کاربر:Mo.ali.rezapour/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:


مادر اسماعيل، هاجر3 کنيز مصري ساره، همسر نخست ابراهيم، بود که به سبب نازايي آن بانو و با پيشنهاد خود او<ref>کتاب مقدس، پيدايش، 16: 1-2؛ تاريخ يعقوبي، ج1، ص25.</ref> به ازدواج ابراهيم7 درآمد.<ref>کتاب مقدس، پيدايش، 15: 16؛ تاريخ يعقوبي، ج1، ص25؛ قاموس کتاب مقدس، ص73.</ref> عهد عتيق تاريخ اين ازدواج را 10 سال پس از ورود ابراهيم7 به کنعان مي‌داند.<ref>کتاب مقدس، پيدايش، 16: 1-4.</ref> قرآن کريم تولد اسماعيل را عطيه‌اي الهي براي ابراهيم7 مي‌شمرد که در دوران کهنسالي او رخ داد: {'''الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ'''}. (ابراهيم/14، 39) سن وي هنگام تولد اسماعيل به اختلاف 86، 87، 90، 99 و 117 سال ‌گزارش شده است.<ref>کتاب مقدس، پيدايش، 16: 15-16؛ تاريخ يعقوبي، ج1، ص25؛ مروج الذهب، ج1، ص57.</ref>
مادر اسماعيل، هاجر3 کنيز مصري ساره، همسر نخست ابراهيم، بود که به سبب نازايي آن بانو و با پيشنهاد خود او<ref>کتاب مقدس، پيدايش، 16: 1-2؛ تاريخ يعقوبي، ج1، ص25.</ref> به ازدواج ابراهيم7 درآمد.<ref>کتاب مقدس، پيدايش، 15: 16؛ تاريخ يعقوبي، ج1، ص25؛ قاموس کتاب مقدس، ص73.</ref> عهد عتيق تاريخ اين ازدواج را 10 سال پس از ورود ابراهيم7 به کنعان مي‌داند.<ref>کتاب مقدس، پيدايش، 16: 1-4.</ref> قرآن کريم تولد اسماعيل را عطيه‌اي الهي براي ابراهيم7 مي‌شمرد که در دوران کهنسالي او رخ داد: {'''الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ'''}. (ابراهيم/14، 39) سن وي هنگام تولد اسماعيل به اختلاف 86، 87، 90، 99 و 117 سال ‌گزارش شده است.<ref>کتاب مقدس، پيدايش، 16: 15-16؛ تاريخ يعقوبي، ج1، ص25؛ مروج الذهب، ج1، ص57.</ref>
به گزارش تاريخ‌‌نگاران مسلمان، سكونت هاجر3 و اسماعيل7 در مكه و مجاورت خانه خدا، امري مسلّم ‌است<ref>تاريخ يعقوبي، ج1، ص25؛ تاريخ طبري، ج1، ص255؛ الكامل، ج1، ص103.</ref> که قرآن كريم نيز آن را به صراحت ‌گزارش کرده است: {'''رَبَّنَا إِنِّي أَسكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيرِ ذِي زَرعٍ عِندَ بَيتِكَ المُحَرَّمِ...'''} (ابراهيم/14، 37)
== نقش اسماعیل در پیدایش و آبادانی مکه ==
تاريخ‌‌نگاران مسلمان[1] <ref>[1]. الکامل، ج1، ص103-105؛ تاريخ ابن خلدون، ج1، ص350؛ قصص الانبياء، جزائري، ص142.</ref>و بيشتر مفسران[2] <ref>[2]. جامع البيان، ج13، ص300-302؛ مجمع البيان، ج1، ص389؛ الميزان، ج1، ص288.</ref>ذيل آيه 37 ابراهيم/14، پيدايش زمزم و گرد آمدن برخي قبايل در پيرامون آن و آبادي و رونق گرفتن مکه را با آمدن هاجر3 و اسماعيل7 پيوند داده و آن را از آثار دعاي حضرت ابراهيم7 دانسته‌اند. بر پايه برخي از روايات، هاجر3 جامه‌اي را که همراه داشت، بر درختي افکند و همراه اسماعيل7 در سايه آن پناه گرفت. حضرت ابراهيم7 هنگام ترک آنان، در پاسخ هاجر گفت: شما را به خدايي مي‌سپارم که به فرمان وي در اين سرزمين جايگزينتان کردم.[1]<ref>[1]. بحار الانوار، ج12، ص98؛ الصافي، ج3، ص92؛ نور الثقلين، ج2، ص549.</ref> بر پايه پاره‌اي گزارش‌ها، هاجر3 و اسماعيل7 در جاي کنوني حجر اسماعيل سکونت يافتند.[2] <ref>[2]. جامع البيان، ج1، ص762.</ref>در روايتي منسوب به امام صادق7، حجر اسماعيل٭ خانه ايشان معرفي شده است.[3] <ref>[3]. الکافي، ج4، ص210؛ بحار الانوار، ج12، ص117.</ref>
در پي ناياب شدن آب آشاميدني در آن بيابان خشک و سوزان، هاجر3 از کوه صفا بالا رفت و چون آبي يا کسي را نيافت، پايين آمد و از کوه مروه بالا رفت.[1]<ref>[1]. الکافي، ج4، ص202؛ مجمع البيان، ج1، ص389؛ روض الجنان، ج2، ص154.</ref> درباره سبب اين بالا رفتن، به مواردي چون جست‌وجوي آب[2]<ref>[2]. تاريخ طبري، ج1، ص252؛ الکافي، ج4، ص202؛ الکامل، ج1، ص103.</ref>، ياري جستن از رهگذري[3]<ref>[3]. تفسير قمي، ج1، ص61؛ جامع البيان، ج13، ص301؛ تفسير ثعلبي، ج5، ص322.</ref> يا نظاره‌گر مرگ فرزند نشدن[4]<ref>[4]. سيره ابن اسحاق، ج2، ص77؛ اخبار مکه، ج1، ص55.</ref> اشاره شده است. شماري از تاريخ‌‌نگاران[5]<ref>[5]. نک: تاريخ طبري، ج1، ص257؛ دلائل النبوه، ج2، ص48.</ref> و مفسران[6] <ref>[6]. احکام القرآن، جصاص، ج1، ص95؛ احکام القرآن، ابن عربي، ج3، ص95.</ref>بالا رفتن هاجر از صفا و مروه را هفت بار شمرده‌اند و همين را سبب تشريع هفت بار سعي ميان صفا و مروه دانسته‌اند. (<sub>←</sub> صفا و مروه) سرانجام هاجر از فراز مروه آبي را در کنار اسماعيل7 ديد و نزد وي بازگشت. او پيرامون آب را با رمل‌ فراگرفت.[7] <ref>[7]. تفسير قمي، ج1، ص61؛ جامع البيان، ج13، ص302؛ الصافي، ج3، ص93.</ref>پيدايش اين چشمه که بعدها زمزم نام گرفت، بر اثر ساييده شدن پاي اسماعيل7 بر زمين و از ارهاصات وي دانسته شده است.[8]<ref>[8]. الکافي، ج4، ص202؛ التفسير الکبير، ج19، ص136؛ الخرائج و الجرائح، ج2، ص930.</ref> ارهاص، رويدادي فراعادي است که پيش از نبوت يک پيامبر و در پيوند با وي رخ مي‌دهد. بر همين اساس، زمزم را «چاه اسماعيل» نيز خوانده‌اند.[9]<ref>[9]. نک: تاريخ طبري، ج2، ص255؛ السيرة النبويه، ابن هشام، ج1، ص97.</ref>
با پيدايش چشمه زمزم در آن بيابان بي‌آب و علف، برخي کاروان‌ها در آن‌جا توقف کردند و شماري از قبايل در پيرامون آن گرد آمدند. آن‌ها در آغاز نيازمندي‌هاي خود را به دست کاروان‌هاي عبوري تأمين مي‌کردند که در آن‌جا توقف مي‌نمودند.[10]<ref>[10]. الکافي، ج4، ص202.</ref> به گزارش منابع تاريخي[11]<ref>[11]. تاريخ طبري، ج1، ص256؛ البداية و النهايه، ج1، ص179؛ تاريخ ابن خلدون، ج1، ص350.</ref> و تفسيري[12] <ref>[12]. تفسير قمي، ج1، ص61؛ مجمع البيان، ج1، ص389؛ تفسير ثعلبي، ج5، ص322.</ref>قبيله جُرْهُم در مسير حرکت به سوي شام با ديدن پرندگان بر روي کوه‌ها و صخره‌هاي مشرف بر زمزم، وجود آب را احتمال دادند و به سوي آن آمدند. بر پايه گزارشي ديگر، جرهميان نزديک مکه سکونت داشتند. آن‌ها با ديدن آب جاري، از هاجر3 و اسماعيل7 اجازه خواستند که در آن محل سکنا گزيده، از آن آب بهره ‌گيرند.[1]<ref>[1]. نک: تاريخ طبري، ج1، ص258؛ تفسير قمي، ج1، ص61؛ مجمع البيان، ج1، ص389.</ref> شماري از دانشمندان با اشاره به موقعيت جغرافيايي و نبود آب در آن منطقه[2]<ref>[2]. جامع البيان، ج13، ص301؛ مجمع البيان، ج6، ص84؛ تفسير بغوي، ج3، ص38.</ref>، گوارايي و فراواني آب زمزم[3]<ref>[3]. معجم البلدان، ج3، ص148.</ref> را سبب گرد آمدن قبيله جرهم٭ و پيدايش شهر مکه دانسته‌اند.
== اسماعیل و بنای کعبه ==


== پانویس ==
== پانویس ==