کاربر:Salar/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
''' | '''سلفیه''' | ||
==مفهومشناسی== | |||
سلفیه منسوب به سَلَف، به معنای تقدم، سبقت و گذشته است.<sup>[1]</sup> اصطلاح «سلف» در میان اهل سنت از استعمالات مختلفی برخوردار است. برخی مراد از سلف را صحابه<sup>[2]</sup> و برخی صحابه و تابعین<sup>[3]</sup> و عدهای دیگر صحابه، تابعین و تابع تابعین<sup>[4]</sup> هر یک از مذاهب فقهی و کلامی تعبیر سلف را برای طیف خاصی از گذشتگان خود به کار بردهاند، علمای حنفی، امامان مذهب حنفی از ابو حنیفه(150ق) تا محمد بن حسن شیبانی (189ق) را «سلف»، و از محمد بن حسن شیبانی تا شمس الأئمه حلوانی(450ق) را «خلف» برشمرده اند<sup>[5]</sup>. حنابله، احمد بن حنبل و متقدمین بر او تا عصر صحابه را «سلف» دانسته اند. علمای شافعی، مالکی و همچنین علمای کلام و فلسفه، «سلف» را بر کسانی اطلاق میکنند که تا قبل از سال چهارصد قمری زیستهاند.<sup>[6]</sup> برخی دیگر دایره اطلاق سلف را تا قبل از سال پانصد قمری توسعه داده اند.<sup>[7]</sup> | |||
به جماعتی از متأخرین که در فهم دین، بویژه در مسائل اعتقادی، خود را ملتزم به روش سلف میدانند سلفی گفته میشود.<sup>[8]</sup> این گروه اصطلاح سلف را با استناد به حدیث خیر القرون بر سه نسل صحابه، تابعین و تابعین تابعین اطلاق میکنند<sup>[9]</sup> و از منظر آنان، «سلفیه» منهج و روش سلف در تحصیل عقاید و احکام فقهی از کتاب و سنت است.<sup>[10]</sup> | |||
== '''پیشنیه سلفیه''' == | |||
پیشینه نگرش سلفی را باید در سده نخستین اسلامی در جریانی به نام «اصحاب اثر» جستجو کرد، آنها گروهی از عالمان دینی بودند که اهتمام اصلیشان بحث در احکام و فروع بود و در احادیث اعتقادی بر ظواهر کتاب و سنت تأکید داشتند،<sup>[1]</sup> این گروه بعدها به پشتوانه فکری احمد بن حنبل که بیش از دیگران به ظواهر کتاب و سنت و حدیث گرایی تأکید داشت «اصحاب حدیث» نامیده شدند،<sup>[2]</sup> آنها از نظر کلامی در برابر معتزله و از نظر فقهی در مقابل اهل رای قرار دارند. | |||
«پیروی از سلف» کاربرد وسیعی در آثار اصحاب حدیث داشت، ولی تا قبل از ابن تیمیه در قرن هشتم در معنای لغوی سلف (پیشینیان) موردنظر بود. لفظ «سلف» در عبارات منقول از اوزاعی (م 143ق) سفیان ثوری(م 160ق) و مالک بن انس (م 179ق) به کار رفته و دیگر محدثان قرون نخستین نیز از این کلمه استفاده کرده اند.[3] ایشان با استناد به احادیثی از پیامبر اقوال سلف را در نبود حکمی از کتاب و سنت، مرجع نهایی میشمردند؛ اما اینکه سلف دقیقا چه طیفی را در برمیگیرد، محل توافق نبود برخی آن را به صحابه محدود میکردند و برخی تا نسل اتباع تابعین[4] نیز گسترش می دادند، سلف در عبارت احمد بن حنبل (م241ق) بیشتر بر صحابه و تابعین اطلاق می شد و بعد از ارائه اعتقاد نامه احمد بن حنبل از سوی شاگردان وی، استفاده از لفظ سلف کاربرد بیشتری یافت. [5] | |||
گرایش به سنت سلف، در سده سوم، وارد مرحلهای نوین شد. در این سده، اصحاب حدیث متأخر، حتی شیوههای متقدمان خود را در پاسداری از آموزه سلف کافی ندانستند و در حیطه معرفتشناسی از جایگاه عقل و اجتهاد به شدت کاستند.<sup>[6]</sup> | |||
در قرن چهارم ابوبکر بربهاری (۳۲۹ق) محدث و شیخ حنبلیان بغداد، برای احیای تفکر سلف تلاش کرد، وی به شدت از متکلمان انتقاد و علم کلام را بدعت شمرد، سختگیری او در مبارزه با هر آنچه بدعت مینامید و اقداماتی مانند طرد ابوالحسن اشعری<sup>[7]</sup> و رفتار وی با طبری<sup>[8]</sup> و ممانعت از برپایی مجالس عزاداری و گریه برای امام حسین (ع)<sup>[9]</sup> وی را از شاخصترین اندیشمندان سلفی این قرن ساخت. | |||
قرن پنجم دوره غلبه یافتن اندیشههای سلفی در برابر اندیشههای کلامی و عقل محور بود، سلفیان در این دوره ضمن تأکید بر پیروی از ظاهر نصوص و با استناد به آموزههای ائمه سلف، بر نفی تأویل پای فشردند. ابویعلی ابن فراء (م458) و فرزندش از نویسندگان سلف گرای این قرن بودند. فرزند ابو یعلی بر این باور بود که خدا را باید آن گونه توصیف کرد که خدا خودش را توصیف کرده است.<sup>[10]</sup> | |||
قرن هفتم را به واسطه ظهور ابنتیمیه (م728) باید سرآغازی بر پیدایش مکتب سلفیه دانست، زیرا اگرچه تفکرات سلفی پیش از وی وجود داشت، اما او بود که مبانی فکری سلفی را مدون کرد. ابن تیمیه در سه حوزه علمی، عملی و اعتقادی تأثیرات شگرفی را بر اندیشههای سلفی پس از خود گذاشت.[11] وی به پیروی از روش سلف به ویژه قرون فاضله - قرون اول تا سوم - تأکید فراوان داشت.[12] او روش و مکتب خود را سلفیّه نامید و بیان داشت که در عقل صریح و نقل صحیح، مطلبی که مخالف طریقۀ سلفیه باشد، وجود ندارد.[13] وی همچنین تصریح داشت که مقصود از سلفیه، همان مذهب اصحاب حدیث است.[14] وی هر گونه اظهار نظر یا تفسیر جدید را نوعی بدعت،[15] و امور اعتقادی ظاهر قرآن را حجت دانست و تأویل یا هر گونه باطن مخالف با ظاهر را نفی کرد.[16] | |||
== '''مبانی معرفتی''' == | |||
----[1]. الفرق بین الفرق، ص300-304. | |||
[2]. الملل و النحل، ص118ـ132. | |||
[3]. طبقات الحنابله، ج1، ص 31، 92، 294؛ '''تلبيس ابليس'''، ص165، 179؛ الرسائل السلفیه، 129-130. | |||
[ | [4]. بنیادگرایی و سلفیه، ص۷۲. | ||
[5]. مناقب الامام احمد بن حنبل، ص 165 | |||
[6]. تلبیس ابلیس، ص 111. | |||
[7]. طبقات الحنابله، ج2، ص 18. | |||
[8]. الکامل فی التاریخ، ج8، ص 307. | |||
[9]. نشوار المحاضره، ج2، ص 233 | |||
[10]. طبقات الحنابله، ج2، ص 207- 212. | |||
[11]. منهج شیخ الاسلام ابن تیمیه، ص 107. | |||
[12]. دقائق التفسیر، ج2، ص473. | |||
[13]. الفتوی الحمویۀ الکبری، ص46. | |||
[14]. درء تعارض العقل و النقل، ج1، ص 203. | |||
[15]. منهاج السنه، ج5، ص182، | |||
[16]. الصفدیه، ج1، ص 291. | |||
----[1]. ''معجم مقاييس اللغة''، ج3، ص95؛ ''المصباح المنير في غريب الشرح الكبير''، ج1، ص285. | |||
[2]. ''وسطية أهل السنة بين الفرق''، ص97. | |||
[3]. ''مجموعة رسائل الإمام الغزالی''، ص320. | |||
[ | |||
[4]. ''التحف في مذاهب السلف''، ص18 و ص19، 23.؛ ''لوامع الأنوار''، ج1، ص20. | |||
[5]. ''الكواشف الجلية عن مصطلحات الحنفية''، ص40. | |||
[6]. ''نموذج من الأعمال الخيرية في إدارة الطباعة المنيرية''، ص11. | |||
[7]. ''تحفة المريد شرح جوهرة التوحید''، ص104. | |||
[ | |||
[8]. ''تحفة المريد شرح جوهرة التوحید''، ص11. | |||
[9]. ''السلفیة قواعد وأصول''، ص7. | |||
[10]. ''المنهج السلفی عند الشیخ ناصر الدین الألبانی''، ص13. | |||
==پانوشت== | ==پانوشت== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |
نسخهٔ ۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۲:۲۳
سلفیه
مفهومشناسی
سلفیه منسوب به سَلَف، به معنای تقدم، سبقت و گذشته است.[1] اصطلاح «سلف» در میان اهل سنت از استعمالات مختلفی برخوردار است. برخی مراد از سلف را صحابه[2] و برخی صحابه و تابعین[3] و عدهای دیگر صحابه، تابعین و تابع تابعین[4] هر یک از مذاهب فقهی و کلامی تعبیر سلف را برای طیف خاصی از گذشتگان خود به کار بردهاند، علمای حنفی، امامان مذهب حنفی از ابو حنیفه(150ق) تا محمد بن حسن شیبانی (189ق) را «سلف»، و از محمد بن حسن شیبانی تا شمس الأئمه حلوانی(450ق) را «خلف» برشمرده اند[5]. حنابله، احمد بن حنبل و متقدمین بر او تا عصر صحابه را «سلف» دانسته اند. علمای شافعی، مالکی و همچنین علمای کلام و فلسفه، «سلف» را بر کسانی اطلاق میکنند که تا قبل از سال چهارصد قمری زیستهاند.[6] برخی دیگر دایره اطلاق سلف را تا قبل از سال پانصد قمری توسعه داده اند.[7]
به جماعتی از متأخرین که در فهم دین، بویژه در مسائل اعتقادی، خود را ملتزم به روش سلف میدانند سلفی گفته میشود.[8] این گروه اصطلاح سلف را با استناد به حدیث خیر القرون بر سه نسل صحابه، تابعین و تابعین تابعین اطلاق میکنند[9] و از منظر آنان، «سلفیه» منهج و روش سلف در تحصیل عقاید و احکام فقهی از کتاب و سنت است.[10]
پیشنیه سلفیه
پیشینه نگرش سلفی را باید در سده نخستین اسلامی در جریانی به نام «اصحاب اثر» جستجو کرد، آنها گروهی از عالمان دینی بودند که اهتمام اصلیشان بحث در احکام و فروع بود و در احادیث اعتقادی بر ظواهر کتاب و سنت تأکید داشتند،[1] این گروه بعدها به پشتوانه فکری احمد بن حنبل که بیش از دیگران به ظواهر کتاب و سنت و حدیث گرایی تأکید داشت «اصحاب حدیث» نامیده شدند،[2] آنها از نظر کلامی در برابر معتزله و از نظر فقهی در مقابل اهل رای قرار دارند.
«پیروی از سلف» کاربرد وسیعی در آثار اصحاب حدیث داشت، ولی تا قبل از ابن تیمیه در قرن هشتم در معنای لغوی سلف (پیشینیان) موردنظر بود. لفظ «سلف» در عبارات منقول از اوزاعی (م 143ق) سفیان ثوری(م 160ق) و مالک بن انس (م 179ق) به کار رفته و دیگر محدثان قرون نخستین نیز از این کلمه استفاده کرده اند.[3] ایشان با استناد به احادیثی از پیامبر اقوال سلف را در نبود حکمی از کتاب و سنت، مرجع نهایی میشمردند؛ اما اینکه سلف دقیقا چه طیفی را در برمیگیرد، محل توافق نبود برخی آن را به صحابه محدود میکردند و برخی تا نسل اتباع تابعین[4] نیز گسترش می دادند، سلف در عبارت احمد بن حنبل (م241ق) بیشتر بر صحابه و تابعین اطلاق می شد و بعد از ارائه اعتقاد نامه احمد بن حنبل از سوی شاگردان وی، استفاده از لفظ سلف کاربرد بیشتری یافت. [5]
گرایش به سنت سلف، در سده سوم، وارد مرحلهای نوین شد. در این سده، اصحاب حدیث متأخر، حتی شیوههای متقدمان خود را در پاسداری از آموزه سلف کافی ندانستند و در حیطه معرفتشناسی از جایگاه عقل و اجتهاد به شدت کاستند.[6]
در قرن چهارم ابوبکر بربهاری (۳۲۹ق) محدث و شیخ حنبلیان بغداد، برای احیای تفکر سلف تلاش کرد، وی به شدت از متکلمان انتقاد و علم کلام را بدعت شمرد، سختگیری او در مبارزه با هر آنچه بدعت مینامید و اقداماتی مانند طرد ابوالحسن اشعری[7] و رفتار وی با طبری[8] و ممانعت از برپایی مجالس عزاداری و گریه برای امام حسین (ع)[9] وی را از شاخصترین اندیشمندان سلفی این قرن ساخت.
قرن پنجم دوره غلبه یافتن اندیشههای سلفی در برابر اندیشههای کلامی و عقل محور بود، سلفیان در این دوره ضمن تأکید بر پیروی از ظاهر نصوص و با استناد به آموزههای ائمه سلف، بر نفی تأویل پای فشردند. ابویعلی ابن فراء (م458) و فرزندش از نویسندگان سلف گرای این قرن بودند. فرزند ابو یعلی بر این باور بود که خدا را باید آن گونه توصیف کرد که خدا خودش را توصیف کرده است.[10]
قرن هفتم را به واسطه ظهور ابنتیمیه (م728) باید سرآغازی بر پیدایش مکتب سلفیه دانست، زیرا اگرچه تفکرات سلفی پیش از وی وجود داشت، اما او بود که مبانی فکری سلفی را مدون کرد. ابن تیمیه در سه حوزه علمی، عملی و اعتقادی تأثیرات شگرفی را بر اندیشههای سلفی پس از خود گذاشت.[11] وی به پیروی از روش سلف به ویژه قرون فاضله - قرون اول تا سوم - تأکید فراوان داشت.[12] او روش و مکتب خود را سلفیّه نامید و بیان داشت که در عقل صریح و نقل صحیح، مطلبی که مخالف طریقۀ سلفیه باشد، وجود ندارد.[13] وی همچنین تصریح داشت که مقصود از سلفیه، همان مذهب اصحاب حدیث است.[14] وی هر گونه اظهار نظر یا تفسیر جدید را نوعی بدعت،[15] و امور اعتقادی ظاهر قرآن را حجت دانست و تأویل یا هر گونه باطن مخالف با ظاهر را نفی کرد.[16]
مبانی معرفتی
[1]. الفرق بین الفرق، ص300-304.
[2]. الملل و النحل، ص118ـ132.
[3]. طبقات الحنابله، ج1، ص 31، 92، 294؛ تلبيس ابليس، ص165، 179؛ الرسائل السلفیه، 129-130.
[4]. بنیادگرایی و سلفیه، ص۷۲.
[5]. مناقب الامام احمد بن حنبل، ص 165
[6]. تلبیس ابلیس، ص 111.
[7]. طبقات الحنابله، ج2، ص 18.
[8]. الکامل فی التاریخ، ج8، ص 307.
[9]. نشوار المحاضره، ج2، ص 233
[10]. طبقات الحنابله، ج2، ص 207- 212.
[11]. منهج شیخ الاسلام ابن تیمیه، ص 107.
[12]. دقائق التفسیر، ج2، ص473.
[13]. الفتوی الحمویۀ الکبری، ص46.
[14]. درء تعارض العقل و النقل، ج1، ص 203.
[15]. منهاج السنه، ج5، ص182،
[16]. الصفدیه، ج1، ص 291.
[1]. معجم مقاييس اللغة، ج3، ص95؛ المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، ج1، ص285.
[2]. وسطية أهل السنة بين الفرق، ص97.
[3]. مجموعة رسائل الإمام الغزالی، ص320.
[4]. التحف في مذاهب السلف، ص18 و ص19، 23.؛ لوامع الأنوار، ج1، ص20.
[5]. الكواشف الجلية عن مصطلحات الحنفية، ص40.
[6]. نموذج من الأعمال الخيرية في إدارة الطباعة المنيرية، ص11.
[7]. تحفة المريد شرح جوهرة التوحید، ص104.
[8]. تحفة المريد شرح جوهرة التوحید، ص11.
[9]. السلفیة قواعد وأصول، ص7.
[10]. المنهج السلفی عند الشیخ ناصر الدین الألبانی، ص13.
پانوشت
منابع
- العین: خلیل (م.۱۷۵ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
- لسان العرب: ابن منظور (م.۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
- البدء و التاریخ: المطهر المقدسی (م.۳۵۵ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۰۳م.
- الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (م.۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- المفصل: جواد علی، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۷۶م.
- مجمع البحرین: الطریحی (م.۱۰۸۵ق.)، به کوشش الحسینی، بیروت، الوفاء، ۱۴۰۳ق.
- التحقیق: المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش.
- التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م.۶۰۶ق.)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ق.
- مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن: توشیهیکو ایزوتسو، ترجمه: بدرهای، تهران، فرزان روز، ۱۳۷۸ش.
- قاموس قرآن: علی اکبر قرشی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
- امتاع الاسماع: المقریزی (م.۸۴۵ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
- بحار الانوار: المجلسی (م.۱۱۱۰ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
- البدایة و النهایه: ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
- صحیح مسلم بشرح النووی: النووی (م.۶۷۶ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
- فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، بیروت، دار المعرفه.
- الارشاد: المفید (م.۴۱۳ق.)، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق.
- تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت): غلامحسین زرگرینژاد، سمت، ۱۳۸۳ش.
- صحیح البخاری: البخاری (م.۲۵۶ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
- الطبقات الکبری: ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، بیروت، دار صادر.
- انساب الاشراف: البلاذری (م.۲۷۹ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
- عیون الاثر: ابن سید الناس (م.۷۳۴ق.)، بیروت، مؤسسة عزالدین، ۱۴۰۶ق.
- السیرة النبویه: ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش مصطفی عبدالواحد، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۹۶ق.
- وفاء الوفاء: السمهودی (م.۹۱۱ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.
- فتوح البلدان: البلاذری (م.۲۷۹ق.)، به کوشش صلاح الدین، قاهره، النهضة المصریه، ۱۹۵۶م.
- المغانم المطابه: محمد الفیروزآبادی (م.۸۱۷ق.)، مرکز بحوث و دراسات المدینه، ۱۴۲۲ق.
- المعتبر: المحقق الحلی (م.۶۷۶ق.)، مؤسسه سید الشهداء، ۱۳۶۳ش.
- کشف الغطاء: کاشف الغطاء (م.۱۲۲۷ق.)، اصفهان، مهدوی.
- سیره خلفاء: رسول جعفریان، دلیل، ۱۳۸۰ش.
///////////////////////////////////////////////////////////
- مناسک حج: پژوهشکده حج و زیارت، تهران، نشر مشعر، ۱۳۹۷ش.
- مناسک نوین: مصطفی آخوندی و عبدالرحمان انصاری، تهران، محراب قلم، ۱۳۹۰ش.
- مناسک زائر (ویژه برادران) مطابق با فتاوای حضرت امام خمینی (ره): محمدحسین فلاحزاده، تهران، چاپ و نشر عروج، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.