خمس: تفاوت میان نسخهها
عاطفه فتاحی (بحث | مشارکتها) |
عاطفه فتاحی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
خمس: يکي از واجبات مالي و مؤثر در صحت اعمال حج | خمس: يکي از واجبات مالي و مؤثر در صحت اعمال حج | ||
==خمس در لغت و فقه== | |||
==خمس== | |||
خمس در لغت به معناي يک پنجم از چيزي است و در اصطلاح فقه شيعه به حقّ مالي ثابت و واجبي گفته مي شود که به بني هاشم اختصاص دارد يا حق مالي است که خدا آن را در اموالي خاص براي خود، پيامبر، امامان از اهل بيت(ع) و بني هاشم قرار داده است که به فتواي بيشتر فقيهان شيعه نيمي از آن اختصاص به امام معصوم دارد که به آن «سهم الامام» گفته مي شود و نيمي ديگر به نيازمندان از بني هاشم تعلق دارد که به آن «سهم سادات» گفته مي شود و در اصطلاح فقه اهل سنت به يک پنجم مالي گفته مي شود که از غنايم جنگي، معدن و ديگر اموال متعلق خمس گرفته مي شود. | خمس در لغت به معناي يک پنجم از چيزي است و در اصطلاح فقه شيعه به حقّ مالي ثابت و واجبي گفته مي شود که به بني هاشم اختصاص دارد يا حق مالي است که خدا آن را در اموالي خاص براي خود، پيامبر، امامان از اهل بيت(ع) و بني هاشم قرار داده است که به فتواي بيشتر فقيهان شيعه نيمي از آن اختصاص به امام معصوم دارد که به آن «سهم الامام» گفته مي شود و نيمي ديگر به نيازمندان از بني هاشم تعلق دارد که به آن «سهم سادات» گفته مي شود و در اصطلاح فقه اهل سنت به يک پنجم مالي گفته مي شود که از غنايم جنگي، معدن و ديگر اموال متعلق خمس گرفته مي شود. | ||
خط ۱۰: | خط ۸: | ||
===خمس در آیات=== | ===خمس در آیات=== | ||
اولين و مهمترين مدرک مشروعيت خمس آيه 41 انفال/8 است که به صراحت از وجوب تعلق خمس غنايم به خدا و رسول و ذوي القربي و يتيمان و مساکين و در راه ماندگان سخن به ميان آورده است: « وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ» در اين آيه، خمس غنيمت واجب دانسته شده است و غنيمت که از "غُنم" گرفته شده به معناي به مطلق فائده است، اعم از اين که از راه جنگ يا غير جنگ به دست آيد. "ما" در آيه نيز موصوله و عموميت دارد و "مِنْ شَيْءٍ"؛ يعني از هر شيئ و منفعت ، بنابراين آيه ياد شده هر چند در مورد غنايم جنگ بدر نازل شده است ؛ ولي"ما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ" اختصاص به غنائم جنگي ندارد و مطلق فائده را شامل مي شود. مؤيد عموميت غنيمت | اولين و مهمترين مدرک مشروعيت خمس آيه 41 انفال/8 است که به صراحت از وجوب تعلق خمس غنايم به خدا و رسول و ذوي القربي و يتيمان و مساکين و در راه ماندگان سخن به ميان آورده است: « وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ» در اين آيه، خمس غنيمت واجب دانسته شده است و غنيمت که از "غُنم" گرفته شده به معناي به مطلق فائده است، اعم از اين که از راه جنگ يا غير جنگ به دست آيد. "ما" در آيه نيز موصوله و عموميت دارد و "مِنْ شَيْءٍ"؛ يعني از هر شيئ و منفعت ، بنابراين آيه ياد شده هر چند در مورد غنايم جنگ بدر نازل شده است ؛ ولي"ما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ" اختصاص به غنائم جنگي ندارد و مطلق فائده را شامل مي شود. | ||
مؤيد عموميت غنيمت ، آيات ديگري از قرآن کريم است که در آنها نيز اين واژه به معناي عموم منفعت بهکار رفته است، مانند: «إِذَا انْطَلَقْتُم إِلى مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها»(فتح/48، 15) «وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَها»»(فتح/48،19) ؛ در روايات متعددي از اهل بيت(ع) نيز «غنمتم» در آيه به مطلق فايده تفسير شده است. | |||
===خمس در روایات=== | ===خمس در روایات=== | ||
دليل ديگر مشروعيت خمس، روايات متعددي از پيامبر اکرم و اهل بيت(ع) است که خمس را در اموال خاصي واجب | دليل ديگر مشروعيت خمس، روايات متعددي از پيامبر اکرم و اهل بيت(ع) است که خمس را در اموال خاصي واجب شمردهاند. | ||
از جمله در رواياتي از پيامبر(ص)، پرداخت خمس در معادن، گنج، منفعت کسب، واجب شمرده شده است. همچنين دستور پرداخت خمس در نامه هاي متعددي از پيامبر به افراد و قبال مختلف نيز منعکس شده است که نشان دهنده مشروعيت اين واجب مالي در اسلام است. | |||
بر پايه برخي روايات شيعه، تشريع خمس در اسلام تاييد سنتي از سنت هاي عبدالمطلب بوده است که پيش از اسلام خمس را پرداخت کرد؛ بنابر گزارش برخي از منابع اهل سنت، اولين کسي که در اسلام خمس را از غنايم جدا کرد عبدالله بن جحش بود که پيش از جنگ بدر غنايمي را از دشمن گرفت و چهار پنجم آن را ميان جنگجويان تقسيم کرد و يک پنجم آن را براي رسول خدا باقي گزارد و خداوند متعال با فرستادن آيه شريفه سوره انفال در جنگ بدر، خمس را تشريع و عمل او را تأييد کرد؛ برخي نيز تشريع خمس را در غزوه بني قينقاع يا جنگ حنين دانسته اند. ليکن برخي برآنند که خمس پيش از هجرت پيامبر و در مکه تشريع شده است، زيرا در روايتي از امير مؤمنان علي (ع) از گرفتن خمس از سوي آن حضرت به همراه پيامبر(ص) در مکه ياد شده است. | بر پايه برخي روايات شيعه، تشريع خمس در اسلام تاييد سنتي از سنت هاي عبدالمطلب بوده است که پيش از اسلام خمس را پرداخت کرد؛ بنابر گزارش برخي از منابع اهل سنت، اولين کسي که در اسلام خمس را از غنايم جدا کرد عبدالله بن جحش بود که پيش از جنگ بدر غنايمي را از دشمن گرفت و چهار پنجم آن را ميان جنگجويان تقسيم کرد و يک پنجم آن را براي رسول خدا باقي گزارد و خداوند متعال با فرستادن آيه شريفه سوره انفال در جنگ بدر، خمس را تشريع و عمل او را تأييد کرد؛ برخي نيز تشريع خمس را در غزوه بني قينقاع يا جنگ حنين دانسته اند. ليکن برخي برآنند که خمس پيش از هجرت پيامبر و در مکه تشريع شده است، زيرا در روايتي از امير مؤمنان علي (ع) از گرفتن خمس از سوي آن حضرت به همراه پيامبر(ص) در مکه ياد شده است. | ||
پس از تشريع خمس پيامبر اسلام(ص) در مواردي اين حکم الهي را اجرا و به دريافت خمس اقدام نمود. از جمله در روايتي نقل شده است که پيامبر از خمس غنايم جنگ بدر شتري به علي (ع) داد. در رواياتي ديگر آمده است که آن حضرت خمس را از گنج و معدن نيز دريافت کرده است. در گزارش هاي ديگري نقل شده است که پيامبر با نوشتن نامه هاي متعدد به روساي قبايل آنان را به پرداخت خمس فرمان مي داد. از جمله در نامه اي به قبيله جهينه بهره برداري از زمين ها و آب و علف خويش را مشروط به دادن خمس کرد. در نامه اي ديگر به قبايل قضاعه و جذام آنان را به پرداخت خمس خود سفارش کرد. در نامه هايي ديگر به قبايل عبد القيس اهل يمن و قبايلي ديگر آنان را به عمل کردن به اين حکم الهي فرمان داد. همچنين آن حضرت ماموراني را براي جمع آوري خمس ارسال کرد. | پس از تشريع خمس پيامبر اسلام(ص) در مواردي اين حکم الهي را اجرا و به دريافت خمس اقدام نمود. از جمله در روايتي نقل شده است که پيامبر از خمس غنايم جنگ بدر شتري به علي (ع) داد. در رواياتي ديگر آمده است که آن حضرت خمس را از گنج و معدن نيز دريافت کرده است. در گزارش هاي ديگري نقل شده است که پيامبر با نوشتن نامه هاي متعدد به روساي قبايل آنان را به پرداخت خمس فرمان مي داد. از جمله در نامه اي به قبيله جهينه بهره برداري از زمين ها و آب و علف خويش را مشروط به دادن خمس کرد. در نامه اي ديگر به قبايل قضاعه و جذام آنان را به پرداخت خمس خود سفارش کرد. در نامه هايي ديگر به قبايل عبد القيس اهل يمن و قبايلي ديگر آنان را به عمل کردن به اين حکم الهي فرمان داد. همچنين آن حضرت ماموراني را براي جمع آوري خمس ارسال کرد. |