آداب حج: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} ==پانویس== {{پانویس}} ==منابع== {{دانشنامه | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/22133/ح...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|ماه=[[بهمن]]|روز=[[۱۱]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Abbasahmadi1363 }} | {{در دست ویرایش|ماه=[[بهمن]]|روز=[[۱۱]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Abbasahmadi1363 }} | ||
در متون اسلاميآداب متعددي در حج براي حجگزاران بيان شده که برخي درباره اقدامات پيش از اداي حج و شماري مربوط به آداب انجام دادن اعمال حج و برخي ديگر ناظر به اعمال پس از مناسک حج است. برخي از اين آداب مربوط به قبولي حج بوده و بيشتر آنها جزء مستحبات حج مي باشد. مهمترين اين آداب عبارتاند از: | |||
==اخلاص در عمل== | |||
يکي از عمدهترين آداب حج آن است که تنها براي رضاي خدا انجام شود که نصّ آيه 196 بقره/2 خطاب به حجگزاران بر آن دلالت دارد: «واتموالحج والعمره لله» در احاديث هم بر اداي اين عمل براي رضاي خدا وخودداري از مقاصد غير الهي تاکيد شده است، از جمله امام صادق(ع) بر اخلاص نيت و تخليه قلب از هر چيز غير الهي در هنگام نيت حج تأکيد فرموده است.<ref>. مصباح الشريعه، ص163؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172.</ref> همچنين آن حضرت حج را به دو نوع حج براي خدا و حج براي مردم تقسيم کرده و پاداش حج براي رضاي خدا را بر عهده خداوند و حجي که براي انسانها انجام گيرد را بر عهده مردم دانسته است. <ref>. بحار الانوار، ج96، ص24.</ref> | |||
==توکل و تفويض امور به خدا== | |||
بر اساس احاديث، از آداب حج آن است که حجگزار در همه امور به خدا توکل کند و از اعتماد به توشه ي سفر و َمرکب و همراهان و توانايي و جواني و مال خود اجتناب کند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص172؛ بحار الانوار، ج96، ص24.</ref> | |||
==اهتمام براي تأمين توشه حج== | |||
به نظر برخي مفسران، مراد از «الزاد» در آيه 197 بقره/2 (الحج اشهر معلومات.... الزاد التقوي) زاد و توشه مادي سفر حج است.<ref>. مجمع البيان، ج2، ص45؛ تفسير قرطبي، ج2، ص411.</ref> در شان نزول آيه نقل شده که برخي از حجگزاران عازم سفر حج شده و با اين اعتقاد که ما به خدا توکل ميکنيم از برداشتن توشه سفر خودداري ميکردند که اين آيه نازل گرديد.<ref>. سنن ابي داود، ج1، ص389- 390؛ مجمع البيان، ج2، ص45.</ref> در روايتي ديگر نيز با استناد به آيه 46 توبه/9 که از تهيه توشه سفر سخن به ميان آورده به تهيه نيازهاي خوراکي از سوي حجگزار قبل از سفر توصيه شده است.<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص35؛ بحار الانوار، ج96، ص119.</ref> همچنين برخي گفتهاند آيه 27 حج/22 که از استفاده حجگزاران از مرکبهاي لاغر ياد کرده «ويأتوک رجالا و علي کل ضامر....» بدان اشعار دارد که حجگزاران بايد از مرکبهاي سريع و قوي براي سفر حج بهره گيرند. در روايات بر تهيه هزينه و توشه حج تاکيد شده<ref>. بحار الانوار، ج96، ص9؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص209.</ref> و کنار گذاشتن بخشي از سود کار در هر روز براي سفر حج توصيه شده تا حج گزار در سفر حج به سختي نيفتد.<ref>. الکافي، ج4، ص280؛ وسائل الشيعه، ج11، ص143.</ref> | |||
==گشادهدستي در هزينه کردن== | |||
در سفر حج گشاده دستي در هزينه کردن و سخت نگرفتن برخود توصيه شده است. در روايتي از مبغوص بودن اسراف نزد خدا جز در سفر حج و عمره ياد شده است.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص279؛ وسائل الشيعه، ج11، ص150؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص43.</ref> در حديثي از چانهزني در چند چيز از جمله پول قرباني و اجرت رفتن به مکه نهي شده است.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص282؛ بحار الانوار، ج46، ص71.</ref> هرچند در احاديث ديگري چانه زني در مبلغ قرباني جايز شمرده است.<ref>. الکافي، ج4، ص496؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص209.</ref> نقل شده که امام سجاد (ع) در سفر حج از بهترين انواع توشه و خوراک از جمله بادام، شکر، شيرينيها و آرد آميخته با ترشي و آرد آميخته با شيريني استفاده ميکرد.<ref>. شرح اصول کافي، ج12، ص426.</ref> در برابر، در روايتي کاستن از هزينه سفر حج و زيادهروي نکردن در آن توصيه شده که آن را بر مواردي حمل کردهاند که حجگزار دچار تنگدستي باشد يا بيش ار حد گشاده دستي کند.<ref>. مرآة العقول، ج17، ص170.</ref> همچنين روايات از سيره اهل بيت در مورد چانه زدن نسبت به هزينه قرباني درحج نقل شده است که اين روايات حمل بر موردي شده است که فروشندگان جزء مومنان نباشند<ref>. الوافي، ج14، ص1130؛ الحدائق الناضره، ج18، ص48.</ref> و يا اختصاص به موردي دارد که فروشنده قصد فروش قرباني با قيمت غير متعارف دارد و خريدار مغبون مي گردد.<ref>. النجعه في شرح اللمعه، ج7، ص122.</ref> | |||
==دعا و ياد خدا در سفر حج== | |||
از ديگر آداب حج، خواندن دعا و نماز هنگام خروج از منزل براي سفر حج است.<ref>. مدارک الاحکام، ج7، ص241؛ الحدائق الناضره، ج14، ص47؛ نک: جواهر الکلام، ج18، ص137- 147.</ref> از جمله اين آداب، بنا بر روايات، خواندن دعاي فرج(لا اله الا الله الحليم الکريم...) هنگام خروج از منزل است.<ref>. تهذيب الاحکام، ج5، ص50؛ وسائل الشيعه، ج11، ص383.</ref> بنا بر روايتي از امام رضا(ع) سزاوار است حجگزاري که قصد سفر حج دارد خانودهاش را گرد آورد و دو رکعت نماز گزارده و پس از ستايش خداوند و فرستادن صلوات بر پيامبر(ص) و اهل بيت او (ع) دعاي مخصوصي را بخواند. همچنين در اين روايت توصيه شده که او هنگام خروج از خانه و نيز هنگام سوار شدن بر مَرکب دعاهاي خاصي را بخواند و نيز استغفار، تسبيح، تهليل، تکبير و صلوات بر محمد و آل محمد را زياد بر زبان جاري کند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص160؛ بحار الانوار، ج96، ص120.</ref> افزون بر اين، نمازها و ادعيه ديگري هنگام آغاز به سفر در روايات توصيه شده است.<ref>. الکافي، ج4، ص285؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص271.</ref> فقها نيز به استحباب خواندن دعاها و سورهها و اعمالي ديگر هنگام خروج مسافر از منزل قائل شدهاند.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص25- 55؛ نک: جواهر الکلام، ج18، ص137- 147.</ref> همچنين ياد خدا و اذکاري خاص در طول سفر حج توصيه شده است. در روايتي از امام صادق حجگزاران به تقواي الهي و ذکر بسيار خداوند و کم سخن گفتن توصيه شدهاند.<ref>. الکافي، ج4، ص338؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص296.</ref> در حديثي ديگر آن حضرت حجگزاران را از هرچيزي که آنان را از ذکر الهي در اين مدت باز مي دارد، فرمان داده است.<ref>. مصباح الشريعه، ص48؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172.</ref> افزون بر اين در برخي آيات به گفتن ذکر خدا در مواقع خاص از حج توصيه شده است از جمله در آيه 198 بقره/2 که حجگزاران به گفتن ذکر خدا در مشعر الحرام و آيات 203 بقره/2 و 28 حج/22 که حاجيان به گفتن ذکر در ايامي خاص توصيه شدهاند. ( ايام تشريق، تکببير) | |||
==استفاده از مال حلال== | |||
هزينه و توشه حج بايد از مال حلال و پاک باشد.<ref>. العروة الوثقي، ج4، ص339.</ref> بنا بر روايتي از امام باقر(ع) خداوند حج و عمرهاي را که از مال حرام باشد نميپذيرد.<ref>. الامالي، ص527؛ بحار الانوار، ج93، ص164.</ref> حتي اگر پرچمي حرام در اموال حج گزار باشد<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص146؛ بحار الانوار، ج96، ص120.</ref> يا اينکه هزينه حج از راههايي مانند جنايت، سرقت و ربا تأمين شده باشد.<ref>. الکافي، ج5، ص124؛ من لايحضره الفقيه، ج3، ص162.</ref> بنا بر روايتي، در صورتي که فرد با مال حرام حجگزارد و لبيک گويد، با تعبير «لا لبيک» و «لا سعديک» پاسخ داده ميشود، ولي اگر با مال حلال حج به جا آورد، با جملات «لبيک» و «سعديک» پاسخ داده ميشود.<ref>. الکافي، ج5، ص124؛ تهذيب الاحکام، ج6، ص368.</ref> به گفته امام کاظم(ع) اهل بيت پيامبر(ص) حج واجب خود را از پاکترين اموال خود هزينه ميکردند.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج1، ص189.</ref> | |||
==پرداخت حقوق ديگران== | |||
از ديگر آداب حج پرداخت حقوق ديگران پيش از اداي حج است.<ref>. الفقه علي مذاهب الاربعه، ص888؛ جامع السعادات، ج3، ص309.</ref> مفاد اين نکته در روايتي از امام صادق(ع) تصريح شده است<ref>. مصباح الشريعه، ص47؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172.</ref>حقوق مردم گستره وسيعي دارد که هم شامل حقوق مادي ميشود مانند ديون مادي ديگران و نيز حقوقي چون زکات و خمس و هم حقوق معنوي، مانند برطرف کردن حاجت مومنان، چنان که امام کاظم(ع) حج يکي از اصحاب خود را از آن رو که حاجت برادر مومن خود را برآورده نکرده بود، غير مقبول دانست.<ref>. بحار الانوار، ج48، ص85.</ref> | |||
==تعجيل در رفتن به حج== | |||
با قطع نظر از حکم فقهي ِ وجوب يا عدم وجوب فوري بودن حج، از جمله آداب حج تعجيل در حجگزاري است<ref>. حج و عمره در قرآن و حديث، ص260.</ref> که در روايات بدان اشاره شده است.<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص314.</ref> در روايتي ديگر حکمت اين کار وقوع حوادثي چون بيماري حجگزار، يافت نشدن مرکب يا پديد آمدن نيازهاي جديد ذکر شده که ممکن است مانع حج گزاردن شود.<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص17؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص962.</ref> | |||
==بلند نگاه داشتن مو== | |||
از آداب و مستحبات مختصّ مردان در حج، بلند نگه داشتن موها پيش از حج است.<ref>. کشف اللثام، ج5، ص244؛ جواهر الکلام، ج18، ص174.</ref> در روايات از زدودن موها از يک ماه پيش از حج<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص301؛ وسائل الشيعه، ج12، ص316.</ref> يا از ده روز پس از شوال<ref>. وسائل الشيعه، ج12، ص317؛ بحار الانوار، ج96، ص133.</ref> يا از ابتداي ذي حجه<ref>. الکافي، ج4، ص318؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص47.</ref> نهي شده است. در برخي روايات افزون بر موهاي سر، کوتاه کردن موي ريش هم منع شده است.<ref>. الکافي، ج4، ص317؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص47.</ref> بر اساس اين روايات، برخي کوتاه کردن موهاي سر را از آغاز ماه شوال تا قبل از حج مکروه شمردهاند.<ref>. وسائل الشيعه، ج12، ص319</ref> | |||
==ترک گناه و معصيت== | |||
به نظر برخي فقها و مفسران مراد از اجتناب از فسق که در آيه 197 بقره/2 توصيه شده، پرهيز از هرگونه گناه از جمله دروغ، فحش، تفاخر، لقب بد دادن و خارج شدن از حدود شرعي و ارتکاب گناه است.<ref>. مسالک الافهام الي آيات الاحکام، ج2، ص193؛ مرآة العقول، ج17، ص270؛ تفسير الکبير، ج5، ص180.</ref> امام صادق(ع) با استناد به آيه مذکور، کامل شدن حج را حفظ زبان از هر گناه و معصيت و صادر نشدن گفتاري جز خير از حجگزار دانسته است.<ref>. الکافي، ج4، ص338؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص296.</ref> در رواياتي ديگر به روي گرداندن خداوند از حجگزاراني که از معاصي پرهيز نمي کنند، اشاره شده است.<ref>. الکافي، ج4، ص286؛ وسائل الشيعه، ج12، ص11.</ref> | |||
==شروع از مکه و ختم به مدينه== | |||
به نظر مشهور فقها مستحب است که حجگزار ابتدا مکه و سپس مدينه را زيارت کند.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص558؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص491.</ref> برخي روايات با تعابير گوناگون مويد اين نظرند، از جمله برتر بودن ختم زيارت به مدينه<ref>. الکافي، ج4، ص549؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص484.</ref>، اتمام حج به زيارت رسول خدا(ص)<ref>الخصال، ص616؛ بحار الانوار، ج10، ص16.</ref>، ختم به زيارت اهل بيت (ع)<ref>. علل الشرائع، ج2، ص459؛ وسائل الشيعه، ج14، ص324.</ref> و رفتن به نزد امامان (ع) و آگاه کردن آنان از ولايت خود<ref>. الکافي، ج1، ص293؛ علل الشرائع، ج2، ص406.</ref> در برابر، در روايتي از امام صادق (ع) از برتر بودن آغاز سفر حج از مدينه ياد شده<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص559؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص439.</ref> و حديثي ديگر از مخير بودن حجگزار ميان شروع از مکه يا مدينه سخن گفته است<ref>. تهذيب الاحکام، ج5، ص440؛ وسائل الشيعه، ج14، ص320.</ref> از اين رو برخي از فقيهان امامي آغاز کردن سفر را از مدينه برتر دانستهاند.<ref>. وسائل الشيعه، ج14، ص319؛ نک: جواهر الکلام، ج20، ص81.</ref> برخي سبب افضل بودن مدينه را آن دانستهاند که مدينه محل احرام پيامبر(ص) براي حج بوده است<ref>. سبل الهدي، ج3، ص322؛ شفاء السقام، ص146.</ref> يا آنکه اهل بيت (ع) ابواب معرفت خدا و شناخت احکام الهياند و براي ورود به خانه بايد از در خانه وارد شد<ref>. مستند الشيعه، ج13، ص330.</ref> ناقدان اين نظر گفتهاند که ظاهرا مخاطب اين روايات، حجگزاراني بودهاند که از مناطقي چون عراق عازم سفر حج ميشدند زيرا عبور از مدينه بدون زيارت پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) بياحترامي تلقّي ميشود.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص558؛ الحدائق الناضره، ج17، ص403.</ref> | |||
==اخلاق نيک در سفر حج== | |||
از ديگر آداب سفر حج، داشتن اخلاق نيک هنگام سفر است.<ref>. بحار الانوار، ج10، ص475؛ کشف الغطاء، ج4، ص443- 445.</ref> امام صادق(ع)، حجگزاران را به خلق و خوي نيک با همراهان سفر حج<ref>. مصباح الشريعه، ص48؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص173.</ref> و امام رضا(ع) آنان را به اخلاق نيک و خوش رفتاري با همراهان و فرو بردن خشم و کم سخن گفتن و پرهيز از مجادله توصيه کردهاند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص160؛ بحار الانوار، ج96، ص120.</ref> | |||
نقل شده که پيامبر اکرم (ص) در يکي از سفرهاي حج، افراد بداخلاق را از همراه شدن با کاروان نهي کرد.<ref>. مکارم الاخلاق، ص251؛ بحار الانوار، ج73، ص273.</ref> احاديث متعدد ديگري نيز در اين باره روايت شده است..<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص296- 298؛ وسائل الشيعه، ج12، ص9- 13.</ref> | |||
==حج پياده و تحمل سختيها== | |||
از ديگر توصيه هاي معصومان درباره حج پرهيز از راحت طلبي و تحمل کردن سختيهاست. امير مومنان (ع) يکي از حکمتهاي قرار دادن خانه کعبه را در زميني سخت، تحمل مشقت بيشتر و استحقاق پاداش بالاتر دانسته است.<ref>. نهج البلاغه، خطبه 192؛ الکافي، ج4، ص199.</ref> امام صادق(ع) حجگزاران را به کنار نهادن دنيا و راحت طلبي هنگام سفر حج توصيه فرمود.<ref>. مصباح الشريعه، ص163؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172.</ref> بر اين اساس، برخي از فقها حج با پاي پياده را برتر از حج به گونه سواره<ref>. ايضاح الفوائد، ج4، ص66؛ المجموع، ج7، ص91.</ref> و حج با پاي برهنه را برتر از حج با پوشيدن کفش<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص78.</ref> دانستهاند. مستند آن، به نظر برخي آيه 27 حج/22 است که حاجيان پياده را پيش از حاجيان سواره ذکر کرده است. <ref>. زبدة البيان، ص224؛ مسالک الافهام، ج2، ص120.</ref> «ياتوک رجالا و علي کل ضامر» و نيز روايات متعدد در اين باره<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص79، 80؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص29؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص479.</ref> به اين امر در سيره برخي امامان شيعه از جمله امام حسن مجتبي(ع)، امام سجاد(ع) و امام کاظم(ع) نيز گزارش شده است. <ref>. تهذيب الاحکام، ج5، ص11؛ وسائل الشيعه، ج11، ص80.</ref> (نيز حج پياده) | |||
تعجيل در بازگشت از سفر حج: مستحب است که حجگزار پس از انجام دادن اعمال حج زودتر به وطن خويش بازگردد.<ref>. جامع احاديث الشيعه، ج12، ص224؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص447.</ref> در روايتي پيامبر اکرم (ص)، حجگزار را به تعجيل در بازگشت پس از حج فرمان داده و اجر اين عمل را بالاتر از ماندن شمرد.<ref>. المستدرک، ج1، ص259.</ref> در حديثي ديگر آن حضرت به حجگزاران توصيه نمود که پس از اعمال حج بيش از سه روز در مکه اقامت نکنند.<ref>. مسند الامام احمد بن حنبل، ج5، ص52؛ صحيح مسلم، ج4، ص104.</ref> امام صادق(ع) نيز بنا بر روايتي حجگزاران را به رجوع به وطن پس از انجام مناسک حج فرمان داد و اين کار را سبب افزايش اشتياق حجگزار براي رجوع مجدد به مکه دانست.<ref>. الکافي، ج4، ص230؛ وسائل الشيعه، ج13، ص234.</ref> در حديثي ديگر آن حضرت ضمن توصيه به بازگشت پس از اعمال حج، ماندن در مکه را سبب قساوت قلب حجگزار شمرده است.<ref>. علل الشرائع، ج3، ص446؛ وسائل الشيعه، ج13، ص234.</ref> بر اين اساس به نظر مشهور فقيهان امامي و برخي فقيهان اهل سنت به استناد روايات مذکور، ماندن حجگزار در مکه پس از اعمال حج مکروه است.<ref>. شرائع الاسلام، ج1، 210؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص447؛ الحدائق الناضره، ج17، ص346.</ref> به تعبير اين روايات، توقّف زياد در مکه ممکن است اسباب خستگي حجگزار، کاهش احترام به مکه، ارتکاب گناه و افزايش عقوبت انسان به سبب آن و کاهش اشتياق بازگشت به اين سرزمين گردد.<ref>. جواهر الکلام، ج20، ص71؛ المجموع، ج8، ص278.</ref> در مقابل، در رواياتي ديگر مومنان به مجاورت در مکه ترغيب شدهاند<ref>. وسائل الشيعه، ج13، ص231؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص84- 88.</ref> که برخي از فقيهان با استناد به اين روايات و دلايل ديگر مجاورت در مکه را مستحب شمردهاند.<ref>. الرسائل العشر، ص226؛ المجموع، ج8، ص278.</ref> (نيز اقامت در مکه) | |||
==وداع با کعبه== | |||
از ديگر آداب و مستحبات حج، به استناد روايات<ref>. الکافي، ج4، ص530</ref> وداع با کعبه پس از اعمال حج و عمره و هنگام خروج از مکه است.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج8، ص377؛ المجموع، ج8، ص256.</ref> در روايات روش وداع و آداب آن براي حجگزاران بيان شده است.<ref>. الکافي، ج4، ص530؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص280.</ref> برخي از فقهاي اهل سنت وداع کعبه و طواف وداع را براي حجگزاران واجب دانستهاند.<ref>. المغني، ج2، ص485؛ المبسوط، سرخسي، ج4، ص35.</ref> | |||
==شريک کردن ديگران در حج و اعمال آن== | |||
از ديگر آداب حج شريک کردن ديگران در حج استحبابي و يا برخي اعمال آن همچون طواف است.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص275؛ موسوعه الامام الخويي، ج30، ص383.</ref> بر پايه روايات شريک کردن ديگران در حج يا طواف مستحبي علاوه بر پاداش حج کامل براي ديگران – از جمله خويشان و يا پدر و مادر- داراي پاداش اضافه براي حج گزار به جهت صله رحم وي با خويشاوندانش است.<ref>.الکافي، ج4، ص315؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص460.</ref> حتي اگر اين افراد هزار نفر يا بيشتر باشند<ref>. الکافي، ج4، ص317.</ref> و يا در صورت فراموشي در پايان حج ديگران را در حج خود شريک نمايد.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص462؛ وسائل الشيعه، ج11، ص204.</ref> افزون بر اين در رواياتي ديگر از بجا آوردن طواف خانه خدا از طرف ديگران چه زنده و چه مرده و نيز از جانب امامان معصوم عليهمالسلام و فاطمه زهرا عليها السلام ياد شده و اين عمل داراي پاداش زياد دانسته شده است.<ref>. الکافي، ج4، ص315؛ وسائل الشيعه، ج11، ص197.</ref> | |||
==هديه گرفتن در سفر حج== | |||
از ديگر آداب حج خريدن هديه در اين سفر براي ديگران از جمله خويشاوندان است.<ref>. العروة الوثقي، ج2، ص215- 216؛ بحوث فقهيه، ص33.</ref> در رواياتي از امام صادق (ع) هديه حج از هزينه حج دانسته شده است<ref>. الکافي، ج4، ص280؛ وسائل الشيعه، ج11، ص148.</ref> که مراد از اين روايات طبق يک تفسير، استحباب خريد هديه براي ديگران در اين سفر است و اين که پاداش انفاق جهت خريد هديه همچون صرف هزينه براي حج است.<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص149.</ref> برخي با استناد به احاديث <ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص208؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص472.</ref> هديه دادن آب زمزم از سوي حج گزار را به ديگران مستحب شمردهاند.<ref>. وسائل الشيعه، ج13، ص245.</ref>(سوغات) | |||
==عزم انجام دوباره حج== | |||
از ديگر مستحبات حج آن است که حجگزار پس از اتمام حج، عزم بازگشت داشته و از خداوند انجام دوباره حج را تقاضا کرده و نداشتن چنين نيتي مکروه است.<ref>.تحرير الاحکام، ج2، ص114.</ref> در روايتي از رسول خدا و امام صادق (ع) عزم بر بازگشت به حج سبب افزايش عمر حج گزار دانسته شده<ref>.الکافي، ج4، ص281؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص220.</ref> و در احاديثي ديگر نداشتن اين نيت، سبب نزديک شدن اجل و عذاب شمرده شده است.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص220.</ref> | |||
==صدقه دادن خرما هنگام ترک مکه== | |||
بر اساس روايات،<ref>. الکافي، ج4، ص533؛ وسائل الشيعه، ج14، ص292.</ref> مستحب است که حجگزار به نيت کفاره گناهان که در هنگام احرام مرتکب شده مقداري خرما در هنگام ترک مکه صدقه دهد.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج8، ص382؛ الحدائق الناضره، ج17، ص343.</ref> در روايتي ديگر به انجام اين عمل هم در هنگام ورود و هم خروج از مکه و مدينه توصيه شده است.<ref>. وسائل الشيعه، ج13، ص150؛ بحار الانوار، ج96، ص318.</ref> | |||
==استقبال و تکريم حجگزار== | |||
به استناد روايات مستحب<ref>. الکافي، ج2، ص174 و ج4، ص264؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص228.</ref> است که پس از بازگشت حجگزار به وطن، ديگران به استقبال او رفته و ضمن مصافحه با او، وي را تکريم نمايند.<ref>. الحدائق الناضره، ج17، ص386- 387؛ الوافي، ج14، 1299.</ref> | |||
در حديثي از امام صادق(ع) معانقه با حجگزار در حالي که غبار حج از بين نرفته، همانند استعلام حجر الاسود دانسته شده است.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص300؛ وسائل الشيعه، ج11، ص445.</ref> در حديثي از اميرالمؤمنين ضمن سفارش به طلب قبولي اعمال حاجي و آمرزش گناهان او، از بوسيدن ميان دو چشم و موضع سجده حجگزار نيز ياد گرديده است.<ref>. الخصال، ص635.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۱۳: | خط ۶۱: | ||
| نویسنده = سید جعفر صادقی فدکی | | نویسنده = سید جعفر صادقی فدکی | ||
}} | }} | ||
[[Category:مقالههای در دست ویرایش]] | |||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] |
نسخهٔ ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۲۰
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
در متون اسلاميآداب متعددي در حج براي حجگزاران بيان شده که برخي درباره اقدامات پيش از اداي حج و شماري مربوط به آداب انجام دادن اعمال حج و برخي ديگر ناظر به اعمال پس از مناسک حج است. برخي از اين آداب مربوط به قبولي حج بوده و بيشتر آنها جزء مستحبات حج مي باشد. مهمترين اين آداب عبارتاند از:
اخلاص در عمل
يکي از عمدهترين آداب حج آن است که تنها براي رضاي خدا انجام شود که نصّ آيه 196 بقره/2 خطاب به حجگزاران بر آن دلالت دارد: «واتموالحج والعمره لله» در احاديث هم بر اداي اين عمل براي رضاي خدا وخودداري از مقاصد غير الهي تاکيد شده است، از جمله امام صادق(ع) بر اخلاص نيت و تخليه قلب از هر چيز غير الهي در هنگام نيت حج تأکيد فرموده است.[۱] همچنين آن حضرت حج را به دو نوع حج براي خدا و حج براي مردم تقسيم کرده و پاداش حج براي رضاي خدا را بر عهده خداوند و حجي که براي انسانها انجام گيرد را بر عهده مردم دانسته است. [۲]
توکل و تفويض امور به خدا
بر اساس احاديث، از آداب حج آن است که حجگزار در همه امور به خدا توکل کند و از اعتماد به توشه ي سفر و َمرکب و همراهان و توانايي و جواني و مال خود اجتناب کند.[۳]
اهتمام براي تأمين توشه حج
به نظر برخي مفسران، مراد از «الزاد» در آيه 197 بقره/2 (الحج اشهر معلومات.... الزاد التقوي) زاد و توشه مادي سفر حج است.[۴] در شان نزول آيه نقل شده که برخي از حجگزاران عازم سفر حج شده و با اين اعتقاد که ما به خدا توکل ميکنيم از برداشتن توشه سفر خودداري ميکردند که اين آيه نازل گرديد.[۵] در روايتي ديگر نيز با استناد به آيه 46 توبه/9 که از تهيه توشه سفر سخن به ميان آورده به تهيه نيازهاي خوراکي از سوي حجگزار قبل از سفر توصيه شده است.[۶] همچنين برخي گفتهاند آيه 27 حج/22 که از استفاده حجگزاران از مرکبهاي لاغر ياد کرده «ويأتوک رجالا و علي کل ضامر....» بدان اشعار دارد که حجگزاران بايد از مرکبهاي سريع و قوي براي سفر حج بهره گيرند. در روايات بر تهيه هزينه و توشه حج تاکيد شده[۷] و کنار گذاشتن بخشي از سود کار در هر روز براي سفر حج توصيه شده تا حج گزار در سفر حج به سختي نيفتد.[۸]
گشادهدستي در هزينه کردن
در سفر حج گشاده دستي در هزينه کردن و سخت نگرفتن برخود توصيه شده است. در روايتي از مبغوص بودن اسراف نزد خدا جز در سفر حج و عمره ياد شده است.[۹] در حديثي از چانهزني در چند چيز از جمله پول قرباني و اجرت رفتن به مکه نهي شده است.[۱۰] هرچند در احاديث ديگري چانه زني در مبلغ قرباني جايز شمرده است.[۱۱] نقل شده که امام سجاد (ع) در سفر حج از بهترين انواع توشه و خوراک از جمله بادام، شکر، شيرينيها و آرد آميخته با ترشي و آرد آميخته با شيريني استفاده ميکرد.[۱۲] در برابر، در روايتي کاستن از هزينه سفر حج و زيادهروي نکردن در آن توصيه شده که آن را بر مواردي حمل کردهاند که حجگزار دچار تنگدستي باشد يا بيش ار حد گشاده دستي کند.[۱۳] همچنين روايات از سيره اهل بيت در مورد چانه زدن نسبت به هزينه قرباني درحج نقل شده است که اين روايات حمل بر موردي شده است که فروشندگان جزء مومنان نباشند[۱۴] و يا اختصاص به موردي دارد که فروشنده قصد فروش قرباني با قيمت غير متعارف دارد و خريدار مغبون مي گردد.[۱۵]
دعا و ياد خدا در سفر حج
از ديگر آداب حج، خواندن دعا و نماز هنگام خروج از منزل براي سفر حج است.[۱۶] از جمله اين آداب، بنا بر روايات، خواندن دعاي فرج(لا اله الا الله الحليم الکريم...) هنگام خروج از منزل است.[۱۷] بنا بر روايتي از امام رضا(ع) سزاوار است حجگزاري که قصد سفر حج دارد خانودهاش را گرد آورد و دو رکعت نماز گزارده و پس از ستايش خداوند و فرستادن صلوات بر پيامبر(ص) و اهل بيت او (ع) دعاي مخصوصي را بخواند. همچنين در اين روايت توصيه شده که او هنگام خروج از خانه و نيز هنگام سوار شدن بر مَرکب دعاهاي خاصي را بخواند و نيز استغفار، تسبيح، تهليل، تکبير و صلوات بر محمد و آل محمد را زياد بر زبان جاري کند.[۱۸] افزون بر اين، نمازها و ادعيه ديگري هنگام آغاز به سفر در روايات توصيه شده است.[۱۹] فقها نيز به استحباب خواندن دعاها و سورهها و اعمالي ديگر هنگام خروج مسافر از منزل قائل شدهاند.[۲۰] همچنين ياد خدا و اذکاري خاص در طول سفر حج توصيه شده است. در روايتي از امام صادق حجگزاران به تقواي الهي و ذکر بسيار خداوند و کم سخن گفتن توصيه شدهاند.[۲۱] در حديثي ديگر آن حضرت حجگزاران را از هرچيزي که آنان را از ذکر الهي در اين مدت باز مي دارد، فرمان داده است.[۲۲] افزون بر اين در برخي آيات به گفتن ذکر خدا در مواقع خاص از حج توصيه شده است از جمله در آيه 198 بقره/2 که حجگزاران به گفتن ذکر خدا در مشعر الحرام و آيات 203 بقره/2 و 28 حج/22 که حاجيان به گفتن ذکر در ايامي خاص توصيه شدهاند. ( ايام تشريق، تکببير)
استفاده از مال حلال
هزينه و توشه حج بايد از مال حلال و پاک باشد.[۲۳] بنا بر روايتي از امام باقر(ع) خداوند حج و عمرهاي را که از مال حرام باشد نميپذيرد.[۲۴] حتي اگر پرچمي حرام در اموال حج گزار باشد[۲۵] يا اينکه هزينه حج از راههايي مانند جنايت، سرقت و ربا تأمين شده باشد.[۲۶] بنا بر روايتي، در صورتي که فرد با مال حرام حجگزارد و لبيک گويد، با تعبير «لا لبيک» و «لا سعديک» پاسخ داده ميشود، ولي اگر با مال حلال حج به جا آورد، با جملات «لبيک» و «سعديک» پاسخ داده ميشود.[۲۷] به گفته امام کاظم(ع) اهل بيت پيامبر(ص) حج واجب خود را از پاکترين اموال خود هزينه ميکردند.[۲۸]
پرداخت حقوق ديگران
از ديگر آداب حج پرداخت حقوق ديگران پيش از اداي حج است.[۲۹] مفاد اين نکته در روايتي از امام صادق(ع) تصريح شده است[۳۰]حقوق مردم گستره وسيعي دارد که هم شامل حقوق مادي ميشود مانند ديون مادي ديگران و نيز حقوقي چون زکات و خمس و هم حقوق معنوي، مانند برطرف کردن حاجت مومنان، چنان که امام کاظم(ع) حج يکي از اصحاب خود را از آن رو که حاجت برادر مومن خود را برآورده نکرده بود، غير مقبول دانست.[۳۱]
تعجيل در رفتن به حج
با قطع نظر از حکم فقهي ِ وجوب يا عدم وجوب فوري بودن حج، از جمله آداب حج تعجيل در حجگزاري است[۳۲] که در روايات بدان اشاره شده است.[۳۳] در روايتي ديگر حکمت اين کار وقوع حوادثي چون بيماري حجگزار، يافت نشدن مرکب يا پديد آمدن نيازهاي جديد ذکر شده که ممکن است مانع حج گزاردن شود.[۳۴]
بلند نگاه داشتن مو
از آداب و مستحبات مختصّ مردان در حج، بلند نگه داشتن موها پيش از حج است.[۳۵] در روايات از زدودن موها از يک ماه پيش از حج[۳۶] يا از ده روز پس از شوال[۳۷] يا از ابتداي ذي حجه[۳۸] نهي شده است. در برخي روايات افزون بر موهاي سر، کوتاه کردن موي ريش هم منع شده است.[۳۹] بر اساس اين روايات، برخي کوتاه کردن موهاي سر را از آغاز ماه شوال تا قبل از حج مکروه شمردهاند.[۴۰]
ترک گناه و معصيت
به نظر برخي فقها و مفسران مراد از اجتناب از فسق که در آيه 197 بقره/2 توصيه شده، پرهيز از هرگونه گناه از جمله دروغ، فحش، تفاخر، لقب بد دادن و خارج شدن از حدود شرعي و ارتکاب گناه است.[۴۱] امام صادق(ع) با استناد به آيه مذکور، کامل شدن حج را حفظ زبان از هر گناه و معصيت و صادر نشدن گفتاري جز خير از حجگزار دانسته است.[۴۲] در رواياتي ديگر به روي گرداندن خداوند از حجگزاراني که از معاصي پرهيز نمي کنند، اشاره شده است.[۴۳]
شروع از مکه و ختم به مدينه
به نظر مشهور فقها مستحب است که حجگزار ابتدا مکه و سپس مدينه را زيارت کند.[۴۴] برخي روايات با تعابير گوناگون مويد اين نظرند، از جمله برتر بودن ختم زيارت به مدينه[۴۵]، اتمام حج به زيارت رسول خدا(ص)[۴۶]، ختم به زيارت اهل بيت (ع)[۴۷] و رفتن به نزد امامان (ع) و آگاه کردن آنان از ولايت خود[۴۸] در برابر، در روايتي از امام صادق (ع) از برتر بودن آغاز سفر حج از مدينه ياد شده[۴۹] و حديثي ديگر از مخير بودن حجگزار ميان شروع از مکه يا مدينه سخن گفته است[۵۰] از اين رو برخي از فقيهان امامي آغاز کردن سفر را از مدينه برتر دانستهاند.[۵۱] برخي سبب افضل بودن مدينه را آن دانستهاند که مدينه محل احرام پيامبر(ص) براي حج بوده است[۵۲] يا آنکه اهل بيت (ع) ابواب معرفت خدا و شناخت احکام الهياند و براي ورود به خانه بايد از در خانه وارد شد[۵۳] ناقدان اين نظر گفتهاند که ظاهرا مخاطب اين روايات، حجگزاراني بودهاند که از مناطقي چون عراق عازم سفر حج ميشدند زيرا عبور از مدينه بدون زيارت پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) بياحترامي تلقّي ميشود.[۵۴]
اخلاق نيک در سفر حج
از ديگر آداب سفر حج، داشتن اخلاق نيک هنگام سفر است.[۵۵] امام صادق(ع)، حجگزاران را به خلق و خوي نيک با همراهان سفر حج[۵۶] و امام رضا(ع) آنان را به اخلاق نيک و خوش رفتاري با همراهان و فرو بردن خشم و کم سخن گفتن و پرهيز از مجادله توصيه کردهاند.[۵۷]
نقل شده که پيامبر اکرم (ص) در يکي از سفرهاي حج، افراد بداخلاق را از همراه شدن با کاروان نهي کرد.[۵۸] احاديث متعدد ديگري نيز در اين باره روايت شده است..[۵۹]
حج پياده و تحمل سختيها
از ديگر توصيه هاي معصومان درباره حج پرهيز از راحت طلبي و تحمل کردن سختيهاست. امير مومنان (ع) يکي از حکمتهاي قرار دادن خانه کعبه را در زميني سخت، تحمل مشقت بيشتر و استحقاق پاداش بالاتر دانسته است.[۶۰] امام صادق(ع) حجگزاران را به کنار نهادن دنيا و راحت طلبي هنگام سفر حج توصيه فرمود.[۶۱] بر اين اساس، برخي از فقها حج با پاي پياده را برتر از حج به گونه سواره[۶۲] و حج با پاي برهنه را برتر از حج با پوشيدن کفش[۶۳] دانستهاند. مستند آن، به نظر برخي آيه 27 حج/22 است که حاجيان پياده را پيش از حاجيان سواره ذکر کرده است. [۶۴] «ياتوک رجالا و علي کل ضامر» و نيز روايات متعدد در اين باره[۶۵] به اين امر در سيره برخي امامان شيعه از جمله امام حسن مجتبي(ع)، امام سجاد(ع) و امام کاظم(ع) نيز گزارش شده است. [۶۶] (نيز حج پياده)
تعجيل در بازگشت از سفر حج: مستحب است که حجگزار پس از انجام دادن اعمال حج زودتر به وطن خويش بازگردد.[۶۷] در روايتي پيامبر اکرم (ص)، حجگزار را به تعجيل در بازگشت پس از حج فرمان داده و اجر اين عمل را بالاتر از ماندن شمرد.[۶۸] در حديثي ديگر آن حضرت به حجگزاران توصيه نمود که پس از اعمال حج بيش از سه روز در مکه اقامت نکنند.[۶۹] امام صادق(ع) نيز بنا بر روايتي حجگزاران را به رجوع به وطن پس از انجام مناسک حج فرمان داد و اين کار را سبب افزايش اشتياق حجگزار براي رجوع مجدد به مکه دانست.[۷۰] در حديثي ديگر آن حضرت ضمن توصيه به بازگشت پس از اعمال حج، ماندن در مکه را سبب قساوت قلب حجگزار شمرده است.[۷۱] بر اين اساس به نظر مشهور فقيهان امامي و برخي فقيهان اهل سنت به استناد روايات مذکور، ماندن حجگزار در مکه پس از اعمال حج مکروه است.[۷۲] به تعبير اين روايات، توقّف زياد در مکه ممکن است اسباب خستگي حجگزار، کاهش احترام به مکه، ارتکاب گناه و افزايش عقوبت انسان به سبب آن و کاهش اشتياق بازگشت به اين سرزمين گردد.[۷۳] در مقابل، در رواياتي ديگر مومنان به مجاورت در مکه ترغيب شدهاند[۷۴] که برخي از فقيهان با استناد به اين روايات و دلايل ديگر مجاورت در مکه را مستحب شمردهاند.[۷۵] (نيز اقامت در مکه)
وداع با کعبه
از ديگر آداب و مستحبات حج، به استناد روايات[۷۶] وداع با کعبه پس از اعمال حج و عمره و هنگام خروج از مکه است.[۷۷] در روايات روش وداع و آداب آن براي حجگزاران بيان شده است.[۷۸] برخي از فقهاي اهل سنت وداع کعبه و طواف وداع را براي حجگزاران واجب دانستهاند.[۷۹]
شريک کردن ديگران در حج و اعمال آن
از ديگر آداب حج شريک کردن ديگران در حج استحبابي و يا برخي اعمال آن همچون طواف است.[۸۰] بر پايه روايات شريک کردن ديگران در حج يا طواف مستحبي علاوه بر پاداش حج کامل براي ديگران – از جمله خويشان و يا پدر و مادر- داراي پاداش اضافه براي حج گزار به جهت صله رحم وي با خويشاوندانش است.[۸۱] حتي اگر اين افراد هزار نفر يا بيشتر باشند[۸۲] و يا در صورت فراموشي در پايان حج ديگران را در حج خود شريک نمايد.[۸۳] افزون بر اين در رواياتي ديگر از بجا آوردن طواف خانه خدا از طرف ديگران چه زنده و چه مرده و نيز از جانب امامان معصوم عليهمالسلام و فاطمه زهرا عليها السلام ياد شده و اين عمل داراي پاداش زياد دانسته شده است.[۸۴]
هديه گرفتن در سفر حج
از ديگر آداب حج خريدن هديه در اين سفر براي ديگران از جمله خويشاوندان است.[۸۵] در رواياتي از امام صادق (ع) هديه حج از هزينه حج دانسته شده است[۸۶] که مراد از اين روايات طبق يک تفسير، استحباب خريد هديه براي ديگران در اين سفر است و اين که پاداش انفاق جهت خريد هديه همچون صرف هزينه براي حج است.[۸۷] برخي با استناد به احاديث [۸۸] هديه دادن آب زمزم از سوي حج گزار را به ديگران مستحب شمردهاند.[۸۹](سوغات)
عزم انجام دوباره حج
از ديگر مستحبات حج آن است که حجگزار پس از اتمام حج، عزم بازگشت داشته و از خداوند انجام دوباره حج را تقاضا کرده و نداشتن چنين نيتي مکروه است.[۹۰] در روايتي از رسول خدا و امام صادق (ع) عزم بر بازگشت به حج سبب افزايش عمر حج گزار دانسته شده[۹۱] و در احاديثي ديگر نداشتن اين نيت، سبب نزديک شدن اجل و عذاب شمرده شده است.[۹۲]
صدقه دادن خرما هنگام ترک مکه
بر اساس روايات،[۹۳] مستحب است که حجگزار به نيت کفاره گناهان که در هنگام احرام مرتکب شده مقداري خرما در هنگام ترک مکه صدقه دهد.[۹۴] در روايتي ديگر به انجام اين عمل هم در هنگام ورود و هم خروج از مکه و مدينه توصيه شده است.[۹۵]
استقبال و تکريم حجگزار
به استناد روايات مستحب[۹۶] است که پس از بازگشت حجگزار به وطن، ديگران به استقبال او رفته و ضمن مصافحه با او، وي را تکريم نمايند.[۹۷]
در حديثي از امام صادق(ع) معانقه با حجگزار در حالي که غبار حج از بين نرفته، همانند استعلام حجر الاسود دانسته شده است.[۹۸] در حديثي از اميرالمؤمنين ضمن سفارش به طلب قبولي اعمال حاجي و آمرزش گناهان او، از بوسيدن ميان دو چشم و موضع سجده حجگزار نيز ياد گرديده است.[۹۹]
پانویس
- ↑ . مصباح الشريعه، ص163؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172.
- ↑ . بحار الانوار، ج96، ص24.
- ↑ . مستدرک الوسائل، ج10، ص172؛ بحار الانوار، ج96، ص24.
- ↑ . مجمع البيان، ج2، ص45؛ تفسير قرطبي، ج2، ص411.
- ↑ . سنن ابي داود، ج1، ص389- 390؛ مجمع البيان، ج2، ص45.
- ↑ . وسائل الشيعه، ج11، ص35؛ بحار الانوار، ج96، ص119.
- ↑ . بحار الانوار، ج96، ص9؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص209.
- ↑ . الکافي، ج4، ص280؛ وسائل الشيعه، ج11، ص143.
- ↑ . من لايحضره الفقيه، ج2، ص279؛ وسائل الشيعه، ج11، ص150؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص43.
- ↑ . من لايحضره الفقيه، ج2، ص282؛ بحار الانوار، ج46، ص71.
- ↑ . الکافي، ج4، ص496؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص209.
- ↑ . شرح اصول کافي، ج12، ص426.
- ↑ . مرآة العقول، ج17، ص170.
- ↑ . الوافي، ج14، ص1130؛ الحدائق الناضره، ج18، ص48.
- ↑ . النجعه في شرح اللمعه، ج7، ص122.
- ↑ . مدارک الاحکام، ج7، ص241؛ الحدائق الناضره، ج14، ص47؛ نک: جواهر الکلام، ج18، ص137- 147.
- ↑ . تهذيب الاحکام، ج5، ص50؛ وسائل الشيعه، ج11، ص383.
- ↑ . مستدرک الوسائل، ج9، ص160؛ بحار الانوار، ج96، ص120.
- ↑ . الکافي، ج4، ص285؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص271.
- ↑ . الحدائق الناضره، ج14، ص25- 55؛ نک: جواهر الکلام، ج18، ص137- 147.
- ↑ . الکافي، ج4، ص338؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص296.
- ↑ . مصباح الشريعه، ص48؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172.
- ↑ . العروة الوثقي، ج4، ص339.
- ↑ . الامالي، ص527؛ بحار الانوار، ج93، ص164.
- ↑ . وسائل الشيعه، ج11، ص146؛ بحار الانوار، ج96، ص120.
- ↑ . الکافي، ج5، ص124؛ من لايحضره الفقيه، ج3، ص162.
- ↑ . الکافي، ج5، ص124؛ تهذيب الاحکام، ج6، ص368.
- ↑ . من لايحضره الفقيه، ج1، ص189.
- ↑ . الفقه علي مذاهب الاربعه، ص888؛ جامع السعادات، ج3، ص309.
- ↑ . مصباح الشريعه، ص47؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172.
- ↑ . بحار الانوار، ج48، ص85.
- ↑ . حج و عمره در قرآن و حديث، ص260.
- ↑ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص314.
- ↑ . مستدرک الوسائل، ج8، ص17؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص962.
- ↑ . کشف اللثام، ج5، ص244؛ جواهر الکلام، ج18، ص174.
- ↑ . من لايحضره الفقيه، ج2، ص301؛ وسائل الشيعه، ج12، ص316.
- ↑ . وسائل الشيعه، ج12، ص317؛ بحار الانوار، ج96، ص133.
- ↑ . الکافي، ج4، ص318؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص47.
- ↑ . الکافي، ج4، ص317؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص47.
- ↑ . وسائل الشيعه، ج12، ص319
- ↑ . مسالک الافهام الي آيات الاحکام، ج2، ص193؛ مرآة العقول، ج17، ص270؛ تفسير الکبير، ج5، ص180.
- ↑ . الکافي، ج4، ص338؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص296.
- ↑ . الکافي، ج4، ص286؛ وسائل الشيعه، ج12، ص11.
- ↑ . من لايحضره الفقيه، ج2، ص558؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص491.
- ↑ . الکافي، ج4، ص549؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص484.
- ↑ الخصال، ص616؛ بحار الانوار، ج10، ص16.
- ↑ . علل الشرائع، ج2، ص459؛ وسائل الشيعه، ج14، ص324.
- ↑ . الکافي، ج1، ص293؛ علل الشرائع، ج2، ص406.
- ↑ . من لايحضره الفقيه، ج2، ص559؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص439.
- ↑ . تهذيب الاحکام، ج5، ص440؛ وسائل الشيعه، ج14، ص320.
- ↑ . وسائل الشيعه، ج14، ص319؛ نک: جواهر الکلام، ج20، ص81.
- ↑ . سبل الهدي، ج3، ص322؛ شفاء السقام، ص146.
- ↑ . مستند الشيعه، ج13، ص330.
- ↑ . من لايحضره الفقيه، ج2، ص558؛ الحدائق الناضره، ج17، ص403.
- ↑ . بحار الانوار، ج10، ص475؛ کشف الغطاء، ج4، ص443- 445.
- ↑ . مصباح الشريعه، ص48؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص173.
- ↑ . مستدرک الوسائل، ج9، ص160؛ بحار الانوار، ج96، ص120.
- ↑ . مکارم الاخلاق، ص251؛ بحار الانوار، ج73، ص273.
- ↑ . من لايحضره الفقيه، ج2، ص296- 298؛ وسائل الشيعه، ج12، ص9- 13.
- ↑ . نهج البلاغه، خطبه 192؛ الکافي، ج4، ص199.
- ↑ . مصباح الشريعه، ص163؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172.
- ↑ . ايضاح الفوائد، ج4، ص66؛ المجموع، ج7، ص91.
- ↑ . وسائل الشيعه، ج11، ص78.
- ↑ . زبدة البيان، ص224؛ مسالک الافهام، ج2، ص120.
- ↑ . وسائل الشيعه، ج11، ص79، 80؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص29؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص479.
- ↑ . تهذيب الاحکام، ج5، ص11؛ وسائل الشيعه، ج11، ص80.
- ↑ . جامع احاديث الشيعه، ج12، ص224؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص447.
- ↑ . المستدرک، ج1، ص259.
- ↑ . مسند الامام احمد بن حنبل، ج5، ص52؛ صحيح مسلم، ج4، ص104.
- ↑ . الکافي، ج4، ص230؛ وسائل الشيعه، ج13، ص234.
- ↑ . علل الشرائع، ج3، ص446؛ وسائل الشيعه، ج13، ص234.
- ↑ . شرائع الاسلام، ج1، 210؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص447؛ الحدائق الناضره، ج17، ص346.
- ↑ . جواهر الکلام، ج20، ص71؛ المجموع، ج8، ص278.
- ↑ . وسائل الشيعه، ج13، ص231؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص84- 88.
- ↑ . الرسائل العشر، ص226؛ المجموع، ج8، ص278.
- ↑ . الکافي، ج4، ص530
- ↑ . تذکرة الفقهاء، ج8، ص377؛ المجموع، ج8، ص256.
- ↑ . الکافي، ج4، ص530؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص280.
- ↑ . المغني، ج2، ص485؛ المبسوط، سرخسي، ج4، ص35.
- ↑ . الحدائق الناضره، ج14، ص275؛ موسوعه الامام الخويي، ج30، ص383.
- ↑ .الکافي، ج4، ص315؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص460.
- ↑ . الکافي، ج4، ص317.
- ↑ . من لايحضره الفقيه، ج2، ص462؛ وسائل الشيعه، ج11، ص204.
- ↑ . الکافي، ج4، ص315؛ وسائل الشيعه، ج11، ص197.
- ↑ . العروة الوثقي، ج2، ص215- 216؛ بحوث فقهيه، ص33.
- ↑ . الکافي، ج4، ص280؛ وسائل الشيعه، ج11، ص148.
- ↑ . وسائل الشيعه، ج11، ص149.
- ↑ . من لايحضره الفقيه، ج2، ص208؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص472.
- ↑ . وسائل الشيعه، ج13، ص245.
- ↑ .تحرير الاحکام، ج2، ص114.
- ↑ .الکافي، ج4، ص281؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص220.
- ↑ . من لايحضره الفقيه، ج2، ص220.
- ↑ . الکافي، ج4، ص533؛ وسائل الشيعه، ج14، ص292.
- ↑ . تذکرة الفقهاء، ج8، ص382؛ الحدائق الناضره، ج17، ص343.
- ↑ . وسائل الشيعه، ج13، ص150؛ بحار الانوار، ج96، ص318.
- ↑ . الکافي، ج2، ص174 و ج4، ص264؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص228.
- ↑ . الحدائق الناضره، ج17، ص386- 387؛ الوافي، ج14، 1299.
- ↑ . من لايحضره الفقيه، ج2، ص300؛ وسائل الشيعه، ج11، ص445.
- ↑ . الخصال، ص635.