حره واقم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←حره) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | [[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | ||
== حره == | ==حره== | ||
«حَرَّة»، واژهای عربی و به معنای زمین سختی است، که از سنگهای سیاه شکل گرفته،<ref>جمهرة اللغة، ج1،ص96؛ معجم مقاييس اللغه، ج2، ص7.</ref> گویی با آتش سوخته باشد.<ref>كتاب العين، ج3، ص24.</ref> ریشه این واژه «ح، ر، ر» به معنای گرما بوده<ref>معجم مقاييس اللغه، ج2، ص7؛ الصحاح، ج2، ص626.</ref> و جمع آن «حِرار» است.<ref>كتاب العين، ج3، ص24؛ جمهرة اللغة، ج1،ص96؛ معجم مقاييس اللغه، ج2، ص7.</ref> به گفته برخی، «حرّه» به «اللابات» نیز خوانده میشود.<ref>معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، ج۲، ص۴۳۹.</ref> | |||
زمینهای حرّه، انبوهی از سنگهای سخت سیاهرنگ و متخلخل{{یادداشت|تخلخل، برابرِ پارسی «porosity»، اصطلاح زمینشناسی بوده و به معنای وجود حفرهها و فضاهای خالی در خاک، رسوب یا سنگ است.}}<ref>[https://wiki.apll.ir/word/index.php/Porosity واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی]، دفتر پنجم.</ref> است، که زمینه زیست بشری و کشاورزی در آن فراهم نیست. علت به وجود آمدن این مناطق، گسلهای فراوانی است، که گاه گدازههای آتشفشانی از آن فروان کرده و سطح زمین را به صورت گسترده، بدون آنکه کوهزایی کند، میپوشاند. این گدازهها پس از سرد شدن به رنگ تیره درمیآیند.<ref>اسماعیلی، ۱۳۸۹ش، ص۷۰.</ref> | |||
==نام== | ==نام== | ||
خط ۲۴: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
* '''جمهرة اللغة'''، محمد بن حسن بن درید (ابن درید)، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۹۸۸م. | *'''جمهرة اللغة'''، محمد بن حسن بن درید (ابن درید)، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۹۸۸م. | ||
* '''الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة'''، اسماعیل بن حماد جوهری، تحقیق احمد عبد الغفور عطار، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۳۷۶ق. | *'''الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة'''، اسماعیل بن حماد جوهری، تحقیق احمد عبد الغفور عطار، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۳۷۶ق. | ||
* '''کتاب العین'''، خلیل بن احمد فراهیدی، نشر هجرت، قم، ۱۴۰۹ق. | *'''[https://apll.ir/ فرهنگستان زبان و ادب فارسی]'''. | ||
* '''معجم مقاييس اللغة'''، احمد بن فارس (ابن فارس)، مكتب الاعلام الاسلامي، قم، 1404ق. | *'''کتاب العین'''، خلیل بن احمد فراهیدی، نشر هجرت، قم، ۱۴۰۹ق. | ||
* '''معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ'''، عبدالعزیز کعکی، دار المکتبة الهلال، بیروت ۱۴۱۹ق. | |||
*'''معجم مقاييس اللغة'''، احمد بن فارس (ابن فارس)، مكتب الاعلام الاسلامي، قم، 1404ق. |
نسخهٔ ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۰۹
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۲۲ دی ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
حره
«حَرَّة»، واژهای عربی و به معنای زمین سختی است، که از سنگهای سیاه شکل گرفته،[۱] گویی با آتش سوخته باشد.[۲] ریشه این واژه «ح، ر، ر» به معنای گرما بوده[۳] و جمع آن «حِرار» است.[۴] به گفته برخی، «حرّه» به «اللابات» نیز خوانده میشود.[۵]
زمینهای حرّه، انبوهی از سنگهای سخت سیاهرنگ و متخلخل[یادداشت ۱][۶] است، که زمینه زیست بشری و کشاورزی در آن فراهم نیست. علت به وجود آمدن این مناطق، گسلهای فراوانی است، که گاه گدازههای آتشفشانی از آن فروان کرده و سطح زمین را به صورت گسترده، بدون آنکه کوهزایی کند، میپوشاند. این گدازهها پس از سرد شدن به رنگ تیره درمیآیند.[۷]
نام
مکان
حرّه واقم، در شرق مدینه
در تاریخ
پانوشت
- ↑ جمهرة اللغة، ج1،ص96؛ معجم مقاييس اللغه، ج2، ص7.
- ↑ كتاب العين، ج3، ص24.
- ↑ معجم مقاييس اللغه، ج2، ص7؛ الصحاح، ج2، ص626.
- ↑ كتاب العين، ج3، ص24؛ جمهرة اللغة، ج1،ص96؛ معجم مقاييس اللغه، ج2، ص7.
- ↑ معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، ج۲، ص۴۳۹.
- ↑ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دفتر پنجم.
- ↑ اسماعیلی، ۱۳۸۹ش، ص۷۰.
- ↑ تخلخل، برابرِ پارسی «porosity»، اصطلاح زمینشناسی بوده و به معنای وجود حفرهها و فضاهای خالی در خاک، رسوب یا سنگ است.
منابع
این مقاله برگرفته از مقاله بررسی جغرافیای طبیعی مدینه یحیی جهانگیری و علی اصغر کریم خانی، فصلنامه میقات حج، دوره ۲۶، ش۱۰۳، بهار ۱۳۹۷، ص۷۹–۱۰ است.
- جمهرة اللغة، محمد بن حسن بن درید (ابن درید)، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۹۸۸م.
- الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، اسماعیل بن حماد جوهری، تحقیق احمد عبد الغفور عطار، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۳۷۶ق.
- فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
- کتاب العین، خلیل بن احمد فراهیدی، نشر هجرت، قم، ۱۴۰۹ق.
- معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، عبدالعزیز کعکی، دار المکتبة الهلال، بیروت ۱۴۱۹ق.
- معجم مقاييس اللغة، احمد بن فارس (ابن فارس)، مكتب الاعلام الاسلامي، قم، 1404ق.