واجب: تفاوت میان نسخهها
Mnourahmadi (بحث | مشارکتها) |
Mnourahmadi (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''واجب''' یکی از [[احکام پنجگانه تکلیفی]] است و به عملی گفته میشود که مکلّف باید آن را انجام دهد؛ پس اگر آن را انجام داد، سزاوار مدح و ثواب و پاداش می شود و اگر آن را ترک کرد، سزاوار سرزنش و عذاب می شود؛ مانند: [[نماز]]<nowiki/>های یومیه و [[روزه]] ماه مبارک رمضان. واجب دارای انواع و اقسامی است. در [[حج]] و [[عمره]] برخی اعمال واجب هستند. واجبات حج به دو قسم [[رکنی]] و [[غیر رکنی]] تقسیم می شود. | '''واجب''' یکی از [[احکام پنجگانه تکلیفی]] است و به عملی گفته میشود که مکلّف باید آن را انجام دهد؛ پس اگر آن را انجام داد، سزاوار مدح و ثواب و پاداش می شود و اگر آن را ترک کرد، سزاوار سرزنش و عذاب می شود؛ مانند: [[نماز]]<nowiki/>های یومیه و [[روزه]] ماه مبارک رمضان. واجب دارای انواع و اقسامی است. در [[حج]] و [[عمره]] برخی اعمال واجب هستند. واجبات حج به دو قسم [[رکنی|رُکنی]] و [[غیر رکنی|غیر رُکنی]] تقسیم می شود. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
واجب از ریشه وجب | واجب از ریشه وجب و مصدر آن وُجُوب است<ref>كتاب العين، ج6، ص193؛ و نیز رک: المحيط في اللغة، ج7، صص201-202؛ الصحاح - تاج اللغة و صحاح العربية، ج1، صص231-232.</ref> که به معنای لازم و فرض <ref>المحيط في اللغة، ج7، صص201-202.</ref> و ثابت<ref>النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج5، ص152و ص154؛ المصباح المنير في غريب الشرح الكبير للرافعي، ج2، ص648؛ ؛ لسان العرب، ج1، ص793.</ref>است. در مورد معنای اصلی وجب، سه دیدگاه وجود دارد: 1) سقوط و واقع شدن؛ <ref>معجم مقائيس اللغة، ج6، ص 89؛ و نیز: النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج5، ص154.</ref> 2) ثبوت همراه با لزوم؛ <ref>التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص31.</ref>و 3) ثبوت و سقوط.<ref>قاموس قرآن، ج7، ص182.</ref> در کتب لغت فارسی معانیِ لازم، حتمی، ناگزیر، بایسته، بایا، حتم، بودنی، محتوم، ضروری، بایست، سزاوار و شایسته برای "واجب" ذکر شده است.<ref>رک: لغتنامه دهخدا، مدخل واجب؛ فرهنگ فارسی عمید، مدخل واجب؛ فرهنگ معین، مدخل واجب.</ref> | ||
اصطلاح واجب در فلسفه و کلام در مقابل ممکن و | اصطلاح واجب در فلسفه و کلام در مقابل ممکن و ممتنع؛<ref>رک: مفردات ألفاظ القرآن، صص853-854؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص31.</ref> و به معنای کسی است که باید باشد و نمی تواند نباشد.<ref>رسائل الشريف المرتضى، ج2، ص289.</ref> و در فقه یکی از احکام پنج گانه تکلیفی؛<ref>معجم أصول الفقه، ص321.</ref> و به معنای عملی است که مکلّف باید آن را انجام دهد؛ پس اگر آن را انجام داد، سزاوار مدح و ثواب و پاداش می شود و اگر آن را ترک کرد، سزاوار سرزنش و عذاب می شود. <ref>شمس العلوم و دواء كلام العرب من الكلوم، ج11، ص7077؛ و نیز رک: معجم مفردات أصول الفقه المقارن، ص309؛ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج3، صص460-461؛ القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، ص372؛ معجم أصول الفقه، ص321.</ref> در واقع واجب، عملی است که خداوند آن را با تأکید از مکلفین خواسته و آن ها را با شدت به سوی آن فرستاده است؛<ref>فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص335؛ فرهنگ اصطلاحات اصول، ج2، ص205؛ اصطلاحات الأصول و معظم أبحاثها، ص275.</ref> به گونه اى كه به ترك آن راضی نيست.<ref>فرهنگ نامه اصول فقه، ص865.</ref> | ||
واجب دو نوع است: 1) واجب از جهت عقل مثل وجوب شناخت وحدانیت خداوند | واجب دو نوع است: 1) واجب از جهت عقل مثل وجوب شناخت وحدانیت خداوند و 2) واجب از جهت شرع مانند وجوب عبادت های تعیین شده. <ref>رک: مفردات ألفاظ القرآن، صص853-854.</ref> | ||
الفاظ فرض، لازم، حتم، مکتوب با واجب مترادفند.<ref>القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، ص372.</ref> اما برخی بین فرض و واجب تفاوت قائل شده اند؛<ref>برای مشاهده پنج قول در این مسأله مراجعه شود به: دائرة المعارف فقه مقارن، صص 426-427.</ref> از جمله [[حنفیه]] که بر خلاف [[جمهور]] اهل سنت گفته اند: اگر تکلیف با دلیل قطعی مثل [[قرآن]] و [[سنت]] [[متواتر]] ثابت شود، فرض است؛ مثل نمازهای پنجگانه؛ و اگر با دلیل | الفاظ فرض، لازم، حتم، مکتوب با واجب مترادفند.<ref>القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، ص372.</ref> اما برخی بین فرض و واجب تفاوت قائل شده اند؛<ref>برای مشاهده پنج قول در این مسأله مراجعه شود به: دائرة المعارف فقه مقارن، صص 426-427.</ref> از جمله [[حنفیه]] که بر خلاف [[جمهور]] اهل سنت گفته اند: اگر تکلیف با دلیل قطعی مثل [[قرآن]] و [[سنت]] [[متواتر]] ثابت شود، فرض است؛ مثل نمازهای پنجگانه؛ و اگر با دلیل ظَنّی مثل [[خبر واحد]] و [[قیاس]] مظنون ثابت شود، واجب است؛ مثل نماز وتر.<ref>القاموس المبين في إصطلاحات الأصوليين، ص231؛ و نیز رک: معجم أصول الفقه، ص211؛ دائرة المعارف فقه مقارن، صص 426-427؛ القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، ص372؛ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج3، صص460-461.</ref> | ||
==اقسام واجب== | ==اقسام واجب== | ||
واجب، از جهات گوناگون تقسیمبندی میشود: | واجب، از جهات گوناگون تقسیمبندی میشود: | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
به عنوان مثال عمل واجبی که از همه مکلفین خواسته شده واجب عینی است؛ مثل: نمازهای پنج گانه و روزه ماه مبارک رمضان؛ و عمل واجبی که با انجام برخى از مكلّفين از عهده ى سايرين برداشته مى شود، واجب کفایی است؛ مثل: غسل، كفن و دفن ميّت مسلمان. | به عنوان مثال عمل واجبی که از همه مکلفین خواسته شده واجب عینی است؛ مثل: نمازهای پنج گانه و روزه ماه مبارک رمضان؛ و عمل واجبی که با انجام برخى از مكلّفين از عهده ى سايرين برداشته مى شود، واجب کفایی است؛ مثل: غسل، كفن و دفن ميّت مسلمان. | ||
همچنین واجباتی که در صحیح بودن آن ها [[قصد قربت]] | همچنین واجباتی که در صحیح بودن آن ها داشتن [[قصد قربت]] (نیت نزدیک شدن به خداوند) شرط است، واجب تعبّدی است؛ مثل عباداتی همچون نماز، روزه و حج؛ و واجباتی كه قصد قربت در آنها شرط نيست، واجب توصّلی نام دارد مانند: کارهایی همچون پاك كردن لباس براى نماز، نجات دادن غريق و دفن كردن ميّت مسلمان. | ||
عملی که به خاطر مصلحتی که در آن بوده توسط شارع به صورت مستقل واجب شده واجب اصلی یا [[نفسی]] نام دارد؛ مثل: نماز، روزه، حجّ، و خمس. و عملی که به واسطه عمل دیگر واجب شده و از مقدّمات و شرايط تحقّق و فرمان برداری واجب نفسى به شمار مى آيد، [[واجب تبعی]] یا [[غیری]] نام دارد؛ مثل وجوب پیمودن راه به دنبال وجوب حج. | عملی که به خاطر مصلحتی که در آن بوده توسط شارع به صورت مستقل واجب شده واجب اصلی یا [[نفسی]] نام دارد؛ مثل: نماز، روزه، حجّ، و خمس. و عملی که به واسطه عمل دیگر واجب شده و از مقدّمات و شرايط تحقّق و فرمان برداری واجب نفسى به شمار مى آيد، [[واجب تبعی]] یا [[غیری]] نام دارد؛ مثل وجوب پیمودن راه به دنبال وجوب حج. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
== واجبات حج == | == واجبات حج == | ||
{{اصلی|ارکان حج}} | {{اصلی|ارکان حج}} | ||
اعمال و مناسک [[حج]] مانند سایر عبادات دارای واجباتی است: برخی از این واجبات [[رکنی]] و برخی [[غیر رکنی]] می باشند. در تعداد واجبات رکنی اختلاف نظر وجود دارد. واجب رکنی بودن [[وقوف در عرفات]]<ref name=":6">المجموع، ج۸، ص۱۰۳؛ المغنی، ج۳، ص۵۰۲؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۱۸۴.</ref> و [[طواف حج]] ([[طواف زیارت]]) مورد | اعمال و مناسک [[حج]] مانند سایر عبادات دارای واجباتی است: برخی از این واجبات [[رکنی]] و برخی [[غیر رکنی]] می باشند. در تعداد واجبات رکنی اختلاف نظر وجود دارد. واجب رکنی بودن [[وقوف در عرفات]]<ref name=":6">المجموع، ج۸، ص۱۰۳؛ المغنی، ج۳، ص۵۰۲؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۱۸۴.</ref> و [[طواف حج]] ([[طواف زیارت]]) مورد قبول تمام فقهای [[مذاهب خمسه]] است.<ref>تحریر الاحکام، ج۲، ص۵؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۵؛ ریاض المسائل، ج۶، ص۳۸۹.</ref><ref>المجموع، ج۸، ص۲۲۰؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۲.</ref> در بین فقهای [[امامیه]] نیز علاوه بر آن دو، واجب رکنی بودن [[احرام]]،<ref>غنیة النزوع، ص۱۵۴؛ جامع الخلاف، ص۱۷۷.</ref> [[وقوف در مشعر]]<ref>السرائر، ج۱، ص۵۸۹؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۲۰۲.</ref> و [[سعی]]<ref>تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۱۳۶؛ جواهر الکلام، ج۱۹، ص۴۲۹؛ براهین الحج، ج۴، ص۱۱۲.</ref> نیز مورد قبول همه است. غیر از موارد ذکر شده، سایر مناسک حج، واجب غیر رکنی هستند. | ||
از نظر فقهای | از نظر فقهای امامی، واجب رکنی در حج، عملی از مناسک حج است که ترک عمدی آن موجب باطل شدن حج می شود؛<ref>السرائر، ج۱، ص۵۳۸؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۷۵؛ الحدائق، ج۱۵، ص۶۵.</ref> ترک [[واجب|واجبات]] غیر رکنی در حج هر چند عامدانه باشد، حج را باطل نمیکند<ref>المهذب البارع، ج۲، ص۲۰۶؛ غایة المرام، ج۱، ص۴۵۶.</ref> و بر پایه دیدگاه اهل سنت، با [[کفاره]] جبرانپذیر است.<ref>تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۸۱؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۲۱.</ref> | ||
== قربانی هاى واجب در حج == | == قربانی هاى واجب در حج == |