از حجة الوداع در غدیر خم فرمود: خداوند آیه {یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغ مَا أُنزِلَ إِلَیک مِن رَّبِّک...} را بر من نازل کرد و جبرئیل به من فرمان داد تا در این مکان بایستم و به همگان اعلان کنم: «إنّ عَلی بنَ أبی طالب أخی وَ وَصیی و خَلیفَتی وَ الإمام بَعدی». سپس فرمود: خداوند جز به این خشنود نیست که ولایت علی را به شما تبلیغ کنم. خدا او را ولی و امام شما قرار داده و اطاعتش را بر همگان واجب و حکمش را بایسته و سخنش را حق قرار داده اس. کسی که با او مخالفت کند، ملعون؛ و آن که تصدیقش کند، برخوردار از رحمت است.<ref>الغدیر، ج۱، ص۲۱۴-۲۲۳.</ref> پس از او مفسران دیگر همچون ابواسحاق ثعلبی<ref>تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۹۲.</ref> در تفسیر الکشف و البیان و واحدی نیشابوری<ref>اسباب النزول، ص۱۳۵.</ref> در کتاب اسباب النزول و حاکم حسکانی<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۵۰.</ref> مؤلف شواهد التنزیل و جلال ‌الدین سیوطی<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸.</ref> مؤلف تفسیر الدر المنثور و فخر رازی<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۵۰.</ref> در تفسیر کبیر از طرق مختلف شأن نزول آیه تبلیغ را ولایت و امامت علی۷ در حجة الوداع ذکر کرده‌اند.


برخی در توجیه شأن نزول این آیه گفته‌اند: کلمه «مولا» در حدیث «... مَن کُنت مَولاه فَهذا على مَولاه» در مقام امامت و ولایت نیست؛ بلکه به معنای دوست است.<ref>روح المعانی، ج3، ص234؛ المنار، ج6، ص465.</ref> در پاسخ به این توجیه گفته شده است: سفارش به محبت و دوستی علی7 نیاز به این همه مقدمه و متوقف ساختن جمعیت در بیابان سوزان و گرفتن اعتراف‌های پیاپی ازآنان نداشت. افزون بر این، تأکید بر دوستی علی7 را بارها مردم از زبان پیامبر9 شنیده بودند و این آن قدر اهمیت نداشت که اگر رسول خدا9 آن را ابلاغ نمی‌کرد، رسالت خود را به انجام نرسانده باشد.<ref>نمونه، ج5، ص16.</ref> در منابع تفسیری اهل‌ سنت، درباره سبب نزول آیه تبلیغ و مفهوم {بَلِّغ مَا أُنزِلَ إِلَیكَ} احتمال‌های دیگری مطرح شده است:
برخی در توجیه شأن نزول این آیه گفته‌اند: کلمه «مولا» در حدیث «... مَن کُنت مَولاه فَهذا علی مَولاه» در مقام امامت و ولایت نیست؛ بلکه به معنای دوست است.<ref>روح المعانی، ج۳، ص۲۳۴؛ المنار، ج۶، ص۴۶۵.</ref> در پاسخ به این توجیه گفته شده است: سفارش به محبت و دوستی علی۷ نیاز به این همه مقدمه و متوقف ساختن جمعیت در بیابان سوزان و گرفتن اعتراف‌های پیاپی ازآنان نداشت. افزون بر این، تأکید بر دوستی علی۷ را بارها مردم از زبان پیامبر۹ شنیده بودند و این آن قدر اهمیت نداشت که اگر رسول خدا۹ آن را ابلاغ نمی‌کرد، رسالت خود را به انجام نرسانده باشد.<ref>نمونه، ج۵، ص۱۶.</ref> در منابع تفسیری اهل‌ سنت، درباره سبب نزول آیه تبلیغ و مفهوم {بَلِّغ مَا أُنزِلَ إِلَیک} احتمال‌های دیگری مطرح شده است:


1. آیه تبلیغ در آغاز بعثت در مکه نازل شد و پیامبر9 را به اظهار<ref>تفسیر بغوی، ج2، ص51؛ تفسیر قرطبی، ج6، ص242؛ الدر المنثور، ج2، ص298.</ref> و تبلیغ حقایق دین به همه مردم امر کرد.<ref>المنار، ج6، ص463، 467.</ref> بر پایه برخی نقل‌ها، نزول آیه پس از اظهار رسالت و دعوت عمومی دانسته شده است. به موجب روایت‌هایی، ابوطالب در سال‌های آغازین بعثت برای محافظت از پیامبر9 مراقبانی از بنی‌هاشم گمارده بود. هنگامی‌که این آیه نازل شد، رسول خدا9 از ابوطالب خواست که برای او مراقبی قرار ندهد؛ زیرا خداوند او را از گزند جن و انس نگاهبانی خواهد کرد.<ref>اسباب النزول، ص135؛ زاد المسیر، ج2، ص301؛ الدر المنثور، ج2، ص298.</ref>
۱. آیه تبلیغ در آغاز بعثت در مکه نازل شد و پیامبر۹ را به اظهار<ref>تفسیر بغوی، ج۲، ص۵۱؛ تفسیر قرطبی، ج۶، ص۲۴۲؛ الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸.</ref> و تبلیغ حقایق دین به همه مردم امر کرد.<ref>المنار، ج۶، ص۴۶۳، ۴۶۷.</ref> بر پایه برخی نقل‌ها، نزول آیه پس از اظهار رسالت و دعوت عمومی دانسته شده است. به موجب روایت‌هایی، ابوطالب در سال‌های آغازین بعثت برای محافظت از پیامبر۹ مراقبانی از بنی‌هاشم گمارده بود. هنگامی‌که این آیه نازل شد، رسول خدا۹ از ابوطالب خواست که برای او مراقبی قرار ندهد؛ زیرا خداوند او را از گزند جن و انس نگاهبانی خواهد کرد.<ref>اسباب النزول، ص۱۳۵؛ زاد المسیر، ج۲، ص۳۰۱؛ الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸.</ref>


در نقد این نظر گفته شده است: همه مفسران باور دارند که سوره مائده/5 در اواخر عمر پیامبر در مدینه نازل شده<ref>زاد المسیر، ج2، ص301؛ التحریر و التنویر، ج5، ص151-152.</ref> و برخی نزول آن را در حجة الوداع دانسته‌اند.<ref>التفسیر الحدیث، ج9، ص9.</ref> بر این اساس، احتمال نزول آیه تبلیغ در سال‌های نخست بعثت و عدم الحاق آن به سوره‌ای خاص در سالیان دراز، درست به نظر نمی‌رسد.<ref>التحریر و التنویر، ج5، ص152.</ref>
در نقد این نظر گفته شده است: همه مفسران باور دارند که سوره مائده/۵ در اواخر عمر پیامبر در مدینه نازل شده<ref>زاد المسیر، ج۲، ص۳۰۱؛ التحریر و التنویر، ج۵، ص۱۵۱-۱۵۲.</ref> و برخی نزول آن را در حجة الوداع دانسته‌اند.<ref>التفسیر الحدیث، ج۹، ص۹.</ref> بر این اساس، احتمال نزول آیه تبلیغ در سال‌های نخست بعثت و عدم الحاق آن به سوره‌ای خاص در سالیان دراز، درست به نظر نمی‌رسد.<ref>التحریر و التنویر، ج۵، ص۱۵۲.</ref>


2. برخی دیگر از مفسران بر این باورند که آیه تبلیغ با توجه به سیاق آیات قبل و بعد، درباره اهل کتاب است و خداوند پیامبرش را مأمور به تبلیغ حقایق اسلام در برابر اهل کتاب می‌کند<ref>تفسیر مقاتل، ج1، ص492؛ جامع البیان، ج6، ص198؛ التفسیر الکبیر، ج12، ص50.</ref> و مقصود از {مَا أُنزِلَ إِلَیكَ} در آیه،‌ حکم رجم و قصاص است که یهود در تورات و نصارا در انجیل آن را تغییر داده بودند.<ref>التفسیر الکبیر، ج12، ص49.</ref>
۲. برخی دیگر از مفسران بر این باورند که آیه تبلیغ با توجه به سیاق آیات قبل و بعد، درباره اهل کتاب است و خداوند پیامبرش را مأمور به تبلیغ حقایق اسلام در برابر اهل کتاب می‌کند<ref>تفسیر مقاتل، ج۱، ص۴۹۲؛ جامع البیان، ج۶، ص۱۹۸؛ التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۵۰.</ref> و مقصود از {مَا أُنزِلَ إِلَیک} در آیه،‌ حکم رجم و قصاص است که یهود در تورات و نصارا در انجیل آن را تغییر داده بودند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۴۹.</ref>


در نقد این احتمال گفته شده است: از سیاق آیه تبلیغ، به ویژه جمله {وَالله یعصِمُکَ من النّاس} برمی‌آید ‌که پیامبر9 در این آیه، مأمور به تبلیغ امری مهم و خطیر بوده که با تبلیغ آن، بیم خطر بر جان ایشان یا دین اسلام وجود داشته است. اما وضعیت یهود آن روزگار در حجاز به گونه‌ای نبود که خطری از سوی آنان رسول خدا را تهدید کند تا مجوز تأخیر مأموریت الهی یا دست برداشتن از آن شود<ref>المیزان، ج6، ص42.</ref>؛ زیرا آیه تبلیغ هنگامی نازل شد که اقتدار و شوکت یهود بر اثر جنگ‌های بنی‌قریظه و خیبر و تبعید شماری از آنان (احزاب/ 33، 26-27؛ حشر/59، 2-3) از میان رفته بود و مسیحیان نیز در عربستان، به ویژه مدینه، دارای قدرت نبودند. از این رو، یهود و نصارا در اواخر زندگی رسول خدا، به عنوان اقلیت دینی جزیه می‌پرداختند.<ref>المیزان، ج6، ص43.</ref> نیز اگر سیاق آیه تبلیغ با آیات قبل و بعد یکسان باشد، پیامی که در آیه تبلیغ، رسول خدا مأمور به آن شده همان چیزی است که در آیه بعد آمده است: {قُل یا أَهلَ الكِتَابِ لَسْتُم عَلَى شَیءٍ حَتَّى تُقِیمُوا التَّورَاةَ وَالإنجِیلَ...}. (مائده /5، 68) در این آیه تکلیف طاقت‌فرسایی به اهل کتاب نشده تا رسول خدا در ابلاغ آن احساس خطر کند.<ref>المیزان، ج6، ص42.</ref> پیامبر9 در سال‌های نخست بعثت، مأمور مبارزه با شرک و بت‌پرستی و دعوت به توحید در میان مشرکان متعصب قریش بود که بسیار خطرناک‌تر از اهل کتاب بودند؛ اما رسول خدا هیچ گاه در انجام مأموریت خویش احساس خطر نمی‌کرد تا خداوند به او وعده محافظت از خطر مشرکان را بدهد.<ref>المیزان، ج6، ص42.</ref> از محتوای آیه و شأن نزول آن برمی‌آید که سیاق آیه تبلیغ با سیاق آیات قبل و بعد از آن یکسان نیست؛ بلکه این آیه دربردارنده پیامی مهم و مستقل است.
در نقد این احتمال گفته شده است: از سیاق آیه تبلیغ، به ویژه جمله {وَالله یعصِمُکَ من النّاس} برمی‌آید ‌که پیامبر۹ در این آیه، مأمور به تبلیغ امری مهم و خطیر بوده که با تبلیغ آن، بیم خطر بر جان ایشان یا دین اسلام وجود داشته است. اما وضعیت یهود آن روزگار در حجاز به گونه‌ای نبود که خطری از سوی آنان رسول خدا را تهدید کند تا مجوز تأخیر مأموریت الهی یا دست برداشتن از آن شود<ref>المیزان، ج۶، ص۴۲.</ref>؛ زیرا آیه تبلیغ هنگامی نازل شد که اقتدار و شوکت یهود بر اثر جنگ‌های بنی‌قریظه و خیبر و تبعید شماری از آنان (احزاب/ ۳۳، ۲۶-۲۷؛ حشر/۵۹، ۲-۳) از میان رفته بود و مسیحیان نیز در عربستان، به ویژه مدینه، دارای قدرت نبودند. از این رو، یهود و نصارا در اواخر زندگی رسول خدا، به عنوان اقلیت دینی جزیه می‌پرداختند.<ref>المیزان، ج۶، ص۴۳.</ref> نیز اگر سیاق آیه تبلیغ با آیات قبل و بعد یکسان باشد، پیامی که در آیه تبلیغ، رسول خدا مأمور به آن شده همان چیزی است که در آیه بعد آمده است: {قُل یا أَهلَ الکتَابِ لَسْتُم عَلَی شَیءٍ حَتَّی تُقِیمُوا التَّورَاةَ وَالإنجِیلَ...}. (مائده /۵، ۶۸) در این آیه تکلیف طاقت‌فرسایی به اهل کتاب نشده تا رسول خدا در ابلاغ آن احساس خطر کند.<ref>المیزان، ج۶، ص۴۲.</ref> پیامبر۹ در سال‌های نخست بعثت، مأمور مبارزه با شرک و بت‌پرستی و دعوت به توحید در میان مشرکان متعصب قریش بود که بسیار خطرناک‌تر از اهل کتاب بودند؛ اما رسول خدا هیچ گاه در انجام مأموریت خویش احساس خطر نمی‌کرد تا خداوند به او وعده محافظت از خطر مشرکان را بدهد.<ref>المیزان، ج۶، ص۴۲.</ref> از محتوای آیه و شأن نزول آن برمی‌آید که سیاق آیه تبلیغ با سیاق آیات قبل و بعد از آن یکسان نیست؛ بلکه این آیه دربردارنده پیامی مهم و مستقل است.


برخی مفسران اهل‌ سنت سخنانی دیگر درباره سبب نزول این آیه ذکر نموده‌اند. فخر رازی و دیگران بیش از 10 قول در این زمینه نقل کرده‌اند.<ref>تفسیر ثعلبی، ج4، ص90؛ غرائب القرآن، ج2، ص616؛ التفسیر الکبیر، ج12، ص48.</ref>
برخی مفسران اهل‌ سنت سخنانی دیگر درباره سبب نزول این آیه ذکر نموده‌اند. فخر رازی و دیگران بیش از ۱۰ قول در این زمینه نقل کرده‌اند.<ref>تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۹۰؛ غرائب القرآن، ج۲، ص۶۱۶؛ التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۴۸.</ref>


منابع
منابع


الاحتجاج: ابومنصور الطبرسی (م.520ق.)، به كوشش سید محمد باقر، دار النعمان، 1386ق؛ اسباب النزول: الواحدی (م.468ق.)، قاهره، الحلبی و شركاه، 1388ق؛ الامالی: الصدوق (م.381ق.)، قم، البعثه، 1417ق؛ بحار الانوار: المجلسی (م.1110ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق؛ البدایة و النهایه: ابن كثیر (م.774ق.)، به كوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق؛ تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوك): الطبری (م.310ق.)، به كوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1403ق؛ تاریخ مدینة دمشق: ابن عساكر (م.571ق.)، به كوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛ تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م.292ق.)، بیروت، دار صادر، 1415ق؛ التبیان: الطوسی (م.460ق.)، به كوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ التحریر و التنویر: ابن عاشور (م.1393ق.)، مؤسسة التاریخ؛ تفسیر ابن ابی‌حاتم (تفسیر القرآن العظیم): ابن ابی‌حاتم (م.327ق.)، به كوشش اسعد محمد، بیروت، المكتبة العصریه، 1419ق؛ تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن كثیر (م.774ق.)، به كوشش شمس ‌الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق؛ التفسیر الحدیث: محمد عزّة دروزه (م.1404ق.)، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1421ق؛ تفسیر العیاشی: العیاشی (م.320ق.)، به كوشش رسولی محلاتی، تهران، المكتبة العلمیة الاسلامیه؛ تفسیر القمی: القمی (م.307ق.)، به كوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، 1404ق؛ التفسیر الكبیر: الفخر الرازی (م.606ق.)، قم، دفتر تبلیغات، 1413ق؛ تفسیر بغوی (معالم التنزیل): البغوی (م.510ق.)، به كوشش خالد عبدالرحمن، بیروت، دار المعرفه؛ تفسیر ثعلبی (الكشف و البیان): الثعلبی (م.427ق.)، به كوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1422ق؛ تفسیر قرطبی (الجامع لأحكام القرآن): القرطبی (م.671ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان: عبدالله محمود شحاته، بیروت، التاریخ العربی، 1423ق؛ جامع البیان: الطبری (م.310ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1412ق؛ الدر المنثور: السیوطی (م.911ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1365ق؛ دلائل النبوه: البیهقی (م.458ق.)، به كوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1405ق؛ روح المعانی: الآلوسی (م.1270ق.)، به كوشش علی عبدالباری، بیروت، 1415ق؛ روض الجنان: ابوالفتوح رازی (م.554ق.)، به كوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، 1375ش؛ زاد المسیر: ابن جوزی (م.597ق.)، به كوشش محمد عبدالرحمن، بیروت، دار الفکر، 1407ق؛ السیرة الحلبیه: الحلبی (م.1044ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1400ق؛ السیرة النبویه: ابن كثیر (م.774ق.)، به كوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، 1418ق؛ السیرة النبویه: ابن هشام (م.8-213ق.)، به كوشش السقاء و دیگران، بیروت، المكتبة العلمیه؛ شواهد التنزیل: الحاكم الحسكانی (م.506ق.)، به كوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، 1411ق؛ عیون الاثر: ابن سید الناس (م.734ق.)، بیروت، دار القلم، 1414ق؛ الغدیر: الامینی (م.1390ق.)، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1366ش؛ غرائب القرآن: نظام الدین النیشابوری (م.728ق.)، به كوشش زكریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق؛ الكافی: الكلینی (م.329ق.)، به كوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش؛ مجمع البیان: الطبرسی (م.548ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛ مكاتیب الرسول: احمدی میانجی، تهران، دار الحدیث، 1419ق؛ المنار: رشید رضا (م.1354ق.)، قاهره، دار المنار، 1373ق؛ مناقب آل ابی‌طالب: ابن شهر آشوب (م.588ق.)، به كوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، 1376ق؛ المیزان: الطباطبایی (م.1402ق.)، بیروت، اعلمی، 1393ق؛ نمونه: مكارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش؛ نور الثقلین: العروسی الحویزی (م.1112ق.)، به كوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، 1373ش؛ نهج الحق و كشف الصدق: العلامة الحلی (م.726ق.)، به كوشش الحسنی الارموی، قم، دار الهجره، 1407ق.
الاحتجاج: ابومنصور الطبرسی (م.۵۲۰ق.)، به کوشش سید محمد باقر،‌دار النعمان، ۱۳۸۶ق؛ اسباب النزول: الواحدی (م.۴۶۸ق.)، قاهره، الحلبی و شرکاه، ۱۳۸۸ق؛ الامالی: الصدوق (م.۳۸۱ق.)، قم، البعثه، ۱۴۱۷ق؛ بحار الانوار: المجلسی (م.۱۱۱۰ق.)، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ البدایة و النهایه: ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق؛ تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق؛ تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (م.۵۷۱ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، بیروت،‌دار صادر، ۱۴۱۵ق؛ التبیان: الطوسی (م.۴۶۰ق.)، به کوشش العاملی، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی؛ التحریر و التنویر: ابن عاشور (م.۱۳۹۳ق.)، مؤسسة التاریخ؛ تفسیر ابن ابی‌حاتم (تفسیر القرآن العظیم): ابن ابی‌حاتم (م.۳۲۷ق.)، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریه، ۱۴۱۹ق؛ تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش شمس ‌الدین، بیروت،‌دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق؛ التفسیر الحدیث: محمد عزّة دروزه (م.۱۴۰۴ق.)، بیروت،‌دار الغرب الاسلامی، ۱۴۲۱ق؛ تفسیر العیاشی: العیاشی (م.۳۲۰ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه؛ تفسیر القمی: القمی (م.۳۰۷ق.)، به کوشش الجزائری، قم،‌دار الکتاب، ۱۴۰۴ق؛ التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م.۶۰۶ق.)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ق؛ تفسیر بغوی (معالم التنزیل): البغوی (م.۵۱۰ق.)، به کوشش خالد عبدالرحمن، بیروت،‌دار المعرفه؛ تفسیر ثعلبی (الکشف و البیان): الثعلبی (م.۴۲۷ق.)، به کوشش ابن عاشور، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق؛ تفسیر قرطبی (الجامع لأحکام القرآن): القرطبی (م.۶۷۱ق.)، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان: عبدالله محمود شحاته، بیروت، التاریخ العربی، ۱۴۲۳ق؛ جامع البیان: الطبری (م.۳۱۰ق.)، بیروت،‌دار المعرفه، ۱۴۱۲ق؛ الدر المنثور: السیوطی (م.۹۱۱ق.)، بیروت،‌دار المعرفه، ۱۳۶۵ق؛ دلائل النبوه: البیهقی (م.۴۵۸ق.)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت،‌دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق؛ روح المعانی: الآلوسی (م.۱۲۷۰ق.)، به کوشش علی عبدالباری، بیروت، ۱۴۱۵ق؛ روض الجنان: ابوالفتوح رازی (م.۵۵۴ق.)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش؛ زاد المسیر: ابن جوزی (م.۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالرحمن، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۰۷ق؛ السیرة الحلبیه: الحلبی (م.۱۰۴۴ق.)، بیروت،‌دار المعرفه، ۱۴۰۰ق؛ السیرة النبویه: ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۱۸ق؛ السیرة النبویه: ابن هشام (م.۸-۲۱۳ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه؛ شواهد التنزیل: الحاکم الحسکانی (م.۵۰۶ق.)، به کوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ق؛ عیون الاثر: ابن سید الناس (م.۷۳۴ق.)، بیروت،‌دار القلم، ۱۴۱۴ق؛ الغدیر: الامینی (م.۱۳۹۰ق.)، تهران،‌دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۶ش؛ غرائب القرآن: نظام الدین النیشابوری (م.۷۲۸ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت،‌دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق؛ الکافی: الکلینی (م.۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران،‌دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛ مجمع البیان: الطبرسی (م.۵۴۸ق.)، بیروت،‌دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ مکاتیب الرسول: احمدی میانجی، تهران،‌دار الحدیث، ۱۴۱۹ق؛ المنار: رشید رضا (م.۱۳۵۴ق.)، قاهره،‌دار المنار، ۱۳۷۳ق؛ مناقب آل ابی‌طالب: ابن شهر آشوب (م.۵۸۸ق.)، به کوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق؛ المیزان: الطباطبایی (م.۱۴۰۲ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق؛ نمونه: مکارم شیرازی و دیگران، تهران،‌دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛ نور الثقلین: العروسی الحویزی (م.۱۱۱۲ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش؛ نهج الحق و کشف الصدق: العلامة الحلی (م.۷۲۶ق.)، به کوشش الحسنی الارموی، قم،‌دار الهجره، ۱۴۰۷ق.

نسخهٔ ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۴۹

آیه تبلیغ: آیه شصت و هفتم سوره مائده، متضمن ابلاغ ولایت و امامت علی بن ابی‌طالب۷ در بازگشت از حجة الوداع

این آیه که در واپسین روزهای حیات رسول خدا۹ نازل شد، به جهت داشتن واژه «بَلّغْ» به آیه تبلیغ معروف شده است.[۱] بر پایه این آیه، ایشان مأمور شد پیامی بسیار مهم را از سوی خداوند به مسلمانان ابلاغ کند و اگر در ابلاغ آن کوتاهی ورزد، رسالت خویش را به انجام نرسانده است. خداوند به وی اطمینان می‌دهد که او را از گزند و آسیب مردم حفظ کند: {یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغ مَا أُنزِلَ إِلَیک مِن رَبِّک وَإِن لَم تَفعَل فَمَا بَلَّغتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لا یهدِی القَومَ الکافِرِینَ}. با نزول آیة وجوب حج (حجّ/۲۲، ۲۷) در سال دهم ق.[۲]، منادیانی از سوی رسول خدا۹ اعلان کردند که ایشان عازم حج است.[۳] همین مطلب با پیک به مسلمانان دور از مدینه نیز اعلان شد.[۴] همچنین پیامبر۹ در نامه‌ای به حضرت علی۷ که از طرف ایشان به یمن فرستاده شده بود، از او خواست که همراه مسلمانان آن دیار به مکه بشتابد.[۵] شماری بسیار از مسلمانان[۶]، همسران پیامبر[۷] و حضرت فاطمه۳ در این سفر با پیامبر۹ همراه شدند.[۸] منابع تاریخی شمار جمعیت همراه با ایشان را در این سفر به اختلاف تا بیش از ۱۲۴۰۰۰ نفر ذکر کرده‌اند.[۹] در متون اسلامی، از این حج پیامبر۹ به حَجَّة الوداع، حجة الاسلام، حجة الکمال و حجة التمام یاد شده است.[۱۰]

رسول خدا پس از گزاردن مناسک حج، روز چهاردهم ذی‌حجه، همراه دیگر مسلمانان مکه را ترک کرد و پنجشنبه هجدهم ذی‌حجه به منطقه غدیر خم، مکانی در جحفه، رسید. پنج ساعت از روز گذشته بود[۱۱] که آیه تبلیغ بر ایشان فرود آمد.[۱۲] رسول خدا۹ در آن هوای بسیار گرم نیمروز پس از اقامه نماز ظهر در اجتماع عظیم مسلمانان بر فراز منبری که از جهاز شتران فراهم آمده بود[۱۳] خطبه‌ای خواند و از ادای وظیفه رسالت و نزدیکی رحلتش خبر داد. سپس به پاسداشت دو امانت ارزشمند، قرآن و عترت، سفارش کرد. آن‌گاه سه مرتبه فرمود: «أیها الناس! مَن أولی بِالمؤمنین مِنْ أنفُسِهم...؟»[۱۴]. حاضران در آن‌جا گفتند: خدا و رسولش آگاه‌ترند. پیامبر۹ فرمود: «إنّ الله مولای، و أنَا مَولَی المُؤمنین و انی اولی بهم من أنفسهم فَمَن کنتُ مولاه فَهذا مولاه[۱۵]، ألا فَلیبَلِّغ الشاهد الغایب».[۱۶] در این هنگام، صحابه از جمله ابوبکر و‌ عمر بن خطاب، به علی۷ تهنیت گفتند. هنوز جمعیت پراکنده نشده بود که جبرئیل فرود آمد و پیامبر را به نزول آیه اکمال و اتمام نعمت مژده داد: {الیومَ أَکمَلتُ لَکم دِینَکم وَأَتمَمتُ عَلَیکم نِعمَتِی}. (مائده/۵، ۳)[۱۷] بر پایه روایتی، پیامبر۹ به حضرت علی۷ فرمود: پس از نزول آیه تبلیغ، اگر آنچه را که درباره ابلاغ ولایت تو امر شده بود، انجام نمی‌دادم، عملم تباه و نابود می‌شد.[۱۸] همه مفسران شیعه[۱۹] با تکیه بر روایت‌هایی[۲۰] از امامان معصوم: شأن نزول آیه تبلیغ را امامت و ولایت علی بن ابیطالب۷ در واقعه غدیر دانسته‌اند؛ چنان‌که بسیاری از صحابه رسول خدا[۲۱]، مورخان[۲۲] و مفسران اهل‌ سنت نیز چنین گفته‌اند.

مؤلف کتاب الغدیر نام ۳۰ تن از محدثان و مفسران سرشناس اهل‌ سنت را می‌آورد که شأن نزول آیه تبلیغ را ولایت و امامت علی بن ابی‌طالب۷ در روز غدیر خم دانسته‌اند. از جمله آنان محمد بن جریر طبری مؤلف تفسیر جامع‌ البیان و تاریخ طبری است که کتاب الولایه را درباره حدیث غدیر نگاشته است. او از طریق زید بن ارقم نقل می‌کند که پیامبر در بازگشت از حجة الوداع در غدیر خم فرمود: خداوند آیه {یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغ مَا أُنزِلَ إِلَیک مِن رَّبِّک...} را بر من نازل کرد و جبرئیل به من فرمان داد تا در این مکان بایستم و به همگان اعلان کنم: «إنّ عَلی بنَ أبی طالب أخی وَ وَصیی و خَلیفَتی وَ الإمام بَعدی». سپس فرمود: خداوند جز به این خشنود نیست که ولایت علی را به شما تبلیغ کنم. خدا او را ولی و امام شما قرار داده و اطاعتش را بر همگان واجب و حکمش را بایسته و سخنش را حق قرار داده اس. کسی که با او مخالفت کند، ملعون؛ و آن که تصدیقش کند، برخوردار از رحمت است.[۲۳] پس از او مفسران دیگر همچون ابواسحاق ثعلبی[۲۴] در تفسیر الکشف و البیان و واحدی نیشابوری[۲۵] در کتاب اسباب النزول و حاکم حسکانی[۲۶] مؤلف شواهد التنزیل و جلال ‌الدین سیوطی[۲۷] مؤلف تفسیر الدر المنثور و فخر رازی[۲۸] در تفسیر کبیر از طرق مختلف شأن نزول آیه تبلیغ را ولایت و امامت علی۷ در حجة الوداع ذکر کرده‌اند.

برخی در توجیه شأن نزول این آیه گفته‌اند: کلمه «مولا» در حدیث «... مَن کُنت مَولاه فَهذا علی مَولاه» در مقام امامت و ولایت نیست؛ بلکه به معنای دوست است.[۲۹] در پاسخ به این توجیه گفته شده است: سفارش به محبت و دوستی علی۷ نیاز به این همه مقدمه و متوقف ساختن جمعیت در بیابان سوزان و گرفتن اعتراف‌های پیاپی ازآنان نداشت. افزون بر این، تأکید بر دوستی علی۷ را بارها مردم از زبان پیامبر۹ شنیده بودند و این آن قدر اهمیت نداشت که اگر رسول خدا۹ آن را ابلاغ نمی‌کرد، رسالت خود را به انجام نرسانده باشد.[۳۰] در منابع تفسیری اهل‌ سنت، درباره سبب نزول آیه تبلیغ و مفهوم {بَلِّغ مَا أُنزِلَ إِلَیک} احتمال‌های دیگری مطرح شده است:

۱. آیه تبلیغ در آغاز بعثت در مکه نازل شد و پیامبر۹ را به اظهار[۳۱] و تبلیغ حقایق دین به همه مردم امر کرد.[۳۲] بر پایه برخی نقل‌ها، نزول آیه پس از اظهار رسالت و دعوت عمومی دانسته شده است. به موجب روایت‌هایی، ابوطالب در سال‌های آغازین بعثت برای محافظت از پیامبر۹ مراقبانی از بنی‌هاشم گمارده بود. هنگامی‌که این آیه نازل شد، رسول خدا۹ از ابوطالب خواست که برای او مراقبی قرار ندهد؛ زیرا خداوند او را از گزند جن و انس نگاهبانی خواهد کرد.[۳۳]

در نقد این نظر گفته شده است: همه مفسران باور دارند که سوره مائده/۵ در اواخر عمر پیامبر در مدینه نازل شده[۳۴] و برخی نزول آن را در حجة الوداع دانسته‌اند.[۳۵] بر این اساس، احتمال نزول آیه تبلیغ در سال‌های نخست بعثت و عدم الحاق آن به سوره‌ای خاص در سالیان دراز، درست به نظر نمی‌رسد.[۳۶]

۲. برخی دیگر از مفسران بر این باورند که آیه تبلیغ با توجه به سیاق آیات قبل و بعد، درباره اهل کتاب است و خداوند پیامبرش را مأمور به تبلیغ حقایق اسلام در برابر اهل کتاب می‌کند[۳۷] و مقصود از {مَا أُنزِلَ إِلَیک} در آیه،‌ حکم رجم و قصاص است که یهود در تورات و نصارا در انجیل آن را تغییر داده بودند.[۳۸]

در نقد این احتمال گفته شده است: از سیاق آیه تبلیغ، به ویژه جمله {وَالله یعصِمُکَ من النّاس} برمی‌آید ‌که پیامبر۹ در این آیه، مأمور به تبلیغ امری مهم و خطیر بوده که با تبلیغ آن، بیم خطر بر جان ایشان یا دین اسلام وجود داشته است. اما وضعیت یهود آن روزگار در حجاز به گونه‌ای نبود که خطری از سوی آنان رسول خدا را تهدید کند تا مجوز تأخیر مأموریت الهی یا دست برداشتن از آن شود[۳۹]؛ زیرا آیه تبلیغ هنگامی نازل شد که اقتدار و شوکت یهود بر اثر جنگ‌های بنی‌قریظه و خیبر و تبعید شماری از آنان (احزاب/ ۳۳، ۲۶-۲۷؛ حشر/۵۹، ۲-۳) از میان رفته بود و مسیحیان نیز در عربستان، به ویژه مدینه، دارای قدرت نبودند. از این رو، یهود و نصارا در اواخر زندگی رسول خدا، به عنوان اقلیت دینی جزیه می‌پرداختند.[۴۰] نیز اگر سیاق آیه تبلیغ با آیات قبل و بعد یکسان باشد، پیامی که در آیه تبلیغ، رسول خدا مأمور به آن شده همان چیزی است که در آیه بعد آمده است: {قُل یا أَهلَ الکتَابِ لَسْتُم عَلَی شَیءٍ حَتَّی تُقِیمُوا التَّورَاةَ وَالإنجِیلَ...}. (مائده /۵، ۶۸) در این آیه تکلیف طاقت‌فرسایی به اهل کتاب نشده تا رسول خدا در ابلاغ آن احساس خطر کند.[۴۱] پیامبر۹ در سال‌های نخست بعثت، مأمور مبارزه با شرک و بت‌پرستی و دعوت به توحید در میان مشرکان متعصب قریش بود که بسیار خطرناک‌تر از اهل کتاب بودند؛ اما رسول خدا هیچ گاه در انجام مأموریت خویش احساس خطر نمی‌کرد تا خداوند به او وعده محافظت از خطر مشرکان را بدهد.[۴۲] از محتوای آیه و شأن نزول آن برمی‌آید که سیاق آیه تبلیغ با سیاق آیات قبل و بعد از آن یکسان نیست؛ بلکه این آیه دربردارنده پیامی مهم و مستقل است.

برخی مفسران اهل‌ سنت سخنانی دیگر درباره سبب نزول این آیه ذکر نموده‌اند. فخر رازی و دیگران بیش از ۱۰ قول در این زمینه نقل کرده‌اند.[۴۳]

منابع

الاحتجاج: ابومنصور الطبرسی (م.۵۲۰ق.)، به کوشش سید محمد باقر،‌دار النعمان، ۱۳۸۶ق؛ اسباب النزول: الواحدی (م.۴۶۸ق.)، قاهره، الحلبی و شرکاه، ۱۳۸۸ق؛ الامالی: الصدوق (م.۳۸۱ق.)، قم، البعثه، ۱۴۱۷ق؛ بحار الانوار: المجلسی (م.۱۱۱۰ق.)، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ البدایة و النهایه: ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق؛ تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق؛ تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (م.۵۷۱ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، بیروت،‌دار صادر، ۱۴۱۵ق؛ التبیان: الطوسی (م.۴۶۰ق.)، به کوشش العاملی، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی؛ التحریر و التنویر: ابن عاشور (م.۱۳۹۳ق.)، مؤسسة التاریخ؛ تفسیر ابن ابی‌حاتم (تفسیر القرآن العظیم): ابن ابی‌حاتم (م.۳۲۷ق.)، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریه، ۱۴۱۹ق؛ تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش شمس ‌الدین، بیروت،‌دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق؛ التفسیر الحدیث: محمد عزّة دروزه (م.۱۴۰۴ق.)، بیروت،‌دار الغرب الاسلامی، ۱۴۲۱ق؛ تفسیر العیاشی: العیاشی (م.۳۲۰ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه؛ تفسیر القمی: القمی (م.۳۰۷ق.)، به کوشش الجزائری، قم،‌دار الکتاب، ۱۴۰۴ق؛ التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م.۶۰۶ق.)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ق؛ تفسیر بغوی (معالم التنزیل): البغوی (م.۵۱۰ق.)، به کوشش خالد عبدالرحمن، بیروت،‌دار المعرفه؛ تفسیر ثعلبی (الکشف و البیان): الثعلبی (م.۴۲۷ق.)، به کوشش ابن عاشور، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق؛ تفسیر قرطبی (الجامع لأحکام القرآن): القرطبی (م.۶۷۱ق.)، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان: عبدالله محمود شحاته، بیروت، التاریخ العربی، ۱۴۲۳ق؛ جامع البیان: الطبری (م.۳۱۰ق.)، بیروت،‌دار المعرفه، ۱۴۱۲ق؛ الدر المنثور: السیوطی (م.۹۱۱ق.)، بیروت،‌دار المعرفه، ۱۳۶۵ق؛ دلائل النبوه: البیهقی (م.۴۵۸ق.)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت،‌دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق؛ روح المعانی: الآلوسی (م.۱۲۷۰ق.)، به کوشش علی عبدالباری، بیروت، ۱۴۱۵ق؛ روض الجنان: ابوالفتوح رازی (م.۵۵۴ق.)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش؛ زاد المسیر: ابن جوزی (م.۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالرحمن، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۰۷ق؛ السیرة الحلبیه: الحلبی (م.۱۰۴۴ق.)، بیروت،‌دار المعرفه، ۱۴۰۰ق؛ السیرة النبویه: ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۱۸ق؛ السیرة النبویه: ابن هشام (م.۸-۲۱۳ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه؛ شواهد التنزیل: الحاکم الحسکانی (م.۵۰۶ق.)، به کوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ق؛ عیون الاثر: ابن سید الناس (م.۷۳۴ق.)، بیروت،‌دار القلم، ۱۴۱۴ق؛ الغدیر: الامینی (م.۱۳۹۰ق.)، تهران،‌دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۶ش؛ غرائب القرآن: نظام الدین النیشابوری (م.۷۲۸ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت،‌دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق؛ الکافی: الکلینی (م.۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران،‌دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛ مجمع البیان: الطبرسی (م.۵۴۸ق.)، بیروت،‌دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ مکاتیب الرسول: احمدی میانجی، تهران،‌دار الحدیث، ۱۴۱۹ق؛ المنار: رشید رضا (م.۱۳۵۴ق.)، قاهره،‌دار المنار، ۱۳۷۳ق؛ مناقب آل ابی‌طالب: ابن شهر آشوب (م.۵۸۸ق.)، به کوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق؛ المیزان: الطباطبایی (م.۱۴۰۲ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق؛ نمونه: مکارم شیرازی و دیگران، تهران،‌دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛ نور الثقلین: العروسی الحویزی (م.۱۱۱۲ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش؛ نهج الحق و کشف الصدق: العلامة الحلی (م.۷۲۶ق.)، به کوشش الحسنی الارموی، قم،‌دار الهجره، ۱۴۰۷ق.

  1. نهج الحق، ص۱۷۲؛ الغدیر، ج۱، ص۹؛ نمونه، ج۵، ص۴.
  2. جامع البیان، ج۱۷، ص۱۸۹؛ التبیان، ج۷، ص۳۰۹؛ السیرة الحلبیه، ج۳، ص۳۰۸.
  3. الکافی، ج۴، ص۲۴۵؛ دلائل النبوه، ج۵، ص۴۳۳؛ البدایة و النهایه، ج۵، ص۱۲۷.
  4. بحار الانوار، ج۲۱، ص۳۹۶؛ مکاتیب الرسول، ج۱، ص۲۸۲.
  5. روض الجنان، ج۷، ص۶۳؛ مکاتیب الرسول، ج۱، ص۲۸۳.
  6. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۴، ص۶۰۱؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۰۱؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۴۲.
  7. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰۹؛ البدایة و النهایه، ج۵، ص۱۳۱؛ السیرة الحلبیه، ج۳، ص۳۰۸.
  8. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۴، ص۶۰۲؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۰۴؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۴۴.
  9. السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۲، ص۱۵۴؛ السیرة الحلبیه، ج۳، ص۳۰۸.
  10. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۴، ص۶۰۶؛ البدایة و النهایه، ج۵، ص۱۲۵؛ الغدیر، ج۱، ص۹.
  11. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۲؛ الغدیر، ج۱، ص۱۰، ۲۱۴.
  12. تفسیر ابن ابی حاتم، ج۴، ص۱۱۷۲؛ اسباب النزول، ص۱۳۵؛ الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸.
  13. الغدیر، ج۱، ص۱۰.
  14. تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۳۲؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۲۱۹؛ السیرة الحلبیه، ج۳، ص۳۳۶.
  15. السیرة الحلبیه، ج۳، ص۳۳۶؛ تاریخ دمشق، ‌ج۴۲، ص۲۱۹.
  16. تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۳۴؛ الغدیر، ج۱، ص۱۱؛ المیزان، ج۶، ص۵۴.
  17. البدایة و النهایه، ج۵، ص۲۳۳؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۲۳۷-۲۳۸.
  18. الامالی، ص۵۸۴؛ نور الثقلین، ج۱، ص۶۵۴.
  19. تفسیر قمی، ج۱، ص۱۷۱؛ مجمع البیان، ج۳-۴، ص۳۴۴؛ المیزان، ج۶، ص۴۸.
  20. الامالی، ص۵۸۴؛ الاحتجاج، ج۱، ص۶۷-۷۴؛ مناقب، ج۲، ص۲۲۴.
  21. التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۵۰؛ المیزان، ج۶، ص۵۹.
  22. تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۲۳۷.
  23. الغدیر، ج۱، ص۲۱۴-۲۲۳.
  24. تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۹۲.
  25. اسباب النزول، ص۱۳۵.
  26. شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۵۰.
  27. الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸.
  28. التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۵۰.
  29. روح المعانی، ج۳، ص۲۳۴؛ المنار، ج۶، ص۴۶۵.
  30. نمونه، ج۵، ص۱۶.
  31. تفسیر بغوی، ج۲، ص۵۱؛ تفسیر قرطبی، ج۶، ص۲۴۲؛ الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸.
  32. المنار، ج۶، ص۴۶۳، ۴۶۷.
  33. اسباب النزول، ص۱۳۵؛ زاد المسیر، ج۲، ص۳۰۱؛ الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸.
  34. زاد المسیر، ج۲، ص۳۰۱؛ التحریر و التنویر، ج۵، ص۱۵۱-۱۵۲.
  35. التفسیر الحدیث، ج۹، ص۹.
  36. التحریر و التنویر، ج۵، ص۱۵۲.
  37. تفسیر مقاتل، ج۱، ص۴۹۲؛ جامع البیان، ج۶، ص۱۹۸؛ التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۵۰.
  38. التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۴۹.
  39. المیزان، ج۶، ص۴۲.
  40. المیزان، ج۶، ص۴۳.
  41. المیزان، ج۶، ص۴۲.
  42. المیزان، ج۶، ص۴۲.
  43. تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۹۰؛ غرائب القرآن، ج۲، ص۶۱۶؛ التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۴۸.