استقرار حج: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا، اصلاح نشانی وب)
خط ۱: خط ۱:
استقرار حج، ثبوت حج بر عهده مکلف به سبب ترک آن پس از استطاعت
استقرار حج، ثبوت حج بر عهده مکلف به سبب ترک آن پس از استطاعت
==واژه==
استقرار از ريشه «ق ـ ر ـ ر» به معناي جاي گرفتن، آرام گرفتن و ثبوت است.<ref>. معجم مقاييس اللغه، ج5، ص7؛ لسان العرب، ج5، ص84-86، «قرر».</ref> مقصود
از استقرار حج در اصطلاح فقيهان شيعه<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص102؛ الروضة البهيه، ج2، ص172.</ref> و اهل سنت<ref>. الحاوي الکبير، ج4، ص16؛ المجموع، ج7، ص88.</ref> ثبوت حج بر عهده مکلف در صورت ترک حج با فراهم بودن شرايط وجوب در زماني معين است. مهم‌ترين نتيجه استقرار حج آن است که حتي با انتفاي ‌شرايط وجوب، گزاردن حج در زمان زندگاني بر شخص واجب است و اگر وي در زمان حياتش آن را به جا نياورد، واجب است پس از مرگش به نيابت از او حج‌ گزارده شود.<ref>. المغني، ج3، ص201؛ جواهر الکلام، ج17، ص313-314.</ref> بر پايه حديث‌هاي شيعه<ref>. نک: وسائل الشيعه، ج11، ص25-32.</ref> و نظر مشهور فقيهان امامي<ref>. المقنعه، ص385؛ الخلاف، ج2، ص257-258؛ جواهر الکلام، ج17، ص223-225.</ref> به تأخير انداختن حج پس از تحقق شرايط وجوب از جمله استطاعت٭ جايز نيست و گناه به شمار مي‌رود. از ميان فقيهان اهل سنت، برخي به «فور» و شماري به «تراخي» باور دارند.<ref>. المغني، ج3، ص195؛ روضة الطالبين، ج2، ص307؛ مواهب الجليل، ج3، ص421.</ref>


در اين‌که بر جاي ماندن شرايط وجوب تا چه هنگام مايه استقرار حج مي‌شود، ديدگاه‌هايي گوناگون در فقه اسلامي مطرح شده است. به باور مشهور فقيهان امامي، استمرار آن تا هنگامي که انجام دادن همه مناسک حج در آن ممکن باشد، يعني روز دوازدهم ذي‌حجه، مبناي استقرار حج است.<ref>. قواعد الاحکام، ج1، ص407؛ العروة الوثقي، ج4، ص454.</ref> برخي نيز بر جاي ماندن شرايط را تا هنگامي که انجام دادن ارکان حج در آن امکان دارد، کافي دانسته‌اند.<ref>. المهذب البارع، ج2، ص124؛ مسالک الافهام، ج2، ص143.</ref> گروهي ديگر زماني را معيار دانسته‌اند که در آن، امکان احرام و ورود به حرم باشد.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص102؛ کفاية الاحکام، ج1، ص284-285.</ref> شماري از فقيهان بقاي استطاعت را تا بازگشت حاجيان و بر جاي ماندن شرايطي چون عقل و حيات را تا پايان مناسک، شرط استقرار حج برشمرده‌اند.<ref>. تحرير الوسيله، ج1، ص384؛ معتمد العروه، ج1، ص292؛ کلمة التقوي، ج3، ص94-95.</ref> اين ديدگاه از سخن برخي شافعيان نيز استنباط مي شود.<ref>. فتح العزيز، ج7، ص31-32؛ المجموع، ج7، ص109-110.</ref> در برابر، شماري ديگر از اهل سنت، بر جاي ماندن استطاعت و شرايط ديگر را تا هنگام امکان گزاردن حج،‌کافي دانسته‌اند.<ref>. الحاوي الکبير، ج4، ص16.</ref> بر پايه نظر شماري از حنفيان، داشتن استطاعت مالي هنگام بيرون رفتن کاروان از وطن، ملاک استقرار حج است.<ref>. المبسوط، سرخسي، ج2، ص174؛ بدائع الصنائع، ج2، ص22.</ref>
== واژه ==
استقرار از ریشه «ق ـ ر ـ ر» به معنای جای گرفتن، آرام گرفتن و ثبوت است.<ref>. معجم مقاییس اللغه، ج5، ص7؛ لسان العرب، ج5، ص84-86، «قرر».</ref> مقصود
از استقرار حج در اصطلاح فقیهان شیعه<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص102؛ الروضة البهیه، ج2، ص172.</ref> و اهل سنت<ref>. الحاوی الکبیر، ج4، ص16؛ المجموع، ج7، ص88.</ref> ثبوت حج بر عهده مکلف در صورت ترک حج با فراهم بودن شرایط وجوب در زمانی معین است. مهم‌ترین نتیجه استقرار حج آن است که حتی با انتفای شرایط وجوب، گزاردن حج در زمان زندگانی بر شخص واجب است و اگر وی در زمان حیاتش آن را به جا نیاورد، واجب است پس از مرگش به نیابت از او حج گزارده شود.<ref>. المغنی، ج3، ص201؛ جواهر الکلام، ج17، ص313-314.</ref> بر پایه حدیث‌های شیعه<ref>. نک: وسائل الشیعه، ج11، ص25-32.</ref> و نظر مشهور فقیهان امامی<ref>. المقنعه، ص385؛ الخلاف، ج2، ص257-258؛ جواهر الکلام، ج17، ص223-225.</ref> به تأخیر انداختن حج پس از تحقق شرایط وجوب از جمله استطاعت٭ جایز نیست و گناه به شمار می‌رود. از میان فقیهان اهل سنت، برخی به«فور» و شماری به«تراخی» باور دارند.<ref>. المغنی، ج3، ص195؛ روضة الطالبین، ج2، ص307؛ مواهب الجلیل، ج3، ص421.</ref>


گفتني است که احکام مربوط به استقرار حج شامل عمره نيز مي‌شود. گاه هم حج و هم عمره بر عهده مکلف استقرار مي‌يابند و گاه يکي از آن دو مستقر مي‌گردد.<ref>. کشف اللثام، ج5، ص123؛ جواهر الکلام، ج17، ص313؛ العروة الوثقي، ج4، ص456.</ref> در حکم ياد شده، تفاوتي ميان گونه‌هاي حج (تمتع، قِران و اِفراد) نيست.<ref>. العروة الوثقي، ج4، ص456؛ تعاليق مبسوطه، ج8، ص212؛ معتمد العروه، ج1، ص294-295.</ref>
در این‌که بر جای ماندن شرایط وجوب تا چه هنگام مایه استقرار حج می‌شود، دیدگاه‌هایی گوناگون در فقه اسلامی مطرح شده است. به باور مشهور فقیهان امامی، استمرار آن تا هنگامی که انجام دادن همه مناسک حج در آن ممکن باشد، یعنی روز دوازدهم ذی‌حجه، مبنای استقرار حج است.<ref>. قواعد الاحکام، ج1، ص407؛ العروة الوثقی، ج4، ص454.</ref> برخی نیز بر جای ماندن شرایط را تا هنگامی که انجام دادن ارکان حج در آن امکان دارد، کافی دانسته‌اند.<ref>. المهذب البارع، ج2، ص124؛ مسالک الافهام، ج2، ص143.</ref> گروهی دیگر زمانی را معیار دانسته‌اند که در آن، امکان احرام و ورود به حرم باشد.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص102؛ کفایة الاحکام، ج1، ص284-285.</ref> شماری از فقیهان بقای استطاعت را تا بازگشت حاجیان و بر جای ماندن شرایطی چون عقل و حیات را تا پایان مناسک، شرط استقرار حج برشمرده‌اند.<ref>. تحریر الوسیله، ج1، ص384؛ معتمد العروه، ج1، ص292؛ کلمة التقوی، ج3، ص94-95.</ref> این دیدگاه از سخن برخی شافعیان نیز استنباط می‌شود.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص31-32؛ المجموع، ج7، ص109-110.</ref> در برابر، شماری دیگر از اهل سنت، بر جای ماندن استطاعت و شرایط دیگر را تا هنگام امکان گزاردن حج، کافی دانسته‌اند.<ref>. الحاوی الکبیر، ج4، ص16.</ref> بر پایه نظر شماری از حنفیان، داشتن استطاعت مالی هنگام بیرون رفتن کاروان از وطن، ملاک استقرار حج است.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج2، ص174؛ بدائع الصنائع، ج2، ص22.</ref>


==اسباب استقرار حج==
گفتنی است که احکام مربوط به استقرار حج شامل عمره نیز می‌شود. گاه هم حج و هم عمره بر عهده مکلف استقرار می‌یابند و گاه یکی از آن دو مستقر می‌گردد.<ref>. کشف اللثام، ج5، ص123؛ جواهر الکلام، ج17، ص313؛ العروة الوثقی، ج4، ص456.</ref> در حکم یاد شده، تفاوتی میان گونه‌های حج (تمتع، قِران و اِفراد) نیست.<ref>. العروة الوثقی، ج4، ص456؛ تعالیق مبسوطه، ج8، ص212؛ معتمد العروه، ج1، ص294-295.</ref>
رايج‌ترين و مهم‌ترين سبب استقرار حج، کوتاهي و اهمال مکلف در گزاردن حج واجب پس از حصول شرط وجوب است. بسياري از فقيهان پيشين<ref>. قواعد الاحکام، ج1، ص407؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص113؛ مدارک الاحکام، ج7، ص67.</ref> و متأخر<ref>. معتمد العروه، ج1، ص21-22؛ تعاليق مبسوطه، ج8، ص37- 38؛ فقه الحج، ج1، ص354.</ref> اهمال مکلف را شرط تحقق استقرار حج دانسته‌اند. نذر و بذل حج نيز ممکن است به استقرار حج بينجامد؛ زيرا به باور بسياري از فقيهان، ترک حج نذري به رغم توانايي بر آن، موجب استقرار حج است.<ref>. المجموع، ج8، ص494؛ کفاية الاحکام، ج1، ص286؛ الحدائق، ج14، ص203.</ref> به باور شماري از فقيهان، با نپذيرفتن حج بذلي از سوي مکلفي که با دريافت هزينه حج مستطيع مي‌شود، حج بر عهده او استقرار مي‌يابد.<ref>. مناهج الاخيار، ج3، ص307؛ معتمد العروه، ج1، ص158.</ref> نيز به باور شماري از فقيهان، اگر مالي براي گزاردن حج به دو تن يا بيشتر بذل شود تا يکي از آنان حج بگزارد، اگر هيچ يک از آن‌ها اين کار را انجام ندهد، حج بر يکايک آن‌ها مستقر مي‌گردد.<ref>. العروة الوثقي، ج4، ص405.</ref> در صورت امکان حج‌گزاري پس از زوال احصار<ref>. المجموع، ج8، ص306.</ref> (← احصار و صدّ) و نيز پس از امکان آن در فرض بالغ شدن مکلّف پيش از وقوف<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص40؛ المغني، ج3، ص201.</ref>، حج بر شخص استقرار مي‌يابد.


کوتاهي در فراهم ساختن مقدمات سفر حج نيز از مصداق‌هاي اهمال به شمار مي‌رود.<ref>. مناسک الحج، فاضل، ص13؛ مناسک الحج، وحيد، ص8؛ مناسک الحج، شبيري، ص8.</ref> بر اين اساس، خودداري از ثبت‌ نام براي حج، گاه موجب استقرار آن مي‌شود.<ref>. آراء المراجع في الحج، ج2، ص24؛ توضيح المناسک، ص13- 14.</ref> مورد ديگر، استطاعت در حال ارتداد٭ است که به باور بسياري از فقيهان شيعه<ref>. العروة الوثقي، ج4، ص448-449؛ معتمد العروه، ج3، ص116.</ref> و اهل سنت<ref>. المجموع، ج7، ص19؛ الاقناع، ج1، ص231.</ref> موجب استقرار حج است و مرتد بايد پس از توبه کردن، حج را به هر صورت ادا نمايد. نيز هرگاه شخص ناتوان از گزاردن حج، از گرفتن نايب سر باز زند، حج بر عهده او استقرار مي‌يابد.<ref>. البيان في مذهب الشافعي، ج4، ص39-42؛ سفينة النجاة، ج2، ص149.</ref>
== اسباب استقرار حج ==
رایج‌ترین و مهم‌ترین سبب استقرار حج، کوتاهی و اهمال مکلف در گزاردن حج واجب پس از حصول شرط وجوب است. بسیاری از فقیهان پیشین<ref>. قواعد الاحکام، ج1، ص407؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص113؛ مدارک الاحکام، ج7، ص67.</ref> و متأخر<ref>. معتمد العروه، ج1، ص21-22؛ تعالیق مبسوطه، ج8، ص37- 38؛ فقه الحج، ج1، ص354.</ref> اهمال مکلف را شرط تحقق استقرار حج دانسته‌اند. نذر و بذل حج نیز ممکن است به استقرار حج بینجامد؛ زیرا به باور بسیاری از فقیهان، ترک حج نذری به رغم توانایی بر آن، موجب استقرار حج است.<ref>. المجموع، ج8، ص494؛ کفایة الاحکام، ج1، ص286؛ الحدائق، ج14، ص203.</ref> به باور شماری از فقیهان، با نپذیرفتن حج بذلی از سوی مکلفی که با دریافت هزینه حج مستطیع می‌شود، حج بر عهده او استقرار می‌یابد.<ref>. مناهج الاخیار، ج3، ص307؛ معتمد العروه، ج1، ص158.</ref> نیز به باور شماری از فقیهان، اگر مالی برای گزاردن حج به دو تن یا بیشتر بذل شود تا یکی از آنان حج بگزارد، اگر هیچ‌یک از آن‌ها این کار را انجام ندهد، حج بر یکایک آن‌ها مستقر می‌گردد.<ref>. العروة الوثقی، ج4، ص405.</ref> در صورت امکان حج‌گزاری پس از زوال احصار<ref>. المجموع، ج8، ص306.</ref> (← احصار و صدّ) و نیز پس از امکان آن در فرض بالغ شدن مکلّف پیش از وقوف،<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص40؛ المغنی، ج3، ص201.</ref> حج بر شخص استقرار می‌یابد.


اگر در يک سال چندين کاروان عازم حج باشند، به باور برخي از اماميان واجب است حج‌گزار با نخستين کاروان عازم حج شود و اگر به سبب تأخير، از گزاردن حج در آن سال بازماند، حج بر عهده او مستقر مي‌شود.<ref>. العروة الوثقي، ج4، ص344؛ تحرير الوسيله، ج1، ص371؛ مصباح الهدي، ج11، ص243.</ref> شماري از فقيهان با آن که تأخير را در اين فرض جايز دانسته‌اند، در صورت بازماندن از حج، به استقرار حج حکم کرده‌اند.<ref>. المرتقي، ج1، ص25؛ مدارک العروه، ج24، ص49.</ref> به باور اينان، مناط استقرار حج، امکان واقعي حج‌گزاري است، نه عصيان يا اهمال در ترک آن.<ref>. معتمد العروه، ج1، ص21-22؛ مناسک الحج، وحيد، ص8؛ مناسک الحج، سيستاني، ص7-8 .</ref> در برابر، شماري از فقيهان امامي به استناد شرط بودن کوتاهي حج‌گزار در تحقق استقرار، اين ديدگاه را نپذيرفته‌اند.<ref>. العروة الوثقي، ج4، ص386؛ تفصيل الشريعه، ج1، ص156.</ref>
کوتاهی در فراهم ساختن مقدمات سفر حج نیز از مصداق‌های اهمال به شمار می‌رود.<ref>. مناسک الحج، فاضل، ص13؛ مناسک الحج، وحید، ص8؛ مناسک الحج، شبیری، ص8.</ref> بر این اساس، خودداری از ثبت نام برای حج، گاه موجب استقرار آن می‌شود.<ref>. آراء المراجع فی الحج، ج2، ص24؛ توضیح المناسک، ص13- 14.</ref> مورد دیگر، استطاعت در حال ارتداد٭ است که به باور بسیاری از فقیهان شیعه<ref>. العروة الوثقی، ج4، ص448-449؛ معتمد العروه، ج3، ص116.</ref> و اهل سنت<ref>. المجموع، ج7، ص19؛ الاقناع، ج1، ص231.</ref> موجب استقرار حج است و مرتد باید پس از توبه کردن، حج را به هر صورت ادا نماید. نیز هرگاه شخص ناتوان از گزاردن حج، از گرفتن نایب سر باز زند، حج بر عهده او استقرار می‌یابد.<ref>. البیان فی مذهب الشافعی، ج4، ص39-42؛ سفینة النجاة، ج2، ص149.</ref>


به تصريح شماري از فقيهان امامي، سهل‌ا‌‌نگاري در استقرار حج، در شخص جاهل و غافل نيز شرط است.<ref>. مناسک الحج، وحيد، ص22-23.</ref> اما به باور شماري ديگر، جهل و غفلت از وجوب حج، مانع از استقرار آن نيست.<ref>. مصباح الهدي، ج12، ص5.</ref> حتي به نظر شماري از فقيهان، گاه اعتقاد به واجب نبودن حج نيز مانع استقرار حج نيست. مثلاً اگر شخص بالغي به پندار بالغ نشدن خود، حج را ترک کند، حج بر عهده‌اش مستقر مي‌شود.<ref>. معتمد العروه، ج1، ص220-221.</ref> در اين فرض، برخي از آن رو که انجام ندادن حج به عذر اعتقاد به نبود شرايط، مستند بوده، استقرار حج را نپذيرفته‌اند.<ref>. العروة الوثقي، ج4، ص421؛ تفصيل الشريعه، ج1، ص266.</ref> همچنين به تصريح شماري از فقيهان امامي، ترک حج با اعتقاد به وجود مانع شرعي يا واجبي مهم‌تر، اگر خلاف آن ثابت شود، موجب استقرار حج است.<ref>. العروة الوثقي، ج4، ص387؛ تفصيل الشريعه، ج1، ص156.</ref>
اگر در یک سال چندین کاروان عازم حج باشند، به باور برخی از امامیان واجب است حج‌گزار با نخستین کاروان عازم حج شود و اگر به سبب تأخیر، از گزاردن حج در آن سال بازماند، حج بر عهده او مستقر می‌شود.<ref>. العروة الوثقی، ج4، ص344؛ تحریر الوسیله، ج1، ص371؛ مصباح الهدی، ج11، ص243.</ref> شماری از فقیهان با آن که تأخیر را در این فرض جایز دانسته‌اند، در صورت بازماندن از حج، به استقرار حج حکم کرده‌اند.<ref>. المرتقی، ج1، ص25؛ مدارک العروه، ج24، ص49.</ref> به باور اینان، مناط استقرار حج، امکان واقعی حج‌گزاری است، نه عصیان یا اهمال در ترک آن.<ref>. معتمد العروه، ج1، ص21-22؛ مناسک الحج، وحید، ص8؛ مناسک الحج، سیستانی، ص7-8.</ref> در برابر، شماری از فقیهان امامی به استناد شرط بودن کوتاهی حج‌گزار در تحقق استقرار، این دیدگاه را نپذیرفته‌اند.<ref>. العروة الوثقی، ج4، ص386؛ تفصیل الشریعه، ج1، ص156.</ref>


شماري از فقيهان امامي در صورت جهل يا غفلت شخص از استطاعت مالي خود، اين جهل يا غفلت را مانع استقرار حج ندانسته‌اند.<ref>. معتمد العروه، ج1، ص136؛ الحج في الشريعه، ج1، ص163-164؛ مناسک الحج، وحيد، ص23.</ref> اگر جهل و غفلت مکلف ناشي از تقصير و کوتاهي او يا از‌گونه جهل بسيط باشد، برخي به استقرار حج حکم داده‌اند.<ref>. تحفة المحتاج، ج4، ص32.</ref> به باور شماري از فقيهان اهل سنت نيز جهل به استطاعت مالي مانع استقرار حج نيست.<ref>. المجموع، ج7، ص65.</ref> همچنين گروهي از آنان ترک حج به گمان وجود مانع در مسير را، اگر خلاف آن ثابت شود، موجب استقرار حج شمرده‌اند.<ref>. نک: فتح العزيز، ج7، ص30؛ حاشية رد المحتار، ج2،
به تصریح شماری از فقیهان امامی، سهل‌انگاری در استقرار حج، در شخص جاهل و غافل نیز شرط است.<ref>. مناسک الحج، وحید، ص22-23.</ref> اما به باور شماری دیگر، جهل و غفلت از وجوب حج، مانع از استقرار آن نیست.<ref>. مصباح الهدی، ج12، ص5.</ref> حتی به نظر شماری از فقیهان، گاه اعتقاد به واجب نبودن حج نیز مانع استقرار حج نیست. مثلاً اگر شخص بالغی به پندار بالغ نشدن خود، حج را ترک کند، حج بر عهده‌اش مستقر می‌شود.<ref>. معتمد العروه، ج1، ص220-221.</ref> در این فرض، برخی از آن رو که انجام ندادن حج به عذر اعتقاد به نبود شرایط، مستند بوده، استقرار حج را نپذیرفته‌اند.<ref>. العروة الوثقی، ج4، ص421؛ تفصیل الشریعه، ج1، ص266.</ref> همچنین به تصریح شماری از فقیهان امامی، ترک حج با اعتقاد به وجود مانع شرعی یا واجبی مهم‌تر، اگر خلاف آن ثابت شود، موجب استقرار حج است.<ref>. العروة الوثقی، ج4، ص387؛ تفصیل الشریعه، ج1، ص156.</ref>
ص458.</ref> حتي برخي از ايشان بر آنند که امنيت راه حج و امکان پيمودن آن از شرايط گزاردن حج است، نه از شرايط وجوب آن. از اين رو، ناامن بودن مسير، مانع استقرار حج نيست.<ref>. کلمة التقوي، ج3، ص68-69.</ref> همانند اين ديدگاه در فقه امامي نيز ديده مي‌شود.<ref>. العروة الوثقي، ج4، ص420؛ مهذب الاحکام، ج12، ص114.</ref> البته بيشتر فقيهان به سبب آن که بيم از ضرر را در اين‌گونه موارد، مانع تحقق استطاعت امنيتي دانسته‌اند، به استقرار حج باور ندارند.<ref>. صراط النجاة، ج1، ص210؛ التهذيب في المناسک، ج1، ص90؛ الحج في الشريعه، ج1، ص291.</ref> به تصريح شماري از فقيهان امامي، در مواردي که حفظ استطاعت مالي بر مکلف واجب باشد، اگر وي بدون عذر استطاعت خود را از ميان ببرد، حج بر عهده او مستقر مي‌شود.<ref>. المجموع، ج7، ص72؛ تحفة المحتاج، ج4، ص19.</ref>


==آثار استقرار حج==
شماری از فقیهان امامی در صورت جهل یا غفلت شخص از استطاعت مالی خود، این جهل یا غفلت را مانع استقرار حج ندانسته‌اند.<ref>. معتمد العروه، ج1، ص136؛ الحج فی الشریعه، ج1، ص163-164؛ مناسک الحج، وحید، ص23.</ref> اگر جهل و غفلت مکلف ناشی از تقصیر و کوتاهی او یا ازگونه جهل بسیط باشد، برخی به استقرار حج حکم داده‌اند.<ref>. تحفة المحتاج، ج4، ص32.</ref> به باور شماری از فقیهان اهل سنت نیز جهل به استطاعت مالی مانع استقرار حج نیست.<ref>. المجموع، ج7، ص65.</ref> همچنین گروهی از آنان ترک حج به گمان وجود مانع در مسیر را، اگر خلاف آن ثابت شود، موجب استقرار حج شمرده‌اند.<ref>. نک: فتح العزیز، ج7، ص30؛ حاشیة رد المحتار، ج2،
پس از استقرار حج، احکام گوناگون بر عهده مکلف يا ديگران نهاده مي‌شود که مهم‌ترين موارد آن بدين قرارند:
ص458.</ref> حتی برخی از ایشان بر آنند که امنیت راه حج و امکان پیمودن آن از شرایط گزاردن حج است، نه از شرایط وجوب آن. از این رو، ناامن بودن مسیر، مانع استقرار حج نیست.<ref>. کلمة التقوی، ج3، ص68-69.</ref> همانند این دیدگاه در فقه امامی نیز دیده می‌شود.<ref>. العروة الوثقی، ج4، ص420؛ مهذب الاحکام، ج12، ص114.</ref> البته بیشتر فقیهان به سبب آن که بیم از ضرر را در این‌گونه موارد، مانع تحقق استطاعت امنیتی دانسته‌اند، به استقرار حج باور ندارند.<ref>. صراط النجاة، ج1، ص210؛ التهذیب فی المناسک، ج1، ص90؛ الحج فی الشریعه، ج1، ص291.</ref> به تصریح شماری از فقیهان امامی، در مواردی که حفظ استطاعت مالی بر مکلف واجب باشد، اگر وی بدون عذر استطاعت خود را از میان ببرد، حج بر عهده او مستقر می‌شود.<ref>. المجموع، ج7، ص72؛ تحفة المحتاج، ج4، ص19.</ref>


1. گزاردن حج بر کسي که حج بر عهده او استقرار يافته، لازم است، حتي اگر استطاعت شرعي را از دست بدهد.<ref>. مدارک الاحکام، ج7، ص114؛ جواهر الکلام، ج17، ص313-314.</ref> به ديگر سخن، تنها وجود استطاعت عقلي براي کسي که حج بر او مستقر شده، کافي است و استطاعت شرعي لازم نيست. از اين رو، به تصريح فقيهان امامي<ref>. مناسک الحج، خوئي، ص33؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص40؛ جواهر الکلام، ج17، ص232.</ref> و شماري از فقيهان اهل سنت<ref>. المغني، ج3، ص201؛ الفتاوي الهنديه، ج1، ص217.</ref> گزاردن حج در حال تنگدستي و حتي به صورت پياده بر او واجب است، مگر آن که اين کار موجب عسر و حرج سخت گردد که به باور بسياري از فقيهان امامي، به پشتوانه قاعده لا حَرَج، گزاردن حج بر او واجب نيست.<ref>. کتاب الحج، قمي، ج1، ص255؛ مصباح الهدي، ج12،
== آثار استقرار حج ==
ص60.</ref> البته شماري از آنان در اين صورت نيز به لزوم گزاردن حج باور دارند؛ بدين استناد که اين حرج از اختيار نارواي خود مکلف پديد آمده است.<ref>. کتاب الحج، قمي، ج1، ص255؛ مصباح الهدي، ج12،
پس از استقرار حج، احکام گوناگون بر عهده مکلف یا دیگران نهاده می‌شود که مهم‌ترین موارد آن بدین قرارند:
ص60.</ref> حتي برخي گفته‌اند: لازم است مکلف با کوشش يا پذيرفتن هديه، استطاعت خود را براي گزاردن حج بازيابد.<ref>. نهاية المحتاج، ج3، ص247؛ تحفة المحتاج، ج4، ص20.</ref> شماري از فقيهان اهل سنت نيز تلاش براي فراهم ساختن توشه سفر را بر کسي که حج بر عهده او استقرار يافته، واجب شمرده و در صورت ناتواني از فراهم کردن آن، تأمين هزينه سفر را از محل مصرف زکات و صدقه، بر او لازم دانسته‌اند.<ref>. نهاية المحتاج، ج3، ص247؛ تحفة المحتاج، ج4، ص20.</ref>


2. به باور شماري از فقيهان امامي، هرگاه کسي که حج بر عهده‌اش استقرار يافته، بر اثر تنگي وقت، فرصت به جا آوردن عمره تمتع
۱. گزاردن حج بر کسی که حج بر عهده او استقرار یافته، لازم است، حتی اگر استطاعت شرعی را از دست بدهد.<ref>. مدارک الاحکام، ج7، ص114؛ جواهر الکلام، ج17، ص313-314.</ref> به دیگر سخن، تنها وجود استطاعت عقلی برای کسی که حج بر او مستقر شده، کافی است و استطاعت شرعی لازم نیست. از این رو، به تصریح فقیهان امامی<ref>. مناسک الحج، خوئی، ص33؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص40؛ جواهر الکلام، ج17، ص232.</ref> و شماری از فقیهان اهل سنت<ref>. المغنی، ج3، ص201؛ الفتاوی الهندیه، ج1، ص217.</ref> گزاردن حج در حال تنگدستی و حتی به صورت پیاده بر او واجب است، مگر آن که این کار موجب عسر و حرج سخت گردد که به باور بسیاری از فقیهان امامی، به پشتوانه قاعده لا حَرَج، گزاردن حج بر او واجب نیست.<ref>. کتاب الحج، قمی، ج1، ص255؛ مصباح الهدی، ج12،
ص60.</ref> البته شماری از آنان در این صورت نیز به لزوم گزاردن حج باور دارند؛ بدین استناد که این حرج از اختیار ناروای خود مکلف پدید آمده است.<ref>. کتاب الحج، قمی، ج1، ص255؛ مصباح الهدی، ج12،
ص60.</ref> حتی برخی گفته‌اند: لازم است مکلف با کوشش یا پذیرفتن هدیه، استطاعت خود را برای گزاردن حج بازیابد.<ref>. نهایة المحتاج، ج3، ص247؛ تحفة المحتاج، ج4، ص20.</ref> شماری از فقیهان اهل سنت نیز تلاش برای فراهم ساختن توشه سفر را بر کسی که حج بر عهده او استقرار یافته، واجب شمرده و در صورت ناتوانی از فراهم کردن آن، تأمین هزینه سفر را از محل مصرف زکات و صدقه، بر او لازم دانسته‌اند.<ref>. نهایة المحتاج، ج3، ص247؛ تحفة المحتاج، ج4، ص20.</ref>
 
۲. به باور شماری از فقیهان امامی، هرگاه کسی که حج بر عهده‌اش استقرار یافته، بر اثر تنگی وقت، فرصت به جا آوردن عمره تمتع
را نداشته باشد، واجب است به حج
را نداشته باشد، واجب است به حج
اِفراد عدول کند و اعمال آن را انجام دهد. اما نبود وقت پيش از استقرار حج، چنين حکمي را در پي ندارد؛ زيرا مکلف فاقد استطاعت زماني است.<ref>. تفصيل الشريعه، ج2، ص110.</ref>
اِفراد عدول کند و اعمال آن را انجام دهد. اما نبود وقت پیش از استقرار حج، چنین حکمی را در پی ندارد؛ زیرا مکلف فاقد استطاعت زمانی است.<ref>. تفصیل الشریعه، ج2، ص110.</ref>


3. کسي که بر اثر حصر از احرام بيرون آمده، اگر حج بر او مستقر شده باشد، قضاي آن در سال ديگر بر او واجب است. ولي اگر حج بر عهده محصور استقرار نيافته باشد، وي تنها با بقاي استطاعت تا سال بعد، بايد در آن سال حج بگزارد.<ref>. العروة الوثقي، ج4، ص434؛ معتمد العروه، ج1، ص242؛ فقه الصادق، ج9، ص164-165.</ref>
۳. کسی که بر اثر حصر از احرام بیرون آمده، اگر حج بر او مستقر شده باشد، قضای آن در سال دیگر بر او واجب است؛ ولی اگر حج بر عهده محصور استقرار نیافته باشد، وی تنها با بقای استطاعت تا سال بعد، باید در آن سال حج بگزارد.<ref>. العروة الوثقی، ج4، ص434؛ معتمد العروه، ج1، ص242؛ فقه الصادق، ج9، ص164-165.</ref>


4. به باور مشهور اماميان<ref>. العروة الوثقي، ج4، ص434؛ معتمد العروه، ج1، ص242؛ فقه الصادق، ج9، ص164-165.</ref> هرگاه کسي که حج بر عهده‌اش مستقر شده، به عللي چون بيماري و پيري، از گزاردن حج کاملا ناتوان گردد، لازم است براي گزاردن حج نايب بگيرد. شماري از فقيهان اين کار را حتي
۴. به باور مشهور امامیان<ref>. العروة الوثقی، ج4، ص434؛ معتمد العروه، ج1، ص242؛ فقه الصادق، ج9، ص164-165.</ref> هرگاه کسی که حج بر عهده‌اش مستقر شده، به عللی چون بیماری و پیری، از گزاردن حج کاملاً ناتوان گردد، لازم است برای گزاردن حج نایب بگیرد. شماری از فقیهان این کار را حتی
اگر نيازمند هزينه بسيار باشد، واجب شمرده‌اند.<ref>. حاشية رد المحتار، ج2، ص459.</ref> شماري از فقيهان اهل سنت نيز گرفتن نايب را بر کسي که از گزاردن حج مستقر نااميد شده، واجب دانسته‌اند.<ref>. البحر الرائق، ج2، ص546؛ الفتاوي الهنديه، ج1، ص218.</ref> بر پايه ديدگاه منسوب به مالک بن انس، در
اگر نیازمند هزینه بسیار باشد، واجب شمرده‌اند.<ref>. حاشیة رد المحتار، ج2، ص459.</ref> شماری از فقیهان اهل سنت نیز گرفتن نایب را بر کسی که از گزاردن حج مستقر ناامید شده، واجب دانسته‌اند.<ref>. البحر الرائق، ج2، ص546؛ الفتاوی الهندیه، ج1، ص218.</ref> بر پایه دیدگاه منسوب به مالک بن انس، در
اين صورت، استنابه واجب نيست.<ref>. کشف المشکل، ج2، ص324؛ فتح العزيز، ج7، ص44.</ref> پس از ادا شدن حج نيابي، اگر بر حسب اتفاق، عذر مکلف از ميان برود، به باور مشهور فقيهان امامي<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص286؛ العروة الوثقي، ج4، ص435.</ref> و برخي از اهل سنت<ref>. الفتاوي الهنديه، ج1، ص218؛ البحر الرائق، ج2، ص335.</ref> وي بايد خود نيز حج به جا آورد. شماري ديگر حج نيابتي را در اين حال کافي دانسته‌اند.<ref>. العروة الوثقي، ج4، ص436-437.</ref>
این صورت، استنابه واجب نیست.<ref>. کشف المشکل، ج2، ص324؛ فتح العزیز، ج7، ص44.</ref> پس از ادا شدن حج نیابی، اگر بر حسب اتفاق، عذر مکلف از میان برود، به باور مشهور فقیهان امامی<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص286؛ العروة الوثقی، ج4، ص435.</ref> و برخی از اهل سنت<ref>. الفتاوی الهندیه، ج1، ص218؛ البحر الرائق، ج2، ص335.</ref> وی باید خود نیز حج به جا آورد. شماری دیگر حج نیابتی را در این حال کافی دانسته‌اند.<ref>. العروة الوثقی، ج4، ص436-437.</ref>


5. هرگاه شخصي که حج بر عهده‌اش استقرار يافته، دچار جنون شود، لازم نيست وليّ او وي را به حج ببرد. اما اگر او را به حج ببرد و مجنون تا زمان وقوف بهبودي نيابد، وليّ وي ضامن هزينه‌هاي سفر او است و اگر پيش از وقوف بهبودي يابد، ضامن نيست.<ref>. الدروس، ج1، ص307؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص41.</ref> گروهي از شافعيان نيز در فرض بهبودي مجنون در زمان احرام،‌ وقوف، طواف و سعي، وليّ را ضامن مخارج او نمي‌دانند.<ref>. فتح العزيز، ج7، ص428؛ المجموع، ج7، ص38.</ref> از آن‌جا که حج پس از استقرار، دَيني الهي شمرده مي‌شود و مانند ديگر ديون شخصي با جنون ساقط نمي‌گردد، لازم است پس از مرگ مجنون، از اموال او برايش حج به جا آورند.<ref>. معتمد العروه، ج2، ص24؛ التهذيب في المناسک، ج1، ص211؛ العروة الوثقي، ج4، ص537.</ref> البته شماري از فقيهان در صحت نيابت از مجنون، جز در فرض استقرار حج بر او، ترديد کرده‌اند.<ref>. معتمد العروه، ج2، ص24؛ مناسک الحج، وحيد، ص11.</ref>
۵. هرگاه شخصی که حج بر عهده‌اش استقرار یافته، دچار جنون شود، لازم نیست ولیّ او وی را به حج ببرد. اما اگر او را به حج ببرد و مجنون تا زمان وقوف بهبودی نیابد، ولیّ وی ضامن هزینه‌های سفر او است و اگر پیش از وقوف بهبودی یابد، ضامن نیست.<ref>. الدروس، ج1، ص307؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص41.</ref> گروهی از شافعیان نیز در فرض بهبودی مجنون در زمان احرام، وقوف، طواف و سعی، ولیّ را ضامن مخارج او نمی‌دانند.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص428؛ المجموع، ج7، ص38.</ref> از آن‌جا که حج پس از استقرار، دَینی الهی شمرده می‌شود و مانند دیگر دیون شخصی با جنون ساقط نمی‌گردد، لازم است پس از مرگ مجنون، از اموال او برایش حج به جا آورند.<ref>. معتمد العروه، ج2، ص24؛ التهذیب فی المناسک، ج1، ص211؛ العروة الوثقی، ج4، ص537.</ref> البته شماری از فقیهان در صحت نیابت از مجنون، جز در فرض استقرار حج بر او، تردید کرده‌اند.<ref>. معتمد العروه، ج2، ص24؛ مناسک الحج، وحید، ص11.</ref>


6. اگر کسي پس از استقرار حج، خود موفق به گزاردن حج يا نايب گرفتن براي خويش نشود،‌ لازم است براي به جا آوردن حج وصيت کند.<ref>. تحرير الاحکام، ج2، ص103.</ref> اگر وصيت نکند، به باور فقيهان امامي<ref>. التنقيح الرائع، ج1، ص419؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص100؛ معتمد العروه، ج1، ص318.</ref> و شماري از فقيهان اهل سنت<ref>. الحاوي الکبير، ج4، ص16؛ المغني، ج3، ص196؛ کشاف القناع، ج2، ص456.</ref> به پشتوانه روايات<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص71-74.</ref> پس از مرگ او، بر وارثانش واجب است از اصل مال او، نه از ثلث آن، برايش نايب بگيرند. در برابر، ابوحنيفه و مالک وجوب نايب گرفتن بر وارثان را جز در صورت وصيت شخص، نپذيرفته و در صورت وصيت نيز بر آنند که حق نيابت از ثلث مال وي هزينه مي‌شود.<ref>. نک: المغني، ج3، ص196؛ مواهب الجليل، ج3، ص424؛ الذخيره، ج3، ص180؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص428.</ref> ناقدان اين نظر به حديث‌هايي از پيامبر9<ref>. صحيح مسلم، ج3، ص156؛ سنن الترمذي، ج2، ص89؛ السنن الکبري، ج4، ص256.</ref> استناد کرده‌اند که حج را دَيني الهي دانسته و گزاردن آن را از جانب متوفا لازم شمرده است.<ref>. الحاوي الکبير، ج4، ص17؛ المغني ج3، ص195؛ فتح العزيز، ج7، ص44؛ المجموع، ج7، ص112.</ref>
۶. اگر کسی پس از استقرار حج، خود موفق به گزاردن حج یا نایب گرفتن برای خویش نشود، لازم است برای به جا آوردن حج وصیت کند.<ref>. تحریر الاحکام، ج2، ص103.</ref> اگر وصیت نکند، به باور فقیهان امامی<ref>. التنقیح الرائع، ج1، ص419؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص100؛ معتمد العروه، ج1، ص318.</ref> و شماری از فقیهان اهل سنت<ref>. الحاوی الکبیر، ج4، ص16؛ المغنی، ج3، ص196؛ کشاف القناع، ج2، ص456.</ref> به پشتوانه روایات<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص71-74.</ref> پس از مرگ او، بر وارثانش واجب است از اصل مال او، نه از ثلث آن، برایش نایب بگیرند. در برابر، ابوحنیفه و مالک وجوب نایب گرفتن بر وارثان را جز در صورت وصیت شخص، نپذیرفته و در صورت وصیت نیز بر آنند که حق نیابت از ثلث مال وی هزینه می‌شود.<ref>. نک: المغنی، ج3، ص196؛ مواهب الجلیل، ج3، ص424؛ الذخیره، ج3، ص180؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص428.</ref> ناقدان این نظر به حدیث‌هایی از پیامبر9<ref>. صحیح مسلم، ج3، ص156؛ سنن الترمذی، ج2، ص89؛ السنن الکبری، ج4، ص256.</ref> استناد کرده‌اند که حج را دَینی الهی دانسته و گزاردن آن را از جانب متوفا لازم شمرده است.<ref>. الحاوی الکبیر، ج4، ص17؛ المغنی ج3، ص195؛ فتح العزیز، ج7، ص44؛ المجموع، ج7، ص112.</ref>


باورمندان به وجوب استنابه از ميت، در اين‌که آيا بايد براي او حج بلدي ‌گزارده شود يا حج ميقاتي، اختلاف ديدگاه دارند. بر پايه نظر مشهور اماميان<ref>. المبسوط، طوسي، ج1، ص300-301؛ جواهر الکلام، ج17، ص320؛ العروة الوثقي، ج4، ص472.</ref> و به تصريح برخي از اهل سنت، حج ميقاتي٭ کافي است، مگر آن که شخص به حج بلدي٭ وصيت کرده باشد. در اين صورت، هزينه افزون بر مخارج حج ميقاتي از ثلث تأمين مي‌شود.<ref>. العروة الوثقي، ج4، ص575.</ref> در برابر، برخي در صورت گنجايش مال، به وجوب حج بلدي باور دارند.<ref>. الحدائق، ج14، ص186؛ نک: العروة الوثقي، ج4، ص463؛ معتمد العروه، ج1، ص318.</ref> به باور شماري از فقيهان امامي، اگر مال فرد ميت که حج بر عهده او استقرار يافته، نزد شخصي به امانت سپرده شده باشد و او بداند که وارثان ميّت از جانب او حج نمي‌‌گزارند، جايز است به مقدار اجرت نيابت حج از آن مال نگهدارد و باقي‌ مانده را به ورثه بازگرداند.<ref>. تحرير الاحکام، ج2، ص103؛ شرائع الاسلام، ج1، ص172.</ref>
باورمندان به وجوب استنابه از میت، در این‌که آیا باید برای او حج بلدی گزارده شود یا حج میقاتی، اختلاف دیدگاه دارند. بر پایه نظر مشهور امامیان<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص300-301؛ جواهر الکلام، ج17، ص320؛ العروة الوثقی، ج4، ص472.</ref> و به تصریح برخی از اهل سنت، حج میقاتی٭ کافی است، مگر آن که شخص به حج بلدی٭ وصیت کرده باشد. در این صورت، هزینه افزون بر مخارج حج میقاتی از ثلث تأمین می‌شود.<ref>. العروة الوثقی، ج4، ص575.</ref> در برابر، برخی در صورت گنجایش مال، به وجوب حج بلدی باور دارند.<ref>. الحدائق، ج14، ص186؛ نک: العروة الوثقی، ج4، ص463؛ معتمد العروه، ج1، ص318.</ref> به باور شماری از فقیهان امامی، اگر مال فرد میت که حج بر عهده او استقرار یافته، نزد شخصی به امانت سپرده شده باشد و او بداند که وارثان میّت از جانب او حج نمی‌گزارند، جایز است به مقدار اجرت نیابت حج از آن مال نگهدارد و باقی مانده را به ورثه بازگرداند.<ref>. تحریر الاحکام، ج2، ص103؛ شرائع الاسلام، ج1، ص172.</ref>


بر پايه برخي ديدگاه‌هاي فقهي، انجام دادن حج به نيابت از ميت، در اين موارد لازم نيست:
بر پایه برخی دیدگاه‌های فقهی، انجام دادن حج به نیابت از میت، در این موارد لازم نیست:


أ. به باور مشهور در فقه امامي، هرگاه کسي که حج بر عهده اش مستقر شده، پس از بستن احرام و ورود به حرم بميرد، حج از عهده او برداشته مي‌شود.<ref>. العروة الوثقي، ج4، ص441؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص101؛ جواهر الکلام، ج17، ص295.</ref> بر پايه نظر اندکي از اماميان، وقوع مرگ پيش از ورود به حرم موجب برداشته شدن حج نيست.<ref>. المقنعه، ص445؛ النهايه، ص284.</ref> به باور برخي از شافعيان<ref>. المجموع، ج7، ص135.</ref> و حنبليان<ref>. المغني، ج3، ص196-197؛ الکافي في فقه الامام احمد، ج1، ص471؛ الشرح الکبير، ج3، ص188.</ref> اگر حج‌گزار در اثناي گزاردن مناسک حج بميرد، به جا آوردن حج از جانب او از همان جا که مرده، لازم است.
أ. به باور مشهور در فقه امامی، هرگاه کسی که حج بر عهده اش مستقر شده، پس از بستن احرام و ورود به حرم بمیرد، حج از عهده او برداشته می‌شود.<ref>. العروة الوثقی، ج4، ص441؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص101؛ جواهر الکلام، ج17، ص295.</ref> بر پایه نظر اندکی از امامیان، وقوع مرگ پیش از ورود به حرم موجب برداشته شدن حج نیست.<ref>. المقنعه، ص445؛ النهایه، ص284.</ref> به باور برخی از شافعیان<ref>. المجموع، ج7، ص135.</ref> و حنبلیان<ref>. المغنی، ج3، ص196-197؛ الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص471؛ الشرح الکبیر، ج3، ص188.</ref> اگر حج‌گزار در اثنای گزاردن مناسک حج بمیرد، به جا آوردن حج از جانب او از همان‌جا که مرده، لازم است.


ب. هرگاه از جانب متوفا حج تبرّعي بگزارند، به تصريح بسياري از فقيهان امامي<ref>. المختصر النافع، ج1، ص78؛ رياض المسائل، ج6، ص90؛ مصباح الهدي، ج12، ص81.</ref> و اهل سنت<ref>. المجموع، ج7، ص110؛ کشاف القناع، ج2، ص456.</ref> حج از عهده متوفا برداشته مي‌شود و بر وارثان استنابه لازم نيست. (← حج تبرعي)
ب. هرگاه از جانب متوفا حج تبرّعی بگزارند، به تصریح بسیاری از فقیهان امامی<ref>. المختصر النافع، ج1، ص78؛ ریاض المسائل، ج6، ص90؛ مصباح الهدی، ج12، ص81.</ref> و اهل سنت<ref>. المجموع، ج7، ص110؛ کشاف القناع، ج2، ص456.</ref> حج از عهده متوفا برداشته می‌شود و بر وارثان استنابه لازم نیست. (← حج تبرعی)


ج. از ديدگاه فقه اماميان<ref>. الدروس، ج1، ص325؛ العروة الوثقي، ج4، ص474-475.</ref> و اهل سنت<ref>. المجموع، ج7، ص110؛ تحفة المحتاج، ج4، ص28؛ اسني المطالب، ج1، ص450.</ref> اگر مال بر جاي مانده از متوفا کفاف هزينه حج را ندهد، حج‌ گزاردن از جانب او مستحب است، نه واجب.
ج. از دیدگاه فقه امامیان<ref>. الدروس، ج1، ص325؛ العروة الوثقی، ج4، ص474-475.</ref> و اهل سنت<ref>. المجموع، ج7، ص110؛ تحفة المحتاج، ج4، ص28؛ اسنی المطالب، ج1، ص450.</ref> اگر مال بر جای مانده از متوفا کفاف هزینه حج را ندهد، حج گزاردن از جانب او مستحب است، نه واجب.


نيز اگر دارايي متوفا براي پرداخت هزينه حج و ديگر ديون او کافي نباشد، به باور شماري از فقيهان امامي، مال بر جاي مانده
نیز اگر دارایی متوفا برای پرداخت هزینه حج و دیگر دیون او کافی نباشد، به باور شماری از فقیهان امامی، مال بر جای مانده
به نسبت ارزش ميان هر دو دَين قسمت
به نسبت ارزش میان هر دو دَین قسمت
مي‌شود.<ref>. المبسوط، طوسي، ج1، ص301؛ شرائع الاسلام، ج1، ص167.</ref> در اين صورت، برخي از شافعيان حج را مقدم داشته‌اند.<ref>. المجموع، ج6، ص231؛ ج7، ص110.</ref> همچنين اگر اموال متوفا هم براي گزاردن حج و هم عمره کافي نباشد، شماري از فقيهان گفته‌اند: وارثان در گزاردن هر يک از آن دو به نيابت از او حق انتخاب دارند.<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص315.</ref> اما شماري ديگر حج را برتر دانسته‌اند.<ref>. مستند الشيعه، ج11، ص82.</ref>
می‌شود.<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص301؛ شرائع الاسلام، ج1، ص167.</ref> در این صورت، برخی از شافعیان حج را مقدم داشته‌اند.<ref>. المجموع، ج6، ص231؛ ج7، ص110.</ref> همچنین اگر اموال متوفا هم برای گزاردن حج و هم عمره کافی نباشد، شماری از فقیهان گفته‌اند: وارثان در گزاردن هر یک از آن دو به نیابت از او حق انتخاب دارند.<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص315.</ref> اما شماری دیگر حج را برتر دانسته‌اند.<ref>. مستند الشیعه، ج11، ص82.</ref>


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
{{دانشنامه
{{دانشنامه
  | آدرس =  
  | آدرس =
  | عنوان =  
  | عنوان =
  | نویسنده =  
  | نویسنده =
}}
}}
* '''آراء المراجع في الحج'''، به کوشش علي افتخاري، قم، مشعر، 1428ق.  
* '''آراء المراجع فی الحج'''، به کوشش علی افتخاری، قم، مشعر، ۱۴۲۸ق.
* '''اسني المطالب في شرح روض الطالب'''، زکريا انصاري، به کوشش محمد محمد، بيروت، دار الکتب العلميه، 1422ق.  
* '''اسنی المطالب فی شرح روض الطالب'''، زکریا انصاری، به کوشش محمد محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق.
* '''الاقناع'''، الشربيني (م.977قبيروت، دار المعرفه.  
* '''الاقناع'''، الشربینی (م. ۹۷۷قبیروت، دار المعرفه.
* '''البحر الرائق'''، ابونجيم المصري (م.970ق)، به كوشش زكريا عميرات، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق.  
* '''البحر الرائق'''، ابونجیم المصری (م. ۹۷۰ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
* '''بدائع الصنائع'''، علاء الدين الكاساني (م.587قپاكستان، المكتبة الحبيبيه، 1409ق.  
* '''بدائع الصنائع'''، علاء الدین الکاسانی (م. ۵۸۷قپاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
* '''البيان في مذهب الشافعي'''، يحيي بن ابي‌الخير العمراني (م.558ق)، به کوشش النوري، جده، دار المنهاج، 1421ق.  
* '''البیان فی مذهب الشافعی'''، یحیی بن ابی‌الخیر العمرانی (م. ۵۵۸ق)، به کوشش النوری، جده، دار المنهاج، ۱۴۲۱ق.
* '''تحرير الاحكام الشرعيه'''، العلامة الحلي (م.726ق)، به كوشش بهادري، قم، مؤسسة الامام الصادق7، 1420ق.  
* '''تحریر الاحکام الشرعیه'''، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق.
* '''تحرير الوسيله'''، امام خميني1 (م.1368ش)، نجف، دار الكتب العلميه، 1390ق.  
* '''تحریر الوسیله'''، امام خمینی۱ (م. ۱۳۶۸ش)، نجف، دار الکتب العلمیه، ۱۳۹۰ق.
* '''تحفة الفقهاء'''، علاء الدين السمرقندي (م.535/539قبيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق.  
* '''تحفة الفقهاء'''، علاء الدین السمرقندی (م. ۵۳۵/۵۳۹قبیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
* '''تحفة المحتاج في شرح المنهاج'''، احمد بن حجر الهيتمي (م.974قبيروت، المکتبة التجارية الکبري، 1357ق.  
* '''تحفة المحتاج فی شرح المنهاج'''، احمد بن حجر الهیتمی (م. ۹۷۴قبیروت، المکتبة التجاریة الکبری، ۱۳۵۷ق.
* '''تذكرة الفقهاء'''، العلامة الحلي (م.726ق)، قم، آل البيت،، 1414ق.  
* '''تذکرة الفقهاء'''، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق.
* '''تعاليق مبسوطة علي العروة الوثقي'''، محمد اسحاق فياض، انتشارات محلاتي.  
* '''تعالیق مبسوطة علی العروة الوثقی'''، محمد اسحاق فیاض، انتشارات محلاتی.
* '''تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيله'''، محمد فاضل موحدي لنکراني (م.1428قبيروت، دار التعارف، 1418ق.  
* '''تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیله'''، محمد فاضل موحدی لنکرانی (م. ۱۴۲۸قبیروت، دار التعارف، ۱۴۱۸ق.
* '''التنقيح الرائع لمختصر الشرائع'''، مقداد بن عبدالله السيوري (م.826ق)، به کوشش عبداللطيف، قم، کتابخانه نجفي، 1404ق.  
* '''التنقیح الرائع لمختصر الشرائع'''، مقداد بن عبدالله السیوری (م. ۸۲۶ق)، به کوشش عبداللطیف، قم، کتابخانه نجفی، ۱۴۰۴ق.
* '''توضيح المناسک'''، محمد حسن مرتضوي (م.1426ق)، قم، 1423ق.  
* '''توضیح المناسک'''، محمد حسن مرتضوی (م. ۱۴۲۶ق)، قم، ۱۴۲۳ق.
* '''التهذيب في مناسک العمرة و الحج'''، جواد بن علي تبريزي (م.1427ق).  
* '''التهذیب فی مناسک العمرة و الحج'''، جواد بن علی تبریزی (م. ۱۴۲۷ق).
* '''جواهر الكلام'''، النجفي (م.1266ق)، به كوشش قوچاني و ديگران، بيروت، دار احياء التراث العربي.  
* '''جواهر الکلام'''، النجفی (م. ۱۲۶۶ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
* '''حاشية رد المحتار علي الدر المختار'''، ابن عابدين، مودت، دار الفکر، 1421ق.  
* '''حاشیة رد المحتار علی الدر المختار'''، ابن عابدین، مودت، دار الفکر، ۱۴۲۱ق.
* '''الحاوي الکبير'''، الماوردي (م.450ق)، به کوشش علي محمد و عادل احمد، بيروت، دار الکتب العلميه، 1419ق.  
* '''الحاوی الکبیر'''، الماوردی (م. ۴۵۰ق)، به کوشش علی محمد و عادل احمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
* '''الحج في الشريعه'''، جعفر سبحاني، قم، مؤسسه امام صادق7، 1424ق.  
* '''الحج فی الشریعه'''، جعفر سبحانی، قم، مؤسسه امام صادق۷، ۱۴۲۴ق.
* '''الحدائق الناضره'''، يوسف البحراني (م.1186ق)، به كوشش آخوندي، قم، نشر اسلامي، 1363ش.  
* '''الحدائق الناضره'''، یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش.
* '''الخلاف'''، الطوسي (م.460ق)، به كوشش خراساني و ديگران، قم، نشر اسلامي، 1407ق.  
* '''الخلاف'''، الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق.
* '''الدروس الشرعيه'''، الشهيد الاول (م.786ق)، قم، نشر اسلامي، 1412ق.  
* '''الدروس الشرعیه'''، الشهید الاول (م. ۷۸۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
* '''الذخيره'''، احمد بن ادريس القرافي، به كوشش حجي، بيروت، دار الغرب الاسلامي، 1994م.  
* '''الذخیره'''، احمد بن ادریس القرافی، به کوشش حجی، بیروت، دار الغرب الاسلامی، ۱۹۹۴م.
* '''الروضة البهيه'''، الشهيد الثاني (م.965ق)، به كوشش كلانتر، قم، داوري، 1410ق.  
* '''الروضة البهیه'''، الشهید الثانی (م. ۹۶۵ق)، به کوشش کلانتر، قم، داوری، ۱۴۱۰ق.
* '''روضة الطالبين'''، النووي (م.676ق)، به كوشش عادل احمد و علي محمد، بيروت، دار الكتب العلميه.  
* '''روضة الطالبین'''، النووی (م. ۶۷۶ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه.
* '''رياض المسائل'''، سيد علي الطباطبائي (م.1231ق)، قم، النشر الاسلامي، 1412ق.  
* '''ریاض المسائل'''، سید علی الطباطبائی (م. ۱۲۳۱ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
* '''سفينة النجاة و مشکاة الهدي'''، کاشف الغطاء (م.1344ق)، نجف، مؤسسه کاشف الغطاء، 1423ق.  
* '''سفینة النجاة و مشکاة الهدی'''، کاشف الغطاء (م. ۱۳۴۴ق)، نجف، مؤسسه کاشف الغطاء، ۱۴۲۳ق.
* '''سنن الترمذي'''، الترمذي (م.279ق)، به كوشش عبدالوهاب، بيروت، دار الفكر، 1402ق.  
* '''سنن الترمذی'''، الترمذی (م. ۲۷۹ق)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق.
* '''السنن الكبري'''، البيهقي (م.458قبيروت، دار الفكر.  
* '''السنن الکبری'''، البیهقی (م. ۴۵۸قبیروت، دار الفکر.
* '''شرائع الاسلام'''، المحقق الحلي (م.676ق)، به كوشش سيد صادق شيرازي، تهران، استقلال، 1409ق.  
* '''شرائع الاسلام'''، المحقق الحلی (م. ۶۷۶ق)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق.
* '''الشرح الكبير'''، عبدالرحمن بن قدامه (م.682قبيروت، دار الكتب العلميه.  
* '''الشرح الکبیر'''، عبدالرحمن بن قدامه (م. ۶۸۲قبیروت، دار الکتب العلمیه.
* '''صحيح مسلم'''، مسلم (م.261قبيروت، دار الفكر.  
* '''صحیح مسلم'''، مسلم (م. ۲۶۱قبیروت، دار الفکر.
* '''صراط النجاه (المحشي)'''، ابوالقاسم خوئي (م.1413ق)، قم، نشر المنتخب، 1416ق.  
* '''صراط النجاه (المحشی)'''، ابوالقاسم خوئی (م. ۱۴۱۳ق)، قم، نشر المنتخب، ۱۴۱۶ق.
* '''العروة الوثقي'''، سيد محمد كاظم يزدي (م.1337ق)، قم، نشر اسلامي، 1420ق.  
* '''العروة الوثقی'''، سید محمد کاظم یزدی (م. ۱۳۳۷ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق.
* '''الفتاوي الهنديه'''، لجنة علماء برئاسة نظام الدين البلخي، دار الفکر، 1310ق.  
* '''الفتاوی الهندیه'''، لجنة علماء برئاسة نظام الدین البلخی، دار الفکر، ۱۳۱۰ق.
* '''فتح العزيز'''، عبدالكريم بن محمد الرافعي (م.623ق)، دار الفكر.  
* '''فتح العزیز'''، عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. ۶۲۳ق)، دار الفکر.
* '''فقه الحج'''، لطف‌الله صافي، قم، مؤسسه حضرت معصومه3، 1423ق.  
* '''فقه الحج'''، لطف‌الله صافی، قم، مؤسسه حضرت معصومه۳، ۱۴۲۳ق.
* '''فقه الصادق(ع)'''، سيد محمد صادق روحاني، قم، دار الكتاب، 1413ق.  
* '''فقه الصادق(ع)'''، سید محمد صادق روحانی، قم، دار الکتاب، ۱۴۱۳ق.
* '''قواعد الاحكام'''، العلامة الحلي (م.726ق)، قم، النشر الاسلامي، 1413ق.  
* '''قواعد الاحکام'''، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ق.
* '''کتاب الحج'''، سيد حسن طباطبايي قمي (م.1428ق)، قم، مطبعة باقري، 1415ق.  
* '''کتاب الحج'''، سید حسن طباطبایی قمی (م. ۱۴۲۸ق)، قم، مطبعة باقری، ۱۴۱۵ق.
* '''کشف المشکل من حديث الصحيحين'''، عبدالرحمن بن علي الجوزي (م.597ق)، به کوشش البواب، رياض، دار الوطن.  
* '''کشف المشکل من حدیث الصحیحین'''، عبدالرحمن بن علی الجوزی (م. ۵۹۷ق)، به کوشش البواب، ریاض، دار الوطن.
* '''الكافي في فقه الامام احمد'''، عبدالله بن قدامه (م.620قبيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق.  
* '''الکافی فی فقه الامام احمد'''، عبدالله بن قدامه (م. ۶۲۰قبیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
* '''كشاف القناع'''، منصور البهوتي (م.1051ق)، به كوشش محمد حسن، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق.  
* '''کشاف القناع'''، منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
* '''كشف اللثام'''، الفاضل الهندي (م.1137ق)، قم، نشر اسلامي، 1416ق.  
* '''کشف اللثام'''، الفاضل الهندی (م. ۱۱۳۷ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
* '''كفاية الاحكام (كفاية الفقه)'''، محمد باقر السبزواري (م.1090ق)، به كوشش الواعظي، قم، النشر الاسلامي، 1423ق.  
* '''کفایة الاحکام (کفایة الفقه)'''، محمد باقر السبزواری (م. ۱۰۹۰ق)، به کوشش الواعظی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۳ق.
* '''كلمة التقوي (فتاوي)'''، محمد امين زين الدين، قم، مهر، 1413ق.  
* '''کلمة التقوی (فتاوی)'''، محمد امین زین الدین، قم، مهر، ۱۴۱۳ق.
* '''لسان العرب'''، ابن منظور (م.711ق)، قم، ادب الحوزه، 1405ق.  
* '''لسان العرب'''، ابن منظور (م. ۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
* '''المبسوط في فقه الاماميه'''، الطوسي (م.460ق)، به كوشش بهبودي، تهران، المكتبة المرتضويه.  
* '''المبسوط فی فقه الامامیه'''، الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
* '''المبسوط'''، السرخسي (م.483قبيروت، دار المعرفه، 1406ق.  
* '''المبسوط'''، السرخسی (م. ۴۸۳قبیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
* '''المجموع شرح المهذب'''، النووي (م.676ق)، دار الفكر.  
* '''المجموع شرح المهذب'''، النووی (م. ۶۷۶ق)، دار الفکر.
* '''المختصر النافع'''، المحقق الحلي (م.676ق)، تهران، البعثه، 1410ق.  
* '''المختصر النافع'''، المحقق الحلی (م. ۶۷۶ق)، تهران، البعثه، ۱۴۱۰ق.
* '''مدارک العروه'''، علي پناه اشتهاردي (م.1429ق)، تهران، دار الاسوه، 1417ق.  
* '''مدارک العروه'''، علی پناه اشتهاردی (م. ۱۴۲۹ق)، تهران، دار الاسوه، ۱۴۱۷ق.
* '''مدارك الاحكام'''، سيد محمد بن علي الموسوي العاملي (م.1009ق)، قم، آل البيت،، 1410ق.  
* '''مدارک الاحکام'''، سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. ۱۰۰۹ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۰ق.
* '''المرتقي الي الفقه الارقي'''، سيد محمد حسين روحاني (م.1418ق)، به کوشش سيد عبدالصاحب، تهران، المؤسسة الثقافيه، 1419ق.  
* '''المرتقی الی الفقه الارقی'''، سید محمد حسین روحانی (م. ۱۴۱۸ق)، به کوشش سید عبدالصاحب، تهران، المؤسسة الثقافیه، ۱۴۱۹ق.
* '''مسالك الافهام الي تنقيح شرائع الاسلام'''، الشهيد الثاني (م.965ق)، قم، معارف اسلامي، 1416ق. مصباح الهدي في شرح العروة الوثقي، ميرزا محمد تقي آملي (م.1391ق)، تهران، مؤلف، 1380ش.  
* '''مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام'''، الشهید الثانی (م. ۹۶۵ق)، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق. مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی، میرزا محمد تقی آملی (م. ۱۳۹۱ق)، تهران، مؤلف، ۱۳۸۰ش.
* '''معتمد العروة الوثقي'''، محاضرات الخوئي (م.1413قالخلخالي، قم، مدرسة دار العلم، 1404ق.  
* '''معتمد العروة الوثقی'''، محاضرات الخوئی (م. ۱۴۱۳قالخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۰۴ق.
* '''معجم مقاييس اللغه'''، ابن فارس (م.395ق)، به كوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبليغات، 1404ق.  
* '''معجم مقاییس اللغه'''، ابن فارس (م. ۳۹۵ق)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق.
* '''المغني'''، عبدالله بن قدامه (م.620قبيروت، دار الكتب العلميه.  
* '''المغنی'''، عبدالله بن قدامه (م. ۶۲۰قبیروت، دار الکتب العلمیه.
* '''المقنعه'''، المفيد (م.413ق)، قم، نشر اسلامي، 1410ق.  
* '''المقنعه'''، المفید (م. ۴۱۳ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
* '''مناسک الحج'''، ابوالقاسم خوئي (م.1413ق)، قم، چاپخانه مهر، 1411ق.  
* '''مناسک الحج'''، ابوالقاسم خوئی (م. ۱۴۱۳ق)، قم، چاپخانه مهر، ۱۴۱۱ق.
* '''مناسک الحج'''، سيد موسي شبيري زنجاني، قم، مؤسسة الولاء للدراسات، 1421ق.  
* '''مناسک الحج'''، سید موسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسة الولاء للدراسات، ۱۴۲۱ق.
* '''مناسک حج'''، سيد علي سيستاني.  
* '''مناسک حج'''، سید علی سیستانی.
* '''مناسک حج'''، محمد فاضل لنکراني.  
* '''مناسک حج'''، محمد فاضل لنکرانی.
* '''مناسک حج'''، وحيد خراساني.  
* '''مناسک حج'''، وحید خراسانی.
* '''مناهج الاخيار في شرح الاستبصار'''، احمد علوي عاملي (م.1060ق)، قم، اسماعيليان.  
* '''مناهج الاخیار فی شرح الاستبصار'''، احمد علوی عاملی (م. ۱۰۶۰ق)، قم، اسماعیلیان.
* '''مواهب الجليل'''، الحطاب الرعيني (م.954ق)، به كوشش زكريا عميرات، بيروت، دار الكتب العلميه، 1416ق.  
* '''مواهب الجلیل'''، الحطاب الرعینی (م. ۹۵۴ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
* '''مهذب الاحکام في بيان الحلال و الحرام'''، سيد عبدالاعلي سبزواري (م.1414ق)، قم.  
* '''مهذب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام'''، سید عبدالاعلی سبزواری (م. ۱۴۱۴ق)، قم.
* '''المهذب البارع'''، ابن فهد الحلّي (م.841ق)، به كوشش العراقي، قم، نشر اسلامي، 1413ق.  
* '''المهذب البارع'''، ابن فهد الحلّی (م. ۸۴۱ق)، به کوشش العراقی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۳ق.
* '''نهاية المحتاج الي شرح المنهاج'''، محمد بن ابي‌العباس احمد (م.1004قبيروت، دار الفکر، 1404ق.  
* '''نهایة المحتاج الی شرح المنهاج'''، محمد بن ابی‌العباس احمد (م. ۱۰۰۴قبیروت، دار الفکر، ۱۴۰۴ق.
* '''النهايه'''، الطوسي (م.460قبيروت، دار الكتاب العربي، 1400ق.  
* '''النهایه'''، الطوسی (م. ۴۶۰قبیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۰ق.
* '''وسائل الشيعه'''، الحر العاملي (م.1104ق)، قم، آل البيت،، 1412ق.
* '''وسائل الشیعه'''، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۲ق.
* {{پایان}}
{{پایان}}
[[Category:احکام حج]]
[[Category:وجوب حج؛ استطاعت؛ نيابت]]


[[رده:احکام حج]]
[[رده:احکام حج]]
[[رده:وجوب حج؛ استطاعت؛ نيابت]]
[[رده:وجوب حج؛ استطاعت؛ نيابت]]

نسخهٔ ‏۱۵ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۵۴

استقرار حج، ثبوت حج بر عهده مکلف به سبب ترک آن پس از استطاعت

واژه

استقرار از ریشه «ق ـ ر ـ ر» به معنای جای گرفتن، آرام گرفتن و ثبوت است.[۱] مقصود از استقرار حج در اصطلاح فقیهان شیعه[۲] و اهل سنت[۳] ثبوت حج بر عهده مکلف در صورت ترک حج با فراهم بودن شرایط وجوب در زمانی معین است. مهم‌ترین نتیجه استقرار حج آن است که حتی با انتفای شرایط وجوب، گزاردن حج در زمان زندگانی بر شخص واجب است و اگر وی در زمان حیاتش آن را به جا نیاورد، واجب است پس از مرگش به نیابت از او حج گزارده شود.[۴] بر پایه حدیث‌های شیعه[۵] و نظر مشهور فقیهان امامی[۶] به تأخیر انداختن حج پس از تحقق شرایط وجوب از جمله استطاعت٭ جایز نیست و گناه به شمار می‌رود. از میان فقیهان اهل سنت، برخی به«فور» و شماری به«تراخی» باور دارند.[۷]

در این‌که بر جای ماندن شرایط وجوب تا چه هنگام مایه استقرار حج می‌شود، دیدگاه‌هایی گوناگون در فقه اسلامی مطرح شده است. به باور مشهور فقیهان امامی، استمرار آن تا هنگامی که انجام دادن همه مناسک حج در آن ممکن باشد، یعنی روز دوازدهم ذی‌حجه، مبنای استقرار حج است.[۸] برخی نیز بر جای ماندن شرایط را تا هنگامی که انجام دادن ارکان حج در آن امکان دارد، کافی دانسته‌اند.[۹] گروهی دیگر زمانی را معیار دانسته‌اند که در آن، امکان احرام و ورود به حرم باشد.[۱۰] شماری از فقیهان بقای استطاعت را تا بازگشت حاجیان و بر جای ماندن شرایطی چون عقل و حیات را تا پایان مناسک، شرط استقرار حج برشمرده‌اند.[۱۱] این دیدگاه از سخن برخی شافعیان نیز استنباط می‌شود.[۱۲] در برابر، شماری دیگر از اهل سنت، بر جای ماندن استطاعت و شرایط دیگر را تا هنگام امکان گزاردن حج، کافی دانسته‌اند.[۱۳] بر پایه نظر شماری از حنفیان، داشتن استطاعت مالی هنگام بیرون رفتن کاروان از وطن، ملاک استقرار حج است.[۱۴]

گفتنی است که احکام مربوط به استقرار حج شامل عمره نیز می‌شود. گاه هم حج و هم عمره بر عهده مکلف استقرار می‌یابند و گاه یکی از آن دو مستقر می‌گردد.[۱۵] در حکم یاد شده، تفاوتی میان گونه‌های حج (تمتع، قِران و اِفراد) نیست.[۱۶]

اسباب استقرار حج

رایج‌ترین و مهم‌ترین سبب استقرار حج، کوتاهی و اهمال مکلف در گزاردن حج واجب پس از حصول شرط وجوب است. بسیاری از فقیهان پیشین[۱۷] و متأخر[۱۸] اهمال مکلف را شرط تحقق استقرار حج دانسته‌اند. نذر و بذل حج نیز ممکن است به استقرار حج بینجامد؛ زیرا به باور بسیاری از فقیهان، ترک حج نذری به رغم توانایی بر آن، موجب استقرار حج است.[۱۹] به باور شماری از فقیهان، با نپذیرفتن حج بذلی از سوی مکلفی که با دریافت هزینه حج مستطیع می‌شود، حج بر عهده او استقرار می‌یابد.[۲۰] نیز به باور شماری از فقیهان، اگر مالی برای گزاردن حج به دو تن یا بیشتر بذل شود تا یکی از آنان حج بگزارد، اگر هیچ‌یک از آن‌ها این کار را انجام ندهد، حج بر یکایک آن‌ها مستقر می‌گردد.[۲۱] در صورت امکان حج‌گزاری پس از زوال احصار[۲۲] (← احصار و صدّ) و نیز پس از امکان آن در فرض بالغ شدن مکلّف پیش از وقوف،[۲۳] حج بر شخص استقرار می‌یابد.

کوتاهی در فراهم ساختن مقدمات سفر حج نیز از مصداق‌های اهمال به شمار می‌رود.[۲۴] بر این اساس، خودداری از ثبت نام برای حج، گاه موجب استقرار آن می‌شود.[۲۵] مورد دیگر، استطاعت در حال ارتداد٭ است که به باور بسیاری از فقیهان شیعه[۲۶] و اهل سنت[۲۷] موجب استقرار حج است و مرتد باید پس از توبه کردن، حج را به هر صورت ادا نماید. نیز هرگاه شخص ناتوان از گزاردن حج، از گرفتن نایب سر باز زند، حج بر عهده او استقرار می‌یابد.[۲۸]

اگر در یک سال چندین کاروان عازم حج باشند، به باور برخی از امامیان واجب است حج‌گزار با نخستین کاروان عازم حج شود و اگر به سبب تأخیر، از گزاردن حج در آن سال بازماند، حج بر عهده او مستقر می‌شود.[۲۹] شماری از فقیهان با آن که تأخیر را در این فرض جایز دانسته‌اند، در صورت بازماندن از حج، به استقرار حج حکم کرده‌اند.[۳۰] به باور اینان، مناط استقرار حج، امکان واقعی حج‌گزاری است، نه عصیان یا اهمال در ترک آن.[۳۱] در برابر، شماری از فقیهان امامی به استناد شرط بودن کوتاهی حج‌گزار در تحقق استقرار، این دیدگاه را نپذیرفته‌اند.[۳۲]

به تصریح شماری از فقیهان امامی، سهل‌انگاری در استقرار حج، در شخص جاهل و غافل نیز شرط است.[۳۳] اما به باور شماری دیگر، جهل و غفلت از وجوب حج، مانع از استقرار آن نیست.[۳۴] حتی به نظر شماری از فقیهان، گاه اعتقاد به واجب نبودن حج نیز مانع استقرار حج نیست. مثلاً اگر شخص بالغی به پندار بالغ نشدن خود، حج را ترک کند، حج بر عهده‌اش مستقر می‌شود.[۳۵] در این فرض، برخی از آن رو که انجام ندادن حج به عذر اعتقاد به نبود شرایط، مستند بوده، استقرار حج را نپذیرفته‌اند.[۳۶] همچنین به تصریح شماری از فقیهان امامی، ترک حج با اعتقاد به وجود مانع شرعی یا واجبی مهم‌تر، اگر خلاف آن ثابت شود، موجب استقرار حج است.[۳۷]

شماری از فقیهان امامی در صورت جهل یا غفلت شخص از استطاعت مالی خود، این جهل یا غفلت را مانع استقرار حج ندانسته‌اند.[۳۸] اگر جهل و غفلت مکلف ناشی از تقصیر و کوتاهی او یا ازگونه جهل بسیط باشد، برخی به استقرار حج حکم داده‌اند.[۳۹] به باور شماری از فقیهان اهل سنت نیز جهل به استطاعت مالی مانع استقرار حج نیست.[۴۰] همچنین گروهی از آنان ترک حج به گمان وجود مانع در مسیر را، اگر خلاف آن ثابت شود، موجب استقرار حج شمرده‌اند.[۴۱] حتی برخی از ایشان بر آنند که امنیت راه حج و امکان پیمودن آن از شرایط گزاردن حج است، نه از شرایط وجوب آن. از این رو، ناامن بودن مسیر، مانع استقرار حج نیست.[۴۲] همانند این دیدگاه در فقه امامی نیز دیده می‌شود.[۴۳] البته بیشتر فقیهان به سبب آن که بیم از ضرر را در این‌گونه موارد، مانع تحقق استطاعت امنیتی دانسته‌اند، به استقرار حج باور ندارند.[۴۴] به تصریح شماری از فقیهان امامی، در مواردی که حفظ استطاعت مالی بر مکلف واجب باشد، اگر وی بدون عذر استطاعت خود را از میان ببرد، حج بر عهده او مستقر می‌شود.[۴۵]

آثار استقرار حج

پس از استقرار حج، احکام گوناگون بر عهده مکلف یا دیگران نهاده می‌شود که مهم‌ترین موارد آن بدین قرارند:

۱. گزاردن حج بر کسی که حج بر عهده او استقرار یافته، لازم است، حتی اگر استطاعت شرعی را از دست بدهد.[۴۶] به دیگر سخن، تنها وجود استطاعت عقلی برای کسی که حج بر او مستقر شده، کافی است و استطاعت شرعی لازم نیست. از این رو، به تصریح فقیهان امامی[۴۷] و شماری از فقیهان اهل سنت[۴۸] گزاردن حج در حال تنگدستی و حتی به صورت پیاده بر او واجب است، مگر آن که این کار موجب عسر و حرج سخت گردد که به باور بسیاری از فقیهان امامی، به پشتوانه قاعده لا حَرَج، گزاردن حج بر او واجب نیست.[۴۹] البته شماری از آنان در این صورت نیز به لزوم گزاردن حج باور دارند؛ بدین استناد که این حرج از اختیار ناروای خود مکلف پدید آمده است.[۵۰] حتی برخی گفته‌اند: لازم است مکلف با کوشش یا پذیرفتن هدیه، استطاعت خود را برای گزاردن حج بازیابد.[۵۱] شماری از فقیهان اهل سنت نیز تلاش برای فراهم ساختن توشه سفر را بر کسی که حج بر عهده او استقرار یافته، واجب شمرده و در صورت ناتوانی از فراهم کردن آن، تأمین هزینه سفر را از محل مصرف زکات و صدقه، بر او لازم دانسته‌اند.[۵۲]

۲. به باور شماری از فقیهان امامی، هرگاه کسی که حج بر عهده‌اش استقرار یافته، بر اثر تنگی وقت، فرصت به جا آوردن عمره تمتع را نداشته باشد، واجب است به حج اِفراد عدول کند و اعمال آن را انجام دهد. اما نبود وقت پیش از استقرار حج، چنین حکمی را در پی ندارد؛ زیرا مکلف فاقد استطاعت زمانی است.[۵۳]

۳. کسی که بر اثر حصر از احرام بیرون آمده، اگر حج بر او مستقر شده باشد، قضای آن در سال دیگر بر او واجب است؛ ولی اگر حج بر عهده محصور استقرار نیافته باشد، وی تنها با بقای استطاعت تا سال بعد، باید در آن سال حج بگزارد.[۵۴]

۴. به باور مشهور امامیان[۵۵] هرگاه کسی که حج بر عهده‌اش مستقر شده، به عللی چون بیماری و پیری، از گزاردن حج کاملاً ناتوان گردد، لازم است برای گزاردن حج نایب بگیرد. شماری از فقیهان این کار را حتی اگر نیازمند هزینه بسیار باشد، واجب شمرده‌اند.[۵۶] شماری از فقیهان اهل سنت نیز گرفتن نایب را بر کسی که از گزاردن حج مستقر ناامید شده، واجب دانسته‌اند.[۵۷] بر پایه دیدگاه منسوب به مالک بن انس، در این صورت، استنابه واجب نیست.[۵۸] پس از ادا شدن حج نیابی، اگر بر حسب اتفاق، عذر مکلف از میان برود، به باور مشهور فقیهان امامی[۵۹] و برخی از اهل سنت[۶۰] وی باید خود نیز حج به جا آورد. شماری دیگر حج نیابتی را در این حال کافی دانسته‌اند.[۶۱]

۵. هرگاه شخصی که حج بر عهده‌اش استقرار یافته، دچار جنون شود، لازم نیست ولیّ او وی را به حج ببرد. اما اگر او را به حج ببرد و مجنون تا زمان وقوف بهبودی نیابد، ولیّ وی ضامن هزینه‌های سفر او است و اگر پیش از وقوف بهبودی یابد، ضامن نیست.[۶۲] گروهی از شافعیان نیز در فرض بهبودی مجنون در زمان احرام، وقوف، طواف و سعی، ولیّ را ضامن مخارج او نمی‌دانند.[۶۳] از آن‌جا که حج پس از استقرار، دَینی الهی شمرده می‌شود و مانند دیگر دیون شخصی با جنون ساقط نمی‌گردد، لازم است پس از مرگ مجنون، از اموال او برایش حج به جا آورند.[۶۴] البته شماری از فقیهان در صحت نیابت از مجنون، جز در فرض استقرار حج بر او، تردید کرده‌اند.[۶۵]

۶. اگر کسی پس از استقرار حج، خود موفق به گزاردن حج یا نایب گرفتن برای خویش نشود، لازم است برای به جا آوردن حج وصیت کند.[۶۶] اگر وصیت نکند، به باور فقیهان امامی[۶۷] و شماری از فقیهان اهل سنت[۶۸] به پشتوانه روایات[۶۹] پس از مرگ او، بر وارثانش واجب است از اصل مال او، نه از ثلث آن، برایش نایب بگیرند. در برابر، ابوحنیفه و مالک وجوب نایب گرفتن بر وارثان را جز در صورت وصیت شخص، نپذیرفته و در صورت وصیت نیز بر آنند که حق نیابت از ثلث مال وی هزینه می‌شود.[۷۰] ناقدان این نظر به حدیث‌هایی از پیامبر9[۷۱] استناد کرده‌اند که حج را دَینی الهی دانسته و گزاردن آن را از جانب متوفا لازم شمرده است.[۷۲]

باورمندان به وجوب استنابه از میت، در این‌که آیا باید برای او حج بلدی گزارده شود یا حج میقاتی، اختلاف دیدگاه دارند. بر پایه نظر مشهور امامیان[۷۳] و به تصریح برخی از اهل سنت، حج میقاتی٭ کافی است، مگر آن که شخص به حج بلدی٭ وصیت کرده باشد. در این صورت، هزینه افزون بر مخارج حج میقاتی از ثلث تأمین می‌شود.[۷۴] در برابر، برخی در صورت گنجایش مال، به وجوب حج بلدی باور دارند.[۷۵] به باور شماری از فقیهان امامی، اگر مال فرد میت که حج بر عهده او استقرار یافته، نزد شخصی به امانت سپرده شده باشد و او بداند که وارثان میّت از جانب او حج نمی‌گزارند، جایز است به مقدار اجرت نیابت حج از آن مال نگهدارد و باقی مانده را به ورثه بازگرداند.[۷۶]

بر پایه برخی دیدگاه‌های فقهی، انجام دادن حج به نیابت از میت، در این موارد لازم نیست:

أ. به باور مشهور در فقه امامی، هرگاه کسی که حج بر عهده اش مستقر شده، پس از بستن احرام و ورود به حرم بمیرد، حج از عهده او برداشته می‌شود.[۷۷] بر پایه نظر اندکی از امامیان، وقوع مرگ پیش از ورود به حرم موجب برداشته شدن حج نیست.[۷۸] به باور برخی از شافعیان[۷۹] و حنبلیان[۸۰] اگر حج‌گزار در اثنای گزاردن مناسک حج بمیرد، به جا آوردن حج از جانب او از همان‌جا که مرده، لازم است.

ب. هرگاه از جانب متوفا حج تبرّعی بگزارند، به تصریح بسیاری از فقیهان امامی[۸۱] و اهل سنت[۸۲] حج از عهده متوفا برداشته می‌شود و بر وارثان استنابه لازم نیست. (← حج تبرعی)

ج. از دیدگاه فقه امامیان[۸۳] و اهل سنت[۸۴] اگر مال بر جای مانده از متوفا کفاف هزینه حج را ندهد، حج گزاردن از جانب او مستحب است، نه واجب.

نیز اگر دارایی متوفا برای پرداخت هزینه حج و دیگر دیون او کافی نباشد، به باور شماری از فقیهان امامی، مال بر جای مانده به نسبت ارزش میان هر دو دَین قسمت می‌شود.[۸۵] در این صورت، برخی از شافعیان حج را مقدم داشته‌اند.[۸۶] همچنین اگر اموال متوفا هم برای گزاردن حج و هم عمره کافی نباشد، شماری از فقیهان گفته‌اند: وارثان در گزاردن هر یک از آن دو به نیابت از او حق انتخاب دارند.[۸۷] اما شماری دیگر حج را برتر دانسته‌اند.[۸۸]

پانویس

  1. . معجم مقاییس اللغه، ج5، ص7؛ لسان العرب، ج5، ص84-86، «قرر».
  2. . تذکرة الفقهاء، ج7، ص102؛ الروضة البهیه، ج2، ص172.
  3. . الحاوی الکبیر، ج4، ص16؛ المجموع، ج7، ص88.
  4. . المغنی، ج3، ص201؛ جواهر الکلام، ج17، ص313-314.
  5. . نک: وسائل الشیعه، ج11، ص25-32.
  6. . المقنعه، ص385؛ الخلاف، ج2، ص257-258؛ جواهر الکلام، ج17، ص223-225.
  7. . المغنی، ج3، ص195؛ روضة الطالبین، ج2، ص307؛ مواهب الجلیل، ج3، ص421.
  8. . قواعد الاحکام، ج1، ص407؛ العروة الوثقی، ج4، ص454.
  9. . المهذب البارع، ج2، ص124؛ مسالک الافهام، ج2، ص143.
  10. . تذکرة الفقهاء، ج7، ص102؛ کفایة الاحکام، ج1، ص284-285.
  11. . تحریر الوسیله، ج1، ص384؛ معتمد العروه، ج1، ص292؛ کلمة التقوی، ج3، ص94-95.
  12. . فتح العزیز، ج7، ص31-32؛ المجموع، ج7، ص109-110.
  13. . الحاوی الکبیر، ج4، ص16.
  14. . المبسوط، سرخسی، ج2، ص174؛ بدائع الصنائع، ج2، ص22.
  15. . کشف اللثام، ج5، ص123؛ جواهر الکلام، ج17، ص313؛ العروة الوثقی، ج4، ص456.
  16. . العروة الوثقی، ج4، ص456؛ تعالیق مبسوطه، ج8، ص212؛ معتمد العروه، ج1، ص294-295.
  17. . قواعد الاحکام، ج1، ص407؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص113؛ مدارک الاحکام، ج7، ص67.
  18. . معتمد العروه، ج1، ص21-22؛ تعالیق مبسوطه، ج8، ص37- 38؛ فقه الحج، ج1، ص354.
  19. . المجموع، ج8، ص494؛ کفایة الاحکام، ج1، ص286؛ الحدائق، ج14، ص203.
  20. . مناهج الاخیار، ج3، ص307؛ معتمد العروه، ج1، ص158.
  21. . العروة الوثقی، ج4، ص405.
  22. . المجموع، ج8، ص306.
  23. . تذکرة الفقهاء، ج7، ص40؛ المغنی، ج3، ص201.
  24. . مناسک الحج، فاضل، ص13؛ مناسک الحج، وحید، ص8؛ مناسک الحج، شبیری، ص8.
  25. . آراء المراجع فی الحج، ج2، ص24؛ توضیح المناسک، ص13- 14.
  26. . العروة الوثقی، ج4، ص448-449؛ معتمد العروه، ج3، ص116.
  27. . المجموع، ج7، ص19؛ الاقناع، ج1، ص231.
  28. . البیان فی مذهب الشافعی، ج4، ص39-42؛ سفینة النجاة، ج2، ص149.
  29. . العروة الوثقی، ج4، ص344؛ تحریر الوسیله، ج1، ص371؛ مصباح الهدی، ج11، ص243.
  30. . المرتقی، ج1، ص25؛ مدارک العروه، ج24، ص49.
  31. . معتمد العروه، ج1، ص21-22؛ مناسک الحج، وحید، ص8؛ مناسک الحج، سیستانی، ص7-8.
  32. . العروة الوثقی، ج4، ص386؛ تفصیل الشریعه، ج1، ص156.
  33. . مناسک الحج، وحید، ص22-23.
  34. . مصباح الهدی، ج12، ص5.
  35. . معتمد العروه، ج1، ص220-221.
  36. . العروة الوثقی، ج4، ص421؛ تفصیل الشریعه، ج1، ص266.
  37. . العروة الوثقی، ج4، ص387؛ تفصیل الشریعه، ج1، ص156.
  38. . معتمد العروه، ج1، ص136؛ الحج فی الشریعه، ج1، ص163-164؛ مناسک الحج، وحید، ص23.
  39. . تحفة المحتاج، ج4، ص32.
  40. . المجموع، ج7، ص65.
  41. . نک: فتح العزیز، ج7، ص30؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص458.
  42. . کلمة التقوی، ج3، ص68-69.
  43. . العروة الوثقی، ج4، ص420؛ مهذب الاحکام، ج12، ص114.
  44. . صراط النجاة، ج1، ص210؛ التهذیب فی المناسک، ج1، ص90؛ الحج فی الشریعه، ج1، ص291.
  45. . المجموع، ج7، ص72؛ تحفة المحتاج، ج4، ص19.
  46. . مدارک الاحکام، ج7، ص114؛ جواهر الکلام، ج17، ص313-314.
  47. . مناسک الحج، خوئی، ص33؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص40؛ جواهر الکلام، ج17، ص232.
  48. . المغنی، ج3، ص201؛ الفتاوی الهندیه، ج1، ص217.
  49. . کتاب الحج، قمی، ج1، ص255؛ مصباح الهدی، ج12، ص60.
  50. . کتاب الحج، قمی، ج1، ص255؛ مصباح الهدی، ج12، ص60.
  51. . نهایة المحتاج، ج3، ص247؛ تحفة المحتاج، ج4، ص20.
  52. . نهایة المحتاج، ج3، ص247؛ تحفة المحتاج، ج4، ص20.
  53. . تفصیل الشریعه، ج2، ص110.
  54. . العروة الوثقی، ج4، ص434؛ معتمد العروه، ج1، ص242؛ فقه الصادق، ج9، ص164-165.
  55. . العروة الوثقی، ج4، ص434؛ معتمد العروه، ج1، ص242؛ فقه الصادق، ج9، ص164-165.
  56. . حاشیة رد المحتار، ج2، ص459.
  57. . البحر الرائق، ج2، ص546؛ الفتاوی الهندیه، ج1، ص218.
  58. . کشف المشکل، ج2، ص324؛ فتح العزیز، ج7، ص44.
  59. . جواهر الکلام، ج17، ص286؛ العروة الوثقی، ج4، ص435.
  60. . الفتاوی الهندیه، ج1، ص218؛ البحر الرائق، ج2، ص335.
  61. . العروة الوثقی، ج4، ص436-437.
  62. . الدروس، ج1، ص307؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص41.
  63. . فتح العزیز، ج7، ص428؛ المجموع، ج7، ص38.
  64. . معتمد العروه، ج2، ص24؛ التهذیب فی المناسک، ج1، ص211؛ العروة الوثقی، ج4، ص537.
  65. . معتمد العروه، ج2، ص24؛ مناسک الحج، وحید، ص11.
  66. . تحریر الاحکام، ج2، ص103.
  67. . التنقیح الرائع، ج1، ص419؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص100؛ معتمد العروه، ج1، ص318.
  68. . الحاوی الکبیر، ج4، ص16؛ المغنی، ج3، ص196؛ کشاف القناع، ج2، ص456.
  69. . وسائل الشیعه، ج11، ص71-74.
  70. . نک: المغنی، ج3، ص196؛ مواهب الجلیل، ج3، ص424؛ الذخیره، ج3، ص180؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص428.
  71. . صحیح مسلم، ج3، ص156؛ سنن الترمذی، ج2، ص89؛ السنن الکبری، ج4، ص256.
  72. . الحاوی الکبیر، ج4، ص17؛ المغنی ج3، ص195؛ فتح العزیز، ج7، ص44؛ المجموع، ج7، ص112.
  73. . المبسوط، طوسی، ج1، ص300-301؛ جواهر الکلام، ج17، ص320؛ العروة الوثقی، ج4، ص472.
  74. . العروة الوثقی، ج4، ص575.
  75. . الحدائق، ج14، ص186؛ نک: العروة الوثقی، ج4، ص463؛ معتمد العروه، ج1، ص318.
  76. . تحریر الاحکام، ج2، ص103؛ شرائع الاسلام، ج1، ص172.
  77. . العروة الوثقی، ج4، ص441؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص101؛ جواهر الکلام، ج17، ص295.
  78. . المقنعه، ص445؛ النهایه، ص284.
  79. . المجموع، ج7، ص135.
  80. . المغنی، ج3، ص196-197؛ الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص471؛ الشرح الکبیر، ج3، ص188.
  81. . المختصر النافع، ج1، ص78؛ ریاض المسائل، ج6، ص90؛ مصباح الهدی، ج12، ص81.
  82. . المجموع، ج7، ص110؛ کشاف القناع، ج2، ص456.
  83. . الدروس، ج1، ص325؛ العروة الوثقی، ج4، ص474-475.
  84. . المجموع، ج7، ص110؛ تحفة المحتاج، ج4، ص28؛ اسنی المطالب، ج1، ص450.
  85. . المبسوط، طوسی، ج1، ص301؛ شرائع الاسلام، ج1، ص167.
  86. . المجموع، ج6، ص231؛ ج7، ص110.
  87. . جواهر الکلام، ج17، ص315.
  88. . مستند الشیعه، ج11، ص82.

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل [ ].
  • آراء المراجع فی الحج، به کوشش علی افتخاری، قم، مشعر، ۱۴۲۸ق.
  • اسنی المطالب فی شرح روض الطالب، زکریا انصاری، به کوشش محمد محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق.
  • الاقناع، الشربینی (م. ۹۷۷ق)، بیروت، دار المعرفه.
  • البحر الرائق، ابونجیم المصری (م. ۹۷۰ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • بدائع الصنائع، علاء الدین الکاسانی (م. ۵۸۷ق)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
  • البیان فی مذهب الشافعی، یحیی بن ابی‌الخیر العمرانی (م. ۵۵۸ق)، به کوشش النوری، جده، دار المنهاج، ۱۴۲۱ق.
  • تحریر الاحکام الشرعیه، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق.
  • تحریر الوسیله، امام خمینی۱ (م. ۱۳۶۸ش)، نجف، دار الکتب العلمیه، ۱۳۹۰ق.
  • تحفة الفقهاء، علاء الدین السمرقندی (م. ۵۳۵/۵۳۹ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
  • تحفة المحتاج فی شرح المنهاج، احمد بن حجر الهیتمی (م. ۹۷۴ق)، بیروت، المکتبة التجاریة الکبری، ۱۳۵۷ق.
  • تذکرة الفقهاء، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق.
  • تعالیق مبسوطة علی العروة الوثقی، محمد اسحاق فیاض، انتشارات محلاتی.
  • تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیله، محمد فاضل موحدی لنکرانی (م. ۱۴۲۸ق)، بیروت، دار التعارف، ۱۴۱۸ق.
  • التنقیح الرائع لمختصر الشرائع، مقداد بن عبدالله السیوری (م. ۸۲۶ق)، به کوشش عبداللطیف، قم، کتابخانه نجفی، ۱۴۰۴ق.
  • توضیح المناسک، محمد حسن مرتضوی (م. ۱۴۲۶ق)، قم، ۱۴۲۳ق.
  • التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، جواد بن علی تبریزی (م. ۱۴۲۷ق).
  • جواهر الکلام، النجفی (م. ۱۲۶۶ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • حاشیة رد المحتار علی الدر المختار، ابن عابدین، مودت، دار الفکر، ۱۴۲۱ق.
  • الحاوی الکبیر، الماوردی (م. ۴۵۰ق)، به کوشش علی محمد و عادل احمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
  • الحج فی الشریعه، جعفر سبحانی، قم، مؤسسه امام صادق۷، ۱۴۲۴ق.
  • الحدائق الناضره، یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش.
  • الخلاف، الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق.
  • الدروس الشرعیه، الشهید الاول (م. ۷۸۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • الذخیره، احمد بن ادریس القرافی، به کوشش حجی، بیروت، دار الغرب الاسلامی، ۱۹۹۴م.
  • الروضة البهیه، الشهید الثانی (م. ۹۶۵ق)، به کوشش کلانتر، قم، داوری، ۱۴۱۰ق.
  • روضة الطالبین، النووی (م. ۶۷۶ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه.
  • ریاض المسائل، سید علی الطباطبائی (م. ۱۲۳۱ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • سفینة النجاة و مشکاة الهدی، کاشف الغطاء (م. ۱۳۴۴ق)، نجف، مؤسسه کاشف الغطاء، ۱۴۲۳ق.
  • سنن الترمذی، الترمذی (م. ۲۷۹ق)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق.
  • السنن الکبری، البیهقی (م. ۴۵۸ق)، بیروت، دار الفکر.
  • شرائع الاسلام، المحقق الحلی (م. ۶۷۶ق)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق.
  • الشرح الکبیر، عبدالرحمن بن قدامه (م. ۶۸۲ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
  • صحیح مسلم، مسلم (م. ۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر.
  • صراط النجاه (المحشی)، ابوالقاسم خوئی (م. ۱۴۱۳ق)، قم، نشر المنتخب، ۱۴۱۶ق.
  • العروة الوثقی، سید محمد کاظم یزدی (م. ۱۳۳۷ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق.
  • الفتاوی الهندیه، لجنة علماء برئاسة نظام الدین البلخی، دار الفکر، ۱۳۱۰ق.
  • فتح العزیز، عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. ۶۲۳ق)، دار الفکر.
  • فقه الحج، لطف‌الله صافی، قم، مؤسسه حضرت معصومه۳، ۱۴۲۳ق.
  • فقه الصادق(ع)، سید محمد صادق روحانی، قم، دار الکتاب، ۱۴۱۳ق.
  • قواعد الاحکام، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ق.
  • کتاب الحج، سید حسن طباطبایی قمی (م. ۱۴۲۸ق)، قم، مطبعة باقری، ۱۴۱۵ق.
  • کشف المشکل من حدیث الصحیحین، عبدالرحمن بن علی الجوزی (م. ۵۹۷ق)، به کوشش البواب، ریاض، دار الوطن.
  • الکافی فی فقه الامام احمد، عبدالله بن قدامه (م. ۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
  • کشاف القناع، منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • کشف اللثام، الفاضل الهندی (م. ۱۱۳۷ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • کفایة الاحکام (کفایة الفقه)، محمد باقر السبزواری (م. ۱۰۹۰ق)، به کوشش الواعظی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۳ق.
  • کلمة التقوی (فتاوی)، محمد امین زین الدین، قم، مهر، ۱۴۱۳ق.
  • لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
  • المبسوط فی فقه الامامیه، الطوسی (م. ۴۶۰ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
  • المبسوط، السرخسی (م. ۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
  • المجموع شرح المهذب، النووی (م. ۶۷۶ق)، دار الفکر.
  • المختصر النافع، المحقق الحلی (م. ۶۷۶ق)، تهران، البعثه، ۱۴۱۰ق.
  • مدارک العروه، علی پناه اشتهاردی (م. ۱۴۲۹ق)، تهران، دار الاسوه، ۱۴۱۷ق.
  • مدارک الاحکام، سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. ۱۰۰۹ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۰ق.
  • المرتقی الی الفقه الارقی، سید محمد حسین روحانی (م. ۱۴۱۸ق)، به کوشش سید عبدالصاحب، تهران، المؤسسة الثقافیه، ۱۴۱۹ق.
  • مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، الشهید الثانی (م. ۹۶۵ق)، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق. مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی، میرزا محمد تقی آملی (م. ۱۳۹۱ق)، تهران، مؤلف، ۱۳۸۰ش.
  • معتمد العروة الوثقی، محاضرات الخوئی (م. ۱۴۱۳ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۰۴ق.
  • معجم مقاییس اللغه، ابن فارس (م. ۳۹۵ق)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق.
  • المغنی، عبدالله بن قدامه (م. ۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
  • المقنعه، المفید (م. ۴۱۳ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • مناسک الحج، ابوالقاسم خوئی (م. ۱۴۱۳ق)، قم، چاپخانه مهر، ۱۴۱۱ق.
  • مناسک الحج، سید موسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسة الولاء للدراسات، ۱۴۲۱ق.
  • مناسک حج، سید علی سیستانی.
  • مناسک حج، محمد فاضل لنکرانی.
  • مناسک حج، وحید خراسانی.
  • مناهج الاخیار فی شرح الاستبصار، احمد علوی عاملی (م. ۱۰۶۰ق)، قم، اسماعیلیان.
  • مواهب الجلیل، الحطاب الرعینی (م. ۹۵۴ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
  • مهذب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، سید عبدالاعلی سبزواری (م. ۱۴۱۴ق)، قم.
  • المهذب البارع، ابن فهد الحلّی (م. ۸۴۱ق)، به کوشش العراقی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۳ق.
  • نهایة المحتاج الی شرح المنهاج، محمد بن ابی‌العباس احمد (م. ۱۰۰۴ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۴ق.
  • النهایه، الطوسی (م. ۴۶۰ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۰ق.
  • وسائل الشیعه، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۲ق.