کرخ: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[آبان]]|روز=[[۱۸]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Abbasahmadi1363  }}
{{در دست ویرایش|ماه=[[آبان]]|روز=[[۱۸]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Abbasahmadi1363  }}
'''کَرخ'''،


== واژه‌شناسی ==
به گفته [[ياقوت حموى]]، «كَرْخ» لفظى عربى نبوده، بلكه واژه‌اى نبطى است.<ref>معجم البلدان، ج۴، ص٢۵۵.</ref>
== موقعیت ==
دهکده کرخ، در بین‌النهرین، نزدیکی تیسفون، مرکز [[ساسانیان]] قرار داشت. این دهکده که برای استقرار نیروهای نظامی ساخته شده بود، به تدریج، مسکونی شده و دهکده‌ای ایرانی‌نشین شناخته شد.<ref name=":0">مجمل التواريخ و القصص، تصحيح ملك الشعراى بهار، ص ۶٣؛ تجارب الامم، ترجمه علينقى فندوى، ج۵، ص٢٠٧. </ref> کرخ، در دوره منصور عباسی و تأسیس شهر جدید بغداد، بیرون یکی از دروازه‌های شهر به نام «باب کوفه» و در جنوب غربی [[بغداد]] قرار می‌گرفت.<ref name=":1">تاريخ بغداد، ج ١، ص٨٠و٨١.</ref> این آبادی، پس از گسترش [[بغداد]]، جزء‌ یکی از محله‌های آن قرار گرفت.<ref name=":2">محمد كاظم خواجويان، تاريخ تشيع، ص ١١٣؛ دليسى اوليدى، انتقال علوم يونانى به عالم اسلام، ترجمه احمد آرام، ص ٢٣٣؛ ياقوت حموى، معجم البلدان، ج۴، ص٢۵۵. </ref>
== مناطق هم‌نام ==
[[یاقوت حموی]]، در كتاب «المشترك وضعاً و المفترق صقعا»، کرخ را نام چندین جایگاه دانسته، که عبارتند از:
# كرخ، واقع در سوى غربى [[بغداد]] كه گروهى از دانشمندان در فنون گوناگون به آن منسوبند.
# كرخ جُدّان يا جَدّان، كه به گمان برخى، همان كرخ [[سامراء|سامرا]] است. ابن‌فقيه همدانى، این گمان را رد کرده و كرخ جدّان را، در آخر مرزهای [[عراق]]، نزدیک [[خانقين]] و مرز ميان ولايت خانقين و شهر زور دانسته است. گروهى، «معروف كرخى» را به آن‌جا نسبت داده و عده‌اى ديگر، او را از كرخ واقع در شمال بغداد دانسته‌اند.
# كرخ خوزستان، که شهرى است در ناحیه خوزستان و بیشتر آن را كرخه خوانده‌اند.
# كرخ [[سامراء|سامرا]]، كه آن را «كرخ فيروز» خوانده‌اند؛ مراد، فيروز، فرزند بلاش، فرزند قباد است. برخی، عباد بن تميم كرخى و احمد بن هارون كرخى را از اين آبادى دانسته‌اند.
# كرخ عبرتا، که از توابع نهروان است. اگرچه نهروان به صورت ويرانه‌اى درآمده، ولى اين آبادى همچنان داير است.
# كرخ ميسان یا استرآباد، كه غير از استرآباد واقع در شمال [[ايران]] و جنوب شرقى خزر است و در نزدیکی [[بغداد]] قرار داشته است. برخی گفته‌اند، این آبادی از توابع [[بحرین|بحرين]] است، و برخی این گفته را محل تأمّل دانسته‌اند.<ref>برگزيده مشترك ياقوت حموى، ترجمه محمد پروين گنابادى، ص١۵٩و١۶٠. </ref>
== پایه‌گذاری ==
کرخ، توسط شاهپور دوم (ح.۳۱۰-۳۷۹ق)، از فرمانروایان [[ساسانیان|ساسانی]]، مشهور به شاپور ذوالاکتاف، پایه‌گذاری شد. او در منطقه [[بین‌النهرین]]، در نبرد با [[روم|رومیان]]، برای دفع تهاجم آن‌ها، آبادی‌های گوناگونی ساخت، که یکی از آن‌ها دهکده کرخ است. هدف از پایه‌گذاری این دهکده، استقرار نیروهای نظامی و ایجاد پایگاه مقاومت در برابر رومی‌ها بود.<ref name=":0" /> برخی بنیانگذار کرخ را منصور [[بنی‌عباس|عباسی]] دانسته و برخی دیگر رد کرده‌اند.<ref>کرخ در قلمرو تاریخ، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۷، ص۱۵۳.</ref>
در کتاب حدود العالم، ساخت کرخ، به معتصم [[بنی‌عباس|عباسی]] و پایان آن به مأمون نسبت داده شده است.<ref>حدود العالم من المشرق الى المغرب (تاليف ٣٧٢) ، به كوشش منوچهر ستوده، ص ١۵۴. </ref> برخی این نسبت را رد کرده‌اند؛ زیرا معتصم عباسی (ح.٢١٨-٢٢٧ق)، پس از مأمون (ح.١٩٨-٢١٨ق) حکومت می‌کرده است؛ از این رو، نمی‌توانسته کار مأمون را دنبال کند.<ref name=":3">کرخ در قلمرو تاریخ، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۷، ص۱۵۴.</ref> به باور برخی، معتصم عباسی، کرخ سامرا را بنا کرده، (نه کرخ بغداد) و متوکل عباسی (ح.۲۳۳-۲۴۷ق) کار او را دنبال کرده است.<ref>مسعودى، مروج الذهب، ج٢، ص۴۶٨؛ يعقوبى، البلدان، ص٣٢، ٣٩ و۴٠. .</ref> برخی، نویسندگان دائرة‌المعارف تشیع<ref>دائرة المعارف تشيع، ج١۴، ص٢٧.</ref> و لغت‌نامه دهخدا را،<ref>لغتنامه دهخدا، ج١٢، ص١٨٢۴٧. </ref> برای ورود این اشتباه به کتاب‌هایشان، سرزنش کرده‌اند.<ref name=":3" /> ابوعبدالله محمد بن احمد مقدسى<ref>مقدسى، احسن التقاسيم فى معرفة الاقاليم، ترجمه علينقى منزوى، ج ١، ص١۵٩، ١١٠، ٧٨، ٣۵و١٧٠. .</ref> و ابن حوقل<ref>ابن حومل، صورة الارض، ج ١، ص٢١۶و٢١٧.</ref> نیز، این دو کرخ را از یکدیگر تفکیک کرده‌اند.
== گسترش ==
[[پرونده:کرخه۲.PNG|بندانگشتی|محله کرخه، در [[بغداد|بغدادِ]] کنونی.]]
منصور عباسی، پایتخت را از [[استان انبار|هاشمیه]]، به شهر [[بغداد]]، که خود در ساحل غربی [[دجله|رود دجله]] و نزدیک [[مدائن]] بنا کرده بود، انتقال داد.<ref>تجارب السلف ص ١٠۶؛ البلدان، ص۶و٧. </ref> ساختمان شهر، در سال ١۴۵ق. آغاز و در سال ١۴٩ق. پایان يافت.<ref name=":4">آلبرت حورانى، تاريخ مردمان عرب، ترجمه فريد جواهر كلام، ص۶٣؛ جرجى زيدان، تاريخ تمدن اسلام، ترجمه على جواهر كلام، ص٧١. </ref> سرزمينى كه بغداد در آن ساخته شد، خالى از سكنه نبود. از زمان‌هاى گذشته، روستاهاى آبادى در آن وجود داشت؛ يكى از آن‌ها بغداد نام داشت، كه كانون اصلى شهر جديد گرديد. روستاى ديگر به «كرخا» موسوم بود كه محله بزرگ [[شیعه|شيعه‌نشين]] كرخ در آن به وجود آمد. روستاى ديگر به «براثا» مشهور بود كه يكى از محله‌های حاشیه بغداد به جاى آن پديد آمد. در كرخا، از سال‌هایی پیش از ساخت شهر جدید، بازارى بزرگ تشكيل مى‌شد كه در آبادانى روستاهاى اطراف مؤثر بود.<ref name=":4" />
بخشی از شهر جدید بغداد، برای داد و ستد بازرگانان بیگانه اختصاص داده شده بود. منصور عباسی پس از مدتی دریافت ورود افراد بیگانه درون پایتخت، مشکلات امنیتی به وجود خواهد آورد؛<ref>خطيب بغدادى، تاريخ بغداد، ج ١، ص٧٧-٨٠؛ تاريخ طبرى، ج٨، ص٣٧-٣٩؛ ابن‌جوزى، مناقب بغداد، ص١١-١٣؛ معجم البلدان، ج۴، ص۴۴٨.</ref> از این رو، بازارها را به بیرون حصارِ شهر انتقال داده و آبادی کرخ به عنوان کانون مراکز تجاری تعیین شد. ساختمان آغازین بازار کرخ، که به دست عباسیان ساخته شد، در میان دو نهر عیسی و صراة قرار داشته و از دو دروازه باب کوفه و باب بصره، با شهر بغداد ارتباط داشت. هر دسته‌اى از پيشه‌وران و تاجران در بخشی از بازار جاى مى‌گرفتند. مسجد جامعى براى كرخ بنا گرديد، تا نیازی نباشد بازاریان برای نماز وارد بغداد شوند. «وضّاح بن شبا» كه مهندس بازار كرخ بود، در شرق نهر صراة مسجد و قصرى بنا كرد كه به نام خودش مشهور شد. انتقال بازارهاى بغداد به كرخ در زمان منصور به پايان نرسيده و فرزند و جانشين او، مهدى عباسى كار او را پى گرفت و بخش‌هايى از بازارهاى داخلى بغداد را به كرخ انتقال داد. كرخ از همان آغاز، يك منطقه صرفاً تجارى و اقتصادى نبود؛ بلكه كسبه و صاحبان مشاغل، محل سكونت خود را به كرخ منتقل كردند و اين‌گونه منطقه‌اى مسكونى و تجارى با فرهنگ خاصّ خود پديد آمد.<ref name=":1" />
۱۳۰ سال پس از پایان ساخت بغداد، محله کرخ، بزرگ‌ترین و باشکوه‌ترین محله بغداد گزارش شده است. بر پایه این گزارش، بازار بزرگ کرخ، دو در یک فرسخ مساحت داشته و برای هر صنعت و تجارتی، بازاری معین و جداگانه داشته و هر بازار دارای دکان‌ها و میدان‌هایی بوده است؛ به گونه‌ای که هیچ دسته‌ای به دسته دیگر آمیخته نمی‌شده است. این بازار از قصر وضّاح{{یادداشت|وضاح بن شبا، مهندس بازار کرخ، در شرق نهر صراة، مسجد و قصری بنا کرد که به نام خود او مشهور شد.<ref>تاريخ بغداد، ج ١، ص٨٠و٨١.</ref>}} تا سه‌شنبه‌بازار و از سوی دیگر از قطعه زمین ربیع تا رود دجله کشیده می‌شد. میان این قطعه‌زمین‌ها، خانه‌های مردم از عرب، سپاهیان، کشاورزان، بازرگانان و جز این‌ها قرار داشت که گذرها و کوچه‌ها به آن‌ها نسبت داده می‌شد.<ref>البلدان، ص١٧و١٨.</ref>
== مذهب ==
همه مردم کرخ [[شیعه]] بوده و میان آن‌ها پیروان دیگر فرقه‌های اسلامی دیده نمی‌شد. کرخ را یکی از کانون‌های مهم تشیع دانسته‌اند.<ref name=":2" />


<br />
==پانوشت==
==پانوشت==
{{پانویس}}
{{پانویس}}

نسخهٔ ‏۹ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۵۷

کَرخ،

واژه‌شناسی

به گفته ياقوت حموى، «كَرْخ» لفظى عربى نبوده، بلكه واژه‌اى نبطى است.[۱]

موقعیت

دهکده کرخ، در بین‌النهرین، نزدیکی تیسفون، مرکز ساسانیان قرار داشت. این دهکده که برای استقرار نیروهای نظامی ساخته شده بود، به تدریج، مسکونی شده و دهکده‌ای ایرانی‌نشین شناخته شد.[۲] کرخ، در دوره منصور عباسی و تأسیس شهر جدید بغداد، بیرون یکی از دروازه‌های شهر به نام «باب کوفه» و در جنوب غربی بغداد قرار می‌گرفت.[۳] این آبادی، پس از گسترش بغداد، جزء‌ یکی از محله‌های آن قرار گرفت.[۴]

مناطق هم‌نام

یاقوت حموی، در كتاب «المشترك وضعاً و المفترق صقعا»، کرخ را نام چندین جایگاه دانسته، که عبارتند از:

  1. كرخ، واقع در سوى غربى بغداد كه گروهى از دانشمندان در فنون گوناگون به آن منسوبند.
  2. كرخ جُدّان يا جَدّان، كه به گمان برخى، همان كرخ سامرا است. ابن‌فقيه همدانى، این گمان را رد کرده و كرخ جدّان را، در آخر مرزهای عراق، نزدیک خانقين و مرز ميان ولايت خانقين و شهر زور دانسته است. گروهى، «معروف كرخى» را به آن‌جا نسبت داده و عده‌اى ديگر، او را از كرخ واقع در شمال بغداد دانسته‌اند.
  3. كرخ خوزستان، که شهرى است در ناحیه خوزستان و بیشتر آن را كرخه خوانده‌اند.
  4. كرخ سامرا، كه آن را «كرخ فيروز» خوانده‌اند؛ مراد، فيروز، فرزند بلاش، فرزند قباد است. برخی، عباد بن تميم كرخى و احمد بن هارون كرخى را از اين آبادى دانسته‌اند.
  5. كرخ عبرتا، که از توابع نهروان است. اگرچه نهروان به صورت ويرانه‌اى درآمده، ولى اين آبادى همچنان داير است.
  6. كرخ ميسان یا استرآباد، كه غير از استرآباد واقع در شمال ايران و جنوب شرقى خزر است و در نزدیکی بغداد قرار داشته است. برخی گفته‌اند، این آبادی از توابع بحرين است، و برخی این گفته را محل تأمّل دانسته‌اند.[۵]

پایه‌گذاری

کرخ، توسط شاهپور دوم (ح.۳۱۰-۳۷۹ق)، از فرمانروایان ساسانی، مشهور به شاپور ذوالاکتاف، پایه‌گذاری شد. او در منطقه بین‌النهرین، در نبرد با رومیان، برای دفع تهاجم آن‌ها، آبادی‌های گوناگونی ساخت، که یکی از آن‌ها دهکده کرخ است. هدف از پایه‌گذاری این دهکده، استقرار نیروهای نظامی و ایجاد پایگاه مقاومت در برابر رومی‌ها بود.[۲] برخی بنیانگذار کرخ را منصور عباسی دانسته و برخی دیگر رد کرده‌اند.[۶]

در کتاب حدود العالم، ساخت کرخ، به معتصم عباسی و پایان آن به مأمون نسبت داده شده است.[۷] برخی این نسبت را رد کرده‌اند؛ زیرا معتصم عباسی (ح.٢١٨-٢٢٧ق)، پس از مأمون (ح.١٩٨-٢١٨ق) حکومت می‌کرده است؛ از این رو، نمی‌توانسته کار مأمون را دنبال کند.[۸] به باور برخی، معتصم عباسی، کرخ سامرا را بنا کرده، (نه کرخ بغداد) و متوکل عباسی (ح.۲۳۳-۲۴۷ق) کار او را دنبال کرده است.[۹] برخی، نویسندگان دائرة‌المعارف تشیع[۱۰] و لغت‌نامه دهخدا را،[۱۱] برای ورود این اشتباه به کتاب‌هایشان، سرزنش کرده‌اند.[۸] ابوعبدالله محمد بن احمد مقدسى[۱۲] و ابن حوقل[۱۳] نیز، این دو کرخ را از یکدیگر تفکیک کرده‌اند.

گسترش

محله کرخه، در بغدادِ کنونی.

منصور عباسی، پایتخت را از هاشمیه، به شهر بغداد، که خود در ساحل غربی رود دجله و نزدیک مدائن بنا کرده بود، انتقال داد.[۱۴] ساختمان شهر، در سال ١۴۵ق. آغاز و در سال ١۴٩ق. پایان يافت.[۱۵] سرزمينى كه بغداد در آن ساخته شد، خالى از سكنه نبود. از زمان‌هاى گذشته، روستاهاى آبادى در آن وجود داشت؛ يكى از آن‌ها بغداد نام داشت، كه كانون اصلى شهر جديد گرديد. روستاى ديگر به «كرخا» موسوم بود كه محله بزرگ شيعه‌نشين كرخ در آن به وجود آمد. روستاى ديگر به «براثا» مشهور بود كه يكى از محله‌های حاشیه بغداد به جاى آن پديد آمد. در كرخا، از سال‌هایی پیش از ساخت شهر جدید، بازارى بزرگ تشكيل مى‌شد كه در آبادانى روستاهاى اطراف مؤثر بود.[۱۵]

بخشی از شهر جدید بغداد، برای داد و ستد بازرگانان بیگانه اختصاص داده شده بود. منصور عباسی پس از مدتی دریافت ورود افراد بیگانه درون پایتخت، مشکلات امنیتی به وجود خواهد آورد؛[۱۶] از این رو، بازارها را به بیرون حصارِ شهر انتقال داده و آبادی کرخ به عنوان کانون مراکز تجاری تعیین شد. ساختمان آغازین بازار کرخ، که به دست عباسیان ساخته شد، در میان دو نهر عیسی و صراة قرار داشته و از دو دروازه باب کوفه و باب بصره، با شهر بغداد ارتباط داشت. هر دسته‌اى از پيشه‌وران و تاجران در بخشی از بازار جاى مى‌گرفتند. مسجد جامعى براى كرخ بنا گرديد، تا نیازی نباشد بازاریان برای نماز وارد بغداد شوند. «وضّاح بن شبا» كه مهندس بازار كرخ بود، در شرق نهر صراة مسجد و قصرى بنا كرد كه به نام خودش مشهور شد. انتقال بازارهاى بغداد به كرخ در زمان منصور به پايان نرسيده و فرزند و جانشين او، مهدى عباسى كار او را پى گرفت و بخش‌هايى از بازارهاى داخلى بغداد را به كرخ انتقال داد. كرخ از همان آغاز، يك منطقه صرفاً تجارى و اقتصادى نبود؛ بلكه كسبه و صاحبان مشاغل، محل سكونت خود را به كرخ منتقل كردند و اين‌گونه منطقه‌اى مسكونى و تجارى با فرهنگ خاصّ خود پديد آمد.[۳]

۱۳۰ سال پس از پایان ساخت بغداد، محله کرخ، بزرگ‌ترین و باشکوه‌ترین محله بغداد گزارش شده است. بر پایه این گزارش، بازار بزرگ کرخ، دو در یک فرسخ مساحت داشته و برای هر صنعت و تجارتی، بازاری معین و جداگانه داشته و هر بازار دارای دکان‌ها و میدان‌هایی بوده است؛ به گونه‌ای که هیچ دسته‌ای به دسته دیگر آمیخته نمی‌شده است. این بازار از قصر وضّاح[یادداشت ۱] تا سه‌شنبه‌بازار و از سوی دیگر از قطعه زمین ربیع تا رود دجله کشیده می‌شد. میان این قطعه‌زمین‌ها، خانه‌های مردم از عرب، سپاهیان، کشاورزان، بازرگانان و جز این‌ها قرار داشت که گذرها و کوچه‌ها به آن‌ها نسبت داده می‌شد.[۱۸]

مذهب

همه مردم کرخ شیعه بوده و میان آن‌ها پیروان دیگر فرقه‌های اسلامی دیده نمی‌شد. کرخ را یکی از کانون‌های مهم تشیع دانسته‌اند.[۴]

پانوشت

  1. معجم البلدان، ج۴، ص٢۵۵.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ مجمل التواريخ و القصص، تصحيح ملك الشعراى بهار، ص ۶٣؛ تجارب الامم، ترجمه علينقى فندوى، ج۵، ص٢٠٧.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ تاريخ بغداد، ج ١، ص٨٠و٨١.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ محمد كاظم خواجويان، تاريخ تشيع، ص ١١٣؛ دليسى اوليدى، انتقال علوم يونانى به عالم اسلام، ترجمه احمد آرام، ص ٢٣٣؛ ياقوت حموى، معجم البلدان، ج۴، ص٢۵۵.
  5. برگزيده مشترك ياقوت حموى، ترجمه محمد پروين گنابادى، ص١۵٩و١۶٠.
  6. کرخ در قلمرو تاریخ، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۷، ص۱۵۳.
  7. حدود العالم من المشرق الى المغرب (تاليف ٣٧٢) ، به كوشش منوچهر ستوده، ص ١۵۴.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ کرخ در قلمرو تاریخ، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۷، ص۱۵۴.
  9. مسعودى، مروج الذهب، ج٢، ص۴۶٨؛ يعقوبى، البلدان، ص٣٢، ٣٩ و۴٠. .
  10. دائرة المعارف تشيع، ج١۴، ص٢٧.
  11. لغتنامه دهخدا، ج١٢، ص١٨٢۴٧.
  12. مقدسى، احسن التقاسيم فى معرفة الاقاليم، ترجمه علينقى منزوى، ج ١، ص١۵٩، ١١٠، ٧٨، ٣۵و١٧٠. .
  13. ابن حومل، صورة الارض، ج ١، ص٢١۶و٢١٧.
  14. تجارب السلف ص ١٠۶؛ البلدان، ص۶و٧.
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ آلبرت حورانى، تاريخ مردمان عرب، ترجمه فريد جواهر كلام، ص۶٣؛ جرجى زيدان، تاريخ تمدن اسلام، ترجمه على جواهر كلام، ص٧١.
  16. خطيب بغدادى، تاريخ بغداد، ج ١، ص٧٧-٨٠؛ تاريخ طبرى، ج٨، ص٣٧-٣٩؛ ابن‌جوزى، مناقب بغداد، ص١١-١٣؛ معجم البلدان، ج۴، ص۴۴٨.
  17. تاريخ بغداد، ج ١، ص٨٠و٨١.
  18. البلدان، ص١٧و١٨.
  1. وضاح بن شبا، مهندس بازار کرخ، در شرق نهر صراة، مسجد و قصری بنا کرد که به نام خود او مشهور شد.[۱۷]

منابع

این مقاله برگرفته از مقاله کرخ در قلمرو تاریخ، غلامرضا گلی‌زواره، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره هفدهم، زمستان 1392، ص1۵۱ است.