صحن: تفاوت میان نسخهها
(←پانوشت) |
(←پانوشت) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
كتاب العين ؛ ج3 ؛ ص119 | |||
الصَّحْن: شبه العس الضخم إلا أن فيه عرضا و قرب قعر. | |||
فراهيدى، خليل بن احمد، كتاب العين، 9جلد، نشر هجرت - قم، چاپ: دوم، 1409 ه.ق. | |||
كتاب الجيم ؛ ج2 ؛ ص172 | |||
الصَّحْنُ: القَدَحُ | |||
العَظِيمُ. | |||
شيبانى، اسحاق بن مرار، كتاب الجيم، 3جلد، الهيئه العامه لشئون المطابع الاميريه - قاهره، چاپ: اول، 1975 م. | |||
پاورقی کتاب الجیم: | |||
فى القاموس: العس العظيم. و فى التاج: القدح ليس بالكبير و لا بالصغير، قال عمرو بن كلثوم: | |||
- ألا هى بصحنك فاصبحينا- | |||
و فى الأساس: الصحن: عس عريض قصير الجدار كالجام. | |||
و صَحْن الدار: باحتها. | |||
و الصَّحْن: إناء قصير الجدار نحو الجام و الطاس و ما أشبههما. | |||
المحيط في اللغة ؛ ج2 ؛ ص461 | |||
الصَّحْنُ: ساحَةُ الدّارِ. و كُلُّ مَوْضِعٍ واسِع. و كذلك ما اسْتَوى من الأرْضِ. و جَمْعُه: صُحُوْنٌ. | |||
و الصَّحْنُ: شِبْهُ العُسِّ العَظيمِ فيه عِرَض | |||
صاحب، اسماعيل بن عباد، المحيط فى اللغة، 11جلد، عالم الكتب - بيروت، چاپ: اول، 1414 ه.ق. | |||
الصحاح ؛ ج6 ؛ ص2151 | |||
و صَحْنُ الدار: وَسْطها. | |||
و الصَّحْنُ: العُسُّ العظيم. | |||
جوهرى، اسماعيل بن حماد، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربية، 6جلد، دار العلم للملايين - بيروت، چاپ: اول، 1376 ه.ق. | |||
معجم مقاييس اللغه ؛ ج3 ؛ ص335 | |||
صحن | |||
الصاد و الحاء و النون أصَيلٌ يدلُّ على اتّساعٍ فى شىء. | |||
من ذلك الصَّحْن: وَسْط الدَّار | |||
ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاييس اللغة، 6جلد، مكتب الاعلام الاسلامي - قم، چاپ: اول، 1404 ه.ق. | |||
حياط و محوطۀ وسيع ميان خانه و حرمها و مسجدها، و نیز عرصه، ميدان و فضا را «صحن» گويند. اصطلاح «در صحنه بودن» را از همين ريشه دانستهاند. | حياط و محوطۀ وسيع ميان خانه و حرمها و مسجدها، و نیز عرصه، ميدان و فضا را «صحن» گويند. اصطلاح «در صحنه بودن» را از همين ريشه دانستهاند. | ||
در مکانهای مذهبى مانند حرمها، مسجدها، حسينيهها و مدرسههای علميه، بیشتر، از درِ ورودى تا بقعه اصلى و شبستانها، حياط و محوّطه روبازى است كه صحن ناميده شده و از آن براى گردهماییهای بزرگ، [[نماز]] جماعت و عزادارى هيئتهاى مذهبى استفاده مىشود. برخی از حرمها، مثل حرم رضوى، چندين صحن | در مکانهای مذهبى مانند حرمها، مسجدها، حسينيهها و مدرسههای علميه، بیشتر، از درِ ورودى تا بقعه اصلى و شبستانها، حياط و محوّطه روبازى است كه صحن ناميده شده و از آن براى گردهماییهای بزرگ، [[نماز]] جماعت و عزادارى هيئتهاى مذهبى استفاده مىشود. برخی از حرمها، مثل حرم رضوى، چندين صحن دارد؛ صحن انقلاب، صحن قدس، صحن آزادى، صحن جامع رضوى در [[آستان مقدس امام رضا(ع)|حرم امام رضا(ع)]]، صحن عتيق و صحن اتابكى در [[حرم حضرت معصومه(س)]] از اين جملهاند. در آداب [[زيارت]]، براى ورود به صحنهاى حرم [[امامان(ع)]] دعاهاى خاصى گفته شده است؛ مثل دعا براى ورود به [[صحن علوى]] و صحن [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]].<ref>فرهنگامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۴، ص۲۸.</ref> | ||
==پانوشت== | ==پانوشت== |
نسخهٔ ۲۹ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۳:۲۵
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۷ آبان ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
كتاب العين ؛ ج3 ؛ ص119
الصَّحْن: شبه العس الضخم إلا أن فيه عرضا و قرب قعر.
فراهيدى، خليل بن احمد، كتاب العين، 9جلد، نشر هجرت - قم، چاپ: دوم، 1409 ه.ق.
كتاب الجيم ؛ ج2 ؛ ص172
الصَّحْنُ: القَدَحُ
العَظِيمُ.
شيبانى، اسحاق بن مرار، كتاب الجيم، 3جلد، الهيئه العامه لشئون المطابع الاميريه - قاهره، چاپ: اول، 1975 م.
پاورقی کتاب الجیم:
فى القاموس: العس العظيم. و فى التاج: القدح ليس بالكبير و لا بالصغير، قال عمرو بن كلثوم:
- ألا هى بصحنك فاصبحينا-
و فى الأساس: الصحن: عس عريض قصير الجدار كالجام.
و صَحْن الدار: باحتها.
و الصَّحْن: إناء قصير الجدار نحو الجام و الطاس و ما أشبههما.
المحيط في اللغة ؛ ج2 ؛ ص461
الصَّحْنُ: ساحَةُ الدّارِ. و كُلُّ مَوْضِعٍ واسِع. و كذلك ما اسْتَوى من الأرْضِ. و جَمْعُه: صُحُوْنٌ.
و الصَّحْنُ: شِبْهُ العُسِّ العَظيمِ فيه عِرَض
صاحب، اسماعيل بن عباد، المحيط فى اللغة، 11جلد، عالم الكتب - بيروت، چاپ: اول، 1414 ه.ق.
الصحاح ؛ ج6 ؛ ص2151
و صَحْنُ الدار: وَسْطها.
و الصَّحْنُ: العُسُّ العظيم.
جوهرى، اسماعيل بن حماد، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربية، 6جلد، دار العلم للملايين - بيروت، چاپ: اول، 1376 ه.ق.
معجم مقاييس اللغه ؛ ج3 ؛ ص335
صحن
الصاد و الحاء و النون أصَيلٌ يدلُّ على اتّساعٍ فى شىء.
من ذلك الصَّحْن: وَسْط الدَّار
ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاييس اللغة، 6جلد، مكتب الاعلام الاسلامي - قم، چاپ: اول، 1404 ه.ق.
حياط و محوطۀ وسيع ميان خانه و حرمها و مسجدها، و نیز عرصه، ميدان و فضا را «صحن» گويند. اصطلاح «در صحنه بودن» را از همين ريشه دانستهاند.
در مکانهای مذهبى مانند حرمها، مسجدها، حسينيهها و مدرسههای علميه، بیشتر، از درِ ورودى تا بقعه اصلى و شبستانها، حياط و محوّطه روبازى است كه صحن ناميده شده و از آن براى گردهماییهای بزرگ، نماز جماعت و عزادارى هيئتهاى مذهبى استفاده مىشود. برخی از حرمها، مثل حرم رضوى، چندين صحن دارد؛ صحن انقلاب، صحن قدس، صحن آزادى، صحن جامع رضوى در حرم امام رضا(ع)، صحن عتيق و صحن اتابكى در حرم حضرت معصومه(س) از اين جملهاند. در آداب زيارت، براى ورود به صحنهاى حرم امامان(ع) دعاهاى خاصى گفته شده است؛ مثل دعا براى ورود به صحن علوى و صحن حرم امام حسین(ع).[۱]
پانوشت
- ↑ فرهنگامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۴، ص۲۸.
منابع
فرهنگامه زیارت، جواد محدثی، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره چهاردهم، بهار 1392، ص28.