مجاور: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}}{{برگرفتگی | {{منابع}} | ||
{{برگرفتگی | |||
| پیش از لینک = مقاله | | پیش از لینک = مقاله | ||
| منبع = فرهنگ نامه زیارت، | | منبع = فرهنگ نامه زیارت، | ||
خط ۱۸: | خط ۱۹: | ||
| لینک = http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1365/1/39 | | لینک = http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1365/1/39 | ||
}} | }} | ||
*'''تاج العروس من جواهر القاموس'''، محمد بن محمد مرتضی زبیدی، دار الفکر، بیروت، ۱۴۱۴ق. | *'''تاج العروس من جواهر القاموس'''، محمد بن محمد مرتضی زبیدی، دار الفکر، بیروت، ۱۴۱۴ق. | ||
*'''معجم الأفعال المتداولة و مواطن استعمالها'''، محمد حیدری، المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه، قم، ۱۳۸۱ش. | *'''معجم الأفعال المتداولة و مواطن استعمالها'''، محمد حیدری، المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه، قم، ۱۳۸۱ش. |
نسخهٔ ۱۴ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۰۱
مجاور، در اصطلاح دینی، کسی است که در یک شهر زیارتی، سکونت داشته باشد. سکونت در شهرهای مقدس، امری پسندیده دانسته شده است؛ از این رو، برخی افراد در مکانهای دینی و مذهبی مانند مکه، مدینه، نجف و کربلا ساکن میشوند. به مجاور مکه، جار الله گفته میشود.
واژهشناسی
مجاور، واژهای عربی و اسم فاعل از «جاوَرَ» است. جاور، به همسایه شدن،[۱] نزدیک کسی سکونت کردن[۲] و مسکن دادن به کسی[یادداشت ۱][۳] معنا شده است. برای این واژه، در واژهنامههای فارسی معانی همسایه، همجوار، در کنار دیگری،[۴] معتکف،[۵] کسی که به قصد ثواب در کنار یک بنای مقدس اقامت میکند[۴] آمده است. دهخدا نیز، یکی از معانی مجاور را کسی دانسته که در مکانهای مقدس و مشاهد متبرک مانند مکه، مدینه، نجف و کربلا اقامت گزیند.[۵]
معرفی
مجاور، در اصطلاح دینی، به کسی گفته میشود که در یک شهر زیارتی، سکونت داشته باشد. در مقابل، زائر و مسافر است که از جای دیگر به زیارت آمده است. زائر و مجاور، بیشتر، با هم به کار برده میشوند. سکونت در شهرهای مقدس، امری پسندیده دانسته شده است؛ از این رو، برخی افراد در مکانهای دینی و مذهبی مانند مکه، مدینه، نجف، کربلا ساکن میشوند. به کسی که مقیم شهر مکه شده باشد، جار الله گفته شده که به معنای همسایه خدا است. به سکونت در سرزمینهای مقدس و شهرهای زیارتی، «مجاورت» گفته میشود.[۶]
پانوشت
- ↑ جاور الرجلَ مجاورة، و جِوارا: ساکنه.
منابع
- تاج العروس من جواهر القاموس، محمد بن محمد مرتضی زبیدی، دار الفکر، بیروت، ۱۴۱۴ق.
- معجم الأفعال المتداولة و مواطن استعمالها، محمد حیدری، المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه، قم، ۱۳۸۱ش.
- المحکم و المحیط الأعظم، علی بن اسماعیل ابن سیده، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۲۱ق.
- المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، احمد بن محمد فیومی، مؤسسه دار الهجرة، قم، ۱۴۱۴ق.
- مقدمة الأدب، محمود بن عمر زمخشری، مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۸۶ش.