کاربر:Salar/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
(←‏منابع: اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه‌های عربی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{حج و عمره عمودی}}
==مسجدالاقصی و آیات قرآن==
'''طواف وِداع''' طوافی است که حاجی پس از اتمام مناسک حج و هنگام بیرون آمدن از مکه انجام می‌دهد و آخرین عمل او در مکه است. به نظر شیعه و سنی طواف وداع برای کسی که ساکن مکه است، جایز نیست. فقیهان شیعه طواف وداع را در حج واجب و عمره مستحب می‌دانند. بنابر نظر فقهای امامیه انجام طواف وداع و هرگونه طواف دیگر بر حائض حرام است.
مسجدالاقصی از معدود اماکن و مشاهدی است که در قرآن کریم به دفعات از آن یاد شده است. از عوامل اهمیت یافتن مسجدالاقصی در قرآن کریم، پیوند تاریخی‌اش با ادیان الهی، به ‌ویژه انبیا و اولیای بنی‌اسرائیل است. مهم‌ترین آیات قرآن، که به نحوی با مسجدالاقصی مرتبط می‌شوند، عبارت‌اند از:
==مفهوم‌شناسی==
طواف وداع، طوافی است که حاجی پس از اتمام مناسک حج و هنگام بیرون آمدن از مکه انجام می‌دهد و آخرین عمل او در مکه است.<ref>مؤسّسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ج۵، ص۲۳۰.</ref> این طواف را از آن جهت وداع گویند که گویا با این طواف از مکه و مسجدالحرام خداحافظی و وداع می‌نماید.<ref>[https://www.porseman.com/article/%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B9-%D8%B7%D9%88%D8%A7%D9%81/109077 «در مورد انواع طواف در حج از دیدگاه شیعه و اهل سنت توضیح دهید»]، سایت پرسمان.</ref> طواف در لغت به معنای احاطه کردن<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۴۵۸.</ref> و دور چیزی چرخیدن،<ref>جوهری، الصحاح، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۱۳۹۶.</ref> و در اصطلاح هفت دور چرخیدن دور کعبه در مسجدالحرام است، که یکی از اعمال حج و عمره دانسته شده است.<ref>درسنامه مناسک حج، ص۳۳.</ref>


==طواف وداع برای ساکنان مکه==
* {{قلم رنگ|سبز|﴿سُبْحانَ الَّذی اَسْری‏ بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمسجدالحرام اِلَی الْمسجدالاقصـی الَّذی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا اِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیر﴾}}؛ «پاک و منزه است خدایی که بنده‌‏اش را در یک شب، از مسجدالحرام به مسجدالاقصی ـ که گرداگردش را پربرکت ساخته‏‌ایم ـ برد تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم؛ چراکه او شنوا و بیناست.»(اسراء:1)
به نظر شیعه و سنی طواف وداع برای کسی که ساکن مکه است، مشروع نیست<ref>شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، ج۱، ص۴۶۹.</ref> و در میان اهل سنت ادعای اجماع شده است که اهل مکه طواف وداع ندارند.<ref> الحسن، احکام طواف الوداع، ۱۴۱۶ق، ص۶۲.</ref> اما در مورد ساکنان حرم اختلاف دیدگاه وجود دارد. برخی فقیهان امامیه تصریح نموده‌اند کسی که اراده خروج از مکه را دارد، هرچند در حرم باشد، می‌تواند طواف وداع انجام دهد<ref>شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، ج۱، ص۴۶۹.</ref> ولی از دیدگاه اهل سنت، کسی که ساکن در حرم است را نیز اهل مکه دانسته و طواف وداع ندارد.<ref>احکام طواف النساء، ص۷۳. به نقل از المجموع شرح المهذب، ج۸، ص۲۵۶.</ref>


==طواف وداع به‌منزله طواف نساء==
این آیه، از جمله آیاتی است که مسجدالاقصی را با تاریخ و آموزه‌‌های اسلامی پیوند می‌دهد. این آیه، تنها به سیر شبانه (اسراء) پیامبر اعظم(ص)، از مسجدالحرام به مسجدالاقصی پرداخته است. این آیه از قرآن کریم از مسجدالاقصی با وصف (بارَکْنا حَوْلَهُ) یاد می‌کند. مبارک چه به معنای «ثبوت خیر الهی در یک چیز» باشد و چه به معنای «زیادت و نمو»، <ref>سبل الهدی و الرشاد، ج3، ص19.</ref> بیان‌کننده نوعی کثرت نعمت مادی یا معنوی یا هر دو در پیرامون مسجدالاقصی است.<ref>بحار الانوار، علامه مجلسی، ج3، ص106؛ تفسیر مجمع البیان، طبرسی، ج6، ص218.</ref>
در برخی روایات شیعه، طواف وداع از اهل سنت، به‌منزله طواف نساء دانسته شده که پس از آن، همسر مُحرم بر او حلال می‌شود.<ref>شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۵ش، ج۵، ص۲۵۳، ح۱۶.</ref>


طواف وداع نزد شیعیان مستحب است<ref>مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسه، ۱۴۲۱ق، ص۲۳۰.</ref> اما در مذاهب اهل سنت حنفی و حنبلی این طواف را واجب و شافعی در یکی از دو فتوای خود آن را واجب می‌داند.<ref>مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسه، ۱۴۲۱ق، ص۲۳۰.</ref> طواف وداع در مذهب مالکی نیز مانند شیعیان، مستحب است.<ref>مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسه، ۱۴۲۱ق، ص۲۳۰.</ref>
* {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ سْئَلْ من اَرْسَلْنا من قَبْلِکَ من رُسُلِنا اَ جَعَلْنا من دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً یُعْبَدُونَ﴾}}؛ «از رسولانی که پیش از تو فرستادیم بپرس: آیا غیر از خداوند رحمان، معبودانی برای پرستش قرار دادیم؟!»(زخرف:45)
==احکام==
فقیهان شیعه طواف وداع را در حج واجب و عمره مستحب شمرده‌اند.<ref>الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، یوسف بن احمد بحرانی، ج۱۷، ص۳۳۸؛ جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محمدحسن نجفی، ج۲۰، ص۵۳؛ مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسه، ۱۴۲۱ق، ص۲۳۰.</ref> به نظر شیخ طوسی هیچ اختلافی بین فقهای شیعه در این موضوع نیست و ترک آن نیز موجب کفاره نخواهد شد.<ref>شیخ طوسی، الخلاف، ص۳۶۳.</ref> همچنین دعاها و آدابی نیز برای این طواف وارد شده است.<ref>رجوع کنید به: ادعیه و آداب مکه مکرمه با ترجمه فارسی، مرکز تحقیقات حج، ۱۳۸۶ش، ص۱۷۶-۱۷۹.</ref>


در احکام طواف وداع بین فقهای اهل سنت اختلاف است. بیشتر آنها، طواف وداع در حج تمتع را واجب دانسته<ref>الحسن، احکام طواف الوداع، ۱۴۱۶ق، ص۱۱۵.</ref> به نظر آنها طواف وداع در این حج واجب بوده<ref>نیل الأوطار، محمد بن علی شوکانی، ج۵، ص۱۷۱؛ نیز ر.ک: الفقه الاسلامی و ادلته، ج۳، ص۱۴۷؛ الفقه علی المذاهب الخمسة، ج۱، ص۲۳۰.</ref> و آن را جزء مناسک نیز می‌دانند.<ref>الحسن، احکام طواف الوداع، ۱۴۱۶ق، ص۵۰.</ref> هرچند بعضی از فقهای شافعی و حنبلی مانند نووی و ابن تیمیه آن را جزء مناسک نشمرده‌اند.<ref>الحسن، احکام طواف الوداع، ۱۴۱۶ق، ص۵۴.</ref>
این آیه از وقایع رخ‌داده در ماجرای [[معراج]]، در مسجدالاقصی، حکایت می‌کند. در این آیه، پس از اقامه [[نماز جماعت]] توسط پیامبر اعظم(ص)، خداوند به وی فرمان می‌دهد که از رسولان پیش از خود در مورد پروردگارشان سؤال کن! آنان نیز در پاسخ، به وحدانیت خداوند، رسالت پیامبر(ص) و وصایت [[امام علی بن ابی‌طالب(ع)]] شهادت می‌دهند.<ref>الکامل فی التاریخ، ج2، ص52؛ الیقین، سید بن طاووس، تحقیق: انصاری، ص295.</ref>
 
* {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُون﴾}}؛ «قسم به انجیر و زیتون (یا: قسم به سرزمین شام و بیت‌المقدس).»(تین:1)
 
نه ‌تنها در منابع تفسیری، بلکه در منابع حدیثی و تاریخی نیز مراد از (الزَّیْتُونِ)،  مسجدالاقصی دانسته شده است.<ref>تفسیر مجمع البیان، ج10، ص393؛ بحار الانوار، ج57، صص203 و 204؛ معجم البلدان، ج1، ص790.</ref>
 
* {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ اسْتَمِعْ یَوْمَ یُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَکانٍ قَریب﴾}}؛ «و گوش فرا ده و منتظر روزی باش که منادی از مکانی نزدیک ندا می‏‌دهد.»(ق:41)
 
[[فتال نیشابوری]] (م508ق) با استناد به روایتی از [[امام جعفر بن محمد الصادق(ع)]]، مراد از (مَکانٍ قَریب) را صخره بیت‌‌المقدس دانسته است.<ref>روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ترجمه: محمود مهدوی دامغانی‏، ص409.</ref>
 
* {{قلم رنگ|سبز|﴿یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْاَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتی‏ کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلی‏ اَدْبارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرین﴾}}؛ «‌ای قوم! به سرزمین مقدسی که خداوند برای شما مقرر داشته، وارد شوید و به پشت سر خود بازنگردید (و عقب‌گرد نکنید) که زیانکار خواهید بود!»(مائده:21)
 
بسیاری از مفسران از جمله [[ابن عباس]]، معتقدند که مراد از (الْاَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ)،  بیت‌‌المقدس و مسجدالاقصی بوده<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج3، ص483.</ref> و مؤلف کتاب [[روضة الواعظین]] نیز مراد از {الْاَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ} را بیت‌‌المقدس دانسته است.<ref>روضة الواعظین، ص409.</ref>
 
* {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ مَنْ اَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ اَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعی‏ فی‏ خَرابِها اُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ اَنْ یَدْخُلُوها اِلاَّ خائِفینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیم﴾}}؛ «کیست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری کرد و سعی در ویرانی آنها نمود؟ شایسته نیست آنان، جز با ترس و وحشت، وارد این (کانون‌های عبادت) شوند. بهره آنها در دنیا (فقط) رسوایی است و در سرای دیگر، عذاب عظیم (الهی).»(بقره:114)
 
[[محمد بن جریر طبری]] (م310ق) به نقل از مجاهد، مقصود از "مساجد الله" را مسجدالاقصی و مراد از ستمگران را مسیحیان دانسته است؛<ref>جامع البیان عن تاویل آی القرآن، ج1، ص696.</ref> [[ثعلبی]] (م427ق) نیز با توضیحی بیشتر، مراد از "مساجد الله" را بیت‌‌المقدس و محراب‌های آن بیان کرده است.<ref>الکشف والبیان، ثعلبی، تحقیق: ابی محمد بن عاشور، ج1، ص261.</ref>
 
* {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ قَضَیْنا اِلی‏ بنی‌اسرائیل فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْاَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبیراً... فَاِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُوؤُا وُجُوهَکُمْ وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ اَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِیُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبیر﴾}}؛ «ما به [[بنی‌اسرائیل]] در کتاب ([[تورات]]) اعلام کردیم که دو بار در زمین فساد خواهید کرد و برتری‏جویی بزرگی خواهید نمود.... و هنگامی که وعده دوم فرا رسد، (آن‌چنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت که) آثار غم و‌ اندوه در صورت‌هایتان ظاهر می‌‏شود و داخل مسجدالاقصی می‏‌شوند؛ همان گونه که بار اول وارد شدند و آنچه را زیر سلطه خود می‌‏گیرند، درهم می‏‌کوبند.»(اسراء:4-7)
 
برخی از مفسران مقصود از مسجد در (وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ) را مسجدالاقصی اعلام کرده‌اند.<ref>تفسیر مجمع البیان، ج6، ص223.</ref>
 
* {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَ اُمَّهُ آیَةً وَ آوَیْناهُما اِلی رَبْوَةٍ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعینٍ﴾}}؛ «و ما فرزند مریم (عیسی‏) و مادرش را آیت و نشانه‌ای قرار دادیم و آنها را در سرزمین مرتفعی، که دارای امنیت و آب جاری بود، جای دادیم.»(مؤمنون:50)
 
برخی از مفسران مقصود از (ذاتِ قَرارٍ وَ مَعینٍ) را بیت‌‌المقدس دانسته‌اند.<ref>تفسیر القرآن، عبد‌الرزاق الصنعانی، ج3، ص45؛ تفسیر القرآن العظیم، ج3، ص257.</ref>
 
* {{قلم رنگ|سبز|﴿فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ اَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ اَنَّی لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ﴾}}؛ «خداوند، او (مریم) را به طرز نیکویی پذیرفت و به طرز شایسته‌‏ای، (نهال وجود) او را رویانید و پرورش داد و کفالت او را به «[[زکریا]]» سپرد. هر زمان زکریا وارد محراب او می‏‌شد، غذای مخصوصی در آنجا می‏‌دید. از او پرسید: «ای مریم! این را از کجا آورده‌‏ای؟» گفت: این از سوی خداست. خداوند به هر کس بخواهد، بی‌حساب روزی می‏‌دهد.»(آل عمران:37)
 
مفسران قرآن کریم در تفسیر این آیه به شرح و توصیف چگونگی ورود [[حضرت مریم(س)]]، به مسجدالاقصی پرداخته‌اند.<ref>تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج1، صص271-273؛ مجمع البیان، ج2، صص739 و 740؛ تفسیر کنز الدقائق، ج3، ص79؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج1، صص272 و 273.</ref>
 
* {{قلم رنگ|سبز|﴿یَامَرْیَمُ اقْنُتی لِرَبِّکِ وَ اسْجُدِی وَ ارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِین﴾}}؛ «ای مریم! به شکرانه این نعمت برای پروردگار خود، خضوع کن و سجده به ‌جا آور و با رکوع‏‌کنندگان، رکوع کن!»(آل عمران:43)
 
به عقیده مفسران این آیه ناظر به عبادات حضرت مریم(س) در مسجدالاقصی است.<ref>تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج1، ص276.</ref>


همچنین بنا بر نظر مذاهب حنفی، شافعی و حنبلی،اگر حاجی طواف وداع را که واجب است، ترک کند، جبران ترک طواف او، ذبح نمودن یک قربانی می‌باشد.<ref>زحیلی، الفقه الإسلامی و أدلته، ۱۴۰۹ق، ج ۳، ص ۱۴۷؛ فتح العزیز، ج ۷، ص ۴۱۳.</ref>
===حائض و طواف وداع‏===
بنابر نظر فقهای امامیه انجام طواف وداع و هرگونه طواف دیگر بر حائض حرام است؛ زیرا هم طهارت ندارد و هم داخل شدن در مسجدالحرام بر او حرام می‌باشد.<ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ۱۳۵۱ش، ج۱، ص۳۳۱؛ حلبی، غنیة النزوع، ۱۴۱۷ق، ص۱۹۳؛ مام خمینی، موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۱۲.</ref>
اما به نظر مذاهب اهل‌سنت، زن حائض هیچگونه وظیفه‌ای ندارد و جائز است طواف وداع را ترک کند واز مکه خارج شود.<ref>شافعی، الأمّ،۱۴۰۳ق، ج ۲، ص ۲۴۳؛ سرخسی، المبسوط، ۱۴۱۴ق، ج ۴، ص ۴۱؛ ابن عابدین، حاشیه ابن عابدین، ۱۴۱۵ق، ج ۱، ص ۵۸۱.</ref>


==پانوشت==
==پانوشت==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}

نسخهٔ ‏۶ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۴

مسجدالاقصی و آیات قرآن

مسجدالاقصی از معدود اماکن و مشاهدی است که در قرآن کریم به دفعات از آن یاد شده است. از عوامل اهمیت یافتن مسجدالاقصی در قرآن کریم، پیوند تاریخی‌اش با ادیان الهی، به ‌ویژه انبیا و اولیای بنی‌اسرائیل است. مهم‌ترین آیات قرآن، که به نحوی با مسجدالاقصی مرتبط می‌شوند، عبارت‌اند از:

  • ﴿سُبْحانَ الَّذی اَسْری‏ بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمسجدالحرام اِلَی الْمسجدالاقصـی الَّذی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا اِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیر﴾؛ «پاک و منزه است خدایی که بنده‌‏اش را در یک شب، از مسجدالحرام به مسجدالاقصی ـ که گرداگردش را پربرکت ساخته‏‌ایم ـ برد تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم؛ چراکه او شنوا و بیناست.»(اسراء:1)

این آیه، از جمله آیاتی است که مسجدالاقصی را با تاریخ و آموزه‌‌های اسلامی پیوند می‌دهد. این آیه، تنها به سیر شبانه (اسراء) پیامبر اعظم(ص)، از مسجدالحرام به مسجدالاقصی پرداخته است. این آیه از قرآن کریم از مسجدالاقصی با وصف (بارَکْنا حَوْلَهُ) یاد می‌کند. مبارک چه به معنای «ثبوت خیر الهی در یک چیز» باشد و چه به معنای «زیادت و نمو»، [۱] بیان‌کننده نوعی کثرت نعمت مادی یا معنوی یا هر دو در پیرامون مسجدالاقصی است.[۲]

  • ﴿وَ سْئَلْ من اَرْسَلْنا من قَبْلِکَ من رُسُلِنا اَ جَعَلْنا من دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً یُعْبَدُونَ﴾؛ «از رسولانی که پیش از تو فرستادیم بپرس: آیا غیر از خداوند رحمان، معبودانی برای پرستش قرار دادیم؟!»(زخرف:45)

این آیه از وقایع رخ‌داده در ماجرای معراج، در مسجدالاقصی، حکایت می‌کند. در این آیه، پس از اقامه نماز جماعت توسط پیامبر اعظم(ص)، خداوند به وی فرمان می‌دهد که از رسولان پیش از خود در مورد پروردگارشان سؤال کن! آنان نیز در پاسخ، به وحدانیت خداوند، رسالت پیامبر(ص) و وصایت امام علی بن ابی‌طالب(ع) شهادت می‌دهند.[۳]

  • ﴿وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُون﴾؛ «قسم به انجیر و زیتون (یا: قسم به سرزمین شام و بیت‌المقدس).»(تین:1)

نه ‌تنها در منابع تفسیری، بلکه در منابع حدیثی و تاریخی نیز مراد از (الزَّیْتُونِ)، مسجدالاقصی دانسته شده است.[۴]

  • ﴿وَ اسْتَمِعْ یَوْمَ یُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَکانٍ قَریب﴾؛ «و گوش فرا ده و منتظر روزی باش که منادی از مکانی نزدیک ندا می‏‌دهد.»(ق:41)

فتال نیشابوری (م508ق) با استناد به روایتی از امام جعفر بن محمد الصادق(ع)، مراد از (مَکانٍ قَریب) را صخره بیت‌‌المقدس دانسته است.[۵]

  • ﴿یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْاَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتی‏ کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلی‏ اَدْبارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرین﴾؛ «‌ای قوم! به سرزمین مقدسی که خداوند برای شما مقرر داشته، وارد شوید و به پشت سر خود بازنگردید (و عقب‌گرد نکنید) که زیانکار خواهید بود!»(مائده:21)

بسیاری از مفسران از جمله ابن عباس، معتقدند که مراد از (الْاَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ)، بیت‌‌المقدس و مسجدالاقصی بوده[۶] و مؤلف کتاب روضة الواعظین نیز مراد از {الْاَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ} را بیت‌‌المقدس دانسته است.[۷]

  • ﴿وَ مَنْ اَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ اَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعی‏ فی‏ خَرابِها اُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ اَنْ یَدْخُلُوها اِلاَّ خائِفینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیم﴾؛ «کیست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری کرد و سعی در ویرانی آنها نمود؟ شایسته نیست آنان، جز با ترس و وحشت، وارد این (کانون‌های عبادت) شوند. بهره آنها در دنیا (فقط) رسوایی است و در سرای دیگر، عذاب عظیم (الهی).»(بقره:114)

محمد بن جریر طبری (م310ق) به نقل از مجاهد، مقصود از "مساجد الله" را مسجدالاقصی و مراد از ستمگران را مسیحیان دانسته است؛[۸] ثعلبی (م427ق) نیز با توضیحی بیشتر، مراد از "مساجد الله" را بیت‌‌المقدس و محراب‌های آن بیان کرده است.[۹]

  • ﴿وَ قَضَیْنا اِلی‏ بنی‌اسرائیل فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْاَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبیراً... فَاِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُوؤُا وُجُوهَکُمْ وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ اَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِیُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبیر﴾؛ «ما به بنی‌اسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دو بار در زمین فساد خواهید کرد و برتری‏جویی بزرگی خواهید نمود.... و هنگامی که وعده دوم فرا رسد، (آن‌چنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت که) آثار غم و‌ اندوه در صورت‌هایتان ظاهر می‌‏شود و داخل مسجدالاقصی می‏‌شوند؛ همان گونه که بار اول وارد شدند و آنچه را زیر سلطه خود می‌‏گیرند، درهم می‏‌کوبند.»(اسراء:4-7)

برخی از مفسران مقصود از مسجد در (وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ) را مسجدالاقصی اعلام کرده‌اند.[۱۰]

  • ﴿وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَ اُمَّهُ آیَةً وَ آوَیْناهُما اِلی رَبْوَةٍ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعینٍ﴾؛ «و ما فرزند مریم (عیسی‏) و مادرش را آیت و نشانه‌ای قرار دادیم و آنها را در سرزمین مرتفعی، که دارای امنیت و آب جاری بود، جای دادیم.»(مؤمنون:50)

برخی از مفسران مقصود از (ذاتِ قَرارٍ وَ مَعینٍ) را بیت‌‌المقدس دانسته‌اند.[۱۱]

  • ﴿فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ اَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ اَنَّی لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ﴾؛ «خداوند، او (مریم) را به طرز نیکویی پذیرفت و به طرز شایسته‌‏ای، (نهال وجود) او را رویانید و پرورش داد و کفالت او را به «زکریا» سپرد. هر زمان زکریا وارد محراب او می‏‌شد، غذای مخصوصی در آنجا می‏‌دید. از او پرسید: «ای مریم! این را از کجا آورده‌‏ای؟» گفت: این از سوی خداست. خداوند به هر کس بخواهد، بی‌حساب روزی می‏‌دهد.»(آل عمران:37)

مفسران قرآن کریم در تفسیر این آیه به شرح و توصیف چگونگی ورود حضرت مریم(س)، به مسجدالاقصی پرداخته‌اند.[۱۲]

  • ﴿یَامَرْیَمُ اقْنُتی لِرَبِّکِ وَ اسْجُدِی وَ ارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِین﴾؛ «ای مریم! به شکرانه این نعمت برای پروردگار خود، خضوع کن و سجده به ‌جا آور و با رکوع‏‌کنندگان، رکوع کن!»(آل عمران:43)

به عقیده مفسران این آیه ناظر به عبادات حضرت مریم(س) در مسجدالاقصی است.[۱۳]


پانوشت

  1. سبل الهدی و الرشاد، ج3، ص19.
  2. بحار الانوار، علامه مجلسی، ج3، ص106؛ تفسیر مجمع البیان، طبرسی، ج6، ص218.
  3. الکامل فی التاریخ، ج2، ص52؛ الیقین، سید بن طاووس، تحقیق: انصاری، ص295.
  4. تفسیر مجمع البیان، ج10، ص393؛ بحار الانوار، ج57، صص203 و 204؛ معجم البلدان، ج1، ص790.
  5. روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ترجمه: محمود مهدوی دامغانی‏، ص409.
  6. التبیان فی تفسیر القرآن، ج3، ص483.
  7. روضة الواعظین، ص409.
  8. جامع البیان عن تاویل آی القرآن، ج1، ص696.
  9. الکشف والبیان، ثعلبی، تحقیق: ابی محمد بن عاشور، ج1، ص261.
  10. تفسیر مجمع البیان، ج6، ص223.
  11. تفسیر القرآن، عبد‌الرزاق الصنعانی، ج3، ص45؛ تفسیر القرآن العظیم، ج3، ص257.
  12. تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج1، صص271-273؛ مجمع البیان، ج2، صص739 و 740؛ تفسیر کنز الدقائق، ج3، ص79؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج1، صص272 و 273.
  13. تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج1، ص276.

منابع

  • الأمّ، محمد بن ادریس شافعی، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • تهذیب الاحکام، حسن بن علی شیخ طوسی، به تحقیق حسن خرسان، تهران، دارالکتب العلمیة، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ش.
  • حاشیة رد المحتار علی الدر المختار، محمد امید عابدین، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
  • الصحاح، اسماعیل جوهری، به تحقیق احمد عبدالغفور، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • غنیة النزوع، حمزة بن علی بن زهرة حلبی، به تحقیق ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۴۱۷ق.
  • فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السّلام، مؤسّسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، قم، مؤسّسه دائرة المعارف فقه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • الفقه الإسلامی و أدلته، وهبه زحیلی، دمشق، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
  • کتاب العین، خلیل بن احمد فراهیدی، به تحقیق مهدی مخزمی، بی‌جا، دارالهجرة، ۱۴۰۹ق.
  • المبسوط، محمد بن أحمد السرخسی، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۳م.
  • المبسوط فی فقه الامامیه، محمد بن حسن شیخ طوسی، به کوشش محمدباقر بهبودی و سیدمحمدتقی کشفی، تهران، مکتبة المرتضویه، ۱۳۵۱ش.