صفه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح ارقام)
خط ۴: خط ۴:


==واژه‌شناسی==
==واژه‌شناسی==
صفه، واژه‌ای عربی، به معنای زین‌پوش<ref>جمهرة اللغة، ج‏1، ص142؛ لغت‌نامه دهخدا به نقل از مجمل اللغة.</ref> و نشیمنگاه زین اسب<ref>لغت‌نامه دهخدا به نقل از مهذب الاسماء.</ref> است. این واژه، وقتی با خانه و ساختمان به کار رود، به سازه‌ای شبیه سالن که وسیع و با ارتفاع زیاد است،<ref>لسان العرب، ج‏9، ص195.</ref> پیش‌دالان،<ref>لغت‌نامه دهخدا به نقل از منتهی الارب.</ref> ایوان سقف‌دار<ref>لغت‌نامه دهخدا ذیل واژه صفة.</ref> و سایه‌بانی که درآغاز مسجد قرار دارد<ref>معجم البلدان، ج‏3، ص414.</ref>معنا شده است؛ البته بسیاری از واژه‌نامه‌های عربی، به شهرتِ این معنا اکتفا کرده، بدون معنا از آن رد شده‌اند.<ref>جمهرة اللغة، ج‏1، ص142؛ المحيط في اللغة، ج‏8، ص93؛ الصحاح، ج‏4، ص1387.</ref>  
صفه، واژه‌ای عربی، به معنای زین‌پوش<ref>جمهرة اللغة، ج‏1، ص142؛ لغت‌نامه دهخدا به نقل از مجمل اللغة.</ref> و نشیمنگاه زین اسب<ref>لغت‌نامه دهخدا به نقل از مهذب الاسماء.</ref> است. این واژه، وقتی با خانه و ساختمان به کار رود، به سازه‌ای شبیه سالن که وسیع و با ارتفاع زیاد است،<ref>لسان العرب، ج‏9، ص195.</ref> پیش‌دالان،<ref>لغت‌نامه دهخدا به نقل از منتهی الارب.</ref> ایوان سقف‌دار<ref>لغت‌نامه دهخدا ذیل واژه صفة.</ref> و سایه‌بانی که درآغاز مسجد قرار دارد<ref>معجم البلدان، ج‏3، ص414.</ref>معنا شده است؛ البته بسیاری از واژه‌نامه‌های عربی، به شهرتِ این معنا اکتفا کرده، بدون معنا از آن رد شده‌اند.<ref>جمهرة اللغة، ج‏1، ص142؛ المحیط فی اللغة، ج‏8، ص93؛ الصحاح، ج‏4، ص1387.</ref>


==در معماری==
==در معماری==
به باور پیرنیا، سبک‌شناس معماری [[ايران|ایرانی]]، در [[خراسان]] به هر فضای سرپوشیده‌ایی اعم از پوشش منحنی یا تخت، صفه یا چفته می‌گفتند و در جاهای دیگر، به ایوان‌ها و تالارهایی که با طاق پوشیده شده باشند، یا سکوی بدون سقفی که سطح آن بالاتر از سطح حیاط است و بیشتر در جلوی فضاهای بسته قرار می‌گیرد، گفته می‌شده است.<ref>سبک شناسی معماری ایرانی، ص۳۵۵.</ref>  
به باور پیرنیا، سبک‌شناس معماری [[ایران|ایرانی]]، در [[خراسان]] به هر فضای سرپوشیده‌ایی اعم از پوشش منحنی یا تخت، صفه یا چفته می‌گفتند و در جاهای دیگر، به ایوان‌ها و تالارهایی که با طاق پوشیده شده باشند، یا سکوی بدون سقفی که سطح آن بالاتر از سطح حیاط است و بیشتر در جلوی فضاهای بسته قرار می‌گیرد، گفته می‌شده است.<ref>سبک شناسی معماری ایرانی، ص۳۵۵.</ref>


صفه در خانه‌های ایرانی، فضای روبازی بود که بیشتر، از سه طرف محصور بوده و در میان چند اتاق و راهروسرپوشیده قرار می‌گرفت. ابعاد این فضا به اندازه‌ای بود که یک خانواده می‌توانست در آن نشسته و منظر حیاط را تماشا کرده و شب‌های بهار و تابستان در آن بخوابد.<ref>خانه، فرهنگ، طبیعت، ص۱۲۷-۱۳۲.</ref>
صفه در خانه‌های ایرانی، فضای روبازی بود که بیشتر، از سه طرف محصور بوده و در میان چند اتاق و راهروسرپوشیده قرار می‌گرفت. ابعاد این فضا به اندازه‌ای بود که یک خانواده می‌توانست در آن نشسته و منظر حیاط را تماشا کرده و شب‌های بهار و تابستان در آن بخوابد.<ref>خانه، فرهنگ، طبیعت، ص۱۲۷-۱۳۲.</ref>


برخی، صفه را جايى بلندتر از سطح زمين كه مثل ايوان، محل اسكان و استراحت، يا دعا و نماز باشد، دانسته‌اند.<ref name=":0">فرهنگامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۴، ص28؛ فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه صفه.</ref> صُفّه به معناى ايوان سقف‌دار و غرفه‌مانندى هم آمده، كه درون اتاق بزرگ يا داخل مساجد جامع درست مى‌شد و كف آن كمى از سطح زمين بالاتر بود و بزرگان در آن‌جا مى‌نشستند و به آن «شاه‌نشين» نیز می‌گفتند.<ref name=":0" />
برخی، صفه را جایی بلندتر از سطح زمین که مثل ایوان، محل اسکان و استراحت، یا دعا و نماز باشد، دانسته‌اند.<ref name=":0">فرهنگامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۴، ص28؛ فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه صفه.</ref> صُفّه به معنای ایوان سقف‌دار و غرفه‌مانندی هم آمده، که درون اتاق بزرگ یا داخل مساجد جامع درست می‌شد و کف آن کمی از سطح زمین بالاتر بود و بزرگان در آن‌جا می‌نشستند و به آن «شاه‌نشین» نیز می‌گفتند.<ref name=":0" />
==در مسجدالنبی(ص)==
==در مسجدالنبی(ص)==
نخستین صفه در مکان‌های مقدس، در [[مدینه]]، در [[مسجد النبی(ص)|مسجد النبى(ص)]]، ساخته شد. مسلمانان بى‌خانه، مهاجر و غريب صدر [[اسلام]]، آن‌جا مى‌خوابيدند و براى [[نماز]] به مسجد مى‌آمدند. اكنون در ضلع شمالى مسجد النبی(ص) و بيرون از ضريح [[حضرت محمد(ص)]] قرار داشته و [[زائر|زائران]] براى نشستن و تلاوت [[قرآن]] از آن استفاده مى‌كنند.<ref name=":0" /> به آن گروه از مسلمانان مهاجر و بى‌خانمان که از صفه استفاده می‌کردند، اصحاب صُفّه گفته مى‌شد و در منابع، شمار آنان را تا ۴۰۰ نفر گزارش كرده‌اند.<ref>محدث قمى، سفينة البحار (چاپ فراهانى) ، ج٢، ص٣۵.</ref>
نخستین صفه در مکان‌های مقدس، در [[مدینه]]، در [[مسجد النبی(ص)|مسجد النبی(ص)]]، ساخته شد. مسلمانان بی‌خانه، مهاجر و غریب صدر [[اسلام]]، آن‌جا می‌خوابیدند و برای [[نماز]] به مسجد می‌آمدند. اکنون در ضلع شمالی مسجد النبی(ص) و بیرون از ضریح [[حضرت محمد(ص)]] قرار داشته و [[زائر|زائران]] برای نشستن و تلاوت [[قرآن]] از آن استفاده می‌کنند.<ref name=":0" /> به آن گروه از مسلمانان مهاجر و بی‌خانمان که از صفه استفاده می‌کردند، اصحاب صُفّه گفته می‌شد و در منابع، شمار آنان را تا ۴۰۰ نفر گزارش کرده‌اند.<ref>محدث قمی، سفینة البحار (چاپ فراهانی) ، ج٢، ص٣۵.</ref>


==در خانقاه==
==در خانقاه==
خانقاه، یک صفه یا ایوان داشت. برخی از حجره‌‌ها و گاهی صومعە خانقاه{{یادداشت|به باور برخی، صومعە خانقاه حجره‌ای بود به گنجایش یک نفر که جای اختصاصی عبادت و خلوت شیخ خانقاه بود.}} در کنار صفه بود و درِ آن‌ها به صفه گشوده می‌شد. بیشتر، صفه به جماعت‌خانه{{یادداشت|جماعتخانه مهمترین قسمت خانقاه بود؛ جایی برای جمع صوفیان، چه برای اعمال فردی، از عبادت و استراحت
خانقاه، یک صفه یا ایوان داشت. برخی از حجره‌ها و گاهی صومعه خانقاه{{یادداشت|به باور برخی، صومعه خانقاه حجره‌ای بود به گنجایش یک نفر که جای اختصاصی عبادت و خلوت شیخ خانقاه بود.}} در کنار صفه بود و درِ آن‌ها به صفه گشوده می‌شد. بیشتر، صفه به جماعت‌خانه{{یادداشت|جماعتخانه مهمترین قسمت خانقاه بود؛ جایی برای جمع صوفیان، چه برای اعمال فردی، از عبادت و استراحت
و چه اعمال جمعی.}} هم راه داشته و امتداد فضای جماعتخانه شمرده می‌شد؛ صفه، فضایی بینابینی، بین فضای بسته جماعت‌خانه و فضای باز صحن داشت؛ از این رو، در وقت خوشی هوا، صفه محل نشستن جمع صوفیان بود و گاهی در آنجا غذا می‌خوردند. صفه، شاهنشین صحن بود؛ زیرا گاهی تخت یا کرسی شیخ را در صفه می‌گذاشتند و او در آنجا مجلس می‌گفت و مردم در صحن، پیش روی او می‌نشتند یا بالای بام او را نظاره می‌کردند.<ref>دو فصلنامه مطالعات معماری ایران، شماره ۶، پاییز و زمستان ۹۳، ص۷۷ و ۷۸.</ref>
و چه اعمال جمعی.}} هم راه داشته و امتداد فضای جماعتخانه شمرده می‌شد؛ صفه، فضایی بینابینی، بین فضای بسته جماعت‌خانه و فضای باز صحن داشت؛ از این رو، در وقت خوشی هوا، صفه محل نشستن جمع صوفیان بود و گاهی در آنجا غذا می‌خوردند. صفه، شاهنشین صحن بود؛ زیرا گاهی تخت یا کرسی شیخ را در صفه می‌گذاشتند و او در آنجا مجلس می‌گفت و مردم در صحن، پیش روی او می‌نشتند یا بالای بام او را نظاره می‌کردند.<ref>دو فصلنامه مطالعات معماری ایران، شماره ۶، پاییز و زمستان ۹۳، ص۷۷ و ۷۸.</ref>


==در آثار باستانی==
==در آثار باستانی==
بنایی عظیم، در استان [[کرمانشاه]]، داخل شهر کنگاور، به مساحت ۴/۶ هکتار، از دوره پیش از [[اسلام]] وجود دارد به شکل یک سکو با سنگ‌های پاک‌تراش، و بر فراز آن، ردیفی از ستون‌های عریض و کوتاه ساخته شده است. برخی آن را یک معبد از [[اشکانیان|دوره اشکانی]] و پاره‌ای آن را کاخی از دوره خسرو دوم می‌دانند. این بنا دارای سه صفه پیرامونی، میانی و فوقانی بوده است. صفه فوقانی سازه‌ای محراب‌مانند است که به گمان، قبله‌گاهی برای انجام مراسم آیینی بوده است.<ref>بحثی دربارۀ کاربری بنای تاریخی كنگاور، احمد حیدری، مجله مطالعات باستان‌شناسی پارسه، سال یکم، شماره ۱، پیاپی۱۰۱، پاییز ۱۳۹۶، ص۶۱-۷۴.</ref>
بنایی عظیم، در استان [[کرمانشاه]]، داخل شهر کنگاور، به مساحت ۴/۶ هکتار، از دوره پیش از [[اسلام]] وجود دارد به شکل یک سکو با سنگ‌های پاک‌تراش، و بر فراز آن، ردیفی از ستون‌های عریض و کوتاه ساخته شده است. برخی آن را یک معبد از [[اشکانیان|دوره اشکانی]] و پاره‌ای آن را کاخی از دوره خسرو دوم می‌دانند. این بنا دارای سه صفه پیرامونی، میانی و فوقانی بوده است. صفه فوقانی سازه‌ای محراب‌مانند است که به گمان، قبله‌گاهی برای انجام مراسم آیینی بوده است.<ref>بحثی دربارهٔ کاربری بنای تاریخی کنگاور، احمد حیدری، مجله مطالعات باستان‌شناسی پارسه، سال یکم، شماره ۱، پیاپی۱۰۱، پاییز ۱۳۹۶، ص۶۱-۷۴.</ref>
==پانوشت==
==پانوشت==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* '''الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربية'''، اسماعيل بن حماد جوهرى، دار العلم للملايين، بيروت، 1376ق.
* '''الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة'''، اسماعیل بن حماد جوهری، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۳۷۶ق.
* '''المحيط فى اللغة'''، اسماعيل بن عباد صاحب، عالم الكتب، بيروت، 1414ق.
* '''المحیط فی اللغة'''، اسماعیل بن عباد صاحب، عالم الکتب، بیروت، ۱۴۱۴ق.
* '''بحثی دربارە کاربری بنای تاریخی كنگاور'''، احمد حیدری، مجله مطالعات باستان‌شناسی پارسه، سال یکم، شماره ۱، پیاپی۱۰۱، پاییز ۱۳۹۶، ص۶۱-۷۴.
* '''بحثی درباره کاربری بنای تاریخی کنگاور'''، احمد حیدری، مجله مطالعات باستان‌شناسی پارسه، سال یکم، شماره ۱، پیاپی۱۰۱، پاییز ۱۳۹۶، ص۶۱-۷۴.
* '''جمهرة اللغة'''،  ابن دريد، دار العلم للملايين، بيروت، 1988م.
* '''جمهرة اللغة'''،  ابن درید، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۹۸۸م.
* '''خانه، فرهنگ، طبیعت: بررسی معماری خانه‌های تاریخی و معاصر'''، محمدرضا حائری مازندرانی، مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری، تهران، ۱۳۸۸ش.
* '''خانه، فرهنگ، طبیعت: بررسی معماری خانه‌های تاریخی و معاصر'''، محمدرضا حائری مازندرانی، مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری، تهران، ۱۳۸۸ش.
* '''سبک شناسی معماری ایرانی'''، محمد کریم پیرنیا، سروش دانش.
* '''سبک شناسی معماری ایرانی'''، محمد کریم پیرنیا، سروش دانش.
* '''سفينه البحار و مذيته الحكم و الاثار'''، عباس قمی، فراهانی، تهران، ۱۴۰۲ق.
* '''سفینه البحار و مذیته الحکم و الاثار'''، عباس قمی، فراهانی، تهران، ۱۴۰۲ق.
* '''فرهنگامه زیارت'''، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره چهاردهم، بهار 1392ش، ص28.
* '''فرهنگامه زیارت'''، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره چهاردهم، بهار ۱۳۹۲ش، ص۲۸.
* '''لسان العرب'''، ابن منظور، دار صادر، بيروت، 1414ق.
* '''لسان العرب'''، ابن منظور، دار صادر، بیروت، ۱۴۱۴ق.
* '''معجم البلدان'''، ياقوت حموى، دار صادر، بيروت، 1995م.
* '''معجم البلدان'''، یاقوت حموی، دار صادر، بیروت، ۱۹۹۵م.
{{پایان}}
{{پایان}}


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]

نسخهٔ ‏۳۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۳۹

مسجد جامع فهرج در یزد، با چهار صفه در اطراف صحن آن.

صُفّه، سکویی است بدون سقف که سطح آن بالاتر از سطح حیاط است و بیشتر در جلوی فضاهای بسته قرار می‌گیرد. صفه، به ایوان و تالاری که با طاق پوشیده شده نیز گفته شده است. صفه‌ای در صدر اسلام، در مسجد النبی(ص) برای مهاجرین بی‌خانه ساخته شد. در خانقاه و در آثار باستانی که گمان معبد بودن آن می‌رود، صفه وجود داشته است.

واژه‌شناسی

صفه، واژه‌ای عربی، به معنای زین‌پوش[۱] و نشیمنگاه زین اسب[۲] است. این واژه، وقتی با خانه و ساختمان به کار رود، به سازه‌ای شبیه سالن که وسیع و با ارتفاع زیاد است،[۳] پیش‌دالان،[۴] ایوان سقف‌دار[۵] و سایه‌بانی که درآغاز مسجد قرار دارد[۶]معنا شده است؛ البته بسیاری از واژه‌نامه‌های عربی، به شهرتِ این معنا اکتفا کرده، بدون معنا از آن رد شده‌اند.[۷]

در معماری

به باور پیرنیا، سبک‌شناس معماری ایرانی، در خراسان به هر فضای سرپوشیده‌ایی اعم از پوشش منحنی یا تخت، صفه یا چفته می‌گفتند و در جاهای دیگر، به ایوان‌ها و تالارهایی که با طاق پوشیده شده باشند، یا سکوی بدون سقفی که سطح آن بالاتر از سطح حیاط است و بیشتر در جلوی فضاهای بسته قرار می‌گیرد، گفته می‌شده است.[۸]

صفه در خانه‌های ایرانی، فضای روبازی بود که بیشتر، از سه طرف محصور بوده و در میان چند اتاق و راهروسرپوشیده قرار می‌گرفت. ابعاد این فضا به اندازه‌ای بود که یک خانواده می‌توانست در آن نشسته و منظر حیاط را تماشا کرده و شب‌های بهار و تابستان در آن بخوابد.[۹]

برخی، صفه را جایی بلندتر از سطح زمین که مثل ایوان، محل اسکان و استراحت، یا دعا و نماز باشد، دانسته‌اند.[۱۰] صُفّه به معنای ایوان سقف‌دار و غرفه‌مانندی هم آمده، که درون اتاق بزرگ یا داخل مساجد جامع درست می‌شد و کف آن کمی از سطح زمین بالاتر بود و بزرگان در آن‌جا می‌نشستند و به آن «شاه‌نشین» نیز می‌گفتند.[۱۰]

در مسجدالنبی(ص)

نخستین صفه در مکان‌های مقدس، در مدینه، در مسجد النبی(ص)، ساخته شد. مسلمانان بی‌خانه، مهاجر و غریب صدر اسلام، آن‌جا می‌خوابیدند و برای نماز به مسجد می‌آمدند. اکنون در ضلع شمالی مسجد النبی(ص) و بیرون از ضریح حضرت محمد(ص) قرار داشته و زائران برای نشستن و تلاوت قرآن از آن استفاده می‌کنند.[۱۰] به آن گروه از مسلمانان مهاجر و بی‌خانمان که از صفه استفاده می‌کردند، اصحاب صُفّه گفته می‌شد و در منابع، شمار آنان را تا ۴۰۰ نفر گزارش کرده‌اند.[۱۱]

در خانقاه

خانقاه، یک صفه یا ایوان داشت. برخی از حجره‌ها و گاهی صومعه خانقاه[یادداشت ۱] در کنار صفه بود و درِ آن‌ها به صفه گشوده می‌شد. بیشتر، صفه به جماعت‌خانه[یادداشت ۲] هم راه داشته و امتداد فضای جماعتخانه شمرده می‌شد؛ صفه، فضایی بینابینی، بین فضای بسته جماعت‌خانه و فضای باز صحن داشت؛ از این رو، در وقت خوشی هوا، صفه محل نشستن جمع صوفیان بود و گاهی در آنجا غذا می‌خوردند. صفه، شاهنشین صحن بود؛ زیرا گاهی تخت یا کرسی شیخ را در صفه می‌گذاشتند و او در آنجا مجلس می‌گفت و مردم در صحن، پیش روی او می‌نشتند یا بالای بام او را نظاره می‌کردند.[۱۲]

در آثار باستانی

بنایی عظیم، در استان کرمانشاه، داخل شهر کنگاور، به مساحت ۴/۶ هکتار، از دوره پیش از اسلام وجود دارد به شکل یک سکو با سنگ‌های پاک‌تراش، و بر فراز آن، ردیفی از ستون‌های عریض و کوتاه ساخته شده است. برخی آن را یک معبد از دوره اشکانی و پاره‌ای آن را کاخی از دوره خسرو دوم می‌دانند. این بنا دارای سه صفه پیرامونی، میانی و فوقانی بوده است. صفه فوقانی سازه‌ای محراب‌مانند است که به گمان، قبله‌گاهی برای انجام مراسم آیینی بوده است.[۱۳]

پانوشت

  1. جمهرة اللغة، ج‏1، ص142؛ لغت‌نامه دهخدا به نقل از مجمل اللغة.
  2. لغت‌نامه دهخدا به نقل از مهذب الاسماء.
  3. لسان العرب، ج‏9، ص195.
  4. لغت‌نامه دهخدا به نقل از منتهی الارب.
  5. لغت‌نامه دهخدا ذیل واژه صفة.
  6. معجم البلدان، ج‏3، ص414.
  7. جمهرة اللغة، ج‏1، ص142؛ المحیط فی اللغة، ج‏8، ص93؛ الصحاح، ج‏4، ص1387.
  8. سبک شناسی معماری ایرانی، ص۳۵۵.
  9. خانه، فرهنگ، طبیعت، ص۱۲۷-۱۳۲.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ فرهنگامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۴، ص28؛ فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه صفه.
  11. محدث قمی، سفینة البحار (چاپ فراهانی) ، ج٢، ص٣۵.
  12. دو فصلنامه مطالعات معماری ایران، شماره ۶، پاییز و زمستان ۹۳، ص۷۷ و ۷۸.
  13. بحثی دربارهٔ کاربری بنای تاریخی کنگاور، احمد حیدری، مجله مطالعات باستان‌شناسی پارسه، سال یکم، شماره ۱، پیاپی۱۰۱، پاییز ۱۳۹۶، ص۶۱-۷۴.
  1. به باور برخی، صومعه خانقاه حجره‌ای بود به گنجایش یک نفر که جای اختصاصی عبادت و خلوت شیخ خانقاه بود.
  2. جماعتخانه مهمترین قسمت خانقاه بود؛ جایی برای جمع صوفیان، چه برای اعمال فردی، از عبادت و استراحت و چه اعمال جمعی.

منابع

  • الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، اسماعیل بن حماد جوهری، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۳۷۶ق.
  • المحیط فی اللغة، اسماعیل بن عباد صاحب، عالم الکتب، بیروت، ۱۴۱۴ق.
  • بحثی درباره کاربری بنای تاریخی کنگاور، احمد حیدری، مجله مطالعات باستان‌شناسی پارسه، سال یکم، شماره ۱، پیاپی۱۰۱، پاییز ۱۳۹۶، ص۶۱-۷۴.
  • جمهرة اللغة، ابن درید، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۹۸۸م.
  • خانه، فرهنگ، طبیعت: بررسی معماری خانه‌های تاریخی و معاصر، محمدرضا حائری مازندرانی، مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری، تهران، ۱۳۸۸ش.
  • سبک شناسی معماری ایرانی، محمد کریم پیرنیا، سروش دانش.
  • سفینه البحار و مذیته الحکم و الاثار، عباس قمی، فراهانی، تهران، ۱۴۰۲ق.
  • فرهنگامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره چهاردهم، بهار ۱۳۹۲ش، ص۲۸.
  • لسان العرب، ابن منظور، دار صادر، بیروت، ۱۴۱۴ق.
  • معجم البلدان، یاقوت حموی، دار صادر، بیروت، ۱۹۹۵م.